دستورات اخلاق توحیدی- کتاب سوم- نماز اول وقت > روز بیستویکم تا روز سیودوم: اهمیت نماز اول وقت
روز بیستویکم: اهمیت نماز اول وقت
مراقبت بر نماز اول وقت
<وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُون>[1]
«و آنان که همواره بر [اوقات و شرایط ظاهرى و معنوى] نمازهایشان محافظت دارند.»
محافظت بر نماز
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{علیه السلام} فِی قَوْلِ اللَّهِ؟عز؟ <وَ الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ> قَالَ: هَذِهِ الْفَرِیضَةُ مَنْ صَلَّاهَا لِوَقْتِهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا لَا یُؤْثِرُ عَلَیْهَا غَیْرَهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً لَا یُعَذِّبَهُ وَ مَنْ صَلَّاهَا لِغَیْرِ وَقْتِهَا غَیْرَ عَارِفٍ بِحَقِّهَا مُؤْثِراً عَلَیْهَا غَیْرَهَا کَانَ ذَلِکَ إِلَیْهِ؟عز؟ فَإِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ وَ إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ.»[2]
«امامباقر{علیه السلام} درباره گفته خداوند؟عز؟ «و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مىکنند» فرمود: مقصود همین نماز واجب است که هر کسی آن را در وقتش بخواند، حقش را بداند و کارى را بر آن مقدم ندارد، خداوند؟عز؟ سند بىگناهی او را امضا میکند و عذابش نخواهد کرد؛ و هرکه نماز را در غیر وقتش بخواند، حق نماز را ادا نکند و کارهاى دیگر را بر آن مقدم کند، سرانجامش با خداست؛ اگر خواست او را مىآمرزد و اگر خواست عذابش مىکند.»
سخن آیتالله سیدعلی آقای قاضی{رحمة الله علیه}
نماز را بازاری نکنید! اول وقت به جا آورید و با خضوع و خشوع بخوانید! اگر نماز را حفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند؛ تسبیح فاطمۀ صدیقۀ کبری؟سها؟ که از ذکر کثیر به شمار میآید و آیتالکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.[3]
***
من همى خواهم که گیرم خلوتى وز همه خلقان بجویم عزلتى
دیده را بر بندم از کار جهان ترک گویم مال و ملک و خان و مان
شرح راه فقر و سیر سالکان بازگو اطوار و درد رهروان
شیخ گفت او را چه ره جویى بجو یا شریعت یا طریقت بازگو
یا طریق خاص گویم یا که عام هرچه مىخواهى بخواه اى نیکنام!
گفت: راز هر دو کن با من بیان تا مگر گردم ز هر دو رازدان
گفت: راه عام اول گویمت در شریعت ز آب رحمت شویمت
رو نماز پنج وقت اى مرد کار بىتعلل با جماعت مىگزار[4]
وعدۀ دیدار
روزی که شاه پهلوی از ایران فرار کرد، حدود سیصد خبرنگار اطراف منزل امام در نوفللوشاتو جمع شده بودند. امام روی تختی ایستاد و چند خبرنگار سؤال خود را مطرح کردند و امام جواب داد. وقتی صدای اذان ظهر شنیده شد، بلافاصله امام آنجا را ترک کرد و فرمود: وقت فضیلت نماز ظهر میگذرد. تمام حاضران از این کار امام متعجب شدند. از امام خواهش کردند که چند دقیقهای صبر کند تا حداقل چند سؤال دیگر مطرح شود. امام با عصبانیت فرمود: به هیچ وجه نمیشود! و رفتند.[5]
***
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ قَلْبِی بَارّاً وَ عَیْشِی قَارّاً وَ رِزْقِی دَارّاً وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَ قَبْرِ رَسُولِکَ{صلوات الله علیه} مُسْتَقَرّاً وَ قَرَاراً.»[6]
«خدایا! قلبم را نیکوکار و عیشم را پایدار و روزیام را فراخ و قرارگاه مرا در کنار قبر پیامبرت{صلوات الله علیه} قرار ده!»
روز بیستودوم: اهمیت نماز اول وقت
اقامه نماز در اوقات آن
<وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ... ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرین>[7]
«و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب برپا دار... این براى یادکنندگان تذکّر و یادى است.»
برتری اول وقت
«قَالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: لِکُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَانِ وَ أَوَّلُ الْوَقْتِ أَفْضَلُهُ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَجْعَلَ آخِرَ الْوَقْتَیْنِ وَقْتاً إِلَّا فِی عُذْرٍ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ.»[8]
«امامصادق{علیه السلام} مىفرماید: هر نماز دارای دو وقت است و ابتدای وقت آن بهتر است؛ و کسى نباید آخر وقت را وقت نماز قرار دهد، مگر آنکه عذر موجّهى داشته باشد.»
بهترین بندگان
«قالَ رَسولُ اللهِ{صلوات الله علیه}: إنَّ خیارَ عِبادِ اللّهِ الَّذینَ یُراعونَ الشَّمسَ و القَمَرَ و النُّجومَ و الأَظِلَّةَ لِذِکرِ اللّه.»[9]
«پیامبر خدا{صلوات الله علیه}: بهترین بندگان خدا آنانند که براى یادکردن خدا، خورشید و ماه و ستارگان و سایهها را زیر نظر دارند.»
سخن امامخمینی{رحمة الله علیه}
انسان متعبد باید اوقات عبادتش موظف باشد. البته اوقات نماز را که مهمترین عبادات است را باید حفظ کند و آنها را در اوقات فضیلت به جا آورد و در آن اوقات براى خود شغل دیگرى قرار ندهد و همانطور که براى کسب مال و منال و براى مباحثه و مطالعه، وقت موظف قرار مىدهد، براى این عبادات نیز قرار دهد که در آن وقت فارغ از امور دیگر باشد تا حضور قلب، که مغز و لبّ عبادات است، براى او میسور باشد؛ ولى اگر مثل نویسنده، نماز را با تکلف به جا آورد و قیام به عبودیت معبود را از امور زائد بداند، البته آن را تا آخر وقت امکان تأخیر مىاندازد و در وقت اتیان آن نیز به واسطۀ آنکه کارهاى مهمى به نظر و گمان خود مزاحم با آن مىبیند، سر و دست شکسته اتیان مىکند. چنین عبادتى نورانیت ندارد؛ اینکه سهل است، بلکه مورد غضب الهى است و چنین شخصى مستخفّ به نماز و متهاون در امر آن است. به خداى تعالى پناه مىبرم از خفیفشمردن نماز و مبالاتنکردن به امر آن![10]
***
برخیز به هنگام که هنگام نماز است
صبح است و در رحمت حق بر همه باز است
گلبانگ اذان برشنو از خانه الله
آوای فرشته است که در راز و نیاز است
از قله سرگشتگی خویش فرود آی
سر نِه به سر سجده که معراج نماز است
کوتاه کن این قصه و از رنگ تعلق
بگریز و مگو راه به الله دراز است
الحمد سفیری است سفرساز و خوشآهنگ
تا بارگه دوست که او بندهنواز است[11]
پرواز در ملکوت
روزی آیتالله شهید دستغیب{رحمة الله علیه} سوار هواپیما شد و خواست برای اقامۀ نماز اول وقت از هواپیما پیاده شود اما مسئولان گفتند: درِ هواپیما بسته است و اجازۀ خروج به کسی داده نمیشود. شهید دستغیب{رحمة الله علیه} بسیار ناراحت شد و آثار افسردگی و بغض در چهرهاش نمایان شد. لحظهای به حالت سکوت ایستاد که گویی ارتباطی با مبدأ هستی و یک تصمیم و گشودن پنجرهای برای پرواز بود. هواپیما روشن شد اما همان لحظه آتشی از داخل موتور هواپیما زبانه کشید و خدمۀ هواپیما هراسان شدند. خلبان بلافاصله هواپیما را خاموش کرد و در باز شد و از مسافران خواسته شد به سرعت پیاده شوند. بعد از آن گفتند: هواپیما دچار نقص فنی شده و پرواز با چند ساعت تأخیر انجام میشود.
