جایگاه نماز

نماز قرب جانان است و معراج مؤمنان؛ میقات عاشقان است و عشق عارفان؛ باب رحمت است و بارگاه قدس؛ درمان همه دردهاست و روشنی چشم بیداردلان؛ نمود بندگی است و حضور در محضر ربوبی.

نماز آن گوهر همیشه تابناکی است که خدای متعال آن را تنها به بعضی از بندگانش تفضّل فرموده است. بر بندگان است که این درّ بی‌بدیل را قدر نهند و آن‌چنان که شایسته است، حقش را به جا آورند و شکرگزار حضرت حق باشند که فرصت بندگی را به آنان ارزانی داشته و درهای رحمت را به رویشان گشوده است.

چقدر زیباست آن زمان که بنده با طهارتِ برخاسته از جان، رو به سوی جانان نموده و تکبیر عشق را با ندای «الله اکبر» سر می‌دهد و آن‌چنان غرق در مناجات با پروردگار خویش می‌شود که گویی کسی در عالم، غیر از او و معبودش نیست؛ و آن‌چنان شرر بر دل افلاکیان می‌زند که همه در حسرت نمازی چنین بمانند. خوشا به حال آنان که چنین‌اند با پروردگارشان! خوشا به حال آنان که عطر خوش نماز، آنان را مدهوش می‌کند و به ملکوت اعلا می‌برد! خوشا به حال آنان که از وقت سحر در فکر یار خویشند و غرق در تجلیات محبوب! خوشا به حال آنان که هر صبح و شام و هر لحظه و ساعتی منتظرند زمان دیدار فرا رسد تا پروانه‌وار هستی خویش را نثار محبوب کنند و در شعلۀ عشقش چنان شعله‌ور شوند که خودی برایشان نماند.

خوشا آنان که الله یارشان بی                             به حمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنان که دائم در نمازند               بهشت جاودان بازارشان بی[1]

نماز حقیقت معراج محبوب و بُراق سلوک به سوی جانان است. نماز آن اسب سپیدی است که وقتی بال‌هایش را باز می‌کند، روح و جان را تا اعلاعلّیین و سرمنزل مقصود سیر می‌دهد. کسانی پیروز این مِیدانند که بتوانند از این مرکب راهوار به خوبی بهره برده و از برکات آن متنعم شوند.

چقدر ستودنی است آن زمان که انسان در مقابل کسی که تمام تار و پود و تمام هستی‌اش از اوست، سرِ تعظیم فرود می‌آورد و با تسبیح پروردگار خویش، ذکر او را با عظمت و جلالت ارج می‌نهد و رب خویش را ستایش می‌کند و از سرِ ادب در مقابل رب‌الارباب کرنش می‌کند!

اوج این تعظیم، زمانی است که با خضوع و خشوع، خود را به خاک می‌افکند و پیشانی‌اش را -که مِهتر اعضای بدن است- به خاک می‌گذارد. او با زبان دل اقرار می‌کند که خاکسار معبودش بوده و کمتر از خاک است. گویی با سجدۀ اول می‌خواهد بگوید: از خاک آفریده شده‌ایم! و با سجدۀ دوم می‌گوید: به خاک باز خواهیم گشت!

انسانی که ابتدایش از خاک بوده و انتهایش نیز خاک است، چه برای گفتن دارد؟ جز اینکه اقرار کند به پستی خویش و کریم‌بودن پروردگار خویش! او با زبان دل چنین نجوا می‌کند: چگونه کسی چون من اجازه یافته در محضر حق متعال سر به سجده گذاشته و ذکر او به زبان بیاورد؟!

 نماز از بهر آن معراج مؤمن شد که هر ساعت

نهی سر بر زمین و خویش را بر آسمان بینی[2]

انسان باید توجه داشته باشد زمانی که به نماز می‌ایستد، محبوب‌ترین عمل در پیشگاه خداوند متعال را اتیان می‌نماید. پاسخی که امام‌صادق{علیه السلام} درباره برترین و محبوب‌ترین عملِ مقرّب دادند،‌ این بود: «مَا أَعْلَمُ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ»[3]؛ چه سعادتی بالاتر از این برای انسان مؤمن که عمل محبوب مولایش را به جا آورد! رسول اکرم{صلوات الله علیه} در فرمایشی گهربار فرمود: «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا»[4]؛ هرقدر نماز عبد، رنگ و بوی خدایی به خود بگیرد، به همان اندازه با معبودش مأنوس گشته و هرقدر این پیوند قوی‌تر باشد، سبب قبولی سایر اعمال خواهد بود.

