روز دهم: پیامد بی‌نمازی

جهنمی‌شدن

<ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ 42 قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ 43 وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ 44 وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ 45 وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ>[1]

«مى‏گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟ (42) مى‏گویند: ما از نمازگزاران نبودیم (43) و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمى‏دادیم (44) و با فرورفتگان [در گفتار و کردار باطل‏] فرومى‏رفتیم (45) و همواره روز جزا را انکار مى‏کردیم.»

نابودیِ دین

«قَالَ النَّبِیُّ{صلوات الله علیه}: الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ؛ فَمَنْ تَرَکَهَا فَقَدْ هَدَمَ الدِّینَ.»[2]

«پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: نماز ستون دین است، پس هر کسی آن را ترک کند، دینش را نابود کرده است.»

سخن علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}

اهل دوزخ به خاطر داشتن این چهار صفت (ترک نماز براى خدا و ترک انفاق در راه خدا و فرورفتگى در بازیچه دنیا و تکذیب روز حساب) دوزخى شده‏اند. این چهار صفت امورى هستند که ارکان دین را منهدم می‌سازند و برعکس، داشتن ضد آن صفات، دین خدا را به پا می‌دارد؛ چون دین عبارت است از اقتدا به هادیانى که خود معصوم و طاهر باشند؛ و این نمی‌شود مگر به اینکه از دلبندى به زمین و زیورهاى فریبنده آن دورى کنند و به سوى دیدار خدا روى آورند. اگر این دو صفت محقق شود، هم از خوض با خائضین اجتناب شده و هم از تکذیب یوم‌الدین.

لازمه این دو صفت، توجه به سوى خداست با عبودیت و سعى در رفع حوائج جامعه. به عبارتى دیگر، می‌توان از اولى به نماز تعبیر کرد و از دومى به انفاق در راه خدا. پس قوام دین از دو جهت علم و عمل به این چهار صفت است و این چهار صفت بقیه ارکان دین را هم در پى دارد.[3]

***

بی‌نمازی با یکی از اهل راز                      خواست گوید علت ترک نماز

گفت: هر وقتی که کردم قصد آن              آفتی آمد به مالم ناگهان

و آن دگر گفتش که من کردم نماز             مدتی بسیار و شب‌های دراز

تا برون آیم ز فقر و احتیاج                      گیرد آن دکان و بازارم رواج

حاصلی از وی توقع داشتم                      چون نشد، یکبارگی بگذاشتم

این بود احوال جهال، ای عزیز!             این بودشان پایهٔ قدر و تمیز

واجبی را در خیال، این گمرهان               کرده‌اند از جهل خود، ممکن گمان[4]

مذمت فوت‌شدن نماز

مردی خدمت امام‌صادق{علیه السلام} آمد و عرضه داشت: من مرتکب گناهی شده‌ام. حضرت فرمود: خدا می‌بخشد! گفت: گناهم خیلی بزرگ است. امام{علیه السلام} فرمود: اگر به اندازۀ کوه باشد، خدا می‌بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهم خیلی بزرگ‌تر است. امام{علیه السلام} فرمود: مگر چه گناهی مرتکب شده‌ای؟ آن شخص به شرح ماجرا پرداخت.

پس از اتمام سخن، حضرت رو به آن مرد فرمود: خدا می‌بخشد؛ من ترسیدم که نماز صبحت قضا شده باشد![5]

***

«فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّکْبِیرُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَکْبِیرٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ رَبِّ عُدْ عَلَیَّ فِی صَلَاتِی هَذِهِ بِرَفْعِکَهَا زَاکِیَةً مُتَقَبَّلَة.»[6]

«پس هیچ خدایی جز تو نیست و کبریایی مختص توست؛ هر تکبیری که گفته می‌شود، ولی و سرپرستش تویی؛ پروردگارا! به سویم بازگرد و نمازم را پاکیزه و مقبول به سوی درگاهت بالا ببر!»

 

روز یازدهم: پیامدهای بی‌نمازی

چهره‌های عبوس در عذاب

<وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ 24 تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ 25... فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى‏>[7]

«و چهره‏هایى عبوس و درهم‌کشیده است؛ (24) چون یقین دارند که در معرض عذابى کمرشکن قرار خواهند گرفت. (25) ... نه [دعوت پیامبر را] باور کرد، و نه نماز خواند.»

