اکنون به مهم‌ترین اموری می‌پردازیم که لازم است هر انسان مؤمن و سالک و مراقبی در مواجهه با ایام نوروز بدان توجه داشته باشد و نسبت به آفات و برکاتی که از این بابت متوجه انسان است هشیار باشد؛ این امور عبارت است از:

اول، تغییر در برنامه روزمره زندگی؛

دوم، تغییر در شرایط زندگی ؛

سوم، دیدار با ارحام و معاشرت با وابستگان؛

چهارم، فراغت از مشغله‌های جاری زندگی.

 

فصل اول: تغییر برنامه روزمره زندگی

اولین ویژگی ایام نوروز این است که برنامه یا جریان زندگی روزمره ما لااقل به مدت دو هفته تغییر می‌کند. این ویژگی می‌تواند مضر یا مفید باشد. ضرری که تغییر در برنامه روزمره انسان دارد، از دست رفتن نظم زندگی است. اما فایده‌ای که فاصله گرفتن از جریان روزمره می‌تواند داشته باشد، به دست آوردن فرصتی است که بتوانیم به کل زندگی خود نگاهی داشته باشیم و وضع خود و جایگاه خود را بازشناسیم. در واقع فرصتی است برای تأمل بیشتر و برنامه ریزی بهتر.

بر هم خوردن نظم زندگی

بر هم خوردن نظم زندگی از نظر روحی برای انسان مضر است؛ این یک اصل است. یکی از دلایلی که بسیاری از بزرگان چندان مایل نبودند که به سفر بروند، برهم‌خوردن نظم زندگی است.

باید سعی کنیم آن نظم روحی که طی 7 - 8 ماه شکل داده‌ایم، در عرض دو هفته از دست نرود. تجربه نشان داده که اگر مؤمنین و به‌ویژه اهل مراقبت، بر خود مواظبت نکنند و اهتمام دوچندان بر مرقبه نداشته باشند، بعد از سپری کردن تعطیلات طولانی نوروز، با روح‌هایی کدر بازمی‌گردند؛ دیگر آن صفای روحی از دست رفته است و اگر شخص بخواهد به منزل اول بازگردد، باید همت دوباره کند و خود را به زحمت بیندازد و چه‌بسا لازم باشد که مدتی طولانی، حتی ماه‌ها تلاش کند.

به همین دلیل بود که قدمای از اساتید اخلاق، به برخی شاگردان اجازه نمی‌دادند به مسافرت بروند؛ نه اینکه شاگردان به مسافرت حرام می‌رفتند -که سالک و مؤمن مسافرت حرام نمی‌رود، بلکه تا مدت طولانی که شخص به یک تمکّن روحی برسد، استاد اجازه نمی‌داد که سالک با بر‌هم‌ریختن نظام زندگی خود، روح خویش را دچار تلاطم نماید.

شخصی که هر شب در حدود ساعت مشخصی می‌خوابد و مقید است که ساعت مشخصی برای نماز شب و درک سحر یا برای نماز صبح از خواب برخیزد، ساعت بدن او با این نظام وفق پیدا کرده است. طوری که با تغییر این برنامه، او تا مدت‌ها ناخودآگاه در همان ساعت احساس خواب‌آلودگی می‌کند و در سحرگاه هم در همان زمان از خواب بیدار می‌شود. به همین شکل، سیستم گوارش انسان هم نظم‌پذیر است و اگر وعده‌های غذایی خود را در ساعات مشخصی قرار داده، در روزهای دیگر خودبخود در آن ساعت احساس گرسنگی می‌کند. از آنجا که حالات روحی و معنوی ما بسیار به این نظام و سیستم بدن وابسته و از آن متأثر است، اگر انسان توجه نداشته باشد و در این تعطیلات طولانی نظام بدن او برهم بخورد، حالات روحی خود را نیز از دست می‌دهد؛ نه اینکه گناه کرده باشد، بلکه نظم روحی خود را از دست داده است.

اگر شخص در شب‌نشینی‌های نوروزی و گعده با خانواده و اقوام، برنامه خواب خود را برهم بریزد، طبیعی است که دیگر نمی‌تواند سحر را دریابد و نماز شب از او فوت می‌شود و نماز صبحش را هم نزدیک طلوع آفتاب و بدون حضور قلب خواهد خواند و به همین ترتیب، دیگر اعمال عبادی او نیز که در برنامه منظم شبانه‌روزی او قرار داشت و به آن عادت کرده بود و حال خوشی که پیدا کرده بود، همه از دست می‌رود.

روایت داریم که در قیامت بعضی اشخاص را به خاطر یک گناه، صد سال پشت در بهشت نگه می‌دارند. شخص، بهشتی است و دوستان و هم‌نشینانش در بهشت متنعم هستند، اما او باید صد سال منتظر بماند تا به بهشت راهش دهند.

در دنیا هم بهشت مؤمنین، انس با فضاهای دینی و مطالب توحیدی است و لذت مؤمنین و اهل سلوک در همین فضاهاست. چرا انسان باید کاری کند که حتی خودخواسته و تعمدی، بلکه به‌واسطه سهل‌انگاری و بی‌توجهی و غفلت، دچار آلودگی و کدورت روح شود و از این بهشت محروم گردد؟!

مسافرت در تعطیلات نوروزی

مسافرت یکی از مهم‌ترین عوامل به‌هم‌خوردن نظم زندگی و طبعا آشفتگی روحی و از دست دادن دستاوردهای معنوی چندماهه است.

پس باید بتوانیم با رعایت یک سری نکات و دستورات، از احوال معنوی و روحی و نظم زندگی خود مراقبت کنیم و خطرات مسافرت را دفع کنیم.

بحث این نیست که مؤمن و اهل سلوک نباید به سفر برود، اما باید سعی کند جلوی آثار سوء سفرهای نوروزی را بگیرد. در نوروز و در امور مختلفی که پیش می‌آید، باید حریم خداوند را نگه داریم. نباید فراموش کنیم نگفتن یک «نه» به شیطان، فقط این نیست که او یک قدم پیش‌روی کرده است، بلکه هرچه‌قدر ما عقب بنشینیم، او جلو می‌آید و تا نابودی و هلاک مؤمن کوتاه نمی‌آید. بنابراین مراقبات باید بسیار جدی باشد.

نکاتی پیرامون مراقبات مسافرت

قبل از سفر با احکام مسافرت و ملاک‌های سفر حلال و حرام و یا مکروه و مستحب از رساله‌های عملیه لازم است آشنا باشیم و چه‌بسا برخی سفرهای به‌ظاهر حلال مصداق سفر حرام قرار گیرد و بعد از آن در سفرهای حلال باید نکاتی را در نظر داشت.

1- نیت توحیدی در سفر

از همان ابتدای سفر، نیت سفر خود را توحیدی قرار دهیم. مثلاً در دیدار با ارحام بنای ما زیارت والدین و ارحامی است که صله آنها واجب است و با خدای خود بگوییم : «بار الاها! اگر نیت من زیارت والدین، صله ارحام، و یا زیارت امام هشتم{علیه السلام} در سفر مشهد مقدس و... نبود، اصلا سفر نمی‌رفتم.»

اگر در انجام امور و اعمال، نیت توحیدی نباشد، آن عمل کدورت می‌آورد. لذا توصیه می‌شود همگان در برنامه‌های مسافرتی خود نیت توحیدی داشته باشند. اصفهانی‌ها نیت زیارت اهل قبور تخت فولاد ؛ اهل شیراز نیت زیارت شاه چراغ{علیه السلام}؛ اهل قم نیت زیارت حضرت معصومه؟سها؟ و...؛ و اهالی هر شهر نیت زیارت امام‌زاده مدفون در شهر خود؛ یا اگر ممکن نیست، نیت زیارت قبور مؤمنین شهر خود؛ یا اگر نشد، صرف زیارت والدین و حتی صرف این‌که شخص به نیت تمدد اعصاب و طراوت و تقویت روح و جسم برای ادامه وظایف و کارها و امور دینی و توحیدی، به تفریح و تفرج بپردازد. با چنین نیاتی همه طول سفر عبادت محسوب می‌شود.

2- تنظیم اوقات نماز اول وقت

باید اهتمام داشته باشیم که طی مسافرت، نماز را در اول وقت بخوانیم. لذا حتی اگر مسافرت ما با وسایل نقلیه عمومی است، گرچه وسایل عمومی در وقت اذان و نماز توقف ندارند و این مطلب از توان ما خارج است، اما می‌توانیم برنامه سفر و ساعت بلیت قطار و اتوبوس و هواپیما را طوری تنظیم کنیم که با نماز اول وقت تلاقی نکند.

اگر هم مسافرت با وسیله شخصی و به‌همراهی خانواده و یا دوستان است، می‌توانیم از ابتدای سفر همین مطلب را شرط کنیم که ما قصد اقامه نماز در اول وقت داریم، لذا باید برنامه‌ریزی به گونه‌ای باشد که نماز اول وقت از دست نرود. تکلیف سفر با وسیله شخصی خودمان که دیگر روشن است.

3- رعایت اصول برنامه زندگی در حین سفر

برنامه سفر را طوری تنظیم کنیم که اصول برنامه زندگی برهم نخورد. مثلاً اگر عادت ما این شده که در ساعت مشخصی بخوابیم، در مسافرت به منزل پدری یا مسافرت به شهر دیگر، بنا را بگذاریم که همان ساعت بخوابیم، نه این که مسافرت را توجیهی برای برهم زدن برنامه قرار دهیم.

مرحوم سیداحمد خمینی در خاطراتش نقل می‌کند:

«بعد از آنکه پدرم از ترکیه به نجف اشرف تبعید شدند، من از ایران به همراه مادر عازم نجف شدیم و بعد از یک سال دوری، به خدمت امام رسیدیم. زمانی که ما به نجف رسیدیم، در حدود ساعت ده شب بود. امام بسیار خوشحال شده بودند که بعد از یک سال فرزند و همسرشان را ملاقات کرده‌اند و بسیار گرم و صمیمی دور هم نشستیم. اما ساعت 11 شب که شد، فرمودند: ببخشید من باید بخوابم و فردا صحبت کنیم. ما عرض کردیم که آقا بعد از یک سال شما را دیده‌ایم، امشب دیرتر بخوابید. فرمودند نه، من اگر به موقع نخوابم نماز شبم قضا می‌شود.»

