دستورات ماه شعبان، در درجهی اوّل به مراقبات باطنی و کنترل نیّات و جوارح قلبی باز میگردد و در درجهی دوم، به اوراد و اذکاری که در کتب ادعیه به طور خاص دربارهی ماه شعبان وارد شده، میپردازد.

الف) مراقبات باطنی

مراقبات ماه شعبان، باید بهمراتب قویتر و دقیقتر از ماه رجب صورت گیرد. این مطلب از نصوص فراوانی که پیرامون فضائل ماه شعبان وارد شده به دست میآید؛ زیرا:

اوّلاً، ماه شعبان تعلق به رسول خدا{صلوات الله علیه} دارد و اگر اشرف خلایق در نزد پروردگار، حضرتش{صلوات الله علیه} میباشد، تبعاً هر آنچه منسوب به آن حضرت است، شرافتی در خور آن حضرت مییابد؛ چنانکه روایت شده آن هنگام که رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود:

«همانا که شعبان ماه من است؛ پس خداوند رحمت کند کسی را که مرا بر این ماه یاری رساند.»

حضرت امیرالمؤمنین{علیه السلام} در پی این بیان نبوی{صلوات الله علیه} فرمود:

«هرگز روزهی ماه شعبان از زمانی که این پیام را از رسول خدا{صلوات الله علیه} شنیدم از من فوت نشد و ان شاء الله تا پایان عمر، به این سنت عمل خواهم کرد.»[1]

ثانیاً، رسول اکرم{صلوات الله علیه} صریحاً ماه شعبان را افضل ماهها بعد از ماه رمضان نامیدند و دائماً بر این نکته بعد از ماه رجب تاکید میفرمودند:

«شَعْبَانُ شَهْرِی وَ شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ فَمَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ شَهْرِی، کُنْتُ‏ شَفِیعَهُ‏ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»[2]

شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه خداوند است؛ پس کسی که یک روز در ماه من روزه بگیرد، من در روز قیامت شفیع او خواهم بود.

ثالثاً، سیرهی رسول اکرم{صلوات الله علیه} آن بود که بعد از ماه رمضان، بیشترین عبادت و نماز و روزه را در ماه شعبان داشتند.

یونس بن یعقوب گوید: از امام صادق{علیه السلام}در بارهی روزهی ماه شعبان پرسیدم که آیا کسی از پدران شما آن را روزه گرفته است؟ امام{علیه السلام} فرمود:

«کَانَ خَیْرُ آبَائِی رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} کَانَ‏ أَکْثَرُ صِیَامِهِ‏ فِی شَعْبَانَ.»[3]

ارجمندترین پدران من، پیامبر خدا{صلوات الله علیه}، بیشترین روزهداریاش در ماه شعبان بود.

این مطلب از صلوات هنگام زوال ماه شعبان، که از افضل ادعیهی صلواتیه است نیز به خوبی به دست میآید:

«وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ‏، سَیِّدِ رُسُلِکݡَ، شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ، الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ، بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ.»[4]

و این ماه شعبان ماه رسولت{صلوات الله علیه}، سید پیغمبران است؛ ماهی که آن را در پوششی از رحمت و رضا و خشنودیات قرار دادهای و رسولت -که درود و تهنیت خداوند بر او و بر خاندان او باد- جهد و کوشش بسیار به نماز و روزه در شبها و روزهای این ماه داشت و برای فروتنی به درگاه تو، این ماه را تا به آخر محترم میداشت.

یک احتمال در معنای «دأب» در این صلوات، تلاش و جِدّ و جهد فراوان بر امری است.[5] بنابراین، معنای عبارت «یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ...» آن است که رسول اکرم{صلوات الله علیه} در ماه شعبان، با جدّیّت در نماز و روزهی این ماه تلاش مینمود.

احتمال دیگر در معنای «دأب»، ملازمت و دوام سیر و عادت مستمر است.[6] در این صورت، دعا معنای لطیفتری پیدا میکند؛ به این ترتیب که سیرهی رسول خدا{صلوات الله علیه} در ماه رجب، با تلاش و جدیت بیشتر در ماه شعبان ادامه مییافت و این، عادت مستمر و دائمی حضرتش بود. پس اگر سلوک قربی سالکین امت اسلام، که رسول خدا{صلوات الله علیه} را اسوهی خود قرار دادهاند، از ماه رجب آغاز میشود، باید در ماه شعبان با جدیت بیشتر ادامه یابد؛ تا به اقیانوس ماه مبارک رمضان متصل گردد.

رابعاً، اگر هیچ دلیلی بر اهتمام به مراقبات ماه شعبان، جز بیان رمزگونهی رسول اکرم{صلوات الله علیه} نبود که فرمود: «شعبان تعلق به من دارد و خداوند رحمت کند هر آن کس را که در این ماه به من کمک کند» همین اشاره برای سالکان امتش کافی بود. زیرا هرگز اشرف خلایق در سیر الیالله نیازی به کمک عاصیان از امت خود ندارند، پس کمک به رسول خدا{صلوات الله علیه}، در حقیقت تأسی به سنت ایشان در ارتقاء مراتب سلوکی است؛ که هر قدر امت جدّیّت بیشتری در تولّی و تأسّی به رسول اکرم{صلوات الله علیه} بنماید، در سیر ارتقایی خود موفقتر است. بنابراین، کمک به انبیاء الهی؟عهم؟ در فرهنگ قرآن، در حقیقت کمک به خود و استقرار بیشتر بر صراط مستقیم است.

<قُلْ ماٰ سَاݦَلْتُکُمْ مِنݨْ اَجْرٍ فَهݩُوݨَ لݦَکُمْ٭ݦݦݦݦۖ اِنْ اَجْرِیَ اِلّاݦݦݦݦݨٰݠ عَلَى اللّٰهِ٭ݦݦۖ وَهُوَ عَلٰى کُلِّ شَیݦْءٍ شَهٖیدٌ>[7]

بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواسته‏ام براى خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است.

در همین راستا است که امام باقر{علیه السلام} به نقل از پدر بزرگوارشان امام سجاد{علیه السلام} فرمودند:

«قَالَ: کَانَ أَبِی زَیْنُ الْعَابِدِینَ{علیه السلام} إِذَا أَهَلَّ شَعْبَانَ، جَمَعَ أَصْحَابَهُ فَقَالَ: مَعَاشِرَ أَصْحَابِی، أَ تَدْرُونَ أَیُّ شَهْرٍ هَذَا؟ هَذَا شَهْرُ شَعْبَانَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} یَقُولُ: شَعْبَانُ شَهْرِی. أَلَا فَصُومُوا فِیهِ مَحَبَّةً لِنَبِیِّکُمْ{صلوات الله علیه} وَ تَقَرُّباً إِلَى رَبِّکُمْ...»

