1. سیر با قدم عقل
در دعای روز سوم ماه مبارک میخوانیم: «اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ»[1]؛ خدایا! در این روز به من فِتَانَت، زیرکی و ریزبینیِ توحیدی را عنایت کن! «وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ»[2]؛ مرا از خطاکردن و سطحینگری در دین حفظ کن؛ پس گویی کسانی که بخواهند به بارگاه قرب الهی راه پیدا کنند، شرطش آن است که باید عاقل باشند لحظهها را به خوبی تشخیص دهند و شکار کنند؛ از این رو خداوند در سوره مبارکه حج میفرماید: شما در زمان حج، قربانی که کنید گوشت قربانی و خون قربانی به خداوند نمیرسد، قربانی میخواهد گوسفند یا شتری ویا حیوانی دیگر باشد که برای شما خیلی ارزشمند است، <لن یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُها وَلَا دِمَاؤُهَا>[3]؛ بلکه آنچه که خداوند میپذیرد و ارزشمند است، تقوای شما است <وَلَکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْکُمْ>[4]؛ پس درجات انسانها به کمیت عبادت آنها نیست، بلکه به کیفیت و تقوای آنهاست و پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه} به امیرمؤمنان{علیه السلام} میفرماید: «یَا عَلیّ إِذا تَقَرَّبَ العِبادُ إِلَى خَالِقِهِم بِالبِر فَتَقَرَّب إِلَیهِ بَالعَقلِ تَسبِقهُم»[5]؛ یا علی! وقتی دیدی که دیگران با کمّیتِ زیادِ اعمال عبادی با همدیگر مسابقه میدهند تا بهسوی خدای خودشان نزدیک شوند، تو با بهکارانداختن عقل به پروردگارت تقرب بجوی؛ با این کار مطمئن باش که از دیگران سبقت میگیری، و تو برنده مسابقه تاخت و تاز سبقت بهسوی توحید خواهی بود؛ بنابرین در ماه مبارک رمضان انسان باید دقیقاً با عقل خود بداند که چه باید کند و در کجا چه وظیفهای بر عهده اوست.
در مقابل خداوند در آیه یکصدوسی سوره مبارکه بقره میفرماید: <وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ>[6]؛ هرکس که از آیین ابراهیمی روی برگرداند و فاصله گرفت، بداند که او سفیه است، ولو اینکه بهحسب ظاهر در میان انسانها عالم باشد و در اداره زندگی و در سیاست و سایر امور دیگر اقتصادی و آموزشی عالم و عاقل باشد، ولی او در نزد پروردگار سفیه است؛ همان که در دعای روز سوم میخوانیم «وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ و التّمْوِیَةِ»[7]؛ خدایا! من را از سطحینگری دینی نجات بده، از اینکه فقط به عبادات خشکِ بیروح و بدونِ حلاوت بپردازم و عمری در این راه سپری کنم، مرا به برکت ماه مبارک رمضان، نجات بده! بنابرین سخن در این است که انسان در این میدان باید با عقل خود حرکت کند.
انسان در سیر ارتقایی به سوی مقام «خلافةاللّهی» در درگاه پروردگار راه طولانی در پیش دارد و باید با مَرکَب قراردادن ماه مبارک رمضان و بهرهمندی از نردبان صیام الهی به صورت میانبر و سریع در مدارج قرب حرکت کند. در این میدان افراد مختلفاند، برخی با قدم عقل حرکت میکنند که البته قدم زیبایی است، چنانچه پروردگار خطاب به مؤمنین میفرماید: بدانید شیطان و لشگریان او دقیقاً شما را رصد میکنند <إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ>[8]؛ و از آنجایی که شما توجه ندارید به شما حمله میکنند؛ از این رو انسان باید مراقب باشد و دائماً عاقلانه در زندگی حرکت کند و در ماه مبارک رمضان از قدمِ عقل یعنی شناخت فرصتها و بهرهمندی از لحظهها استفاده کند.