در احوالات مرحوم استاد و سایر بزرگان نیز همین تقید دیده می‌شود. چرا که این نظم و تنظیم ساعت بدن، از دستورات سلوکی بوده که بزرگان هم خود رعایت می‌کردند و هم به شاگردان دستور می‌دادند. شاهد این مطلب هم همان دستوراتی است که در نامه معروف مرحوم آیت‌الله میرزاجوادآقا ملکی‌تبریزی{رحمة الله علیه} درباره ساعت خواب آمده است.

اصل این است که آن اصول برنامه زندگی که در کار یا در عبادت و غیرهما داریم، برهم نخورد. لذا باید همت کنیم که در تعطیلات نوروزی، چه در خانه خود، چه در مسافرت و چه در میهمانی‌ها، حتی الامکان نظم روحی خود را برهم نزنیم.

تغذیه در ایام نوروز

عامل مهمی که در به‌هم‌ریختگی نظم زندگی در ایام نوروز بسیار مؤثر است، مسأله خورد و خوراک نوروز و تلاطم در نظم غذایی است.

به‌هم‌ریختن نظم غذایی، به‌خصوص به‌خاطر خرده‌خوری‌های ایام نوروز در مهمانی‌ها، در روحیات انسان اثر می‌گذارد. طبعاً نمی‌شود انسان در مهمانی چیزی نخورد، ولی می‌تواند نظم غذایی را حفظ کند. مثلاً به جای این که در هر مهمانی هم شیرینی، هم میوه و هم آجیل و هم شکلات بخورد، در هر مهمانی یک قسمت بخورد. در غیر این صورت، ناهار انسان به جای اینکه ظهر باشد، به بعدازظهر موکول می‌شود، طبعا شام هم دیروقت تناول می‌شود و نتیجه این است که نماز شب خراب می‌شود یا حتی نماز صبح به آفت می‌خورد و خدای نکرده از دست می‌رود.

این مطلب را نباید ساده گرفت. بسیار مهم است که مزاج‌مان دست نخورد یا به‌هم نریزد. به قول مرحوم استاد، خون که کثیف شد، معده که آلوده شد، نشان این است که مزاج به هم خورده است. مزاج که به هم بریزد، نفس را درگیر بدن می‌کند. لذا مغز و ذهن به جای پرداختن به مطالب عالی و امور معنوی، مجبور می‌شود که به اداره بدن و دفع زوائد و بیماری‌ها شود و از امور معنوی بازمی‌ماند.

دستورات مصونیت از آفات تغذیه بد

1- قاعده داشتن در تغذیه: به قدر طبیعی خوردن

اشاره شد که اگر انسان برنامه منظمی برای خواب و خوراک خود داشته باشد، ساعت بدن طبق آن برنامه تنظیم می‌شود. بر این اساس، توصیه اصلی در موضوع تغذیه و عادات غذایی برای مؤمنین و به‌ویژه کسانی که در وادی سلوک و تهذیب نفس وارد شده‌اند این است که منظم غذا بخورند. اگر ایام تعطیلات با اوقاتی مثل ماه رجب، شعبان یا رمضان مقارن شد و روزه‌دار بودیم که شرایط مشخص است، ولی اگر روزه نیستیم توصیه می‌شود حتی در سفری که نماز قصر نیست و می‌توان روزه گرفت، خشک نباشیم و رعایت حال هم‌سفران یا میزبانان خود را کنیم- این مهم است که به قاعده غذا بخوریم.

مرحوم میرزا جوادآقا ملکی‌تبریزی و مرحوم علامه طباطبائی؟رهما؟ در دستوراتشان می‌فرمودند که انسان تا گرسنه نشده غذا نخورد و قبل از این که سیر شود هم دست از غذا بکشد. علی‌رغم این دستور، به‌ویژه به جوانان توصیه نمی‌شود که قبل از سیر شدن دست از غذا بکشند، چرا که جوانی زمان کار و تولید است و بدن باید نشاط کافی برای کار مولدانه و همچنین برای عبادت را داشته باشد. اما نباید پرخوری کرد، بلکه وقتی سیر شد، دست از غذا بکشد. گرفتاری اصلی در ایام نوروز این است که عموما گرفتار بدخوری می‌شویم و این بدخوری است که برای انسان کدورت می‌آورد. بیش از هر چیز باید مراقب بدخوری بود و به قاعده خوردن، راه مصونیت از بدخوری و آفات آن است.

خصوصاً توصیه می‌شود از غذاهای آماده مثل پیتزا، سوسیس، کالباس و عموم خوراکی‌هایی که حاوی مواد افزودنی و شیمیایی است، پرهیز شود.

یک مطلب مهم همین است که با رعایت قاعده در تغذیه، باید فرهنگ خوب خوردن را ایجاد کنیم. جناب شیخ‌الرئیس مثالی دارد با این مضمون که اگر یک ماهی را که مدت‌ها در مرداب گندیده شنا کرده، به آب سالم منتقل کنند، آشفته و بدحال می‌شود و به تقلا می‌افتد. چون به بوی گند مرداب عادت کرده است. متأسفانه نسل جدید و جوان و به‌ویژه نوجوان ما عادت به غذاهای آماده و فست‌فود کرده، لذا وقتی غذای خوب جلویش می‌گذارند، ابراز بی‌میلی می‌کند. چون مزاجش به غذاهای سالم عادت ندارد. در حالی که نسل قدیم اصلا گرفتار چنین آفاتی نبود و این قبیل خوراکی‌ها و شیرینی‌های متنوع و پرزرق‌وبرق و مصنوعی اصلا وجود نداشت.

لذا توصیه این است که تغذیه خود را در نوروز، حتی‌الامکان طبیعی قرار دهیم و بیشتر از میوه‌جات و یا شیرینی‌های سنتی و ساده مانند شیرینی‌های توت و خرما که سالم‌‎تر است، استفاده کنیم. اگر جایی مجبور به خوردن شیرینی چرب شدیم، اولا با رغبت و مفصل نخوریم؛ ثانیاً بعد از آن شیرینی چرب، غذای ظهر یا شب را غذایی ساده قرار دهیم و معده‌ای را که به هم ریخته، بیشتر به هم نریزیم تا بلکه معده مریض نشود.

البته اگر شخص دعوت به پذیرایی با همین شیرینی‌ها و غذاهای چرب و سنگین شده و اگر اجابت نکند، والدین یا همسر مکدر یا حتی دل‌شکسته می‌شوند، دعوت را رد نکند و به‌ناچار و با این دلیل ثانوی -یعنی شادی دل عزیزان- غذا بخورد.

2- رعایت حلال و حرام در خوراک، اما پرهیز از تجسس

نسبت به موضوع حلال‌خوری سلیقه‌ها مختلف است. مطلب ما، مطابق نظر مرحوم استاد، به تبع مرحوم علامه طباطبائی؟رهما؟ است و دیگران چنین نظری ندارند. طبق نظر حضرت استاد، گرچه اهل ایمان و اهل تهذیب نفس، باید مقیّد باشند که غذای شبهه‌ناک نخورند -آن‌چنان‌که در روایات هم از غذای شبهه‌ناک نهی شده است- اما مسأله مهم پیدا کردن مصداق غذای شبهه‌ناک است. طبق نظر استاد، شبهه‌ناک به این معناست که اگر انسان در جایی ظن غالب دارد که مثلاً این غذا نجس و یا حرام است، باید پرهیز کند. لذا تا وقتی این ظن غالب وجود ندارد، نباید سخت‌گیری کرد.

از طرف دیگر، نباید این‌طور باشد که به میل خودمان، در جاهایی که احتمال قوی می‌دهیم که غذایشان شبهه‌ناک است -مثل کافه‌ها و رستوران‌ها و آب‌میوه فروشی‌ها- چیزی بخوریم و یا دیگران را به غذاهای بیرون مهمان کنیم؛ چراکه احتمال آلودگی، چه از نظر بهداشتی و چه بالاتر از آن، از نظر طهارت و شرعیت، در غذاها و خوراکی‌های بیرون بسیار بیشتر است.

البته در اینجا هم اگر خانواده از ما خواستند که به مناسبت این ایام، ایشان را مثلا به رستوران ببریم، باز هم به دلیل ثانوی، باید اجابت کنیم. اما نباید فراموش کرد که مجوزِ رفتن به رستوران و امثال آن، شادی خانواده است و به‌هرحال، غذاهای بیرون از خانه در معرض آلودگی بهداشتی و معنوی است. لذا در هر حال، با ذوق و شوق رفتن به رستوران و خوردن غذاهای شبهه‌ناک بیرون توصیه نمی‌شود.

3- مال مُخمَّس[1] و پرهیز از تجسس

مراقبت درباره مال مخمّس، فقط درباره تغذیه نیست، بلکه درباره تمام استفاده‌هایی است که از مال خود یا دیگران داریم. اما در ایام نوروز، به‌خاطر سفر یا دید و بازدید و مهمانی و امثالهم، مسأله رعایت مال مخمس درباره تغذیه بسیار مبتلابه است.

در این زمینه اصل اولی این است که انسان باید بنا را بر این بگذارد که هر مسلمانی وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. لذا تا آن‌جایی که می‌شود، تفحص نکند که میزبان خمس مالش را می‌دهد، مالش مزکَّی است یا خیر. اصلا تفحص و تجسس، خود انسان را گرفتار می‌کند و برایش مسئولیت می‌آورد.

مطلب دوم اینکه معمولاً افراد متوسط جامعه اصلا آن‌قدر مال زیاد نمی‌آورند که خمس بدان تعلق گیرد که بعد این مسأله پیش آید که امتناع از پرداخت خمس می‌کنند یا نه. همچنین معمولاً چیزی که افراد برای مهمانی می‌آورند، از درآمد سال است و هنوز سال مالی به آن نرسیده است.

