دلیل نامگذاری ماه رجب
«رجب» در لغت به معنای بزرگداشت امری است و «ترجیب» یعنی تعظیم. وجه تسمیهی این ماه به رجب، آن بود که قبل از اسلام و در میان اعراب جاهلی نیز مورد تعظیم و احترام بوده و جنگ و خونریزی را به احترام این ماه رها میکردند.
یکی دیگر از اسامی ماه رجب «اصبّ» است. «صبّ الماء» یعنی آب با شدّت از بلندی بر چیزی فرود آید. از آنجا که در ماه رجب رحمت الهی با شدّت و وسعت بر امّت اسلام نازل میشود، این ماه را بدین اسم نامیدند؛ چنانکه این معنا در روایت مشهور «ملک داعی»[1] نیز قابل مشاهده است.
بعد از این، دستِ من و دامن آن سرو بلند
خاصه اکنون، که صبا مژدهی «فروردین» داد
ضرورت رعایت «حریم الهی» در این ماه
در اسلام نیز ماه رجب از جمله «ماههای حرام» شمرده شده. مرحوم میرزا جواد آقا[2] ذیل مراقبات ماه رجب مینویسد:
«از دیگر مراقبتها در این ماه این است که سالک معنی ماه حرام را بداند؛ تا مواظب تمام کارها و حالتها و حتی اموری که وارد قلبش میشود باشد.»[3]
لذا در اینجا شرح مراقبات ماه رجب را از تبیین اسرار حرمت آن آغاز میکنیم.
مرحوم سید بن طاووس[4] در ابتدای مراقبات ماه رجب میفرماید: ماه حرام از رسوم بر جای مانده از دوران قبل از اسلام است؛ آن هنگام که اعراب جاهلی به بهانههای واهی به جنگ و غارت یکدیگر میپرداختند (چنانکه جنگهای یکصد ساله میان دو قبیلهی اوس و خزرج در مدینه معروف است)، با هم پیمان بستند که در چهار ماه از سال، جنگ و خونریزی را کنار بگذارند و به زندگی شخصی و امور قبیلهی خود و زن و فرزندانشان سر و سامانی دهند؛ و خلاصه آنکه مدّتی را در آرامش بگذرانند.
ایشان میفرماید: عرب جاهلی حرمت ماه رجب را حفظ میکرد، پس مؤمن نیز باید حرمت این ماه را نگه دارد و در این ماه با پروردگار به مخاصمه برنخیزد![5]
جنگ با پروردگار یعنی شکستن عهد بندگی پروردگار و پیروی از هوای نفس و اطاعت از دشمن انسان و پروردگار؛ یعنی «شیطان رجیم»:
<اَلݧَمْ اَعْهَدْ اِلَیْکُمْ یاٰ بَنٖیٓ ءاٰدَمَ اَنْ لاٰ تَعْبُدُوا الشَّیْطاٰنَ٭ݦݦݦۖ اِنَّهݧُۥ لݦَکݧُمْ عَدُوّݨٌ مݧُٮݠݠݓٖیںݨݐٌ٦٠ وَاَنݪݭِ اعݨْبݨُدݩُونݫݭٖی٭ݦݦݦݦݦۚ هٰدݦݐاٰ صِراٰطٌ مُسݦْٮݦݩݦݑَٯݦݑٖیمٌ>[6]
ای بنیآدم، آیا من از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید؟! که او دشمن آشکار شماست؟! و مرا بپرستید که تنها این راه صراط مستقیم است؟
دوستی با شیطان و عصیان الهی به معنای اعلان جنگ و دشمنی با پروردگار است.
بنابراین، اوّلین و مهمترین دستور در این ماه، «مراقبه» بر گناهان است؛ که در چنین فرهنگی، حفظ حرمت این ماه به معنای اعلام صلح با پروردگار است.
