اگر ماه مبارک رمضان بهار تلاوت قرآن است و توصیه به انس با قرآن در این ماه، بیانگر اسراری است که ارتباط میان حقیقت قرآن و ماه رمضان را تبیین مینماید، توصیه به ذکر صلوات بر رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت عصمت و طهارت؟عهم؟ در ماه شعبان نیز بیانگر اسرار رابطهی میان صلوات و ماه رسول خدا{صلوات الله علیه} است.
از همین رو لازم است، قبل از بیان برخی صلواتهای مهم، قدری مفصلتر به بحث صلوات و اسرار و آداب آن بپردازیم.
معنای لغوی صلوات
صاحبان کتابهای لغت، دربارهی معنای صلوات، بنا بر آنکه ریشهی آن ناقص واوی و یا یائی باشد، احتمالات گوناگونی ذکر کردهاند.
الف) معنای صلوات (از ریشهی «صلو»)
اغلب اهل لغت، صلوات را به معنای دعا و تبریک و تمجید و تحیت کامل و مطلق ذکر کردهاند.[1] به این ترتیب، مصلّی محبت خود نسبت به رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت؟عهم؟ را با دعا به درگاه حق در ترفیع مقامات حضراتشان ابراز میدارد. از آنجا که سالک، در بستر محبت به این ذوات مقدس حرکت میکند، با این توضیح، نقش صلوات در ماه شعبان به خوبی معنا پیدا میکند.
رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود:
«أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبِّی وَ حُبُّ أَهْلِ بَیْتِی؟عهم؟.»[2]
اساس اسلام، دوستی من و اهل بیت من؟عهم؟ است.
صاحب لسانالعرب، اصل در معنای «صلاة» را ملازمت و استقامت بر امری ذکر میکند و به نقل از زجاج میگوید: «الأَصلُ فی الصَّلاةِ اللُّزومُ»[3]. در نتیجه، صلوات بر پیامبر{صلوات الله علیه} و اهل بیت عصمت و طهارت؟عهم؟ در این ماه، اوّلاً، بیانگر مداومت و استقامت سالم بر ولایت اولیاء الهی؟عهم؟ در آستانهی ماه مبارک رمضان است، تا سندی بر گشایش درها در این ماه برای او باشد و ثانیاً، توصیهای بر ملازمت دائم بر دعا و تحیّت و تمجید و تزکیه برای رسول اکرم{صلوات الله علیه} و ذرّیّهی طیّبهی ایشان؟عهم؟ در درگاه الهی است.
معنای سوم صلوات، مطلق انعطاف به امری است و بنا بر موقعیّتهای مختلف متفاوت است. از این رو در کتب لغت، صلوات الهی را به معنای رحمت خاص پروردگار به بندگان مؤمن و صلوات ملائک را، استغفار و در مورد سایرین، دعا و تمجید بیان میدارند. به همین دلیل است که مرحوم علامهی طباطبایی در ذیل آیهی <هُوَ الَّذٖی یُصݧݩَݡلّٖی عَلَیْکُمْ وَمَلاٰݧݧݧݧݧݩݩݩٓىݧݩݩݩݘِکَتُهݩُۥ لݠݫِىݫݫݫݔݧݨݨݧُحݧݧݩݐݨْرِحݫݫݭݓݨݨَکُمْ مِنَ الظُّلُماٰتِ اِلَى النُّورِ٭ݦݦݦۚ>[4] میفرماید که نتیجهی صلوات الهی بر مؤمنین، خروج آنان از ظلمتهای مختلف به مراتب نور است. به این ترتیب، میتوان با بهرهگیری از این آیهی شریفه و همچنین معانی مختلفی که برای صلوات ذکر شد، آثار مختلف انس با صلوات بر رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت؟عهم؟ را بررسی کرد.
ابوحمزه از پدرش نقل میکند که دربارهی این آیهی شریفه از امام صادق{علیه السلام} پرسش نمود:
<اِنَّ اللّٰهَ وَمَلآٰىݩݧݩݧݘِکَتَهُۥ یُصݧَݡلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ٭ݦݦݦݦۚ یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا صَلݩُّوا عَلَیْهِ وَݡسݧَݡلِّمݧݩُوا تَسْلٖیمًا>[5]
امام{علیه السلام} در پاسخ فرمودند:
«الصَّلَاةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَحْمَةٌ وَ مِنَ الْمَلَائِکݠَةِ تَزْکِیَةٌ وَ مِنَ النَّاسِ دُعَاءٌ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: <وَݡسݧَݡلِّمݧݩُوا تَسْلٖیمًا>، فَإِنَّهُ یَعْنِی التَّسْلِیمَ لَهُ فِیمَا وَرَدَ عَنْهُ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: فَکَیْفَ نُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ آلِهِ؟عهم؟؟ قَالَ: تَقُولُونَ: «صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ مَلَائِکَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیعِ خَلْقِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.» قَالَ: فَقُلْتُ: فَمَا ثَوَابُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ؟ قَالَ: الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.»[6]
درود از جانب خدا، رحمت است و از جانب فرشتگان، تزکیه و از جانب مردم، دعا است. پس سخن خداوند که فرمود: «تسلیم او باشید، تسلیمی کامل»، یعنى به آنچه مىگوید، گردن نهید. پس به ایشان عرض کردم: چگونه بر حضرت محمّد{صلوات الله علیه} و خاندان او؟عهم؟ درود بفرستیم؟فرمود: «مىگویید: درود خدا و درود فرشتگان او و پیامبران و فرستادگان او و همهی آفریدگانش بر حضرت محمّد و خاندان ایشان باد و سلام و رحمت و برکات خدا بر آن حضرت و بر ایشان باد!». گفتم: پاداش کسى که با این درود، بر پیامبر{صلوات الله علیه} و خاندانش؟عهم؟ درود فرستد، چیست؟ فرمود: به خدا سوگند، پاک شدن از گناهان؛ همانند روزى که مادرش او را زاییده است.