·تعبیر اصحابالیمین برای سالکان با قدم عقل
خداوند تعابیر زیبایی را در قرآن برای این گروه به کار میبرد که یکی از زیباترین این تعابیر «اصحابالیمین» است، یعنی کسانی که از طرفِ «یُمن» و مبارکی با به کارانداختن عقل توحیدی خودشان و پیروی از اولیای الهی سیر به سوی مقامِ قرب را طی میکنند، خداوند درباره این گروه در زیباترین تعبیر میفرماید: کسانی که با عقل توحیدی به سوی ما آمدند، بدانند ما هم با نظر رحمت و شفقتِ خودمان با آنان معامله میکنیم «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَسَوفَ یُحاسَبُ حِسابًا یَسیرًا وَ یَنقَلِبُ إِلى أَهلِهِ مَسرورًا»[9]؛ یعنی کسانی که اصحابالیمین هستند و از سمت راست نامه اعمالشان داده میشود، بدانند که ما از آنها حساب جدی نخواهیم گرفت و با نظر رحمت و عفو و مغفرتمان با آنان رفتار میکنیم.
·ویژگیهای اصحابالیمین
باید دید چگونه میتوان بهترین توشه را برداشت و به قلههای بهشت رسید؛ از بهشت اصحابالیمین به مقام «جنتِ عَدن» و از آنجا به «دارالسلام» و بالاخره به مقام <وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ>[10] قدم نهاد؛ بیجهت نیست که خداوند به مؤمنین نه فقط انجام عمل صالح را دستور فرمود، بلکه به خواص از مؤمنین دستور داده شد:
<سَابِقُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ>[11] یا <فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ>[12]، سرعت بگیرید و از یکدیگر در سیر به سوی مغفرت جلو بزنید؛ برخی در سیر به سوی مقام قرب الهی با قدم عقل حرکت میکنند؛ البته اثر و نتیجه عقل توحیدی برای کسانی که با دقت از فرصتها استفاده میکنند آن است که خداوند میفرماید: من هم با نظر لطف و رحمت، از آنان حسابرسی میکنم و آنان از اصحابالیمین هستند و برخی دیگر از اصحابالیمین توشههای دیگری را هم در کنار وظایف خودشان قرار میدهند، خداوند در قرآن دوصفت را برای آنها ذکر میکند که اگر کسی این دوصفت را داشته باشد، نه تنها حساب آنان آسان است بلکه بهتر است گفته شود که از آنان حسابی گرفته نمیشود و بیحساب وارد بهشت میشوند. آن دو گروه عبارتاند از:
·الف. صبر؛
آنهایی که صبر در مصائب میکنند، کسانی که صبر بر کنترل خود کرده و از معصیتها اجتناب میکنند، آنهایی که صبر در عبادات، آن هم در اوقات سخت دنیا میکنند: صبر بر روزه، صبر بر بهپاخاستن در نیمههای شب و مناجات با ربالارباب و... دارند؛ ازاینرو در بیان نورانی رسول اکرم{صلوات الله علیه} است که در قیامت چند گروه بیحساب وارد بهشت میشوند؛ یک دسته صابران هستند؛ ملائکه از انها میپرسند: شمابر چه چیزی صبر کردید که بیحساب باید وارد بهشت شوید؟ آنها در پاسخ میگویند: «صَبَّرْنَا أَنْفُسَنَا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ صَبَّرْنَاها عَنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ»[13]؛ بر طاعت و معصیت خدا صبر داشتیم؛ منادی از جانب آسمان ندا میدهد:«فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: صَدَقَ عِبَادِی، خَلُّوا سَبِیلَهُمْ لِیَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ». بندگان من راست میگویند راهشان را باز کنید تا بیحساب وارد بهشت شوند؛ به عبارت دیگر شمایی که صبر در معصیت و صبر بر طاعت داشتید، حق شماست که بیحساب وارد بهشت شوید.
·ب. فضل(سعه صدر)
گروه دوم کسانی هستند که در ماه مبارک رمضان علیرغم فشارهای روزه و ماه رمضان، خود را مزین به وصف سعه صدر هم میکنند؛ رسول اکرم{صلوات الله علیه} میفرمایند: گروه دیگری که در قیامت بیحساب وارد بهشت میشوند، کسانی هستند که در ارتباطات اجتماعی با مردم بهویژه با افراد تندخو و یا کسانی که سطح فکری به مراتب کوتاهتری از آنها دارند با سعهصدر برخورد میکنند؛ دامنه تحملشان در عین حفظ غیرت دینی بالاست؛ در برابر عصبانیت دیگران حلم دارند که میفرماید: <فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ>[14]؛ کسی که خداوند بخواهد او را هدایت کند، برای اسلام، برای فهم مطالب بلند و بعد هم تحمل دیگران به او شرح صدر میدهد.
