روز سیونهم: اهمیت نماز جماعت
زینت (جسمانی و معنوی) هنگام عبادت
<یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین>[1]
«اى فرزندان آدم! در هر مسجدى آرایش و زینتِ همراه خود را برگیرید؛ و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید؛ زیرا خدا اسرافکنندگان را دوست ندارد.»
اهمیت نماز در مسجد
«قالَ الإمامُ الصادقُ{علیه السلام}: صَلاةُ الرَّجُلِ فی مَنزِلِهِ جَماعَةً تَعدِل أربَعًا و عِشرینَ صَلاةً، و صَلاةُ الرَّجُلِ جَماعَةً فِی المَسجِدِ تَعدِلُ ثَمانیَ و أربَعینَ صَلاةً مُضاعَفَةً فِی المَسجِدِ... إنَّ الصَّلاةَ فِی المَسجِدِ فَردًا بِأربَعٍ و عِشرینَ صَلاةً، و الصَّلاةُ فی مَنزِلِکَ فَردًا هَباءً مَنثورًا لا یَصعَدُ مِنهُ إلَى اللّهِ شَیءٌ، و مَن صَلّى فی بَیتِهِ جَماعَةً رَغبَةً عَنِ المَسجِدِ فَلا صَلاةَ لَهُ و لا لِمَن صَلّى مَعَهُ إلّا مِن عِلَّةٍ تَمنَعُ مِنَ المَسجِد.»[2]
«امامصادق{علیه السلام} فرمود: نماز جماعت مرد در خانهاش معادل بیستوچهار نماز فرادا است و نماز جماعت مرد در مسجد معادل چهلوهشت نمازِ دوبرابرشده در مسجد است... همانا نماز فُرادا در مسجد معادل بیستوچهار نماز است. نماز فرادا در خانه مانند گرد و غباری است که پراکنده و نابود مىگردد و چیزى از آن به سوى خداوند بالا نمىرود؛ و هر کس از روى بىاعتنایى به مسجد در خانهاش نماز جماعت بخواند، نماز او و مأمومینش ارزشی ندارد؛ مگر آنکه به خاطر گرفتاری به مسجد نروند.»
سخن آیتالله مظاهری؟حفظ؟
نماز اوّل وقت باید به صورت جماعت اقامه شود. آنچه قرآن شریف به مسلمانان دستور مىدهد، صرفاً خواندن نماز نیست، بلکه بر اقامۀ نماز تأکید مىورزد. اقامۀ نماز به این معناست که هنگام نماز همۀ مکانها و کارها تعطیل شوند و مسلمانان همگى به نماز جماعت روى آورند. اقامۀ نماز، در صورت جماعتبودن آن تحقّق مىیابد. بنابراین اقامۀ نماز، مخصوصاً نماز صبح در اوّل وقت و به صورت جماعت در مسجد، مانع از سقوط انسان است و حسن عاقبت به همراه خواهد داشت.[3]
حضرت علی{علیه السلام} ما را قسم میدهد که به نماز اهمیت دهیم؛ چون ستون دین ماست. اگر خیمه ستون وسط نداشته باشد، سر پا نمىایستد و مىافتد. ستون خیمۀ اسلام، نماز است. هر کسی نماز نخواند و یا آن را سبک بشمارد، مسلمان واقعى نیست. پس به نماز اهمیّت بدهید و آن را اوّل وقت در مسجد و به جماعت بخوانید![4]
***
مفتاح در خیر بود، الفت یاران اوقات نماز است که وا مىشود آن در
مگذار شود فوت نمازى به جماعت تألیف قلوب است در آن، جان برادر
بس تیر دعا بر هدف آید ز عزیزان جمعیّت دلها چو شود نیک میسّر
فیضى که به دلهاى جماعت رسد از حق هرگز نبرد عُشرى از آن واحد خودسر
دلها چو شود جمع ز قومى، به دعایى ز افلاک گشایند ملائک همگى در
ز آن است فزون اجر نمازى به جماعت گر روى دل و همّت جمع است به یک در[5]
عذر شرکت در نماز جماعت
امامصادق{علیه السلام} میفرماید: مردی نابینا نزد پیامبر خدا{صلوات الله علیه} آمد و گفت: ای پیامبر خدا! من نابینایم و گاه ندای اذان را میشنوم ولی کسی را نمییابم که مرا به نماز جماعت و نماز همراه شما برساند. پیامبر{صلوات الله علیه} به او فرمود: از خانهات تا مسجد یک ریسمان ببند و در جماعت حاضر شو![6]
***
«اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ مَرْضَاتَکَ طَلَبْتُ وَ تَوْبَتَکَ ابْتَغَیْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ اللَّهُمَّ فَأَقْبِلْ إِلَیَّ بِوَجْهِکَ وَ أَقْبِلْ بِوَجْهِی إِلَیْک.»[7]
«پروردگارا! به سوی تو رو کردم و خشنودی تو را طلبیدم و پاداش تو را جستم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل نمودم؛ پس تو نیز به من رو کن و پیوسته روى قلب مرا به سوى خود گردان!»
