روایت شده که هرگاه رسول اکرم{صلوات الله علیه} هلال ماه رجب را مشاهده میکردند، بشارت به حلول سه ماه ارجمند رجب، شعبان و رمضان میدادند و میفرمودند:
«اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ.»
خداوندا، ماه رجب و شعبان را بر ما مبارک گردان و ما را به ماه رمضان برسان.
بنابراین، سه ماه رجب و شعبان و رمضان، در یک منظر، جایگاه ویژهای در سیر قربی انسان دارد. به همین دلیل است که اوّلین دعای حضرتش در ابتدای این ایّام مبارک، برای هر سه ماه بوده و از خداوند تقاضای توفیق روزهداری و شبزندهداری و حفظ زبان و چشم و کنترل جوارح را در مسیر بندگی مینمایند و میفرمایند:
«وَ أَعِنَّا عَلَی الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لَا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.»[1]
و بر روزهداری، شبخیزی، حفظ زبان و پوشیدن چشم، یاری ده و بهرهی ما را از آن، فقط گرسنگی و تشنگی قرار مده.
در نظام کیانی، انسان کون جامعی است که خداوند همهی مراتب خلقت را یکجا در او به ودیعه نهاده؛ مرتبهی مادّی او در عالم دنیا و در انزل مراتب خلقت است و مراتب عالیتر نفس و قلب و روح او در مراتب عالیتر است. بدین ترتیب، حرکت انسان سالک در سیر الی الله، از مقام ناسوتی و کدورت عالم دنیا (که پستترین مراتب خلقت است) شروع میشود و به سوی مقام حقیقی خود (که همان مقام ملکوت انسانی و ظهور فطرت توحیدی است) پیش میرود. به عبارت دیگر، انسان در زندگی دنیوی، مسافری است که سیر حرکت او از بینهایت آغاز شده و برای مدّتی محدود به عالم دنیا میآید تا حقیقت انسانی و مقام حمل امانت الهی را اظهار نماید و دوباره به همان جایگاه اصلی خویش باز خواهد گشت. این جهانبینی توحیدی در معرفتالنفس است که خداوند در آیات مختلف قرآن به آن اشاره مینماید و مبنای عقلی و نقلی سلوک الیالله را در مکتبهای اخلاقی تشکیل میدهد :
<اِنّاٰ لِلّٰهِ وَاِںݡݐّآٰ اِلَیْهِ راٰجِعݩُونَ>[2]
به درستی که ما از آنِ خداییم و به سوی او بازگشت میکنیم.
در دعای امام صادق{علیه السلام} نیز چنین وارد شده که:
«أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، مِنْکَ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ إِلَیْکَ یَعُود.»
تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست، سرآغاز خلقت از توست و به تو باز میگردد.
خلاصه آنکه، انسان در حیات دنیوی مسافری است که میباید تحت هدایت انبیاء الهی؟عهم؟ به بارگاه اصلی خود راه یابد و راه طولانی سیر به سوی مقام قرب الهی را به مدد ایّام و لیالی مبارک و توسّل به اولیاء الهی؟عهم؟ و توشهبرداری از فرصت بسیار کوتاه عمر دنیوی خود طی کند. ناله و استغاثهی اولیاء الهی؟عهم؟ در درگاه پروردگار، از کمی فرصت و قلّت زاد و توشهی راه و طول طریق قرب الهی و عظمت قیامت و گرفتاریهای موقف حسابرسی الهی است.
مولا علی{علیه السلام} میفرمایند:
«آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِد.»[3]
آه از کمی زاد و درازی راه و دوری سفر و عظمت قیامت.
ما بدین در، نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بدِ حادثه اینجا به پناه آمدهایم
رهرو منزل عشقیم و ز سرحدّ عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
در این سیر، هریک از فرائض و نوافل عبادی جایگاه خاصّی دارند؛ مثلاً امام باقر{علیه السلام} دربارهی نماز میفرمایند:
«إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ، فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا»[4]
اوّلین عمل بنده که در روز قیامت مورد محاسبه قرار میگیرد، نماز است؛ پس اگر مورد قبول واقع شود، سایر اعمال هم پذیرفته است.
این بیان، نشاندهندهی جایگاه نماز در میان سایر عبادات است و اینکه روح سایر اعمال انسان در زندگی نماز است و همان طور که جسدِ بیروح، جیفهای بیخاصیت است، زندگی و عبادت بینماز، مردگی و تقرّبی بیحاصل است.
بدین ترتیب، تردیدی نیست که نماز جلودار و مقدّم بر همهی عبادات است و پس از آن، روزه رکن دیگر اسلام است که تالیتلو نماز اهمّیّت دارد؛ چنانکه پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} فرمود:
«جَعَلَ اللّهُ... قُرَّةَ عَینی فِی الصَّلاةِ وَالصَّومِ.»[5]
خداوند نور چشم مرا در نماز و روزه قرار داد.
ایشان همچنین در وصیت به اسامة بن زید فرمودند:
«یا أُسَامَةُ، عَلَیْکَ بِالصَّوْمِ، فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ یَأْتِیکَ الْمَوْتُ وَ بَطْنُکَ جَائِعٌ فَافْعَلْ.»[6]
ای اسامه، بر تو باد روزه گرفتن که سپری در برابر آتش جهنم است و اگر توانستی کاری کنی که هنگام مردن، شکمت خالی باشد، چنین کن.
این بیان شریف یعنی به گونهای زندگی کن که در حال مرگ، یا روزهدار باشی و یا با شکم خالی خداوند را ملاقات کنی؛ زیرا در هر صورت، خداوند بندگانش را با گرسنگی میهمان مینماید و ابزار اصلی سلوک، کنترل شکم و زبان است.
مراتب روزه و روزهداران
اصل در معنای واژهی «صوم»، امساک و کنترل نفس است[7] و در همهی مشتقات آن، نوعی رکود و امساک و اجتناب از امری دیده میشود؛ مثلاً دربارهی اسبی که از غذا اجتناب میکند، میگویند: «صَامَ الفرسُ» و یا به محل توقّف اسبان «مَصام» و به توقف باد بعد از وزش «صوم الریح» گفته میشود. در مجموع باید گفت که «صیام» به معنای کنترل و مراقبت و مواظبت از امری است و در یک معنای عام، روزه عبارت از مطلق «کفّ نفس» است و روزهدار باید دائماً در حال کنترل خود و جوارح ظاهری و باطنیاش باشد.
بر این اساس، در بیانات اولیای الهی؟عهم؟ اسرار فراوانی پیرامون روزه، بسته به مراتب روزهداران ذکر شده است. بنا بر این روایات، به تناسبی که نفس سالک از مرتبهی حیوانی فاصله میگیرد، صیام و کفّ نفس در روزه معانی ظریفتری پیدا میکند.
طبق این روایات، روزه واجد مراتب فراوانی متناسب با مراتب نفوس انسانی است. در یک نگاه کلّی، سه مرحله برای روزه در امساک و کنترل نفس ذکر شده است:
مرتبهی اوّل روزه، امساک از مفطراتی است که در کتب فقهی ذکر شده؛ از قبیل خوردن و آشامیدن و دروغ بستن به خدا و رسول{صلوات الله علیه} و اموری از این قبیل که مبطل روزهی ظاهری است. تنها نتیجهای که چنین روزهای دارد، اسقاط تکلیف و رفع مؤاخذه و عقاب الهی در قیامت است؛ ولی مقرّب عبد در درگاه الهی نیست.
رسول خدا{صلوات الله علیه} میفرمایند:
«رُبَّ صائِمٍ حَظُّهُ مِنْ صیامِهِ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ، وَرُبَّ قائِمٍ حَظُّهُ مِنْ قیامِهِ السَّهَرُ.»[8]
چه بسا روزهداری که بهرهاش از روزه، فقط گرسنگی و تشنگی است و چه بسا شبزندهداری که بهرهاش فقط بیدارخوابی است.
مرتبهی دوم، روزهی خواص است و آن اجتناب از گناهان جوارح و کنترل نفس از عصیان پروردگار میباشد. در این مقام، روزهدار از همهی گناهانی که نفس را در مرتبهی مثالی و عوالم خیالی از توجّه به توحید باز میدارد حفظ میکند. این مرتبه در اغلب خطبات رسول خدا{صلوات الله علیه} و بیانات ائمّهی اطهار؟عهم؟ که در آغاز حلول ماه رمضان ایراد میشد، مورد تأکید قرار میگرفت؛ چنانکه امام صادق{علیه السلام}فرمودهاند:
«إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَبَصَرُکَ وَشَعْرُکَ وَجِلْدُکَ وَعَدَّدَ أَشْیاءَ غَیْرَ هَذا، وَقالَ: لا یَکونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطرِکَ.»[9]
بدان که هرگاه روزه گرفتی، پس باید که گوش و چشم و مو و پوستت نیز روزهدار باشند و حضرت موارد دیگری از این قبیل را نیز برشمرد و فرمود: مبادا روز روزهداریات مانند روزهای دیگر باشد.