مانع شفاعت

«قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ{علیه السلام}: إِنَّهُ لَمَّا حَضَرَ أَبِیَ الْوَفَاةُ قَالَ لِی: یَا بُنَیَّ! إِنَّهُ لَا یَنَالُ شَفَاعَتُنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ.»[8]

«امام‌کاظم{علیه السلام} فرمود: هنگامى که وقت وفات پدرم فرا رسید، به من فرمود: اى فرزندم! همانا شفاعت ما اهل‌بیت؟عهم؟ به کسى که نماز را سبک شمارد، نخواهد رسید.»

سخن آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

مصداق سبک‌شمردن نماز این است که انسان نماز را فداى خواسته‌هاى خود کند، نماز را در حاشیۀ زندگى خود قرار دهد و زمانى که به گمان خود به کار مهمى اشتغال دارد، نماز را ترک کند. کسى که نماز را سبک بشمارد، مورد لطف پروردگار قرار نمی‌گیرد، به شفاعت اهل‌بیت؟عهم؟ نمی‌رسد، دعاى او مستجاب نمی‌شود و در عالم برزخ و روز قیامت گرفتار می‌شود.[9]

***

خانهٔ بی‌نماز ویران است                         گرچه آرامگاه شیران است

خانه از طاعت است و خیر آباد             خیر اگر نیست، نام خانه مباد

مسجد از خانه ساز و طاعت کن            نان ده و خانه پُر جماعت کن[10]

سزای سبک‌شمردن نماز

حضرت فاطمۀ زهرا؟سها؟ از پدر گرامی خویش می‌پرسد: چه بلا و مصیبتی است برای زنان و مردانی که نماز را سبک می‌شمارند؟ حضرت فرمود: هر کسی نماز را سبک بشمارد، دچار پانزده بلا می‌شود: شش بلا در دنیا و سه بلا هنگام مرگ و سه بلا در قبر و سه بلا هنگامی که از قبر بیرون می‌آید.

  • آنچه در دنیا به آن دچار می‌شود: خداوند برکت را از عمرش می‌گیرد، رزق او نیز بی‌برکت شود، حق متعال سیمای صالحان را از چهره‌اش می‌گیرد، هر عملی که انجام دهد اجری نمی‌یابد، دعایش به آسمان نمی‌رود و از دعای صالحان بهره‌ای نخواهد داشت.
  • آنچه به هنگام مرگ به آن دچار می‌شود: ذلیل و گرسنه و تشنه از دنیا می‌رود؛ به طوری که اگر تمام آب‌های دنیا را به او بدهند، عطش او رفع نمی‌شود.
  • آنچه در قبر دچارش می‌شود: خداوند در قبرش ملکی می‌گمارد که آزارش دهد، قبرش بر او تنگ می‌گردد و در قبرش تاریکی حاکم می‌شود.
  • آنچه در قیامت هنگام برخاستن از قبر به آن دچار می‌شود: خداوند مَلکی بر او می‌گمارد که تا در مقابل خلایق، او را با صورت بر زمین بکشد، کارش بسیار سخت محاسبه می‌شود، خداوند به او نظر رحمت نمی‌کند و پاکش نمی‌نماید و او را عذابی بزرگ خواهد بود.[11]

***

«أَسْأَلُکَ بِحَقِّ تَزْکِیَةِ کُلِّ صَلَاةٍ زَکَّیْتَهَا وَ بِحَقِّ مَنْ زَکَّیْتَهَا لَهُ وَ بِحَقِّ مَنْ زَکَّیْتَهَا بِهِ أَنْ تَجْعَلَ صَلَاتِی هَذِهِ زَاکِیَةً مُتَقَبَّلَةً بِتَقَبُّلِکَهَا وَ تَصْیِیرِکَ بِهَا دِینِی زَاکِیاً.»[12]

«خدایا! به حق هر نمازی که آن را پاکیزه کرده‌ای و به حق هر کسی که او را به خاطر نماز و به وسیله نماز، پاک نموده‌ای، از تو می‌خواهم که نمازم را با قبول‌کردنت، پاکیزه و مقبول قرار دهی و دینم را نیز به وسیله این نماز، مطهر گردانی.»

 

[1]. المدثر، 42-46.

[2]. عوالی‌اللئالی، ج‏1، ص322.

[3]. ترجمه المیزان، ج1، ص257.

[4]. کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهایی، ص47.

[5]. خودسازی به سبک شهدا، ص162.

[6]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص237.

[7]. القیامة، 24 و 25 و 31.

[8]. الکافی، ج‏3، ص270.

[9]. کاوشی نو در اخلاق اسلامی و شئون حکمت عملی، ج1، ص352.

[10]. جام‌جم (اوحدی)، بخش 42.

[11]. فلاح‌السائل، ص22.

[12]. مصباح‌المتهجد، ج1، ص236.

فهرست مطالب