عادت پدرم زین العابدین{علیه السلام} این بود که چون هلال ماه شعبان دیده میشد، اصحاب خود را جمع مینمود و به آنان میفرمود: ای یاران من، آیا میدانید این چه ماهی است؟ این ماه شعبان است که رسول خدا{صلوات الله علیه} بارها دربارهاش میفرمود: شعبان ماه من است. پس آگاه باشید و برای محبت رسول خدا{صلوات الله علیه} و تقرب به آن حضرت در این ماه روزه بگیرید...

بنابراین، کسی که عاشق رسول اکرم{صلوات الله علیه} است، در ماه شعبان عاشقانه عبادت میکند و مراقبات خود را نه به نیّت خود، بلکه بنا بر احترام به رسول خدا{صلوات الله علیه} بالا میبرد؛ تا شیعه بودن و سربازی و جانبازی خود در رکاب حضرتش را در عمل ثابت نماید. به همین دلیل است که امام سجاد{علیه السلام}، در ادامهی بیان فوق، این گروه از مراقبین در ماه شعبان را محبوبین رسول خدا{صلوات الله علیه}، و به دنبال آن، محبوبین پروردگار معرفی کرده و میفرمایند:

«فَوَ الَّذِی نَفْسُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ؟عهما؟ بِیَدِهِ، لَسَمِعْتُ أَبِی الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ؟عهما؟ یَقُولُ: سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{علیه السلام} یَقُولُ: مَنْ صَامَ شَعْبَانَ مَحَبَّةَ نَبِیِّ اللَّهِ{صلوات الله علیه} وَ تَقَرُّباً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، أَحَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَّبَهُ مِنْ کَرَامَتِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَوْجَبَ لَهُ الْجَنَّةَ.»[8]

سوگند به آن خدایی که جان علی بن الحسین؟عهما؟ به دست اوست، من از پدرم حسین بن علی؟عهما؟ شنیدم که میفرمود: هر کس برای دوستی پیامبر خدا{صلوات الله علیه} و تقرب به خداوند عز و جل ماه شعبان را روزه بگیرد، خداوند او را دوست خواهد داشت و روز قیامت او را به کرامت خویش نزدیک و بهشت را برای او واجب خواهد نمود.

خامساً: نفس سالک، یک شبه نمیتواند بار سنگین عبادتهای سخت را تحمل کند. مَثَل اوج گرفتن روح در دستورات سلوکی، مثل حرکت شتابدار هواپیمایی است که بر باند پرواز، به تناسب، سرعت خود را مضاعف میکند تا قابلیت جدا شدن از زمین را پیدا نماید. به همین دلیل، سالک باید از ابتدای ماه رجب سرعت گرفته و به تناسبی که به روزهای پایانی ماه رجب میرسد، به شدت مراقبات و عبادات خود بیفزاید و به همین ترتیب، باید با شتابی فزاینده از مراقبات، وارد شهر نبی اکرم{صلوات الله علیه} بشود و این شتاب را شدت بخشد تا در آستانهی ورود به ماه رمضان، قابلیت جدا شدن از تعلقات عالم دنیا و وابستگی به ماسویالله را پیدا کند.

بدیهی است که طی این راه طولانی و شتاب دادن به مراقبات و تحمل دستورات سنگین عبادی، نیازمند توانی در خور و استعدادی شایسته و بایسته است؛ چنانکه امیر مؤمنان حضرت علی{علیه السلام} خطاب به کمیل، پیرامون این گروه از اهلالله میفرمایند:

«هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ‏ الْمُتْرَفُونَ‏ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى.»[9]

علم، بنا بر حقیقت بصیرت به آنان  هجوم آورده، و روح یقین را دریافته‏اند و از این رو، آنچه را که عیّاشان لذت‏پرست، ناهموار و دشوار دانند، ایشان سهل شمارند، و به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند، مأنوسند؛ ایشان در دنیا با بدنهایى زیست کنند که روحش به ملکوت اعلا آویخته است.

سادساً: هنر در سلوک، نه بالا بردن کمّیّت عمل و تحمیل عبادات شاق و اذکار سنگین بر نفس است؛ بلکه در درجهی اوّل، باید در اصلاح نیت و بالا بردن کیفیت عمل کوشید؛ تا با عباداتی مساوی با دیگران، سرعت سیر بیشتری داشت و در میدان مسابقهی سلوک الیالله، با اخلاص بیشتر و مقام عقل، گوی سبقت را از دیگران ربود؛ چنانکه رسول خدا{صلوات الله علیه} در نصایح خود به امیرالمؤمنین{علیه السلام} فرمودند:

«یَا عَلِیُّ، إِذَا رَأَیْتَ النَّاسَ یَشْتَغِلُونَ بِکَثْرَةِ الْعَمَلِ، فَاشْتَغِلْ أَنْتَ بِصَفْوَةِ الْعَمَلِ.»[10]

ای علی{علیه السلام}، هرگاه دیدى که مردم به زیادى عمل مى‏پردازند، تو به خالص کردن عمل بپرداز.

و هم ایشان فرمودند:

«یَا عَلِیُّ، إِذَا تَقَرَّبَ‏ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ، فَتَقَرَّبْ إِلَیْهِ بِالْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ.»[11]

اى على{علیه السلام}، هر گاه بندگان با نیکى کردن، به آفریدگار خویش نزدیک شوند، تو با خردورزى به او نزدیک شو تا از آنان پیشى‏گیرى.

 

دستورات عملی در مراقبات باطنی

اول) پرهیز از حریم گناهان (تقوای مرحلهی دوم)

در ماه رجب، دستور اصلی، مراقبهی بر تقوای مرحلهی اوّل، یعنی حریمداری الهی در واجبات و محرمات و پرهیز از گناهان فردی و اجتماعی است. در این زمینه، سالک باید دقیقاً با حدود احکام و مسائل شرعی خود آشنا شود و رسالهی عملیّهی مرجع تقلید خود را، خصوصاً در احکام مبتلابه، یاد بگیرد.

اما ماه شعبان، هنگام پرداختن به تقوای مرحلهی دوم است؛ یعنی پرهیز از مقدّمات محرّمات و فوت شدن واجبات.

رسول اکرم{صلوات الله علیه} در این باره فرمودند:

«حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ؛ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ.»[12]

حلال روشن است و حرام نیز مشخص است و شبهاتى بین حلال و حرام وجود دارد؛ پس هر کس از شبهات پرهیز کند، از محرمات سالم مى‏ماند و هر کس مرتکب شبهات شود، داخل در محرمات مى‏شود و از راهى که نمى‏داند هلاک مى‏گردد.

امور مشتبه، یعنی موضوعاتی که حکم آنها از نظر حلّیّت و حرمت معلوم نیست؛ ولی انسان را در آستانهی گناه و یا ترک واجبات قرار میدهد و در نتیجه، زمینه برای گناه فراهم میشود.