مرتبهی سوم، روزهی اخصّ خواص است و آن حفظ نفس از زشتیهای مراتب عقلانی و بالاتر است که خود به مراتب فراوانی(به تعداد حجابهای میان انسان و پروردگار) تقسیم میشود. به هر مقدار که امساک و کفّ نفس سالک از زشتیها دقیقتر باشد، آثار روزه بر او لطیفتر است. امام علی{علیه السلام} در این باره میفرمایند:
«صَوْمُ الْجَسَدِ الْإِمْساکُ عَنِ الْأَغْذِیَةِ بِإِرادَةٍ وَاخْتیارٍ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ وَرَغْبَةً فی الثَّوابِ وَالْأَجْرِ، صَومُ النَّفْسِ إِمْساکُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ، وَخُلُوُّ الْقَلْبِ عَنْ جَمیعِ أَسْبابِ الشَّرِّ.»[10]
روزه گرفتن بدن، همانا خودداری از خوردن با اراده و اختیار است، در حالی که انسان از عقوبت الهی بیمناک و به ثواب و اجر الهی راغب باشد. روزهی نفس، باز داشتن حواس پنجگانه از سایر گناهان و خالی نمودن قلب از همه ی اسباب بدی.
روزه؛ دافع زشتیها
در برخی بیانات اهل بیت؟عهم؟، از روزه به «جُنَّةٌ مِنَ النّارِ»[11] (سپری در برابر آتش) تعبیر شده است. مراد از «نار» به تصریح آیات الهی، علایق و آلودگیهای انسان در دنیاست. دنیا اگرچه مخلوقِ پروردگار است و مخلوق هرگز ماهیةً مبغوض پروردگار نیست، اما وقتی دنیا در اثر عُلقه و محبّتی که انسان به آن پیدا میکند، حجاب انسان با خداوند میشود، مبغوض پروردگار میگردد و در قیامت به صورت آتش جهنم درمیآید.
خداوند در آیهی 20 سورهی حدید میفرماید:
<اݗِعْلَمݩݩُوٓݢݢا اَںݧݐَّمݧَا الݨْحݧݧَیݧݧݧٰوةُ الدُّنْیاٰ لَعِبݦݦٌ وَلَهݠݠݧݩْوݧݧٌ وَرݧݩݐٖىݫݬݔنݧَݡةٌ وَٮݑَڡݐاٰخُرٌ بَیْنَکُمݨْ وݩَٮݩݑَݡکاٰٮݧݩݒُرݧݩݩݩݧٌ ڡݨݐݭِی الْاَمݧْواٰلِ وَالݨْاݨَوݧݩْلاٰدِ٭ݦݦݩݩݦۖ... وَڡݨݐݭݭِی الݨْءاݦٰخِرݦَةِ عَذاٰبٌ شَدٖیدٌ وَمَعݩݐݨْڡݨݦݐݫِرݦݩݦَةٌݥݥ مِنَ اللّٰهِ وَرݭِݣݣضݨْواٰںݩݐٌ٭ݨݦݦݦݨݨۚ>
بدانید که حیات دنیا چیزی نیست جز بازی و سرگرمی و فخرفروشی و زیادانگاری اموال و اولاد... و در آخرت عذاب شدید و مغفرت الهی و بهشت رضوان.
حرف عطف «واو» در عبارت <وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ> عطف میکند عذاب شدید را به حیات دنیا در صدر آیه. در نتیجه، اگر صفات دنیا را در آیه، جملهی معترضه بدانیم، عبارت آیهی شریفه چنین میشود: <اݗِعْلَمݩݩُوٓݢݢا اَںݧݐَّمݧَا الݨْحݧݧَیݧݧݧٰوةُ الدُّنْیاٰ لَعِبݦݦٌ وَلَهݠݠݧݩْوݧݧٌ... وَڡݨݐݭݭِی الݨْءاݦٰخِرݦَةِ عَذاٰبٌ شَدٖیدٌ>. بنابراین، دنیا برای انسانهای مختلف چهرههای گوناگون دارد و در چهرهی حجابگونه، دنیا بازی و سرگرمی و زینت و تفاخر و تکاثر است. در این صورت، جلوهی اخروی دنیا، عذاب الهی است و برای سالکی که خود را به دنیا نفروخت و آن را نردبانی در سیر به سوی محبوب خود قرار داد، مغفرت و رضوان الهی است: <وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور>.
امام سجاد{علیه السلام} حبّ دنیا را ریشهی همهی زشتیها و حجابها میشمرند و بعد از برشمردن انواع گناهان میفرمایند:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ.»[12]
محبت دنیا سرآمد همهی گناهان است.
بنابراین، حبّ دنیا منشأ همهی گناهان است و راه درمان آنها نیز به کنترل جوارحی که مظهر حبّ دنیا اوّل بار در آنها ظاهر میشود باز میگردد.
با توجّه به این مقدمات و بر اساس روایت «الصّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ» و اینکه «النّارُ فی الدُّنیا حُبُّ الدُّنیا»، میتوان نتیجه گرفت که: «حُبُّ الدُّنیا الحِجابُ الأَکبَر». در نتیجه: «الصّوم جُنَّةٌ مِن حُبِّ الدُّنیا وَ مِن الحِجابِ الأَکبَر». به این ترتیب، ظرافت بیان نبوی{صلوات الله علیه} که روزه را سپر و دافعی در برابر آتش خشم و حرمان لقای الهی بیان فرمودند، روشن میشود. روزه بر این اساس، «دافع حجب» است؛ و همچون سپری انسان را از تیرها و موانع سیر و سلوک توحیدی حفظ میکند.
البته سپر تا زمانی میتواند حافظ سرباز در میدان نبرد باشد که شکسته و پاره نشده باشد. روزهدار با حفظ حریم روزه، میتواند از آثار آن بهرهمند شود؛ چنانکه رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمودند:
«الصَّوْمُ جُنَّةٌ ما لَمْ یُخْرَقْها»[13]
روزه سپر است؛ تا وقتی که پاره نشده باشد.
حجاب روزه، با گناه و فساد و آلودگی پاره میشود.
پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} در بیانی دیگر، اشاره به فراهم آمدن زمینهی عبادات و سخت شدن امکان عصیان الهی در ماه مبارک رمضان مینمایند و میفرمایند:
«إِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، نَادَی الْجَلِیلُ جَلَّ جَلَالُهُ رِضْوَانَ خَازِنَ الْجَنَّةِ، فَیَقُولُ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ. فَیَقُولُ: نَجِّدْ جَنَّتِی وَ زَیِّنْهَا لِلصَّائِمِینَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ لَا تُغْلِقْهَا عَلَیْهِمْ حَتَّی یَنْقَضِی شَهْرُهُمْ. ثُمَّ یُنَادِی مَالِکاً خَازِنَ النَّارِ: یا مَالِکُ. فَیَقُولُ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ. فَیَقُولُ: أَغْلِقْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ عَنِ الصَّائِمِینَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} ثُمَّ لَا تَفْتَحُهَا حَتَّی یَنْقَضِی شَهْرُهُمْ. ثُمَّ یُنَادِی: یا جَبْرَئِیلُ. فَیَقُولُ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ. فَیَقُولُ: إِنْزِلْ عَلَی الْأَرْضِ فَغُلَّ مَرَدَةَ الشَّیاطِینِ عَنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} لَا یُفْسِدُوا عَلَیْهِمْ صِیامَهُمْ وَ إِیمَانَهُمْ.»[14]
وقتی شب اول ماه رمضان میشود، پروردگار مَلَک رضوان را که خازن بهشت است خطاب قرار میدهد. پس او می گوید: بلی، گوش به فرمانم. پس خداوند به او میفرماید: بهشت مرا بیارای و آن را برای روزهداران از امّت محمد{صلوات الله علیه} زینت کن (یعنی اعمال و طاعات را برای بندگان من بیارای) و درهای آن را بر روی ایشان مبند، تا وقتی که ماه مبارک رمضانشان سپری گردد (یعنی توفیق اعمال صالح را در این ماه از آنها سلب مکن). سپس مالک، خازن جهنم را خطاب میکند و او عرض می کند: بلی، گوش به فرمانم. پس میفرماید: درهای جهنم را بر روزهداران امّت محمد{صلوات الله علیه} قفل کن و آن را مگشا تا وقتی که ماه مبارک رمضانشان سپری شود (یعنی زمینهی گناه را برای آنها فراهم نیاور). سپس پروردگار به جبرائیل خطاب میکند و او نیز میگوید: بلی، گوش به فرمانم. و خداوند میفرماید: بر زمین فرود آی و پیروان شیطان را از امّت محمد{صلوات الله علیه} در بند کش که روزه و ایمان بندگان مرا فاسد و تباه نسازند.
