سخن پژوهشگر کتاب «یاد استاد» در سرآغاز این کتاب

چرا و چگونه سیره معلمان ربّانی را بخوانیم؟


زمان حدودی مطالعه ۱۲ دقیقه / ۲۵ دی ۱۴۰۱ / دبیرخانه موسسه/

آشنایی با سیره و اندیشه مربیان و معلّمان ربانی، به هیچ وجه صرفاً یک کار تاریخی و ترجمانی نیست. نیز نباید مطالعه و انس با سیره معلمان الهی را به صرف «آشنایی با خوبان» تقلیل داد! در واقع جُستن و خواندن سیره و اندیشه مربیان ربّانی، آشنایی با جلوهای از جلوات آن رسالت اساسی است. اگر امر تربیت را متجلّی ساختنِ توحید در قلب آدمیان بدانیم -چه آن آدم خویشتن باشد و چه دیگری-، مطالعه سیره مربیان ربّانی بهترین راهِ شناخت طریق توحید خواهد بود؛ طریقی که میباید فهمیده شود، به درستی تفسیر شود و امتداد یابد. با فهم وجوه مشترک سلوک علمی و عملی و تربیتی ایشان میشود پیوستار تاریخ مربّیان الهی را ملاحظه کرد و آنرا همچون الگویی عام پیش چشم داشت، و نیز میشود با درک وجوه ممتاز کار هرکدام از این بزرگواران، نقش خاصّ هریک را نیز روایت نمود.

موسسه جلوه نور علوی برای این مقصود طرحی برای روایت تاریخ مربیان الهی را دنبال میکند. در این طرح ضمن توضیح پیوستار این تاریخ، بر نقش ممتاز هریک از این شخصیتها در توسعه و تعمیق تربیت امت اسلامی تأکید میشود. این کار با روایتی از زیست و اندیشه معلم اخلاق و مرّبی نفوس، مرحوم آیتالله حاج شیخ علی پهلوانی تهرانی (سعادتپرور) آغاز شده است. اما بهجهاتی این آغاز خود، آغاز دیگری را لازم آورد؛ در خصوص مرحوم استاد سعادتپرور هیچ اثر مستقلِّ تحقیقی نوشته و منتشر نشده است. آثاری که در خصوص ایشان به چاپ رسیده، یا خلاصهها و گزیدههایی از بیانات و نوشتههای ایشان است[1] یا پژوهشهایی است موردی ناظر به کتابها و آثار ایشان[2]. اما همچنان سؤالات و مسائل مهم و آموزندهای در میان است که سند مکتوب و معتبری درباره آن در دست نیست؛ سلوک و روش ایشان در مراوده با شاگردان چگونه بوده است؟ خود ایشان چه سیر و روندی را طی نمودهاند؟ و مواضع ایشان در خصوص مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی چه بوده است؟ در وهله نخست، این پرسشها سوالاتی ناظر به بیوگرافی و زندگینامه ایشان قلمداد میشود؛ اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، میبینیم این سوالات راه به نقاطی اساسی میبرند. وقتی درباره عالمی عارف سخن میگوییم، باید بتوانیم تمام کنشهای شخصی و اجتماعی آن شخصیت را، ذیل درک او از عبودیت و توحید، شرح و تفسیر نماییم. با این صورتبندی، مجموع اقوالی که از رفتار و گفتار یک معلم ربانی نقل و روایت میشود، میتواند حاوی ظریفهای مهم در باب حقایق و ظرائف اصلِ طریق باشد. مثلا اگر میپرسیم که «نسبت مرحوم استاد سعادتپرور و سیاست چگونه بوده است؟»، در حقیقت مشغول پرسش از نسبت حقیقت سیروسلوک توحیدی ایشان و سیاست هستیم. در وضعیتی که اسناد معتبر و مکتوبی در این موارد در دست نبود، پاسخ گفتن به این پرسشها بهطور طبیعی ناممکن مینمود. بنابراین لازم دیدیم تا در قدم اول به گردآوری اسنادی که میتوانند در این موارد نقطه ارجاع مستند و معتبری باشند، همت گماریم.