عصیان پروردگار؛ اهانت به حقیقت انسانی
رسول اکرم{صلوات الله علیه} در حدیثی قدسی میفرمایند:
«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکݡَ وَ تَعَالَی: مَنْ أَهَانَ لِیݡ وَلِیّاً، فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی...»[7]
هر کس که ولیّی از اولیای مرا خوار بدارد، با من اعلام جنگ کرده است.
«وهن» در روایت شریفه به معنی توهین به یکی از مؤمنین یا اولیای الهی؟عهم؟ یا ناسزا گفتن به ایشان و یا بالاتر از همه، با او وارد جنگ شدن است.
اما اگر با نگاهی جامع به این حدیث توجه شود، عصیان الهی به معنای بیاعتنایی به گوهر فطرت توحیدی انسان و اهانت به او است. به این ترتیب، ارتکاب گناه به منزلهی اعلام جنگ با فطرت توحیدی خودمان است. چه ولیّی بالاتر از امام زمان؟عج؟؟ چه ولیّی بالاتر از پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه}؟ ارتکاب ما به گناه، اعلام جنگ کردن با این بزرگواران است. با این توضیحات، میتوان گفت کسی که «فطرت توحیدی» خود را با گناه خوار میکند، بهترین ولیّ خدا را تحقیر نموده و با خدای خود اعلام جنگ کرده است.
در ادامهی این روایت آمده:
«...أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَی نُصْرَةِ أَوْلِیائِی.»
من سریعترین کس در یاری اولیای خویش هستم.
به همین دلیل است که خداوند در قرآن، آن هنگام که از امّتهای عاصی مانند عاد و ثمود و یا قوم فرعون و نمرود نام میبرد و عظمت قدرت و تمدّن آنها را ذکر میکند، در عبارتی کوتاه، طومار هستی آنان را در هم میپیچد و میفرماید:
<فَصݧݨݧَݡبݦݩَّݡ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوݦݨݨْطَ عَذاٰبٍ>[8]
ناگهان تازیانهی عذاب الهی آنان را در بر گرفت.
تا روشن شود که خداوند همیشه در کمین گناهکاران است تا در موقع مناسب ایشان را ادب کند.
سپس به اصلی کلّی اشاره مینماید که:
<اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمݭِرݦݨݨْݣݣصاٰدِ>[9]
پروردگارت در کمین گنه کاران است.
«مرصاد» به کمینگاهی گفته میشود که شکارچی در آن مخفی میگردد تا در فرصت مناسب، ناگهان به صید حملهور شود. ما نمیدانیم تازیانهی خشم الهی کی بر سر ما فرود میآید؛ لذا همیشه باید در حال توبه و انابه باشیم.
مرحوم سیّد در اقبال میفرماید که ماههای حرام، ایام اعلام صلح با پروردگار است؛ تا حداقل در این ماه با خداوند به ستیز برنخیزیم.
اولین قدم در صلح با پروردگار، حسابرسی وضعیت خود است. به همین منظور، لازم است که در این ماه بیش از پیش به خود رسیدگی نماییم.
در این ماه، گناه و ثواب مضاعف بر ماههای دیگر حساب میشود.
نکتهی دیگر دربارهی ماههای حرام آنکه: در این ایام، دیهی جراحات دو برابر حساب میشود؛ یعنی کسی که قتل نفس کند یا به دیگری صدمهای وارد سازد، باید دو برابر ماههای دیگر دیه پرداخت کند. این قانون در خطاهای امور ظاهری است. از آنجا که احکام ظاهری برگرفته از مصالح و مفاسد حقیقی است، اهل معنا از این حکم ظاهر نتیجه گرفتند که اگر شکستن حرمت ایام حرام به حسب ظاهر دو برابر عقاب دارد، جراحات باطنی -یعنی گناهانی که روح و قلب را مجروح میکند- به طریق اولی در این ماه دو برابر نزد پروردگار عقاب دارد. به عبارت دیگر، همان طور که در ماههای حرام عبادت ارزش بیشتری دارد، حریمشکنی درگاه الهی نیز عقاب سختتری دارد. کسی که در ماه رجب حریم الهی را حفظ نکند، مانند کسی است که در حریم حرم مسجدالحرام، حرمت خانهی خدا را حفظ نکرده و چنین فردی جرمش سنگینتر است.
