دستورات اخلاق توحیدی- کتاب سوم- نماز اول وقت > روز سیوششم تا روز سیوهشتم: آثار نماز اول وقت
روز سیوششم: آثار نماز اول وقت
نماز خالصانه
<وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَة>[1]
«فرمان نیافته بودند جز آنکه خدا را بپرستند و ایمان و عبادت را براى او از هرگونه شرکى خالص کنند؛ و حقگرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات بپردازند؛ و این است آیین استوار و ثابت.»
برطرف شدن ناراحتیها
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: مَا مِنْ عَبْدٍ اهْتَمَّ بِمَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ وَ مَوَاضِعِ الشَّمْسِ إِلَّا ضَمِنْتُ لَهُ الرَّوْحَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ انْقِطَاعَ الْهُمُومِ وَ الْأَحْزَانِ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ.»[2]
«نبی مکرّم اسلام{صلوات الله علیه} میفرماید: هر بندهای که در رعایت اوقات نماز اهتمام بورزد و در مواضع آفتاب برای وقت نمازش دقّت کند، من برای او راحتی به هنگام مرگ و قطعشدن هموم و رفع درد و نجات از آتش جهنم را ضمانت میکنم.»
سخن سیدالمراقبین (سید بن طاووس{رحمة الله علیه})
اى بندۀ ناتوانى که ندانسته فراموش مىکنى و ناآگاهانه مغلوب خواب مىگردى و ناخواسته بیمار و مسنّ مىگردى و ناآگاهانه به گرفتاریهاى سخت مبتلا مىشوى و ناخواسته به واسطۀ از دسترفتن امور دلخواهت دردمند مىشوى و سرانجام ندانسته جان مىسپارى! چه چیزى تو را بر سوء ادب نسبت به پادشاه عالمیان توانا و گستاخ گردانیده است که نداى تلویحى او را -که براى قیام به عبودیّت و بندگىاش فرا مىخواند- مکرّر مىشنوى، ولى آن را کوچک شمرده و توجّه به دعوتش نمىکنى؟! تا اینکه تصریحاً ندایش را اعاده نموده و مکرّر در اذان و اقامه مىفرماید: «حىّ على الصّلاة، حىّ على الفلاح، حىّ على خیر العمل»؛ اى بیچاره! با دو گوش خویش آن را مىشنوى و هیچ اقدامى در پاسخ آن نمىکنى؟! اگر یهود و نصارى آن را مىشنوند و التفاتى به آن ندارند و تو نیز چنین مىکنى، پس واقعاً فرق میان تو آنان چیست؟![3]
***
تو تا خود را به کلی در نبازی نمازت کی شود هرگز نمازی
چو ذاتت پاک گردد از همه شین نمازت گردد آنگه قرةالعین
نماند در میانه هیچ تمییز شود معروف و عارف جمله یک چیز[4]
اهتمام اهل خدا به نماز اول وقت
استاد انصاریان؟حفظ؟ نقل میکند: برای منبر به سبزوار دعوت شدم. شبی بالای منبر بودم که دیدم یکى از علماى بسیار باتقوا و محترم آمد و در انتهاى جمعیت نشست. من خیلى به او ارادت داشتم و هرگاه به قم مىرفتم، حتماً در نماز جماعت ایشان شرکت میکردم. ایشان در محلۀ قدیم قم نماز مىخواند. نمازش چنین بود که از تکبیرةالاحرام تا سلام نماز از ترس خدا مىلرزید، ناله مىکرد و اشک مىریخت.