بدیهی است که در چنین فضایی، سالک باید در ماه شعبان، بسیاری از مکروهات را که مقدمهی حرام هستند ترک نماید.

دوم) اهتمام به نقاط ضعف کلیدی خود

 شیطان در ایام عزیز، حملات شدیدتر و ظریفتری میکند. خداوند دربارهی مراصد شیطان نسبت به افراد مختلف میفرماید:

<اِنَّهݧُۥ یَرݧٰݣݣىکُمْ هُوَ وَٯݨݑَݡبݫݫݬݬݬݫٖىݫݔلُهݩݧُۥ مِنݨْ حَیْثُ لاٰ تَرَوْنَهݠݧݩُمݨݨݦْ٭ݦݦݦۗ>[13]

او و همکارانش شما را مى‏بینند از جایى که شما آنها را نمى‏بینید.

یعنی او دشمن آگاه و فریبکاری است که نقاط ضعف افراد را در گناه، با دقت رصد میکند و به هر کس متناسب با نقاط آسیبپذیرش حمله مینماید. لذا بهتر است که در آغاز ورود به ماههای عزیزی همچون شعبان و رمضان، هر فرد نقاط ضعف اخلاقی و عبادی خود را به خوبی محاسبه کند و در طی ایام شعبان و سپس ماه رمضان، بنا را بر کنترل بگذارد. از همین رو، لازم است که در ابتدا، با فراگیری احکام دینی، حریم الهی دربارهی آنها را موضوعاً و حکماً به خوبی بشناسد و سپس اهتمام بر رعایت آنها داشته باشد. مثلاً کسی که مبتلا به کبیرهی دروغ است، باید ابتدا حکم دروغ و حدود آن را فراگیرد و سپس موارد و مصادیق آن را بشناسد؛ تا در حفظ حریم گناه دچار افراط و تفریط نشود. به همین ترتیب، لازم است که سالک سایر احکام فردی و اجتماعی مبتلابه خود را بشناسد و اهتمام بر رعایت حدود آنها داشته باشد.

سوم) انقطاع نسبی در ماه شعبان

بهترین اوقات مناجات انسان با خداوند، زمان خلوت و کنج عزلت است. در ماه رجب و ایام اعتکاف، زمینهی انجام این مهم تا حدودی فراهم میشود. در ماه شعبان، باید زمینههای این مهم را خصوصاً در هنگام خواندن مناجات شعبانیه و سایر اذکار این ماه فراهم کرد. بهترین این اوقات، ثلث پایانی شب است و سالک با تأسّی به رسول خدا{صلوات الله علیه}، باید بیش از سایر اوقات، به شبهای این ماه عزیز اهتمام بورزد و همهی مناجات شعبانیه و یا فقراتی از آن را در قنوت نماز وتر و یا در هنگام سحر و اوقات خلوت خود با خداوند زمزمه کند.

چهارم) توجه به مقام حضور

خداوند اشراف بر ظاهر و باطن همهی امور دارد و همه‌‌ی انسانها، لحظه به لحظه در محضر حق هستند. رسول اکرم{صلوات الله علیه} و اهل بیت طاهرینش؟عهم؟ به اذن الهی واجد چنین مقامی هستند:

<وݩَکݨݧَذݧݧݩݩݧݩݩٰلݫِکَ جَعَلْناٰکُمْ اُمݧَّةً وَسَݡطݦًا لݫِتَکُونُوا شُهَداݠٰٓءَ عَلَى الںݩݩݦݐݨّاٰسِ وَىݫݬݔݧݩَکُونَ الݠرݩّݨَسݧݧُولُ عَلَیْکُمْ شَهٖیدݧݧًݡا٭>[14]

همان‏گونه شما را نیز امت میانه‏اى قرار دادیم، تا شاهد و حاضر بر امور مردم باشید؛ و پیامبر{صلوات الله علیه} هم بر شما شاهد و حاضر است.

آنچه مهم است، توجه سالک در ماه شعبان به این امر است؛ یعنی مراقب باشد که اگر ماه شعبان تعلق به رسول خدا{صلوات الله علیه} دارد، همهی خلایق در این ماه در بیت نبوی{صلوات الله علیه} زندگی میکنند و ادب اقتضا میکند که میهمانی که دائماً بهرهمند از سفرهی میزبان است، توجه به صاحب خانه داشته باشد و ادب حضور را رعایت نماید. سالک باید در عمل و نظر به گونهای باشد که گویی دائماً در محضر رسول خدا{صلوات الله علیه} است و جنابشان توجه دائمی به همهی اعمال و رفتار و نیّات و افکار او دارند. و مبادا عملی از او سر نزند که شرمندهی رسول خدا{صلوات الله علیه} بشود.

مکن کاری که پا بر سنگت آیو

جهان با این فراخی تنگت آیو

چو فردا نامهخوانان نامه خونند

تو وینی نامهی خود ننگت آیو[15]

پنجم) هدیهی اعمال به محضر رسول اکرم{صلوات الله علیه}

شرط دیگر مراقبهی ماه شعبان آنست که میهمان، به پاس بهرهمندی گسترده از سفرهی صاحب خانه، به پیشگاه او هدیهای در خور خود عرضه بدارد. هرچند صاحب همهی هدایا رسول اکرم{صلوات الله علیه} است، ولی از باب ابراز ارادت و توجه، مناسب است که سالک، ضمن توجه به مقام حضور خود در محضر نبوی{صلوات الله علیه}، همهی اعمال مستحبی را که انجام میدهد، به پیشگاه حضرتش هدیه کرده و با شرمساری عرضه بدارد که: «اِنَّ الهَدایا عَلَی قَدرِ مُهدیها...»[16]

ب) مراقبات عبادی در ماه شعبان

مراقبات عبادی در ماه شعبان، علاوه بر همهی اعمال عبادی است که در سایر ماهها باید انجام گیرد. یعنی سالک باید علاوه بر اهتمام به نماز شب و دوام وضو و طهارت و انس منظم با قرآن و انجام فرائض و نوافل یومیه در اوّل وقت خود، دستورات عبادی که ائمّهی معصومین؟عهم؟ به طور خاص در این ماه انجام میدادند و در کتب ادعیه (از قبیل اقبال الاعمال و مفاتیحالجنان) ذکر شده را نیز سرلوحهی خویش قرار دهد. هرکس بنا بر توان و مرتبهی مراقبات خود و نیز شرایط روحی که دارد، باید با نشاط، اهتمام به این امور داشته باشد. در ادامه به اهمّ عبادات ماه شعبان که مورد توجه اهل طریق بوده است اشاره میشود.

اول) غسل و نماز توبه

چنانکه در مراقبات ماه رجب و سایر ایام مبارک گذشت، مناسب است که در روز آخر ماه رجب و مقارن ورود به ماه شعبان، غسل و نماز توبه[17] را که ذیل اعمال یکشنبهی ماه ذیقعده وارد شده، با همان کیفیّت بهجا آورد.