خداوند دربارهی شکستن حرمت حریم حرم خدا با شکار حیوانات میفرماید:
<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا لاٰ تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَاݦَںݧݩݐݨْٮݩݧݧݑُمْ حݩُرݨݦُمݩݩٌ٭ݦݦݦۚ وَمݧَݡنݨْ قَٮݧݩݑَلَهݩُۥ مِںݦݩݩݐݨْکُمْ مݦُتَعݧَمݧݧِّدًا ڡݨݐَجݨݨݧَرݦݩݩݐݢݢآٰءٌ مِثݨْلُ ماٰ قَٮݧݩݑَلَ مِنَ النَّعَمِ ىݫݔݧَحݧݩْکُمُ بِهٖ ذَواٰ عَدْلٍ مِںݦݩݩݐݨْکُمْ هَدْیًا باٰلݫݫِغَ الْکَعْبَةِ اَوْ کَڡݨݐّاٰرَهݧݑٌݥ طَعاٰمُ مَساٰکٖینَ اَوْ عَدْلُ ذٰلِکَ صِیاٰمًا لݠݫِىݫݫݫݔݧݧَدݦݐݧݧݧݩُوٯݨݦݑݧَݡ وَباٰلَ اَمݨݧْرِهٖ٭ݦݦۗ>[10]
ای کسانی که ایمان آوردهاید، شکار را در حال احرام به قتل نرسانید؛ و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفّارهای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفارهای که دو نفر عادل از شما معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد، یا (به جای قربانی) اطعام مستمندان کند، یا معادل آن روزه بگیرد تا کیفر کار خود را بچشد.
این آیهی شریفه اشاره به حکم کسانی دارد که در محدودهی مسجدالحرام، حرمت خانهی خدا را میشکنند و به شکار حیوانات میپردازند. خداوند میفرماید: اگر کسی در محدودهی حرم الهی حیوانی را شکار کند، باید معادل آن حیوان کفّاره بدهد، تا تلخی این حریمشکنی را بچشد. در ادامهی آیه، هشدار به کسانی داده شده که حریم حرمت الهی را برای بار دوم میشکنند؛ خداوند میفرماید:
<وَمݧَݡنݨْ عاٰدَ فݦَىݫݫݔݨَنݨْٮݧݑَٯݧݨݑِمݦُ اللّٰهُ مِنْهݩݦُ٭ݨݨݦݦۗ وَاللّٰهُ عَزٖیزٌ ذݧݧُو انݨْٮݩݑِقاٰمٍ>[11]
و هر کس تکرار کند، خداوند از او انتقام میگیرد و خداوند توانا و صاحب انتقام است.
عدم ذکر کفّاره در اینجا، به این معنا نیست که تخفیفی قائل گردیده، بلکه اشاره به شدّت عذاب پروردگار دارد. به عبارت دیگر، اگر کفّارهی گناه برای تنبیه خاطی است، اگر کسی برای بار دوم و یا بیشتر گناه را تکرار کرد، گویی تأدیب او موکول به سرای دیگر میشود و عذاب دنیوی برایش کافی نیست. لذا اگر کسی در حرم خدا دو مرتبه صید کند، خداوند از او انتقام میگیرد.
با این توضیحات میتوان گفت که عقوبت الهی در ماههای حرام بیشتر میشود. مثلاً ماه شعبان تعلّق به رسول خدا{صلوات الله علیه} دارد و خداوند دربارهی حریمشکنی رسول خدا{صلوات الله علیه} میفرماید:
<یآٰ اَیّݧُهݧَا الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا لاٰ تَرْفَعُوٓا اَصْواٰتَکُمْ فَوْقَ صَوݦݨْتِ النَّبِیِّ وݩَلاٰ تَجْهَرُوا لَهݩݧُۥ بِالْقَوْلِ کَجݨَهݧݩݩْرِ بَعݩْضِکُمْ لݫِٮݫݓݧَعݧْضٍ اَنْ تَحݦݨْٮݓݨَطَ اَعْماٰلُکُمْ وَاݦَںݧݩݐݨْٮݩݧݧݑُمْ لاٰ تَشْعݩݧُرݨُونَ>[12]
ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدای خود را فراتر از صدای پیامبر{صلوات الله علیه} نکشید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید)؛ آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی میکنند. مبادا اعمال شما نابود شود؛ در حالی که نمیدانید.