این روایت نشان میدهد که گرچه عامل اصلی انحراف یا هدایت انسان خود اوست و آیات قرآن هم بر آن تأکید دارد، ولی شیاطین جنّی و انسی در دنیا، بیماریهای روحی مردم را تشدید میکنند؛ چنانکه در سورهی ناس میفرماید:
<مِنݨْ شَرݦِّ الْوَسْواٰسِ الݠْخَںݦݩݩݐّاٰسِ ٤ اݗَلݧَّذٖی یݦُوݧَسݩݧْوِݣݣسُ ڡݨݐݭٖی صݨݧݧُدݧݧُورِ الںݩݩݦݐݨّاٰسِ>[15]
[خداوندا به تو پناه میبرم] از شر آن وسوسهگر نهانی؛ آن که در دلهای مردم وسوسه میافکند.
در ماه مبارک رمضان، این شیاطین در غل و زنجیر میشوند. پس ماه رمضان به خودی خود نیز دافع حجب و کدورتهاست.
ماه رمضان؛ دور کنندهی شیطان
در روایت دیگری آمده است:
«قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ؟عهما؟: یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ{صلوات الله علیه}، مَا الَّذِی یُبَاعِدُ عَنَّا إِبْلِیسَ؟ قَالَ{علیه السلام}: الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَی الْعَمَلِ الصَّالِحِ یَقْطَعَانِ دَابِرَهُ وَ الْإِسْتِغْفَارُ یَقْطَعُ وَتِینَهُ.»[16]
راوی از امام صادق{علیه السلام} پرسید: «ای فرزند رسول خدا{صلوات الله علیه}، چه چیزی ما را از شیطان دور میکند؟ حضرت فرمودند: روزه صورت شیطان را سیاه میکند و صدقه کمرش را میشکند و حب خدا و به دوش کشیدن عمل صالح پشت شیطان را میبُرد و استغفار رگ گردنش را میزند.»
خلاصه آنکه، ماه رمضان بهترین فرصت برای سلوک توحیدی و ارتقاء علمی و عملی در مسائل معنوی است؛ زیرا در ماه رمضان از یک سو زمینهی گناه کم میشود و از سوی دیگر جنود جنّی و انسی شیطان دور میگردند و نفس امّاره نیز با روزه قدرت جولان کمتری پیدا میکند.
در روایت دیگری از پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه} نقل شده است که میفرمایند:
«إِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ، صُفِّدَتِ الشَّیاطِینُ وَ مَرَدَةُ الْجِنِّ وَ غُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ، فَلَمْ یُفْتَحْ مِنْهَا بَابٌ، وَ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ فَلَمْ یُغْلَقْ مِنْهَا بَابٌ وَ یُنَادِی مُنَادٍ: یا بَاغِیَ الْخَیرِ أَقْبِلْ وَ یا بَاغِیَ الشَّرِّ أَقْصِرْ.»[17]
هنگامی که شب اول ماه رمضان فرا میرسد، شیاطین و جنیان به زنجیر کشیده میشوند و درهای جهنم غفل میشود و هیچکدام باز نمیگردد، و درهای آسمان گشوده میشود و هیچیک از آنها غفل نمیگردد و منادی ندا میدهد: ای چپاولگران خیر، بشتابید و ای چپاولگران شر، شما نیز کوتاه بیایید.
اگر در ماه رجب، با همهی عظمتی که دارد، منادی الهی تنها در شبها به شبزندهداران بشارت انس با پروردگار را میداد، در ماه مبارک رمضان، در همهی آنات شبانهروز، منادی الهی ندا در میدهد که ای خوشهچینان خیرات! بشتابید که همهی امکانات برای سیر الی الله فراهم است! و ای حریصان بر زشتیها! حریم این ماه را حفظ کنید و گناهان را کم کنید!
افاضهی علوم الهی در ماه رمضان
بیان رسول خدا{صلوات الله علیه} دربارهی باز شدن همهی درهای آسمان و بسته شدن همهی درهای جهنّم، اشاره به نکتهی ظریفی در افاضات خاصّ الهی و علوم ربّانی در ماه مبارک رمضان دارد که ریشهی آن در نگاه به علوم توحیدی و نحوهی اکتساب آنها از عوالم فوق است؛ ماحصل آنکه: در مورد نحوهی افاضهی علم بر متعلّمین، دو نگاه وجود دارد؛ گروهی معتقدند که علوم الهی حقایقی هستند اکتسابی که متعلّمین با تلاش و مطالعه و درس و بحث از استاد فرا میگیرند و در این جهت، طهارت و یا آلودگی قلوب مکتسبین تأثیری در بهرهمندی از این علوم ندارد و صرف فطانت و تیزهوشی متعلّمین، در بهرهمندی از این علوم کافی است.
امّا گروه دیگر، بنا بر مبانی عقلی و نقلی معتقد است که علوم الهی حقایق وجودی و ربّانی هستند که هرگز تنزّل پیدا نمیکنند؛ بلکه این متعلّم است که باید با کسب استعداد و تلاش علمی و طهارت روحی، ظرف عقل و قلب خود را مستعدّ دریافت انوار ملکوتی نماید و در حقیقت، این متعلّم است که به خدمت علم میرود، نه آنکه علم به خدمت او درآید.
بر اساس تفکّر دوم، علوم الهی و حِکم ربّانی، آنچنان عزیز و جلیل است که هرگز با اکتساب، به هر قلبی وارد نمیشود؛ بلکه این متعلّم است که باید با طهارت و نزاهت به خدمت علم برود و خود را مستعدّ بهرهمندی از افاضات آن بنماید.
بر اساس این نظر، مراد روایت شریفه از این بیان که میفرماید: «درهای آسمان باز میشود» آنست که ماه مبارک رمضان آنچنان شرافت و نزاهتی دارد که خداوند به برکت آن، مؤمنین را به ضیافت خود دعوت مینماید؛ میهمانی خداوند یعنی پذیرایی به علوم الهی و معارف توحیدی و مشاهدات ملکوتی که در سایر ماهها، یا امکان وصول به آنها متعذّر و یا حدّاقل متعسّر بود. اگر در ماههای دیگر لازم بود که عاشقان با مجاهده و تلاش فراوان، خود را مستعدّ عنایات خاصّالخاص بنمایند تا شاید عنایتی به آنان بشود، به برکت ماه رمضان، درهای آسمان و فیوضات خاصّ الهی بر همه باز میشود و زمینهی سلوک ربّانی آنچنان فراهم است که با تلاشی کم، بهرههای فراوان نصیب سالکین میگردد.
«وَ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ فَلَمْ یُغْلَقْ مِنْهَا بَابٌ»
یعنی هیچ دری از درهای آسمان در این ماه بسته نیست و راه برای همهی روندگان، به اندازهی استعداد و ظرفیّتی که دارند، باز است.
این فراز از روایت نبوی، شبیه این آیهی شریفه است که خداوند دربارهی قیامت میفرماید:
<وَفُٮݧݧݩݑݫݫݭݫِحݧَݡتِ السَّمآٰءُ ڡݦݐَکاٰنَتݨْ اَبْواٰبًا>[18]
از آنجا که ضمیر مستتر در <ڡݦݐَکاٰنَتݨْ> به <السَّمآٰءُ> برمیگردد، معنای آیه آنست که در روز قیامت حجابها چنان کنار میرود که آسمان سراسر در میشود؛ نه آنکه درهایی در آسمان گشوده گردد. در مقام تشبیه میتوان گفت که گاه شخصی در اتاقی است و از درون پنجرهای خورشید را مینگرد و میگوید خورشید را دیدم ، اما زمانی به فضای باز میرود و بدون محدودیّت به خورشید نگاه میکند. آنها هر دو مدّعی دیدن خورشیدند، ولی تفاوت معنای این دو تعبیر فراوان است.
در این ماه، منادی از آسمانها فریاد میزند: «یا بَاغِیَ الْخَیْرِ أَقْبِلْ»؛ یعنی ای کسانی که خیرات را حریصانه در بر میگیرید («بغی» در فارسی به معنی طلب حریصانهی چیزی است)، بشتابید که درهای آسمان باز است. «وَ یا بَاغِیَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ و ای چپاولگران شرّ که دائماً به دنبال زشتیها میدوید! در این ماه کوتاه بیایید! امر به «اقصر» در این فراز امر تکوینی است؛ کما اینکه «اقبل» هم تکوینی است؛ یعنی ای چپاولگران شرور، ای کسانی که اساساً روح آلودهای دارید و در زندگی دائماً به دنبال زشتیها و فساد و افساد هستید، در این ماه امکان گناه کمتر است، پس کوتاه بیایید.