روز چهلم: اهمیت نماز جماعت
توجه قلبی به خداوند
<قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُون>[8]
«بگو: پروردگارم به میانهروى فرمان داده و در هر مسجدى روى خود را متوجه خدا کنید و او را در حالى که ایمان و عبادت را براى وى از هر گونه شرکى خالص مىکنید، بخوانید! همان گونه که شما را آفرید، بازمىگردید.»
مکان محبوب برای عبادت
«سُئِلَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: إِنَّ رَجُلًا یُصَلِّی بِنَا نَقْتَدِی بِهِ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَوْ فِی الْمَسْجِدِ؟ قَالَ{علیه السلام}: الْمَسْجِدُ أَحَبُّ إِلَیَّ.»[9]
«از امامصادق{علیه السلام}پرسیده شد: مردى براى ما نماز مىگزارد و ما به او اقتدا مىکنیم؛ آیا این کار نزد شما محبوبتر است یا نماز در مسجد؟ حضرت فرمود: مسجد نزد من محبوبتر است.»
سخن فیض کاشانی{رحمة الله علیه}
در خبر است که فرشتگان در اول و آخر روز، نامۀ عمل بنده را بالا مىبرند. اگر در اول و آخر آن، ذکر خدا و کار خیرى باشد، خداوند هر عمل بدى را که در آن میان باشد، مىآمرزد. اگر انسان در وسط روز صداى اذان ظهر را شنید، سزاوار است از جا بلند شود و هر کارى که دارد، رها کند تا فضیلت نماز اوّل وقت به جماعت را از دست ندهد؛ زیرا تمام دنیا با آنچه دارد، با نماز جماعت برابرى نمىکند.
از نظر بعضى از علما، اگر کسی در نماز جماعت حاضر نشود، گناهکار است. پیشینیان به هنگام اذان به مساجد مىشتافتند و بازارها را به بچهها و اهل ذمّه وامىگذاشتند. آنان در اوقات نماز به مبلغ ناچیزى کسى را براى نگهدارى مغازهها اجیر مىکردند و امرار معاش ایشان اینگونه بود. در تفسیر قول خداى تعالى <رِجال لاٰ تُلْهِیهِمْ تِجٰارَةٌ وَ لاٰ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّٰهِ>[10] آمده است که آنان آهنگران و چرمدوزان بودند؛ و چنان بوده که هرگاه یکى از ایشان پتکى را بلند کرده بود و یا درفش را در چرم فرو برده بود و اذان را مىشنید، درفش را از سوراخ چرم در نمىآورد و پتک را بر نمىگرداند و آنها را کنارى مىانداخت و به سراغ نماز مىرفت.[11]
***
خواهی که ز دستت نرود وقت فضیلت مگذار که تا وقت کشد کار طهارت
هرگز نتوانی که تلافی کنی آن را گر از تو شود فوت نمازی به جماعت
هر رنج که در راه عبادت کشی ای فیض! در آخرت آن یابد تبدیل به راحت[12]
ضرورت شرکت در نماز جماعت
روزی پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} پس از نماز صبح رو به اصحاب کرد و نام افرادی را بر زبان آورد و پرسید که آیا اینان در نماز جماعت حاضرند یا نه؟ یاران پاسخ دادند: خیر. سپس حضرت پرسید: آیا به مسافرت رفتهاند؟ یاران پاسخ دادند: خیر. آنگاه پیامبر{صلوات الله علیه} فرمود: هیچ نمازی مثل نماز صبح و عشا بر منافقین سنگین نیست و اگر مردم فضیلت این دو نماز را میدانستند، حتماً برای شرکت در آن میآمدند؛ هرچند خود را به سختی روی زمین بکشند.[13]
بهانهنتراشیدن برای شرکت در نماز جماعت
امامخمینى{رحمة الله علیه} همواره در اول وقت به نماز مىایستاد و هیچ امرى مانع این کار او نمىشد. حتى وقتى خبر شهادت فرزند برومندش (سید مصطفى{رحمة الله علیه}) به او رسید، هنگام اذان ظهر برخاست و خطاب به علماى جلسه فرمود: من به مسجد مىروم![14]
***
«إِلَهِی! وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِک.»[15]
«خدایا! و حیرانی یاد خودت را به من الهام کن و همّتم را در نشاطِ کامیابى اسما و مقام قدست قرار ده.»
[1]. الاعراف، 31.
[2]. الصلاة فی الکتاب و السنة، ص55.
[3]. دروس اخلاق، ج8، ص93.
[4]. مظهر حق، ص272.
[5]. دیوان فیض کاشانى، ج1، ص302.
[6]. گزیدۀ شناختنامۀ نماز، ص106.
[7]. مصباحالمتهجد، ج1، ص132.
[8]. الاعراف، 29.
[9]. وسائلالشیعة، ج5، ص240.
[10]. النور، 37.
[11]. راه روشن، ج3، ص221.
[12]. دیوان فیض کاشانى، ج1، ص530.
[13]. معراج جان، ص14.
[14]. سرمه سعادت، ص168.
[15]. إقبالالأعمال، ج2، ص687.