ماه ذیالقعده اول ماههای حرام است. ماههای حرام از زمان اعراب جاهلیت دارای قداست خاصی بودند و قاعده بر آن بود که در این ایام جنگ و خونریزی را کنار میگذاشتند و حرمت ماه را نگه میداشتند و به مسائل داخلی خودشان رسیدگی میکردند.

مرحوم سید بن طاوس نیز  در این باره میفرماید: چه خوب است که مؤمنان نیز در ایام ماههای حرام، حرمت حدود الهی را حفظ کنند و با ورود به محدودهی محرمات، به خداوند اعلان جنگ ندهند.

از همین رو، اصلیترین مراقبه در این ایام، «ذکر قلبی» است؛ یعنی مراقبهی بر ترک محرّمات و امتثال فرامین الهی در همهی لحظات. البته برای سالکین به تناسب حالاتشان، میباید مراقبات دقیقتر باشد.

شوق دیدار؛ محور همهی مراقبات

کاریترین حربهی شیطان در آغاز اربعینیّات، القاء یأس است و اینکه تو کجا و رسیدن به مقام لقاء الهی کجا. خصوصاً این حال زمانی شدت میگیرد که سالک در بین اربعین دچار شکست بشود و خطاها و غفلاتی از او سر بزند. در این هنگام، راه چاره ایجاد شوق و محبت دائمی به هر مرتبه از لقاء است. اصولاً هر آن کس که در هر مرتبه از مسیر لقای الهی است، میهمان مولا و در مرتبهای از مقام لقاء قرار دارد. مرحوم شهید ثانی حدیثی قدسی را در کتاب مسکنالفؤاد خود[1] نقل میکند که خداوند به حضرت داود{علیه السلام} فرمود:

«ای داوود{علیه السلام}، به اهل زمینِ من خبر ده که من دوستدار کسی هستم که دوستم بدارد و همنشینِ کسی هستم که با من همنشینی کند و مونس کسی هستم که با یاد من اُنس گیرد و همراه کسی هستم که با من همراهی کند و برگزینندهی کسی هستم که مرا برگزیند و مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند. هرکه به یقین بدانم که دوستم میدارد، او را میپذیرم و چنان دوستش خواهم داشت که هیچیک از خلقم بر او پیشی نخواهد گرفت. هر که مرا به حق بجوید، مرا خواهد یافت و هر که جز مرا بجوید، مرا نخواهد یافت.»

خداوند در ادامه میفرماید: «ای زمینیان، آنچه مانع دیدار میشود، غرور و فریب محبتهای دروغین زخارف دنیا است. عزم و ارادهی جدی بر انس و مصاحبت با من داشته باشید؛ تا ببینید چگونه با شما انس میگیرم و همه جا با شما خواهم بود.»

«فَارْفُضُوا یَا أَهْلَ الْأَرْضِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ غُرُورِهَا وَ هَلُمُّوا إِلَی کَرَامَتِی وَ مُصَاحَبَتِی وَ مُجَالَسَتِی وَ مُؤَانَسَتِی وَ آنِسُونِی أُؤَانِسْکُمْ وَ أُسَارِعْ إِلَی مَحَبَّتِکُمْ.»

بیان خداوند چنین ادامه مییابد: «چگونه است که انسانها عزم جدی در رسیدن به محبوبهای مادی خود دارند و هنگامیکه با آنان ملاقات میکنند، همه چیز را فراموش مینمایند و همهی ذکر و فکر آنان کسب رضای او است؟! در میان بندگان من نیز کسانی هستند که صادقانه مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست میدارم و مشتاق دیدار منند و من نیز چنانم و اگر تو هم راه آنان را در پیش گیری، با تو نیز چنان خواهم بود.»

«وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی بَعْضِ الصِّدِّیقِینَ أَنَّ لِی عِبَاداً مِنْ عَبِیدِی یُحِبُّونِّی وَ أُحِبُّهُمْ وَ یَشْتَاقُونَ إِلَیَّ وَ أَشْتَاقُ إِلَیْهِمْ وَ یَذْکُرُونِّی وَ أَذْکُرُهُمْ؛ فَإِنْ أَخَذْتَ طَرِیقَهُمْ أَحْبَبْتُکݡَ وَ إِنْ عَدَلْتَ عَنْهُمْ مَقَتُّکَ...»

«خدای تعالی وحی فرستاد به سوی بعضی از صدیقین و درستکاران، که بندگانی از بندگانم مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست دارم؛ ایشان شوق دیدار مرا دارند و من هم شوق دیدار آنها را دارم؛ آنها به یاد و ذکر من هستند و من هم به یاد و ذکر آنهایم؛ اگر تو نیز راه و خط آنها را بپیمایی، تو را دوست دارم و اگر قدم از این خط و راه آنان بیرون نهی، تو را دشمن دارم.

حضرت داوود{علیه السلام} عرض کرد: پروردگارا، نشانه و علامت آنها چیست؟ فرمود: ایشان در روز مراعات شب را میکنند؛ مانند کسی که میترسد غنائم و مالش از دستش برود و منتظر هستند که آفتاب غروب کند، چنانکه مرغان در هنگام غروب، میل رفتن به آشیانه دارند. پس هرگاه تاریکی شب جهان را فرا گیرد و نور و ظلمت به هم بپیوندند و فرشها گسترده شود، پردهها آویخته گردد و محبان با یکدیگر خلوت کنند، ایشان برخیزند و به پا ایستند و چهرهها را فرش کنند و در حال سجده با من در سخن نیایش و مناجات شوند؛ در برابر نعمتهایم پوزش و کرنش میکنند و در حال استغاثه و اشک، به قیام و قعود و رکوع و سجود میپردازند؛ رنجهایی را که به خاطر من تحمل میکنند در نظر من است؛ شکایتهایی را که در فراق من میکنند شنوایم؛ کمتر چیزی که به آنان عطا کنم سه کرامت است: اوّل، دلهایشان را از نور خود منور گردانم و آنان از من آگاهند و من از آنان؛ دوم، اگر زمین و آسمانها و آنچه در زمین و آسمانهاست مالک شوند، اندک شمارند؛ سوم: به آنان رو آورم. آیا میبینی کسی را که من به او رو آورم چه چیز به او عطا کنم و ببخشم؟»

خداوند این شوق و عزم جدی بر لقاء الهی را در میدان اربعین موسوی به نمایش میگذارد؛ چنانکه وقتی در آغاز اربعین، به حضرت موسی{علیه السلام} خطاب میشود:

<وَمآٰ اَعْجَلَکَ عَنْ قَوݨݧْمِکَ یاٰمݧݧُوسݩٰی>

«چه چیز تو را زودتر از قومت به میقات فراخواند؟»

حضرتش پاسخ می‏دهد:

<عݧَݡجِلݨْتُ اِلَیْکَ رَبِّ لݫِتَرݨݨݧݨْݣݣصݩݐݧݧݧݩݩݩݧݩݧٰی>[2]

«پروردگارم، عجله کردم تا به مقام رضایت نائل شوم.»