وقتی که ملائکه الهی به این گروه میگویند که شما چه کردید که بیحساب وارد بهشت میشوید؟ آنها میگویند: «فَیَقُولُونَ کُنَّا یُجْهَلُ عَلَیْنَا فِی الدُّنْیَا فَنَتَحَمَّلُ وَ یُسَاءُ إِلَیْنَا فَنَعْفُو»[15]؛ ما کسانی هستیم که نسبت به ما سفیهانه و جاهلانه برخورد میشد، ما تحمل میکردیم و در روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، در ارتباطات اقتصادی و سیاسی و...، تحمل میکردیم؛ زود عکسالعمل نشان نمیدادیم و یا وقتی بدی در حق ما میشد، ما عفو میکردیم.
منادی از جانب آسمان دوباره همان ندا را میدهد:«فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: صَدَقَ عِبَادِی، خَلُّوا سَبِیلَهُمْ لِیَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ»؛ بندگان من راست میگویند راهشان را باز کنید تا بیحساب وارد بهشت شوند.
آری! سعه صدر از علامات مؤمن و نشانه فضل اوست.
دریای فراوان نشود تیره به سنگ عارف که برنجد تنک آب است هنوز[16]
البته مؤمن غیرت دینی دارد و در توهین به مقدسات دینی، به مقام ولایت، علمای ربانی، به قرآن و... بیتفاوت نیست و عکسالعمل نشان میدهد؛ به اقتضای غیرتِ دینی، تعصب دارد؛ وقتی به ناموس انسان توهین میشود، کسی که غیرت نداشته باشد، عکسالعمل نشان نمیدهد.
·2. سیر با قدم محبت
برخی حرکت به سوی مدارج عالی را با قدمِ محبتِ عاقلانه سیر میکنند؛ غرض اصلی از سیر در مدارج بهشت ماه رمضان الهی این گروه هستند، خداوند محبان را را جزء اصحابالیمین حساب نمیکند و ایشان جزء <والسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ>[17] هستند، کسانی که در معامله الهی و در قبالِ طلبِ ثواب اعمال بهجا نمیآورند، بلکه عاشقانه و محبانه به درگاه مولا میشتابند؛ امام صادق{علیه السلام} در بیانی نورانی میفرمایند: «قَومٌ عَبَدوا اللّهَ عَزَّ و جلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلکَ عِبادَةُ الأحرار»[18]؛ گروهی که خداوند را از سر محبت و از سر ابراز ارادت و علاقه عبادت میکنند، و این (عبادت مرضی رضای پروردگار) همان عبادت احرار است.
این گروه کسانی هستند که در بیان زیبای رسول اکرم{صلوات الله علیه} به همسایگان پروردگار «جیرانالله» معروف شدهاند، یعنی کسانی که همسایه دائمی خدا هستند، لحظهای از خداوند دور و جدا نمیشوند، مثل نزدیکی همسایهای با همسایهاش، حضرت میفرمایند: ملائکه به آنها میگویند که شما چه کسانی هستید که به این مقام رسیدهاید، آنها میگویند ما همسایگان خدا و کسانی هستیم که دائماً با خداوند مأنوس بودیم؛ کسانی که همه هستیشان، ابتدا و انتها و میانهاش حولِ محور خداست، دوستی، بخشندگی، ارتباط، قطع ارتباط و... ایشان همه برای خدا بود به آنها گفته میشود: شما چه کردید به این مقام رسیدید؟ آنها در جواب میگویند: «کُنَّا نَتَحَابُّ فِی اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ نَتَبَاذَلُ فِی الله»[19]؛ محور همۀ امور ما در زندگی محبت به خداوند بود بهویژه در ماه مبارک رمضان که ماهی است که محور همه چیز میتواند براساس محبت شکل گیرد.
«فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ صَدَقَ عِبَادِی»؛ در این هنگام صدا زنندهای از جانب خدا خطاب میکند: «بندگانم راست میگویند» «خَلُّوا سَبِیلَهُم»؛ راه را برای آنان باز کنید! که آنان به جوار و همسایگی الهی در بهشت بدون حساب میروند «لِیَنْطَلِقُوا إِلَى جِوَارِ اللَّه فِی الْجَنَّةِ بِغَیْرِ حِسَابٍ». فقط این گروه در خطاب الهی جایگاهشان در بهشت (جِوَارِ اللَّه) ذکر شده است.