ب) معنای دوم صلوات (از ریشهی «صلی»)
معنای اصلی این ریشه، عرضه کردن چیزی بر آتش و بریان کردن آن است[7]. چنانکه میفرماید:
<تَصݧݧْلٰى ناٰرًا حاٰمِیَةً>[8]
و در آتش سوزان وارد مىگردند.
<حَسْبݨُهُمْ جَهَنَّمُ یَصݧݧݩْلَوْںݧݩݐَهاٰ٭>[9]
جهنم براى آنان کافى است، وارد آن مىشوند.
به این ترتیب، هنگامی که این معنا دربارهی صلوات به کار میرود، احتمالاتی پیرامون معانی گوناگون آن قابل ذکر است:
1- ابنفارِس در ذیل این واژه میگوید: عرب برای مستقیم کردن چوب، آن را بر آتش عرضه میکرد، تا نرم شود و سپس حالت بگیرد: «صَلَّیْتُ: الْعُودَ بِالنَّارِ إِذَا لیَّنْتَه.»[10] بنابراین، در صلوات نیز، مؤمن دل خود را بر محبت رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت او؟عهم؟ که شجرهی نبوت هستند، عرضه مینماید؛ تا با نرم شدن و رقّت قلب، قساوتی را که به واسطهی گناهان دامنگیر او شده پاک نماید؛ چنانکه رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود:
«لَا یُؤْمِنُ عَبْدٌ حِتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ، وَ تَکُونَ عِتْرَتِی؟عهم؟ إِلَیْهِ أَعَزَّ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ یَکُونَ أَهْلِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ أَهْلِهِ، وَ تَکُونَ ذَاتِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ ذَاتِهِ.»[11]
هیچ بندهاى ایمان نیاورده است، مگر آن گاه که مرا از خودش بیشتر دوست داشته باشد و عترت مرا بیشتر از کسان خودش و خاندان مرا بیشتر از خاندان خودش و مرا بیشتر از خودش.
2- راغب در مفردات خود میگوید: باب تفعیل، گاه معنای عکس میدهد؛ چنانکه «مَرَضَ» یعنی بیمار شد و «مَرَّضَهُ» یعنی او را درمان کرد و از بیماری نجات داد. پس میتوان گفت که «مصلّی» هم یعنی کسی که با ذکر صلوات، خود را از آتش جهنم و سخط الهی، که به واسطهی گناهان فراهم آورده، دور میکند.[12]
3- در لغت عرب، به قسمت انتهایی دم اسب نیز «صَلا» (از همین ریشه) گفته میشود. لذا به اسب دوم مسابقه که به دنبال اسب پیشرو و برنده میتازد و دهان او در محاذات صلای اسب اوّل است، «مصلّی» مینامند[13]. بر این اساس، شخص صلوات فرستنده نیز خود را پشت سر رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت؟عهم؟ قرار میدهد و ابراز میدارد که در میدان مسابقهی سلوک الیالله، او نیز دقیقاً پشت سر اهل بیت؟عهم؟ -که سابقین در لقای الهی هستند- مصلّی و دنبالهروی آنان است.
ج) معنای سوم صلوات (از ریشهی «وصل»)
صلوات، به اشتقاق کبیر، میتواند از مادهی «وصل» مشتق شده باشد[14]. به این ترتیب، صلوات رابط محکمی است برای اتصال به رسول خدا{صلوات الله علیه} و قرار گرفتن در تحت ولایت ایشان. البته بر این اساس میتوان احتمال دیگری را نیز اضافه کرد؛ به این ترتیب که صلوات، صله و هدیهی امّت اسلام به پیشگاه رسول خدا{صلوات الله علیه} در تقدیر و تشکر از زحمات رسالت آن جناب است.
دݦݩݐکر صلوات؛ روح سایر ادݦݩݐکار
با بهرهگیری از تحلیل لغوی که برای ذکر صلوات بیان شد و نیز آیات و روایات مربوطه، میتوان به نتایج فراوانی در رابطه با انس با این ذکر عظیم الهی در طریق سلوک دست یافت؛ چنانکه خداوند در آیهی 56 سورهی احزاب، به گوشههایی از آن اشاره میفرماید:
<اِنَّ اللّٰهَ وَمَلآٰىݩݧݩݧݘِکَتَهُۥ یُصݧَݡلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ٭ݦݦݦݦۚ یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا صَلݩُّوا عَلَیْهِ وَݡسݧَݡلِّمݧݩُوا تَسْلٖیمًا>
همانا که خداوند و ملائکهی او بر پیامبر{صلوات الله علیه} درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و کاملاً تسلیم او باشید.
در ابتدا، اشارهای به سیاق آیهی مربوطه مینماییم:
خداوند در آیهی 40، به مقام والای نبوّت و رسالت رسول اکرم{صلوات الله علیه} اشاره مینماید؛ تا قدر این نعمت الهی بر مردم روشن شود و ایشان را در ردیف سایر آباء و اجداد و همقبیلهایهای خود قرار ندهند:
<ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً>[15]
محمّد{صلوات الله علیه} پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولى رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است.
خداوند سپس به مومنین دستور به ذکر الهی میدهد. بنا بر این آیهی شریفه، اگر دربارهی سایر فرامین سلوکی، حدّی وجود دارد، دربارهی ذکر خداوند هیچ حدی نیست و مومن باید در همه حال و به بهترین وجه و با زیباترین ذکر، خود را در محضر حق ببیند:
<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا اذْکُرُوا اللّٰهَ ذِکْرًا کَٮݧݩݩݧݒݫٖیرݦًا ٤١ وَسَبݧِّحݩُوهُ بُکْرَةً وَاَصٖىݫݔلًا >
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید؛ و صبح و شام او را تسبیح گویید.
در این سیاق است که خداوند میفرماید: «اگر شما مومنان، از یک سو پاسدار حریم ولایت نبوی{صلوات الله علیه} باشید و از سوی دیگر، خداوند را در همهی امور در نظر داشته باشید، او هم شما را در نظر خود خواهد داشت.»