امام صادق{علیه السلام} در تفسیر این آیهی شریفه، به نقل از رسول خدا{صلوات الله علیه} میفرمایند: «حضرت موسی{علیه السلام} در این ایام دائماً چشم‏انتظار بود و امور دنیوی، اعم از خورد و خوراک را کنار گذاشته بود.»

«مَا أَکَلَ وَ لَا شَرِبَ وَ لَا نَامَ وَ لَا اشْتَهَی شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فِی ذَهَابِهِ وَ مَجِیئِهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً شَوْقاً إِلَی رَبِّهِ.»

«حضرت موسی{علیه السلام} از شوق لقای الهی، در اربعین خود روزه بود و نه خورد و نه آشامید و نه خوابید و نه هیچ امر دنیوی را آرزو کرد.»

امام{علیه السلام} پس از این توضیحات، اصلی کلّی را در وصف سالک به سوی لقاء الهی بیان می‏دارند و میفرمایند[3]:

«کسی که اشتیاق به لقای پروردگار متعال دارد، اشتهای طعام و غذا نداشته و از نوشیدنیهای گوارا استفاده نخواهد برد. او هرگز با طیب خاطر استراحت و خواب نکرده، و با کسی انس و گرمی پیدا نکرده، و منزل و خانه‏ای برای خود اختیار ننموده، و در میان آبادی سکنی نخواهد گرفت. او پوشاک نرم و لطیف در بر نگرفته، و در یک حال برقرار و اطمینان پیدا نکرده، و شب و روز مشغول عبادت و بندگی شده، و تمام نظر و فکر و هدفش رسیدن به مطلوب و آنچه مورد اشتیاق اوست خواهد بود. او در همه حال با زبان و سخنان داغ و گرمی که از قلب آرزومند او جلوه می‏کند، با خدای محبوب خود مناجات و راز و نیاز می‏کند.»

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان یا خود ز تن برآید[4]

عاقبت‏، دست‏ بر آن سَروِ بلندش برسد

هر که در راه طلب، همّت او قاصر نیست[5]

مراقبه؛ اصل اوّل در سلوک الی الله

حضرت استاد سعادتپرور[6] میفرمود: اصلیترین دستور مرحوم آیتالله آقا سید علی قاضی در این ایام به شاگردانشان «مراقبه» بود. البته مراقبهی هرکس بنا بر مرتبهای که دارد متفاوت است؛ ولی اصل جامع همهی آنها حفظ حریم ادب بندگی است که ابتداییترین آن حفظ حریم گناه و پرهیز از محرمات الهی است؛ سپس مراتب بالاتر آنست که سالک میبایست مراقبات سختتری را در رعایت ادب بندگی انجام دهد. آیت‏الله کشمیری در این باره می‏فرمود:

«آقای قاضی همیشه به ما می‏گفتند اذکار و ادعیه با شرایط تأثیر می‏کند و مراقبه حرف اوّل را می‏زند.»[7]

سیرهی مرحوم علامهی طباطبایی نیز تا پایان عمر شریفشان، در درجهی اوّل مراقبه بود و اگر کسی دستور مراقبهای را درست انجام میداد، ایشان دستورات بعدی را میفرمود. مرحوم علامه میفرمود:

«اگر مراقبه درست نباشد، دستور ذکری فایدهای ندارد. چون اگر مراقبه درست نباشد و ظرف دل آلوده باشد، هر چه در این ظرف از اعمال صالح و فکر و ذکر قرار گیرد، آلوده میشود. مراقبه یعنی اول پاک کردن ظرف دل از نجاست گناه و سپس آراستن آن به ذکر الهی.»

شست و شویی کن و آن گه‏ به خرابات خرام

تا نگردد ز تو این دیرِ خراب، آلوده[8]

استاد کل مرحوم آیتالله ملا حسینقلی همدانی[9]، در سفارشی به یکی از شاگردان، اهمیت مراقبه را چنین عنوان فرمود:

«تمام سفارشات این بینوا به تو اهتمام در ترک معصیت است. اگر این خدمت را انجام دادی، آخرالامر تو را به جاهای بلند خواهد رسانید. البته، در اجتناب از معصیت کوتاهی مکن و اگر -خدای ناخواسته- معصیت کردی، زودتر توبه نما و دو رکعت نماز به‏جا آور و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار کن و سر به سجده بگذار و در سجده از حضرت پروردگار عفو بخواه.»[10]

ایشان همچنین در نامه‏ای به یکی از علمای تبریز می‏نویسد:

«و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده‏ام این است که اَهمّ اشیاء از برای طالب قُرب، جدّ و سعی تمام در ترک معصیت است؛ تا این خدمت را انجام ندهی، نه ذکرت و نه فکرت به حال قلبت فایده نخواهد داشت؛ چرا که پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است، بی‏فایده خواهد بود. نمیدانم کدام سلطان، أعظم از این سلطان عظیمالشأن است، و کدام نقار[11] أقبح از نقار با اوست؟ فَافهَم ممّا ذَکَرتُ انّ طَلَبَکَ المحبَّةَ الالهیَّةَ مَعَ کَونِکَ مُرتَکباً للمعصیةِ امرٌ فاسدٌ جداً، و کیف یَخفَی عَلیک کَونُ المَعصیةِ سَبَباً للنّفرةِ وَ کَونُ النَّفرةِ مانِعةُ الجَمعِ مَعَهُ المَحَبَّةُ؟ و اذا تحقّق عندک اِنّ تَرکَ المَعصِیَةِ اَوَّلُ الدِّینِ وَ آخِرُهِ، ظاهِرُهً، وَ بَاطِنُهً، فَبادِر اِلَی المُجاهَدَةِ.[12]