خداوند این مقام را در آیه هفتادوسوم سوره مبارکه انبیا میفرماید: ما اول چیزی که به اینها میدهیم این است که <أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات>[20]؛ کارهای خوب جلو پایشان میگذاریم، به آنان الهام میکنیم که کار خوب و کار بد چیست؟ آنها را موفق در کارهای خوب میکنیم که عبارت باشد از <إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاة>؛ نماز را که میخوانند لذتِ از نماز میبرند، زکات که میدهند به کندنِ مال از خود فکر نمیکند، بلکه لذت میبرند از اینکه با خدای خودشان معامله میکنند؛ این آثار بهشرط طی منازل قبل است؛ تا به آنجا که میفرماید: <وَ کانُوا لَنا عابِدین>؛ دائماً در حال عبادتاند حتی غذاخوردن آنها، خوابیدن آنها، حشر و نشر و معامله و سایر کارهای آنها در واقع معامله با من است، چراکه آنها دائماً با مناند این مقامِ محبین است و موقعی حاصل میشود که انسان رنگ زندگیش و تمام امور خودش را، رنگ خدایی و توحیدی کند، <صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً>[21]؛ رنگ الهیگرفتن هم این است که انسان هر چه میکند، ظهور رضای خداوند در جوارح او آشکار شود.
چگونه میتوان به مقام محبین رسید؟ چون محبت فعلِ قلبی است و نمیتوان به فعل قلب امر و نهی کرد، پس باید مقدماتی فراهم شود که انسان با طی آن مقدمات بتواند محبوب خداوند شود؛ به همین دلیل اهل بیت عصمت وطهارت؟عهم؟ در دعاهای شبهای ماه مبارک رمضان و روزهای خاص ماه، راهها و قدمهای سلوک در مراتب محبت پروردگار و محبوبشدن در درگاه الهی را به ما آموختند.[1]. زاد المعاد، ص 144؛دعای روز سوم ماه مبارک رمضان.
[2]. همان.
[3]. الحج، 37؛ «هرگز گوشتهایشان وخونهایشان به خدا نمىرسد».
[4]. الحج، 37؛ «بلکه تقواى شما به او مىرسد».
[5]. مشکاةالأنوار، ج۱، ص۲۵۱.
[6]. البقرة، 130.
[7]. زادالمعاد، ص 144؛ دعای روز سوم ماه مبارک رمضان.
.[8] الاعراف، 27؛ «او و دار و دستهاش شما را از آنجا که شما آنان را نمىبینید مىبینند».
.[9] الانشقاق، 7-9؛ «اما کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند، (7)به زودى با حسابى آسان به حسابش رسیدگىشود(8)و خوشحال و شادمان به سوى خانوادهاش [در بهشت] باز گردد».
.[10] التوبة، 72.
.[11] الحدید، 21؛ «سبقت جویید به آمرزشى از سوى پروردگارتان».
[12]. البقرة، 148؛ «به جانب نیکىها و کارهاى خیر پیشى جویید».
[13].الأمالی (للطوسی)، ص103؛ «ما خویشتن را بر طاعت خدا و خوددارى از معصیت او، به شکیبایى وا داشتیم».
[14]. الأنعام، 125؛ «پس کسى را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را براى [پذیرفتن] اسلام مىگشاید».
[15]. الأمالی (للطوسی)، ص103؛ «ما در دنیا چنان بودیم که هر گاه به ما نادانى و اهانتى مىشد، تحمّل مىکردیم و هر گاه به ما بدى مىشد، گذشت مىکردیم».
[16]. گلستان سعدی، باب دوم: در اخلاق درویشان، حکایت38.
[17]. الواقعه، 10؛ «و پیشى گیرندگان [به اعمال نیک] که پیشى گیرندگان [به رحمت و آمرزش] اند».
[18]. بحار الأنوار، ج۶۷، ص ۲۵۵.
[19]. شیخ طوسی، الامالی، ص103؛ «ما براى خداوند عزوجل، یکدیگر را دوست مىداشتیم، براى خدا به یکدیگر بخشش مىکردیم، و براى خدا به همدیگر کمک مىنمودیم».
[20]. الانبیاء، 173؛ «انجام کارهاى نیک را به آنان وحى کردیم».
[21]. البقرة، 138.