با توجه به آنکه برای خداوندی که احاطه بر همهی مخلوقات دارد، نسیان معنا ندارد، میتوان گفت این فرمایش الهی که <فَاذْکُرݨݦُونٖیٓ اَذْکُرݦݩْکُمْ>[16] (پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم) و نیز این هشدار که <نَسݧݧُوا اللّٰهَ فَںݧݩݐَسِیَهݩݩُمْ٭ݦݦݦݩݦۗ>، اشاره به آن دارد که مرتبهی ایمان هر کس، به مرتبهی «ذکر» او ارتباط دارد و هر مقدار که جایگاه توحید و توجّه به خداوند و ولایت الهی در او عمیقتر و لطیفتر باشد، از عنایات و رحمتهای خاصِّ رحیمیّهی الهی بهرهی بیشتری میبرد و خداوند، تدبیر و ولایت او را عمیقتر و گستردهتر بر عهده میگیرد؛ متقابلاً، به تناسبی که گرفتار غفلت و نسیان از ذکر الهی شود و نگاهی سطحیتر به توحید و ولایت الهی داشته باشد، از رحمتهای خاص پروردگار در سلوک بهرهی کمتری میبرد.
از همین رو، در آیهی بعد میفرماید: «خداوند بر شما ذاکران مؤمن درود میفرستد و در پی او، ملائکهی الهی نیز درود میفرستند و نتیجهی صلوات خداوند و ملائک، خروج انسان از مراتب ظلمت، غفلت از توحید و نسیان الهی به مراتب نور ذکر و توجه دائمی به خداوند و بهرهمندی از ولایت الهی در همهی امور زندگی است.»[17]
<اݗَللّٰهُ وَلݭݭݭِیُّ الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا یُحݧݩݐݨْرݪِجُهݩُمݨݨْ مِنَ الظُّلُماٰتِ اِلَى النُّورِ٭>[18]
خداوند، ولىّ و سرپرست کسانى است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مىبرد.
به این ترتیب، آیهی 43 سورهی احزاب، در عین بیانی برهانی، اشاره به اصلی کلّی و عملی در قواعد سلوک توحیدی دارد؛ به این ترتیب که اصل و محور همهی دستورات، «ذکر الهی» است و مرتبهی ایمان هر کس، به مرتبهی معرفت و ذکر او باز میگردد و خداوند نیز، به تناسب صداقت و استقامت ذاکران توحید، آنان را در تحت حمایت و ولایت و رحمتهای خاص خود قرار میدهد. بدین ترتیب، هر مقدار که ذکر ایشان بیشتر باشد، سلام و صلوات الهی بر این بندگان بیشتر است و تحیّت بیشتر الهی، ذکر کاملتر را برای آنان به ارمغان میآورد و ذکر کاملتر، تحیّت بالاتر را به دنبال دارد و این دو در کنار یکدیگر، دو بال برای ارتقای عبد سالک است؛ تا او را به عالیترین مراتب یقین و قرب الی الله برساند.
<اِنَّ الْمݩُٮݩݑَّقٖینَ ڡݨݐݭٖی جَںݦݩݩݐّاٰتٍ وَنَهݧݧَرݪٍ ٥٤ ڡݨݐݭٖی مݦَݡٯݨݑݨْعݧَݡدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلݫٖىݫݭݔکٍ مݦُقݨْٮݧݩݑݧَݡدِرٍݤ>[19]
در آیات بعد، خداوند راه ذکر مرضیّ خود را توجّه به مقام نوری و ولایی رسول خدا{صلوات الله علیه} بیان میدارد و میفرماید:
<یآٰ اَیّݧُهݧَا النَّبِیُّ اِنّآٰ اَرْسَلْناٰکَ شاٰهِدݧݧݩًݡا وَمُٮݫݓݧݨَشّݫِرݦݩًا وَنَدݐݫݬٖیرݦݦًݣݣا ٤٥ وَداٰعِىݫݔًا اِلَى اللّٰهِ بِاݫِذْںݧݐِهٖ وَسݫِرݣݣاٰجًا مُںݧݧݐݫٖیرݦݦًݡا>[20]
اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذارکننده، و تو را دعوتکننده به سوى خدا به فرمان او قرار دادیم و چراغى روشنىبخش.
خداوند در این دو آیه، اوصافی را برای پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} برمیشمرد که همه، جلوههای گوناگون ذکر عملی و نظری برای سالک است؛ به این ترتیب که:
اوّلاً: رسول خدا{صلوات الله علیه} شاهد بر ظاهر و باطن اعمال امّت است و در نتیجه، بر قلوب و نیّات آنان احاطه دارد. از همین رو، همهی اعمال امّت، در درجهی اوّل بر امام عصر؟عج؟ عرضه میشود و سپس بر رسول خدا{صلوات الله علیه} ارائه شده و با امضای آنان، به محضر حق عرضه میگردد. به این ترتیب، ضمانت قبولی اعمال، تولّی به ولایت اولیاء الهی؟عهم؟ است. از سوی دیگر، رحمتها و عنایات الهی بر سالکین از سوی خداوند، در ابتدا بر بیت نبوی{صلوات الله علیه} نازل میگردد و سپس، به اراده و تمشیت آنان، قلوب مستعدّین را فرا میگیرد. به همین خاطر، میزان سرعت سیر سالک در مراتب قرب، به میزان توجّه او به مقام شهادت و ولایت رسول خدا{صلوات الله علیه} و امام عصر؟عج؟ و احاطهی ایشان بر زندگی و اعمال و اعتقادات امّت است؛ چنانکه فرمود:
<وݩَکݨݧَذݧݧݩݩݧݩݩٰلݫِکَ جَعَلْناٰکُمْ اُمݧَّةً وَسَݡطݦًا لݫِتَکُونُوا شُهَداݠٰٓءَ عَلَى الںݩݩݦݐݨّاٰسِ وَىݫݬݔݧݩَکُونَ الݠرݩّݨَسݧݧُولُ عَلَیْکُمْ شَهٖیدݧݧًݡا٭>[21]
و این چنین شما را امت میانهاى قرار دادیم تا حاضر و ناظر بر مردم باشید؛ و پیامبر{صلوات الله علیه} هم بر شما حاضر و ناظر است.
