دستورات اخلاق توحیدی- کتاب سوم- نماز اول وقت > روز سیوسوم تا روز سیوپنجم: پیامدهای تاخیر در نماز
روز سیوسوم: پیامدهای تأخیر در نماز
تأخیر در نماز اول وقت
<فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ 4 الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون>[1]
«پس واى بر نمازگزاران! (4) که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهلانگارند.»
مذمت ترک نماز اول وقت
«قالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} فِی قَوْلِ اللَّهِ؟عز؟ <فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ 4 الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ>: تَأْخِیرُ الصَّلَاةِ عَنْ أَوَّلِ وَقْتِهَا لِغَیْرِ عُذْرٍ.»[2]
«امامصادق{علیه السلام} دربارۀ آیات «پس وای بر نمازگزاران! که نسبت به نمازشان سهلانگارند»، فرمود: مراد از سهلانگاری، تأخیرانداختن نماز از اوّل وقت بدون عذر است.»
کلام آیتالله شهیدمطهری{رحمة الله علیه}
نمازخوانهایى که خودشان نماز را استخفاف مىکنند (کوچک مىشمارند) و نماز صبحشان دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان دم غروب است، نماز مغرب و عشای آنان چهار ساعت از شب گذشته و نماز را با عجله و شتاب مىخوانند، تجربه نشان داده که بچههاى اینها اصلاً نماز نمىخوانند. شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچههایتان نمازخوان باشند، باید نماز را محترم بشمارید! بالاتر از نمازخواندن، احترام به آن است.
اولاً براى خودتان در خانه نقطهاى را انتخاب کنید که جاى نمازتان باشد (مثل یک محراب). اگر مىتوانید، یک اتاق را به عنوان مصلّى انتخاب کنید. اگر اتاق زیادى ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را براى نمازخواندن مشخص کنید و یک جانماز پاک داشته باشید. در محل نماز که مىایستید، جانماز پاکیزهاى بگذارید. مسواک داشته باشید، تسبیحى براى ذکر گفتن داشته باشید![3]
***
بگذر از نفس بهیمی تا نباید تنت را
طمع نقل و مرغ و خمر و حور و غلمان داشتن
بگذر از عقل طبیعی تا نباید جانت را
صورت تخییل هر بیدین به برهان داشتن
تا کی از کاهل نمازی ای حکیم زشتخوی!
همچو دونان اعتقاد اهل یونان داشتن[4]
خسارت جبرانناپذیر
شخصی خدمت امامصادق{علیه السلام} آمد و استخاره کرد. استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت و اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد. وقتی بازگشت، خدمت امام{علیه السلام} رفت و گفت: به یاد دارید که استخاره کردید و بد آمد، ولی آن را نادیده گرفتم و سود بردم. حضرت فرمود: آیا یاد داری در منزل فلانی خسته بودی و بعد از خواندن نماز مغرب و عشا، شام خوردی و خوابیدی و صبح، هنگامی بیدار شدی که آفتاب زده بود و نماز تو قضا شد؟ عرض کرد: آری! فرمود: اگر خداوند؟عز؟ دنیا و هرچه در آن است را به تو دهد، جبران آن خسارت معنوی نمیشود.[5]
***
«الهی! عُبَیْدُکَ بِفِنَائِکَ مِسْکِینُکَ بِفِنَائِکَ فَقِیرُکَ بِفِنَائِکَ سَائِلُکَ بِفِنَائِکَ یَسْأَلُکَ مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ غَیْرُک.»[6]
«خدایا! بندۀ ناچیزت در آستان توست، بیچارهات در پیشگاه توست، نیازمندت در درگاه توست، خواهندهات در آستان توست، از تو چیزى مىخواهد که جز تو کسى بر آن توانا نیست.»
روز سیوچهارم: پیامدهای تأخیر در نماز
ضایعکردن نماز
<فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا>[7]
«سپس بعد از آنان نسلى جایگزین شد که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند؛ پس به زودى گمراهى خود را خواهند دید.»
تأخیر مذموم
«قالَ رَسولُ الله{صلوات الله علیه}: إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلى امَّتی تأخیرُهُمُ الصَّلاةَ عَن وَقتِها و تَعجیلُهُم الصَّلاةَ عَن وَقتِها.»[8]
«رسول اکرم{صلوات الله علیه} میفرماید: بیشترین چیزى که بر امتم از آن میترسم، تأخیر نماز از وقت آن است.»