تنها کسی که از عمق جان خوشحال شد، شهید دستغیب{رحمة الله علیه} بود؛ چون مرتب میگفت: وقت نماز است! همگی به سالن فرودگاه رفتند و نماز مغرب و عشا را خواندند. پس از خواندن نماز اعلام شد که هواپیما آماده پرواز است و مسافران سوار شوند.[12]
***
«اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ مَرْضَاتَکَ طَلَبْتُ وَ ثَوَابَکَ ابْتَغَیْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْتَحْ قَلْبِی لِذِکْرِکَ وَ ثَبِّتْنِی عَلَى دِینِکَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ.»[13]
«خدایا! به سوی تو رو کردم و خشنودی تو را خواستم و پاداش تو را اراده کردم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل کردم؛ خدایا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و گوشهای دلم را به ذکرت باز کن و بر دینت و دین پیامبرت پایدارم بدار و دلم را پس از آنکه هدایت کردی منحرف مساز و بر من از نزد خود رحمتی ببخش! به راستی که تو بسیار بخشندهای.»
روز بیستوسوم: اهمیت نماز اول وقت
پاداشِ بزرگِ اقامهکنندگان نماز
<لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ الْمُقیمینَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ أُولئِکَ سَنُؤْتیهِمْ أَجْراً عَظیماً>[14]
«ولى از میان آنان، استواران در دانش، مؤمنانِ نمازگزاران، زکاتدهندگان و ایمانآورندگان به خدا و روز قیامت به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده ایمان مىآورند؛ که به زودى همه آنان را پاداشى بزرگ خواهیم داد.»
رضوان الهی
«قَالَ الإمامُ الصّادِق{علیه السلام}: أَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ آخِرُهُ عَفْوُ اللَّهِ وَ الْعَفْوُ لَا یَکُونُ إِلَّا مِنْ ذَنْب.»[15]
«امامصادق{علیه السلام} میفرماید: نماز اول وقت موجب خشنودى خداوند و نماز آخر وقت باعث بخشش حق متعال است؛ باید دانست که بخشش زمانی اتفاق میافتد که گناهی انجام شده باشد.»
سخن آیتالله مکارم شیرازی؟حفظ؟
نماز اول وقت «رضوان اللّه» و نماز آخر وقت «غفران اللّه» است و رضاى الهى کجا و عفو و غفران کجا؟ عفو او به خاطر گناه است و گویا کسى که نمازش را به تأخیر انداخته، جرمى مرتکب شده است. به خاطر توجه ائمه؟عهم؟ به نماز اول وقت، شیخ طوسى{رحمة الله علیه} از روایات چنین استفاده کرده که تأخیر نماز از وقت فضیلتش جایز نیست.
باید گفت: کمال بىلطفى است اگر بدون عذر موجّه نماز را به تأخیر بیندازیم. چگونه اگر شخصیت بزرگى وقت خاصى را براى ملاقات با ما مقرر کند، خشنود شده و تأخیر نکرده و با خوشحالى استقبال مىکنیم، ولى براى اول وقتى که خدا ما را به سوى خود فراخوانده سهلانگارى مىکنیم؟!
با توجه به همین مطلب بود که پیامبر گرامى اسلام{صلوات الله علیه} در اول وقت مىفرمود: «اَرِحنا بلال»؛ اى بلال! با اذانگفتن ما را از اشتغالات دنیوى رهایی بخش![16]
***
دل را به نور عشق صفا میدهد نماز جان را به یاد دوست جلا میدهد نماز
از خارزار شرک اگر بگذری به صدق باغ تو را ز جلوه صفا میدهد نماز
تا بنگری جمال حقیقت ز معرفت سرچشمهات ز آب بقا میدهد نماز
پای تو را ز قید تعلق رها کند دست تو را به دست دعا میدهد نماز
هر دم که سر به سجدۀ اخلاص مینهی روشندلی ز یاد خدا میدهد نماز
چون بشنوی صلای مؤذن شتاب کن کز بارگاه قدس ندا میدهد نماز[17]
ثمرۀ نماز اول وقت
آقا مهدی (شهید زینالدین) از کودکی یاد گرفته بود که نمازهایش را اول وقت بخواند. فرمانده لشکر هم که شد، اینقدر رعایت میکرد که رزمندههای دیگر نیز به نماز اول وقت عادت کرده بودند. بعد از شهادتش، چهار نفر از دوستانش در چهار شهر مختلف در خواب دیدند که مهدی با لباس احرام روی کعبه ایستاده و طوافکنندهها را هدایت و فرماندهی میکند. از او میپرسند: آقا مهدی! چه شد که شما اینجا نیز فرمانده هستی و این مقام را داری؟ او در پاسخ گفته بود: این مقام به خاطر همان نمازهای اول وقت است که در دنیا خواندم.[18]
***
«اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی ذَنْبِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ.»[19]
«خدایا! تو پادشاه حق و روشن هستی؛ جز تو معبودی نیست؛ تو منزهی؛ من به خودم ستم کردم؛ پس گناهم را بر من ببخش! که گناهان را جز تو کسی نمیبخشد!»
روز بیستوچهارم: اهمیت نماز اول وقت
لزوم محافظت بر اوقات نماز
<حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتین>[20]
«بر تمام نمازها و به خصوص نماز میانه محافظت و مراقبت کنید و فروتنانه براى خدا بپا خیزید!»