نهی آیهی شریفه از بلند کردن صدای خود در برابر پیامبر{صلوات الله علیه}، یعنی اهتمام به رعایت ساحت ایشان و حفظ ادب. <لاٰ تَجْهَرُوا لَهݩݧُۥ بِالْقَوْلِ کَجݨَهݧݩݩْرِ بَعݩْضِکُمْ لݫِٮݫݓݧَعݧْضٍ> یعنی مبادا بیادبانه با پیغمبر{صلوات الله علیه} صحبت کنید، مبادا جهر به قول داشته باشید؛ که هر کس حریم رسول خدا{صلوات الله علیه} را حفظ نکند، اعمالش حبط میگردد.
حال سؤال اینجاست که حفظ حریم ظاهری پیغمبر{صلوات الله علیه} واجبتر است یا حریم باطنی ایشان؟ ماه شعبان حرم پیغمبر{صلوات الله علیه} است و ماه رجب حرم امیرالمؤمنین{علیه السلام} است، ماه رمضان نیز حرم پروردگار است. لذا هر کس در این حرم بیادبی کند، جرمش دوچندان و عقابش بیشتر است. چنانکه اگر کسی در این حرم ادب به خرج دهد، مدارج تعالی را سریعتر طی میکند. بنابراین، اصل اولی در ماه رجب که اول ماههای حرام در سال قمری است، حفظ حرمت حریم این ماه میباشد و چنانکه جنگ با دیگران در این ماه حرام است، جنگ با خداوند و ارتکاب گناه حرمت بیشتری دارد.
نکتهی ظریف دیگری که مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال پیرامون حرمت ماه رجب ذکر میکند آنست که اگر ماه رجب از ماههای حرام است، یعنی «قرقگاه» الهی است و بندگان در این ماه در حریم امن پادشاهی مقتدر قرار دارند که اجازه نمیدهد شیاطین و دشمنان بر آنان یورش ببرند. بنابراین بر ما لازم است که اوّلاً بکوشیم از این حرم امن الهی حداکثر بهره را در کسب کمال ببریم؛ که معلوم نیست اگر به خود واگذار شویم، تا چه مقدار بتوانیم از شرور دشمنان در امان باشیم. و از سوی دیگر، تلاش نماییم تا به گونهای عمل کنیم که با خروج از این ماه، از درگاه مولی و حرم الهی رانده نشویم و همچنان در تحت ولایت مولای خود باقی بمانیم.[13]
مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی[14]، در آستانهی
ماههای رجب، شعبان و رمضان، در نامهای خطاب به شاگردان مینویسد:
«...هان ای برادران عزیز و گرامیم -که خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد- آگاه باشید! متوجّه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شدهایم و همان گونه که در زمینهای حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب میشود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی محسوب میشود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک میشود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند میرسد. پس چقدر نعمتهای پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است.
پس حال که چنین است، قبل از هر چیز، آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه ایست که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است.[15]
و پس از توبه، واجبترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است؛ تا جایی که توان و قدرت و استطاعت داریم.
پس (ای برادران عزیز)، دستور توبه را در شب جمعهی اوّل ماه (رجب) یا روز جمعه و یا روز یکشنبهی آن انجام داده، نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبهی دوّم همان ماه تکرار و اعاده نمایید.
سپس ملتزم شوید به مراقبه، چه مراقبهی صغری (باز داشتن نفس از آنچه که خداوند بدان راضی نیست) و چه مراقبهی کبری (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمیپسندد).