پس ای عزیز، چون این کریم رحیم زبان را مخزن کوه نور، یعنی ذکر شریف قرار داده، بی‏حیائی است که مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیت و غیرها من المعاصی نمودن. مخزن سلطان باید محلش پر عطر و گلاب باشد، نه نجس مملو از قاذورات. و بی‏شک چون دقت در مراقبت نکرده‏ای، نمی‏دانی که از جوارح سبعه، یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصیت‏ها می‏کنی و چه آتش‏ها روشن می‏نمایی! و چه فسادها در دین خودت بر پا می‏کنی! و چه زخم‏های منکر به سیف و سنان زبانت به قلب می‏زنی! اگر نکشته باشی بسیار خوب است. اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم در کتاب نمی‏گنجد. در یک ورق چه می‏توانم بکنم. تو که هنوز جوارحت را از معاصی پاک نکرده‏ای، چگونه منتظری که در شرح احوال قلب چیزی به تو بنویسم. پس البدار الی التوبه الصادقه؛ ثم العجل العجل فی الجدّ و المراقبه...»[13]

همچنین مرحوم شیخ محمد بهاری (از شاگردان ممتاز جناب ملا حسینقلی)، درباره‏ی مراقبه چنین توضیح می‏دهد:

«مراقبه یعنی غافل از حضور حضرت حق-جل شأنه- نباشد؛ و این همان قله‏ی بزرگ و بالابرنده به سوی مقام مقرّبین است. و کسی که خواستار محبت و معرفت است، باید به این ریسمان محکم چنگ بزند؛ و سخن پیامبر{صلوات الله علیه} نیز به همین معنا اشاره دارد که فرمود: «اعْبُدِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ، فَإِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاک‏.»[14] پس همواره باید حالش چنین باشد در باطن؛ که گویا در خدمت مولای خود ایستاده و او ملتفت به این است.»[15]

همچنین مرحوم سید احمد کربلایی (از دیگر شاگردان برجستهی مرحوم ملا حسینقلی) پس از یک دستورالعمل درباره‏ی ادعیه و اذکار، چنین می‏گوید:

«و اهمّ از همه‏ی امور مزبوره اینکه در تمام اوقات، لیلاً و نهاراً، نوماً و یقظةً،[16] و در همه‏ی احوال و در جمیع حرکات و سکنات، حضرت حق -جلّ و علا- را حاضر و ناظر دانسته، به قسمی که اگر ممکن باشد، آنی و طرفةالعینی از حضور آن حضرت -جلّ سلطانه- غافل نشود، و این روسیاه را در جمیع احوال فراموش نفرماید، و این مضمون را مسئلت نماید.»[17]

ز آن پیشتر که عالم فانی شود خراب

ما را ز جام باده گلگون خراب کن[18]

اهمیت مراقبه در این مکتب تا بدانجاست که مرحوم آیت‏الله کشمیری[19] درباره‏اش می‏فرمود:

«مراقبه‏ی نفس از واجبات است.»[20]

همچنین منقول است که ایشان برای سالک الی الله به دو چیز بسیار اهمیت می‏داد؛ اول استغفار و ذکر یونسیه و بعد مراقبه[21].

مرحوم آیت‏الله حسینی تهرانی درباره‏ی مراقبه در ماه ذی‏القعده می‏فرمود:

«پرهیز رأس همه‏ی دواهاست. هر دوایی بی‏پرهیز بیتأثیر است. سالک باید مراقبه را در گفتار، نیّات، اعمال و مراودهاش و برخوردش با افراد، همه جا حفظ کند. مانند انسان مُحرِم که از خیلی کارها نفسش را باید جلوگیری کند. کسی هم که سالک است در حال احرام است؛ مثل اشخاصی که محرماند، این هم در باطن محرم است و از عرفات و مکان‏هایی که خارج حرم است، وارد حرم میشود و به مشعر وقتی میآید، قربانی میکند و سر میتراشد و در حرم طواف میکند و زیارت میکند، آنگاه میشود حجّاً مقبولاً و سعیاً مشکوراً.»[22]

ای دل! آن به که خراب از می گلگون باشی

بی زر و گنج، به صد حشمت قارون باشی‏

در مقامی که صدارت به فقیران بخشند

چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی‏

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش‏

کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟[23]

پس از ذکر این مقدمات، اکنون به بیان برخی توصیههای اساتید اخلاق در اربعین موسوی{علیه السلام} می‏پردازیم:

توصیهی اوّل: شناسایی رذیلهی اصلی

قبل از ورود به ماه ذیالقعده، لازم است که محاسبهی دقیقی نسبت به گذشته انجام گیرد؛ تا روشن شود در میان رذائل اخلاقی، کدامیک برای سالک مانعتر است و کدورت بیشتری دارد و یا درجهی ابتلای سالک به آن بیشتر است؛ زیرا به تعبیر مرحوم علامه، سالک در رفع رذائل نفسانی که مانع اصلی ارتقاء انسانی است، نمیتواند در همهی جبهههای مبارزه با شیطان یک‏باره بجنگد.

به عبارت دیگر، در مراقبات این ایام باید بر رذائل جزئی و عینی تمرکز کنیم و به صورت کاملا عملیاتی و کاربردی بر آن مراقبه داشته باشیم. باید تلاش کنیم کلیگویی در مراقبه نداشته باشیم؛ مثلاً نگوییم که من در نفس خود صفت عُجب و خودبینی و یا تکبر را یافتم و مراقبه خود را بر آن مینهم. که در این صورت هنگامی که اربعین تمام میشود، هیچ پیشرفتی در خود نخواهیم دید و دچار یأس و افسردگی در سلوک خواهیم شد. چون این گونه صفات در همگان با شدت و ضعف یافت میشود. به عنوان مثال، رذیلهی کبر از جمله رذائلی است که در اواخر سلوک از انسان گرفته میشود و تقریباً جزء آخرین منازل است. با اصل رذیلهی تکبر نمیشود در اوائل راه درگیر شد، باید شاخ و برگ آن را پیدا کرد و آن را کنترل کرد تا نوبت به تنه و بعد ریشهی درخت تکبر برسد. لذا مراقبه باید در امور کاملاً ملموس و عینی باشد؛ مثلاً پرحرفی و پرخاشگری از آثار تکبر است، یعنی هر کس هر حرفی به انسان میگوید، شخص تا جوابش را ندهد او را رها نمیکند. مبارزه با چنین رذیلهای کاملاً عینی است. برای مقابله با این رذیله، انسان باید بنا را بر این بگذارد که پاسخ تندیها را با نرمی و به احسن وجه بدهد و یا اصولاً خود را به نشنیدن بزند؛ چنانکه خداوند میفرماید:

<وَالَّدݩݐٖینَ لاٰ یَشݨْهݩَݡدُونَ الزُّورَݤ وَاِݣݣدݩݩݐݢݢاٰ مݦَرݩُّوا بِاللَّغْوِ مݦَرݩُّوا کݡِراٰمًا>[24]

«و کسانی که گواهی به ناحق ندهند و چون بر امر ناپسندی بگذرند، با بزرگواری گذرند.»