نزدیکترین کسانی که میتوانستند روایتگر شخصیت استاد سعادتپرور باشند، همان کسانی بودند که میتوانستند سازندگان این منبع دستهاول گردند. این نزدیکترین افراد کسانی نبودند مگر شاگردان و اطرافیان ایشان. در همان سال رحلت مرحوم استاد سعادتپرور (سال 1383) مصاحبههایی با برخی شاگردان ایشان انجام شده بود. فیلم این مصاحبهها بهدست نگارنده رسید و بعد از مروری بر فیلمها معلوم شد که مایه خوبی برای شناخت شخصیت و کار مرحوم آیتالله پهلوانی در دل این مصاحبات نهفته است. برای آغاز این کار و ترتیب دادن منبع و ادبیاتی دستهاول مناسب بود تا متن همین مصاحبات به عنوان اسنادی تاریخی منتشر شوند. کتاب پیش رو متن همان مصاحبات شفاهی است. بنابراین این کتاب، اثری پژوهشی و دسته دوم نیست، بلکه تلاشی است برای ایجاد منبعی دسته اول با ارجاع به کسانی که بدون واسطه محضر آن مربی الهی را درک نموده بودند و بعضا از سوی ایشان مفتخر به تأییداتی شده بودند. اگر بخواهیم در میان فرمهای رایج نگارشی، نامی بر فرم حاضر در این کتاب بگذاریم، «تاریخ شفاهی» میتواند توصیف مناسبی باشد.

کمی درباره استاد سعادتپرور(ره)

شخصیت استاد سعادتپرور از جهات مختلفی واجد موقعیتی خاصّ و تماشایی و آموختنی است؛ اولا ایشان با معلمان مختلفی محشور بوده و تجربیات تربیتی و علمی گونهگونی بهدست آوردهاند؛ مکتب درسی و تربیتی مرحوم شیخ محمدحسین زاهد که یکی از مربیان الهی و بزرگِ «مکتب تهران» بودند، فرصتی ارزنده برای هر تلمیذی بود که نصیب ایشان هم شده بود. انس با مرحوم شیخ علیاکبر برهان نصیب بزرگ دیگری بوده است که در سنین کودکی و نوجوانی به ایشان رسیده بود. بعد از درک محضر این دو استاد بزرگ، ورود به مدرسه حجتیه قم و حشر و نشر با برخی شاگردان اخلاقی مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی تجربه موثّر دیگری است که ایشان خود در کتاب «پاسداران حریم عشق» از آن یاد کردهاند. همه اینها گویی مقدمهای است که شخصیت علمی و سلوکی مرحوم استاد پهلوانی نقشی شایسته بندد تا ایشان برای درک محضر وحید دهر مرحوم علامه طباطبایی(ره) آماده شوند. علامه طباطبایی(ره) البته یک استاد در میان سایر اساتید نبودهاند؛ بلکه ایشان را باید عصاره و زبده تمام سنتهای پیشین اسلامی اعم از سنت حکما، متکلمین، فقهای اصولی و محدثین شیعه قلمداد کرد. اما اسّ و اساس کار علمی و تربیتی علامه طباطبایی را آموزههای توحیدی مکتب ملاحسینقلی همدانی تشکیل میداد، که از استادی بزرگ چون سیدعلی قاضی طباطبایی به ایشان به ارث رسیده بود. مرحوم استاد شیخ علی پهلوانی -که هنوز به لقب سعادتپرور ملقب نگشته بود- تکمیل مراتب تهذیب و توحید را تحت اشراف چنین استادی پی گرفته بود. این آشنایی علمی و تربیتی نقطه عطفی است که زندگی استاد را دگرگون میکند و مسیر آینده زندگی ایشان را تعیین مینماید.