پرهیز از تباهکردن نماز
«قَالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا فَأَقَامَ حُدُودَهَا رَفَعَهَا الْمَلَکُ إِلَى السَّمَاءِ بَیْضَاءَ نَقِیَّةً وَ هِیَ تَهْتِفُ بِهِ حَفِظَکَ اللَّهُ کَمَا حَفِظْتَنِی وَ اسْتَوْدَعَکَ اللَّهُ کَمَا اسْتَوْدَعْتَنِی مَلَکاً کَرِیماً وَ مَنْ صَلَّاهَا بَعْدَ وَقْتِهَا مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ فَلَمْ یُقِمْ حُدُودَهَا رَفَعَهَا الْمَلَکُ سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً وَ هِیَ تَهْتِفُ بِهِ ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ کَمَا ضَیَّعْتَنِی وَ لَا رَعَاکَ اللَّهُ کَمَا لَمْ تَرْعَنِی.»[21]
«امامصادق{علیه السلام} فرمود: هرگاه بنده نماز را در اول وقت بخواند و حدود آن را پاس بدارد، آن نماز به گونهاى سپید و پاکیزه به درگاه خدا بالا میرود و میگوید: مرا حفظ کردى؛ پس خداوند تو را حفظ کند! اما اگر نماز را در اول وقت نخواند و حدودش را پاس ندارد، نماز به گونهاى سیاه و تاریک برگردد و گوید: مرا ضایع کردى؛ پس خدا تو را ضایع کند!»
سخن آیتالله سیدعلی آقای قاضی{رحمة الله علیه}
علامه طباطبایی و آیتالله بهجت؟رهما؟ از استادشان (آیتالله قاضی{رحمة الله علیه}) نقل میکردند که ایشان میفرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند![22]
سخن آیتالله بهجت{رحمة الله علیه}
بعد از فوت مرحوم آخوند ملا فتحعلی سلطانآبادی، ایشان را در خواب دیدند و پرسیدند: ما چه کار کنیم؟ ایشان میفرماید:
- حقوق مالی خود را نگذارید تا سر سال بماند؛ بلکه در همان ماه کارش را تمام کنید و بپردازید!
- نماز را در اول وقت آن بخوانید!
- به گمانم فرمود: با مردم به انصاف رفتار نمایید![23]
***
ای رمیده طبع تو از ذیصلاح کردهای خود غیبت نیکان مباح
عالمی گر پیرو سنت شود مقصدش زان پیروی، غربت شود
چون رسد وقت نماز، از جا جهد ترک صحبت داده، شغل از کف نهد[24]
عهدبستن برای نماز اول وقت
روزی نزدیک ظهر به منزل شهید رجایی رفتم. صدای اذان که شنیده شد، ایشان از جا برخاستند و برای اقامۀ نماز آماده شدند. ایشان را صدا زدند که غذا آماده است و سرد میشود؛ اگر اجازه میفرمایید، بیاوریم. شهید رجایی در همان حال فرمودند: خیر، بعد از نماز. نگاهی به صورت آرام و چهرۀ متبسّم شهید رجایی انداختم. با لبخند به من گفت: عهد کردهام هیچوقت قبل از نماز ناهار نخورم؛ و اگر روزی ناهار را قبل از نماز خوردم و نماز را اول وقت نخواندم، فردایش را روزه بگیرم. همیشه به کار بگویید: وقتِ نماز است؛ و به نماز نگویید: کار دارم![25]
***
«لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ وَ الْخَیْرُ فِی یَدَیْکَ وَ الشَّرُّ لَیْسَ إِلَیْکَ وَ الْمَهْدِیُّ مَنْ هَدَیْتَ لَا مَلْجَأَ مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ سُبْحَانَکَ وَ حَنَانَیْکَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ سُبْحَانَکَ رَبَّ الْبَیْتِ.»[26]
«گوش به فرمانم و در راه خدمتم و بر آن رستگار شدم؛ و خوبی به دست توست و بدی به سوی تو راه ندارد؛ و هدایتشده کسی است که تو هدایتش نموده باشی؛ گریز و پناهی از نزد تو نیست، مگر به سوی خودت؛ تو منزهی و رحمت مکرر از تو میطلبم؛ تو مبارک و بلندمرتبهای؛ تو منزهی ای صاحبِ خانه کعبه!»
روز بیستوپنجم: اهمیت نماز اول وقت
خیر عظیم
<وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم>[27]
«و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و وام نیکو به خدا بدهید! و آنچه را از عمل خیر براى خود پیش مىفرستید، آن را نزد خدا به بهترین صورت و بزرگترین پاداش خواهید یافت؛ و از خدا آمرزش بخواهید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»
فاصله اول و آخر وقت
«قَالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: إِنَّ فَضْلَ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَى الْآخِرِ کَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْیَا.»[28]
«امامصادق{علیه السلام} فرمود: فضیلت اوّل وقت بر آخر وقت همچون فضیلت آخرت بر دنیاست.»
سخن آیتالله بهجت{رحمة الله علیه}
از آیتالله بهجت{رحمة الله علیه} دربارۀ معنای روایت «الْمُؤْمِنُ لَهُ... صَلَاةٌ فِی شُغُل»[29] پرسیده شد. ایشان فرمودند: یعنی در وقت اشتغال به کار، نمازش را به موقع میخواند. در ادامه پرسیده شد: این برای مؤمن چه امتیازی میتواند باشد؟ فرمود: یعنی به واسطۀ شغلش از نماز منصرف نمیشود؛ قطعاً داعی و صارف قوی لازم دارد که از بازار و گرمی آن و کار در وقت نماز دست بردارد؛ هرچند دیگران هم نماز میخوانند؛ ولی ممکن است تأخیر بیندازند و مواظب اول وقت و وقت فضیلت و درک آن نباشند و از آنها فوت شود.[30]
***
عالمى گر پیرو سنت شود مقصدش زان پیروى غربت شود
چون رسد وقت نماز از جا جهد ترک صحبت داده، شغل از کف نهد[31]
اشتغال به دنیا
تمام دارایی او دو درهم بود. همان دو درهمی که روزی پیامبر{صلوات الله علیه} پس از نماز جماعت در مسجد به او امانت داده بود. خود را سرزنش میکرد که چرا در برابر این امتحان الهی سربلند بیرون نیامده بود.
سعد، یکی از یاران پیامبر{صلوات الله علیه} بود که از مال دنیا بهرهای نداشت ولی همیشه برای نماز جماعت پشت سر پیامبر{صلوات الله علیه} حاضر میشد. او گاهی پس از نماز از فقر و بیچارگیاش نزد پیامبر{صلوات الله علیه} شکوه میکرد و مینالید. پیامبر{صلوات الله علیه} نیز به او دلداری میداد و برایش دعا میکرد که امیدوارم روزی به لطف خدا بینیاز شوی.