دوم) استغفارات ماه شعبان

دستور به استغفار، سرلوحهی همهی دستورات سلوکی در همهی ایام سال است. استغفار کامل در مکتب تربیتی مرحوم ملا حسینقلی همدانی[18]، بیانی است که حضرت علی{علیه السلام} در نهجالبلاغه پیرامون مراتب استغفار فرمودند[19]و[20]. جایگاه استغفار و ابراز پشیمانی و توبه در میان اعمال عبادی چنان  ارجمند است که خداوند خطاب به رسول اکرم{صلوات الله علیه} میفرماید:

<وَماٰ کاٰنَ اللّٰهُ لݠݫِىݫݫݫݔݧُعݧَدݦݐِّݣݣٮݭݓݦَهݧݩݧُمݧْݤ وَاَںݧݩݐݧݨْتَ فٖىݭݔهݠِمْ٭ݦݦݦۚ وَماٰ کاٰنَ اللّٰهُ مُعَدݦݩݐِّݣݣٮݭݓݦݨَهݧݧُمݨݧْ وَهُمݨْ یَسْٮݦݩݑَغݨْفِرݦݩُونَ>[21]

ولى (اى پیامبر{صلوات الله علیه}!) تا تو در میان آنها هستى، هرگز خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نیز) تا در حال استغفار هستند، خداوند عذابشان نمى‏کند.

از آنجا که استغفار امری قلبی است، میزان تأثیر و پذیرفته شدن آن در موقعیتهای مختلف، متفاوت است و ماه شعبان اختصاص به این امر دارد؛ گویی خداوند به برکت رسول اکرم{صلوات الله علیه}، ماه شعبان را آخرین فرصت برای طهارت و کسب قابلیت برای ورود به ضیافت خاص خود در ماه رمضان قرار داد؛ چنانکه در دعای رؤیت هلال ماه شعبان میگوییم:

«فَاجْعَلْهُ اللَّهُمَّ هِلَالَ بَرَکَاتٍ وَ سَعَادَاتٍ کَامِلَةَ الْأَمَانِ وَ الْغُفْرَانِ... وَ طَهِّرْنَا فِیهِ تَطْهِیراً نَصْلُحُ بِهِ لِلدُّخُولِ عَلَى شَهْرِ رَمَضَانَ...»[22]

داود بن کثیر رَقّی میگوید:

«از امام صادق{علیه السلام} پیرامون افضل اعمال ماه شعبان سؤال کردم؛ حضرت فرمودند: صدقه و استغفار است.»[23]

با توجه به شرافت ماه شعبان به برکت رسول خدا{صلوات الله علیه}، رحمت موصلهی الهی آنچنان مستعدّین را در این ماه در بر میگیرد که با کمترین تلاش، بیشترین بهره را در ماه شعبان دریافت مینمایند.

همچنین مرحوم ابنبابویه در امالی خود، به نقل از امام هشتم{علیه السلام} پیرامون برکت استغفار در این ماه روایت میکند که حضرتش فرمود:

«مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی شَعْبَانَ سَبْعِینَ مَرَّةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ عَدَدِ النُّجُومِ.»[24]

هر کس در ماه شعبان هفتاد بار به درگاه خداوند تبارک و تعالى استغفار کند، خداوند گناهان او را مىآمرزد؛ هرچند به شمارهى ستارگان باشد.

بنابراین، هرکس بنا به فراخور حال خود، در این ماه عزیز، به استغفارات عام که در همهی اوقات سال وارد شده بپردازد؛ مانند هفتاد بار استغفار بین الطلوعین در صبح و بین الغروبین (حد فاصل غروب آفتاب تا مغرب شرعی) و یا استغفار در تعقیبات مشترکه بعد از نماز عصر و نیز هفتاد بار استغفار بعد از نماز عصر، که تفصیل آن در مفاتیحالجنان ذکر شده است. همچنین به ادعیهی استغفاریهای که در مفاتیحالجنان و اقبالالاعمال ذکر شده اهتمام داشته باشد؛ تا در کنار مراقبات عملی و عبادی، با نفْسی پاک و مستعد وارد ماه مبارک رمضان بشود.

سوم) صدقه

تفاوت اصلی مؤمنین در اعمال عبادی، در تفاوت کمّی افعال آنها نیست؛ بلکه در تفاوت نیّتها و کیفیت عبادت آنها است؛ چنانکه خداوند ارزش قربانی حاجیان را نه در بزرگی آن، بلکه در تقوای آنان بیان میدارد و میفرماید:

<لَنݨݨْ ىݫݔݦَناٰلَ اللّٰهَ لُحݧݧُومُهاٰ وݩَلاٰ دِمآٰوݧݩݩݩݘݨݧُهاٰ وَلٰکݠݫݫݫݭِنݨْ ىݫݔَناٰلُهُ التَّٯݧݑݨْوݧݨٰى مِںݦݩݩݐݨْکُمْ>[25]

هرگز نه گوشتها و نه خونهاى آنها، به خدا نمى‏رسد. بلکه آنچه به او عرضه میگردد، تقوا و پرهیزگارى شماست.

ماه شعبان یکی از بهترین مواقف صدقه است. در این باره، نکتهی مهم آن است که اوّلاً، صدقه در فرهنگ دینی، با آنچه در عرف اجتماعی به عنوان صدقه شناخته میشود، متفاوت است. هر گونه خدمات و کمکهای مالی، علمی، اجتماعی و فرهنگی که به نیازمندان آن ارائه شود، میتواند صدقه محسوب گردد. در این میان، ارزش صدقه به میزان نتیجهبخشی دینی و خصوصاً سلوکی آن برای مخاطبی است که از صدقه بهرهمند میشود. خداوند دربارهی انفاق میفرماید:

<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݨُوٓݢݢا اَنْفِقُوا مِنݨْ طَیِّباٰتِ ماٰ کَسَبݦْٮݧݩݑُمْ> [26]

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از قسمتهاى پاکیزهی آنچه به دست آورده‏اید، انفاق کنید.

بنا بر این آیهی شریفه، در انفاقات فکری و فرهنگی، باید بهترین راهنماییها به نیازمندترین افراد و از بهترین افکار توحیدی، خصوصاً در هدایتهای معنوی انجام گیرد؛ تا برای صدقهدهندگان نیز نتیجهی معنوی ارزشمندتری داشته باشد.

امام صادق{علیه السلام} در این باره فرمودند:

«مَنْ تَصَدَّقَ بصَدَقَةٍ فِی شَعْبَانَ، رَبَّاهَا اللَّهُ تَعَالَى کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ فَصِیلَهُ، حَتَّى یُوَافِیَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَدْ صَارَ مِثْلَ أُحُدٍ.»[27]

هرکس در ماه شعبان صدقهای بدهد، خداوند متعال آن را مىپرورد؛ همان گونه که شما بچه شتر را پرورش مىدهید؛ تا اینکه در روز قیامت آن را به او باز میگرداند؛ در حالى که به اندازهى کوه احد گردیده است.

