روز اول: اهمیت نماز

اقامه نماز برای ذکر خدا

<إِنَّنی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری‏>[1]

«همانا! من خدایم که جز من معبودى نیست؛ پس مرا بپرست و نماز را براى یاد من برپا دار!»

راه تقرب

«قالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا{علیه السلام}: الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِی‏.»[2]

«امام‌رضا{علیه السلام} می‌فرماید: نماز موجب عروج و تقرب هر انسان پرهیزکاری به سوی خداست.»

سخن آیت‌الله جوادی آملی؟حفظ؟

از مصادیق بارز ذکر، نماز است. اهمیت نماز -که آن را ستون دین معرفی کرده‌اند- باعث شده تا در تمام مذاهب و مکاتیب انبیای الهی جایگاه ویژه‌ای داشته باشد. خدای سبحان به پیروان موسای کلیم{علیه السلام} می‌فرماید: تورات و نماز را مدار نجات خود قرار دهید و به آن تمسک کنید! و به رهروان مسیر عیسای مسیح{علیه السلام} فرمود: انجیل و نماز را محور رهایی از خطر سازید و به آن استمساک نمایید! و به راهیان طریق رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: قرآن و نماز را معیار آزادی از هر گزندی بدانید و به آن اعتصام کنید!

از این تعمیم برمی‌آید که پیام جهانی خداوند به تمام امت‌ها این است که کتاب آسمانی و نماز مدار نجاتند. گرچه کتاب الهی اعم از تورات، انجیل و قرآن، نماز را هم دربردارد لکن از باب ذکر خاص بعد از عام یا ذکر جزء بعد از کل، مسئلۀ نماز به طور مستقل در کنار کتاب آسمانی مطرح شده و آیۀ <وَ الَّذینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحین>[3]، ناظر به تمام امت‌ها در تمام عصر و مصر است؛ یعنی کسانی که به کتاب الهی تمسک می‌جویند و نماز را اقامه می‌کنند، به درستی که ما اجر مصلحان را ضایع نمی‌کنیم.[4]

***

من به این معشوق خلوت‌خانه اهل نیازم          نور چشم انبیا محبوب پیغمبر نمازم

رشته وصل خدایم مشعل راه هدایم                    هم‌زبان اهل دردم هم‌ضمیر اهل رازم

چشمه آب حیاتم منبع صبر و ثباتم                    آتش عشق درونم شعله سوز و گدازم

بوده از اول ستون دین احمد قامت من               اولیا بستند صف بر گفتن قد قامت من[5]

امانت الهی

هربار که به نماز می‌ایستاد، دیگر نمی‌توانستی بگویی او حالا در این دنیاست. بارها و بارها حسن و حسین؟عهما؟ دیده بودند که رنگ چهره پدر هنگام نماز دگرگون می‌شود. کسانی که در مسجد با او نماز می‌خواندند، گاهی با دیدن این حالت‌ها می‌ترسیدند، ولی هنگامی که در این حالت صدای او را می‌شنیدند که می‌گفت: «من از روی اخلاص، پاکدلانه روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمان‌ها و زمین را پدید آورده است»، آرام می‌شدند. آنان نمی‌توانستند باور کنند که کسی در حال نمازخواندن تا این حد دگرگون شود!

یکی از آنان می‌گفت: علی{علیه السلام} را در مسجد در حال نمازخواندن دیده که پس از چند لحظه در میان نماز از هوش رفته است! همه از شنیدن این واقعه شگفت‌زده شدند. چند نفر پیشنهاد کردند برای مشخص‌شدن راز این حالت‌ها نزد علی{علیه السلام} بروند.

فردای همان روز پس از اتمام نماز، شمار زیادی گرد علی{علیه السلام} حلقه زدند و یکی پرسید: ای امیرالمؤمنین! می‌بینیم که هنگام نماز دگرگون می‌شوی و رنگ چهره‌ات زرد می‌شود؛ این چه حالتی است که در شما دیده می‌شود؟ امام{علیه السلام} لحظه‌ای درنگ کرد و همۀ مردم را از نظر گذراند. سپس نگاهی به آسمان کرد و گفت: آن، هنگام امانت خداوند است؛ امانتی که بر آسمان و زمین عرضه شد و آنها نپذیرفتند و در وحشت فرو رفتند، ولی انسان آن را پذیرفت؛ حال معلوم نیست که این امانت را خوب ادا خواهد کرد یا خیر![6]

***

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَضَى عَنِّی صَلَاتِی فَ<إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً> <الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏>.»[7]

«ستایش مخصوص خدایی است که نمازم را استوار ساخت؛ چراکه نماز بر مؤمنین، واجبی دارای وقت است؛ ستایش خدایی را که ما را به این امر هدایت فرمود و اگر هدایتش نبود، هرگز اهل هدایت نمی‌شدیم.»

روز دوم: اهمیت نماز

اقامه نماز در صورت تمکن

<الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور>[8]

«همانان که اگر آنان را در زمین قدرت و تمکّن دهیم، نماز را برپا مى‏دارند و زکات مى‏پردازند و مردم را به کارهاى پسندیده وا مى‏دارند و از کارهاى زشت بازمى‏دارند؛ و عاقبت همه کارها فقط در اختیار خداست.»