لذا بهتر است که اصل را بر طهارت مال و طعام میزبان بگذاریم. حتی درباره کسی که یقین داریم اهل خمس نیست، ولی از لحاظ مالی آدم متوسطی است، اصل را بر این بگذاریم که چیزی را که جلوی ما می‌گذارد، ان شاءالله از درآمد سالش است. بنابراین نخوردن غذای میزبان و اظهار تقدس لوازمی دارد که گاه به گناه کبیره منجر می‌شود از قبیل تفسیق عملی میزبان به تهمت حرام‌خواری و نپرداختن خمس و آزار مؤمن و امور دیگری از این قبیل و کدورت این گناهان کبیره، بیشتر از کدورت خوردن آن غذایی است که ممکن است مخمس نباشد.

در عین حال، دستور تکمیلی و احتیاطی درباره مهمانی‌هایی که انسان ظن قریب به یقین دارد که مال شبهه‌ناک بر سر سفره است، این است که شخص مبالغی را بعنوان خمس احتیاطی غذاهایی را که مصرف کرده بپردازد.

دستور میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه} در رساله لقاءالله

در جمع‌بندی بحث حفظ نظم زندگی و مصونیت از آشفتگی روحی و عقب‌گرد معنوی، مناسب است اشاره ای به کلام مرحوم آیت‌الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه} در رساله لقاءالله بنماییم. ایشان در اشاره به ضرورت نظم و برنامه سلوکی می‌فرمایند:

«در باب اعراض از جدّ و جهد رسمیّات و عدم وصول به واقعیات که مرقوم شده و از این مفلس استعلام مقدمه موصله فرموده‏اید، بى‏رسمیت بنده حقیقت آنچه که براى سیر این عوالم یاد گرفته و بعضى نتایجش را مفصّلا در خدمت شریف ابتدا خود صحبت کرده‏ام و از کثرت شوق آنکه با رفقا در همه عوالم همرنگ بشوم، اسّ و مخّ آنچه از لوازم این سیر مى‏دانستم بى‏مضایقه عرضه داشتم. حال هم اجمال آن را به طریقه‏اى که یاد گرفته‏ام مجدّدا اظهار مى‏دارم:

طریق مطلوب را براى راه معرفت نفس گفتند: چون نفس انسانى تا از عالم مثال خود نگذشته، به عالم عقلى نخواهد رسید، و تا به عالم عقلى نرسیده، حقیقت معرفت حاصل نبوده و به مطلوب نخواهد رسید.

لذا به جهت اتمام‏ این مقصود، مرحوم مغفور[2]- جزاه اللّه عنّا خیر جزاء المعلّمین- مى‏فرمودند که:

باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیّت قوّت بگیرد؛ و میزان آن را همچنین مى‏فرمود: که انسان اولا روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتى تنقّل ما بین الغذائین نکند. ثانیا هروقت غذا مى‏خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد، و آن‏قدر بخورد که تمام سیر نشود. این در کمّ غذا، و اما کیفش باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنى که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنى هم روز و هم شب را ترک کند؛ و یکى هم اگر بتواند للتکیّف نخورد، و لا محالة آجیل‏خور نباشد؛ اگر احیانا وقتى نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد استخاره کند و اگر بتواند روزه‏هاى سه روز هر ماه را ترک نکند. و اما تقلیل خواب مى‏فرمودند شبانه‏روز شش ساعت جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد.»[3]

برکات تغییر در برنامه روزمره: فرصتی برای تأمل در شرایط زندگی

نوروز موجب تغییر جریان عمومی زندگی روزمره است. به‌هم‌ریختگی نظم زندگی مهم‌ترین خطری است که این تغییر دارد. اما این تغییر فرصتی برای بررسی زندگی و تأمل در وضع خود است.

البته این فرصت بیشتر برای کسانی است که تاکنون توفیق آغاز برنامه تربیتی برای خود نداشته‌اند. این افراد از فرصت تغییر جریان عمومی زندگی و فاصله از عاداتی که داشتند، می‌توانند آن‌قدر بهره‌مند شوند که بیدار شده و حرکت خود را به سمت حیات حقیقی آغاز کنند. چنان‌که در شرح حال بزرگان نیز می‌بینیم که آن «یقظه» که آغاز سیر سلوکی ایشان بوده ناگهان حاصل می‌شده است. این یقظه هم معمولا چنین بوده که این بزرگان سیر عادی زندگی خود را داشته‌اند و در یک موقعیت خاص، توجهی به واقعیت زندگی خود می‌یافتند و همین توجه که خروج از جریان عادات زندگی بوده، نقطه تحول و آغاز سیر تربیتی این بزرگان بوده است.

اما حتی کسانی که در مراتب مختلف تربیتی در حال رشد هستند، باز هم می‌توانند از این فرصت بهره برده و جریان زندگی و سیر تربیتی خود را مورد تأمل و ارزیابی قرار دهند تا با نگاهی کلان، همه نواقص ظریف و البته اساسی که در جریان روزمره زندگی، ممکن است به چشم نیایند، بازشناسند و فکری به حال آن‌ها کنند. ما می‌توانیم به مناسبت تغییری که نوروز در جریان عادی زندگی ما ایجاد می‌کند، فرصت را غنیمت شمرده و عادات ناشایست خود را بشناسیم و ریشه‌یابی کنیم. همچنین ظرفیت‌های خود را برای رفع آلودگی‌ها و تسریع در سیر خود پیدا کنیم. همچنین این فاصله از جریان عمومی زندگی، این فرصت را به ما می‌دهد که دریابیم کدام امور و مسائل، ذاتی وجود ما هستند و کدام حاشیه‌ای و عاریتی. بدین‌ترتیب نوروز، فرصتی است برای شناخت اصل و حقیقت خود از فرع و مجاز.

 

در رساله سیر و سلوک منسوب به علامه سید مهدی بحرالعلوم{رحمة الله علیه} یکی از شرایط لازم سلوک را «ترک عادات و رسوم و تعارفات» ذکر می‌کند. بیانی که رساله در توضیح این مطلب دارد،  به شرح ذیل است:

«... و دور انداختن امور اعتباریّه که سالک را از طىّ طریق منع مى‏کند. و منظور آن است که سالک به طور اعتدال در بین مردم زندگى نماید.

چه دسته‏اى از مردم پیوسته غرق در مراسم اجتماعیّه بوده و فکر و ذکر آن‌ها دوست‌یابى بوده و براى حفظ شخصیّت خود از هر گونه آداب و رفت‌وآمدهاى مضر یا بى‏فائده دریغ نمى‏کنند و صرفا بر اساس عادت و حفظ آبروى ظاهرى اعتبارى، خود را به تکلّف مى‏اندازند و چه‏بسا به ناراحتى‏هاى سخت دچار مى‏شوند و براى حفظ حاشیه، از متن زندگى عقب مى‏روند و تحسین و تقبیح عامّه مردم را -که توده عوام هستند- میزان و معیار قرار داده، حیات و عمر خود را بر این معیار در معرض تلف قرار مى‏دهند و کشتى وجودشان دستخوش امواج متلاطم رسوم و عادات اجتماعیّه شده، هر کجا امواج آداب و اخلاقیّات عمومى حرکت کند، به دنبال آن روان مى‏گردند؛ این دسته از مردم در برابر اجتماع اراده‏اى از خود نداشته تبع محض مى‏باشند.

در مقابل این دسته، سلسله‏اى از مردم هستند که از جماعت کنار مى‏روند و هرگونه عادت و ادب اجتماعى را ترک کرده خویشتن را عارى از مزایاى اجتماع نموده‏اند، با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در کنج خلوت آرمیده‏اند، به طورى که انگشت‏نماى مردم شده و به عنوان گوشه‌نشینى اشتهار یافته‏اند.

سالک براى آنکه بتواند به مقصد نائل گردد، باید مشى معتدلى بین رویّه این دو گروه اختیار نماید و از افراط و تفریط بپرهیزد و در صراط مستقیم حرکت کند...»[4]

با این بیان معلوم می‌شود که در بررسی زندگی خود باید دنبال چه باشیم. باید بتوانیم عاداتی که ممکن است از چشمان ما پنهان باشند و در عین حال، زندگی ما و سیر کمالی ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند بیابیم و برنامه‌ای برای ترک عادات و اصلاح آداب بریزیم.

البته همان‌طور که در کلام مرحوم بحرالعلوم{رحمة الله علیه} آمده، منظور از این بررسی و محاسبه و ترک یا اصلاح، رها کردن آداب روزمره و لازمه زندگی نیست. بلکه منظور یافتن طریق اعتدال و سیر در صراط مستقیم است و طبعا این مهم به دست نمی‌آید، مگر با بررسی عادات زندگی و بررسی عادات زندگی به دست نمی‌آید مگر با فاصله گرفتن از جریان عادی زندگی. لذا پیشنهاد می‌شود که در ایام نوروز، فرصت را مغتنم بشماریم و حساب خود را با خودمان معلوم کنیم.

دستورات لازم برای بازشناسی عادات زندگی

1- حفظ خلوت در ایام نوروز

اگر کسی قصد داشته باشد از فرصت نوروز برای ارزیابی خود استفاده کند، لازم است وقتی را برای این محاسبه و ارزیابی در نظر بگیرد. انسان تا خلوتی نداشته باشد، نمی‌تواند در وضع و احوال خود به‌درستی تأمل کند. لذا پیشنهاد می‌شود که در ایام نوروز ساعتی را روزانه یا در بعضی ایام برای این تأمّل مشخص کنیم و در آن ساعت از اطرافیان فاصله بگیریم. همچنین خوب است که دفتر یادداشتی به همراه داشته باشیم تا مطالب درباره خودمان را ثبت کنیم. فایده این کار اولا این است که برای انسان در ابتدای راه، بدون نوشتن، تمرکز و بررسی دقیق اوضاع و احوال خیلی سخت است؛ ثانیا این نوشته‌ها بعدها ملاک ارزیابی ما بر سیر و نیز مسیری که داشته‌ایم خواهد بود.