ثانیاً: دو وصف «مبشّر» و «منذر» برای رسول اکرم{صلوات الله علیه}، به معنای هشدار به وعده و وعیدهای الهی است؛ ولی برای سالک، اشاره به بشارتهای خداوند در مراتب جنّات و حیاتی است که در تحت هدایت ایصالی رسول خدا{صلوات الله علیه} طی میکند و هشداری است بر خطرات و عقباتی که در امتحانات مسیر در پیش دارد و باید با ابالسهی جنّی و انسی جهاد نماید.
ثالثاً: داعی بودن رسول خدا{صلوات الله علیه}، ظاهر و باطنی دارد؛ دعوت ظاهری حضرت، عام است و مخاطب آن، همهی طبقات انسانها هستند؛ که با مقام رسالتش، به اسلام و توحید هدایت میشوند. اما مخاطب در دعوت باطنی آن حضرت، مؤمنین هستند که بعد از ایمان اوّلیّه، بسته به مراتب ایمانشان، به دعوت عمیقتر رسول خدا{صلوات الله علیه} لبیک میگویند و در تحت هدایتها و عنایتهای خاص آن حضرت، مراتب اسلام و ایمان را به سوی حیات طیّبه و خروج از مراتب ظلمات کفر، به سوی نور ایمان طی میکنند.
<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا اسْتَجٖیبُوا لِلّٰهِ وَلݬِلرݩَّݣݣسݩݧݧُولݭݫِ اِذݢݢاٰ دَعاٰکُمْ لݫِماٰ یݩُحݧݧݩْیݫݫݫݬݬݫݬٖىݫݫݔکُمْ>[22]
اى کسانى که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر{صلوات الله علیه} را اجابت کنید، هنگامى که شما را به سوى چیزى مىخوانند که شما را حیات مىبخشد.
نتیجهی چنین هدایتی، رسیدن به سعادت «تمکّن در توحید» و مشاهدهی عوالم ملکوت، با شهود و حقیقت خود است؛ چنانکه در ادامهی آیهی فوق میفرماید:
<وَاعْلَمݩݩُوٓݢݢا اَنَّ اللّٰهَ یَحݧݧݩُولُ بَیݨݧْنݨَ الْمَرݨْءِ وݩَقَلݨْبِهٖ>
و بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حایل مىشود.
رابعاً: وصف «سراج منیر» به خوبی بیانگر مراتب هدایت مؤمن به خروج از مراتب ظلمات به نور، با توجّه به مراتب ولایت رسول خدا{صلوات الله علیه} و توسّل به وجود مبارک آن حضرت است؛ که با استمداد از صلوات و تحیّت و ثنای بر آن حضرت محقّق میگردد.
و اگر سایر دستورات سلوکی محدود به حدّی است، ذکر خداوند حدّی ندارد:
<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا اذْکُرُوا اللّٰهَ ذِکْرًا کَٮݧݩݩݧݒݫٖیرݦًا>[23]
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید
پس توسل و تذکر به سراج منیر الهی نیز حدّی ندارد و هر مقدار که توجّه بیشتر باشد، نورانیّت عمیقتر و کاملتری را به دنبال دارد.
آیهی 47، بشارت خداوند به سالکین است که اگر در مسیر سلوک، گرفتار لغزشها و نواقصی شدند، بدانند که توسّل و تحیّت به رسول اکرم{صلوات الله علیه} و ذرّیّهی طیّبهاش آنچنان ذکری است که همه لغزشها را پاک و نواقص را جبران میکند و:
<وَݡٮݬݓݧَݡسݧݩݧݒّݭݫِرݭِ الْمُؤݧݨْمِنٖینَ بِاَنَّ لَهݠݩݧُمݨݧݨْ مِنَ اللّٰهِ فَضْلًا کَبٖیرݦًا>
و مؤمنان را بشارت ده که براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است.
فضل در لغت، به عنایت و اِنعامی گفته میشود که در مقابل عمل نیست؛ بلکه هدیه و بخشش صاحب فضل، بنا بر محبّت خود به فقیر است. از این رو، ذکر صلوات و توسّل به اولیاء الهی؟عهم؟ در سلوک، نتایجی فوق زحمت سالک را به دنبال دارد. فضل الهی در این مقام، به معنای جذباتی است که به برکت وجود مبارک رسول اکرم{صلوات الله علیه} و اهل بیت؟عهم؟، ناگهان راه صد ساله را یک شبه بر سالک عرضه میکند.
«إِنَّ لِلَّهِ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَرَصَّدُوا لَهَا.»[24]
براستى براى خداوند در روزهاى عمر شما نسیمهایى است؛ هان! چشم به راه آنها باشید.
در چنین سیاقی است که خداوند در آیهی 56، اشاره به بالاترین مصداق ذکر خود، یعنی صلوات و درود و تحیت بر رسول خویش{صلوات الله علیه} مینماید و میفرماید:
<اِنَّ اللّٰهَ وَمَلآٰىݩݧݩݧݘِکَتَهُۥ یُصݧَݡلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ٭ݦݦݦݦۚ یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا صَلݩُّوا عَلَیْهِ وَݡسݧَݡلِّمݧݩُوا تَسْلٖیمًا>
اکنون با دقت در این آیهی شریفه، میتوان به جایگاه صلوات و برخی از اسرار و آثار آن در توفیقات سلوکی و دفع و رفع موانع سیر به سوی مقام قرب الهی پی برد؛ که در ادامه، طیّ چند فراز، به گوشههایی آن اشاره میکنیم:
1- در آغاز آیه، خداوند میفرماید: <اِنَّ اللّٰهَ وَمَلآٰىݩݧݩݧݘِکَتَهُۥ یُصݧَݡلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ٭ݦݦݦݦۚ>. بنابراین، صلوات از عالیترین مراتب عوالم ملکوت، آغاز میشود و سپس همهی مراتب مخلوقات، از ملائک و ملکوتیان گرفته تا نازلترین مراتب ناسوت را درمینوردد. از این رو، اگر همهی عالم تسبیحگوی حق هستند، اصلیترین ذکر آنان صلوات است.