مراتب غفران الهی در ماه رمضان
در روایت دیگری آمده است که در شب اول ماه رمضان، تمام گناهان مؤمنین آمرزیده میشود و آنچه در شبهای دیگر ارزانی ایشان میشود، ارتقای درجه است. و لذا حضرت استاد[19] میفرمودند که مغفرتِ الهی که در شبهای بعد ماه مبارک درخواست میشود، به معنای طلب ارتقای درجه است؛ چنانکه بهشتیان هم در بهشت از خداوند طلب مغفرت و اتمام نور مینمایند. حال آنکه کسی که وارد بهشت میشود، قطعاً از تمام گناهان پاک شده است، پس این طلب مغفرت به جهت ارتقای رتبه و تتمیم نورانیّت در بهشت است.[20]
با این توضیحات، جا دارد که در اینجا قدری به معنای مغفرت و کیفیت آن در ماه مبارک رمضان بیشتر بپردازیم.
معنای لغوی مغفرت
«مغفرت» در لغت به سه معناست که اولین آن به معنی پوشاندن چیزی است، و دوم روی برگرداندن و نادیده گرفتن امری است و معنای سوم، محو کردن و پاک کردن کامل چیزی است.
مغفرت به معنای اوّل، به معنای پوشش بر امری است؛[21] بر این مبنا، مغفرت الهی یعنی پوشش نهادن بر گناهان و زشتیهای بندگان؛ چنانکه در دعای مباهله وارد شده:
«یَا غَفُورُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ اسْتُرْ عُیُوبِی وَ لَا تَفْضَحْنِی بِسَرَائِرِی.»
ای خداوند غفور، گناهان مرا بپوشان و مرا به واسطهی زشتیهای مخفیام مفتضح نگردان.
در این مرحله، اصل گناه به جای خود محفوظ
است؛ ولی پروردگار با ستّاریّت خود بر آن پوشش مینهد.
معنای دوم مغفرت، نادیده گرفتن و روی گرداندن از خطای کسی است.[22] در این مرتبه، هرچند آثار گناه کمرنگتر است، ولی هنوز اصل گناه باقی است؛ هرچند که خداوند بنا بر کرمش آن را نادیده گرفته است.
معنای سوم مغفرت، محو گناه است؛ به گونهای که هیچ اثری از اصل و فرع آن باقی نماند؛[23] چنانکه در کلام مولی علی{علیه السلام} پیرامون استغفار در ماه رمضان، به این معنا اشاره شده که فرمود:
«عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِالْإِسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ، فَإِنَّ الدُّعَاءَ یَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْکُمْ وَ الْإِسْتِغْفَارَ یَمْحُو ذُنُوبَکُمْ.»[24]
بر شما باد استغفار و دعا در ماه رمضان، چرا که دعا بلا را از شما دفع میکند و استغفار گناهانتان را محو میسازد.
همچنین این آیهی شریفه به هر سه مرتبهی مغفرت اشاره دارد:
<وَاِنݧݨݨْ تَعْفُوا وَتَݡصݨْفَݡحُوا وَٮݧݑݨَݡعݧݩݐݨْڡݨݐِرݦݩُوا فَاِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ رَحݫݫٖیمٌ>[25]
اگر عفو کنید و از خطاهایشان بگذرید و بدیهایشان را ندیده بگیرید، کاری خدایی کردهاید؛ چون خدای تعالی هم غفور و رحیم است.
البته مرتبهی بالاتری از مغفرت الهی هم وجود دارد که در آن خداوند نهتنها گناهان را محو میکند، بلکه به فضل خود آن را به حسنات مبدّل مینماید و نورانیّت مضاعف در نامهی اعمال قرار میدهد:
<اِلّاݦݦݦݦݨٰݠ مَنݨݨْ تاٰبَ وَءاٰمݨݧَݡنݨَݡ وَعݧَݡمݭِلَ عݩَمݧݨَݡلًا صاٰلِحًا فݦَاُولݩݩݩݩݩݧݧݩݩݩٰٓىݧݧݩݩݩݘِکَ یُٮݫݓݧَݡدِّلُ اللّٰهُ سَیݩِّئاٰتِهِمْ حَسَناٰتٍ٭ݦݦݦݦݩݩۗ وݩَکاٰنَ اللّٰهُ غَفُورًا رَحݫݫٖیمًا>[26]
مگر آنکه توبه کند و مؤمن شود و عمل صالح انجام دهد، آن گاه خدا بدیهای این گروه را به نیکیها مبدّل کند که خدا آمرزگار و رحیم است.
مراتب مغفرت و مراقبات آن
بنابراین، مؤمن با دوام دعا و استغفار در ایام ماه مبارک -به شرط آنکه مراقبهی جدّی بر ترگ گناه داشته باشد- در مراتب مغفرت الهی و نورانیّت باطن اعمال سیر مینماید. ظهور ملکوتی این عمل، سیر تدریجی در درجات بهشت است؛ چنانکه خداوند دربارهی بهشتیان -در عین آنکه مشمول مغفرت الهی واقع شدهاند- میفرماید: <فݦَاُولݩݩݩݩݩݧݧݩݩݩٰٓىݧݧݩݩݩݘِکَ یُٮݫݓݧَݡدِّلُ اللّٰهُ سَیݩِّئاٰتِهِمْ حَسَناٰتٍ٭ݦݦݦݦݩݩۗ وݩَکاٰنَ اللّٰهُ غَفُورًا رَحݫݫٖیمًا>.
نکتهای که در این میان لازم به تذکر است آنکه: مغفرت شبهای ماه رمضان، مربوط به حرمت این ماه است و ربطی به روزه ندارد. حتّی کسی که به دلیل عذر شرعی نمیتواند روزه بگیرد، باز هم مشمول مغفرت این شبها قرار میگیرد. لذا کسانی که نمیتوانند روزه بگیرند، سعی کنند حرمت این ماه را حفظ کنند. ماه رمضان اقتضا میکند که انسان حریم شکم خود را بیش از ماههای دیگر حفظ کند تا زمینهی ضیافت الهی را -ولو روزهدار نیست- در خود به وجود بیاورد، بر سخن گفتن و نگاه کردن و شنیدن و اعمال سایر جوارح خود کنترل داشته باشد و از برکات سحرهای این ماه با بیداری و دعا و نماز و مناجات بهره ببرد.
نکتهی دیگر دربارهی مغفرت آنکه: اگر ما در ماه مبارک از خداوند درخواست همهی مراتب مغفرت را مینماییم، باید استعداد آن را نیز در خود فراهم کنیم؛ چرا که اوّلین مرتبهی مغفرت، آمرزش از گناهان است و سالک تا از این مرحله عبور نکند، چگونه قادر است به مراتب بالاتر نائل شود؟
پس لازمهی نیل به غفران الهی در این ماه عزیز، پرهیز از اصل گناه است و در مرتبهی دوم برای خواص، پرهیز از حیطهی گناه است. لذا به سالک در مرتبهی اول از سلوک دستور به مراقبهی بر حلال و حرام الهی داده میشود و در مرتبهی دوم، پرهیز از حیطهی گناه؛ زیرا کسی که به طور جدّی بخواهد از محرّمات الهی پرهیز کند، باید خود را از محدودهی حرام نیز حفظ کند؛ چنانکه رسول خدا{صلوات الله علیه} خطاب به نعمان بن بشیر فرمودند:
«أَنَّ الْحَلَالَ بَیِّنٌ وَ الْحَرَامَ بَیِّنٌ وَ بَیْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ لَا یَعْلَمُهُنَّ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَی الشُّبُهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِینِهِ وَ عِرْضِهِ، وَ مَنْ وَقَعَ فِی الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِی الْحَرَامِ کݡَالرَّاعِی یَرْعَی حَوْلَ الْحِمَی یُوشِکُ أَنْ یَرْتَعَ فِیهِ. أَلَا وَ لِکُلِّ مَلِکٍ حِمًی، أَلَا وَ إِنَّ حِمَی اللَّهِ مَحَارِمُهُ.»[27]
حلال و حرام خداوند بیّن و آشکار است، و در میان آندو، امور شبههناکی است که بسیاری از مردم بدان آگاه نیستند. پس هر کس از امور شبههناک پرهیز کند، دین و آبروی خود را حفظ کرده است و هر کس از مشتبهات اجتناب نکند، به حرام میافتد؛ مانند چوپانی که در اطراف قرقگاه پادشاه، گوسفندان خود را بچراند و ناخواسته گلهاش به حریم سلطان وارد شود و آسیب بیند؛ پس بدانید که قرقگاه الهی محرّمات او است.