سخن آیتالله مظاهری؟حفظ؟
از همسر امامصادق{علیه السلام} پرسیدند که حرف آخر امام چه بود؟ او گریه کرد و گفت: امام در آن ساعت همۀ خویشان را خواست. ما گفتیم که چه وصیتى مىخواهد بکند. همه که جمع شدند، یک جمله گفت و از دنیا رفت. فرمودند: «لا تَنالُ شَفاعَتُنا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلوةِ»؛ شفاعت ما اهلبیت نمىرسد به کسى که نماز را سبک بشمارد. نه اینکه نماز نخواند، او که نماز نخواند معلوم است که کافر است.[9]
مصداق سبکشمردن نماز این است که انسان نماز را اوّل وقت و به جماعت به جا نیاورد و نماز را فداى خواستههاى خود کند؛ نماز را در حاشیۀ زندگى خود قرار دهد و زمانى که به گمان خود به کار مهمّى اشتغال دارد، نماز را ترک نماید. کسى که نماز را سبک بشمارد، مورد لطف پروردگار قرار نمىگیرد، به شفاعت اهلبیت؟عهم؟ نمىرسد، دعاى او مستجاب نمىشود و در عالم برزخ و روز قیامت گرفتار مىشود.[10]
***
دل که دلبر دید، کی ماند ترش؟ بلبلی گل دید، کی ماند خمش؟
پنج وقت اندر نمازت رهنمون عاشقان را فی صلاة دائمون
در دل عاشق به جز معشوق نیست در میانشان فارق و مفروق نیست
دل کرد بسی نگاه در دفتر عشق جز روت ندید هیچ رو در خور عشق[11]
ریشۀ درخت اسلام
هنگام نماز بود و امامباقر{علیه السلام} خود را برای رفتن به مسجد آماده میکرد، ولی از آنچه در راه میدید، ناراحت میشد. گروهی از مسلمانان بیتوجه به صدای اذان که از مسجد شنیده میشد، به کار خود مشغول بودند و گویا صدای اذان را نمیشنیدند. امام گاهی میایستاد و به بعضی از این افراد نگاه میکرد و با خود میگفت: گویا اینان هنوز از اهمیت نماز بیخبرند که اینچنین در برابر فریاد «حیّ علی الصلاة» بیتفاوتند! گاهی امام{علیه السلام} با عدهای از آنان سخن میگفت و اهمیت نماز را به آنان گوشزد میکرد.
روزی از روزها، امام{علیه السلام} در راه رفتن به مسجد یکی از شاگردان خود را دید. حضرت به او فرمود: میخواهم جملهای بگویم؛ آن را بنویس و برای دیگران نقل کن تا در تاریخ بماند و همگان از اهمیت آن باخبر شوند؛ آیا میخواهی ریشه و شاخۀ بلندترین قلۀ اسلام را به تو معرفی کنم؟ او گفت: میشنوم؛ بگویید ای فرزند رسول خدا!
او همچنان در انتظار شنیدن سخنی از امام{علیه السلام} لحظهشماری میکرد تا اینکه حضرت فرمود: ریشهاش نماز است و شاخهاش زکات و قلۀ مرتفع آن جهاد. شاگرد امام از شنیدن این جملۀ کوتاه و پرمعنا بسیار شادمان شد و این کلام را در دل خویش جای داد تا این سخن را به دیگران برساند.[12]
***
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ إِلَیْکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فِیهِ وَ مِمَّا ضَیَّعْتُ مِنْ فَرَائِضِکَ وَ أَدَاءِ حَقِّکَ مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْجِهَادِ وَ الْحَج.»[13]
«خدایا! همانا من از تو طلب آمرزش میکنم و به سویت توبه میکنم از هر گناهی که قبلاً از آن توبه کردم ولی دوباره آن را مرتکب شدم؛ و توبه میکنم از اموری که ضایع ساختم؛ از واجباتت و ادای حقت در نماز و زکات و روزه و جهاد و حج.»