تا اینکه روزی جبرئیل نازل شد و دو درهم به حضرت رسول{صلوات الله علیه} داد و فرمود: ای رسول خدا! این مبلغ را به سعد بدهید تا با تجارت امورات زندگیاش را بگذراند. همان روز مثل همیشه سعد در صفهای آغازین ایستاده بود و در نماز شرکت داشت. پس از پایان نماز، پیامبر{صلوات الله علیه} سعد را به سوی خود خواند و دو درهم را به عنوان سرمایهای برای تجارت به سعد داد. حال سعد در اندیشه بود و در اعماق افکارش به دنبال دلیل موجهی میگشت که خود را معاف کند. پس از گرفتن دو درهم از دستان مبارک پیامبر{صلوات الله علیه}، گویی دری تازه بر روی سعد گشوده شده بود.
کمکم سرمایۀ او زیاد شد و به برکت آن دو درهم، هرچه میخرید با قیمت بیشتری میفروخت. پس از مدت کمی زندگیاش از این رو به آن رو شد. او رفتهرفته شهرت یافت تا جایی که در نزدیکی مسجد دکانی گرفت و به کسب و کار مشغول شد، ولی پس از مدتی، دیگر سعد همان سعد گذشته نبود. کمتر کسی او را میدید که برای ادای نماز جماعت پشت سر پیامبر{صلوات الله علیه} حاضر شود. او آنقدر مشغول مالاندوزی شده بود که تنها گهگاهی به مسجد میآمد. روزی پیامبر{صلوات الله علیه} پس از پایان نماز از مسجد خارج شد. در راه سعد را دید که سرگرم کسب و کار است. به او فرمود: ای سعد! دنیا زیاد تو را مشغول کرده است. سعد گفت: ای رسول خدا! چه کنم گرفتاری امانم را بریده، شریک و شاگردی ندارم، باید دکان را بچرخانم، اگر به نماز جماعت در مسجد حاضر شوم، تأخیر زیادی در کارم پدید میآید.
دل پیامبر اسلام{صلوات الله علیه} از شنیدن سخنان سعد رنجید و از پاسخهای سودجویانۀ او اندوهگین شد. ساعتی گذشت و جبرئیل دوباره نازل شد و فرمود: ای رسول خدا! خداوند از غم دل شما آگاه است؛ شما حالت گذشتۀ او را دوست دارید یا حالت امروز او را؟ حضرت فرمود: حالت گذشتۀ او که سر وقت در نماز حاضر میشد و به یاد خدا بود، از نظر من جزء باارزشترین اوقات او بود. جبرئیل گفت: پس آن مبلغی را که نزد او به امانت بود، پس بگیرید.
وقت ظهر شده بود و نزدیک اذان، بازار خیلی شلوغ بود و همه به کسب و کار مشغول بودند. سعد نیز همچون دیگران مشغول بود، آنقدر که متوجه حضور پیامبر{صلوات الله علیه} نشد. پیامبر{صلوات الله علیه} او را صدا زد و فرمود: ای سعد! آن دو درهم را به ما برگردان! او که از این قضیه غافل بود، خواست به جای دو درهم، پنجاه درهم را تقدیم ایشان کند، ولی پیامبر{صلوات الله علیه} فرمود: همان دو درهم ما را بس است، ولی او باز منظور پیامبر{صلوات الله علیه} را متوجه نشد. آن دو درهم را به ایشان بازگرداند.
پس از آن روز، رفتهرفته وضع مالی سعد، خرابتر میشد تا جایی که کم کم به وضع گذشتۀ خود و روزگار فقر و تنگدستی برگشت. برکت از مال و کسب و روزی او رفته بود. کمکم سعد به مسجد پناه آورد و بازهم مانند گذشته همیشه جزء نخستین کسانی بود که در صف اول پشت سر پیامبر{صلوات الله علیه} نماز را به جماعت میخواند. تنها او در این حسرت مانده بود که چرا زرق و برق دنیا او را فریفته و چهار روز دنیا را به ثواب بس عظیم نماز در پیشگاه حق فروخته بود.[32]
***
«وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ.»[33]
«روی خود را گرداندم به سوی آن کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، دانای پنهان و آشکار است؛ در حالی که از باطل به حق میل کرده و مسلمانم و از مشرکین نمیباشم؛ همانا نماز و عبادت و زندگانی و مرگم همه از آن پروردگار عالمیان است که شریکی برای او نیست؛ و به همین فرمان داده شدم و از مسلمانان میباشم.»
روز بیستوششم: اهمیت نماز اول وقت
اهمیت اقامه نماز
<وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر>[34]
«و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و آنچه از کار نیک براى خود پیش فرستید، آن را نزد خدا خواهید یافت؛ مسلماً خدا به آنچه انجام مىدهید، بیناست.»
تعجیل در نماز اول وقت
«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{علیه السلام}: اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ الْوَقْتِ أَبَداً أَفْضَلُ فَعَجِّلْ بِالْخَیْرِ مَا اسْتَطَعْتَ وَ أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ؟عز؟ مَا دَاوَمَ الْعَبْدُ عَلَیْهِ وَ إِنْ قَلَّ.»[35]
«امام باقر{علیه السلام}: بدان که اوّل وقت همیشه بهتر است؛ پس تا جایى که میتوانى به کار خیر بشتاب! محبوبترین کارها نزد خداوند؟عز؟ کارى است که بنده بر آن مداومت ورزد، گرچه اندک باشد.»
سخن مقام معظم رهبری؟حفظ؟
کار درست و نیک را باید هرچه زودتر انجام بدهیم؛ مثل عبادات، مثل نماز اول وقت و مثل بقیۀ کارهایی که موقت است. هرچه انسان آن کار را در لحظات اول و نزدیکتر به آن لحظات اول انجام بدهد، فضیلت بیشتری دارد؛ چون انسان احساس میکند تکلیف را انجام داد؛ و در تأخیر آفاتی هست که انسان خود را از آن آفات برکنار میدارد.[36]
***
ای آن که امام عشقی! تکبیر کن که مستی دو دست را برافشان بیزار شو ز هستی
موقوف وقت بودی، تعجیل مینمودی وقت نماز آمد، برجه چرا نشستی؟[37]
فقط یک دستور
یکی از علما میگوید: در جوانی برای اولین بار آیتالله بهجت{رحمة الله علیه} را در کاظمین دیدم و به ایشان گفتم: شما یک راهی به ما نشان بدهید تا آدم شویم! فرمود: نماز اول وقت بخوانید! در دلم گفتم: ایشان ما را تحویل نگرفت. سال بعد در جایی دیگر مجدداً ایشان را دیدم که مشغول صحبت با دیگران بود. با خود گفتم: باز هم بروم و از ایشان دستور بگیرم. هنوز چیزی نگفته بودم که ایشان در صحبت با دیگران گفت: بعضیها میآیند از ما دستور آدمشدن میخواهند و فکر میکنند ما تحویلشان نمیگیریم؛ دوباره هم میآیند و میخواهند همان سؤال را مطرح کنند؛ حال آنکه حرف قبلی بنده را گوش نکردند؛ بابا! جواب همان است، همیشه جواب همان است.[38]
***
«اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِصَلَاتِی مُخْلِصاً لَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ.»[39]
«خداوندا! همانا خالصانه رویم را در نماز به سوی تو کردم؛ شریکی برای تو نیست؛ منزه و سزاوار ستایش هستی.»