بنا بر این روایت، در دین خداوند، حلال و حرام روشن است که هر مسلمانی از آن پرهیز میکند؛ امّا مابین آنها امور شبههناکی است که بسیاری از مردم نمیدانند. کسی که از شبهات اجتناب کند، گرفتار محرمات نمیشود و دین و آبروی خود را حفظ میکند؛ امّا کسی که در شبهات وارد شود، احتمال گرفتار شدن در گناهان برای او زیاد است.
در مرتبهی سوم، به سالک دستور داده میشود تا از خطورات شیطانی نیز بپرهیزد؛ زیرا مقدّمهی میل به گناه میشود؛ چنانکه مولایمان امیر مؤمنان حضرت علی{علیه السلام} میفرمایند:
«صِیَامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِکݠْرِ فِی الْآثَامِ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعَامِ.»[28]
روزهی قلب از فکر کردن در گناهان، برتر از روزهی شکم از خوردنیها است.
چون خطورات قلبی در اختیار انسان نیست، میباید مقدّمات اختیاری آن تحصیل شود. لذا باید در این ماه با اشتغال بیشتر به دعا و تلاوت و مناجات و نماز و اعراض از اهل معصیت، نهتنها جوارح ظاهری، بلکه جوارح باطنی (یعنی قوّهی خیال) را نیز از فکر دربارهی گناه و خطورات شیطانی پاک کرد:
<وَاِمݦّاٰ یݦَنݨْزݧَعݧݐَںݧݩݩݐَّکَ مِنَ الشَّیْطاٰنِ نݦَزݨݧْغݧٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّٰهِ٭ݦݦݦۚ اِنَّهݧُۥ سَمٖیعٌ عَلٖیمٌ>[29]
و چون از شیطان وسو سهای به تو رسید، به خدا پناه جوی که وی شنوا و دانا است.
اگر از وسوسهی نفس و هوا دور شوی
بیشکی ره ببری در حرم دیدارش
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
با خبر باش که سر میشکند دیوارش
در بیانات حضرات ائمّهی هدی؟عهم؟، مراتب بالاتری برای مغفرت ذکر شده که به مراتب اسلام و ایمان و اخلاص عباد باز میگردد. عالیترین این مراتب که در ادعیهی ماه رمضان به چشم میخورد و اولیای الهی؟عهم؟ از خداوند درخواست مینمودند، چشمپوشی از ماسویالله است؛ یعنی انسان در ماه رمضان نباید به هیچ چیز غیر از خداوند و کسب رضای الهی توجه داشته باشد. این مطلب در فقرات مختلف مناجات شعبانیّه و دعای ابوحمزهی ثمالی و خصوصاً ادعیهی شبهای دههی آخر ماه مبارک دیده میشود[30] و در اغلب آنها این فقره با بیانهای گوناگون تکرار شده است:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ یَقِیناً صَادِقاً...»
خداوندا! از تو ایمانی خواهانم که به واسطهی آن، با قلبم درآمیزی، و یقین و باور صادق و راستی...
امام{علیه السلام} در ادامه از خداوند مقام «کمال انقطاع» و یقین تامّ، که محصول مقام مخلصین است را درخواست مینماید:
«...حَتَّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی إِلَّا مَا کَتَبْتَ لِی وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتَ لِی. اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ نَفْساً طَیِّبَةً تُؤْمِنُ بِلِقَائِکَ وَ تَقْنَعُ بِعَطَائِکَ وَ تَرْضَی بِقَضَائِک.»[31]
...که بدانم جز آنچه برایم مقرّر نمودهای، به من نخواهد رسید، و از معیشت و روزی، به مقداری که برایم مقدّر فرمودهای خشنود باشم. خدایا، من از تو جان پاکیزهای را خواهانم که به ملاقات با تو ایمان آورده و به بخششت بسنده نموده و به سرنوشت حتمیای که مقرّر نمودهای، خشنود گردد.
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد
با توضیح معنای «مغفرت» و مراتب آن، ظرافت بیانات رسول خدا{صلوات الله علیه} دربارهی مراتب مختلف مغفرت که در آغاز ماه مبارک رمضان میفرمودند روشن میشود. در اینجا برای نمونه به یک مورد اشاره میکنیم:
«إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَی آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ... فَإِذَا صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ لَهُ کُلَّ ذَنْبٍ تَقَدَّمَ إِلَی ذَلِکَ الْیَوْمِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ کَانَ کَفَّارَةً إِلَی مِثْلِهَا مِنَ الْحَوْلِ وَ کَانَ لَهُ بِکُلِّ یوْمٍ یَصُومُهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ قَصْرٌ، لَهُ أَلْفُ بَابٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ تَأْتِی غُدْوَةً إِلَی أَنْ تُوَارِی بِالْحِجَابِ.»[32]
یعنی در شب اول ماه رمضان، همهی درهای آسمان باز میگردند و تا آخر این ماه بسته نمیشوند... هر کس روز اول ماه رمضان را روزه بگیرد، خداوند همهی گناهانش را میآمرزد و در مقابل هر روزی که روزه بگیرد، قصری از طلا در بهشت به او میدهد که هزار در داشته باشد و هفتاد هزار هزار ملک برای او استغفار میکنند...
آنچه تا به حال بیان شد، صرفاً دربارهی دافع گناه بودن اصل ماه مبارک رمضان بود و بحث از دافع بودن خود صیام از گناهان شأن دیگری دارد! به عبارت دیگر، اگر کسی به ماه رمضان وارد شود و بنا بر عذر شرعی نتواند روزه بگیرد، از آنجا که او در ظرف این ماه و زیر این خیمه قرار گرفته، حجابها و شیاطین از او دفع میشوند؛ این حال ماه رمضان است.
مراتب روزه در بیان خداوند
با توجه به آنچه گذشت، میتوان به ظرائف حدیث قدسی پیرامون مقام و منزلت روزه اشاراتی داشت.
رسول اکرم{صلوات الله علیه} در حدیثی قدسی فرمودند:
«یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ.»[33]
احتمالات گوناگون پیرامون این بیان نورانی، بنا بر مرتبهی روزه و روزهداران بیان شده:
الف) بنا بر آنکه عبارت «أَجْزِی بِهِ» معلوم خوانده شود (یعنی روزه از آنِ من است و من خود پاداش آن را میدهم)، چند احتمال در معنای حدیث ذکر شده:
1- چون روزه تنها عبادتی است که مطلق کفّ نفس است و هیچ ظهور خارجی ندارد، شائبهی ریا در آن کمترین است و در نتیجه، خداوند نیز مقام و منزلت بیشتر و احترام بالاتری برای روزهداران قرار داده است.
2- روزه در میان عبادات از چنان مقام و منزلتی برخوردار است که خداوند خود مستقیماً پاداش روزهدار را میدهد و پاداش الهی، به عظمت خداوند است و قابل بیان نیست و تنها به صورت مبهم گفته میشود:
<فَلاٰ تَعݧْلَمُ نَڡݧݐݧݨْسٌ مآٰ اُخْفݪِیݨݦَ لَهݠݩݧُمݨݧݨْ مِنݨْ قُرَّݢݢةِ اَعْیݨُنٍ جَزآٰءً بِماٰ کاٰںݧݧݐُوا یَعݧْمݩݧَلُونَ>[34]
هیچ کس نداند به سزاى آن عملها که مىکردهاند چه مسرتها براى ایشان نهان کردهاند
3- روزه از جمله عبادات سرّی است و ظهور خارجی ندارد. خداوند نیز برای عبادات و مناجات سرّی بندگان ارزش خاصّی بیان فرموده که قابل قیاس با عبادات آشکار نیست؛ چنانکه دربارهی صدقهی پنهانی میفرماید:
<اِنْ تُبݧݧْدݧݧُوا الݠصَّدَقاٰتِ فَںݩݧݐݫِعݫݫِمݦݩّاٰ هݭِیَ٭ݩݩݦݦۖ وَاِنݧݨݨْ تُخݨْفُوهاٰ وݦَٮݦݩݑُوݧݩݩݘݨݨْٮݧݧݩݩݑݧُوهَا الْفُقَرآٰءَ فَهݩُوݨَ خَیْرٌ لݦَکُمْ٭ݦݦݦۚ وَىݫݬݔݩُکَفݧِّرݩُ عَنْکُمْ مِنݨْ سݧَیِّىݩݩݩݘاٰتِکُمْ٭ݦݦݦݦۗ وَاللّٰهُ بِماٰ تَعْمَلُونَ خَبٖیرٌ>[35]
اگر صدقهها را علنى دهید خوب است، و اگر هم پنهانى دهید و به تنگدستان بدهید، البته برایتان بهتر است، و گناهانتان را از بین مىبرد، که خدا از آنچه مىکنید آگاه است.
