قبل از هر بحث درباره ویژگیهای نوروز و آثاری که به مثابه تهدید یا فرصت اند، مطلبی که بهعنوان دستور عمومی در ورود به همه ایام جدید لازم است در نظر داشت و آن محاسبه و توبه است. چنانکه در سنت و سیره تمام بزرگان و اهل سلوک این بوده که در ورود به ایام خاص، محاسبهای از گذشته خود مینمودند تا مهیای ورود به وقت خاص شوند.
مرحوم سیدبنطاووس{رحمة الله علیه} در کتاب محاسبةالنفس میفرماید: «انسان خیلی خوب است در پایان روز، پایان هفته، پایان ماه و پایان سال، محاسبه دقیقی از خودش داشته باشد.»
معمول آن است که اهل تجارت و کسبوکار در پایان سال حسابرسی دقیقی در سرمایه و گردش کاری خود میکنند تا میزان سود و یا زیان خود را برسند، و تنها با محاسبه دقیق است که میتوان میزان پیشرفت و یا پسرفت را بهخوبی رقم زد و اگر حسابرسی نکند، پی به این مهم نمیبرد و سال نو را با این تصور که سود کرده آغاز میکند، بدون آن که بداند در واقع سود و یا زیان کرده است. یعنی اگر زیانکار باشد و نقاط ضعف خود را پیدا نکند نهتنها سال را با خسران سال قبل آغاز میکند، بلکه با شدت بیشتر در انحراف خود قدم بر میدارد چنانکه امام صادق{علیه السلام} در این باره مىفرماید:
«العامِلُ عَلَى غَیرِ بَصیرَةٍ کَالسّائِرِ عَلَى غَیرِ الطّریقِ، لا یَزیدُهُ سُرعَةُ السَّیرِ إلّا بُعداً.»[1]
علمای اخلاق در چنین تنظیری میگویند که اگر اهل بازار در باب کسبوکار خود چنین محاسبهای لازم دارند، در باب سیروسلوک محاسبهای خیلی بالاتر و جدیتر نیاز است. این محاسبه آخر سال هم باید محاسبه دقیقی باشد و پس از آن است که باید به توبه اقدام کرد. و کسی که هنوز عیوب خود را نیافته چگونه میخواهد توبه کند.
مرحوم استاد سعادت پرور{رحمة الله علیه} میفرمود که بدون محاسبةالنفس نباید استغفار کرد؛ زیرا تا انسان به جزئیات کوتاهیها و نقطههای سیاه زندگی خود متوجه نباشد، امکان جبران آنچه گذشته و تصمیم بر عدم تکرار آن در آینده میسر نخواهد بود.
دستورات محاسبه و توبه آخر سال
1- سه دستور در محاسبه
توصیه میشود که انسان در آخرین جمعه سال -که بهترین زمان در ایام هفته است- یا روزهای آخر سال، محاسبه دقیقی از سال گذشته انجام دهد و به تمام گناهان خود رسیدگی نموده و از تکتک آنها توبه کند.
دستور اول آنکه گناهشناس بشود، یعنی با توجه به رساله عملیه مرجع خود ببیند کدام عمل او خلاف شرع بوده و خصوصاً در گناهان اخلاقی که بیش از سایر محرمات انسان گرفتار آنها میگردد.
دستور دوم آنکه در محاسبه خود، با جزئیات و ریز به ریز ببیند چه کار کرده است. یعنی از فروردین تا اسفند را ماه به ماه و با دقت و سختگیری محاسبه کند.
دستور بعد این است که در محاسبه خود ببیند گناهان و خطایایش، چگونه خطایایی است؟ آیا دائمی و مکرر است، یا یک بار بوده و تکرار نشده است؟ میان گناهی که انسان یک بار مرتکب شده و سپس از آن توبه کرده است و گناهان مکرر و مداوم او، تفاوت قائل شود. گناهانی که تکرار میشوند، در واقع آرامآرام تبدیل به ملکه میشوند. لذا اگر انسان چنین گناهانی در پرونده یکساله خود پیدا کرد، باید در سال بعد بنا را بر این بگذارد که بهطور جدی با آن گناهان برخورد کند. حتی به فضای آن گناه نباید وارد شود، تا بلکه بتواند قدمهایی در طهارت از گناهان و در سیر خود بردارد.