روز بیستوهفتم: اهمیت نماز اول وقت
اهمیت برپاکردن نماز
<رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاء>[40]
«پروردگارا! من و فرزندانم را برپادارنده نماز قرار ده؛ و پروردگارا! دعایم را بپذیر.»
رایحۀ الهی
«قَالَ أَبو الْحَسَن مُوسَى{علیه السلام}: الصَّلَوَاتُ الْمَفْرُوضَاتُ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا إِذَا أُقِیمَ حُدُودُهَا أَطْیَبُ رِیحاً مِنْ قَضِیبِ الْآسِ حِینَ یُؤْخَذُ مِنْ شَجَرِهِ فِی طِیبِهِ وَ رِیحِهِ وَ طَرَاوَتِهِ فَعَلَیْکُمْ بِالْوَقْتِ الْأَوَّلِ.»[41]
«امامکاظم{علیه السلام} فرمود: نمازهاى واجب که در اوّل وقت با آداب و حدودش خوانده مىشود، خوشبوتر از برگ درخت آس (درختی بسیار خوشبو) است که در هنگام طراوتش، بوی خوش آن را میگیرند. پس بر شما باد که نماز را در اوّل وقت آن به جاى آورید!»
سخن میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه}
بر بندۀ مراقب است که در معناى وقت نماز تعقل کند و اگر به این فکر باشد، لا محاله سعى خواهد نمود که هر نمازى را در وقت خودش بهجاى آورد؛ زیرا در اخبار به خواندن نماز در اول وقت بسیار تأکید شده و در بعضى از روایات آمده است که نماز در اول وقت، رضوان و در آخر وقت غفران است. در روایتى دیگر آمده که اگر کسی نماز عصر را ضایع کند در بهشت مالى براى او نخواهد بود و میهمان دیگران است. گفته شد: چه کسى ضایعکنندۀ نماز عصر است؟ معصوم فرمود: کسی که نماز را به تأخیر بیندازد تا آنگاه که خورشید رو به زردى نهد و یا از دیدهها پنهان شود.[42]
***
جانا قدم به منهج مردان دین گذار در دین حق نماز چو اهل یقین گذار
آیین راستان حقیقت گزین و پای بر جای پای پادشه راستین گذار[43]
اقامۀ نماز اول وقت در راه آهن
آیتالله شهید بهشتی{رحمة الله علیه} قبل از انقلاب چند سال در آلمان سکونت داشت. یکی از همراهان ایشان میگفت: در سفری که با آقای بهشتی از هامبورگ به شهر دیگری میرفتیم، اول ظهر به ایستگاه راهآهن رسیدیم و ایشان روی همان سکویی که مسافران سوار قطار میشوند، قبلهنما را گذاشت و بعد از اینکه جهت قبله را مشخص کرد، مشغول نماز شد. مردم تعجب کرده بودند و به هم میگفتند: این آقا چه کار میکند؟! برخی رفتند و پلیس را خبر کردند![44]
***
«اللَّهُمَّ دَعَوْتَنِی فَأَجَبْتُ دَعْوَتَکَ وَ صَلَّیْتُ مَکْتُوبَتَکَ وَ انْتَشَرْتُ فِی أَرْضِکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَأَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ الْعَمَلَ بِطَاعَتِکَ وَ اجْتِنَابَ سَخَطِکَ وَ الْکَفَافَ مِنَ الرِّزْقِ بِرَحْمَتِکَ.»[45]
«خداوندا! مرا خواندى و اجابت نمودم و تو را خواندم و نماز واجب تو را به جا آوردم و به فرمان تو در زمین تو فعالیت مىکنم. پس، از فضل تو مىخواهم که به حق رحمتت مرا بر اطاعت خود و دورى از نافرمانىات موفق کنى و روزى من را تأمین نمایى.»
روز بیستوهشتم: اهمیت نماز اول وقت
ویژگیهای نیکوکاران
<هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنینَ 3 الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون>[46]
«کتابی که سراسر هدایت و رحمتى است براى نیکوکاران.(3) همانان که نماز را برپا مىدارند و زکات مىدهند و به آخرت یقین دارند.»
استفاده از فرصت
«قَالَ الإمامُ الرِّضَا{علیه السلام}: یَا فُلَانُ إِذَا دَخَلَ الْوَقْتُ عَلَیْکَ فَصَلِّهَا فَإِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا یَکُونُ.»[47]
«امامرضا{علیه السلام} میفرماید: ای فلانی! هنگامی که وقت نماز بر تو داخل شد آن را بخوان! زیرا تو نمیدانی که چه میشود.»
سخن آیتالله مظاهری؟حفظ؟
حاجتمندها! گرفتارها! نماز اوّل وقت را از دست ندهید. آن کسى که بدون عذر، نمازش را از اوّل وقت تأخیر بیندازد، هم در دنیا و هم در آخرت پریشان و گرفتار مىشود. اگر مىخواهید کلاف سردرگم نباشید، نماز اوّل وقت داشته باشید. اگر مىتوانید در مسجد و با جماعت؛ و اگر نتوانستید در خانه و محلّ کار نماز اوّل وقت بخوانید![48]
***
اول وقت نمازست، نماز آریدش پیش کز کاهلی بیهده بیگاه کنید
از پی خدمت آن سیمتن خرگاهی همگی خویش کمربند چو خرگاه کنید
بندگی درگه او را ز برای دل ما سبب خواجگی و مرتبت و جاه کنید[49]
نبرد برای نماز
روزی حضرت امیرالمؤمنین{علیه السلام} در جنگ صفین مشغول جنگ بود که اطرافیان دیدند حضرت به آفتاب مىنگرد. ابنعباس پرسید: چرا به آفتاب مىنگرید؟ فرمود: مىخواهم ببینم زوال (هنگام اذان ظهر) شده تا نماز بخوانم؟ ابنعباس گفت: آیا در این گیرودار اشتغال به جنگ هنگام نمازخواندن است؟ آن حضرت فرمود: ما براى چه با این قوم مىجنگیم؟ جنگ ما با آنها براى این است که نماز برپا شود.[50]
***
«ِاللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِإِقْبَالِ نَهَارِکَ وَ إِدْبَارِ لَیْلِکَ وَ حُضُورِ صَلَوَاتِکَ وَ أَصْوَاتِ دُعَاتِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَتُوبَ عَلَیَّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.»[51]
«خداوندا! تو را به آمدن روز و رفتن شب و فرارسیدن وقت نمازهایت و زمزمههاى کسانى که تو را مىخوانند (و با تو مناجات مىکنند)، سوگند مىدهم که بر محمد و خاندانش درود بفرستی و توبۀ مرا بپذیرى؛ زیرا تو بسیار توبهپذیر و مهربانى!»