امام صادق{علیه السلام} دربارهی عبادات پنهانی میفرمایند:
«الصَّدَقَةُ وَاللَّهِ فی السِّرِّ أَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فی الْعَلانِیَةِ، وَکَذَلِکَ وَاللَّهِ الْعِبادَةُ فی السِّرِّ أَفْضَلُ مِنْها فی الْعَلانِیَةِ.»[36]
به خدا سوگند که صدقهی پنهانی از صدقه دادن علنی برتر است و به همین ترتیب، به خدا قسم که عبادت در خفا از عبادت علنی برتر است.
4- هرچند دریافت جایزه لذتبخش است، ولی این لذّت هنگامی که مستقیماً از طرف محبوب دریافت شود لذتبخش تر است. ذیل روایت اشاره به همین مطلب دارد که میفرماید:
«وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ، فَرْحَةٌ حِینَ یُفْطِرُ وَ فَرْحَةٌ حِینَ یَلْقَی رَبَّه.»
و برای روزهدار دو شادی است؛ یکی به هنگامی که روزهاش را افطار میکند و دیگر زمانی است که پروردگارش را ملاقات مینماید.
5- در میان عبادات، روزه سالک را سریعتر از حجابها خارج میکند و حجاب تعلّقات گوناگون در عوالم گوناگون را برطرف میکند و در نتیجه باعث میشود که عبد مستقیماً با خداوند معامله کند و در پرتو روزهداری، باب مکاشفات و کشف اسرار سریعتر برای بندهی صائم باز میگردد؛ زیرا در سایر عبادات، گویی ارتباط عباد با خداوند از طریق وسائطی است، امّا در روزه، پاداش را مستقیماً از صاحب اصلی دریافت مینمایند.
ب) بنا بر آنکه عبارت، به صورت «أُجْزَی بِهِ» و مجهول خوانده شود (یعنی روزه از آنِ من است و من خود پاداش آن هستم)، احتمالات لطیفتری برای حدیث ذکر شده که اشاره به مراتب بالاتر روزه دارد:
1- معنای اول آنکه خداوند میفرماید: در میان عبادات، روزه اختصاص به من دارد و در نتیجه، پاداش آن نیز مستقیماً به من میرسد. پرواضح است که خداوند نیازی به عمل هیچیک از بندگان ندارد، او غنیّ علیالاطلاق است اما چنین تعبیری بیانگر ارزش روزهای است که در مقام امساک تام از توجّه به غیر خداوند انجام میگیرد چنانکه خداوند قربانی هابیل را پذیرفت و قابیل را رد کرد؛ همچنین دربارهی قربانی حاجیان در منا فرمود:
<لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوی مِنْکُمْ>[37]
هرگز گوشت و خون این قربانیها نزد خدا نمىرسد؛ لکن تقواى شماست که به او خواهد رسید.
بنابراین، آنچه به خداوند میرسد اخلاص بندگان است و روزهی روزهدارانی که عبادت خود را در مقام اخلاص تام انجام میدهند، در چنان مرتبهای از ارزش است که خداوند مستقیماً شاکر بندهی خود در هدیهای که برای مولای خود انجام داده است، میشود.
2- همهی نعمتها از آنِ پروردگار است. لذا بندگان هرچه تلاش نمایند، نمیتوانند شکر نعم الهی را بهجا آورند؛ ولی روزه در میان عبادات از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر در مرتبهی امساک از غیر حق انجام گیرد، شکر کامل پروردگار است و خداوند تفضّلاً آن را جزای نعمتهای خود محسوب میدارد و هرچند بندگان شکور الهی بسیار کماند، ولی خداوند چنین بندهی روزهداری را جزو شاکرین نعم خود میپذیرد:
<اݗِعݧْمݧَلُوٓݢݢا ءاٰلَ داٰوݧݧُۥدَ شُکْرًا٭ݦݦݦۚ وݩَقَلݫٖیلٌ مِنݨْ عِباٰݣݣدِݣݣیَ الشَّکُورُ>[38]
اى آل داود، شما شکر و ستایش خدا به جاى آرید و (هر چند) از بندگان من عدّهی قلیلى شکر گزارند.
3- روزه و ماه مبارک رمضان، ضیافت الهی است و خداوند با میهمانان اختصاصی خود، به فضلش عمل میکند و به برکت روزه و ماه ضیافت، آنان را به مقامی میرساند که جز خداوند را در عالم نمیبینند و آنان را از مراتب توحید افعالی به توحید صفاتی و بالاخره ذاتی میرساند و در نتیجه، ایشان برای هیچ موجودی جز خداوند استقلالی قائل نیستند و در این مقام، چون خود را در برابر خداوند نمیبینند و در مقام امساک تام از غیر خداوند روزه دارند، بنابراین خودی نمیبینند تا دریافت جایزه را برای خود ببینند؛ چنانکه در حدیث معراج، هنگامی که خداوند به بندگان خاصّش خطاب مینماید: «کَیْفَ تَرَکْتِ الدُّنْیَا؟» (چگونه و در چه حالی دنیا را ترک گفتی؟) آنان پاسخ میدهند که ما دنیایی ندیدیم و دائماً خائف در درگاه تو بودیم:
«فَیَقُولُ: إِلَهِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَا عِلْمَ لِی بِالدُّنْیَا. أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِی خَائِفٌ مِنْکَ. فَیَقُولُ اللَّهُ: صَدَقْتَ عَبْدِی؛ کُنْتَ بِجَسَدِکَ فِی الدُّنْیَا وَ رُوحُکَ مَعِی. فَأَنْتَ بِعَیْنِی سِرُّکَ وَ عَلَانِیَتُک.»
او میگوید: خداى من! مولاى من، به عزّت و جلال خودت سوگند که من کمترین اعتنایى به دنیا نداشته و از آن بىخبر بودم، از هنگامى که مرا آفریدى تا هماکنون، از تو ترسانم. آنگاه خداوندمىفرماید: راست گفتى بندهی من؛ جسمت در دنیا و روحت با من بود. تو تحت نظر و عنایت منى، پیدا و پنهانت را مىدانم.
به همین دلیل است که هنگامی که خداوند به آنان میفرماید: اکنون هر آنچه میخواهید از من درخواست نمایید:
«سَلْ أُعْطِکَ وَ تَمَنَّ عَلَیَّ فَأُکْرِمَکَ. هَذِهِ جَنَّتِی مُبَاحٌ فَتَبَحْبَحْ فِیهَا وَ هَذَا جِوَارِی فَاسْکُنْه.»
«آنچه مىخواهى از من بطلب و آرزو کن تا به تو کرامت کنم. این بهشت من است؛ در میانهی آن جاى گیر و این جوار من است، در آن آرام یاب.»
آنان به کمتر از خداوند راضی نمیشوند و انس دائمی با خداوند را به همهی نعم بهشتی و
پاداشهای الهی ترجیح میدهند و عرضه میدارند:
«إِلَهِی، عَرَّفْتَنِی نَفْسَکݡَ؛ فَاسْتَغْنَیْتُ بِهَا عَنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ.»[39]
«خدایا، خودت را به من شناساندى؛ پسمن به سبب تو از تمام آفریدههایت بىنیاز شدم.»
قبله و محراب من، ابروی دلدار است و بس
این دل شوریده را، با این چه و با آن چه کار؟
چون که اندر هر دو عالم یار میباید مرا
با بهشت و دوزخ و با حور و با غلمان چه کار؟
ماه رمضان؛ رافع زشتیها
ماه رمضان علاوه بر اینکه دافع کدورتها و حجابهاست، رافع نیز هست. این ماه ارجمند نهتنها مانع حجاب گرفتن قلب انسان میشود، بلکه حجابهای ناشی از گناهان ماههای قبل را هم زدوده و پاک میکند.
اولین شاهد بر این سخن، معنای لغوی «رمضان» است. رمضان از مادّهی «رمض» به معنای سوزانیدن یا گرم کردن بسیار شدید چیزی است. «رَمَضَ الأمر» یعنی حرارت چیزی به بالاترین حدّ خود رسید. «رَمَضَت الشَّمس» یعنی خورشید چنان بر ریگها تابید که آن را به شدّت داغ کرد. «رمضت الطائر» یعنی پرنده تشنه شد و جگرش از تشنگی سوخت. «رمضاء» یعنی سنگ بسیار داغ. معنای دیگر مادّهی «رمض»، لاغر شدن و ریخته شدن اضافات و آلودگیها از چیزی است. بدین ترتیب، در وجه تسمیهی ماه مبارک رمضان گفتهاند: «إِنَّما سُمِّیَ الرَمَضانُ لِأَنَّهُ یَرمَضُ الذُّنوبَ»[40] یعنی ماه رمضان، از آن رو بدین اسم نامیده شد که در آن گناهان سوزانده میشوند.