مهم‌ترین گذرگاه

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ؛ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا.»[9]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: اوّلین چیزى که بنده را به خاطرش محاسبه مى‌کنند، نماز است؛ اگر نمازش پذیرفته شود، اعمال دیگرش پذیرفته مى‌شود و اگر نمازش ردّ شود، سایر اعمالش ردّ خواهد شد.»

سخن آیت‌الله بهجت{رحمة الله علیه}

معنای این روایت که می‌فرماید: «أَنَّ کُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتِک‏»[10] (به راستی که تمام اعمالت تابع نمازت می‌باشد)، چیست؟ شاید مقصود این باشد که در روایت دیگر می‌فرماید: «فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا»[11]؛ اگر نماز پذیرفته شود، سایر اعمال نیز مورد پذیرش قرار می‌گیرد و اگر پذیرفته نشود، سایر اعمال نیز مورد قبول قرار نمی‌گیرد.[12]

***

 

نیّتم ز آیینه دل رنگ عصیان می‌زداید

حمد و تکبیرم ز اهل معرفت دل می‌رباید

با رکوعم هر بزرگی قد کند پیش خدا خم

با سجودم هر عزیزی سر به خاک دوست می‌ساید

پیر عارف با قیامم شمع جان را می‌فروزد

عبد سالک با قنوتم دست دل را می‌گشاید[13]

نمازخواندن در موقعیت حساس

شهید عباس بابایی می‌گوید: دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود اما به خاطر گزارش‌هایی که در پرونده خدمت من درج شده بود، هنوز تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند. روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم و او از من خواست که بنشینم. پروندهام روی میز بود. ژنرال آخرین کسی بود که باید نسبت به قبول‌شدن من نظر می‌داد. او شروع به پرسش کرد و از سؤال‌ها برمی آمد که نظر خوبی نسبت به من ندارد. این برایم خوشایند نبود؛ چون احساس می‌کردم رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده در سر داشتم، همه در حال نابودی است. اگر به نتیجه نمی‌رسیدم، باید بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برمی‌گشتم. در این فکرها بودم که درِ اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه ورود خواست. او چیزی گفت و ژنرال را برای کار مهمی به بیرون از اتاق برد. با رفتن ژنرال لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعت که نگاه کردم، فهمیدم وقت نماز ظهر شده است. با خود گفتم که ای کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نمازم را اول وقت بخوانم!

رفته‌رفته انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. با خودم گفتم: هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست؛ همینجا نماز را می‌خوانم. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول شدم. اواسط نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شد. با خود گفتم: چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ گفتم: نمازم را ادامه می‌دهم؛ هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و به سمت ژنرال آمدم و از او عذرخواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه کار می‌کردی؟ گفتم: عبادت! گفت: بیشتر توضیح بده! گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم؛ چون الان زمان آن فرا رسیده بود، من از نبود شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.

ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه مطالبی که در پرونده تو آمده، راجع به همین کارهاست، این‌طور نیست؟ گفتم: همین طور است! لبخند زد. از نگاهش خواندم که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ خودم خوشش آمده. خودنویس را از جیبش بیرون آورد و با خوشرویی پرونده‌ام را امضا کرد. از جایش بلند شد، دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم؛ شما قبول شدید؛ برایتان آرزوی موفقیت دارم.[14]

***

«اللَّهُمَّ وَ اکْتُبْ لِی عِتْقاً مِنَ النَّارِ مَبْتُولًا وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُنِیبِینَ إِلَیْکَ... وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَلَاءِ وَ الشَّاکِرِینَ فِی الرَّخَاءِ وَ الْمُطِیعِینَ لِأَمْرِکَ فِیمَا أَمَرْتَهُمْ بِهِ وَ الْمُقِیمِینَ الصَّلَاةَ.»[15]

«خدایا! برایم سند قطعی رهایی از آتش را مکتوب فرما و مرا از انابه‌کنندگان به سویت... و صبرکنندگان هنگام بلاها و شکرگذاران در آسایش و اطاعت‌کنندگان از اوامرت و اقامه‌کنندگان نماز قرار ده!»

روز سوم: اهمیت نماز

توصیه به نماز در طول عمر

<وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا>[16]

«و هرجا که باشم بسیار بابرکت و سودمندم ساخته؛ و مرا تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش کرده است‏.»

محبوب‌ترین نزد خدا

«عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْب‏ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ{علیه السلام} عَنْ أَفْضَلِ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِمْ وَ أَحَبِّ ذَلِکَ إِلَى اللَّهِ؟عز؟ مَا هُوَ؟ فَقَالَ{علیه السلام}: مَا أَعْلَمُ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ؛ أَ لَا تَرَى أَنَّ الْعَبْدَ الصَّالِحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ{علیه السلام} قَالَ: <وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا>.»[17]

«معاویةبن‌وهب از امام‌صادق{علیه السلام} پرسید: برترین وسیله تقرب بندگان و دوست‌داشتنى‌ترین چیز نزد خداوند متعال چیست‌؟ حضرت فرمود: من چیزى را بعد از معرفت به خدا نمى‌شناسم که بهتر از نماز باشد؛ مگر نمى‌بینى که بندۀ صالح خدا، عیسى‌بن‌مریم{علیه السلام} گفته است: و مرا تا زنده‌ام به نماز و زکات سفارش فرمود.»