روز بیستونهم: اهمیت نماز اول وقت
اجر محفوظ نزد پروردگار
<إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون>[52]
«مسلماً کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند و نماز را به پا داشتند و زکات پرداختند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شایسته و مناسب است؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مىشوند.»
پاداش مضاعف
«قالَ رَسولُ الله{صلوات الله علیه}: صَلّوا صَلاتَکُم فی أوَّلِ وَقتِکُم، فَإِنَّ اللّهَ؟عز؟ یُضاعِفُ لَک.»[53]
«رسول اکرم{صلوات الله علیه} میفرماید: نمازتان را در اول وقت بخوانید که خداوند؟عز؟ برایتان دوچندان مىکند.»
کلام مقام معظم رهبری؟حفظ؟
دل را به خدا پیوند بزنید! راهش هم در شرع مقدس باز است؛ یک کار رمزآلود پیچیدهای نیست. شما قله کوه را از پایین نگاه میکنید و میبینید کسانی آنجا هستند؛ اینجور نیست که تصور کنید اینها بال زدند و رفتند آنجا؛ نه، اینها از همین مسیری که جلوی پای شماست، جلو رفتند و به آنجا رسیدند. بعد از ترک گناه، انجام واجبات، و از همه واجبات مهمتر، نماز است. همه کار انسان تابع نماز است. نماز را به وقت بخوانید![54]
***
دل که از بوی عشق بیرنگ است نه دل است آن که پارهٔ سنگ است
به زبان قال و قیل عشق مگوی خیز و دل را به آب صدق بشوی
دل ز خبث هوا نمازی کن چون شدی پاک عشقبازی کن[55]
اقامۀ نماز اول وقت در هر شرایط
روزی حضرت رضا{علیه السلام} برای استقبال از عدهای بیرون رفتند. وقت نماز که شد، حضرت راه خود را به طرف محلی مناسب کج کردند و زیر صخرهای ایستادند و خطاب به یکی از یاران فرمودند: اذان بگو! او گفت: آقا جان! آیا منتظر بمانیم تا دوستان نیز ملحق شوند؟ حضرت فرمود: خدا تو را بیامرزد؛ هرگز نماز را بیدلیل از اول وقت به تأخیر مینداز و همیشه وقت را رعایت کن! آن شخص اذان گفت و نماز را خواندند.[56]
***
«یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ وَ یَا خَیْرَ الْمُعْطِینَ ارْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیَالِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَإِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.»[57]
«ای بهترین درخواستشده و ای بهترین عطاکننده؛ من و عیالم را از فضل وسیعت روزی بخش! به درستی که تو صاحب فضل بزرگ هستی.»
روز سیام: اهمیت نماز اول وقت
نماز در وقت آن
<فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ کِتاباً مَوْقُوتا>[58]
«پس هنگامى که نماز را [در میدان جنگ] به پایان بردید، خدا را در حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد کنید؛ و همین که [از فتنه و آشوب دشمن] مطمئن شدید، نماز را [به صورت معمولش] اقامه کنید! مسلماً نماز همواره در اوقاتى مشخص و معین وظیفهاى مقرّر و لازم بر مؤمنان است.»
دوری از غفلت
«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{علیه السلام}: أَیُّمَا مُؤْمِنٍ حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَةِ فَصَلَّاهَا لِوَقْتِهَا فَلَیْسَ هَذَا مِنَ الْغَافِلِینَ.»[59]
«امامباقر{علیه السلام} فرمود: هرمؤمنى که از نمازهاى فریضۀ خود مراقبت کند و آنها را در وقت خود به جاى آورد از غافلان نخواهد بود.»
سخن آیتالله جوادی آملی؟حفظ؟
وقتی قرآن کریم سخن از نماز به میان میآورد، میفرماید: <وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری>[60]؛ نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید و من در یاد شما به وسیلۀ نماز ظهور کنم. اگر یاد خدا به وسیلۀ نماز ظهور کرد، آن قلب مطمئن است. از طرفی، یاد خدا دلها را مطمئن میکند: <أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ>[61]؛ پس دل انسان نمازگزار مطمئن است، هرگز از غیر خدا نمیترسد و هیچ دشمنی چه از درون و چه از بیرون نمیتواند موجب هراس او شود؛ زیرا اهل نماز به یاد حق هستند و یاد حق عامل طمأنینه و آرامش است.[62]
***
باز وقت نماز میآید باز هنگام راز میآید
بانگ «حیّ علی الصلوة» بلال گوئیا از حجاز میآید
سائلان و نیازمندان را وقت عرض نیاز میآید
بار عام است و باب رحمت باز فرصتی کارساز میآید
مؤمنان را نماز، معراج است وقت پرواز، باز میآید
بندگان تا به قرب حق برسند لطف او پیشواز میآید
با قبول نماز، روز جزا صاحبش سر فراز میآید
آفرین بر همت آنان که برپا داشتند در چنین دنیای ظلمتخیز اجلاس نماز[63]
نماز اول وقت به ازای سلامتی
مدتی بود که از طرف رضا شاه مسئول اجرای قسمتی از طرح تونل کندوان شده بودم و از طرفی، پسرم به سرطان خون مبتلا شده بود و اطبای داخلی و خارجی جوابش کرده بودند. هر لحظه منتظر مرگ بچه بودیم. همسرم یک روز گفت: برای شفای بچه دست به دامن امامرضا{علیه السلام} شویم. با اینکه این حرفها را قبول نداشتم ولی چون همسرم خیلی مضطرب و دلشکسته بود، قبول کردم و به مشهد رفتیم. وارد حرم که شدیم، همسرم بچه را از من گرفت و گریهکنان سمت ضریح رفت ولی من داخل نرفتم. در صحن بودم که دیدم یک پیرمرد ملاّ (شیخ حسنعلی نخودکی{رحمة الله علیه}) سفره کوچکی جلوی خود انداخته و مردم به صف ایستادهاند تا از او نبات خردشده بگیرند. هر کسی میآمد و مشکلش را میگفت و آن آخوند مقداری نبات درون دست او میگذاشت.