همچنین بر فرمایش امام صادق{علیه السلام} خطاب به عنوان بصری عمل کند که در همین رابطه فرمودند:

«أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ؛ فَمَنْ قَالَ لَکَ: إِنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً؛ فَقُلْ: إِنْ‏ قُلْتَ‏ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً.»[25]

یعنی اگر کسی به تو گفت: اگر یک کلمه بگویی ده کلمه جوابت را میدهم، تو به او بگو: اگر ده تا هم بگویی حتی یک کلمه جواب نخواهی شنید. همچنین در رفتار و سلوک اجتماعی سعی کنیم متواضع باشیم.

اگر کسی نتوانست آن رذیلهی اصلی را پیدا کند، راه دیگری وجود دارد و آن توجّه به نفس هنگام آرامش است؛ مثلاً بررسی کند که هنگام قدم زدن و یا آرمیدن در بستر خواب، بیشتر چه افکاری در ذهن او وارد میشود؛ اگر افکار شیطانی است، باید ریشهی آنها را پیدا کند و با همان مبارزه نماید. همچنین خواطری که هنگام نماز بیشتر به او حمله میکند و حضور قلب را میبرد، جنود اصلی شیطان است. یا وقتی گرفتاری مالی یا بیماری یا خدای نکرده آلودگی گناه یا گرفتاریهای خانوادگی و اجتماعی برای انسان پیش میآید، آنچه اوّل حمله میکند، اصلیترین نقطهی ضعف انسان در غفلت از حق است. در این اربعین باید بیشترین مراقبه نسبت به آن رذیله صورت گیرد تا موجب غفلت نشود.

مرحوم آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[26] در مراقبات خود میفرماید: در اربعینیات که انسان می‏خواهد به مراقبه بپردازد، گویی به شیطان اعلام جنگ داده است؛ زیرا شخص غیرمراقب که نفس او رها است، در غفلت از حق است و تحت ولایت شیطان است. با ورود انسان در اربعینیّات، شیطان همهی جنود خود را به جنگ با او می‏فرستد و سالک در آغاز نمیتواند یکباره با همهی آنها مقابله کند.

بر این اساس، مرحوم استاد سعادتپرور می‏فرمود سالک باید بررسی کند که کدام سرباز شیطان بیشتر او را درگیر میکند و در مقابل کدام رذیلهی اخلاقی ضعیفتر است و شیطان از کدام طریق بیشتر بر او وارد میشود و مراقبه را بر آن متمرکز کند؛ که در این صورت موفق خواهد شد.

کنترل زبان؛ مراقبهی عام

 در میان رذائل اخلاقی، عمدهی گناهان از زبان شروع میشود. در روایت نبوی{صلوات الله علیه} است که معاذ بن جبل از حضرتش دربارهی عامل اصلی ورود به بهشت و دوری از آتش سؤال کرد و ایشان با دست اشاره به زبان مبارکشان کردند و فرمودند: «کُفَّ عَلَیْکَ هَذَا»؛ یعنی زبانت را کنترل کن، و هنگامی که معاذ با تعجب پرسید: «یعنی ما به زبانمان تا به این حد مؤاخذه میشویم؟!» حضرت فرمودند:

«هَلْ یَکُبُّ النَّاسَ فِی النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ؟»[27]

یعنی آیا جز دستاوردهای زبان، امر دیگری هست که مردم را به جهنم وارد کند؟ بنابراین کنترل زبان نقش محوری در مراقبات این ماه دارد.

البته مراد از کنترل زبان، سکوت مطلق نیست؛ بلکه مدیریت آن است. به خصوص در ارتباط با خانواده و همسر و فرزندان، میباید رفتاری صمیمی و گفتگویی شادیبخش داشت و حریم حلال و حرام را در سخن گفتن رعایت نمود.

دم مزن تا بشنوی اسرار حال

از زبان بی زبان که: قم تعال

دم مزن تا بشنوی زآن دم زنان

آنچه ناید در بیان و در زبان

دم مزن تا بشنوی ز آن آفتاب

آنچه نامد در کتاب و در خطاب[28]

توصیهی دوم: همت و محاسبهی دوچندان

به تناسبی که سالک در مراقبه و جهاد اکبر جدیتر باشد، شیطان سربازان قویتر و زیرکتر خود را به جنگ با او میفرستد و به صورتی مرموز و حتی از طریق دین بر او وارد میشود، تا او را از ذکر و مراقبه باز دارد؛ لذا در ایام اربعین موسوی باید همت بیشتری نسبت به سایر ایام در ترک گناه و حریم‏داری الهی و محاسبهی اعمال بر اساس مرتبهی مراقبه به کار بست[29].

مرحوم سید هاشم حداد از قول استادشان آیتالله قاضی می‏فرمود:

«زمانی که نفس، غیر از خواسته‏ی معشوق را طلب کرد، واجب است که انسان آمادهی قتال و جنگ با او باشد.»[30]

بدین ترتیب، برای کسانی که در مراقبهی خاص هستند، میباید محاسبهی روزانه دقیقتر و در نتیجه، در فواصل زمانی نزدیکتر انجام گیرد؛ تا او بتواند بهتر به نواقص مراقبه و نقاط ضعف نفس در مقابله با وساوس شیطانی پی برد و در صدد اصلاح آنها برآید.

در محاسبةالنفس توجه داشته باشیم که شیطان برای هر کس از دری وارد میشود که نقطهی ضعف اوست. لذا اگر کسی در محاسبهی روزانه، گناهی در خود ندید، مغرور نشود و بر خود نبالد که مراقبهی ما کامل بود و مرتکب گناه و فساد روشن نشدیم! بلکه مرحوم میرزا جواد آقا در کتاب مراقباتشان توضیح میدهند که هر کس در هر مرتبه از مراقبه که هست، اگر بر خلاف آن عمل کند، به منزلهی اسائهی ادب در محضر مولا است؛ چنانکه فرمودهاند:

«حَسَنَاتُ‏ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِین‏»

«کارهای نیک و حسنهی خوبان، برای مقرّبین گناه بهشمار میآید.»