ممکن است توفیق درک محضر استاد نصیب بسیاری بشود، اما اینکه کسی بتواند مکتب و اندیشه آن استاد عالم را ادامه بدهد، سخن دیگری است. کسی که بتواند بار بزرگان را به دوش گیرد، خود لاجرم باید بزرگی باشد در ردیف آن بزرگان. استاد سعادتپرور کار علمی و عملی خود را کاملا مبتنی بر اندیشه و سیره مرحوم علامه طباطبایی(ره) قرار داده بود. آثار برجایمانده از ایشان، در واقع امتداد مجالس درسی است که علامه طباطبایی(ره) پژوهش علمی خود و سیر تربیتی شاگردان خود را در آن مجالس پیمیگرفت. «سر الاسراء» امتداد جلسات تدریس حدیث معراج است، «جمال آفتاب» امتداد و بسط وجههنظر علامه در تفسیر غزلیات حافظ است که در جلسات شرح حافظِ ایشان تدریس و مذاکره میشده است. کتاب «راز دل» تنقیح تقریرات مطالب علامه در شرح ابیات گلشن راز مرحوم شبستری است. کتاب مفصّل «پاسداران حریم عشق» هم اساسا بر اساس طرح و فهرستی نگاشته شد که نگارگر آن شخص مرحوم علامه بود (چنانکه در مقدمه کتاب تصریح شده است). علاوه بر تمام این فعالیتهای علمی و تالیفی، تربیت سلوکی و اخلاقی شاگردان مرحوم علامه نیز به مرحوم پهلوانی محوّل شد (و حتی بعضی از شاگردان در زمان حیات مرحوم علامه از سوی ایشان به استاد سعادتپرور سپرده شدهبودند). در میان شاگردان مرحوم علامه طباطبایی(ره) کس دیگری را سراغ نداریم که این قدر جدی در این امر اهتمام کرده و توفیق یافته باشد. همه اینها حاکی از آن است که استاد مرحوم آیتالله پهلوانی تهرانی در یک کلام، امتداد و بسط شخصیت مرحوم علامه طباطبایی(ره) است. اگر بخواهیم ادامهیافتن آن اندیشه عمیق عرفانی، حکمی، قرآنی و در یک کلام توحیدی را در شرح امور مختلف معرفتی و تفسیر اشعار عرفانی و ادعیه معصومین و سیره اهلبیت(ع) ملاحظه کنیم، راهی بهتر از آثار و نوشتههای مرحوم استاد سعادتپرور نخواهیم داشت.

مرحوم استاد به وضوح در برخی آثار خود تربیتِ عمومی را نیز قصد کردهاند. تلاشی که از ایشان در بیان ساده معارف بلند توحیدی در ضمن آثاری چون «فروغ شهادت» و «جلوه نور» میبینیم، محصول همین قصد مهم است. این تربیت عمومی به معنای سبُک و رقیق بودن معارف این دو کتاب نیست؛ بلکه به آن معنا است که معارف توحیدی بدون تاکید بر اصطلاحات و پیچیدگیهای مرسوم در متون عرفان نظری، به سادهترین شکل خود با اتکای بر ظواهر آیات قرآن و کلمات معصومین(ع)، صورتبندی شده است؛ به نحوی که هرکه آشنایی اولیهای با مجموع معارف اسلام داشته باشد، بتواند در حدّ ظرفیت خود از آنها قدم به قدم بهرهمند شود.

فعالیتهای سیاسی استاد(ره)

مرحوم استاد سعادتپرور(ع)، چنانکه از مفاد مصاحبات پیش رو قابل فهم است، در دوران نهضت، تجربه مبارزه با رژیم شاه را نیز داشتهاند. در حقانیت انقلاب اسلامی تردیدی روا نداشتند و در مسائل پس از انقلاب نیز همواره توصیه به تلاش برای حفظ و استحکام نظام را به شاگردان خود داشتهاند. این البته صرفا تجلی وجهه نظر سیاسی ایشان بوده است؛ اگر سیاست اسلام در یککلام بسط معارف توحیدی در جامعه انسانی و تربیت عموم مردم تحت این نگاه باشد، نگارش و نشر این آثار برای عموم مردم دقیقا مصداق مشارکت فعال در سیاست اسلام است. از طرف دیگر هرچه تربیت قدرتمندتر محقق شود، امکان تحقق حرکت سیاسی صحیح در یک جامعه بیشتر خواهد بود. بنابراین امر تربیت هم غایت سیاست است و هم امکان آغازین آن. آنچه در حقیقت جامعه را میسازد جاری شدن همین معارف تربیتی است؛ و اصل مناقشه در برگزیدن معرفت اصیل است که در مراحل بعدی در ساحت عمومیِ سیاست، در قالب مناقشات سیاسی جلوه میکند.