با خودم گفتم: عجب مردم احمقی داریم! همان لحظه شیخ نگاهی به من انداخت و گفت: بیا! وقتی جلو رفتم و سلام کردم، گفت: حاضری با هم شرط بگذاریم؟! گفتم: چه شرطی؟ گفت: قول بده در ازای شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه را اول وقت بخوانی. خیلی تعجب کردم که او از کجا بیماری پسرم را میدانست! کمی فکر کردم و با خود گفتم: اگر راست بگوید، ارزشش را دارد. با اینکه تا آن زمان نماز نخوانده بودم و اصلاً نماز را قبول نداشتم، قبول کردم. ناگهان شنیدم صدای مردم بلند شد و ازدحام جمعیت در قسمتی از حرم زیاد شد. یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید و مردم هم به دنبالش هستند!
او شفا یافت و طبق قول و قرارم با مرحوم نخودکی نمازم را سر وقت میخواندم. یک روز در تونل کندوان بودم که دیدم رضا شاه با کلی خدم و حشم آمد. ترس و اضطراب عجیبی همه را گرفت؛ چون رضا شاه خیلی جدی و قاطع برخورد میکرد. وقت اذان ظهر که شد، مردد بودم نمازم را بخوانم، یا صبر کنم بازدید شاه تمام شوم. با خود گفتم: تو قول دادی و باید به آن پایبند باشی. وضو گرفتم و مشغول نماز شدم. در رکعت سوم بودم که سایه رضا شاه را کنارم دیدم. خیلی ترسیدم؛ چون اگر عصبانی میشد و عمل مرا توهین تلقی میکرد، کارم تمام بود. به هر حال، نماز را تمام کردم و دیدم پشت سرم ایستاده است. از او عذرخواهی کردم و گفتم: شرمندهام اگر وقت اعلاحضرت تلف شد. رضا شاه گفت: همیشه نماز میخوانی مهندس؟ گفتم: از وقتی پسرم شفا گرفت، نماز میخوانم.
رضا شاه نگاهی به یکی از همراهانش کرد و با چوب به صورت او زد و گفت: مردک پدرسوخته! کسی که بچۀ مریضش را امامرضا{علیه السلام} شفا دهد و نماز اول وقت بخواند، دزد و عوضی نمیشود؛ دزد تو هستی، پدرسوخته! بعدها متوجه شدم که به من تهمت دزدی زده بودند و شاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من نظرش را عوض کرد و جانم را خرید.[64]
***
«الهی!... أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ، وَ مِنْ کُلِّ راحَةٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ، وَ مِنْ کُلِّ سُرُورٍ بغَیْرِ قُرْبِکَ، وَ مِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیْرِ طاعَتِکَ.»[65]
«خداوندا!... از هر لذّتى جز یاد تو، از هر آسایشى جز همدمى تو، از هر شادمانی جز نزدیکى به تو و از هر کارى جز فرمانبریات به درگاه تو آمرزش میخواهم.»
روز سیویکم: اهمیت نماز اول وقت
ویژگی مؤمنان
<وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم>[66]
«مردان و زنان مؤمن دوست و یار یکدیگرند؛ همواره به کارهاى نیک و شایسته فرمان مىدهند و از کارهاى زشت و ناپسند بازمىدارند و نماز را برپا مىکنند و زکات مىپردازند و از خدا و پیامبرش اطاعت مىنمایند؛ به زودى خدا آنان را مورد رحمت قرار مىدهد؛ زیرا خدا تواناى شکستناپذیر و حکیم است.»
عیار شیعیان
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ کَیْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَیْهَا.»[67]
«امامصادق{علیه السلام} میفرماید: شیعیان ما را هنگام نماز بیازمایید که چگونه آن را پاس میدارند!»
سخن امامخمینی{رحمة الله علیه}
اى عزیز! تو نیز به قدر میسور و مقدار مقدور، این وقت مناجات را غنیمت شمار و به آداب قلبیه آن قیام کن! و به قلب خود بفهمان که مایه حیات ابدى اخروى و سرچشمه فضائل نفسانیه و رأسالمال کرامات غیرمتناهیه به مراودت و مؤانست با حق است و مناجات با او؛ خصوصاً نماز که معجون روحانى ساختهشده با دست جمال و جلال حق است و از جمیع عبادات جامعتر و کاملتر است. پس، از اوقات آن حتىالامکان محافظت کن و اوقات فضیلت آن را انتخاب کن که در آن نورانیتى است که در دیگر اوقات نیست؛ و اشتغالات قلبیه خود را در آن اوقات، کم کن و بلکه قطع کن![68]
***
خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی[69]
اولویت بندگی
همینطور که رانندگی میکردم، با هم حرف میزدیم؛ از ارومیه میرفتیم سمت مهاباد. ناگهان محمد (شهید بروجردی) یاد موضوع مهمی افتاد و تند به ساعتش نگاه کرد. گفت: بزن بغل! گفتم: چه شد؟ گفت: وقت نماز است. گفتم: وسط جاده؟ اینجا امنیت ندارد؛ اگر صبر کنی یکربع دیگر میرسیم. گفت: بگذار نماز را اول وقت بخوانیم؛ اگر قرار است کشته شویم، چه سعادتی بالاتر از اینکه در نماز کشته شویم؟[70]
***
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ صَلَوَاتِی وَ صَوْمِی وَ نُسُکِی فِی هَذَا الشَّهْرِ الْمُفْتَرَضِ عَلَیْنَا صِیَامُهُ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ مَغْفِرَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ.»[71]
«خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و نماز و روزه و عبادتم را در این ماه که روزه را بر ما واجب ساختهای، قبول فرما! و در این ماه آمرزش و رحمتت را روزیام گردان!»
روز سیودوم: اهمیت نماز اول وقت
مانعتراشی شیطان
<إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ>[72]
«مسلماً شیطان مىخواهد با شراب و قمار میان شما دشمنى و کینه اندازد و از یاد خدا و نماز بازتان دارد؛ آیا شما خوددارى خواهید کرد؟»
برترینِ اعمال
«قالَ رَسولُ اللّهِ{صلوات الله علیه}: أفضَلُ الأَعمالِ عِندَ اللّهِ الصَّلاةُ فی أوَّلِ وَقتِها.»[73]
«پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه} میفرماید: برترین اعمال نزد خداوند متعال نماز اول وقت است.»