2- ذکر نام ملائک بعد از ذات باری، بیانگر مرتبهی صلوات در میان مخلوقات است؛ توضیح آنکه اگر اشرف خلایق بعد از انسان ثناگوی آستان ولایت است، تکلیف بقیهی موجودات عِلوی و سِفلی معلوم است. ملائکهی عالم -در هر مرتبه که هستند- عالیترین ذکری را که متناسب با مرتبهی استعدادی آنها است بر زبان جاری میکنند و مقام آنها با مرتبهی معرفت به ذکر آنان رقم میخورد. بنابراین، ذکر صلوات عالیترین ذکری است که ملائک بعد از اقرار به توحید و تسبیح و تحمید و تهلیل الهی، به محضر حق عرضه میدارند.
امام رضا{علیه السلام} در این باره میفرمایند:
«الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ آلِهِ؟عهم؟ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبِیحَ وَ التَّهْلِیلَ وَ التَّکْبِیرَ.»
صلوات بر حضرت محمد{صلوات الله علیه} و آل ایشان؟عهم؟، در پیشگاه خداى عزوجل برابر تسبیح و تهلیل و تکبیر است.
3- ملائکه مدبّر عالماند و تدبیر آنان به همراه ذکر صلوات است. با توجّه به معنای صلوات ملائکه، که عبارت است از استغفار و طلب مغفرت بر بندگان، پس روشن میشود که تدبیر آنان در امور سالکینِ مصلّی مقام ولایت، توأم با طلب مغفرت و بسترسازی برای مغفرت علمی و عملی آنان در امور سلوکی است.
4- در این آیهی شریفه، نام مبارک رسول خدا{صلوات الله علیه} با لقب «نبیّ» ذکر شده: <اِنَّ اللّٰهَ وَمَلآٰىݩݧݩݧݘِکَتَهُۥ یُصݧَݡلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ٭ݦݦݦݦۚ>. اگر نبی (از مادهی «نبو») به معنای شخصیتی برجسته و بلندمرتبه باشد که در مقام محمود است، آیه تعلیلی است مبنی بر چرایی صلوات بر آن حضرت و ذریهاش و اینکه چون همهی مخلوقات میهمانان سفرهی ولایتاند، پس باید دائماً مصلّی او باشند.
اگر نبی (از مادهی «نبأ») به معنای خبرداری باشد، دلیل صلوات را از بُعد معرفتی بیان میکند و اینکه هر کس معرفت بالاتری به توحید داشته باشد، لایق ثناء و دعای بیشتر پروردگار و ملائک است. و از آنجا که رسول خدا{صلوات الله علیه} بارزترین معرفت به توحید را دارد، بالاترین صلوات الهی نیز به آن حضرت تعلّق دارد.
5- در چنین سیاقی، فرمان صریح خداوند، بر صلوات بر رسول خدا{صلوات الله علیه} تعلق میگیرد و میفرماید: <یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا صَلݩُّوا عَلَیْهِ>. بنابراین، از این خطاب امری خداوند، اوّلاً وجوب صلوات بر رسول خدا{صلوات الله علیه} هنگام بردن و یا شنیدن نام مبارکش روشن میشود؛ ثانیاً، فرمان همراهی و هم صدایی با همهی عالمیان در صلوات بر آن حضرت برداشت میگردد و ثالثاً، مؤمنین با ذکر صلوات، خود را در مسیر تسبیحی کلّ موجودات در سیر قربی به سوی پروردگار، با استمداد از صلوات بر رسول اکرم{صلوات الله علیه} قرار میدهند.
6- نکتهی مهم در ذیل این آیهی شریفه، ملاکی است که پروردگار برای قبولی صلوات بر رسول خدا{صلوات الله علیه} ذکر کرده است که میفرماید: <وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً>.
یعنی صلوات هنگامی اثربخش است که روح تعبّد و تسلیم کامل در آستان ولایت، برای ذاکر وجود داشته باشد. از آنجا که تسلیم از مادهی «سلم» به معنای برداشته شدن همهی ناهمرنگیها و منافرتها بین دو شیء است، بنابراین، امر به سلم با رسول خدا{صلوات الله علیه}، به معنای تولّی کامل به ولایت نبوی{صلوات الله علیه} و برداشتن همهی ناهمرنگیها در برابر فرامین و سنن آن حضرت است.
7- مفعول مطلق <تَسْلِیماً> بعد از فرمان <سَلِّمُوا>، بیانگر شدت اهمیت سلم و صفا و یکرنگی در آستان پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} در توفیقات سلوکی است و اینکه اگر اجر رسالت نبوی، مودّت به ذویالقربای آن حضرت است، بالاترین مصداق سلم و تسلیم در درگاه ایشان، پذیرش ولایت علوی{علیه السلام} و ابراز ارادت و مودت به آستان ولایت اهل بیت پیامبر؟عهم؟ میباشد.
<قُلْ لاٰݧݧݧݧݧݩݩݩٓ اَسْئَلݦُکُمْ عَلَیْهِ اَجݦݨْرݨݨݦًݡا اِلَّا الْمَوَدَّةَ ڡݨݐݭِی الْقݧُرݨݨݨْݣݣٮݫݭݓݧݧݧݩݩݧݩٰى>[25]
من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم؟عهم؟].
چنانکه آیهی بعد، با ظرافت، بیانگر مفهوم مخالف تفاوت صلوات صوری بر رسول خدا{صلوات الله علیه} و جدا کردن اهل بیت آن حضرت؟عهم؟ در دعا و تحیت و ارادت و ولایت، از آن حضرت است؛ که میفرماید:
<اِنَّ الَّذٖینَ یݦُؤݨْدݩݐݩُونَ اللّٰهَ وَرَسݧݩُولَهُۥ لَعݨݧَںݧݐَهݧُمُ اللّٰهُ ڡݨݐݭِی الدُّنْیاٰ وَالݨْءاݦٰحݧݩݐِرݩݦَةِ وَاَعݧَدݧَّ لَهݠݩݧُمݨݧݨْ عَذاٰبًا مُهٖینًا>[26]
آنها که خدا و پیامبرش{صلوات الله علیه} را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکنندهاى آماده کرده است.