در این باره، عمل به توصیهی مرحوم آیتالله بهجت بسیار کارگشاست؛ ایشان میفرمودند که ما در مراقبه باید احتیاطی باشیم؛ به این معنا که تلاش کنیم در اربعین موسوی{علیه السلام} حتی در حریم گناه هم وارد نشویم؛ چنانکه در بیان نبوی{صلوات الله علیه} است که فرمودند:

«مَنِ ارْتَکَبَ الشُّبُهَاتِ، وَقَعَ فِی‏ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمْ.»[31]

یعنی کسی که در زندگی فقط مرز حرام را مراقبت میکند و در ارتکاب امور مشتبه بین حلال و حرام بیپروا است، بداند که به سادگی گرفتار محرمات میشود و از جایی که فکرش را هم نمیکند هلاک میگردد. مثلاً اگر احتمال میدهیم با کسی ملاقات میکنیم که ما را به غیبت وامیدارد، از قبل خود را آماده کنیم و به مجرد آماده شدن زمینهی گناه، حرف را عوض کنیم یا مجلس را ترک نماییم؛ یا اگر در محیطی قرار میگیریم که گرفتار نگاه حرام و یا صدای حرام میشویم، از قبل خود را آماده کنیم و یا به طور کلی اجتناب نماییم.

البته در روزگار فعلی، به دلیل شرایط خاصی که به وجود آمده، برخی گناهان برای عموم بیشتر مبتلابه است و بهتر است در این ایام بر آنها مراقبه‏ی بیشتری شود؛ اموری از قبیل عصبانیت و یا بدخلقی در اثر خستگی و یا هرزه‏گردی چشم و گوش و خصوصاً وقت‏کشی در شبکههای اجتماعی و سایت‏هایی که خواندن و دیدن مطالب آن‏ها سودی برای انسان ندارد و یا گناهان دیگری که در این زمان ابتلاء بیشتری برای جوانان ایجاد کرده.

قاعدهی کلی در مراقبات این ایام، توجه به حق و زدودن کدورت‏های غفلات است. در نتیجه، هر نوع عملی که ما را از توجه به خداوند باز دارد، غفلت است و به مراتب خودش هتک حریم ادب الهی است؛ درست مانند این است که ما در محضر بزرگی باشیم و روی سخن او با ما باشد، ولی دلمان مشغول به جای دیگر باشد و روی از او برگردانیم. این توهین به آن بزرگ است و موجب حرمان ما از لقاء خواهد بود.

البته مراد از مراقبه، توجه به خداوند در ضمن اعمال روزانه است؛ هرچند که میزان توجه، بستگی به مرتبهی سالک در مراقبات خود دارد. این درست مانند مراقبهای است که درباره‏ی حضور قلب در نماز بیان شده و تفصیل آن در کتب اسرار نماز ذکر گردیده است[32].

توصیهی سوم: رفع زمینههای گناه

از آنجا که نفس ضعیف است، انسان باید عوامل گناه را برای او به حداقل برساند؛ مثلاً اگر منازعات خانوادگی و یا اجتماعی دارد و یا گرفتاریهای مالی برایش پیش آمده و ذهن او را درگیر کرده، باید سعی کند زمینهی این قبیل اشتغالات را در این ایام به وجود نیاورد و یا اگر مجبور است، آن را مدیریت کند، تا چند روزی بگذرد و بعد به مراقبه بپردازد و در این چند روز، خود را مانند ماه رمضان تخلیه کند. همچنین سعی نماید که زمینهی هر آنچه ذهن را مشغول میکند فراهم نیاورد. در یک کلام، انسان باید تلاش کند نفس در این ایام قدری به خود برسد؛ که بالاترین امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی به خود است؛ که تا نفس اصلاح نشود، نمیتواند دیگران را اصلاح کند:

<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا عَلَیْکُمْ اَنْفُسَکُمْ٭ݦݦݦݦۖ لاٰ یَضُرݦݦݩُّݣݣکݠُمْ مَنݨݨْ ضَلَّ اِذَا اهْتَدَیْتُمْ٭ݦݦݦۚ اِلَی اللّٰهِ مݨَݡرݨݧْحݫݫݫݓِعݦُکُمْ جَمٖیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِماٰ کُںݩݧݐݨْٮݧݩݑُمْ تَعْمَلُونَ>[33]

«ای کسانی که ایمان آورده‏اید، بر شما باد رعایت نفس خودتان؛ چه آنان که گمراه شده‏اند گمراهیشان به شما ضرر نمی‏رساند، اگر شما خود راه را از دست ندهید. بازگشت همهی شما به خداست و پس از آن آگاهتان می‏کند به آنچه عمل می‏کردید.»

مرحوم آیتالله کشمیری به شاگردان می‏فرمود:

«ذهن آدمی خیلی زود مسائل را به خود جذب می‏کند و زود هم به آن مشغول می‏شود؛ لذا بهترین چیز برای انسان اینست که مشغولیّت فکری نداشته باشد.»[34]

توصیهی چهارم: عزلت

علت اینکه اساتید اخلاق در اربعین موسوی دستور به عزلت میدادند، بدین خاطر بود که خواطر خارجی سالک به حداقل برسد و رسیدگی جدی به خود نماید؛ تا بتواند ذکر و مراقبات خود را به نحو احسن انجام دهد.

گنج عزت کُنج عزلت بود، آن را دل چو یافت

دیگرش از بی نیازی حاجت گنجینه نیست[35]

مرحوم شهید ثانی در کتاب «التنبیهات العَلیّه» که در اسرار نماز است، در این باره مثل زیبایی دارد و میفرماید:

«شخصی میخواست در باغی نماز بخواند؛ تا آمد نماز را شروع کند، چند گنجشک آمدند بالای سر او بر شاخههای درختها نشستند و شروع به سر و صدا کردند؛ در نتیجه حواس او پرت شد. این شخص با چوب دنبال گنجشکها افتاد و آنها را از شاخهها پراند. خواست دوباره تکبیر بگوید که باز گنجشکها آمدند و سر و صدا راه انداختند. او مجدداً بلند شد و گنجشکها را فراری داد و این عمل چند بار تکرار شد، اما فایده نکرد. در آخر با خود گفت باید اصل زمینهی سر و صدا را از بین برد، پس درختی که زیر سایهاش نشسته بود از بن درآورد!»[36]

مَثَل ما نیز با خواطر و جنود شیطانی در زندگی از همین قبیل است. ما میخواهیم اشتغالات گستردهی خود را در همهی زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... داشته باشیم و یا خدای ناکرده در زمینهی گناه و وساوس شیطانی قرار بگیریم، اما در عین حال خواطر شیطانی به ما حمله نکند و مثلاً هنگام نماز و یا تلاوت قرآن حضور قلب هم داشته باشیم؛ در حالی که این مسائل با هم تناسب ندارد. لذا به عزلت در این اربعین توصیه شدهایم تا زمینهی توجه به خود و کشف نواقص و موانع سلوک در خود را بیابیم و با رفع و دفع آنها، مسیر سلوک را برای خود هموار کنیم.