سخن آیتالله شجاعی{رحمة الله علیه}
سالک باید در انجامدادن واجبات و ترک معاصی و محرمات هیچگونه سستی و مسامحه نداشته باشد و جانب حضرت معبود را در این دو مورد کاملاً مراقبت کند. او باید اولاً علم به واجب و حرام را تحصیل کند و واجبها و حرامها را به خوبی یاد بگیرد؛ ثانیاً در مقام عمل ملتزم به انجامدادن کامل همۀ واجبات و اجتناب کامل از همۀ محرمات و معاصی و رذائل اخلاق و اوصاف باشد. در انجام دادن واجبات حتیالمقدور شرایط فضیلت و مستحبات مؤکده را مراعات و به آنها عمل کند؛ مخصوصاً در نمازها اول وقت و وقت فضیلت را از دست ندهد.[74]
***
در حین نماز مست گردى بى خویش شده ز دست گردى
از باده حق تو نیستى مست وسواس خبیث بردت از دست
آن دیو لعین حدیث کردت تا هم چو خودش خبیث کردت
احرام نماز را چو بندى آید بر تو به ریشخندى
تا از تو، تو را چنان ستاند تا هیچ ز تو به تو نماند
چون از سرت از فسون برد هوش حق را همگى کنى فراموش[75]
یکعمر مجاهدت
امامخمینی{رحمة الله علیه} در یکی از روزهای پایانی عمر هنگام خواب به یکی از نزدیکانش فرمود: اگر خوابم برد، اول وقت برای نماز بیدارم کنید! سپس به خواب عمیقی رفت. وقت نماز که شد، آن فرد با خود گفت: استراحت پس از عمل جراحی برای امام مفید است؛ کمی صبر میکنم؛ وقتی سُرُم تمام شد، ایشان را بیدار میکنم.
چند دقیقه بعد امام{رحمة الله علیه} چشمان خود را گشود و پرسـید: وقت نماز شده است؟ آن شخص گفت: بله! امام فرمود: پس چرا بیدارم نکردی؟ عرض کرد: ده دقیقه بیشتر از وقت نماز نگذشته است! امام، فرزندش سید احمد{رحمة الله علیه} را صدا زد و با ناراحتی فرمود: از اول عمرم تا به حال نمازهایم را اول وقت خواندهام؛ الان که پایم لب گور است، چرا باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟![76]
***
«اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی حَقّاً حَقّاً سَجَدْتُ لَکَ یَا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِی ضَعِیفٌ فَضَاعِفْهُ لِی اللَّهُمَّ قِنِی عَذَابَکَ یَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَکَ وَ تُبْ عَلَیَّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیم.»[77]
«خدایا! تو پروردگار منی؛ به راستی از روی بندگی و بردگی برای تو سجده کردم؛ ای پروردگارم؛ خدایا! به درستی که عمل من کم است، بر آن بیفزای؛ خدایا! مرا از عذابت نگاه دار؛ روزی که بندگانت را برانگیزی و توبهام را بپذیر؛ زیرا تو بسیار توبهپذیر و مهربانی.»
[1]. المؤمنون، 9.
[2]. دعائمالإسلام، ج1، ص135.
[3]. در محضر ارباب معرفت، 129.
[4]. أسرارالشهود فى معرفةالحقالمعبود، ص41.
[5]. سیمای فرزانگان، ص159.
[6]. مفتاحالفلاح، ص46؛ دعای میان اذان و اقامه.
[7]. هود، 114.
[8]. الکافی، ج3، ص274.
[9]. الصلاة فی الکتاب و السنة، ص40.
[10]. شرح چهل حدیث، ص427.
[11]. شعر از: جواد محدثی.
[12]. هزارویک حکایت اخلاقی، ج1، ص576.
[13]. مفتاحالفلاح، ص46؛ دعای پس از اقامه و قبل از تکبیرات افتتاحیه.
[14]. النساء، 162.
[15]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص217.
[16]. اخلاق اسلامی در نهجالبلاغة، ج1، ص436.
[17]. شعر از: مشفق کاشانی.
[18]. ظرافتهای اخلاقی شهدا، ص47.
[19]. مفتاحالفلاح، ص49؛ دعای پس از سه تکبیر اول.
[20]. البقرة، 238.
[21]. الأمالی (للصدوق)، ص256.
[22]. فریادگر توحید، ص121.
[23]. در محضر بهجت،ج2،ص96.
[24]. کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهایی، ص46.
[25]. معراج جان، ص55.
[26]. مفتاحالفلاح، ص49؛ دعای بعد از تکبیر پنجم.
[27]. المزمل، 20.
[28]. الکافی، ج3، ص274.
[29]. همان، ج2، ص231.
[30]. در محضر بهجت، ج1، ص223.
[31]. کلیات اشعار و آثار فارسى شیخ بهایى، ص46.
[32]. برگرفته از: الکافی، ج5، ص312؛ به نقل از: نماز و نوجوان، ص144.
[33]. مفتاحالفلاح، ص50؛ دعای پس از تکبیر هفتم و قبل از شروع سوره حمد.
[34]. البقرة، 110.
[35]. الکافی، ج3، ص274.
[36]. خلوت انس، ص45.
[37]. دیوان شمس، غزل 2933.
[38]. مفتاح: درسنامه عمومی معارف نماز، ص201.
[39]. جمالالأسبوع، ص261.
[40]. ابراهیم، 40.
[41]. ثوابالأعمال، ص36.
[42]. اسرار الصلاة، ص160.
[43]. دیوان طوطی همدانی، ص290.
[44]. ظرافتهای اخلاقی شهدا، ص46.
[45]. الکافی، ج3، ص309.
[46]. لقمان، 3 و 4.
[47]. وسائلالشیعة، ج4، ص119.
[48]. اخلاق در خانه، ج2، ص284.
[49]. دیوان سنایی، قصیده 63.
[50]. گناهان کبیره، ج2، ص192.
[51]. بحارالأنوار، ج84، ص357.
[52]. البقرة، 277.
[53]. الصلاة فی الکتاب و السنة، ص52.
[54]. بیانات معظم له در تاریخ 31/5/1389؛ لینک دسترسی: https://khl.ink/f/23064.
[55]. طریقالتحقیق (سنایی)، بخش 42.
[56]. برگرفته از: بحارالانوار، ج49، ص49؛ ظرافتهای اخلاقی شهدا، ص44.
[57]. الکافی، ج2، ص551؛ دعای مستحب در سجده نماز.
[58]. النساء، 103.
[59]. الکافی، ج3، ص270.
[60]. طه، 14.
[61]. الرعد، 28.
[62]. حکمت عبادات، ص95.
[63]. شعر از: حبیبالله چایچیان (حسان).
[64]. به نقل از: پایگاه خبری شهدای ایران: www.shohadayeiran.com.
[65]. بحارالأنوار، ج91، ص151.
[66]. التوبة، 71.
[67]. بحارالأنوار، ج65، ص149.
[68]. آدابالصلاة، ص136.
[69]. دیوان باباطاهر، ص139.
[70]. پیک افتخار5، ص27.
[71]. اقبالالاعمال، ج1، ص130.
[72]. المائدة، 91.
[73]. الصلاة فی الکتاب و السنة، ص52.
[74]. مقالات، ج3، ص74.
[75]. دیوان فیض کاشانى، ج1، ص219.
[77]. الکافی، ج3، ص323.