بنابراین، صلوات بر پیامبر اکرم{صلوات الله علیه}، باید در کنار صلوات بر اهل بیت و آل رسول خدا؟عهم؟ باشد؛ چنانکه صلوات هنگام زوال ماه شعبان، به خوبی بیانگر این معنا است.
آثار صلوات
با توجه به آنکه صلوات از اهمّ اذکار و روح ذکر است، همهی وظایفی که سالک دربارهی ذکر بر عهده دارد، برای صلوات نیز به مراتب بیشتر وارد است و همهی آثاری که ذکر در توفیقات سلوکی در پی دارد، برای صلوات نیز به طریق اولی وارد است.
در فرهنگ سالکان، پنج دستور محوری، به عنوان اصول و مبانی سایر دستورات برشمرده میشود که رعایت آنها در همه حال برای سالک ضروری است:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
همهی دستورات چهارگانهی اوّل، مقدّمه و بستری برای به بار نشستن نتایج «ذکر» است و اگر همهی آنها حد و مرزی دارد، ذکر، به معنای مطلق یاد حق، حدّی ندارد و سالک دائماً باید ذاکر محبوب خود باشد.
بنابراین، اگر صلوات به معنای ابراز ارادت بر آستان ولایت و طریق اتصال و تولّی به ولایت الهی است، جایگاه صلوات در میان سایر اذکار روشن میشود و اگر نور توحید بر قلب سالک، تنها از مشکات ولایت منعکس میگردد، بنابراین، صلوات نه در عرض سایر اذکار، بلکه روح و معنادهنده به هر ذکری است و در میان انبیاء و اولیای الهی؟عهم؟، هر آن کس که به جایی رسید، به برکت صلوات بود.
«عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیَّ؟عهما؟ یَقُولُ: إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ إِبْراهِیمَ{علیه السلام} خَلِیلًا لِکَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ أَهْلِ بَیْتِهِ؟عهم؟.»[27]
از عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى نقل کرده که وى فرمود: از حضرت على بن محمّد العسکرى؟عهما؟ شنیدم که مىفرمودند: خداوند عزل و جل حضرت ابراهیم{علیه السلام} را به این خاطر که زیاد بر حضرت محمّد{صلوات الله علیه} و اهل بیتش؟عهم؟ درود و صلوات مىفرستاد، خلیل و دوست خود قرار داد.
اگر در روز واپسین، میزان خفّت و ثقل انسانها و وزانت آنان در پیشگاه خداوند، با کلمهی توحید سنجیده میشود، مظهر آن با ذکر صلوات است.
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ؟عهما؟ قَالَ: أَثْقَلُ مَا یُوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ؟عهم؟.»[28]
از امام صادق{علیه السلام} یا امام باقر{علیه السلام} روایت شده که سنگینترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده میشود، صلوات بر حضرت محمد{صلوات الله علیه} و اهل بیت ایشان؟عهم؟ است.
بنابراین، اصلیترین نتایج و آثار ذکر صلوات برای سالک را میتوان در سه محور معین کرد:
1- اگر اصلیترین مانع در سیر قربی سالک، گناه و آثار آن است و او با سایر اذکار، موفق به ترک آنان و یا دفع شیاطین جنی و انسی نشد، صلوات بهترین رافع و قویترین دافع گناهان است؛ چنانکه امام هشتم{علیه السلام} میفرمایند:
«مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ، فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ آلِهِ؟عهم؟؛ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً.»[29]
هر که توانا بر کفارهی گناهانش نیست، بسیار صلوات بر حضرت محمد{صلوات الله علیه} و آل ایشان؟عهم؟ بفرستد که گناهان را ویران کند.
2- صلوات، به معنای ابراز ارادت و تحیت بر آستان ولایت، شکر از رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت عصمت و طهارت؟عهم؟ است و اگر شکر بالاترین ذکر در برابر غفلت کفر به مولا است، که فرمود: <فَاذْکُرݨݦُونٖیٓ اَذْکُرݦݩْکُمْ وَاشݨْکُرݧُوا لٖی وݩَلاٰ تَکْفُرݦُونِ>[30]، بنابراین، صلوات، یاد و ذکر رسول خدا{صلوات الله علیه} است و درود و سلام حضرتش به مصلّین؛ آرامش و سکون توحیدی را برای سالکین به ارمغان میآورد؛ و طمأنینه اصلیترین بضاعت در سلوک است.
<خُذْ مِنݨْ اَمْواٰلِهِمْ صݨݧݨَݡدݨَقَةً تُطݨݨَهِّرݨݨݧُهݩݧُمْ وَتُرݩݐݧَݡکݠݧݨّݫݫٖىݭݔهݠِمْ بِهاٰ وَصَلِّ عَلَیݧݨݧْهِمݨݦْ٭ݦݦݦۖ اِنَّ صَلاٰݢݢتَکَ سَکَنٌ لݠَهݧݧݩݩُمݨݧݨْ٭ݦݦݦݦݦۗ وَاللّٰهُ سَمٖیعٌ عَلٖیمٌ>[31]
از اموال آنها صدقهاى (به عنوان زکات) بگیر، تا به وسیلهی آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعاى تو، مایهی آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست.
3- راز و نیاز و دعا و مناجات به درگاه مولا، شیرینترین ذکر برای سالک است. صلوات، دعای مقبولی است که باید در آغاز و فرجام هر دعا و روح هر ذکری واقع شود، تا مقبول محبوب قرار گیرد.
«قَالَ الْإِمَامُ عَلِیٌّ{علیه السلام}: کُلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّى یُصَلِّى عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ؟عهم؟.»[32]
امام على{علیه السلام}فرمود: هر دعایى ، تا در آن بر محمّد{صلوات الله علیه} و آل محمّد؟عهم؟ صلوات فرستاده نشود، محجوب است (و مستجاب نمیشود).
به این ترتیب، اگر دقّالباب خانهی مولا میباید به اذن و شفاعت شفیع محبوب مولا باشد تا باب گشوده شود، ذکر نام محبوبترینها نزد مولا در ابتدا و انتهای سخن، موجب عنایت ویژهی مولا به عباد سالک است.