و نیز خود را وادار به محاسبه و معاتبه[16] و معاقبه[17] به آن چیزی که شایسته و سزاوار است نمایید. پس به راستی هر کسی که در صدد متذکّر شدن به ذکر حقّ و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد، میتواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکّر گردد.
پس از این مرحله، با دلهای خود به خداوند روی آورده، بیماریهای گناهانتان را معالجه و مداوا نمایید و به وسیلهی استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید.
و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پردههای حجاب را بالا زده، حرمت حرم را هتک نمایید. زیرا به راستی چنین شخصی در نظام تکوین بیآبرو و مهتوک است، گرچه خداوند کریم از روی کرمش، به حسب ظاهر آبروی او را حفظ نماید؛ و همین جزای اوست و نیازی به مجازات پروردگار ندارد...»[18]
مرحوم سید در اقبال موارد عدیدهای از داستانهای عرب جاهلی و قبل از طلوع اسلام ذکر میکند که آنها برای دعا و نفرین بر دشمنانشان به انتظار فرا رسیدن ماه رجب مینشستند و اغلب نتیجه میگرفتند. با عنایت به این نکتهی لطیف، توصیه میشود که در این ماه به اصلیترین دشمنمان یعنی شیطان، فراوان لعنت بفرستیم، و در مرحلهی بعد، برای نابودی دشمنان داخلی و خارجی اسلام و انقلابمان و برای نابودی کفر و نفاق داخلی و خارجی بسیار دعا کنیم.
لزوم کم کردن کارها برای عبادت
نکتهی دیگری که از حرمت ماه رجب استفاده میشود آنست که اگر اعراب جاهلی در همهی اوقات سال پیوسته خود را درگیر جنگ و گریز میکردند، دیگر فرصت نمییافتند به امور خود و قبیلهشان رسیدگی کنند، لذا با هم قرار گذاشتند که چهار ماه سال را ماههای حرام اعلام کنند تا به امور شخصی خود بپردازند. به لحاظ باطنی نیز از ادعیهی ماه رجب استفاده میشود که اگر مردم در سایر ماهها گرفتار امور روزمرّهی خود هستند و از محاسبهی خود و رسیدگی به امور باطنیشان غافلند، لازم است که در این ایام از فعالیت دنیوی خود قدری بکاهند و به محاسبه و اصلاح امر آخرت خود بپردازند ؛ و لذا با رؤیت هلال ماه رجب بخوانند:
«اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ»[19]
خدایا! هلال [و آغاز] این ماه را همراه با ایمنی [از بلاها که مزاحم توجه به تو است] و ایمان [راستین به خودت] و سلامتی [از بیماریهای ظاهری و باطنی] و تسلیم کامل در پیشگاهت قرار ده.
مرحوم میرزا جواد آقا میفرماید:
«از دیگر مراقبتها در این ماه این است که سالک بداند... سه ماه رجب، شعبان و رمضان ماه عبادت است. بنابراین سزاوار است طالبان علم در آن ماهها عبادت را مقدم بر تحصیل علم نمایند؛ گر چه تحصیل علم نیز از برترین عبادتهاست.»[20]
این فرمایش میرزا جواد آقا بدین معناست که هرچند طلب علم برای همه واجب است و برای اهل علم از اوجب واجبات، ولی حتی بر اهل علم لازم است که در ماه رجب مقداری از این امور کم کنند و بیشتر به عبادت بپردازند. زیرا ثمرهی تحصیل علم که «معرفت» است، باید در عبادت ظاهر شود. و اگر کسی علمی را بخواند و محصول آن خضوع و خشوع در ظاهر و باطن نباشد، این علم حقیقی نیست؛ چرا که: <اِںݧݐَّماٰ یَحݧݩݐݨْشَى اللّٰهَ مِنݨْ عِباٰدِهِ الݨْعݩݧُلَمآٰءُ٭ݦݨݦݨۗ>[21]. و ایمان در کنار علم است که به انسان درجه میدهد: <یݦَرݦݨْݣݣڡݧݐَعݭِ اللّٰهُ الَّذٖینَ ءاٰمَنݧُوا مِںݦݩݩݐݨْکُمْ وَالَّدݩݐٖینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرݧَجاٰتٍ٭ݦݦݦݩݩۚ>[22] و الّا ایمان بدون علم و علم بدون خشوع و خضوع فایدهای ندارد.