2- مطالعه آثار و احوال بزرگان اهل دین و معرفت

یکی از اقدامات آموزنده ، مطالعه آثار و احوال بزرگان طریق است. چرا که مطالعه شرح زندگی آنان، به ما می‌فهماند که ما چه اموری را از لوازم زندگی تصور می‌کردیم و در نتیجه برای خود عادت قرار داده‌ایم؛ و چه اموری را باید به‌عنوان اصول سیر کمالی رعایت می‌کردیم، در حالی که به‌خاطر برخی عادات که آن‌ها را امور طبیعی زندگی می‌دانستیم، از آن اصول و آداب غافل مانده‌ایم یا حتی آن‌ها را غیرمعمولی یا غیرممکن تصور می‌کرده‌ایم. خلاصه اینکه مطالعه این آثار ما را در شناخت اصل و فرع خود و صفات و افعال خود یاری می‌کند[5].

فصل دوم: تغییر در شرایط زندگی

ویژگی دیگر نوروز آنکه ما ایرانیان بر حسب آداب و رسوم فرهنگ ایرانی، هر ساله سعی داریم تغییری در شرایط زندگی خود ایجاد کنیم. البته می‌توان گفت ریشه و اساس این آداب و رسوم و نه تمام مصادیق آن، متناسب است با اقتضای فطرت. چرا که یکی از فطریات، دعوت به هماهنگی و وحدت با عالم است. لذا حال که طبیعت و شرایط عالم تازه می‌شود، شایسته است که شرایط زندگی ما نیز تازه شود. همان‌طور که تغییر و تازگی طبیعت باعث رشد و کمال طبیعت است، تغییرات نو در شرایط زندگی ما نیز باید در جهت رشد و کمال ما باشد. بر این اساس، ملاکی برای ارزیابی تغییراتی که در زندگی خود می‌دهیم به دست می‌آید و آن این که چه‌قدر این تغییرات در جهت رشد و کمال ماست.

تغییر در شرایط زندگی نیز خود می‌تواند مفید یا مضر باشد. تهدید و خطر آن در ایجاد تغییر در شرایط ظاهری و مادی زندگی که معمولا به آلودگی‌هایی دچار است. فرصت آن نیز در ایجاد تغییر در برنامه زندگی است که می‌تواند جبران مطالبی باشد که در سال گذشته از آن غفلت کرده‌‎ایم.

تغییر در شرایط ظاهری و مادی

معمولا ابتدایی‌ترین و رایج‌ترین الگوی تغییر در شرایط زندگی، تعویض یا نو کردن ظواهر مادی زندگی است. مثل تازه کردن پوشاک، لوازم خانگی، لوازم اداری ادارات، منزل مسکونی و... هر کدام از افراد از طبقات و اقشار گوناگون اجتماع، به تناسب امکانات و همچنین نیازهایی که دارند، اقدام به این تغییرات می‌کنند. آفت اساسی که در این موقعیت خود را نشان می‌دهد ، مسأله اسراف و مصرف‌زدگی است. مصرف و مصرف‌زدگی از بزرگ‌ترین حیله‌های شیطان است. و سالک در این برنامه تغییر لوازم زندگی و امثال آن، باید با دقت مراقب این مسأله باشیم و با قاطعیت مقابل آن بایستد.

خرید نوروزی

طبعا خرید نوروزی، بارزترین جلوه در تغییر شرایط ظاهری و مادی زندگی است. لذا اگر بخواهیم مانع تقویت روح مصرف‌گرایی و مصرف‌زدگی شویم، باید در همین خریدهای نوروزی دقت و توجه به خرج دهیم. آفت اصلی خرید نوروزی دو تاست:

اول، اسراف و تبذیر؛

دوم، لطمه به اقتصاد جامعه اسلامی.

دستورات و مراقبات مربوط  به خرید نوروز

1- دوری از اسراف و تبذیر

در باب آن‌چه در بین ما ایرانیان عرف و سنت است، همه‌ساله نزدیک عید، برنامه‌هایی مانند تغییر دکور خانه و تغییرات منزل و لباس نو و امثال آن اجرا می‌شود که در کنار همه مواهب و برکات، ممکن است انسان را در معرض برخی گناهان مانند اسراف و تبذیر و... قرار می‌دهد.

خداوند درباره اسراف و مسرفین در آیات مختلف تعبیر به دوست نداشتن آنان فرموده مثلا در سوره اعراف می‌فرماید:

<کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین‏>[6]

و مخاطب چنین تعبیری برای اهل دل سخت‌تر از تهدید به جهنم است زیرا کسانی که همه تلاششان برای جلب رضای مولا و تقرب به سوی محبوب است چگونه می‌توانند تحمل عتاب بغض محبوب را داشته باشند و اسراف نماد بغض مولی به مسرفین است و هرگز با آلودگی به مبغوض محبوب، محبوب محبوب نخواهیم شد.

و اگر تعبیر قرآن درباره مسرفین چنین تند است، دیگر وضع درباره «مبذّرین» چه خواهد بود؟! حال آنکه در شرایط فعلی ابتلای عمومی تبذیر است و نه اسراف. تفاوت اسراف و تبذیر در این است که تبذیر یعنی نابود کردن مال و اسراف یعنی بی‌جا خرج کردن مال. اگر انسان مثلا لباس مهمانی خود را در کارهای کثیف و محیط کار و یا در ورزش و کوه ‌نوردی و... بپوشد، اسراف کرده است، ولی نابودش نکرده است. اما افراد چیزهایی را در این ایام دور می‌ریزند که قابل استفاده برای طبقات ضعیف جامعه است.

ریشه این اسراف و تبذیر روح مصرف و مصرف‌گرایی است، نتیجه‌اش هم تقویت همین روحیه در انسان است. سخن در این است که ما برای اصل مصرف خود، حتی مصرف حلال که آلوده به اسراف و تبذیر نیست، باید کنترل و مراقبت داشته باشیم. عادت به مصرف‌زدگی یعنی ملکه روحیه مصرف کردن بی‌رویه و بی‌حساب است. مصرف بی‌حساب با کرامت انسانی نمی سازد.

بر این مبنا، دستور اول در خرید نوروزی، چه در لوازم خانه، چه در پوشاک و چه در هر خرید دیگر همین است که مراقب باشیم دچار اسراف یا حتی بدتر از آن تبذیر نشویم. تعریف عملی اسراف و تبذیر هم همان بود که در بالا ذکر شد و طبق همان می‌توان مراقبه و محاسبه کرد.

در هنگام خرید و مصرف، به این توجه کنیم که آیا در پیشگاه خداوند، در قبال این خرید و مصرف می‌توانیم جواب بدهیم یا نه؟!

2- ایفای وظیفه در تقویت اقتصاد جامعه و حکومت اسلامی

به‌ویژه در این ایام که در تحریم و شرایط سخت اقتصادی هستیم؛ و رهبر معظم انقلاب هم دائما تأکید بر اقتصاد مقاومتی داشته و دارند؛ و اصول دینی و اعتقادی ما هم همین خط مشی اقتصاد مقاومتی را اقتضا می‌کند، باید رعایت ما در امر خرید و مصرف بیش از گذشته باشد.

اصل اساسی درباره خرید و مصرف این است که اولا باید مصرف‌مان را کنترل کنیم و مازاد  بر احتیاج خرید و مصرف نکنیم، ثانیا وظیفه خود را در قبال حکومت اسلامی و درباره همراهی با طبقات گوناگون جامعه اسلامی انجام دهیم. حال در شرایط تحریم، این اصل اساسی واجب‌تر هم شده است.

به‌ویژه درباره افراد و اصنافی که مشغول به تولید محصولات مفید و ضروری هستند، باید توجه داشته باشیم که همین افراد هستند که موجبات تقویت و پیشرفت جامعه و حکومت اسلامی و احیای اقتصاد را فراهم می‌کنند. لذا کمک به این افراد و ایفای نقش در پیشرفت حکومت، نه یک صفت خوب، بلکه برای مؤمنین لازم و واجب است.

لذا یکی از نکاتی که رهبر انقلاب در این سالیان خیلی بر آن تأکید کردند  این است که تعصب داشته باشیم جنس ایرانی مصرف کنیم. دستور دوم در خرید نورزوی همین است. غیرت دینی و غیرت ملی ما اقتضاء می‌کند که سرمایه خود صرف محصولات غیر ایرانی نکنیم. در ایام نوروز که موقع تغییر اثاث خانه، تغییر مدل‌ها و لباس‌ها و خرید لباس شب عید و امثال آن است، اگر امر دایر است بین خرید محصولات ایرانی و خارجی، ما تعصب داشته باشیم که جنس ایرانی را بخریم. به‌ویژه که در حال حاضر، حقا و واقعا بسیاری از محصولات و اجناس و وسایل ایرانی در کیفیت با محصولات خارجی برابری می‌کند.

تغییر در شرایط روحی و معنوی زندگی

اگر تغییر در شرایط ظاهری و مادی زندگی می‌تواند همراه با آفاتی باشد، تغییر در شرایط روحی و معنوی زندگی می‌تواند بسیار مفید باشد. ما می‌توانیم به بهانه نوروز و نو شدن حال و هوای زندگی، برنامه‌ای برای رشد جنبه‌های فکری و روحی خود بریزیم و در سال جدید، این برنامه را با جدیت اجرا کنیم.

برنامه ساده برای عمل مداوم

اگر بخواهیم برنامه خوبی در سال نو داشته باشیم، مهم‌ترین کار برای ایام تعطیلات نوروز این است که برنامه این سال را در ایام نوروز بریزیم تا در همین تعطیلات یا بلافاصله پس از تعطیلات، اقدام به اجرای آن کنیم.

اما درباره برنامه‌ریزی نکته عملی مهمی است که باید مورد توجه قرار دهیم. از یک طرف، برنامه‌ای که می‌ریزیم قرار است چیزی باشد که در یک سال آینده قابل پیگیری باشد و حداقل یک سال بتوان آن را ادامه داد؛ از طرف دیگر، برنامه‌ای که توان زیادی از روح و نفس انسان ببرد، موجب خستگی نفس شده و نفس به‌زودی آن را پس می‌زند.

لذا اگر بناست برنامه‌ای برای یک سال بریزیم، لازم نیست روی امور عمیق معنوی و روحی برنامه‌ریزی کنیم، مخصوصا که اجرای دستورات تربیتی و سلوکی، خود نیازمند طی مقدماتی است. بلکه باید بر امور ذهنی و فکری یا بدنی یا ابتدائیات دینی و اخلاقی متمرکز شویم. آن‌چنان‌که مسائل فکری و عقیدتی، تقویت بدن و تمرین برخی عبادات، همگی در واقع نفس را برای انجام دستورات تربیتی و توجه و انس با معانی و مطالب لطیف‌تر و عمیق‌تر مهیا می‌کنند. لذا انجام این برنامه، در واقع خود گامی ابتدایی در سیر کمالی شخص محسوب می‌شود.