در معنای سوزاندن لطافتی نهفته است؛ توضیح آنکه: وقتی میخواهند ظرف آلودهای را تمیز کنند، ابتدا آن را میشویند؛ در مرحلهی بعد، با شویندهای قویتر آلودگیهای ظریفتر آن را میبرند و در مرحلهی بعد، آن را میسایند تا پلیدیهای پنهان هم از بین برود؛ در نهایت ممکن است بعضی آلودگیها و ارجاس در این ظرف باقی بماند که جز با حرارت دادن از بین نمیرود. لذا لطافت این بیان آنست که اگر برخی گناهان از ماههای دیگر باقی مانده باشد که با همهی توبهها و مجاهدهها، حتّی در ماههای رجب و شعبان (با همهی عظمتی که دارند) از بین نرفت، به برکت ماه مبارک رمضان و عنایات بیحدّ و حصری که خداوند بر مؤمنین مینماید، اصل گناه و آثار آن از بین میرود.
دلیل دوم روایاتی است که ماه مبارک رمضان را با اسامی گوناگونی که اشاره به مغفرت خاص و رحمتهای ویژهی الهی دارد، مینامد؛ چنانکه در خطبهی رسول خدا{صلوات الله علیه} در آستانهی این ماه[41]، اشارات متعددی بر این مطلب شده است:
«أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة...»
ای مردم، همانا ماه خدا، با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی کرده است.
تا به آنجا که میفرماید:
«یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ: هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤَالَهُ؟ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَه؟...»
خداوند در همهی شبهای ماه رمضان، سه بار ندا میدهد: آیا درخواستکنندهای هست که درخواستش را بدهم؟ آیا توبهکنندهای هست تا توبهاش را بپذیرم؟ آیا استغفارکنندهای هست که او را بیامرزم؟
در همان شب اوّل، مغفرت الهی گروه کثیری را در بر میگیرد و به تناسب ورود به شبهای بعد، اضعاف مضاعفی را میآمرزد؛ تا به آنجا که ماه مبارک تمام میشود و مغفرت الهی همهی مستحقّین را در بر میگیرد و زیانکار حقیقی کسی است که عید فطر بر او بگذرد و مشمول رحمت الهی واقع نشود. چنانکه رسول خدا{صلوات الله علیه} با تأسف میفرمودند:
«فَمَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی رَمَضَانَ فَفِی أَیِ شَهْرٍ یُغْفَرُ لَه؟»[42]
کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود، پس در کدام ماه دیگر مورد مغفرت قرار گیرد؟
ما بدین در، نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بدِ حادثه اینجا به پناه آمدهایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست؟
که در این بحرِ کَرَم غرقه گناه آمدهایم
آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامهسیاه آمدهایم
فضیلت و اهمّیّت ماه رمضان
امام صادق{علیه السلام} در مورد ارزش ماه رمضان میفرمایند:
«شَهْرُ رَمَضَانَ لَا یُشْبِهُهُ شَیْءٌ مِنَ الشُّهُورِ، لَهُ حَقٌّ وَ حُرْمَةٌ، أَکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ مَا اسْتَطَعْتَ.»[43]
ماه رمضان شبیه هیچیک از ماههای سال نیست؛ این ماه حق و حرمتی دارد. تا آنجا که میتوانی در این ماه در نماز بکوش.
و رسول اکرم{صلوات الله علیه} میفرمودند:
«لَوْیَعْلَمُ الْعِبادُ ما فی رَمَضانَ؛ لَتَمَنَّتْ أَنْ یَکُونَ رَمَضانُ سَنَةً.»[44]
یعنی اگر بندگان میدانستند که چقدر در این ماه برکت وجود دارد، آرزو میکردند که همهی ماههای سال ماه رمضان بود.
قدر و منزلت این ماه به حدّی است که در بیانات حضرات ائمّه؟عهم؟ وارد شده که میفرمودند: نگویید رمضان، زیرا رمضان از اسماء الهی است و آن را با احترام یاد کنید و بگویید «شَهرُ رَمَضان». در روایات آمده است که در قیامت، ماه رمضان هم مانند قرآن از برخی شفاعت و یا سعایت میکند.
ماه رمضان؛ ماه نزول همهی کتب آسمانی
بنا بر روایات، تمام کتابهای آسمانی در ماه رمضان نازل شدهاند. پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} میفرمایند:
«نَزَلَتْ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ{علیه السلام} فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ لِسِتٍّ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ الْإِنْجِیلُ لِثَلَاثَ عَشْرَةَ لَیلَةً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ الزَّبُورُ لِثَمَانِیَةَ عَشَرَ خَلَوْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ فِی ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ.»[45]
یعنی صحف ابراهیم{علیه السلام} در شب اول ماه رمضان بر ایشان نازل شد، تورات شب ششم این ماه بر موسی{علیه السلام} و انجیل در شب سیزدهم آن بر عیسی{علیه السلام} نازل شد، زبور داود{علیه السلام} در شب 18 نازل شد و بالاخره قرآن در شب 23 بر پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه} نازل شد؛ بنابراین با حلول ماه مبارک رمضان، گویی کتب الهی باز میگردند و بهار تلاوت آیات الهی آغاز میگردد.
هشدار پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} در اغتنام فرصتهای ماه رمضان
امام صادق{علیه السلام} میفرمایند که هنگامی که ماه شعبان به روزهای پایانی خود میرسید، رسول خدا{صلوات الله علیه} به بلال دستور میدادند که مردم را به مسجد فرا بخواند؛ سپس ایشان به منبر تشریف میبردند و بعد از حمد و ثنای الهی میفرمودند:
«أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ هَذَا الشَّهْرَ قَدْ خَصَّکُمُ اللَّهُ بِهِ وَ حَضَرَکُمْ وَ هُوَ سَیِّدُ الشُّهُورِ، لَیْلَةٌ فِیهِ <خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ>، تُغْلَقُ فِیهِ أَبْوَابُ النَّارِ وَ تُفَتَّحُ فِیهِ أَبْوَابُ الْجِنَانِ، فَمَنْ أَدْرَکَهُ وَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ»[46]
ای مردم، بدانید که همانا خداوند شما را به این ماه عزیز اختصاص داده است و آن سرور همهی ماههاست. شبی در آنست که از هزار ماه بهتر است، در این ماه درهای آتش قفل شده و درهای بهشت گشوده میشود. پس هر کس این ماه را درک کند و مورد مغفرت قرار نگیرد، پس خدا او را (از رحمتش) دور گرداند.
بیان حضرتش خطابی دعایی در قالب نفرین است که شدّت زشتی و دوری این سه گروه را از رحمت الهی بیان میدارد؛ چنانکه در بیان دیگری نیز فرمودند:
«مَن انْسَلَخَ عَنْهُ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ، فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ.»[47]
یعنی کسی که ماه رمضان بر او بگذرد و مشمول مغفرت پروردگار قرار نگیرد، پس دیگر خدا او را نیامرزد!
وقتی پیغمبر رحمت چنین بگوید، معلوم است که هشدار چقدر جدّی است.
به عبارت دیگر، اگر در این ماه شیاطین را در غل و زنجیر نکرده بودند و رحمتهای پروردگار نازل نمیشد و ملائکهی رحمت کمک نمیکردند و در عین حال کسی مرتکب گناه میشد، قطعاً ناپسند بود؛ ولی زشتترینها آن است که کسی را وارد باغی کنند و در میان گل و ریحان و چمن قرار دهند و همهی حیوانات درنده و موذی را در غل و زنجیر کرده و از او دور کنند و با بهترینها پذیراییاش نمایند، و او در چنین حالی به دنبال خوردن لجنها و کثافات باغ برود! یعنی در این ماه که غرق رحمت و عنایت الهی است، خود را آلودهی به گناهان سازد! راستی با چنین آدم بدسرشتی چه باید کرد؟! لذا اینکه در روایات آمده است که شیطان در ماه رمضان در غل و زنجیر است، یک هشدار جدی برای همه است تا خود را محک بزنیم و اگر دیدیم که ماه رحمت فرا رسید و باز هم مانند ماههای دیگر، زشتیهایی از ما سر زد، باید به حال خود بگرییم و در وضع خود تجدید نظر اساسی کنیم و مبادا که مشمول این نفرین نبوی{صلوات الله علیه} قرار بگیریم! و هرگز مورد مغفرت الهی قرار نگیریم «أَعاذَنا اللهُ مِن شُرورِ أَنفُسِنا وَ سَیِّئاتِ أَعمالِنا.»