اگر در ماه رجب چنین توصیهای به اهل علم میکنند، برای غیر اهل علم، یعنی جماعت کاسب، جماعت خانهدار و دیگران، تکلیف روشن است. بنابراین هیچ حجتّی برای کسی وجود ندارد که بگوید من وقت نکردم در ماه رجب دعای رجبیّه بخوانم، نماز بخوانم و یا کارهای مختلف انجام دهم.
در ماه رجب به اذکار و اوراد و عبادات خاص این ماه بپردازیم. اگر ماه رجب تعلق به مقام ولایت علوی{علیه السلام} دارد و امیرالمؤمنین حضرت علی{علیه السلام} محبوب ماست، چگونه ممکن است ماهی که انتساب به محبوب دارد، بر کسی بگذرد و تغییری در رفتار و اعمال او حاصل نگردد؛ که اگر در محبت صادقیم، در ظرف محبوب باید عاشقانه عمل کنیم.
علاوه بر این باید توجه نمود که مراتب طهارت یکباره حاصل نمیشود.
[1]. رجوع کنید به ص33.
[2]. آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (1274- 1343ه.ق)، عالم و فقیهی متبحر بود. ایشان در تهذیب نفس و سیر و سلوک توحیدی از شاگردان برجستهی ملا حسینقلی همدانی محسوب میشد. نقل شده که وقتی امام خمینی (پس از پیروزی انقلاب) به قم عزیمت کردند و به زیارت قبرستان شیخان و مزار میرزا جواد آقا رفتند، با تحت الحنک خود غبار سنگ قبر را پاک کردند و مشغول قرائت فاتحه شدند؛ ایشان میفرمود: «در قبرستان قم یک مرد خوابیده و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است!»
از آنجا که کتاب «المراقبات» ایشان بسیار مورد توجه اساتید و بزرگان سیر و سلوک بوده و شاگردان خود را به خواندن آن دستور میدادند، ما در این اثر از این کتاب ارجمند بهرهی فراوان بردهایم. علامهی طباطبایی دربارهی المراقبات میفرماید: «این کتاب دریایی است پر از مروارید که در پیمانه نگنجد و نویسندهی آن بدون شک الگوی بلندمرتبه و والامقامی است که قدر و ارزشش با مقیاس اندازه نمیشود...»
[3]. المراقبات (ط. اخلاق، 1385هـ.ق.)، ص104.
[4]. رضیالدین علی بن موسی بن طاووس (۵۸۹- ۶۶۴ ه.ق.)، معروف به سید بن طاووس، از جمله علمای بزرگ شیعه است. نقل شده که ایشان مفتخر به زیارت حضرت ولی عصر؟عج؟ گردیده بود. مرحوم علّامهی حلّی (شاگرد ایشان) جناب سید را «صاحب کرامت» و علامهی مجلسی ایشان را «جمال العارفین» معرفی مینمودند. مرحوم محدث قمی نیز سید بن طاووس را با «پیشوای عارفان، چراغ شبزندهداران و صاحب کرامات» یاد نموده. مرحوم سید علی آقای قاضی دربارهی سید بن طاووس میفرماید: «سه نفر در طول تاریخ عارفان، به مقام تمکّنِ در توحید رسیدهاند: سید بن طاووس، احمد بن فهد حلّى و سید مهدى بحرالعلوم».
ایشان صاحب آثار متعددی است که اغلب مورد توجّه ویژهی بزرگان و علمای ما بوده است؛ از جملهی آنها، کتاب «اقبال الاعمال» است. این کتاب، مانند مفاتیح الجنان، حاوی ادعیه و اعمال سال و زیارات معصومین؟عهم؟ است. از آنجا که این کتاب مورد توجه ویژهی اساتید اخلاق و عرفان بوده، عمدهی دستورات و اعمال در کتاب پیش رو با اقتباس از آن میباشد.