ادب بندگی

چنین عملی اقتضای ادب متناسب با خود را دارد. آیا دور از ادب نیست که بنده وقتی صلای «حَیَّ عَلَى الصَّلَاة» را می‌شنود، نسبت به آن بی‌تفاوت بوده و آن را به تأخیر اندازد؟! آیا سزاوار است با وجود چنین معبودی که نهایت لطف را به بنده داشته، ادب بندگی را رعایت نکرده و ندای آسمانی پروردگار که او را به مناجات با خویش دعوت می‌کند، اجابت نکند و حق بندگی را به جا نیاورد؟! انسانی که حتی در مقابل والدین خویش نیز این‌گونه نیست و سزاوار نیست والدینش او را به کاری امر کنند اما او بعد از ساعاتی به درخواست آنان پاسخ دهد؛ حاشا و کلّا!

 سالک باید به این نعمت عظیم توجه داشته و بکوشد تا امانت الهی را به خوبی محافظت نماید؛ و به مصداق <لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُم‏>[5]، شکرگزار واقعی آن باشد تا مبادا گرفتار نقمت الهی شده و این نعمت از او پس گرفته شود. او وقتی این‌گونه خود را تحت عنایات بی‌کران حضرت حق متعال مشاهده ‌می‌کند، ادب بندگی حکم می‌کند این الطاف و تفضلات را قدر بداند و به حکم آیۀ <وَ الَّذینَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُون‏>[6]، تمام همّ و غمش محافظت از این گوهر گرانبها باشد.

محافظت بر نماز اول وقت

محافظت بر نماز شئون مختلفی دارد که مهم‌ترین و اولین آن، مراقبت بر اوقات و حدود آن است. به این معنا که سالک باید در وهلۀ اول بر نماز اول وقت اهتمام داشته باشد. امام‌باقر{علیه السلام} در روایت مبارکی محافظت از نماز را این‌گونه بیان می‌فرماید: حق نماز آن است که در اول وقت اقامه شده و هیچ امری بر آن مقدم نشود؛ در غیر این صورت، مصداق سبک‌شمردن نماز است.[7] امام‌کاظم{علیه السلام} می‌فرماید: آخرین کلام پدرم (امام‌صادق{علیه السلام}) این بود: همانا شفاعت ما به کسى که نماز را سبک بشمارد، نخواهد رسید.[8]

نماز در اول وقت، مانند میوۀ رسیده‌ای است که زمان چیدنش فرا رسیده و اگر چیده و استفاده شود، در بهترین زمان به کمال خودش رسیده است؛ به تعبیری، نماز اول وقت مانند لیموشیرین است که در ابتدا شیرین است و هرچه می‌گذرد، تلخ‌تر می‌گردد.

سالکی که در طلب خود جدیّت دارد، از باب «الْمُؤْمِنُ کَیِّس‏»[9] به دنبال عملی است که بتواند به واسطۀ آن به چشم مولایش بیاید و خود را در دل محبوب جا کند. در این‌باره نبی مکرّم اسلام{صلوات الله علیه} می‌فرماید: «أفضَلُ الأَعمالِ عِندَ اللّهِ الصَّلاةُ فی أوَّلِ وَقتِها»[10]؛ نماز اول وقت، بافضیلت‌ترین عمل نزد خدای متعال است. امام‌صادق{علیه السلام} نیز می‌فرمایند: «امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ کَیْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَیْهَا»[11].