ثانیاً، بر اساس بیان فوق، صدقات فرهنگی و علمی و خصوصاً دستگیریهای سلوکی از متقاضیان، بیشترین ارزش را در مقایسه با سایر صدقات دارد. نصوص فراوان دینی پیرامون ارزش علمای ربانی و صدقات معنوی که به متقاضیان میدهند، مؤید این سخن است.

پس چه بهتر که در این ایام، در کنار صدقات مالی و مادی، به بذل صدقات فرهنگی و دستگیری از فقرای معنوی و معرفتی اهتمام ورزیم؛ که همانا ایشان فقرا و یتیمان واقعی امت خاتم هستند. رسول خدا{صلوات الله علیه} دربارهی ارزش یتیمداری و اهتمام به آنها فرمودند:

«أَنَا وَ کݡَافِلُ‏ الْیَتِیمِ‏ کݡَهَاتَیْنِ فِی الْجَنَّةِ وَ أَشَارَ بِـإِصْبَعَیْهِ السَّبَّابَةِ وَ الْوُسْطَى.»[28]

پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} انگشت اشاره و میانی خود را نشان داد و فرمود: من و سرپرست یتیم در بهشت مانند این دو هستیم.

این بیان نبوی{صلوات الله علیه} را در کنار فرمایش امام حسن عسکری{علیه السلام} قرار دهیم که به نقل از اجداد طاهرینشان تا رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمودند:

«أَشَدُّ مِنْ یُتْمِ الْیَتِیمِ الَّذِی انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ، یُتْمُ یَتِیمٍ انْقَطَعَ‏ عَنْ‏ إِمَامِهِ‏ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَیْهِ وَ لَا یَدْرِی کݡَیْفَ حُکْمُهُ فِیمَا یُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِینِهِ. أَلݧَا فَمَنْ کݡَانَ مِنْ شِیعَتِنَا، عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِیعَتِنَا، الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا، یَتِیمٌ فِی حَجْرِهِ، أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِیعَتَنَا، کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى.»[29]

سختتر از یتیمى کسى که مادر و پدرش را از دست داده، یتیمى است که از امام خود بریده شده و توان دسترسى به او را ندارد و حکم مسائل دینى مورد ابتلایش را نمىداند. بدانید که هر کس از شیعیان ما که به علوم ما آگاه است، این شخصى که به شریعت ما آگاه نیست و دسترسى به ما ندارد، [همچون] یتیمى است در دامان او. بدانید که هر کس او را هدایت و ارشاد کند و شریعت و احکام ما را به او بیاموزد، در جمع بهشتیان برین با ما خواهد بود.

ثالثاً، بهتر است که انسان در همهی موارد انفاقات، اعم از مالی و غیر مالی، ذویالقربی و نزدیکان نسبی و سببی را مقدم بدارد؛ چنانکه خداوند در ترتیب احسان به دیگران، در آیات متعدد، به ذویالقربی سفارش اکید نموده است؛ از جمله میفرماید:

<وَاعْبݨُدݩُوا اللّٰهَ وݩَلاٰ تُشْرِکُوا بِهٖ شَیݨݦْىݩݩݩݘًا٭ݨݨݦݦݦۖ وَبِاݣݣلْواٰلݫِدَیݨݨݧْنِ اِحْساٰنًا وَٮݫݫݓݭِدݦݐݫݫݭِی الْقُرْٮݫݭݓݧݧٰى وَالݨْیَتاٰمݩݩݩݧٰى وَالݨْمݧَݡساٰکٖینِ وَالݨْجاٰرِݤ ذِی الْقُرْٮݫݭݓݧݧٰى وَالݨْجاٰرِݤ الْجݨݧُںݧݩݩݧݐُبِ وَالݠصݩّاٰحݭݫِبِ بِالْجݧݨَںݧݩݧݩݐݨْبِ وݦَابݧْنِ السَّبٖیلِ وَماٰ مَلݦَکݨَتݨْ اَیݧْماٰنُکُمْ٭ݦݦݦݦݩۗ اِنَّ اللّٰهَ لاٰ یُحݫݫݫِبُّ مَنݨݨْ کاٰنَ مُحݧݩݐݨْٮݦݑاٰلًا فَحݧݧݐُورݦًا>[30]

و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را همتاى او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکى کنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایهی نزدیک و همسایهی دور و دوست و همنشین و واماندگان در سفر و بردگانى که مالک آنها هستید؛ زیرا خداوند کسى را که متکبر و فخر فروش است دوست نمى‏دارد.

از رسول خدا{صلوات الله علیه} نیز روایت شده:

«لَا صَدَقَةَ و ذُو رَحِمٍ‏ مُحْتَاجٌ.»[31]

آنجا که خویشاوند نیازمندى وجود داشته باشد، جاى صدقه دادن به دیگرى نیست.

چهارم) روزه

ارزش و اهمیت روزهی ماه شعبان، تالیتلو روزههای واجب در ماه رمضان است؛ چنانکه رسول خدا{صلوات الله علیه} در میان روزههای مستحب همهی اوقات سال، به روزهی ماه شعبان اهتمام بیشتری داشتند. هنگامی که یونس بن یعقوب از امام صادق{علیه السلام} دربارهی روزهی ماه شعبان سوال میکند و عرضه میدارد:

«هَلْ صَامَ أَحَدٌ مِنْ آبَائِکَ شَعْبَانَ؟ قَالَ: خَیْرُ آبَائِی رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} صَامَهُ.»[32]

آیا کسی از پدران شما ماه شعبان را روزه گرفته است؟ امام{علیه السلام} فرمود: نیکترینِ پدران من، پیامبر خدا{صلوات الله علیه}، در ماه شعبان روزه میگرفت.

همچنین هنگامی که از رسول خدا{صلوات الله علیه} دربارهی روزهی ماه رجب سؤال شد، حضرت فرمودند:

«أَیْنَ أَنْتُمْ عَنْ شَعْبَانَ.»[33]

چرا از (روزهی) ماه شعبان غافلید؟!

امام باقر{علیه السلام} در ابتدای ورود به ماه شعبان فرمودند:

«إِنَّ صَوْمَ شَعْبَانَ صَوْمُ النَّبِیِّینَ؟عهم؟ وَ صَوْمُ أَتْبَاعِ النَّبِیِّینَ؟عهم؟؛ فَمَنْ صَامَ شَعْبَانَ فَقَدْ أَدْرَکَتْهُ دَعْوَةُ رَسُولِ اللَّهِ{صلوات الله علیه} لِقَوْلِهِ: رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی.»[34]

همانا روزهی ماه شعبان، روزهی انبیا؟عهم؟ و پیروان ایشان است؛ پس هر که در این ماه روزه بگیرد، دعوت رسول خدا{صلوات الله علیه} را درک کرده که فرمود: خدا رحمت کند کسی را که در ماه من مرا یاری کند.