[5]. إقبال الأعمال (ط. دار الکتب الإسلامیه، 1409هـ.ق.)، ج2، ص628.
[6]. یس، 60 و 61.
[7]. الکافی (ط. الإسلامیة، 1407هـ.ق.)، ج2، ص351.
[8]. فجر، 13.
[9]. فجر، 14.
[10]. مائده، 95.
[11].مائده، 95.
[12]. حجرات، 2.
[13]. إقبال الأعمال (ط. دار الکتب الإسلامیه، 1409هـ.ق.)، ج2، ص682.
[14]. آیتالله سید علی قاضی طباطبایی (۱۳۲۵- ۱۲۴۸ه.ش./ ۱۳۶۶- ۱۲۸۵ه.ق.)، فقیه، حکیم و عارفی کمنظیر بود؛ چنانکه مرحوم سید هاشم حداد، از عرفای معاصر و شاگرد ایشان میگوید: «از صدر اسلام تا کنون عارفی به جامعیت قاضی نیامدهاست... آقای قاضی یک عالمی بود که از جهت فقاهت بینظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بینظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بینظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قرآن؛ و در مجالس فاتحهای که احیاناً حضور پیدا مینمود، کمتر قاری قرآن بود که جرات خواندن در حضور وی را داشته باشد؛ چرا که اشکالهای تجویدی و نحوهی قرائتشان را میگفت.»
علامهی طباطبایی نیز دربارهی ایشان میفرمود: «ما هر چه داریم از قاضی داریم... قاضی در تفسیر قرآن کریم ید طولایی داشت و این سبک تفسیر آیه به آیه را قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیر المیزان، از مسیر و روش ایشان پیروی میکنیم. ایشان در فهم معانی روایات وارده از ائمّهی معصومین؟عهم؟ ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که فقه الحدیث گویند از ایشان آموختهایم.»
ایشان از شاگردان شیخ محمّد بهاری و سیّد احمد کربلایی بود که آن بزرگواران نیز از شاگردان مرحوم ملا حسینقلی همدانی بودند. از همین رو، مکتب تربیتی و سلوکی ایشان را به نام ملا حسینقلی همدانی میشناسند.
بسیاری از علما و بزرگان اخلاق و سیر و سلوک که در روزگار معاصر منشأ اثرات و تحولات عمیقی بودهاند، جزو شاگردان سید علی آقای قاضی محسوب میشوند؛ شخصیتهایی همچون علّامهی طباطبایی، سیّد هاشم حداد، آیتالله دستغیب، آیتالله بهجت و...
[15]. مقصود همان دستور توبهایست که رسول خدا{صلوات الله علیه} در ماه ذیالقعدة دادهاند و ما در صفحهی 41 ذکر کردیم.
[16]. سرزنش نمودن در صورت لغزش.
[17]. تنبیه نمودن نفس در صورت ارتکاب خلاف.
[18]. مکتوبات، مراسلات ،مقالات، ص188. آیتالله سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی، این دستور را در سال آخر عمر شریف خویش، در یکی از جلسات برای خواصّ اصحاب خود و از روی نسخهی خطّی مرحوم سید علی آقای قاضی به نام «صفحات من تاریخ الأعلام» که به قلم فرزند ایشان نوشته شده است، بیان فرموده، به عمل و مداومت آن تأکید نمودند و مخصوصاً به طلّابی که با ایشان مأنوس بودند، امر کردند آن را در دفتر خود ثبت نمایند.
[19]. إقبال الأعمال (ط. دار الکتب الإسلامیه، 1409هـ.ق.)، ج1، ص17.
[20]. المراقبات (ط. اخلاق، 1385هـ.ق.)، ص104.
[21]. فاطر، 28.
[22]. مجادله، 11.