هر کسی طبق شناختی که از خود دارد و با بررسی و محاسبه‌ای که در آغاز سال نو و در ایام نوروز از خود می‌کند، می‌تواند مسائل مورد نیاز خود را برای سال جدید تشخیص دهد و طبق همان مسائل، برنامه‌ریزی کند.

نکته دیگر آنکه پس از برنامه‌ریزی، فارغ از محتوای آن، باید عزم جدی داشت که برنامه را تحت هیچ شرایطی ترک نکنیم. این همت و جدیت ماست که موجب باروری و برکت برنامه و طبعا بهره‌مندی ما از سال جدید است.

اگر از ایام نوروز برای برنامه‌ریزی سال نو و حتی اقدام به اجرای آن استفاده نکنیم، نمی‌توانیم انتظار دستاورد خاصی در سال جدید داشته باشیم. چنین فرصتی کمتر به دست می‌آید و هر کسی به آن میزان که فرصت‌های خود را مغتنم بشمرد، فرصت‌های بیشتری هم در اختیارش قرار می‌گیرد؛ و برای کسی که از فرصت بهره کافی نمی‌برد، اصلا فرصت دیگری در اختیارش قرار نمی‌گیرد که حال بخواهد بهره ببرد یا خیر:

<وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِى لَشَدِیدٌ>[7]

نهایتا دستور اصلی در زمینه برنامه سال جدید این است:

اولا، در هنگام برنامه‌ریزی، برنامه را ساده و قابل تداوم تدارک ببینیم؛

ثانیاً، در اجرای برنامه، همت و جدیت و دقت داشته باشیم[8].

فصل سوم: دیدار با ارحام و معاشرت با وابستگان

یکی دیگر از ویژگی‌های اصلی نوروز، دیدار و معاشرت با ارحام و وابستگان است. این ویژگی خود حاوی مؤلفه‌هایی است که می‌تواند در مقام فرصت یا تهدید قرار بگیرد. صله‌رحم از آداب و دستورات مؤکد اسلامی است که می‌تواند ایام نوروز را تبدیل به فرصتی برای کمال انسان کند. در مقابل، معاشرت با افراد ناباب، آتشی است که می‌تواند خرمن دستاوردهای معنوی را یک‌جا بسوزاند.

رعایت حریم در معاشرت و مؤانست با افراد ناباب

یکی از بلیّه‌هایی که برای عموم اهل ایمان و به‌ویژه افراد اهل تهذیب نفس سمّ مهلک است، موأنست و معاشرت با افراد ناباب است که به سرعت در روح اثر می‌گذارد و شخصیت انسان را عوض می‌کند.

تو اول بگو با کیان زیستی… من آنگه بگویم که تو کیستی

امام باقر{علیه السلام} چهار امر را موجب مردن قلب و کدورت روح می‌دانند که از جمله آنها معاشرت با افراد گناهکار و یا اهل دنیا و یا با نامحرمان شوخی و گفتگو کردن است[9].

مؤمن باید در این ایام و در مجالست‌ها و مهمانی‌ها، توجه داشته باشد که از یک طرف قطع رحم نکند؛ و از طرف دیگر وقتی می‌داند که وارد فضای گناه می‌شود، مراقبه خود را بالا ببرد و گرفتار گناهان ناخواسته نشود.

آدمی که به محل آلوده می‌رود لباسش را جمع می‌کند که به زمین آلوده برخورد نکند. مزبله با مسجد، محل قضای حاجت با محل عبادت فرق می‌کند. اگر ناچار به ورود در فضای گناه هستیم، که این ابتلای مؤمنین و امتحان اهل مراقبت است، باید خیلی مواظب باشد روح او نجس و کدر نشود.

تذکر بعد اینکه انسان مؤمن باید خیلی مراقب باشد نه‌تنها وارد حریم گناه نشود، بلکه دچار منافیات مروت نشود. یعنی کاری را که مطابق شأن انسان مؤمن نیست، ولو اینکه حرام نباشد، مرتکب نشود. مثل برخی حرف‌ها، برخی فیلم‌ها، برخی رفتارها، برخی خوراکی‌‎ها یا برخی سرگرمی‌ها و... که حرام نیستند، اما مناسب شأن مؤمن نیستند؛ مثلا غذا خوردن در خیابان و محل رفت و آمد عموم نشانه پستی است[10] و یا حضور در اماکنی که مطابق شأن او نیست  قرار گرفتن در معرض تهمت است.

تذکر دیگر اینکه مؤمن خودش موج ایجاد می‌کند، نه این که اسیر موج شود. در دورهمی‌های نوروزی به‌جای این که جمع آلوده و بی‌ملاحظه بر ما تأثیر بگذارد، ما باید مؤثر باشیم. حداقل این است که در مسیر برنامه‌ها و گفت‌وگوها و تفریحات، طوری حضور داشته باشیم و مدیریت کنیم که گناه‌آلوده نباشد.

قاعده اضطرار اختیاری

نکته مهم دیگر در زمینه معاشرت اینکه ممکن است کسی تصور کند گرچه محیط زندگی‌اش آلوده بوده و طبعا او هم در موقعیتی مثل ایام نوروز آلوده شده، اما به خاطر این که مجبور بوده و به درخواست دیگران وارد فضاهای آلوده شده، این آلودگی‌ها اثر اندکی دارد و به‌راحتی پاک شده و جبران می‌شود. اما بدانیم که این فکر و چنین سخن، فریب شیطان است. اساسا هیچ توجیهی برای آلودگی وجود ندارد.

کسی که با دست خودش، خودش را به اضطرار بیندازد و مرتکب گناهی شود، گناه آدم مختار را برایش می‌نویسند؛ گرچه به اضطرار دچار شده باشد. مثلا کسی با اختیار خودش برود در یک بیابان، و از شدت گرسنگی نزدیک مرگ باشد، درست است که مضطر است و باید گوشت مرده را بخورد، ولی او با دست خود، خودش را به اضطرار انداخته است. لذا گناه أکل میته را برایش می‌نویسند. لذا ممکن است در موقعیت‌هایی قرار بگیریم که به هیچ نحو نتوانیم از گناه فرار کنیم، اما باید از خود بپرسیم که چرا خود را در این موقعیت قرار دادیم؟ آیا مجبور بودیم به میهمانی‌ای برویم یا وارد جمعی شویم که می‌دانیم گناه‌آلود است و ما را نیز آلوده می‌کند؟!

دوری از اهل معصیت

اجتناب از معاشرت با اهل معصیت دستور عامی است که به همه افراد داده شده و دستور به عزلت عام در درجه اول شامل کناره‏گیری از اهل گناه است؛ و در درجه دوم کناره‏گیری از اهل دنیاست. منظور از اهل دنیا کسانی است که همه همّ و غمّ آنان حرص بیشتر برای دنیاست و کاری به حلال و حرام آن ندارند. در نتیجه مصاحبت با آن‏ها انسان را حریص به دنیا می‌کند و از یاد خدا و آخرت دور می‌نماید.

این مرتبه از عزلت، یعنی دوری از اهل معصیت و همراهی نکردن با اهل دنیا، ابتدایی‌ترین توصیه به عموم مؤمنین است. ضرورت این مرتبه از عزلت به حدّی روشن است که نیازی به استدلال ندارد، زیرا نفوس در ارتباطات با یکدیگر، از هم شکل می‌گیرند. آن‌چنان‌که رسول‌خدا{صلوات الله علیه} فرمودند:

«المَرْءُ عَلَی دِینِ‏ خَلِیلِهِ، فَلْیَنْظُر أَحَدُکمْ مَنْ یُخالِلُ.»[11]

در نتیجه، مجالست با اهل معصیت و افراد سفیه و سطحی نگر در امور دینی، ناخودآگاه نفس را آلوده و به سوی گناه و سفاهت در دین سوق می‌دهد. امام علی{علیه السلام} می‌فرمایند:

«فَسادُ الْأَخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ، وَ صَلاحُ الْأَخْلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ.»[12]