روز سیوپنجم: پیامدهای تأخیر در نماز
به استهزا گرفتن نماز
<وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُون>[14]
«و چون براى نماز ندا در مىدهید، آن را به مسخره و بازى مىگیرند؛ این کار زشتشان به سبب این است که آنان گروهى هستند که اندیشه نمىکنند.»
دزدترین دزد
«قالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: أَسْرَقُ السُّرَّاقِ مَنْ سَرَقَ مِنْ صَلَاتِهِ؛ یَعْنِی لَا یُتِمُّ فَرَائِضَهَا.»[15]
«رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود: دزدترین دزدها کسی است که از نمازش بدزدد؛ یعنی واجباتش را تمام نکند.»
سخن آیتالله بهجت{رحمة الله علیه}
از آیتالله بهجت{رحمة الله علیه} سؤال شده: چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟ ایشان در جواب فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند، خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.[16]
***
چو شاهراه حقیقت نمودهاند تو را هزار حیف اگر روى در مجاز کنى
توانى آنکه یکى از مقربان گردى دو رکعت از سر اخلاص اگر نماز کنى
در عمل بگشا بر امل که مىترسم در امل به لقاى اجل فراز کنى[17]
قصر بهشتی، پاداش نماز
ملامهدى نراقى{رحمة الله علیه} که از شدّت ورع و سلامت و تقوا، چشم برزخى پیدا کرده بود، مىگوید: روز عیدى به قبرستان رفتم و بر سر قبر مردهاى ایستادم. گفتم: عیدى من کو؟ شبِ آن روز چهرهاى باصفا و نورانى را در عالم خواب مشاهده کردم که به من گفت: فردا کنار قبر من بیا تا تو را عیدى بدهم!
صبح به قبرستان رفتم و وقتی به آن قبر رسیدم، عالم برزخ برایم کشف شد. در این هنگام باغى عجیب با دار و درختى که هرگز چشمم نظیرش را ندیده بود، مشاهده کردم. وسط باغ قصرى بسیار باعظمت قرار داشت. مرا به درون قصر دعوت کردند. چون وارد شدم، شخصى باعظمت بر تختى زیبا دیدم. به او گفتم: از کدام طایفهاى؟ پاسخ داد: از گروه عبادتکنندگان! گفتم: کیستى؟ جواب داد: از قصابان منطقۀ نراق! گفتم: چطور به این مقام رسیدى؟ گفت: سلامت در کسب و نماز جماعت اوّل وقت.[18]
***
«اَللّهمَّ إنّی اَسْئلُکَ بِاِقْبَالِ نَهارِکَ و اِدبَارِ لَیْلِکَ وَ حُضُورِ صَلَواتِکَ وَ أصْوَاتِ دُعائِکَ وَ تَسبِیحِ مَلاَئِکَتِکَ اَنْ تُصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّدٍ وَ اَنْ تَتُوبَ عَلَیَّ اِنَّکَ اَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»[19]
«بارالها! تو را به آمدن روز و رفتن شبت و فرارسیدن وقت نمازهایت و زمزمههاى کسانى که تو را مىخوانند، سوگند مىدهم که توبۀ مرا بپذیرى؛ چرا که تو بسیار توبهکننده و مهربانی!»
[1]. الماعون، 4 و 5.
[2]. وسائلالشیعة، ج4، ص124.
[4]. دیوان سنایی، قصیده 144.
[5]. بهشت وصال، ص131.
[6]. بحارالأنوار، ج52، ص8؛ دعای سجده در نماز.
[7]. مریم، 59.
[8]. الصلاة فی الکتاب و السنة، ص39.
[9]. اخلاق و خودسازی در مکتب قرآن و اهلبیت؟عهم؟، ص108.
[11]. کشکول (شیخ بهایی)، دفتر اول، قسمت اول.
[12]. برگرفته از: الکافی، ج2، ص24؛ به نقل از: نماز و نوجوان، ص46.
[13]. اقبالالاعمال، ج1، ص48
[14]. المائدة، 58.
[15]. دعائمالإسلام، ج1، ص135.
[16]. پرسشهای شما و پاسخهای آیتالله بهجت (ورقهای آسمانی)، ص22.
[17]. دیوان فیض کاشانى، ج2، ص1288.
[18]. عرفان اسلامی، ج12، ص192.
[19]. البلد الامین، ص49.