سخن شیخ حسنعلی نخودکی{رحمة الله علیه}

اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد اما یک روز نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن «هَباءً مَنثوراً» خواهد شد. بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز نماز صبحم قضا شد. پسربچه‌ای داشتم که شب آن روز از دست رفت. سحرگاه به من گفتند: این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح مستحق شده‌ای! اکنون اگر شبی تهجدم ترک گردد، صبح آن شب انتظار بلایی می‌کشم.[18]

سخن حجت‌الاسلام انصاریان؟حفظ؟

اگر بگویند: «نماز، باب رحمت، بارگاه قدس، میقات عاشقان، معراج مؤمنان، عشق عارفان، راه دانایان، صراط بینایان، جان متحیران، وسیلۀ قرب جانان و همه دردها را درمان است»، به خدا قسم، چیزى به گزاف نگفته‌اند! اگر در روایات شیعه آمده که «نماز محبوب‌ترین عمل در پیشگاه خداست»، به حقیقت قسم که سخن حق است و عین واقعیت در ملک و ملکوت است![19]

***

تو دربان دل باش و آرام گیر                             که آرام باشد شعار فقیر

چو آرام گیرى تو اندر نماز                                  به رویت گشایند دَرهاى راز

در آن وقت حیرت چو نور لقا                           نماید جمالت به سجده درآ

در آن سجده‏گاهت که پنهان است گنج              به جانت نگه کن که در جان است گنج‏

چو گنجت عیان شد چو شمع طراز                     بایست و بسوز و بساز از نیاز[20]

مقدم‌داشتن آخرت بر دنیا

در روزگار حضرت عیسى{علیه السلام} زنى صالحه و عابده زندگی می‌کرد که چون وقت نماز می‌شد، تمام کارهایش را رها می‌کرد و به نماز و طاعت مشغول مى‌شد. روزى هنگام پختن نان بود که صدای اذان را شنید. کارش را رها کرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ایستاد، شیطان او را وسوسه کرد که تا تو از نماز فارغ شوى، همه نان‌ها مى‌سوزد! به او جواب داد: اگر همه نان‌ها بسوزد، بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد! مجدداً شیطان وسوسه کرد که پسرت در تنور افتاد و سوخت. زن در دلش جواب داد: اگر خداى تعالى مقدر کرده که من نماز بخوانم و پسرم به آتش دنیا بسوزد، من به قضاى خداى تعالى راضى هستم و از نماز فارغ نمى‌شوم؛ خدای متعال فرزندم را از آتش نگاه می‌دارد.

شوهر زن وارد خانه شد و دید همسرش به نماز ایستاده؛ سپس به تنور نگاه کرد و دید همه نان‌ها سالم مانده و فرزندش نیز در آتش افتاده و مشغول بازی است و ذره‌ای به او آسیب نرسیده است؛ گویا آتش بر وى بوستان گشته، به قدرت خداوند؟عز؟. چون زن از نماز فارغ شد، شوهرش دست او را گرفت و نزدیک تنور آورد. زن دید که فرزندش و نان‌ها همگی سالمند، همان جا سجدۀ شکر به جا آورد.

شوهرش فرزند را برداشت و نزد عیسى{علیه السلام} برد و قصّه را تعریف کرد. عیسى{علیه السلام} فرمود: برو از این زن بپرس که چه معامله‌ای با خداوند متعال دارد؟ زن جواب داد: من کار آخرت را بر کار دنیا ترجیح دادم و هیچ‌گاه بی‌طهارت نبودم (مگر در ایام خاص) و هنگام نماز تمام کارهایم را تعطیل کردم و به نماز مشغول شدم و به قضای الهی راضی شدم. عیسى{علیه السلام} گفت: اگر او مرد بود، پیغمبر می‌شد.[21]

***

«اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ صَلَاتِی وَ دُعَائِی وَ طَهِّرْ قَلْبِی وَ اشْرَحْ صَدْرِی وَ تُبْ عَلَیَّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیم‏.»[22]

«پروردگارا! نماز و دعاى مرا بپذیر و دلم را پاک ساز و مرا شرح صدر عنایت فرما و توبۀ مرا بپذیر که تو بسیار توبه‌پذیر و مهربانى!»

روز چهارم: اهمیت نماز

عامل سعادت

<قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى 14 وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى‏>[23]

«بى‏تردید کسى که خود را پاک کرد، رستگار شد؛ (14) و نام پروردگارش را یاد کرد، پس نماز خواند.»

ستون خیمۀ دین

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْکَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ یَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَاء.»[24]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} می‌فرماید: مَثل نماز، مَثل ستون چادر است؛ اگر ستون محکم و برقرار باشد، طناب‌ها و میخ‌ها و پرده‌ها مفید خواهند بود؛ ولی اگر ستون چادر بشکند، دیگر طناب‌ها و میخ‌ها سودی ندارند.»