در روایت است که حضرت عیسی{علیه السلام} بر قریه‏ای عبور کردند که عذاب آن‏ها را نابود کرده بود. ایشان از خداوند درخواست کردند که یکی از آن‏ها زنده شود و علت نزول عذاب را بیان نماید. به حضرتش خطاب شد که در نیمه‏های شب بر بلندی قرار گیرند و آنان را صدا بزنند. حضرت عیسی{علیه السلام} چنین کردند، ناگهان یکی از آنان پاسخ داد که ای نبی خدا چه می‏فرمایید؟ ایشان پرسیدند: شما را چه شد که به عذاب گرفتار شدید؟ پاسخ داد: «عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا مَعَ خَوْفٍ قَلِیلٍ وَ أَمَلٍ بَعِیدٍ وَ غَفْلَةٍ فِی لَهْوٍ وَ لَعِبٍ.»[13] یعنی عذاب ما دو دلیل داشت اولی اطاعت از طاغوت‌های زمانمان و دوم دوستی مفرط دنیا و در نتیجه ترس از قیامت و بازخواست الهی از قلوب ما رفت و سرگرم به آرزوهای بی‌حاصل دنیوی شدیم و در غفلت از توحید روزگار را سپری کردیم و سپس حضرت پرسیدند: چگونه طاغوت را عبادت می‏کردید؟ گفت: اطاعت از اعمال زشت آن‏ها می‏کردیم. سپس در ادامه روایت آمده است که حضرت عیسی{علیه السلام} پرسیدند: «کیْفَ کانَ عَاقِبَةُ أَمْرِکمْ؟» (عاقبت کارتان به کجا کشید؟) «قَالَ: بِتْنَا فِی‏ عَافِیَةٍ وَ أَصْبَحْنَا فِی الْهَاوِیَةِ.» (ما شب را در بسترهایمان در صحت و سلامت به خواب رفتیم و صبح که چشم باز کردیم خودمان را در جهنم یافتیم) سپس حضرت عیسی{علیه السلام} پرسیدند: بگویید ببینم هاویه چیست؟ «قَالَ: سِجِّینٌ. قَالَ{علیه السلام}: وَ مَا سِجِّینٌ؟ قَالَ: جِبَالٌ مِنْ جَمْرٍ تُوقَدُ عَلَیْنَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»[14]  (او گفت سجین است و حضرت پرسید سجین چیست؟ گفت کوه‌هایی از آتش است که بر ما دمیده می‌شود و از حرارت آن در عذابیم تا تکلیف ما در قیامت روشن شود.) حضرت در پایان از آن فرد پرسیدند: چه شد که در میان این جمع تنها به تو اجازه داده شد که با من سخن بگویی؟ گفت: «یَا رُوحَ اللَّهِ، إِنَّهُمْ مُلْجَمُونَ بِلُجُمٍ مِنْ نَارٍ بِأَیْدِی مَلَائِکةٍ غِلَاظٍ شِدَادٍ وَ إِنِّی کنْتُ فِیهِمْ وَ لَمْ أَکنْ مِنْهُمْ، فَلَمَّا نَزَلَ الْعَذَابُ عَمَّنِی مَعَهُمْ فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعْرَةٍ عَلَى شَفِیرِ جَهَنَّمَ لَا أَدْرِی أُکبْکبُ فِیهَا أَمْ أَنْجُو مِنْهَا!»[15] یعنی ای روح الله، دیگران از همشهری‌های من با دهان‌بندهایی از آتش به لگام کشیده شده اند و به واسطه ملائکه‌ای خشن معذبند؛ ولی من سیاهی لشکر آنها بودم ولی مانند آنها آلوده به گناه نبودم و وقتی عذاب نازل شد مرا هم در بر گرفت و اکنون با ریسمان باریکی معلق در لبه جهنم هستم و نمی‌دانم معلق در جهنم می‌شوم و یا مورد عفو الهی قرار می‌گیرم.

خلاصه آنکه ، فطرت الهی انسان که ذاتاً میل به توحید و فضائل توحیدی دارد، در اثر ارتباط با نفوس پلید و قلوب منکوس، صورت آنها را به خود می‌گیرد و حیات الهی خود را از دست می‌دهد. در نتیجه، استعداد کمال و تعالی به معارف و مدارج بلند الهی از او گرفته می‌شود.

امام باقر{علیه السلام} به نقل از رسول خدا{صلوات الله علیه} چهار امر را از عوامل مردن دل و ظلمانی شدن روح بیان می‌کنند: اولین آنها کثرت گناه و آلودگی مکرر به گناهان مختلف است و دومی کثرت معاشرت و شوخی و خنده و مزاح با نامحرم است و سوم انس با افراد سطحی نگر در امور دینی و جدال با آنها است و چهارم معاشرت زیاد با مردگان است و هنگامی که از حضرا سؤال می‌شود مراد شما از مردگان کیانند پیامبر می‌فرمایند اغنیای خوش‌گذران که فقط در فکر تأمین شهوات بیشتر خود هستند[16].

آداب معاشرت

مراقبات معاشرت‌های نوروزی

در مطالب فوق، درباره خطرات معاشرت و دستور به عزلت در اسلام و دلایل آن توضیح داده شد. و هدف اصلی ارائه عمق خطرات معاشرت با اهل معصیت است و این مهم را در ایام نوروز فراموش نکنیم.

دستور عملی مطابق این مطلب همین است که در معاشرت‌ها و گفت‌وگوها تا جایی که می‌توانیم جداً از نشستن با اهل معصیت پرهیز کنیم. در این کار هیچ عذری پذیرفته نیست. هرگز به خواسته خود، وارد فضای معصیت نشویم و اگر به اجبار با اهل معصیت نشستیم، در اولین فرصت ممکن فاصله بگیریم. در حین گفت‌وگوها اولا مراقبت خود را بیشتر کنیم و ثانیا در حین صحبت، مسیر بحث‌ها یا برنامه‌ها را به سمت مسائل درست و اسلامی و توحیدی هدایت کنیم.

مثلا شب‏نشینی‏ها و مهمانی‏های نوروزی ممکن است زمینه‏ساز بسیاری از کدورت‏ها باشد. پس مراقب باشیم که در این جمع‏ها با شنیدن و گفتن غیبت و تهمت و یا حرف‏های لغو، قلب خود را مکدّر نکنیم. در ارتباط با دیگران حریم را نگه داریم و اگر حرف‏ها به سمت گناه کشیده می‏شوند، مطلب را عوض کنیم.

در یک کلام، نباید طوری باشد که مجلسی که فضای معصیت یا نشستن با اهل معصیت است، برای ما لذت‌بخش شود، بلکه باید با مراقبه و تذکر دائمی به خودمان سخت بگیریم تا از آفات آن مصون بمانیم. اصل این است که انسان نفرت قلبی خودش را نسبت به کفر و شیطان دائماً تلقین کند. شیطان از بیرون کمتر می‌تواند اثر بگذارد، ولی وقتی خود انسان در قبال سفره غذاهای خوشمزه یا سایر برنامه‌های تفریحی که در همراهی با اهل معصیت است، شیفته و حریص باشد، آلودگی هم در پی خواهد آمد.

این نکته را هم نباید فراموش کنیم که برای عموم مردم، اگر آلودگی بیاید، به سادگی پاک می‌شود. ولی برای اهل ایمان و به‌ویژه اهل سلوک که از قبل با این مطالب آشنا هستند، آلودگی‌ها را به‌سختی زدوده می‌شود چنانکه امام صادق ع به حفص فرمودند: «مراقب باش که خداوند از افراد عامی و جاهل هفتاد گناه را می‌بخشد قبل از آنکه از علماء و کسانی که حجت بر آنها تمام شده حتی یک گناه را ببخشد».

«یَا حَفْصُ، یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ‏ ذَنْباً قَبْلَ‏ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ.»[17]

 لذا نباید فکر کنیم که اگر خدای نکرده اتفاقی افتاد، با استغفار جبران می‌شود. مسئله درباره مدعیان معنویت مشکل‌تر است

1- استغفارات یومیه

استغفارات منظم و خصوصا در ایام ماه رجب و شعبان که اذکار استغفاری زیاد است، ازبین‌برنده کدورت‌ها است و خوب است که در ایام نوروز که احتمال کدورت زیاد می‌شود، ذکر استغفار را زیاد داشته باشیم. به‌خصوص استغفارات یومیه که مرحوم آقا شیخ عباس قمی{رحمة الله علیه} در مفاتیح ذکر می‌کنند: 70 بار استغفار بین‌الطلوعین و 70 بار بین غروب آفتاب و اذان مغرب.

2- حضور قلب در نماز و تلاوت قرآن

در دستورات دینی برای از بین بردن آثار کدورت گناه بر دو مسئله تأکید شده؛ اولی حضور قلب در نماز و ذکر الهی، چنانکه خداوند می‌فرماید:

<إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏>[18]

و نیز انس با قرآن که تأثیر فراوان در جلای  دل دارد.

صله ارحام در ایام نوروز

 صله ارحام از جمله واجباتی است که اثر مستقیم در نورانیت دل و سعه صدر دارد و به همین دلیل در قرآن و کلمات اهل بیت جزو دستورات اولیه بوده است و با توجه به فضیلت فراوانی دارد که می‌تواند موجبات نورانیت انسان را در ایام نوروز فراهم آورد. به‌ویژه که بسیاری از اقوام و بستگان و حتی والدین را عملا غیر از ایام نوروز نمی‌توان به‌درستی زیارت کرد، لذا گویی در اوقات دیگر غیر از ایام نوروز امکان تحصیل آن نورانیت وجود ندارد.

آن‌چنان که در بخشی از روایت امام محمد باقر{علیه السلام} به نقل از پیامبر اعظم{صلوات الله علیه} آمده است که:

«سِرْ سِنَتَینَ‏ بَرَّ وَالِدَیْکَ سِرْ سَنَةً صِلْ‏ رَحِمَک‏ ...»[19]

یعنی جا دارد که انسان دو سال تلاش کند تا به والدینش خوبی کند و یا یک سال عمر خویش را در مسیر خشنودی ارحامش صرف کند. معلوم است نورانیتی که صله رحم برای فرد می‎تواند بیاورد آن‌قدر هست که ارزش این همه زمان و این همه تلاش را دارد.

مطلب دیگر در زمینه صله رحم این است که غیر از نورانیتی که صرف صله رحم دارد، انسان مؤمن نیز می‌تواند فضای گفت‌وگوها و معاشرت‌ها را با اخلاق خود، برخورد خود، یا با صحبت‌های خود به سمت مطالب مفید و علمی و توحیدی هدایت کرده و موجب نورانیت اجتماع خانوادگی شود.

انسان مؤمن حتی می‌تواند به تناسب فرصتی که می‌یابد، مطالب آموزنده‌ای که مناسب و متناسب با فضای گفت‌وگوهاست، ارائه کند و در فرصت نوروز در حد خودش، نقش معلم و مبلغ را ایفا کند.

دستورات بهره‌مندی از برکات صله ارحام

1- دیدار با والدین و بزرگان فامیل

باید مقید باشیم که تحت هر شرایطی خدمت والدین و خواهران و برادران خود برسیم. این‌طور نباشد که به‌خاطر دلایل غیرموجه، از زیارت والدین و خواهر و برادر خود محروم شویم.

همچنین غیر از والدین، بزرگ‌ترهای خانواده مثل مادربزرگ و پدربزرگ را زیارت کنیم. به‌ویژه آن بزرگانی که در طی سال کمتر کسی به دیدارشان موفق می‌شویم. این افراد از طرفی خود در حکم پدر و مادر ما هستند، از طرف دیگر اگر دل ایشان به‌خاطر بی‌توجهی ما مکدر شود یا حتی بشکند، خداوند ما را به‌شدت مجازات می‌کند. لذا زیارت این بزرگان نیز توصیه می‌شود.