انسانی که اعمال، رفتار و افکارش بر محوریت حق است و زاویۀ نگاهش را با کلام مولایش امیرالمؤمنین{علیه السلام} که فرمود: «عَلَیْکَ بِالْآخِرَة»[12]، تنظیم کرده است، هنگام مواجهه با کلام الهی و کلام قدسی اهل‌بیت؟عهم؟ به سادگی از کنار آن عبور نمی‌کند. امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: «أَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ آخِرُهُ عَفْوُ اللَّهِ وَ الْعَفْوُ لَا یَکُونُ إِلَّا مِنْ ذَنْبٍ‏»[13]؛ کسی که نماز را در اول وقتش اقامه می‌کند، قطعاً رضایت الهی شامل او شده، ولی تأخیر در نماز به منزلۀ عفو الهی است. رضاى الهى کجا و عفو و غفران کجا؟ کسى که نمازش را بی‌دلیل به تأخیر اندازد، به تعبیر روایت، مصداق آیه <فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ 4 الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ>[14] خواهد بود.[15] این کمال بی‌لطفى و بی‌ادبی است که بدون عذر موجّه، نماز را به تأخیر اندازیم. کسی که داعیۀ بندگی دارد، تحت هیچ شرایطی از این مهم غافل نخواهد شد.

حضور قلب، شرط قبولی نماز

از دیگر شئون محافظت از نماز، اقامۀ نماز با توجه قلبی و همچنین خضوع و خشوع ظاهری و باطنی است: <الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏>[16]؛ یعنی توجه باطنى و قلبى انسان به خداى متعال و درک این حقیقت که در محضر اوست؛ به گونه‌اى که خدا را انیس خود بیابد و از گفتگو و مناجات با او لذّت ببرد؛ همان‌گونه که امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: «إِذَا کُنْتَ دَخَلْتَ فِی صَلَاتِکَ فَعَلَیْکَ بِالتَّخَشُّعِ وَ الْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِکَ»[17].

 حضور قلب، روح عبادت بوده و یکی از امور بسیار مهم در سلوک الی الله می‌باشد. انسان در وقت انجام عبادت، خود را از خواطر و هم‌ّ و غم دنیا فارغ کند و دل را یکسره برای عبادت و مناجات با حق متعال خالص سازد.

برای این امر لازم است او برای عبادت خود وقتی معین کند و در آن ‌وقت، خود را موظف به عبادت بداند و اشتغال دیگری برای خود قرار ندهد. در ضرورت تحصیل حضور قلب همین بس که بدانیم نماز بی‌حضور قلب، نماز حقیقی نیست. وقتی نماز از حقیقت و باطن خود جدا شد و به صورت یک عمل بی‌روح در آمد، تمام ثمرات و فوایدی که در آیات و روایات برای آن آمده، در چنین نمازی وجود نخواهد داشت و چه بسا موجب دوری از خداوند شود.

امام‌باقر{علیه السلام} می‌فرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیُرْفَعُ لَهُ مِنْ صَلَاتِهِ نِصْفُهَا أَوْ ثُلُثُهَا أَوْ رُبُعُهَا أَوْ خُمُسُهَا فَمَا یُرْفَعُ لَهُ إِلَّا مَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ بِقَلْبِه‏»[18]. معیار و ملاک قبولی نماز، مقدار اقبال و توجه قلبی به نماز است.

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند    که برونِ در چه کردی که درون خانه آیی؟![19]

حضور قلب در نماز و توجه باطنی به حق متعال در چنان درجه‌ای از اهمیت قرار دارد که در برخی روایات، قبولی تمامی نمازها در گرو یک‌نماز کامل و مقبول بیان شده است. در این خصوص، ‌امام‌باقر{علیه السلام} می‌فرماید: «إِذَا مَا أَدَّى الرَّجُلُ صَلَاةً وَاحِدَةً تَامَّةً قُبِلَتْ جَمِیعُ صَلَاتِهِ»[20]؛ از این رو، اکتفانمودن به صورت نماز و قشر آن و محروم‌ماندن از برکات و کمالات باطنی آن، از بالاترین مراتب خسران و زیانکاری است.