سخن مقام معظم رهبری؟حفظ؟

اینکه به ما گفتند «اَلصلوةُ عمودُ الدین»، باید این را جدی بگیریم. خیمۀ دین با نماز برپاست؛ هم در دینداری و تدیّن یک فرد، هم در اقامۀ یک جامعۀ دینی و هم در دینداری یک کشور و یک مجتمع. اگر ما نتوانیم کیفیت تأثیر نماز را در این عرض عریض و وسیع درست تشخیص دهیم، از کوتاهی دید ماست؛ وَ الّا صاحب این سخن و صاحب آیات قرآن کریمۀ قرآن (که ناطقِ به اهمیت نماز هستند)، خوب می‌دانند که این سازوکار و این نقش چگونه است![25]

***

معنى تکبیر این است اى امام                                کِاى خدا پیش تو ما قربان شدیم‏

وقت ذبح، اللّه اکبر مى‏کنى                                     همچنین در ذبح نفس کشتنى‏

تن چو اسماعیل و جان همچون خلیل                    کرد جان تکبیر بر جسم نبیل‏

گشت تن کشته ز شهوت‏ها و آز                             شد به بسم اللّه بسمل در نماز[26]

حکمت وجوب نماز

گروهی از یهودیان نزد پیامبر{صلوات الله علیه} آمدند. فردی که از همۀ آنها دانشمندتر بود، از آن حضرت مسائلی را پرسید. یکی از سؤالاتش این بود که چرا خداوند؟عز؟ ‌نمازهای یومیه را در پنج‌وقت از شبانه‌روز برای امت تو واجب گردانید؟ حضرت فرمود: وقتی خورشید دارای یک حلقه است.

هنگامی که داخل آن شد، زوال شمس محقق می‌گردد و هرچه زیر عرش است، برای جلال پروردگار تسبیح می‌کند و آن ساعتی است که پروردگارم بر من درود می‌فرستد. پس خداوند؟عز؟ بر من و امتم در آن ساعت نماز را واجب کرد و فرمود: نماز را از زوال شمس تا نصف شب به پا دار! و آن ساعتی است که جهنم در روز قیامت آورده می‌شود. هر مؤمنی در این ساعت (هنگام نماز ظهر) به سجده یا رکوع یا قیام موفق گردد، خداوند؟ج؟ بدنش را بر آتش حرام می‌کند. اما نماز عصر، همان ساعتی است که آدم{علیه السلام} در آن از درخت خورد و حق متعال او را از بهشت بیرون کرد. خداوند فرزندان او را به این نماز تا روز قیامت امر فرمود و آن را برای امتم برگزید؛ و آن از محبوب‌ترین نمازها نزد خداوند است و مرا سفارش فرمود که آن را محافظت نمایم.

اما نماز مغرب، همان ساعتی است که خداوند؟ج؟ توبه آدم{علیه السلام} را پذیرفت. پس آدم سه‌ رکعت نماز خواند؛ یک رکعت برای خطای خود و یک رکعت برای خطای همسرش و رکعت دیگر برای بازگشتش به سوی خداوند. حق متعال به من وعده داده که هر کسی در این ساعت دعا کند، دعایش مستجاب است. اما نماز عشا، خداوند؟عز؟ من و امتم را به این نماز امر فرمود تا قبور آنها روشن شود و نوری برای عبور از صراط داشته باشند.

اما نماز صبح، خورشید موقعی که طلوع کرد، بر شاخ‌های شیطان هم طلوع می‌کند. پس خداوند مرا امر کرد که پیش از طلوع خورشید، نماز صبح را بخوانم و قبل از آنکه کافر بر خورشید سجده کند، امتم برای خدا سجده کنند. این نماز هرچه به طلوع فجر نزدیک‌تر باشد، محبوب‌تر خواهد بود و این نمازی است که هم فرشتگان شب و هم فرشتگان روز شاهد آن خواهند بود.[27]

***

«اللَّهُمَّ إِنِّی صَلَّیْتُ وَ رَکَعْتُ وَ سَجَدْتُ لَکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لِأَنَّ الصَّلَاةَ وَ الرُّکُوعَ وَ السُّجُودَ لَا یَکُونُ إِلَّا لَکَ لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت‏.»[28]

«خدایا! همانا برای تو نماز خواندم و رکوع کردم و سجده نمودم؛ تنها تو خدا هستی و شریکی برایت نیست؛ نماز و رکوع و سجده فقط سزاوار توست؛ زیرا تو خدایی و هیچ خدایی جز تو نیست.»

روز پنجم: اهمیت نماز

تسلیم محض

<قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمینَ 71 وَ أَنْ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذی إِلَیْهِ تُحْشَرُون‏>[29]

«بگو: یقیناً هدایت خدا همان هدایت [واقعى‏] است و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.(71) و اینکه نماز را برپا دارید و از خدا پروا کنید و اوست که به سویش گردآورى مى‏شوید.»

نور چشم پیغمبر{صلوات الله علیه}

«قالَ رَسولُ اللهِ{صلوات الله علیه}: یَا أَبَاذَرٍّ! إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ قُرَّةَ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ وَ حَبَّبَهَا إِلَیَّ کَمَا حَبَّبَ إِلَى الْجَائِعِ الطَّعَامَ، وَ إِلَى الظَّمْآنِ الْمَاءَ، فَإِنَّ الْجَائِعَ إِذَا أَکَلَ الطَّعَامَ شَبِعَ، وَ إِذَا شَرِبَ الْمَاءَ رَوِیَ، وَ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاةِ.»[30]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} به جناب ابوذر فرمود: خداوند متعال نور دیدۀ مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید؛ همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داد؛ با این تفاوت که گرسنه هرگاه غذا بخورد، سیر می‌شود و تشنه هرگاه آب بنوشد، سیراب می‌شود اما من از نماز سیر نمی‌شوم.»