نکته مهم درباره صله ارحام که خود می‌تواند ملاک عملی برای مراقبه و محاسبه ما باشد این است که ما نباید برای دل خود یا خوشحالی خود به دیدار دیگران برویم. بلکه باید ببینیم درباره صله رحم چه وظیفه‌ای داریم و طبق وظیفه به دیدار ارحام برویم، نه طبق حال و لذت خود. ضمن این که عمل بر اساس وظیفه خود موجب نورانیت عمل و دفع کدورت‌هاست.

2- مدیریت زمان در صله ارحام

مطلب دیگر این که دستورات فراوان و مؤکد وارده درباره صله رحم، عموما ناظر به اصل صله رحم است. برخی روایات، مصادیق صله رحم را در صرف احوال‌پرسی و خبر داشتن از احوال ارحام و کمک کردن در گرفتاری‌ها یا صرف این که آزار فرد به ارحام خود نرسد، طرح کرده‌اند. لذا صله رحم با یک دیدار نیم‌ساعته و یک‌ساعته محقق می‌شود و حضور انسان در مهمانی‌های تشریفاتی و یا بازدیدهای عرفی که ثمری جز عرفیات قومی ندارد نباشد. و مهم درباره صله رحم انجام تکلیف شرعی و امتثال فرمان الهی در صله رحم و دید و بازدیدهای نوروزی است.

3- گفت‌وگوهای مثبت و معرفت‌افزا

اگر برای مؤمن مقدور است و فضا را مهیا می‌بیند، می‌تواند در حین جلسه صله ارحام، مطالب آموزنده و معرفتی را به تناسب سطح افراد مطرح کند تا جلسه تبدیل به جلسه ذکر اهل‌بیت؟عهم؟ و مذاکره علمی شود. مثلا خواندن یک روایت اخلاقی یا یک روایت در فضایل اهل‌بیت؟عهم؟ و شرح و بحث آن، می‌تواند بسیار مفید و نورانی باشد. آن‌چنان‌که در کلام امام جعفر صادق{علیه السلام} آمده که:

«ما اجْتَمَعَ قَوْمٌ فی مَجْلِسٍ لَمْ یذْکرُوا اللَّهَ وَ لَمْ یذْکرُونا الّا کانَ ذلِک الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامةِ»[20]

گروهی در مجلسی جمع نمی شوند مگر آنکه اگر در آن مجلس ذکری از خداوند و یا ما اهل بیت؟عهم؟ صورت نگیرد و در نتیجه آن مجلس و زمان تلف شده در آن حسرت در روز قیامت خواهد بود.

و در کلام پیامبر اعظم{صلوات الله علیه} آمده است که:

«الْمَجالِسُ ثَلاثَةٌ، غانِمٌ وَ سالِمٌ وَ شاحِبٌ، فَامَّا الْغانِمُ فَالَّذی یُذْکرُ اللَّهُ تَعالَی فیهِ، وَ امَّا السَّالِمُ فالسَّاکتُ، وَ امَّا الشَّاحِبُ فَالَّذی یَخُوضُ فِی الْباطِلِ.»[21]

مجالس سه گروه هستند؛ غنیمت و سلامت و حسرت. و اما غنیمت، مجالس ذکر الهی بطور اعم است که در آنها رشد توحیدی باشد و سلامت مجالسی است که نه گناهی در آن بشود و نه ذکری باشد و حسرت مجالس لهو و لعب است.

همچنین انسان می‌تواند در این ایام که امکان دیدار ارحام و وابستگان به دست می‌آید، اگر مسأله عقیدتی یا اخلاقی یا امثال آن برای یکی از عزیزان و وابستگان پیش آمده و او را در جریان قرار می‌دهد، نقش معلمی و برادری و همچنین وظیفه خود را در نشر معارف دین ایفا کند.

فصل چهارم: تعطیلات نوروز و فراغت از مشاغل جاری

شاید بارزترین ویژگی نوروز، تعطیلات نوروزی و فراغت از مشاغل مربوط به تحصیل یا کار است. این تعطیلی هم به تناسب همت و توجه انسان می‌تواند تبدیل به تهدید یا فرصتی برای او شود. اگر انسان بتواند از این ایام در اجرای برنامه‌های عبادی و علمی و جبران مافات و جبران کدورت‌های حاصل از معاشرت‌ها و بی‌نظمی‌ها بکوشد، از فرصت بهره خود را برده است. اما اگر این فرصت را به بطالت بگذراند، عامل کدورت و عقب‌گرد معنوی او خواهد بود.

بطالت در نوروز

اگر کسی نتواند از نوروز بهره کافی ببرد و برنامه خوبی برای این ایام نچیند و به بطالت بگذراند، اولا صرف بطالت موجب کدورت او خواهد بود؛ ثانیا طبق بیان روایات، بطالت مرتع شیطان است. کسی که عاطل و باطل می‌گردد، در زمین شیطان حضور دارد و مهیای همه گناهان است و چه‌بسا که مبتلای به گناهان هم باشد. این مطلب معدای روایت شریفه امام موسی‌بن‌جعفر؟عهما؟ است که فرمودند:

«انَّ اللَّهَ عزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفارِغَ.»[22]

ضمنا اصل اولی این است که به قول مرحوم امام خمینی{رحمة الله علیه} «ما در اسلام تعطیلی نداریم.» مرحوم استاد می‌فرمود: آیت‌الله‌العظمی بروجردی{رحمة الله علیه} صبح شنبه که می‌آمد درس بگوید، می‌گفت: «ملکه اجتهاد من ضعیف شده است.» [یعنی در اثر تعطیلی دو روزه آخر هفته!]. لذا تعطیلات نوروزی برای اهل ایمان، برای اهل علم و برای اهل سلوک، تعطیلی صوری است. چرا که فرمود:

«اُطْلُبِ الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ الَی اللَّحْدِ.»[23]

البته نباید فراموش کرد که شخص در این ایام باید رفع خستگی کند؛ فضای ذهن باید به آرامش برسد. لذا خوب است که به استراحت و برنامه‌های تفریحی بپردازد و این مطلب هیچ منافاتی با سیر کمالی و پیشرفت علمی ندارد. اما نکته مهم این است که باید حال معنوی خود و ملکه علمی خود را حفظ کند و مدیریت این مسئله به شرایط هر فرد بستگی دارد.

دستور مصونیت از آفت بطالت

برنامه‌ریزی برای بهره بیشتر از نوروز

پیش از فرارسیدن ایام تعطیلات، حتما برای آن برنامه‌ریزی کنیم و نگذاریم تعطیلی و فراغت نوروز ما را بفریبد و مشغول کند و فرصت به هدر رود. مثلا می‌توان یک هفته را به استراحت و دیدوبازدید و... اختصاص داد و باقی ایام طولانی تعطیلات را به برنامه‌های کاری و علمی و امثال آن. البته نه این که برنامه فشرده بریزیم، ولی برای بهره‌برداری از این ایام، حتما برنامه‌ای برای خودمان تنطیم کنیم.

فرصتی برای جبران مافات و اصلاح کدورت‌ها

فراغت ایام نوروز وقت خیلی مناسبی است برای کسانی که می‌توانند برنامه‌های علمی جدی‌تری داشته باشند. لذا افراد موفق و جدی و اهل سلوک، حتی کارهای سنگین خود را که نیازمند تمرکز است، برای نوروز می‌گذارند. همچنین از آن‌جا که دغدغه کار و مشغولیت درسی کمتر است، وقت و تمرکز بیشتری در اختیار اهالی تهذیب نفس قرار می‌گیرد که می‌تواند از آن استفاده کرده و برنامه مفصل‌تری برای تهجدهای نیمه‌شب یا عبادات و توسلات در روز داشته باشد.

دستوراتی برای بهره‌مندی بیشتر از فراغت نوروزی

1- افزایش کمیت و کیفیت عبادات، هم برای رفع و دفع کدورت‌ها، هم برای ارتقای روحی

این تعبیر مرحوم استاد بود که: «کسی که در معرض گناه وارد می‌شود، مثل کسی است که با لباس تمیز در گرد و غبار وارد می‌شود و لاجرم باید لباسش را بیشتر از حالت معمول بشوید». معنی این کلام این است که شخص حتما باید شرایط را به گونه‌ای جبران کند.

مثلا اگر مؤمنی اهل نماز شب نیست، در این ایام فراغت حتماً مقید باشد و بخواند. حتی می‌تواند به خود چندان سخت نگیرد و مثلا اگر دیروقت می‌خوابد و می‌داند که نمی‌تواند برای تهجد و نماز شب بیدار شود، نماز شب را بخواند و بعد نماز بخوابد؛ یا اگر مؤمنی اهل نماز شب است، اما اهل نوافل نمازهای یومیه نیست، در طول روز سعی کند نوافل را هم بخواند؛ یا این که سعی کند بیشتر قرآن بخواند.

لذا اصل این است که در این ایام کاری کنیم مطهِّراتی که آلودگی روح را رفع می‌کنند، بیشتر شوند. اما در روایات اهل‌بیت؟عهم؟ برای اوقاتی که انسان دچار آلودگی‌های مختلف می‌شود، بر دو عمل بسیار تأکید شده است:

اول، نمازهای یومیه:

در میان دستورات سلوکی، هیچ عملی برای انسان مقرِّب‏تر از نماز نیست. آن‌چنان‌که در بیانات اولیای الهی؟عهم؟ نماز بالاترین عبادت محسوب می‏شود که هم نردبان قرب مؤمن و سالک تا عالی‏ترین مراتب است؛ و هم میزان اعمال و اعتقادات اوست. چنان‏که معاویة بن وهب می‏گوید:

«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} عَنْ أَفْضَلِ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِمْ وَ أَحَبِّ ذَلِک إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا هُوَ؟ فَقَالَ: مَا أَعْلَمُ‏ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاة...»[24]

می پرسد در میان دستورات دینی کدام عمل مقرب تر و محبوب تر نزد خداوند است و حضرت می‌فرمایند من در میان فرامین دینی چیزی را بالاتر از نماز نمی‌شناسم.