امام‌صادق{علیه السلام} در روایتی می‌فرماید: «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ إِلَى الصَّلَاةِ أَقْبَلَ اللَّهُ؟عز؟ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ فَلَا یَزَالُ مُقْبِلًا عَلَیْهِ حَتَّى یَلْتَفِتَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ؛ فَإِذَا الْتَفَتَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَعْرَضَ عَنْهُ»[21]؛ وقتی بنده به نماز می‌ایستد و به سوی خدا رو می‌کند، خدای متعال نیز رو به سوی او دارد تا زمانی که سه‌بار از یاد خدا غافل شود؛ در این هنگام خدای سبحان نیز از او اعراض می‌کند. بلاتشبیه، اگر انسان با یک شخصیت بزرگی گفتگو کند و در خلال بحث به او پشت کند، آیا بی‌ادبی نیست و موجب رنجش آن بزرگ نمی‌شود؟! چگونه است که انسان در مقابل حق متعال ایستاده و از او روی برگرداند؟!

اگر نه روى دل اندر برابرت دارم                            من آن نماز حساب نماز نشمارم‏

مرا غرض ز نماز این بود که پنهانى                          حدیث درد فراق تو با تو بگذارم‏

وگرنه این چه نمازى بود که من بى‏تو                       نشسته روى به محراب و دل به بازارم‏[22]

خلاصه، اگر انسان قدم در وادی انسانیت گذارده و دل به دریای بی‌کران لطف و محبت خدای متعال ببندد، باید تمامی همتش را طَبق اخلاص گذارده و با توکل به ذات مقدس ربوبی و عمل به دستوراتش، خود را در مسیر این رود عظیم قرار دهد تا مورد لطف و عنایت حضرت دوست قرار گیرد.

آثار اهتمام به نماز

اهتمام به نماز -مخصوصاً در اول وقت- برای سالک آثار مهمی را به همراه دارد که در ذیل به برخی اشاره می‌شود:

  1. برطرف‌شدن ناراحتی‌ها: کسی که مقید به نماز اول وقت باشد از ناراحتی‌ها به دور خواهد بود. رسول گرامی اسلام{صلوات الله علیه} می‌فرماید: «مَا مِنْ عَبْدٍ اهْتَمَّ بِمَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ وَ مَوَاضِعِ الشَّمْسِ إِلَّا ضَمِنْتُ لَهُ الرَّوْحَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ انْقِطَاعَ الْهُمُومِ وَ الْأَحْزَانِ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ»‏[23]؛ هر بنده‌ای که اهتمام در رعایت اوقات نماز بورزد و در مواضع آفتاب برای وقت نمازش دقّت کند، من برای او راحتیِ هنگام مرگ و قطع‌شدن هموم و رفع درد و نجات از آتش جهنم را ضمانت می‌کنم.
  2. ایمنی از بلاهای آسمانی: رسول مکرم اسلام{صلوات الله علیه} وعده داده است: «إِذَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَاهَةً مِنَ السَّمَاءِ عُوفِیَ مِنْهَا حَمَلَةُ الْقُرْآنِ وَ رُعَاةُ الشَّمْسِ أَیِ الْحَافِظُونَ لِأَوْقَاتِ الصَّلَوَاتِ وَ عُمَّارُ الْمَسَاجِدِ»[24]؛ هنگامی که خداوند سبحان بلای آسمانی نازل کند، حاملین قرآن و رعایت‌کنندگان خورشید (یعنی کسانی که اوقات نماز را مراعات کنند و مساجد را آباد می‌سازند) از این آفت در امانند.
  3. ایمنی از شرّ شیطان: امیرالمؤمنین{علیه السلام} می‌فرماید: «الصَّلَاةٌ حِصْنُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّیْطَانِ»[25]. در روایتی دیگر، امام‌صادق{علیه السلام} فرمودند: «مَلَکُ الْمَوْتِ یَدْفَعُ الشَّیْطَانَ عَنِ الْمُحَافِظِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ یُلَقِّنُهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ فِی تِلْکَ الْحَالَةِ الْعَظِیمَةِ»[26]؛ ملک‌الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می‌کند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می‌نماید. پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} فرمودند: شیطان تا زمانی که مؤمن بر نمازهای پنج‌گانه در وقت آن محافظت کند، پیوسته از او در هراس است؛ اما وقتی آنها را ضایع نمود، بر وی جرئت پیدا کرده و او را در گناهان بزرگ می‌اندازد.[27]
  4. برآورده‌شدن خواسته‌ها: امام حسن عسکری{علیه السلام} فرمودند: حضرت موسی{علیه السلام} از پروردگار خویش پرسید: خدایا! پاداش کسی که نمازش را اول وقت می‌خواند، چیست؟ خداوند تبارک و تعالی فرمود: خواهش و خواسته او را برآورده می‌کنم و بهشت را بر او مباح می‌گردانم.[28]
  5. پیشگیری از ارتکاب فحشا و منکر: حق متعال چنین فرموده است: <إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ>[29]. جوانی از انصار در عین حال که با پیامبر نماز می‌خواند، مرتکب گناه نیز می‌شد. هنگامی که جریان را به پیامبر گفتند، حضرت فرمود: بالأخره روزی نمازش او را از گناه باز می‌دارد. چندان طول نکشید که جوان متنبه شد و توبه کرد.[30]
  6. ورود به بهشت: بهشت پاداش کسی است که اوقات نماز را رعایت کرده و در اول وقت آن را اقامه کند. رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود: «إِنَّ رَبَّکُمْ یَقُولُ: هَذِهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ الْمَفْرُوضَاتُ فَمَنْ صَلَّاهُنَّ لِوَقْتِهِنَّ وَ حَافَظَ عَلَیْهِنَّ لَقِیَنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ عِنْدِی عَهْدٌ أُدْخِلُهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ مَنْ لَمْ یُصَلِّهِنَّ لِوَقْتِهِنَّ وَ لَمْ یُحَافِظْ عَلَیْهِنَّ فَذَلِکَ إِلَیَّ إِنْ شِئْتُ عَذَّبْتُهُ وَ إِنْ شِئْتُ غَفَرْتُ لَه»[31]؛ خدای شما می‌فرماید: این نمازهای پنج‌گانه فریضه است؛ پس کسی که این نمازها را در وقتش به جا آورد و محافظت بر آن نماید، روز قیامت مرا ملاقات خواهد کرد و بر عهده من است که او را وارد بهشت کنم؛ و کسی که در وقتش نمازها را به جا نیاورد و محافظت بر آن نکند، اگر بخواهم او را عذاب می‌کنم و اگر بخواهم او را می‌بخشایم.
  7. خشنودی خداوند: امام‌صادق{علیه السلام} در این باره می‌فرمایند: خواندن نماز در اول وقت و در اولین فرصت، کاری مستحب و پاداش‌افزاست.[32] پس معلوم می‌شود که نماز اول وقت، موجب جلب محبت حضرت حق می‌گردد و چه غایتی برتر از این که بنده بتواند با عمل خود موجبات جلب رضایت مولایش را فراهم آورد! کسب خشنودی حق متعال یکی از مهمترین اهداف زندگی سالک است و اساساً «مقام رضا» یکی از مقامات عالیه سلوکی و یکی از مراقبات مراتب عالی است.

در پایان باید گفت: انسانِ گرفتار در وادی تیه باید راه چاره‌ای پیدا کند تا در این هیاهو خود را از چنگ غفلت و شیاطین جنی و انسی برهاند و موجبات رضایت مولای حقیقی‌اش را فراهم سازد؛ و حقیقتاً چه وسیله‌ای بهتر از نماز؟!

ان‌شاءالله، خدای رحمان توفیق انجام نماز اول وقت با حضور قلب را به پویندگان راهش و عاشقان وصالش عنایت فرماید!