«قَالَ الْإِمَامُ عَلِیٌّ{علیه السلام}: مَنْ کَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ آلِهِ؟عهم؟، ثُمَّ یَسْأَلْ حَاجَتَهُ، ثُمَّ یَخْتِمْ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ آلِ مُحَمَّدٍ؟عهم؟، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَقْبَلَ الطَّرَفَیْنِ وَیَدَعَ الْوَسَطَ، إِذْ کَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ آلِ مُحَمَّدٍ؟عهم؟ لَا تُحْجَبُ عَنْهُ.»[33]
امام علی{علیه السلام} فرمود: کسى که حاجتى به درگاه الهى دارد، قبل از آن، صلوات بر محمد و آلش بفرستد، آنگاه حاجتش را بخواهد، بعد دعایش را با صلوات بر محمد و آلش؟عهم؟ به پایان ببرد، چون خداوند عزیز و جلیل، کریمتر از آن است که دو طرف دعا را قبول کند و وسطش را رها نماید که صلوات بر حضرت محمد{صلوات الله علیه} و آل محمد؟عهم؟ از او تحت حجاب نمىماند (و مستجاب مىگردد).
خلاصه آنکه، اگر گذر از عقبات قیامت، تنها به مدد نور توحید و ولایت میسر است، این تنها ذکر صلوات بر رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت او؟عهم؟ است که نور بندگان در عبور از کورهراههای صراط الهی در یومالدین است. چنانکه پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} فرمود:
«الصَّلَاةُ عَلَیَّ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ، وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَلَى الصِّرَاطِ مِنَ النُّورِ لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِ النَّارِ.»[34]
صلوات بر من نوری بر راه است و هر که بر راهش نوری باشد، از اهل آتش نیست.
اوقات خاص صلوات
صلوات، تجدید عهد بندگی دائم با پروردگار است؛ از همین روست که توصیه شده که در همهی اوقات شبانهروز خوانده شود.
«قَالَ الصَّادِقُ{صلوات الله علیه}: مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ{صلوات الله علیه} فَمَعْنَاهُ أَنِّی أَنَا عَلَى الْمِیثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِی قَبِلْتُ حِینَ قَوْلِهِ <اَلݧَسْتُ بِرݦَبِّکُمْ٭ݦݦݦݦۖ قاٰلُوا بَلٰى>.»[35]
امام صادق{علیه السلام} فرمود: هر کس بر پیامبر{صلوات الله علیه} صلوات و درود فرستد، معنایش این است که بر آن عهد و پیمانى که در ازل با خداوند بستم، در آن هنگام که فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ و در جواب گفتند: بله.» استوار و پا برجایم.
در کتب ادعیه، اوقات فراوانی برای ذکر صلوات توصیه شده؛ که به جرئت میتوان گفت که اغلب اوقات را در بر میگیرد. از آنجا که صلوات از اهمّ اذکار است، بهتر است که بیشتر اوقات سالک را پوشش دهد. در بیانات اهل بیت؟عهم؟، اوقات خوشی برای صلوات معیّن شده که به برخی از اهمّ آنها اشاره میکنیم:
1- هنگام شنیدن نام مبارک رسول خدا{صلوات الله علیه}؛ که در این صورت، ذکر صلوات واجب است.
2- در تعقیب نمازهای فریضه[36].
3- قبل و بعد از هر دعا، که آن را قرین به اجابت قرار میدهد.
4-هر شب قبل از خواب[37].
5- عصر پنجشنبه و شب جمعه، یکصد صلوات توصیه شده است.
6- روز جمعه افضل ایام هفته است و افضل اعمال در این روز ذکر صلوات است[38] و بهترین وقت صلوات در روز جمعه، بعد از نماز عصر است؛ چنانکه امام باقر{علیه السلام} فرمودند:
«إِذَا صَلَّیْتَ الْعَصْرَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقُل:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.»
فَإِنَّ مَنْ قَالَهَا فِی دُبُرِ الْعَصْرِ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا اللَّهُ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ قَضَى لَهُ بِهَا مِائَةَ أَلْفِ حَاجَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ.»
امام باقر{علیه السلام} فرمود: آنگاه که در روز جمعه نماز عصر را گزاردى، بگو:
«خدایا! درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، آن جانشینان پسندیدهی او، برترین درودهایت را، و از بهترین برکاتت به آنان ارزانى کن، و سلام بر ایشان و بر جان ها و بدن هاشان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد.»
پس به راستى، هر که پس از نماز عصر این دعا را گوید، خداوند براى او صد هزار حسنه و پاداش نویسد و صد هزار گناه را از او پاک سازد و به سبب آن دعا صد هزار خواسته او را برآورده سازد و صد هزار درجه او را بر فراز برد.
7- در ماههای عزیز سال، مانند ماه رجب و شعبان و رمضان؛ خصوصاً ماه شعبان که بهار صلوات است.
صلواتهای مهم در ماه شعبان
در ادامه به برخی از صلواتهای مهم که اولیای الهی؟عهم؟ در ماه شعبان اهتمام ویژه به آنها داشتند، اشاره میشود:
1) صلوات هنگام زوال ماه شعبان
این صلوات، سراسر ذکر مراتب ولایت رسول خدا{صلوات الله علیه} و اهل بیت؟عهم؟ است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِکَةِ وَ...»
این دعای ارجمند از امام سجاد{علیه السلام} نقل شده. آن حضرت در توصیف آل رسول خدا؟عهم؟ میفرماید: «شَجَرَةِ النُّبُوَّة» و در فرازهای بعد دعا، به تشریح صفات آن پرداختهاند.
وقت فضیلت این صلوات، هنگام زوال خورشید است؛ که هنگام فضیلت نماز ظهر و یکی از بهترین اوقات مناجات میباشد. متن کامل آن در مفاتیح آمده است.
2) صلوات بر حجج طاهره؟عهم؟، خصوصاً حضرت فاطمهی زهرا؟سها؟.
