یکی از آرزوهای همیشگی محبان و عاشقان اهل‌بیت؟عهم؟ همراهی با حضرت سیدالشهداست.

از همان سال ها و بلکه روزهای بعد از عاشورا همواره دوستداران و دلسوختگان اهل بیت ؟عهم؟، آرزوی این را داشته اند که: ای کاش در کربلا بودند و سیدالشهدا {علیه السلام} را یاری می دادند و تا ابد ناله ی جانسوز «یا لیتنا کنّا معک» را سر خواهند داد.

این آرزو غیر ممکن نیست؛ اما باید دانست که برای تحقق آن باید راه‌ و ‌رسم این همراهی را بدانیم و در راستای قرارگرفتن در این مسیر تلاش کنیم. در ادامه به سه‌ شرط مهم برای همراهی با کاروان حسینی{علیه السلام} اشاره می‌شود.

1. زنده نگه داشتن یاد واقعۀ عاشورا

ما همیشه بر اصحاب سیدالشهدا{علیه السلام} در روز عاشورا غبطه می‌خوریم زیرا حضرت درباره ایشان فرمود: «من اصحابی بهتر از شما سراغ ندارم»[1]؛ لذا ممکن است محرومیت و نا امیدی شدیدی در خود احساس کنیم اما با شنیدن این حدیث گوهربار امام‌رضا{علیه السلام} بارقۀ امیدی به دلمان می‌تابد. جناب ابن‌شبیب نقل می‌کند: در روز اول محرم به ساحت ‌مقدس امام‌رضا{علیه السلام} مشرف شدم، در حالی که از ورود ماه محرم اطلاعی نداشتم. حضرت فرمودند: می‌دانی در چه ایامی هستیم؟ عرض کردم: خیر! فرمودند: ایام حزن و اندوه ما اهل‌بیت؟عهم؟ است؛ دهۀ اول محرم، یادآور آن فاجعه و جنایت بزرگ در تاریخ است. حضرت همراه با این فرمایشات، اشک می‌ریختند؛ سپس فرمودند: اگر شما به یاد حضرت سیدالشهدا{علیه السلام} افتادید و گفتید: <یا لَیْتَنی‏ کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظیما>[2]، در اجر ‌و ‌ثواب با اصحاب سیدالشهدا{علیه السلام} شریک هستید.[3]

پس لازم است انسان همواره این شوق را در سر داشته باشد که جزو کاروان عاشوراییان باشد و از این قافله جا نماند.

2.اشک بر مصائب سیدالشهدا{علیه السلام}

در توضیح این مطلب بیان داستان حضرت ابراهیم {علیه السلام} بسیار مناسب است:

زمانی‌ که مقرر شد حضرت‌ ابراهیم{علیه السلام} در آن ابتلای عظیم، پسرش -حضرت‌ اسماعیل{علیه السلام}- را ذبح نماید، چاقو را بر گردن پسر گذاشت ولی به اذن خدا چاقو نبرید. امّا خداوند به جناب ابراهیم فرمود: تو در این آزمون سربلند بیرون آمدی و آن قضیه که در رؤیا دیده بودی محقق کردی!

سپس فرمود: <وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ>[4]؛ ما اسماعیل را در برابر قربانى بزرگى رهانیدیم. حضرت‌ ابراهیم{علیه السلام} از اینکه نتوانسته بود این امتحان را به منصۀ ظهور برساند، از اعماق وجود بسیار اندوهگین بود. جبرائیل{علیه السلام} نازل شد و گفت: ای ابراهیم! چرا ناراحتی؟ حضرت ‌فرمود: هر‌چند از عهدۀ این امتحان به‌ خوبی برآمدم اما خداوند به من، مقامی را وعده فرموده بود که با تحمل داغ فرزند، گریستن و اندوهگین‌شدن برای این مصیبت به آن مقام می‌رسیدم و حال از آن مقام محروم شدم. در‌ این ‌هنگام جبرائیل{علیه السلام} از او پرسید: آیا تو فرزند خودت را بیشتر دوست داری یا فرزند پیامبر آخر الزمان حضرت محمد {صلوات الله علیه} را؟ جناب ابراهیم {علیه السلام} فرمود: فرزند محمد {صلوات الله علیه} را. در اینجا جبرائیل {علیه السلام}، روضۀ سیدالشهدا{علیه السلام} را برای جناب ابراهیم{علیه السلام} خواند و ایشان سخت گریان شد، گریه‌ای که سخت‌تر از گریه بر مصیبت فرزندش بود. هنگامی که گریۀ ‌ایشان به پایان ‌رسید، جبرائیل{علیه السلام} از سوی خداوند به ابراهیم{علیه السلام} سلام رساند و گفت: ای ابراهیم! به‌ سبب سوگواری بر سالار شهیدان{علیه السلام} و اهل‌بیت عصمت و طهارت؟عهم؟، خداوند بلندترین مقامی که در ازای تحمل مصیبت عطا می شود، به تو عنایت خواهد کرد.[5] پیرامون همین قضیه بود که پروردگار فرمودند: <وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً>[6].