جوهر جام جم از کان جهان دگر است

تو تمنا ز گِل کوزه گران میداری

کیسه سیم و زرت نیک بباید پرداخت

زین تمنا تو که از سیم بران میداری

ای که در دلق مُلَمَّع طلبی ذوق حضور

چشم سیری عجب از بی بصران میداری[37]

بنابراین، قاعدهی کلی در اربعینیّات «عزلت نسبی» است؛ چون در اثر ارتباطات اجتماعی و یا اشتغالات دیگر، نفس از توجه به خود و اصلاح و تزکیهی خود باز میماند.

و نیز در اربعین موسوی عمدهی اهتمام باید در «اشتغال به حق» و مراقبهی بر او باشد. اشتغالات دیگر مانع ذکر قلبی است؛ لذا هرکس بنا بر مرتبهی مراقبه، باید عزلتی نسبی را برای خود برگزیند.

مراتب عزلت

«عزلت» به معنای کناره گیری و کم کردن ارتباط با دیگران است و مراتب آن، بنا بر اربعینیّات گوناگون، متفاوت است.

اوّلین مرتبهی عزلت که ابتداییترین آن است و برای همه ضروری است، کنارهگیری از اهل گناه و معصیت است؛ زیرا ارتباط با آنان و نَفَس مسموم گناهکار، انسان را به گناه دعوت میکند.

امیر مؤمنان حضرت علی{علیه السلام}در وصیت خود به امام مجتبی{علیه السلام} فرمودند:

«قَارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ وَ بَایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ‏.»[38]

«با نیکان معاشرت کن تا از ایشان شوی و از بدان دوری ورز تا در شمار آنان در نیایی.»

همچنین رسول اکرم{صلوات الله علیه} از حضرت عیسی{علیه السلام} نقل میکنند که حواریّون دربارهی مؤانس از ایشان پرسیدند و حضرت فرمود:

«تَقَرَّبُوا إِلَی اللَّهِ بِالْبُعْدِ مِنْ‏ أَهْلِ‏ الْمَعَاصِی‏ وَ تَحَبَّبُوا إِلَیْهِ بِبُغْضِهِمْ وَ الْتَمِسُوا رِضَاهُ بِسَخَطِهِمْ.»[39]

«با دوری از اهل معصیت، به خدا نزدیک شوید و با دشمنی آنان، به دوستی خدا بپیوندید و با خشمناک ساختن آنها، رضایت پروردگار را به دست بیاورید.»

از جناب لقمان حکیم نقل شده که به فرزندش فرمود:

«ای پسرم، از اشرار و افراد نادان دوری کن؛ چه بسا که خداوند بر آنان عذابی آورد و تو نیز، با وجود نیکوکار بودن، به آن گرفتار شوی. خداوند سبحان چه نیکو فرمود که: <اِذݢݢاٰ سَمِعْتُمْ ءاٰیاٰتِ اللّٰهِ یݔݧݧݩݩُکݨْفݧَرݩݩُ بِهاٰ وَیُسْٮݦݩݩݦݑَهْزَاُ بِهاٰ فَلاٰ تَٯݧݑْعُدݧݧݩُوا مݨَݡعݧَݡهݩݩݧُمݨْ حَتّݧݧݧݩݩݩݧݧݩݩݩݧٰی یَحݧݩݐݧُوضُوا ڡݨݐݭٖی حَدٖیثٍ غَیݧݧْرِهٖٓ٭ݦۚ اِنَّکݠُمْ اِذًا مِٮݦݩݩݒݨْلُهݧُمݨْ٭ݦݦݦݦݨۗ>  (چون آیات خدا را شنیدید که بدان کافر شوند و استهزا کنند، پس با آن گروه مجالست مکنید تا در حدیثی دیگر داخل شوند، که (اگر با آنان همنشین شوید) آن گاه شما هم مانند آنان هستید. همچنین خداوند فرمود: <وݩَلاٰ تَرْکَنُوٓا اِلَى الَّذٖینَ ظَلَمݧݧُوا فَٮݧݧݑَمݨݨݧݧݧݧݨَݡسݩݧݧّݨَکُمُ الںݦݩݩݐݨّاٰرُ> (به کسانی که ستم کرده‏اند متمایل نشوید که جهنمی می‏شوید.)»

مرتبهی دوم عزلت، پرهیز از حشر و نشر با اهل دنیا است؛ که انس با آنها انسان را علاقهمند به دنیا و زخارف آن میکند[40].

مرحوم علامهی طباطبائی میفرمود:

«گوشهنشینی، ملازم با معرفت و یا موجب آن نیست؛ ولی کسی که میخواهد اهل معرفت شود، باید معاشرتش را مخصوصاً با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند و فرش هر مجلسی نباشد و کار شبانه‏روزی او در مجالس بیهوده صرف نشود و از معاشرت‏های بیفایده و بی‏مغز تا میتواند اجتناب نماید و طوری نشود که با همه و در هر مجلسی حاضر شود.»[41]

از حقیقت بر تو نگشاید دری

زین مجازی مردمان تا نگذری[42]

مرتبه‏ی سوم عزلت، کم کردن مطلق ارتباطات است. این مرتبه سختتر از دو مرحلهی قبل است و برای افراد خاص و اوقات خاص توصیه شده؛ چنانکه رسول اکرم{صلوات الله علیه} اوقاتی را به غار حرا میرفتند و یا خداوند در قرآن از عزلتهای موقت انبیای الهی از قبیل حضرت مریم؟عها؟ و یا زکریا{علیه السلام} و یا حضرت موسی و ابراهیم؟عهما؟ خبر میدهد. البته در اربعینیّات، حد و حدود این مرتبه از عزلت باید با نظر استاد باشد.

«قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ؟عهما؟: اخْزُنْ لِسَانَکَ لِعِمَارَةِ قَلْبِکَ وَ لْیَسَعْکَ بَیْتُکَ وَ فِرَّ مِنَ الرِّیَاءِ وَ فُضُولِ مَعَاشِکَ وَ ابْکِ عَلَی خَطِیئَتِکَ وَ فِرَّ مِنَ‏ النَّاسِ‏ فِرَارَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ الْأَفْعَی فَإِنَّهُمْ کَانُوا دَوَاءً فَصَارُوا الْیَوْمَ دَاءً ثُمَّ الْقَ اللَّهَ مَتَی شِئْتَ.»[43]

«حضرت عیسی{علیه السلام} فرمود: زبان خود را اندوخته کن تا بتوانی دل را معمور و آباد کنی، و خانه‏ات وسعت تو را داشته باشد، و از خودنمایی و زندگی فراخ و زاید از اندازهی حاجت پرهیز کن، و پیوسته برای خطاها و لغزشهای خود اندوهناک و متأثر شده و در فکر چاره باش، و از نوع مردم فرار و دوری کن؛ همچنان که از یک حیوان درنده (شیر و مار افعی) فرار می‏کنی زیرا مردم در گذشته برای رفع ابتلا و برای خوشی و سعادت انسان یار و دوا بودند ولی امروز وسیله گرفتاری و بیماری گشته‏اند، و پس از رعایت این چند قسمت آماده و سزاوار آن خواهی بود که با خدای عزیز و مهربان خود انس و لقاء پیدا کنی»

و نیز یونس بن ظَبیان از امام صادق{علیه السلام} روایت میکند که فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ أَوْحَی إِلَی نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَلْقَانِی غَداً فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ فَکُنْ فِی الدُّنْیَا وَحِیداً غَرِیباً مَهْمُوماً مَحْزُوناً مُسْتَوْحِشاً مِنَ النَّاسِ.»[44]

«خداوند عز و جل به پیامبری از پیامبران بنیاسرائیل وحی فرمود که: «اگر دوست داری فردا[ی قیامت‏] مرا در فردوسِ برین دیدار کنی، در دنیا تنها و بی‏کس و غمناک و اندوهگین و از مردم گریزان باش.»

پرهیز از سفرهای غیرضروری

در این دوران باید از سفرهای غیرضروری و یا برنامههایی که نظم زندگی را بر هم میزند اجتناب کرد. چون هرکس برنامههای ذکری و عبادی خود را بر اساس وضعیت داخلی خود تنظیم میکند و در شرایط سفر و یا عوامل دیگری که تغییر دهندهی این امور است، نمیتوان مثل حالت عادی به ذکر و عبادت و تهجد پرداخت. به همین دلیل، روش بزرگان در ایام اربعینی، استقرار در محلی خاص بود. توصیهی استاد نیز در اربعین موسوی پرهیز از کارهای پرتلاطمی بود که نظم روحی انسان را بر هم می‏زند؛ مگر سفرها و برنامههای ضروری که حجّت شرعی در انجام آنها وجود داشته باشد.

پرداختن به اشتغالات توحیدی

بهترین اشتغالات در این دوران، اموری است که توجه به توحید و یاد حق و امور اخروی را برای سالک تقویت کند. برای همین، توصیه میشود که در مطالعات علمی، بهتر است که سالک به فقه و یا روایات مذکِّر و یا مطالعات معرفتی که در مسیر توجه به این امور است بپردازد.

غسل و نماز توبه

بسیار توصیه شده که در این ماه، غسل و نماز توبهی روز یکشنبه که دستور آن در مفاتیحالجنان آمده مورد توجه قرار گیرد. پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه} میفرمایند: «کسی که این کار را انجام دهد، از عالم ملکوت به او خطاب میشود: عملت را از نو شروع کن که توبهی تو پذیرفته شد.» و با این غسل تمام گناهان او پاک شده است[45]. در ادامهی روایت آمده که خداوند به برکت انجام این دستور، نهتنها گناهان خود شخص، بلکه خانوادهی او و پدر و مادرش را نیز میآمرزد. به همین دلیل است که این عمل در میان اساتید اخلاق، به غسل و نماز توبه معروف شد که مناسب است هر کس در آغاز منزلی از منازل سلوک و یا ایام خاص -مثل آغاز ورود به ماه رجب و یا شعبان و ماه رمضان- این نحو توبه را انجام دهد. در اربعین موسوی نیز بهتر است در همهی یکشنبههای ماه ذیالقعده، غسل و نماز توبه انجام شود.

روزه

دستور بعد که مرحوم سید جزء اعمال این ماه ذکر فرموده، روزهی سه روز پنجشنبهی اول ماه، پنجشنبهی آخر ماه و چهارشنبهی وسط ماه است[46]. گویی کسی که این سه روز را روزه باشد، همهی ماه را روزه گرفته است. همچنین روزهی «دحوالارض» فضیلت بسیار دارد که یکی از چهار روز ممتاز سال به روزه است و این به برکت استقرار اوّلین نعمت هدایت الهی -یعنی خانهی خدا- بر روی زمین در این روز است.

 

 


[1]- مسکن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد (ط. بصیرتی، بیتا)، ص17.

 

[2]- طه، 84.

 

[3]-  مصباح الشریعة (ط. اعلمی‏، 1400هـ.ق.)، ص196).

 

[4]- دیوان حافظ، غزل 233.

 

[5]- همان غزل 106.

 

[6]- مرحوم آیت‏الله حاج شیخ على سعادت‏پرور (1305-1383 شمسی) از شاگردان برجسته‏ی مرحوم علّامه‏ی طباطبایی در مسائل سلوکی بود. مؤلف این کتاب، افتخار بهره‏مندی از محضر ایشان را دارد و عمده‏ی مطالب آمده در این اثر، برگرفته از دستورات آن استاد ارجمند اخلاق و عرفان است.

 

[7]- آفتاب خوبان (ط. بقیة الله؟عج؟، 1378هـ.ش.)، ص52.

 

[8]- دیوان حافظ، غزل 512.

 

[9]- عالم و عارف برجسته، آخوند ملا حسینقلی همدانی (1239-1311ه.ق.) در حکمت، شاگرد ملا هادی سبزواری، در فقه و اصول شاگرد شیخ انصاری و در اخلاق و عرفان شاگرد آیتالله سید علی شوشتری بود. پس از رحلت شیخ انصاری، ایشان قصد تدریس فقه و اصول داشت، اما سید شوشتری، ایشان را از این کار منع کرد تا به تربیت و تعلیم اخلاقی شاگردان مستعد بپردازد. ملاحسینقلی همدانی نقطۀ عطفی در تاریخ رویکرد معنوی و عرفانی در حوزههای علمیه بود. ایشان با تسلط بر معارف عقلی و فقاهت، راه استادش (مرحوم شوشتری) را چنان گسترش داد که پس از ایشان، مکتبی سلوکی و تربیتی در نجف شکل گرفت. گفته شده که حدود سیصد نفر در مکتب مرحوم آخوند تربیت شدند که از جمله مشهورترین آنها، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، سید احمد کربلایی، سید محسن امین، شیخ محمد بهاری همدانی، میرزا محمدحسین نائینی و آخوند خراسانی هستند.

