در باب اهمیت دهه اول محرم که ایام حزن اهلبیت؟عهم؟ و از برترین ایام عزای حضرات اولیای الهی؟عهم؟ است، همین کفایت میکند که پروردگار در سورۀ مبارکۀ فجر میفرمایند: <وَ الْفَجْرِ1 وَ لَیَالٍ عَشْرٍ2 وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ>[1]؛ در برخی از تفاسیر <وَ لَیَالٍ عَشْرٍ> را به دهۀ محرم تطبیق دادهاند؛[2] هرچند این دهه ایام غم و اندوه خاندان عترت؟عهم؟ است، اما از بهترین ایام برای توسل به وجود مبارک حضرت اباعبدالله الحسین{علیه السلام} و بهترین فرصت برای توبه است که انسان گناهان خود را با حزن، اندوه و اشک در درگاه سیدالشهدا{علیه السلام} بشوید.
همچنین فرصتی است تا دوستداران و محبان سیدالشهدا{علیه السلام} در مورد نهضت عظیم ایشان بیشتر تأمل و تفکر داشته باشند تا به ابعاد جدید آن پی ببرند.
بحث و تحقیق پیرامون نهضت حسینی{علیه السلام} و واقعه عاشورا در طول تاریخ اسلام همواره مورد توجه متفکرین، مورخین، محدثین و به خصوص دلسوختگان آستان مقدس سیدالشهدا{علیه السلام} بوده است و درباره این نهضت عظیم سخنان و تألیفات فراوانی مطرح شده است. یکی از نکات مشترک در تمام مباحث فوق این است که نهضت سیدالشهدا{علیه السلام} فعل امام است و فعل امام مانند قول امام، حجت است؛ یعنی میتواند ملاک زندگی ما قرار بگیرد و میتوان به آن استناد و استدلال کرد. حتی سکوت (تقریر) امام در مقابل سخن دیگران -چنانچه در موضع تقیه نباشد- در نصوص دینی برای ما حجت است؛ در این صورت، واقعه عاشورا در تاریخ اسلام واقعهای منحصربهفرد بوده که سراسر بیانگر فعل، قول و تقریر امام است.
لذا با توجه به اینکه دین و منابع دینی مانند قرآن دارای ظاهر و باطنی هستند، عاشورا و حوادث آن که در واقع افعال امام{علیه السلام} هستند، دارای باطنی هستند که با توجه به ظاهرِ حوادث و افعال، میتوان باطن آنها را (در صورت وجود شرایط و لوازم مورد نیاز) دریافت. البته بدون تردید ظاهر وقایع عاشورا امری بسیار مهم است اما عبور از این ظاهر و توجه به باطن آن، در سیر در باطن دین -که در واقع همان مقام ولایت است- بسیار راهگشاست. این مهم نیاز به مقدماتی دارد و همچنین ثمرات و آثار بسیاری را به دنبال خواهد داشت.