سخن آیت‌الله بهجت{رحمة الله علیه}

در روایتی از رسول خدا{صلوات الله علیه} آمده است: «حُبِّبَ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ»[31]؛ از دنیای شما سه‌ چیز مورد علاقه من است: بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است. از این حدیث استفاده می‌شود که بالاترین لذت و خوشی در دنیا، به حسب ظاهر، طیب و نساء است و عِدل ندارد و دل‌ها متوجه آن دو است؛ ولی چنین نیست؛ بلکه شاید اشاره به این است که نماز هم به مراتب، بالاتر از لذت طیب و نساء است. در حدیث قدسی آمده است: «یَا عِبَادِیَ الصِّدِّیقِینَ! تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِی فِی الدُّنْیَا فَإِنَّکُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِهَا فِی الْآخِرَةِ.»[32]؛ در دنیا از عبادت من برخوردار شوید و لذت ببرید که در آخرت از آن لذت خواهید برد؛ «تَنَعَّمُوا» یعنی «تَلَذَّذُوا».[33]

سخن آیت‌الله سعادت‌پرور{رحمة الله علیه}

لذتی که انسان از زنان و بوی خوش می‌برد، به ‌مراتب بالاتر، در نماز خواهد برد؛ در روایات نقل شده است که اگر نمازگزار می‌دانست که چه اندازه از جلال خداوند؟عز؟ او را پوشانده است (یعنی اگر تجلیات اسما و صفات نیکو و برتر خداوند را می‌دید)، از نماز فارغ نمی‌شد و نماز را ادامه می‌داد.

می‌توان گفت: قطعاً نماز فی حد ذاته، دارای مطلوبیت است؛ اما مطلوبیت بوی خوش و زنان به خاطر نماز است؛ چون دو رکعت نماز شخص متأهل نزد خداوند برتر از هفتاد رکعت نمازی است که شخص مجرد می‌خواند؛ و دو رکعت نماز با بوی خوش برتر از هفتاد رکعت نماز بدون بوی خوش است؛ پس کسی که بوی خوش به کار ببرد و ازدواج کرده باشد ولی نماز نخواند، در ازدواج و به‌کارگیری بوی خوش هیچ بهره‌ای از ثواب نخواهد داشت.[34]

***

آن مهتر و بهترین کونین                          آن را گفته است قرّةالعین‏

زیرا که وصالش آن زمان بود                   لقیاى جمالش آن زمان بود

مى‏گفت که اى بلال! اَرِحنى                   اى مژده‌ده وصال، اَرِحنى‏

تا یار مرا ز من ستاند                              ز اغیار مرا دمى رهاند

جان محو جمال دوست گردد                    مغزم فارغ ز پوست گردد[35]

آخرین نماز

تیر و نیزه و شمشیر و خنجر مانند باران مى‏بارید. ابوثمامه صیداوى که تشنه و گرسنه و خسته از جنگ بود، نگاهى به خورشید انداخت و خدمت حضرت سیدالشهدا{علیه السلام} آمد و گفت: مولا جان! ظهر شده است؛ آیا می‌توانیم آخرین نماز را به امامت شما بخوانیم؟ حضرت فرمود: «ذَکرتَ الصَلوةَ جَعَلَکَ اللّهُ مِنَ المُصَلینَ؛ نَعَم هَذا اولُ وَقتِها»؛ وقت نماز را به ما یادآوری کردی؛ خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد؛ بله اینک وقت نماز است و نماز خواهیم خواند. عرض کرد: آقاى من! مجموعاً هجده نفر هستیم و همگى نمى‏توانیم صف ببندیم؛ چون همۀ ما را مى‏کشند؛ شما به نماز بایستید و عده‏اى از ما جلوى شما صف مى‏بندیم تا به شما آسیبی نرسد؛ سپس گروه دوم در نماز به شما ملحق خواهیم شد.[36]

***

«اللَّهُمَّ... أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی حُبَّ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِم‏.»[37]

«خدایا!... از تو می‌خواهم که بر محمد و خاندانش درود فرستی و محبت نماز و روزه و حج و عمره و صله رحم را روزی من گردانی.»

روز ششم: اهمیت نماز

تمسک به حق

<فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر>[38]

«پس نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و به خدا تمسّک جویید! او سرپرست و یاور شماست؛ چه خوب سرپرست و یاورى و چه نیکو یارى‏دهنده‏اى است‏!»

معراج مؤمن

«قالَ رَسولُ اللّهِ{صلوات الله علیه}: الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن‏.»[39]

«پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه} می‌فرماید: نماز معراج مؤمن است.»