گزارش محتوا

چنان‌که پیشتر اشاره شد، در مکتب تربیتی مرحوم ملاحسینقلی همدانی؟رضو؟ نماز اول وقت از ابتدایی‌ترین دستورات است که سالک نباید در رعایت آن کوتاهی کند؛ تا اینکه بعد از مداومت بر آن، آثارش بر روح او نمایان شود و بتواند با حضور قلب و کیفیت بیشتری جامۀ عمل بر آن بپوشاند. بر همین اساس این مجلد با محتوای یک اربعین درباره «اهتمام به نماز اول وقت» تنظیم شده و محتوای آن با محورهای زیر سامان یافته است:

  • اهمیت نماز: نه‌روز؛
  • پیامدهای بی‌نمازی: دو روز؛
  • آثار نماز: چهار روز؛
  • حضور قلب: پنج روز؛
  • اهمیت نماز اول وقت: دوازده‌روز؛
  • پیامدهای تأخیر در نماز: سه‌روز؛
  • آثار نماز اول وقت: سه‌روز؛
  • نماز جماعت: دو روز.
 

[1]. دیوان باباطاهر، ص139.

[2]. دیوان فیاض لاهیجى، ص18.

[3]. الکافی، ج‏3، ص264.

[4]. فلاح‌السائل، ص127؛ اوّلین چیزى که بنده را به خاطرش محاسبه مى‌کنند نماز است؛ اگر نمازش پذیرفته شود، اعمال دیگرش نیز پذیرفته مى‌شود و اگر نمازش ردّ شود، سایر اعمالش نیز ردّ خواهد شد.

[5]. ابراهیم، 7.

[6]. المؤمنون‏، 9.

[7]. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ؟عهما؟ أَنَّهُ قَال:‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ؟عز؟ <وَ الَّذِینَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ‏> قَالَ: هَذِهِ الْفَرِیضَةُ مَنْ صَلَّاهَا لِوَقْتِهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا لَا یُؤْثِرُ عَلَیْهَا غَیْرَهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً لَا یُعَذِّبَهُ وَ مَنْ صَلَّاهَا لِغَیْرِ وَقْتِهَا غَیْرَ عَارِفٍ بِحَقِّهَا مُؤْثِراً عَلَیْهَا غَیْرَهَا کَانَ ذَلِکَ إِلَیْهِ؟عز؟ فَإِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ وَ إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ»؛ دعائم‌الإسلام، ج‏1، ص135؛ «امام‌باقر{علیه السلام} درباره گفته خداوند؟عز؟ «و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مى‏کنند» فرمود: مقصود همین نماز واجب است که هر کسی آن در وقتش بخواند، حقش را بداند و کارى را بر آن مقدم ندارد، خداوند بى‏گناهی‌اش را مى‏نویسد و عذابش نمى‏کند؛ و هر کسی در غیر وقتش بخواند، حق نماز را نداند و کارهاى دیگر را بر آن مقدم کند، سرانجامش با خداست؛ اگر خواست او را مى‏آمرزد و اگر خواست عذاب مى‏کند».

[8]. الکافی، ج‏3، ص270.

[9]. عیون‌الحکم، ص30.

[10]. الصلاة فی الکتاب و السنة، ص52.

[11]. بحارالأنوار، ج‏65، ص149.

[12]. عیون‌الحکم، ص335.

[13]. من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص217.

[14]. الماعون، 4 و 5.

[15]. وسائل‌الشیعة، ج4، ص124.

[16]. المؤمنون، 2.

[17]. الکافی، ج‏3، ص300.

[18]. همان، ص363.

[19]. کلیات عراقی، ص42.

[20]. الکافی، ج3، ص269.

[21]. ثواب‌الأعمال، ص229.

[22]. مجموعه رسائل فیض، ص14.

[23]. الأمالی (للمفید)، ص136.

[24]. مستدرک‌الوسائل،‌ ج3، ص149.

[25]. عیون‌الحکم، ص66.

[26]. من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص137.

[27]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: لَا یَزَالُ الشَّیْطَانُ ذَعِراً مِنَ الْمُؤْمِنِ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ فَإِذَا ضَیَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَیْهِ فَأَدْخَلَهُ فِی الْعَظَائِم‏»؛ الکافی، ج‏3، ص269.

[28]. بحارالأنوار، ج‏13، ص328.

[29]. العنکبوت، 45.

[30]. برگرفته از: بحارالانوار، ج79، ص198؛ به نقل از: پرسمان نماز، ص70.

[31]. ثواب‌الأعمال، ص29.

[32]. بحارالانوار، ج80، ص13.

فهرست مطالب