مرحوم استاد سعادتپرور[35] در باب روزه‏های ماه رجب می‏فرمود که اگر کسی توفیق روزههای ماه رجب را پیدا نکند، تسبیحات خاصی وارد شده که میتوان با ذکر آن، روزه را جبران کرد؛ ولی روزه‏های ماه شعبان جایگزین ندارد و ذکر و یا تسبیحی عملی در این باره وارد نشده. این امر بیانگر ارزش فوق‏العاده‏ی روزه‏های ماه شعبان است؛ بی‏جهت نیست که در دعاهای ماه شعبان آمده که عادت رسول خدا{صلوات الله علیه} در اوقات این ماه شریف، روزه و شب‏بیداری بود:

«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} یَدْأَبُ‏ فِی‏ صِیَامِهِ‏ وَ قِیَامِهِ...»[36]

راوی می‏گوید که از امام صادق{علیه السلام} شنیدم که فرمود:

 «مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ وَ مَنْ صَامَ یَوْمَیْنِ، نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ فِی دَارِ الدُّنْیَا وَ دَاوَمَ نَظَرَهُ إِلَیْهِ فِی الْجَنَّةِ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ، زَارَهُ اللَّهُ فِی عَرْشِهِ مِنْ جَنَّتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ.»[37]

هر کس روز اول ماه شعبان را روزه بدارد، بهشت بر او واجب می‏شود و کسی که فقط دو روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، خداوند در همین دنیا هر روز و هر شب به او نگاه می‏کند و همین نگاه پروردگار در بهشت به او ادامه پیدا میکند. و هر کس که سه روز ماه شعبان را روزه بگیرد، خداوند او را هر روز در عرش خود و در بهشتش ملاقات می‏کند.

مشابه تعبیر این روایت شریف، دربارهی روزهی هیچ اوقات دیگری وارد نشده. مرحوم سید بن طاووس در توضیحی رمز گونه در شرح این حدیث میفرماید:

«شاید مراد از زیارت خدا در عرش آنست که روزهدار شعبان، در بهشت صاحب مقامی است که او را زائر الهی مینامند؛ چنانکه زائر کعبه را زائر الله نامیدهاند.»[38]

مرحوم میرزا جواد آقا[39] در توضیح بیان صاحب اقبالالاعمال میفرماید:

«مراد سید بن طاوس، با تمثیلی که میزند، بیشتر به زیارت عرش الهی در روایت نزدیک است؛ در حالی که مراد سید به دومی نزدیکتر است؛ یعنی مقام روزهداران در ماه شعبان در بهشت در مرتبهای است که به لقای الهی مشرّف میشوند و اگر خداوند دربارهی گروه کثیری میفرماید: <کَلّاݨݦݦݦݦٰݠݧݧݧݧݧݩݩݩݩݩٓ اِنَّهݠݧݧݩݩُمݨݨݧْ عَنْ رَبِّهِمْ یݦَوْمݩَىݧݩݩݘݫݫِذݫٍ لَمݧَحݨݨْجݧُوبݧُونَ>[40]، آنان در مقامی هستند که دربارهی آنان میفرماید: <وُحݫݓݧُوهٌ یݦَوْمݩَىݧݩݩݘݫݫِذݫٍ ناٰضِرݦݦَݡةٌݥ * اِلٰى رَبِّهاٰ ناٰظِرݦَةٌݥ>[41]

لذا توصیه میشود که تا حدّ توان از روزههای این ماه بهره بگیریم؛ به خصوص روزهای دوشنبه، پنجشنبه و ایام معینی که در همه‏ی ماه‏ها به روزه ممتاز است (پنجشنبه‏ی اوّل و آخر ماه و نیز چهارشنبه‏ی وسط ماه) را از دست ندهیم.

پنجم) مناجات شعبانیه؛ نشانی از عظمت ماه شعبان

برکت و ارجمندی هر ماه، از عظمت دعاهای وارده در آن معلوم می‏شود و مناجات شعبانیّه که در این ماه وارد شده، از غرر ادعیه‏ی شیعه می‏باشد. طبق بیان جناب سید در اقبال، همه‏ی حضرات ائمّه؟عهم؟ به این مناجات می‏پرداختند[42] و همین نشانگر مقام و مرتبهی این دعا است.

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی دربارهی مناجات شعبانیه می‏نویسد:

«این مناجات، مناجات معروفى  است و اهلش به خاطر آن با ماه شعبان مأنوس شده و به همین جهت منتظر و مشتاق این ماه هستند. تمام کلام اینکه این مناجات از اعمال مهمّ این ماه است؛ و نهتنها در این ماه، بلکه سالک نباید بعضى از فرازهاى آن را در طول سال ترک کند و در قنوتها و سایر حالهاى عالى خود، خیلى با آن مناجات نماید.»

از همین رو، مرحوم استاد سعادتپرور سفارش می‏کردند که در این ماه به تبع حضرات ائمه؟عهم؟ به مناجات شعبانیه اهتمام ویژه داشته باشیم.

باید این دعا در ماه شعبان به کرّات خوانده شود؛ یعنی حداقل روزی یک بار. سعی کنیم در اوقات مختلف روز و شبمان و در هر زمانی که حال خوشی داشتیم، خصوصاً در قنوت نماز وتر در نیمهشب و یا هنگام زوال ظهر و یا در قنوت نماز غفیلهی مغرب، به این مناجات با خداوند راز و نیاز کنیم.

چنانکه در بیان مرحوم میرزا جواد آقا آمد، عبارات این دعا به حدّی لطیف است که بسیار خوب است در سایر اوقات سال هم با آن مأنوس باشیم؛ مناسب است که برخی فرازهای بلند این دعای شریف را در قنوت نمازهای یومیّه، در نمازهای نافله و در اوقات خوش مناجات، بر زبان جاری نماییم؛ مثلاً:

«إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ؛ فَلَا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ.»

 بار الها! من بنده ناتوان گناهکار و بردهی معیوب [یا: با تمام وجود برگشته به سوى‏] توام، پس مرا از آنانى قرار مده که رویت را از ایشان برگردانده‏اى، و غفلتشان از عفو و بخششت محجوبشان ساخته است‏.

ز آنجا که پرده پوشى، خُلق کریم توست

بر قلب ما ببخش، که نقدى است کم عیار

«إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ؛ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ؛ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ.»

معبودا! انقطاع و گسستن کامل از غیر به سوى خود را به من عطا نما؛ تا دیدگان دلهایمان حجابهاى نور را دریده، و به معدن عظمتت واصل گشته، و ارواحمان به مقام پاک عزّتت بپیوندد.