سخن آیت‌الله سعادت‌پرور{رحمة الله علیه}

<وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر>[40]؛ مراد از ذکر، عبادات و به خصوص به‌پاداشتن نماز از روی حب است؛ به گونه‌ای که حتی عابد از حب و دوستی خود به محبوب و نیز از خویشتن خود که محب است، فارغ شود؛ و تمام نظر و توجه او به محبوب باشد؛ و عبادت او نه خوف از نار و نه طمع به بهشت و حور و قصور آن، بلکه خالصانه باشد؛ زبان حالش این است که تنها تو را محبوب شایسته خود یافتم: «وَجَدْتُکَ‏ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ»[41].[42]

***

عمل باشد تقرّب‌جستن و فرمانبرى‌کردن

به هر کارى که از دانش رضاى حق در آن بینى‏

تو با دست آنچه مى‏کارى به چشمش آبیارى کن

که بى‏آب ار فشانى دانه کشت خود زیان بینى‏

تواضع کن به مردم با کسان افتادگى پیش آر

که این افتادگی‌ها را به گردون نردبان بینى‏

نماز از بهر آن معراج مؤمن شد که هر ساعت

نهى سر بر زمین و خویش را بر آسمان بینى‏[43]

مهریۀ اندک برای ازدواج بزرگ

مردی وارد مسجد شد و دید همه منتظر شروع نماز جماعت هستند. از فرصت استفاده کرد و در گوشه‌ای به نماز ایستاد تا جماعت برپا گردد. امام‌سجاد{علیه السلام} نیز در گوشه‌ای از مسجد به پرسش‌های گروهی از مسلمانان پاسخ می‌گفت. آن مرد که نمازش را شروع کرد، آن‌چنان با سرعت نماز می‌خواند که حضرت متوجه او شد و شیوۀ نمازخواندن او را زیر نظر گرفت. او شتابان به سجده می‌رفت و سریع برمی‌خواست؛ گویا هرگز اذکار نماز را نمی‌گوید و فقط افعال نماز را انجام می‌دهد. امام{علیه السلام} از دیدن این صحنه ناراحت شد.

وقتی نماز آن شخص تمام شد، دست به دعا برداشت و با صدای بلند چنین دعا کرد: پروردگارا! برترین درجات بهشت را روزی من کن و یک قصر زرین و چهار حورالعین به من عطا فرما!

امام{علیه السلام} که این دعای مرد را شنید و حرکات او را نیز دیده بود، با تعجب به او نگاهی انداخت. پس از نماز جماعت که مردم رفتند، امام{علیه السلام} آن مرد را نزد خود خواند و فرمود: ای برادر عرب! تو مهریۀ اندک و ناچیزی آورده‌ای ولی درخواست ازدواجی بزرگ داری![44]

***

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی رَهْبَةً مِنْکَ وَ رَغْبَةً إِلَیْکَ وَ رَاحَةً تَمُنُّ بِهَا عَلَی‏.»[45]

«خدایا! بر من منت گذار و در نماز و دعایم، ترس از خودت و رغبت به سویت و آن راحتی را برایم قرار ده!»

روز هفتم: اهمیت نماز

سفارش به خانواده

<وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا>[46]

«و همواره خانواده‏اش را به نماز و زکات فرمان مى‏داد و نزد پروردگارش پسندیده بود.»

ستون دین

«قالَ الإمامُ عَلیٌّ{علیه السلام}: اللّهَ اللّهَ فِی الصَّلاةِ، فَإِنَّهَا خَیْرُ الْعَمَلِ إِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُم‏.»[47]

«امام‌علی{علیه السلام} فرمود: شما را به خدا! شما را به خدا! به نماز اهمیت دهید؛ زیرا نماز بهترین عمل است و ستون دین شماست.»

سخن آیت‌الله مشکینی{رحمة الله علیه}

نماز از جمله واجباتی است که خداوند آن را به عنوان نیازمندى خود واجب نکرده؛ بلکه به عنوان رحمت به آنها دستور داده که نماز بخوانند تا خبیث از طیب جدا شود. نماز واجب شده تا دل‌ها را از خودبینى پاکیزه کند. نماز یک سهم از ده قسمت اسلام است و زیانکار کسی است که سهمى نداشته باشد.

دستورات خداوند نسبت به بندگانش در حدود قدرتشان می‌باشد و نماز نیز چنین است. نماز بافضیلت‌ترین چیزی است که می‌شود با آن به خدا متوسل شد و اقامه آن واجب و همگانی است.[48]

***

من نمازم بهترین مهر قبولی‌های طاعت                   روز محشر می‌کنم از دوستان خود شفاعت

ای خوشا آنان که می‌خوانند در آغاز وقتم               خوب‌تر آنکو مرا بر پای دارد با جماعت

هرکه آبادم کند گویم دعایش لحظه‌لحظه  هرکه ویرانم کند نفرین بر او ساعت به ساعت[49]

مجذوب حق

امام‌خمینی{رحمة الله علیه} چنین نقل می‌کند: من در محضر آقای ملکی تبریزی{رحمة الله علیه} بودم، ولی نه به عنوان استاد و شاگرد؛ بلکه فقط می‌آمدم و نزد ایشان می‌نشستم. ایشان نیم‌ساعت قبل از ظهر به مدرسۀ فیضیه می‌آمد و می‌نشست. من از حالاتش می‌فهمیدم که منتظر وقت نماز است. روزی به منزل ایشان رفتم و دیدم مشغول نماز است. در آن حالت گویی این مجذوبِ خدا همه چیزش را خدا جذب کرده و از خود به تمام معنا بی‌خود است. او در حال قنوت این بیت شعر را می‌خواند:

گر بشکافند سراپای من                                    جز تو نبینند در اعضای من[50]

***

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی بَرَکَةً تُطَهِّرُ بِهَا قَلْبِی وَ تُؤْمِنُ بِهَا رَوْعَتِی وَ تَکْشِفُ بِهَا کَرْبِی وَ تَغْفِرُ بِهَا ذَنْبِی وَ تُصْلِحُ بِهَا أَمْرِی وَ تُغْنِی بِهَا فَقْرِی.»[51]

«خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و در نماز و دعایم برکتی قرار ده که قلبم را پاکیزه گرداند و ترسم را ایمنی بخشد و غم مرا بزداید و گناهم را بیامرزد و امورم را اصلاح نماید؛ و فقرم را بدل به بی‌نیازی گرداند.»