اینکه پروردگار متعال میفرماید:
<وَلݠَٯݧݑݧݧَدْ ذَرݦَاْناٰ لݪِحݫݓݨَهݧَںݧݩݐَّمَ کَٮݧݩݩݧݒݫٖیرݦًا مِنَ الْجِنِّ وَالݨْاݪݪِںݧݐݧݨْسِ٭ݩݩݩݦݦݦݦݩݩۖ>[48]
بسیارى از جن و انس را براى جهنّم آفریدهایم.
تعبیر تندی است که شاید متوجّه آنهاست که در ماه رمضان هم از گناه دوری نمیکنند؛ زیرا به تعبیر قرآن، گویی جوهرهی آنها جهنّم است که حتّی در حریم ماه رمضان نیز که بستر هدایت و همهی رحمتها و مغفرتهای الهی فراهم است و زمینهی هیچ گناهی وجود ندارد، باز هم دست از آلودگیها برنمیدارند.
رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمودهاند:
«إنَّ الشَّقِیَّ حَقَّ الشَّقِیِّ مَن خَرَجَ عَنهُ هَذَا الشَّهرُ ولَم یُغفَر ذُنوبُهُ، فَحینَئِذٍ یَخسَرُ حینَ یَفوزُ المُحسِنونَ بِجَوائِزِ الرَّبِّ الکَریمِ.»[49]
به راستی که بدبخت واقعی کسی است که این ماه ارجمند بر او بگذرد و گناهانش آمرزیده نشود. پس او در این هنگام و در حالی که نیکوکاران به جوائز پروردگار کریم نائل آمدهاند، زیانکار و بازنده است.
[1]- إقبال الأعمال (ط. دار الکتب الإسلامیه، 1409هـ.ق.)، ج2، ص628.
[2]- البقرة، 156.
[3]- نهجالبلاغة (للصبحی صالح)، ص481، حکمت 77.
[4]- الکافی (ط. دارالکتب الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج3، ص268.
[5]- مکارم الأخلاق (ط. الشریف الرضى، 1412ه.ق.)، ص34؛ بحار الأنوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، 1403هـ.ق.)، ج16، ص249.
[6]- دعائم الإسلام (ط. مؤسسة آل البیت؟عهم؟، 1385ه.ق)، ج1، ص270.
[7]- معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی،1404هـ.ق.)، ج3، ص323.
[8]- الأمالی (للطوسی) (ط. دار الثقافة، 1414هـ.ق.)، ص166، ح277.
[9]- الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج4، ص87، ح1.
[10]- غرر الحکم و درر الکلم (ط. دار الکتاب الإسلامی، 1410هـ.ق.)، ص423.
[11]- مثلاً: الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج2، ص19: باب دعائم الإسلام؛ الکافی ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج4، ص62: باب ما جاء فی فضل الصوم و...
[12]- الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج2، ص131: باب ذم الدنیا و الزهد فیها
[13]- بحارالأنوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، 1403هـ.ق.)، ج93، ص296: باب 36: آداب الصائم.
[14]- بحارالأنوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، 1403هـ.ق.)، ج93، ص350، باب 46: وجوب صوم شهر رمضان و فضله.
[15]- الناس، 4-5.
[16]- بحارالأنوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، 1403هـ.ق.)، ج93، ص256، باب30: فضل الصیام.
[17]- بحارالأنوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، 1403هـ.ق.)، ج93، ص350، باب46: وجوب صوم شهر رمضان و فضله
[18]- نبأ، 19.
[19]- منظور، مرحوم آیتالله حاج شیخ على سعادتپرور (1305-1383 شمسی) است که از شاگردان برجستهی مرحوم علّامهی طباطبایی در مسائل سلوکی بود. مؤلف این کتاب، افتخار بهرهمندی از محضر ایشان را دارد و عمدهی مطالب آمده در این اثر، برگرفته از دستورات آن استاد ارجمند اخلاق و عرفان است.
[20]-<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا تُوبݦݦُوݨݨݨݦٓا اِلَى اللّٰهِ تَوْبَةً ںݧݩݐَصݩݧُوحًا عَسٰى رَبُّکُمْ اَنْ یݧݩݩݧُکݦَفِّرݩَ عَنْکُمْ سَیݦِّئاٰتِکُمْ وَىݫݬݔُدْخِلݦَکُمْ جَںݦݩݩݐّاٰتٍ ٮݧݩݧݑَجݧݧݧْرٖی مِنݨْ تَحݦݨْتِهَا الݨْاݨَںݧݧݩݐݨْهاٰرُ یݦَوݨْمݩݩَ لاٰ یُحݩݐݨْرݩݐݪِی اللّٰهُ النَّبِیَّ وَالَّدݩݐٖینَ ءاٰمَنݧُوا مَعݩݧَݡهݦُۥ٭ݦݦݦݩۖ ںݧݩݐُورݨݦݨُهݧُمݨݨْ یَسݧݧْعݧݩٰى بَیݨݧْنݨَ اَیْدٖݣݣیهِمْ وَبِاَىݔݨݧْماٰںݧݐِهِمْ یݦَقُوݣݣلݠُونَ رَبَّنآٰ اَتݧݨْمِمْ لَناٰ نݩݧُورݦݩَݤںݐاٰ وَاعݩݐݨْڡݨݐِرݦْ لَنآٰ٭ݨݨݨݨݦݦݦۖ اِنَّکَ عَلٰى کُلِّ شَیݦْءٍ قَدٖیرٌ> (تحریم، 8).
[21]- معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، 1404هـ.ق.)، ج4، ص385.
[22]- مصباح المنیر (ط. موسسه دار الهجرة، 1414هـ.ق.)، ج2، ص449.
[23] - التحقیق فى کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368هـ.ش.)، ج7، ص241.
[24]- زاد المعاد - مفتاح الجنان (ط. موسسة الأعلمی للمطبوعات، 1423هـ.ق.)، ص80: الفصل الرابع فی بیان آداب دخول شهر رمضان المبارک
[25]- التغابن، 14.
[26] - الفرقان، 70.
[27] -مجموعة ورام (ط. بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1369هـ.ش.)، ج2، ص267.
[28]- غرر الحکم و درر الکلم (ط. دار الکتاب الإسلامی، 1410ه.ق.)، ص422.
[29]- اعراف، 200.
[30]- از جمله این فرازها:
«إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الْإِنْقِطَاعِ إِلَیْک.» (بار الها، کمال انقطاع به سوی خودت را به من ارزانی دار.)
همچنین: « إِلَهِی و أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَام». (بار الها، مرا به نور عزّتت که کاملترین بهجتها است متصل گردان تا عرفان کامل به تو را یابم و از غیر تو جدا گردم و مراقب دائمی تو و ترسان از مقامت باشم. ای خداوند صاحب جلالت و کرامت.)
[31]- مصباح المتهجد و سلاح المتعبد (ط. مؤسسة فقه الشیعة، 1311ه.ق.)، ج2، ص: 565.
[32]- بحارالأنوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، 1403هـ.ق.)، ج93، ص344، باب46: وجوب صوم شهر رمضان و فضله
[33]- من لا یحضره الفقیه (ط. دفتر انتشارات اسلامى، 1413ه.ق)، ج2، ص75.
[34]- السجدة، 17.
[35]- البقرة، 271.
[36]- الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج4، ص8، ح2.
[37]- الحج، 37.
[38]- سبأ، 13.
[39]- إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی) (ط. الشریف الرضی، 1412ه.ق.)، ج1، ص203.
[40]-مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول؟عهم؟ (ط. دار الکتب الإسلامیة، 1404هـ.ق.)، ج3، ص259، ح6.
[41]- الأمالی (للصدوق) (ط. کتابچى، 1376هـ.ق.)، ص39.
[42] - الأمالی (للصدوق) (ط. کتابچى، 1376هـ.ق.)، ص53.
[43]- الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج2، ص619.
[44]- فضائل الأشهر الثلاثة (ط. کتاب فروشى داورى، 1396ه.ق.)، ص 140 ح 151.
[45] - الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج2، ص629.
[46] - الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج4، ص67.
[47]- إقبال الأعمال (ط. دار الکتب الإسلامیه، 1409ه.ق.)، ج1، ص270.
[48]- الأعراف، 179.
[49]- فضائل الأشهر الثلاثة، (ط. کتاب فروشى داورى، 1396ه.ق.) ص73.