روى بنماى و وجود خودم از یاد ببر

خرمن سوختگان را همه گو باد ببر

ما چو دادیم دل و دیده بطوفان بلا

گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر

«إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً.»

معبودا، مرا هم‏شمارِ کسانى ساز که آنان را خواندى و پاسخت دادند و به آنان نگریستى و در برابر شکوه تو مدهوش گشتند و با آنان به خفا راز گفته‏اى و آنان در آشکارا برایت عمل کرده‏اند.

مژده اى دل که مسیحا نفسى مىآید

که ز انفاس خوشش بوى کسى مىآید

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش

زدهام فالى و فریادرسى مىآید

یار دارد سر آزردن حافظ یاران

شاهبازى به شکار مگسى مىآید

«أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لَا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لَا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لَا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ.»

از تو درخواست مى‏کنم که بر محمد و آل محمد درود فرستى و مرا هم‏شمارِ کسانى سازى که همواره به یاد تواند و پیمان تو را نمى‏شکنند و از سپاس تو غفلت نمى‏ورزند و فرمانت را سبک نمى‏شمارند.

«إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی‏ بِنُورِ عِزِّکَ‏ الْأَبْهَجِ، فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً. یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.»

پروردگارا! و مرا به درخشانترین نورِ مقام عزّتت بپیوند، تا عارف و شناساى تو بوده و از غیر تو رو گردانده و تنها از تو ترسان‏ [و مراقب‏] باشم؛ اى صاحب جلال و کرم.

جز آستان توام در جهان پناهی نیست

سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست

چرا ز کوی خرابات روی برتابم

کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست

در اینجا نکته‏ای لازم به تذکر است: ممکن است سالک در موقعیتی ویژه قرار گیرد و نفحات الهی شامل حال او گردد؛ اگر در آن حال حاضر جواب نباشد نمی‏تواند از حال خوش خود به درستی بهره گیرد و چنانکه شایستهی حال است دعا کند. شاید انسان در مکان یا زمانی خاص، همچون زیر قبه‏ی مطهر سیدالشهدا{علیه السلام}، در حال طواف خانه‏ی خدا، هنگام نماز یا... لحظه‏ای احساس کند که در حال خاصّی قرار گرفته؛ این نفحات الهی مثل برق می‏آید و می‏رود و اگر سالک در آن لحظه حاضر جواب نباشد، نمی‏تواند درست دعا کند. از این رو بسیار خوب است که این فرازهای بلند مناجات شعبانیّه را ملکهی خود کنیم؛ تا حتّی اگر در حال خواب هم حال خوشی دست داد، بدانیم چگونه دعا نماییم و چه به زبان آوریم.

مقام معظم رهبری از امام خمینی نقل کرده‏اند:

«این مناجات شعبانیّه یک تحفهاى است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلى داریم، همهى این دعاها هم پر از مضامین عالى است، امّا بعضى یک برجستگى خاصّى دارند. من از امام بزرگوار، رضوان الله علیه، سؤال کردم، گفتم در میان این دعاهایى که از ائمّه؟عهم؟رسیده است، شما به کدام دعا بیشتر علاقهمندید و دلبستهاید؟ فرمودند به دعاى کمیل و مناجات شعبانیّه...»

امام خود در این باره فرمودهاند:

«من ندیده‏ام در ادعیه، دعایى را که گفته شده باشد همهی امامها این دعا را مى‏خواندند، در دعاى شعبانیّه این هست؛ امّا من یادم نیست که در یک دعاى دیگرى دیده باشم که همهی ائمّه این را مى‏خواندند. این مناجات شعبانیه براى این است که شما را، همه را مهیا کند براى «ضیافة اللَّه»...

اگر نبود در ادعیه الّا دعاى مناجات شعبانیّه، کافى بود براى اینکه امامان ما، امامان بحقند؛ آنهایى که این دعا را انشا کردند و تعقیب کردند. تمام این مسائلى که عرفا در طول کتابهاى طولانى خودشان، یا خودشان مى‏گویند، در چند کلمهی مناجات شعبانیّه هست؛ بلکه عرفاى اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایى که در اسلام وارد شده است، از اینها استفاده کرده‏اند...»[43]

 


[1]- مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد (ط. مؤسسة فقه الشیعة، 1411هـ.ق.)، ج‏2، ص825.

 

[2]- الأمالی (للصدوق)، ص19.

 

[3]- فضائل الأشهر الثلاثة (ط. کتاب فروشى داورى‏، 1396هـ.ش)، 52

 

[4]- مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج‏2، ص829.

 

[5]- صحاح اللغة، اساس البلاغة.

 

[6]- مفردات، مقاییس اللغه

 

[7]- سبأ، 47.

 

[8]- فضائل الأشهر الثلاثة، ص61

 

[9]-نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت‏، 1414 هـ.ق)، ص497.

 

[10]-میزان الحکمة (ط. مؤسسهی علمى فرهنگى دار الحدیث، 1389هـ.ش)، ج‏9-عربى، ص103.  

 

[11]- مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار (ط. المکتبة الحیدریة، 1385هـ.ق)، ص251.

 

[12]- الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج‏1، ص68.

 

[13]- الأعراف،27.

 

[14]- البقره، 143.

 

[15]- دیوان باباطاهر

 

[16]- شعر کامل به این ترتیب است:

اَهدَت سُلَیمانَ یوم العیدِ غُبَّرَه                          رِجلَ الجَرادِ الّتی کانت فی فیها

تَرَنَّمت بفَصیحِ القولِ و اعتَذَرَت                      اِنَّ الهدایا عَلَی قَدرِ مُهدیها

هدهد در روز عیدی، ران ملخی بر نوک گرفت و به عنوان هدیه به درگاه سلیمان برد که بار عام داده بود. در حالی که او به گفتاری فصیح در پیشگاه سلیمان عذرخواهی میکرد، زبان به ترنم گشود و عرض کرد: هدیهی هرکس به قدر استطاعت اوست.

 

[17]- سیّد ابن طاووس روایت کرده: «رسول خدا{صلوات الله علیه} در یکشنبه‏ی ماه ذی‏قعده از منزل بیرون آمد و فرمود: ای مردم، کدام‏یک از شما می‏خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می‏خواهیم توبه کنیم. فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز -در هر رکعت یک بار «فاتحة الکتاب»، سه بار «قُلْ هُوَ اللّٰهُ اَحݨݦَݡدٌ» و هر کدام از دو سوره‏ی «معوّذتین» (سوره‏های ناس و فلق) را یک بار بخوانید، سپس هفتاد بار استغفار کنید و آن را به «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إلݨَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» ختم کنید، آن گاه دست‏ها را بالا آورید و بگویید: «یا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ، اِغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ.»