روز هشتم: اهمیت نماز

استعانت از نماز

<وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین‏>[52]

«از صبر و نماز یارى بخواهید! و یقیناً این کار جز بر فروتنان، گران و دشوار است‏.»

دژ مستحکم الهی

«قالَ امیرُ المُؤمِنین{علیه السلام}: الصَّلَاةٌ حِصْنُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّیْطَانِ.»[53]

«امام‌علی{علیه السلام} می‌فرماید: نماز دژ محکم خداوند مهربان و وسیله راندن شیطان است.»

سخن ملااحمد نراقی{رحمة الله علیه}

نماز معجونی است آسمانی و ترکیبی است الهی که از اجزای بسیار، مرکب است. این اجزا در فضیلت و اهتمام به آنها متفاوتند. بعضی از آنها به منزله روح است و بعضی به مثابه اعضای رئیسه و بعضی در حکم دیگر اعضا.

ای دوست من! بدان که نماز تو مایه تقرب و هدیه و تحفه‌ای است که به پیشگاه پادشاه پادشاهان میبری. این تحفه به خدای تعالی عرضه می‌شود و در روز عرض اکبر آن را به تو برمی‌گردانند. پس نیکوساختن یا زشت‌نمودن آن به دست توست.[54]

***

صوت زیبای اذان می‌آید از گلدسته‌ها

غرق ایمان می‌کند جان و دل وارسته‌ها

دعوت حق سوی مسجد باشد و وقت نماز

وقت شکر نعمت و ذکر و دعا راز و نیاز

حِصن رحمان و عمود دین و شیرین چون عسل

چون نماز از عشق باشد، اِنَّها خَیْرُ الْعَمَلِ[55]

تلاطم شیاطین

هنگامى که پیامبر عزیز اسلام{صلوات الله علیه} مبعوث شدند، ابلیس به لشگریانش گفت: حادثه‏اى به وقوع پیوسته؛ بنگرید که چیست! آنان روانه شدند و به جستجو برآمدند؛ سپس نزد او برگشته و گفتند: چیزى به دست نیاوردیم. ابلیس گفت: من براى شما خبر مى‏آورم. او رفت و برگشت و گفت: محمد{صلوات الله علیه} مبعوث به رسالت شده است.

او شیاطین زیردستش را سراغ اصحاب پیامبر فرستاد ولی آنان از فریب‌دادن یاران پیامبر ناامید شدند و بازگشتند و به ابلیس گفتند: ما تاکنون چنین قومى را نیافته بودیم که به آنان هجوم بریم و درِ گناه را به رویشان باز کنیم ولى آنان به نماز برخیزند و زحمات ما را نابود سازند.[56]

***

«اللَّهُمَّ لَکَ صَلَّیْتُ وَ إِیَّاکَ دَعَوْتُ وَ فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی مَا قَدْ عَلِمْتَ مِنَ النُّقْصَانِ وَ الْعَجَلَةِ وَ السَّهْوِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ... وَ اللَّحْظَةِ الْمُلْهِیَةِ عَنْ إِقَامَةِ فَرَائِضِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ مَکَانَ نُقْصَانِهَا تَمَاماً وَ عَجَلَتِی تَثَبُّتاً وَ تَمَسُّکاً وَ سَهْوِی تَیَقُّظاً وَ غَفْلَتِی تَذَکُّراً وَ کَسَلِی نَشَاطاً وَ فَتْرَتِی قُوَّةً.»[57]

«خداوندا! برای تو نماز خواندم و تو را خواندم؛ و می‌دانی که نمازم دچار نقصان و عجله و سهو و غفلت و کسالت و سستی... است که مانع از اقامه واجباتت می‌شود؛ پس بر محمد و خاندانش درود فرست و نقصان نمازم را کامل فرما و عجله‌ام را به استقرار و سهوم را به بیدار و غفلتم را به تذکر و کسالتم را به نشاط و سستی‌ام را به قدرت مبدل فرما!»

روز نهم: اهمیت نماز

میزان سنجش اعمال

<وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏>[58]

«میزان در آن روز حق است؛ پس کسانى که اعمال وزن‌شدۀ آنان سنگین و ارزشمند باشد، رستگارند.»

معیار ارزشمندیِ کارها

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: الصَّلَاةُ مِیزَانٌ فَمَنْ وَفَّى اسْتَوْفَى.»[59]

«رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود: نماز همچون ترازوست، پس هر کسی آن را تمام و کمال بپردازد و حقّ‌ آن را به‌ جا آورد، تمام و کمال پاداشش را دریافت می‌کند.»

