سیر بی نهایت نفس انسان

نفس انسانی یک حقیقت ذومراتب و پیچیده است؛ پیچیدگی نفس انسان به پیچیدگی کل عالم است؛ چنان‌که به انسان از یک جهت، عالم صغیر و از جهت دیگر، عالم کبیر گفته‌اند. علت این مسئله هم سیرِ بی‌نهایت نفس انسانی است؛ بدین صورت که سیر حرکت انسان می‌تواند از مرتبۀ منفی بی‌نهایت تا مثبت بی‌‌نهایت باشد. خداوند در قرآن این سیر را از <صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون‏>[1] آغاز می‌فرماید؛ یعنی انسان از زمین خاکی، از حیات دنیوی و از گِلِ گندیدۀ سیاه متعفن آفریده شد، اما همین انسان تا مدارج مقام خلافت و ولایت و مقام <نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏>[2] سیر می‌کند. طبیعی است این راه طولانی یک عزم جدی را می‌طلبد؛ چراکه در این مسیر ده‌ها کریوه و عقبه و شیاطین گوناگون جنی و انسی از یکسو انسان را از مسیر باز می‌دارند و یا منحرف می‌کنند، و از سوی دیگر ملائکه الهی او را امداد می‌کنند.

پس ملاحظه می‌فرمایید که انسان در زندگی، مسافر است؛ مسافری که اگر در این مسیر مقام خلافت جدی نباشد و استقامت نکند، معلوم نیست که چقدر بتواند این مسیر طولانی را طی کند؛ <إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏>[3] صرف ایمان به توحید و صرف ایمان به اعتقادات دینی کفایت نمی‌کند؛ آنچه مهم است، استقامت در مسیر است.

بهره‌مندی از ادوار طلایی در سیر انسان

خداوند در این مسیر طولانی، زمان‌های طلایی و فرصت‌های ارزشمندی را برای انسان قرار داده تا انسان در طول سال بتواند از این فرصت‌ها حداکثر بهره را برای میانبر زدن به سوی آن غایت قصوی و آن قلۀ عالی انسانیت ببرد. لذا سخن در سیر صعودی در ایام خوش زندگی است؛ سخن در بهره‌مندی از میانبرها با اوقاتی است که اولیا و انبیای الهی در آن ایام، بار زندگی خودشان را می‌بستند. حضرت موسی{علیه السلام} مدت‌ها انتظار لقای الهی را می‌کشید تا در اربعین ماه ذی‌قعده و دهه اول ماه ذی‌حجه به او وعده لقاء داده شد: <وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر>[4]. بنابراین سخن در این است که در همین دوران کوتاه عمر باید از این لحظات استفاده کرد که اگر این دوران به بطالت بگذرد یا حتی نه، به بهره‌مندی کم بگذرد، حسرت فراوانی را در ادامه خواهد داشت.

از رباط تن چو بگذشتی دگر مأموره نیست

زاد راهی برنمیداری از این منزل چرا؟[5]

عمر انسان همین ربات، همین منزل‌گاهی است که بعد از این منزل‌‌گاه، منزل‌گاه‌های دیگری نیست. لذا دلشوره بزرگان و دلشوره اولیای الهی در دوران عمر نسبت به همین نکته بود: «الْیَوْمَ عَمَلٌ بِلَا حِسَابٍ وَ غَداً حِسَابٌ بِلَا عَمَلٍ»[6] امروز کسی نمی‌داند که هرکس چه‌کاره است! آنچه که معلوم می‌شود بعد از رباط تن، بعد از عبور از عالم دنیاست.

در روایت داریم مثل انسان‌ها، مثل روندگانی است که بعضی‌ها مانند کودکان تازه به راه‌افتاده، چهاردست و پا حرکت می‌کنند، برخی دیگر ماشیاً و آرام آرام قدم می‌برمی‌دارند و برخی دیگر به صورت دونده و برخی هم به صورت اسبی که در حال سرعت و سیر تند است، و اوحدی انسان‌ها نیز مثل برق خاطف![7]

تفاوت اینها در استفاده از همین اوقات طلایی است؛ در اینکه در این اوقات طلایی، هر کدام از آنها چقدر توانستند از این لحظات ارزشمند استفاده کنند. امیرمومنان علی{علیه السلام} در نصایحشان به فرزند برومندشان امام مجتبی{علیه السلام} تعبیری زیبایی و بیانی نورانی دارند که می‌فرمایند: «وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّ أَمَامَکَ طَرِیقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِیدَة»[8] پسرم! توجه داشته باش که در پیش روی تو در همین دوران کوتاه عمرت، یک راه بسیار طولانی وجود دارد «وَ أَهْوَالٍ شَدِیدَة» راهی که بسیار سخت است و مشقت‌های فراوانی در این مسیر برای تو به وجود خواهد آمد «وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِکَ عَنْ حُسْنِ الِارْتِیَاد» و تو قطعا نیازمند این هستی که زاد و توشه فراوان جمع کنی.

در تعبیر زیبای ابن‌حمزه هنگامی که معاویه درباره علی{علیه السلام} بعد از شهادت حضرت سوال کرد که مولای خودت را چگونه توصیف می‌کنی؟ او بعد از توضیحاتی به معاویه اینگونه می‌گوید: من می‌دیدم که شب‌ها مانند افراد مارگزیده به خود می‌پیچید و زمزمه می‌کند؛ «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادوَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِد»[9]؛ آه از قلّت زاد و توشۀ این راه طولانی و طولانی بودن طریق و دور بودن این سفری که انسان در زندگی دنیا در پیش دارد و عظمت آن عوالم بعد از مرگ؛ عظمت برزخ؛ عظمت قیامت؛ عظمت صراط و میزان و سوال و حساب و تطایر کتب و ده‌ها، ده‌ها کریوه دیگری که خداوند برای انسان ترسیم می‌کند.

پس ملاحظه می‌فرمایید که راه، راه آسانی نیست و اینکه خداوند در طول زندگی انسان، اوقاتی مانند ماه رجب، ماه شعبان، ماه رمضان، ایام اربعین موسوی و بعد هم ایام محرم را قرار داده است، برای این است که انسان با بهره‌مندی از این زمان‌ها و به خصوص با بهره‌مندی از مکان‌های زیبا مانند حرم‌های حضرات اولیای الهی، اماکن مقدس و... ، بتواند ره صدساله را یک‌شبه طی کند. بنابراین به مناسبت فرا رسیدن ایام اربعین موسوی، مباحثی برای بهره‌مندی از این دوره طلایی ارائه می‌شود.

 

[1]. الحجر، 26.

[2]. الحجر، 29.

[3]. فصلت، 30.

[4]. الاعراف، 142.

[5]. دیوان اشعار صائب تبریزی، غزل 37.

[6]. إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏1، ص 192.

[7]. «یَرِدُ النَّاسُ النَّارَ ثُمَّ یَصْدُرُونَ بِأَعْمَالِهِمْ فَأَوَّلُهُمْ کَلَمْعِ الْبَرْقِ ثُمَّ کَمَرِّ الرِّیحِ ثُمَّ کَحُضْرِ الْفَرَسِ ثُمَّ کَالرَّاکِبِ ثُمَّ کَشَدِّ الرَّجُلِ ثُمَّ کَمَشْیِهِ»؛ (بحارالأنوار، ج‏8، ص: 249).

[8]. بحارالأنوار، ج‏74، ص204.

[9]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 481.

فهرست مطالب