در این صلوات اسراری است که مورد توجه قاطبهی علماء بوده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَةِ، فَاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ، حَبِیبَةِ حَبِیبِکَ...»[39]
مرحوم شیخ عباس قمی، این صلوات را نیز در مفاتیح الجنان و در ذیل عنوان «صلوات بر حجج طاهره؟عهم؟» ذکر فرموده.
3) صلوات عصر جمعه (معروف به صلوات ابوالحسن ضرّاب)
عصر جمعه یکی از بهترین اوقات هفته است و هنگام استغفار و دعا و نیایش به درگاه الهی است. از بهترین اعمال در این وقت، صلوات است و در این میان، صلوات ابوالحسن ضرّاب به نقل از امام عصر؟عج؟، بیش از سایر صلواتها مورد توجه بوده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ، سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ...»
این صلوات نیز در مفاتیح درج شده.
4) صلوات روز عرفه
از جمله بهترین صلواتها، صلواتی است که در روز عرفه وارد شده. امام صادق{علیه السلام} فرمودند که هر کس میخواهد رسول خدا{صلوات الله علیه} و امامان از اهل بیتش؟عهم؟ را شاد نماید، این صلوات را بخواند:
«اللَّهُمَّ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ...»
بنا به فرمودهی امام کاظم{علیه السلام}، این صلوات از اسرار آل رسول اکرم؟عهم؟ است. ایشان همچنین فرمودند:
«فَإِنَّ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبیِّ{صلوات الله علیه} بِهٰذِهِ الصَّلَوَاتِ، هُدِمَتْ ذُنُوبُهُ وَ مُحِیَتْ خَطَایَاهُ وَ دَامَ سُرُورُهُ وَ اسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ وَ أُعْطِیَ أَمَلَهُ وَ بُسِطَ لَهُ فِی رِزْقِهِ وَ أُعِینَ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُیِّئَ لَهُ سَبَبُ أَنْوَاعِ الْخَیْرِ وَ یُجْعَلُ مِنْ رُفَقَاءِ نَبِیِّهِ فِی الْجِنَانِ الْأَعْلَى. یَقُولُهُنَّ ثَلَاثَ مَرّاتٍ غُدْوَةً وَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ عَشِیَّةً»[40]
هر کس با این صلواتها، بر پیامبر{صلوات الله علیه} درود فرستد، گناهانش در هم فرو مىریزد، خطاهایش پاک مىشود، شادمانىاش ماندنى مىشود، دعایش مستجاب مىگردد، آرزویش برآورده مىشود، در روزىاش گشایش داده مىشود، در برابر دشمنش کمک مىشود، اسباب هر گونه خیر و خوبى برایش فراهم مىگردد و در بهشتهاى برین، از همدمان پیامبرش{صلوات الله علیه} قرار داده مىشود. این صلواتها را سه بار در صبح و سه بار در هنگام شب مىگوید.
[1]- مفردات ألفاظ القرآن، ص491.
[2]- کنز العمّال: 37631
[3]- لسان العرب (ط. دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع دار صادر، 1414هـ.ق.)، ج14، ص464.
[4]- الأحزاب، 43: او کسى است که بر شما درود و صلوات مىفرستد و فرشتگان او (نیز) براى شما چنین مىکنند؛ تا شما را از ظلمات به سوى نور رهنمون گردد.
[5]- الأحزاب، 56.
[6]- معانی الأخبار (ط. جامعهی مدرسین، 1403هـ.ق.)، ص116.
[7]- القاموس المحیط (ط. دار الکتب العلمیة)، ج4، ص394
[8]-الغاشیه،4
[9]- المجادله، 8
[10]- المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى (موسسه دار الهجرة، 1414هـ.ق.)، ج2، ص346.
[11]- علل الشرائع (ط. کتابفروشی داوری، 1385هـ.ش.)، ج1، ص140.
[12]- مفردات ألفاظ القرآن، ص 490.
[13]- المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، ج2، ص346.
[14]- اسرار الحکم (ط. مطبوعات دینى، 1389هـ.ش)، ص497.
[15]- الأحزاب، 40
[16]- البقره،152.
[17]- نقل به معنا از: الاحزاب، 43.
[18]- البقره، 257.
[19]- قمر، 54 و 55: یقیناً پرهیزگاران در باغها و نهرهاى بهشتى جاى دارند، در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر.
[20]- الأحزاب، 45.
[21]- البقره، 143.
[22]- الأنفال، 24.
[23]- الأحزاب، 41.
[24]- عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة (ط. دار سید الشهداء{علیه السلام} للنشر، 1405هـ.ق.)، ج1، ص29.
[25]- الشوری، 23.
[26]- الأحزاب،57.
[27]- معانی الأخبار، ص368.
[28]- بحار الأنوار، ج94، ص49، ح9.
[29]- عیون أخبار الرضا{علیه السلام} (ط. جهان، 1378هـ.ق.)، ج1، ص294.
[30]- البقرة، 152: پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا بهجای آورید و مرا کفران نکنید.
[31]- التوبة، 103
[32]- کنز العمّال: 3988.
[33]- مکارم الأخلاق (ط. الشریف الرضى، 1412هـ.ق.)، ج2، ص19.
[34]- جامع الأخبار (للشعیری) (ط. مطبعة حیدریة، بی تا)، ص156، ح363.
[35]- همان.
[36]- خصال (صدوق) (ط. جامعهی مدرسین، 1362هـ.ش)، ص630، باب 4.
[37]- امالی (للصدوق)، ص580.
[38]- خصال (صدوق)، ص394.
[39]- زاد المعاد- مفتاح الجنان (ط. موسسة الأعلمی للمطبوعات،1423هـ.ق)، ص310
[40]- ثوابالأعمال (ط. دار الشریف الرضی للنشر، 1406هـ.ق)، ص187، ح1؛ جامعالأخبار (للشعیری)، ص 159، ح381؛ المصباح للکفعمی (جنة الأمان الواقیة) (ط. دار الرضی،1405هـ.ق)، ص559 ؛ بحار الأنوار، ج86، ص96، ح3 و ج94، ص85، ح5.