سخن حجت‌الاسلام انصاریان؟حفظ؟

در روایتى آمده است که نماز ترازوى خدا در قیامت است. خداوند؟عز؟ نیز در قرآن مى‏فرماید: اعمال شما را وزن مى‏کنم. با چه ترازویی وزن مى‏کنند؟ حضرت مى‏فرمایند: با نماز؛ همۀ اعمال را نگه مى‏دارند تا ببینند اگر نماز بنده مقبول است، بقیه اعمال را نیز نمرۀ قبولى مى‏دهند؛ اما اگر مردود است، بقیه را نیز رد مى‏کنند.[60]

***

ارزنده‌ترین گوهر مقصود نماز است

زیبنده‌ترین هدیه به معبود نماز است

کوبنده‌ترین اسلحۀ مکتب توحید

کز ریشه کند خصم تو نابود، نماز است

گفتم به خرد، پایۀ دین نبوی چیست؟

فریاد برآورد و بفرمود: نماز است

آن نکته رسول مدنی گفت به سلمان

سرّی که به توفیق تو افزود، نماز است

فرمود علی شیر خدا ساقی کوثر

در مکتب ما مقصد و مقصود نماز است[61]

جدیّت در اقامۀ نماز

برای اولین‌بار بود که می‌خواستیم مرقد حضرت زینب؟سها؟ را زیارت کنیم و شور و شوق زیادی داشتیم. نزدیکی‌های حرم صدای اذان بلند شد. حاج احمد متوسلیان راه وضوخانه را به ما نشان‌ داد و گفت: آقایان! زیارت مستحبّ است، امّا نماز، واجب؛ عجّلوا بالصّلوة!

تمام شب را در جوار مرقد مطهر حضرت زینب؟سها؟ ماند و به منزل نیامد. نزدیکی‌های صبح آمد، اما چه آمدنی؛ خوشحال بود و خندان! پرسیدم: چه شده حاجی؟ گفت: لحظۀ اجابت دعا نزدیک شده و قرار است به برادران شهیدم، به خصوص محمد توسلی که خیلی دلم برایش تنگ شده، ملحق شوم.[62]

***

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ جَمِیعَ ثَوَابِ مَنْطِقِی وَ ثَوَابِ مَجْلِسِی رِضَاکَ وَ اجْعَلْ عَمَلِی وَ صَلَاتِی خَالِصاً لَکَ وَ اجْعَلْ ثَوَابِیَ الْجَنَّة.»[63]

«خداوندا! تمام ثواب گفتار و نشستن مرا رضای خودت قرار ده و عمل و نمازم را برای خودت خالص کن و پاداشم را بهشت قرار ده!»

 

[1]. طه، 14.

[2]. الکافی، ج‏3، ص265.

[3]. الاعراف، 170.

[4]. حکمت عبادات، ص308.

[5]. شعر از: غلامرضا سازگار.

[6]. نماز و نوجوان، ص12.

[7]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص81.

[8]. الحج، 41.

[9]. فلاح‌السائل، ص127.

[10]. وسائل‌الشیعة، ج‏4، ص161.

[11]. فلاح‌السائل، ص127.

[12]. در محضر بهجت، ج3، ص8.

[13]. شعر از: غلامرضا سازگار.

[14]. پیک افتخار9، ص43.

[15]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص41.

[16]. مریم، 31.

[17]. الکافی، ج‏3، ص264.

[18]. هزارویک حکایت اخلاقی، ج1، حکایت 394.

[19]. عرفان اسلامی، ج5، ص70.

[20]. شرح‌الکنوز و بحرالرموز، ص150؛ شعر از:‌ پیر جمال‌الدین محمد اردستانی.

[21]. عرفان اسلامی، ج1، ص376.

[22]. مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص132؛ دعای هنگام نماز شب.

[23]. الاعلی، 14 و 15.

[24]. الکافی، ج‏3، ص266.

[25]. خلوت انس، ص28.

[26]. مثنوى معنوی، دفتر سوم، بخش 98.

[27]. برگرفته از: من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص212.

[28]. مصباح‌المتهجد، ج‏2، ص722.

[29]. الانعام، 71 و 72.

[30]. الأمالی (للطوسی)، ص528.

[31]. وسائل‌الشیعة، ج‏2، ص144.

[32]. الکافی، ج‏2، ص83.

[33]. در محضر بهجت، ج1، ص81.

[34]. در محضر ارباب معرفت، ص415.

[35]. دیوان فیض کاشانى، ج‏1، ص218.

[36]. برگرفته از: بحارالانوار، ج45، ص21؛ به نقل از: حلال و حرام مالى، ص327.

[37]. اقبال‌الاعمال، ج1، ص136.

[38]. الحج، 78.

[39]. سفینةالبحار، ج‏2، ص268.

[40]. العنکبوت، 45.

[41]. بحارالأنوار، ج‏41، ص14.

[42]. در محضر ارباب معرفت، ص149.

[43]. دیوان فیاض لاهیجى، ص18.

[44]. نماز و نوجوان، ص68.

[45]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص65.

[46]. مریم، 55.

[47]. الکافی، ج7، ص52.

[49]. شعر از:‌ غلامرضا سازگار.

[50]. بهشت وصال، ص134.

[51]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص76.

[52]. البقرة، 45.

[53]. عیون‌الحکم، ص66.

[54]. معراج‌السعادة، ص842.

[55]. شعر از: عبدالعظیم دیندارلو.

[56]. تفسیر حکیم، ج‏3، ص201.

[57]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص80.

[58]. الاعراف، 8.

[59]. من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص207.

[60]. عرفان در سوره یوسف، ص266.

[61]. بهشت وصال، ص144؛ شعر از: ژولیده نیشابوری.

[62]. پیک افتخار6، ص42.

[63]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص144.

فهرست مطالب