سپس فرمود: هر بنده‏ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می‏شود: «ای بنده‏ی خدا، عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبه‏ی تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد.» و فرشته‏ای از زیر عرش به او خطاب می‏کند: «ای بنده، خجسته باد بر تو و خاندان و فرزندان تو!» و فرشته‏ای دیگر ندا می‏کند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند گردید.» و...

عرض کردیم: ای رسول خدا{صلوات الله علیه}، اگر بنده‏ای این عمل را در غیر این ماه انجام دهد، چه اثری خواهد داشت؟ فرمود: «همانند آنچه توصیف کردم برای او خواهد بود و این سخنان را جبرئیل آن گاه که خداوند مرا به آسمان [معراج] برد، به من آموخت.»

[18]- عالم و عارف برجسته، آخوند ملا حسینقلی همدانی (1239-1311ه.ق.) در حکمت، شاگرد ملا هادی سبزواری، در فقه و اصول شاگرد شیخ انصاری و در اخلاق و عرفان شاگرد آیت الله سید علی شوشتری بود. پس از رحلت شیخ انصاری، ایشان قصد تدریس فقه و اصول داشت، اما سید شوشتری، ایشان را از این کار منع کرد تا به تربیت و تعلیم اخلاقی شاگردان مستعد بپردازد. ملاحسینقلی همدانی نقطۀ عطفی در تاریخ رویکرد معنوی و عرفانی در حوزههای علمیه بود. او با تسلط بر معارف عقلی و فقاهت، راه استادش (شوشتری) را چنان گسترش داد که پس از او، نوعی مکتب تربیتی در نجف شکل گرفت. گفته شده که حدود سیصد نفر در مکتب مرحوم آخوند تربیت شدند که از جمله مشهورترین آنها، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، سید احمد کربلایی، سید محسن امین، شیخ محمد بهاری همدانی، میرزا محمدحسین نائینی و آخوند خراسانی هستند.

 

[19]- بیان مولی{علیه السلام} در نهج البلاغه چنین است:

«شخصى در حضور امام علی{علیه السلام}، بدون توجّه لازم گفت: «استغفر اللَّه»، امام فرمود: مادرت بر تو بگرید! مى‏دانى معناى استغفار چیست؟ استغفار درجهی والامقامان است و داراى شش معنا است؛ اوّل: پشیمانى از آنچه گذشت؛ دوم: تصمیم به عدم بازگشت؛ سوم: پرداختن حقوق مردم،‏ چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهدهی تو نباشد؛ چهارم: تمام واجب‏هاى ضایع ساخته را بهجای آورى؛ پنجم: گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبیده و گوشت تازه بروید؛ ششم: رنج طاعت را به تن بچشانى، چنانکه شیرینى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگویى: استغفر اللَّه!» (نهجالبلاغة (صبحی صالح) (ط. هجرت، 1414 هـ.ق.)، حکمت417).

[20]- توضیح بیشتر دربارهی کیفیت توبه، بنا بر فرمایش امیرالمؤمنین{علیه السلام}، در دفتر سوم از این مجموعه (اسرار ماه رمضان) تحت عنوان «دستور عملی توبه» ذکر شده است.

 

[21]- الأنفال، 33.

 

[22]- إقبال الأعمال، ج2، ص683.

 

[23]- همان، ج2، ص685.

 

[24]- إقبال الأعمال، ج2، ص685.

 

[25]- الحج، 37.

 

[26]- البقرة، 267.

 

[27]- إقبال الأعمال، ج2 ص685.

 

[28]- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (ط. مؤسسة آل البیت؟عهم؟‏، 1408هـ.ق.)، ج‏2، ص474، ح78.

 

[29]- الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) (ط. نشر مرتضى‏، 1403هـ.ق.)، ج‏1، ص16.

 

[30]- النساء، 36.

 

[31]- بحار الأنوار (ط. بیروت، 1403هـ.ق.)، ج96، ص147، ح24.

 

[32]- الکافی، ج‏4، ص91.

 

[33]- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال (ط. دار الشریف الرضی للنشر، 1406هـ.ق)، ص61.

 

[34]- وسائل الشیعة (ط. مؤسسة آل البیت ؟عهم؟، 1409هـ.ق.)، ج‏10، ص492.

 

[35]- مرحوم آیت‏الله حاج شیخ على سعادت‏پرور (1305-1383 شمسی) از شاگردان برجسته‏ی مرحوم علّامه‏ی طباطبایی در مسائل سلوکی بود. مؤلف این کتاب، افتخار بهره‏مندی از محضر ایشان را دارد و عمده‏ی مطالب آمده در این اثر، برگرفته از دستورات آن استاد ارجمند اخلاق و عرفان است.

 

[36]- مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج‏2، ص928.

 

[37]- من لا یحضره الفقیه (ط. جامعهی مدرسین، 1413هـ.ق.)، ج‏2، ص29.

 

[38]- بیان سید بن طاوس در اقبال چنین است: «لعلّ المراد بزیارة اللّه فی عرشه أن یکون لقوم من أهل الجنّة مکان من العرش، من وصل إلیه یسمّى زائر اللّه، کما جعل اللّه الکعبة الشریفة بیته الحرام، من حجّها فقد حجّ اللّه‏.» (إقبال الأعمال، ج2، ص685)

 

[39]- آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (1274- 1343ه.ق)، عالم و فقیهی متبحر بود. ایشان در تهذیب نفس و سیر و سلوک توحیدی از شاگردان برجستهی ملا حسین‏قلی همدانی محسوب میشد. نقل شده که وقتی امام خمینی (پس از پیروزی انقلاب) به قم عزیمت کردند و به زیارت قبرستان شیخان و مزار میرزا جواد آقا رفتند، با تحتالحنک خود غبار سنگ قبر را پاک کردند و مشغول قرائت فاتحه شدند؛ ایشان می‏فرمود: «در قبرستان قم یک مرد خوابیده و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است!»

از آنجا که کتاب «المراقبات» ایشان بسیار مورد توجه اساتید و بزرگان سیر و سلوک بوده و شاگردان خود را به خواندن آن دستور می‏دادند، ما در این اثر از این کتاب ارجمند بهره‏ی فراوان برده‏ایم. علامه‏ی طباطبایی درباره‏ی المراقبات می‏فرماید: «این کتاب دریایی است پر از مروارید که در پیمانه نگنجد و نویسنده‏ی آن بدون شک الگوی بلندمرتبه و والامقامی است که قدر و ارزشش با مقیاس اندازه نمی‏شود...».

 

[40]- المطففین، 15: هرگز، ایشان در آن روز از پروردگارشان محجوب هستند.

 

[41]- القیامه، 22و23: در آن روز، صورتهایى شاداب و مسرور است؛ و به پروردگارش مى‏نگرد.

 

[42]- إقبال الأعمال، ج2، ص685.

 

[43]- صحیفه امام، ج‏31، ص13.

 

فهرست مطالب