در غیر این صورت، سال بعد هم به یک چشم بر هم زدن میگذرد؛ با این تفاوت که آن گناه ملکه شده است. کار به جایی میرسد که انسان میداند مرتکب گناه و کار زشت است، ولی آلودگی به گناه آنچنان در روح او ریشه دوانده که قادر به ریشهکن کردن آن نیست. امیرالمؤمنین علی{علیه السلام} میفرمایند:
«رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ کَالْمُعْجِزِ.»[2]
هرقدر انسان در جوانی خود اقدام به اصلاح خود و ترک گناهان کند، امید بیشتری به اصلاح است. جوان میتواند آن گناه و امر زشتی که واقعا برایش مشکلآفرین بوده، بنا بگذارد که در سال نو واقعا ترک کند. انسان اگر موفق شود هر سال یک یا دو تا از رئوس گناهان، یک یا دو تا از فرماندهان جنود شیطان را از خود دور کند، رشدش خیلی سریع میشود.
2- دو دستور در توبه
نکته مهم در توبه این است که اولاً، فرد باید از گناهان و خطایای خود پشیمان باشد؛ ثانیاً، عزم جدی بر ترک و عدم تکرار آن کند. چنانکه امام هشتم{علیه السلام} میفرمایند که توبه بدون این دو شرط، به منزله مسخره کردن خود است[3]. ایشان همچنین میفرمایند:
«مَثَلُ الإِسْتِغْفَارِ مَثَلُ وَرَقٍ عَلَى شَجَرَةٍ تُحَرَّک فَیَتَنَاثَرُ وَ الْمُسْتَغْفِرُ مِنْ ذَنْبٍ وَ یَفْعَلُهُ کالْمُسْتَهْزِئِ بِرَبِّهِ.»[4]
چنین استغفاری نتیجه عملی در طهارت نفس هم نخواهد داشت. لذا لازم است در زمان محاسبه نفس، یکایک اعمال و گناهانمان را به یاد آوریم تا بلکه پشیمانی و عزم بر ترک به دست آید.
امیرالمؤمنین حضرت علی{علیه السلام} برای توبه کامل شش مرتبه را ذکر کردهاند که در میان علمای اخلاق نیز همین دستور برای توبه ذکر شده است[5]:
«وَ قَالَ{علیه السلام} لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ: ثَکلَتْک أُمُّک! أَ تَدْرِی مَا الِاسْتِغْفَارُ؟! الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْک الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ [عَزَّ وَ جَلَ] أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْک تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى کلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْک ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذَلِک تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.»[6]
[1]- «عمل کننده بىبصیرت، مانند رونده در بیراهه است. هر چه تندتر برود، از مقصد، دورتر مىشود.» (همان، ح162).
[2]- تحف العقول ، النص ، صفحه 489
[3]- «قَالَ الإِمَامُ الرِّضَا{علیه السلام}: مَنِ اسْتَغْفَرَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یَنْدَمْ، فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه.» (کنز الفوائد، ج1، ص330)
[4]- «استغفار مانند برگی بر درخت است که تکان داده میشود و برگهای خشک آن فرو میریزد، پس کسی که از گناهی استغفار میکند و باز مرتکب آن میشود، مانند کسی است که پروردگارش را مسخره میکند.» (الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص 504).
[5]- درباره تفصیل این مطلب در شرح مراتب ششگانه توبه در بیان امیر المؤمنین{علیه السلام}، ر.ک: ادب حضور (جلد سوم: اسرار ماه رمضان)، ص66.
[6]- «شخصى در حضور امام{علیه السلام} بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود: مادرت بر تو بگرید! میدانى معناى استغفار چیست؟! استغفار درجه والامقامان است و داراى شش معنا است: اوّل، پشیمانى از آنچه گذشت؛ دوم، تصمیم به عدم بازگشت؛ سوم، پرداختن حقوق مردم، چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد؛ چهارم، تمام واجبهاى ضایع ساخته را بهجا آورى؛ پنجم، گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبیده و گوشت تازه بروید؛ ششم، رنج طاعت را به تن بچشانى، چنانکه شیرینى گناه را به او چشانده بودى؛ پس آنگاه بگویى استغفر اللَّه.» (نهجالبلاغة (للصبحی صالح)، ص 550)