انسان در زندگی دنیایی خود مسافری است که بهسوی ابدیت میرود و با ذرهذره لحظات عمر خود گامی بهسوی سعادت و یا شقاوت برمیدارد و در هر صورت، با اعمال و اعتقادات خود نهتنها سیر به سرمنزل مقصود دارد، بلکه خویشتن خویش را به تناسب بینشها و کنشهای خود میسازد. در نتیجه، ارزش هر کس به میزان ارزشهایی است که در زندگی برای خود تعیین کرده است.
خداوند فطرت انسانی را در زیباترین چهره آفریده است؛
<لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم>[1]
و مهم آن است که افراد انسانی در حیات دنیوی تا چه حد میتوانند این زیبایی خدادادی خود را به منصه ظهور بگذارند. لذا انسان وقتی ارزش مییابد که اولاً، فطرت توحیدی خود را بیابد و ثانیاً، با امتثال فرامین الهی زیباییهای ذاتی خود را شکوفا نماید و طریق حیات خود را طریق فطرت الهی خود قرار دهد. این فطرت همان جلوه نور توحید در نهاد همه انسانهاست که رسول اکرم{صلوات الله علیه} پیرامون آن فرمود:
«کلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ یَعْنِی الْمَعْرِفَةَ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِقُه»[2]
و این طریق همان طریق دین است:
<فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَةَ اللَّه...>[3]
بر این مبنا، ارزش هر ایدهای در حیات انسانی به این است که چقدر استعدادهای فطرت توحیدی انسان را شکوفا میکند. لذا ارزش هر چیز به میزان تطابق با دین الهی و ظرفیت در جلوهگری توحید است. پس انسان باید تمام اموری را که دوست یا دشمن میدارد و انجام میدهد یا دوری میکند، بسنجد تا معلومش شود که چه نقشی در تدیّن او دارد و چه کمکی به معارف توحیدی او میکند.
ایام «نوروز» که جشن تازه شدن سال و حال عالم و آدم است، و جلوهای از حیات موجودات در نشور قیامت کبری است، به میزانی ارزشمند است که بتواند ما را در شکوفایی فطرت و پیاده کردن دین و عمیق شدن در توحید یاری دهد.
لذا نوروز در واقع فرصتی است پیش روی انسان که هم میتواند مدخلی به سوی ملکوت انسانی و گامی نو و بالنده در طریق فطرت و نورانیّت توحیدی بنیآدم باشد و یا لغزشگاهی به سوی ولایت شیطان و گرفتاری در تار و پود دامهای شیطانی باشد.