سخن گفتن از تفسیر اصیل اسلام و کتاب و سنت، لاجرم به معنای متعرّض شدن به تفاسیر غیراصیل از اسلام است؛ کسی که به دنبال ترویج اسلام ناب محمدی(ع) است، بهطور طبیعی با درکهای ناقص و ارتجاعی از دین برخورد خواهد کرد و با آنان درگیر خواهد شد. حتی اگر به این درگیری در جایی تصریح نشود، میدان تفسیر اصیل دین، همان میدانی است که تفاسیر نااصیل از صحنه خارج میشوند. چنانکه میبینیم در آثار استاد چنین درگیری نیز به چشم میخورد؛ هرچند در آثار ایشان عمدتاً تصریحی در این زمینه وجود ندارد. از این منظر، این میدان را نیز باید عرصهای دیگر از فعالیت سیاسی ایشان تلقی نماییم. شرح ایشان بر حافظ و ارجاع ابیات ایشان به معانی بلند توحیدی، بهروشنی در مقابل تفسیر روشنفکران معاصر از حافظ قرار میگیرد و آنچه در مقدمه جمال آفتاب در باب مقامات جناب لسانالغیب آمده است، جواب شفافی است به روشنفکران که میکوشیدند حافظ را به مثابه شعرپردازی اباحهگر معرفی نمایند. تفسیر معنوی و سلوکی از عاشورا، به خوبی پاسخی است به تفاسیری که ماجرای عاشورا و مقام امام حسین(ع) را صرفاً یک مقوله و مقام سیاسی میدانند و روی همان مبنا از فهم بسیاری از ظرائف توحیدی قیام سیدالشهدا(ع) بازمیمانند. ایشان در تفسیر خود این دو مرتبه را در کنار هم آوردهاند، بهگونهای که معلوم میشود مبارزه سیاسی اباعبدالله(ع) نیز جلوهای از توحید ایشان است و اگر آن توحید نبود، این قیام نیز بیمعنا میبود. کتاب «سرّ الاسراء فی شرح حدیث المعراج» کتابی است که به بهترین نحو مراتب و دستورات سلوک الی الله را منطبق بر کتاب و سنت تبیین نموده است. بیان این مراتب با ارجاع به منابع اصیل دین، نفی قدرتمند جریاناتی است که مدعی تربیت و عرفاناند اما حظّی از شریعت محمدی(ع) نبردهاند. مرحوم استاد سعادتپرور با این کار مبنای شرعی مکتب سلوکی مرحوم علامه طباطبایی(ره) را به نحو غیرقابل خدشهای استحکام بخشید. کتاب بهحدی دقیق و مستند نگاشته شده است که میتواند همچون معیاری دقیق، میزان خلوص جریانات تربیتی موجود در یک جامعه را روشن کند.

این میدان گستردهای است که استاد سعادتپرور(ره) در آن مشغول به مجاهدت بوده است؛ میدان علم و عمل و میدان تربیت و سیاست. توجه به ظرائف حرکت علمی و تربیتی ایشان روشنگر ماهیت عرفان اسلامی اصیل در عصر حاضر است.

توضیحاتی در خصوص غرض و مراحل گردآوری کتاب

چنانکه گفته شد، کتاب پیش رو در صدد تمهید و تدارک منبع و ادبیاتی است دستاول در خصوص زندگی و اندیشه مرحوم استاد سعادتپرور(ره). برای این منظور ابتدائاً مصاحباتی که در سال رحلت استاد سعادتپرور از بعضی آشنایان و شاگردان ایشان تهیه شده بود مدنظر قرار گرفت و با توجه به تمام موازین و اصولی که در نقل یک سند تاریخی باید رعایت شود، برای تنظیم این مصاحبات برنامهریزی شد. در مرحله اول، مصاحبات با دقت پیاده و مکتوب شدند. در مرحله دوم لحن گفتاری متن به لحن نوشتاریِ محاوره (نه نوشتاریِ معیار) برگردانده شد. در مرحله سوم ویرایشی فنّی روی هر متن انجام شد، و در مرحله چهارم متن مصاحبات گویاسازی شد؛ در این مرحله به اندازه نیاز این کتاب، پژوهشی بر روی اَعلام و برخی وقایع مورد اشاره گویندگان انجام شد و در حدّ مقدور و نیاز، به شکل پاورقی ذیل فرازهای مربوط در متن مصاحبات قرارگرفت. در این مرحله کوشیدهایم تا جای ممکن هر آنچه خواننده برای درک بهتر متون نیازمند دانستن آن است ارائه کنیم. عنوانبندی مطالب نیز در همین مرحله انجام شد. در پایان (یعنی مرحله پنجم) مجدداً مقابله صوتها و متن نهایی (یعنی متن نهاییِ مرحله چهارم) صورت گرفت و ابهامات و اغلاط ناشی از ویرایشهای قبلی، شفاف و تصحیح شد.