 

[10]- تذکرة المتقین (ط. بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1423هـ.ق.)، ص196.

 

[11]- نزاع و ستیزه جویی

 

[12]- پس بفهم از آنچه یادآوری نمودم! بدان که درخواست محبت خداوندی، با آلودهشدن تو به گناه، امری فاسد است. چگونه بر شما این نکته پنهان است که معصیت باعث نفرت و بیزاری است و هرگز با محبّت قابل جمع نیست؟ البته ترک گناه، اوّل، آخر، ظاهر و باطن دین است. پس به سرعت به تلاش و مجاهده بپرداز!

 

[13]- تذکرة المتقین، ص207؛ چلچراغ سالکان (ط. نهاوندی، 1381هـ.ش.)، ص111.

 

[14] - خداوند را چنان پرستش کن که گویا او را می‏بینی؛ که اگر تو او را نمی‏بینی، او تو را می‏بیند.

 

[15]- تذکرة المتقین، ص54.

 

[16]- در شب و روز و خواب و بیداری

 

[17]- تذکرة المتقین، ص54.

 

[18]- دیوان حافظ، غزل 477.

 

[19]- آیتالله سید عبدالکریم رضوی کشمیری (۱۳۰۳-۱۳۷۸هـ.ش.) از شاگردان آیتالله سید علی آقای قاضی و جناب سید هاشم حداد بود.

 

[20]- صحبت جانان (ط. مطبوعات دینی، 1388هـ.ش.)، ص117.

 

[21]- شیدا (ط. شمس الشموس، 1385هـ.ش.)، ص135.

 

[22]- دانشنامه‏ی علامه طهرانی، سخنرانی در ۲۹ شوّال 1407 هـ.ق.

 

[23]- دیوان حافظ،  غزل 527.

 

[24]- الفرقان، 72.

 

[25]- مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار (ط. المکتبة الحیدریة، 1385هـ.ق.)، ص327.

 

[26]- آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (1274- 1343ه.ق)، عالم و فقیهی متبحر بود. ایشان در تهذیب نفس و سیر و سلوک توحیدی از شاگردان برجستهی ملا حسین‏قلی همدانی محسوب میشد. نقل شده که وقتی امام خمینی (پس از پیروزی انقلاب) به قم عزیمت کردند و به زیارت قبرستان شیخان و مزار میرزا جواد آقا رفتند، با تحتالحنک خود غبار سنگ قبر را پاک کردند و مشغول قرائت فاتحه شدند؛ ایشان می‏فرمود: «در قبرستان قم یک مرد خوابیده و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است!»

از آنجا که کتاب «المراقبات» ایشان بسیار مورد توجه اساتید و بزرگان سیر و سلوک بوده و شاگردان خود را به خواندن آن دستور می‏دادند، ما در این اثر از این کتاب ارجمند بهره‏ی فراوان برده‏ایم. علامه‏ی طباطبایی درباره‏ی المراقبات می‏فرماید: «این کتاب دریایی است پر از مروارید که در پیمانه نگنجد و نویسنده‏ی آن بدون شک الگوی بلندمرتبه و والامقامی است که قدر و ارزشش با مقیاس اندازه نمی‏شود...»

 

[27]- وسائل الشیعة (ط. مؤسسة آل البیت؟عهم؟، 1409هـ.ق)، ج‏12، ص281.

 

[28]- مثنوی معنوی (ط. امیرکبیر، 1372هـ.ش.)، دفتر سوم، بخش 49.

 

[29]- یکی از شاگردان مرحوم حداد نقل می‏کند که: «روزی صحبت از استقامت و پایداری به میان آمد که لازمهی سلوک است و این شعر که از آیت الله انصاری همدانی است نقل گردید که میفرمود:

رنج راحت دان چو شد مطلب بزرگ            گرد گله توتیای چشم گرگ

آقای حداد خیلی از این شعر خوششان آمد و گفتند که آن را برایشان بنویسم.» (دلشده (ط. شمس الشموس، 1394هـ.ش)، ص44).

[30]- روح مجرد (ط. علامهی طباطبایی، 1425هـ.ق.)، ص183.

 

[31]- هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة؟عهم؟ (ط. مجمع البحوث الإسلامیة، 1414هـ.ق.)، ج8، ص72.

 

[32] - در این مورد ر.ک. به کتب «آداب الصلوة» و یا «سر الصلوة» امام امت.

 

[33]- المائدة، 105.

 

[34]- شیدا، ص82.

 

[35]- دیوان فرخی یزدی، غزل 58.

 

[36]- التنبیهات العلیه (الشهید الثانی) (ط. مجمع البحوث الاسلامی، 1371هـ.ش.)، ص88.

 

[37]- دیوان حافظ، غزل 564.

 

[38]- نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت‏، 1404هـ.ق)،  ج2، ص38.

 

[39]- بحار الأنوار، ج‏71، ص189.

 

[40]- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}:‏ أَرْبَعٌ یُمِتْنَ‏ الْقَلْبَ:‏ الذَّنْبُ عَلَی الذَّنْبِ... وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَی. فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّه{صلوات الله علیه} وَ مَا الْمَوْتَی؟ قَالَ: کُلُّ غَنِیٍّ مُتْرَفٍ.» (الخصال (ط. جامعهی مدرسین‏، 1362هـ.ش.)، ج1، ص822).

 

[41]- در محضر علامه‏ی طباطبایی (ط. سماء قلم، 1382هـ.ش.)، ص365.

 

[42]- نان و حلوا (شیخ بهایی)، بخش 6.

 

[43]- مصباح الشریعة، ص001.

 

[44]- بحار الأنوار، ج‏67، ص 110.

 

[45]- کیفیت این غسل و نماز در مفاتیح الجنان، ذیل اعمال ماه ذی‏القعده آمده است. اما نظر به اهمیت مطلب، در اینجا کیفیت آن را ذکر می‏کنیم:

غسل به‏جا آورد و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند، در هر رکعت سوره «حمد» را یک مرتبه و سورهی «توحید» را سه مرتبه و سورهی «فلق» را یک مرتبه و سورهی «ناس» را یک مرتبه بخواند و پس از نماز، هفتاد مرتبه اسغفار کند، و استغفار را با: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» ختم نماید؛ سپس بگوید: «یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ، اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ.»

[46]- امام امت در کتاب اربعین میفرمایند که مراد از چهارشنبهی وسط ماه، چهارشنبهی بعد از دهم ماه است.

 

فهرست مطالب