در ایام نوروز همه شرایط برای انجام این بهترین عبادت فراهم است و لذا قبل از هر عمل مستحبی، بیشترین توصیه به اصلاح امر نماز می‌شود. چنان‌که وقتی از مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی{رحمة الله علیه} درباره چکیده طریق سلوکی ایشان سؤال شد، فرموده بودند که: «ما چیزی جز اهتمام به نماز نداریم.» مراد از این سخن نه آن است که مؤمن و سالک نباید عمل دیگری انجام دهد، بلکه جلوه همه اعمال انسان، از عبادات و غیر عبادات، در خضوع و خشوع نمازش ظاهر می‌شود. همچنین حضور قلب در نماز موجبات توفیق در ادای درست سایر وظایف را فراهم می‌آورد.

در میان نمازهای یومیه تأکید ویژه‌ای بر نماز ظهر شده است. زیرا اولین نمازی که بر رسول خدا{صلوات الله علیه} تشریع شد «نماز وسطی» یعنی ظهر بود. در روایات متعدد آمده است که در وقت نماز ظهر درهای بهشت باز و دعا مقبول است[25]. لذا در این ایام مناسب است که اولا نماز ظهر را به جماعت و اول وقت اقامه کنیم؛ ثانیا، اگر مقدور بود، نوافل ظهر را بخوانیم.

دوم، قرائت منظم قرآن:

در میان آداب و دستورات دینی انس با قرآن راه میانه است. تلاوت قرآن نیز در پاک‌کنندگی بسیار مؤثر است. در روایت داریم که:

«قَالَ رَسُولُ اللّهِ{صلوات الله علیه}: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ. قِیلَ: فَمَا جِلَاؤُهَا؟ قَالَ: ذِکْرُ اللَّهِ وَ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ.»[26]

شخص سعی کند در ایامی که احتمال آلودگی بیشتر است، تلاوت کتاب الهی را بیشتر کند. حداقل روزی 50 آیه بخواند. افرادی که در مسیر تهذیب نفس پیش می‌روند، سعی کنند در این ایام، هم برای رفع کدورت‌های احتمالی و هم به‌خاطر اینکه وقت بیشتری دارند، حداقل روزی یک جزء قرائت کنند.

خلاصه کلام اینکه برنامه عبادی خود را به‌ویژه درباره نمازهای یومیه، قرائت قرآن و البته برنامه تهجد شبانه بیشتر و سنگین‌تر کنیم. همچنین از اوقات نیمه‌شب که می‌توانیم بیشتر بیدار بمانیم، برای تفکر و تأمل درباره آیات قرآن یا درباره خود و احوال خود بیشتر از سایر ایام سال استفاده کنیم.

2- تدوین و نگارش مطالب علمی و معرفتی در فرصت تعطیلات

البته در میان بزرگان سنت بوده است که رسائل خود را در ایام مبارک دینی می‌نگاشتند. نگارش بسیاری از آثار اصیل و مؤثر علمای سلف در رشته‌های گوناگون علوم دینی، به گزارش خود آن بزرگان، در ایام الله و به‌ویژه در شب‌های قدر پایان یافته است. این سنت ریشه روایی و سلوکی دارد. طبق روایات، افضل عبادات در میان اعمال فراوان لیالی قدر که هر کدام نورانی‌ترین اعمال سال محسوب می‌شوند، مذاکره علمی است.

حال گرچه نوروز، جزو ایام مبارک نیست، اما فرصتی کم‌نظیر و یا بی‌نظیر برای اهل علم و معرفت است. لذا فرصت ایام نوروز را در جهت امور علمی و معرفتی نباید از دست داد.

دستور اصلی برای استفاده از این ایام هم همین است که از قبل برنامه‌ریزی مناسبی برای کار علمی و معرفتی خود داشته باشیم.
 

[1]- یعنی مالی که خمس آن پرداخت شده.

[2]- منظور مرحوم ملاحسین‌قلی همدانی{رحمة الله علیه} است.

[3]- رساله لقاء الله (ملکى‌تبریزى)، ص270.

[4]- سیدمحمدحسین حسینی‌طهرانی، رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب، علامه سیدمهدی بحرالعلوم{رحمة الله علیه}، ص 104.

[5]- دستور سومی هم هست که ویژه اهل مراقبه و سلوک است و نه مردم و عموم مؤمنین. چرا که عموم مردم در ایام نوروز علاقه به مهمانی و سفر و جشن و شادی دارند که اتفاقا خیلی خوب و مورد تأیید دین است. اما وضع اهل سلوک متفاوت و دستور سوم مخصوص آنان است. دستور «زیارت اهل قبور» است. زیارت اهل قبور در کنده شدن از جریان عادی زندگی و انقطاع از عادات و دریافت واقعیت زندگی و حقیقت خود بسیار مفید و مجرب است. آن‌چنان‌که در کلام و دستورات عموم بزرگان، زیارت اهل قبور یا جزو دستورات اصلی بوده است یا جزو توصیه‌های مورد تأکید. اهل مراقبه نیز می‌تواند در ایام نوروز از فرصت استفاده کرده و در زیارت اهل قبور، وضع و حال خود را بررسی کند و هم حقیقت خود را از امور مجازی و هم آداب صحیح و لازم را از عادات بازشناسد.

[6]- الأعراف، 31.

[7]- ابراهیم، 7.

[8]- گرچه هر کس طبق استعداد و طبق مسائل خود می‌تواند برنامه سال جدید را بچیند، اما در برنامه‌ریزی سال نو می‌توان پیشنهادهایی ارائه کرد که برای عموم مؤمنین مفید باشد. لذا، مجموعه پیشنهادهایی در قسمت ضمیمه در انتهای متن آمده است که در صورت تمایل می‌توانید مطالعه کنید.

[9]- «عَن الإِمَامِ البَاقِرِ{علیه السلام}: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: أربَعٌ‏ یُمِتنَ‏ القلبَ‏: الذَّنبُ علَى الذَّنبِ، وکَثرَةُ مُناقَشَةِ النِّساءِ- یَعنی مُحادَثَتَهُنَّ- ومُماراةُ الأحمَقِ، تَقولُ ویَقولُ ولا یَرجِعُ إلى‏ خَیرٍ أبَداً، ومُجالَسَةُ المَوتى‏. فقیلَ لَهُ: یا رسولَ اللَّهِ، وما المَوتى‏؟ قالَ: کُلُّ غَنِیٍّ مُترَفٍ.»

[10]- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: الأَکلُ‏ فی‏ السّوقِ‏ دَناءَةٌ.» (تحف العقول، ص48)

[11]. «انسان بر دین دوست و هم‌نشینش است؛ پس مراقب باشید با که رفت‌و‌آمد و معاشرت دارید.» (الأمالی (للطوسی)، النص، ص518).

[12]. «فساد اخلاق به‌واسطه معاشرت با جاهلان رخ می‌دهد و اصلاح اخلاق به‌واسطه هم‌نشینی با عقلا.» (کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج2، ص349)

[13]- عبادت طاغوت و دوستی دنیا و آرزوهای طولانی و غفلت در سرگرمی و بازی.

[14]- سرانجام کارتان به کجا رسید؟ گفت: شب در عافیت خوابیدیم و صبح در هاویه بیدار شدیم! حضرت پرسید: هاویه چیست؟ گفت: سجین. حضرت فرمود: و سجین چیست؟ گفت: کوه‏هایی از آتش جهنم که تا روز قیامت بر سر ما شعله‌ور است.

[15]- وسائل الشیعة، ج‏16، ص256.

[16]- «عَن الإِمَامِ البَاقِرِ{علیه السلام}: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: أربَعٌ یُمِتنَ‏ القلبَ‏: الذَّنبُ علَى الذَّنبِ، وکَثرَةُ مُناقَشَةِ النِّساءِ- یَعنی مُحادَثَتَهُنَّ- ومُماراةُ الأحمَقِ، تَقولُ ویَقولُ ولا یَرجِعُ إلى‏ خَیرٍ أبَداً، ومُجالَسَةُ المَوتى‏. فقیلَ لَهُ: یا رسولَ اللَّهِ، وما المَوتى‏؟ قالَ: کُلُّ غَنِیٍّ مُترَفٍ.» (خصال شیخ صدوق)

 

[17]- تفسیر القمّی، ج 2، ص 146، مرسلًا مع زیادة الوافی، ج 1، ص 217، ح 150.

[18]- الأعراف : 201

[19]- «دو سال راه بپیما و به پدر و مادر نیکویى کن و راه یک سال را برو و خویشاوندان را دل به دست آر.» (من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص352)

[20]- «هیچ گروهی نیستند که در یک جا جمع شده باشند و یاد خدا و یاد ما اهل بیت را ننمایند، مگر این که این مجلس در قیامت موجب حسرت آنان شود.» (بحارالأنوار، ج 75، ص 468).

[21]- «مجالس سه دسته‌اند: مجلس غنیمت و سلامت و هزل. مجلس غنیمت مجلسی است که در آن یاد خدا شود، مجلس سلامت مجلسی که به سکوت بگذرد، و مجلس هزل مجلسی است که به گناه آلوده شود.» (بحارالأنوار، ج 74، ص 189).

[22]. «همانا خداوند عز و جل بنده پرخواب بیکاره را دشمن می‌دارد.» (وسایل الشیعه، ج 12، ص 36).

[23]. نهج الفصاحه، صفحه 218.

[24]. «از امام صادق{علیه السلام} از افضل اعمال که بندگان را به پروردگارشان نزدیک می‏سازد و محبوب ترین کارها نزد خداوند سوال کردم، فرمود: بعد از معرفت، چیزی ارزشمندتر از نماز نمی‏شناسم.» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص264)

[25]- «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ؟عهما؟ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}:‏ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ وَ اسْتُجِیبَ الدُّعَاءُ فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عَمَلٌ صَالِح‏.» (هنگامی که وقت ظهر فرامی‏رسد، درهای آسمان و بهشت گشوده می‏شود و دعا مستجاب می‏گردد. پس خوشا به حال کسی که برایش عمل صالحی بالا برده شود.) (فلاح السائل، ص96)

[26]- «پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: همچنان که آهن اگر آب به آن رسد زنگ می‌زند، این دل‌ها نیز زنگار مى‌بندد. عرض شد: صیقل دادن آن‌ها به چیست؟ فرمود: بسیار به یاد خدا بودن و تلاوت قرآن.» (الدعوات (للراوندی)؛ سلوة الحزین، النص، ص237).

فهرست مطالب