در مواردی اندک مطالبی را حذف کردهایم؛ علت حذف مطالب عمدتاً یا تکرار مکرّر آن مطلب در همان مصاحبه بوده، یا بیان مطالبی که چندان ارتباطی به موضوع اصلی مصاحبه پیدا نمیکرده است؛ طبیعت این قبیل مصاحبات این است که مواردی حسب خاصیت سخن -که الکلام یجر الکلام- به میان میآیند که نوعاً استفادهای در موضوع اصلی مصاحبه ندارند.

در پایان نکتهای را باید متذکر شد، و آن ناظر به تکرار مطالب مشابه در مصاحبههای افراد مختلف است؛ بعضی مطالب تقریباً در تمام مصاحبات بیان شدهاند؛ مثل تطابق دستورات سلوکی مرحوم استاد سعادتپرور با شرعیات و یا تأکید ایشان بر استفاده از قرآن و سنت و موارد دیگری از این دست. طبیعی است که برای خواننده این پرسش ایجاد شود که چرا این مطلب در تمام مصاحبات حفظ شده است، در حالی که میشد با کاستن مکرّراتی از این دست از حجم کتاب کاست؟ در توضیح باید یادآور شد که متن پیش رو به قصد استفادهای تاریخی و در دسترس قرار دادن اسنادی دستاول تنظیم شده است. نقل یک مطلب واحد از شخصیتهای مختلف، استفاده تاریخی دارد و بهاصطلاح میتواند تواتر مطلبی را برساند. از این رو مطالب مشابه در بین مصاحبات به هیچ وجه حذف نشدهاند تا به ماهیت و اعتبار سندی مطالب خدشه و آسیبی وارد نشود.

 در پایان لازم میدانیم از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله سعادتپرور(ره)، بهویژه جناب حجتالاسلام والمسلمین ابوالفضل سعادتپرور قدردانی نماییم که با ارائه نظرات و نکات اصلاحی خویش، به هرچه غنیتر شدن این اثر  یاری رساندند.

همچنین از جناب آقای میثم بالزده که در فرایند ویرایشِ مرحله دوم و پنجم زحمات زیادی را متحمّل شدند تشکر و قدردانی میکنیم.

انتشار این اثر تازه آغاز راه است و ابداً تمام نیاز ما به ارائه روایتی دقیق و اساسی از معلمان ربّانی معاصر و خصوصاً مشایخی که در مکتب تربیتی مرحوم ملاحسینقلی همدانی(ره) تربیت شدهاند را مرتفع نمیکند. با این وجود میتوان ادّعا کرد که با انتشار این اثر قدم مهمی در تحقق آن افق برداشته شده است؛ انشاءالله.

الحمدلله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً

حمیدرضا میررکنیبنادکی

محقّق و سرویراستار

20 بهمن 1400

 

می توانید کتاب یاد استاد را از اینجا تهیه نمایید.

 


[1].کتابهایی نظیر: سلوک سعادت. علیرضا سعیدی. تهران: انتشارات کتابستان. 1398

عید وصال (مجموعه هشتصد کلمه از مرحوم آیتالله سعادتپرور (پهلوانی تهرانی) در اخلاق و معارف توحیدی). تهران: انتشارات تراث

یادنامه استاد سعادتپرور. محمد بدیعی. قم: انتشارات تشیع. آذر 1398(این کتاب علاوه بر گزیدهای از آثار استاد سعادتپرور، شامل چند مصاحبه از شاگردان استاد نیز میشود.)

[2]. به عنوان نمونه میتوان به آثار حجتالاسلام مصطفی همدانی درباره شیوه استنباط، روش اعتبارسنجی احادیث و روش اجتهاد در عرفان مأثور در آثار استاد سعادتپرور مراجعه نمود.

 

‌مطالب مرتبط