این قضیه نشان از عظمت گریه و عزاداری بر وجود مقدس سیدالشهدا{علیه السلام} را دارد. مانند این داستان در سیره و زندگی سایر انبیای الهی نیز به چشم می‌خورد که در مصائب و سختی‌ها به وجود مقدس حضرت سیدالشهدا {علیه السلام} متوسل می‌شدند. ما نیز اگر در این ایام بتوانیم حقیقت مصیبتی را که بر اهل‌بیت عصمت و طهارت؟عهم؟ وارد شد، درک کنیم، به نسبتی که در مدارج عزای سیدالشهدا{علیه السلام} بالا برویم، خداوند آن مقامات شامخ را به ما نیز عنایت خواهد کرد.

3.حضور قلب و صدق در نیت همراهی با سیدالشهدا {علیه السلام}

همۀ ما در توسلی که به سیدالشهدا {علیه السلام} داریم، از برپایی جلسات عزاداری، تا اطعام، سخنرانی، یا حتی شرکت در مجالس عزا و... یک نیت بیشتر نداریم و آن همراهی با کاروان حسینی است امّا این نیت وقتی محقق می شود که همراه با عزم جدی و حضور قلب باشد.

در این مورد داستانی در نهج البلاغه ی شریف نقل شده است که به فهم این مطلب کمک می کند.

در مسیر بازگشت از جنگ جمل یکی از یاران امیرالمؤمنین{علیه السلام} به ایشان عرض کرد: دوست داشتم برادرم نیز در این کار‌زار حاضر بود و مى‏دید چگونه خداوند شما را بر دشمنانتان پیروز گرداند. حضرت فرمود: آیا میل و محبّت برادرت با ما بود؟ گفت: آرى! حضرت فرمود: برادرت را آگاه کن که او در تمام لحظات ما را همراهی نمود؛ در زمان حرکت به سمت میدان نبرد، در حال جهاد و در تمام فراز و نشیب‌ها. حضرت ادامه دادند که: بدان! فرزندانی که در اصلاب مردان و ارحام زنان هستند نیز با ما شریکند و در این لشکر حضور داشتند! کسانی که هرچند سال‌ها و شاید قرن‌ها از ما دور باشند؛ امّا اگر این فاصله نبود، حتما در جهاد با دشمنان دین و ولایت و قرآن در کنار ما می‌جنگیدند.[7]

پس برای ما که نیت همراهی با کاروان حسینی را داریم، فاصلۀ زمانی هزار ساله مانع نیست بلکه  عدم حضور قلب است که می تواند مانع باشد چنانکه به میزان حضور قلب باب بهره مندی از مقام شهادت بر ما گشوده می شود.

 

[1]. «فَإِنِّی‏ لَا أَعْلَمُ‏ أَصْحَاباً أَوْفَى‏ وَ لَا خَیْراً مِنْ‏ أَصْحَابِی‏»؛ الإرشاد، ج‏2، ص91.

[2]. النساء، 73.

[3]. الأمالی، ص129.

.[4] الصافات، 107.

[5]. الخصال، ج1، ص59.

[6]. البقرة، 124.

[7]. نهج‌البلاغة، ص55.

فهرست مطالب