در فکرم بود که وقتى منبر تمام شد، سریع نزدش بروم تا نرود. بالای منبر هم نمیشد اسم او را صدا زد؛ چون راضى نبود. الحمدلله بعد از منبر که مسجد کمى خلوت شد، خودش جلو آمد. گفتم: شما در سبزوار چه میکنید؟ گفت: من هر وقت مىخواهم به مشهد بروم، بلیت اتوبوس میگیرم؛ چون بر اساس روایت، بهترین عمل آن است که سختتر باشد. امروز که از قم راه افتادیم، نزدیکهای مغرب به سبزوار رسیدیم. به راننده گفتم: برای نماز نگه مىدارى؟ گفت: نه؛ در نیشابور برای نماز توقف میکنم. گفتم: پس مرا پیاده کن؛ چون من در عمرم نماز اول وقت را از دست ندادهام. گفت: بلیط شما تا مشهد است. گفتم: مشکلی نیست؛ شما بروید تا مردم معطل من نشوند. آنها رفتند و من در یکی از توقفگاهها نمازم را خواندم. آمدم کنار جاده تا سوار اتوبوسی دیگر شوم که ناگهان پردهها کنار رفت و دیدم شما در اینجا منبر مىروید. با خود گفتم: پس خوب شد؛ هم نماز اول وقت و هم گوشدادن به منبر؛ دو ثواب نصیب ما شد. تجارت خوبى بود که پاى منبر شما بیایم تا کمى گریه کنم و قدرى نصیحت گوش بدهم؛ بلکه بر ما نیز اثر بگذارد.[5]
***
«إِلَهِی هَذِهِ صَلَاتِی صَلَّیْتُهَا لَا لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا وَ لَا رَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَا إِلَّا تَعْظِیماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَکَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِی إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلَا تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»[6]
«خدایا! این نماز را که در پیشگاه تو بهجاى آوردم، نه به جهت نیازى است که تو به آن دارى و نه به خاطر میل و رغبتى است که در آن دارى؛ بلکه براى بزرگداشت و پذیرش فرمان توست که مرا به انجام آن فرمان دادهاى. خدایا! اگر در نماز من عیبى است و یا رکوع و سجود آن ناقص است، مرا بازخواست مکن و با پذیرش و آمرزش خود بر من تفضل و عنایت فرما!»
روز سیوهفتم: آثار نماز اول وقت
مشهود ملائک
<أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا>[7]
«نماز را از ابتداى تمایل خورشید به جانب مغرب تا نهایت تاریکى شب برپا دار؛ و همچنین نماز صبح را؛ همانا نماز صبح مورد مشاهده است.»
بهترین زمان نماز
«عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: أَخْبِرْنِی بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِیتِ فِی صَلَاةِ الْفَجْرِ! فَقَالَ: مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ؛ إِنَّ اللَّهَ؟عز؟ یَقُولُ: <وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً>؛ یَعْنِی صَلَاةَ الْفَجْرِ تَشْهَدُهُ مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ الصُّبْحَ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَیْنِ أَثْبَتَهَا مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ.»[8]
«اسحاقبنعمار میگوید: به امامصادق{علیه السلام} عرض کردم: مرا از بهترین اوقات نماز صبح آگاه سازید! حضرت فرمود: با طلوع فجر؛ خداوند؟عز؟ مىفرماید: «نماز صبح را بهجاى آور که آن مشهود است»؛ یعنى نماز صبح مشهود فرشتگان شب و روز است و هر دو در آن وقت حاضرند؛ و چون بنده نماز صبح خود را با طلوع فجر (یعنى در اوّل وقت آن) به جاى آورد، پاداش آن را برایش دوبار مىنویسند؛ یکبار فرشتگان شب و بار دیگر فرشتگان روز.»
سخن آیتالله مظاهری؟حفظ؟
از نظر قرآن و روایات راجع به نماز اول وقت خیلى سفارش شده؛ مخصوصاً در مورد نماز صبح؛ همین نماز صبحى که بر فرض آن را اول وقت هم بخوانیم، اما در آن لنگ هستیم! اسلام (یعنى قرآن و روایات اهلبیت؟عهم؟) به نماز صبح و بهجا آوردن اول وقت بیشتر از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا اهمیت داده است. خداوند؟عز؟ در قرآن مىفرماید: <أَقِمِ الصَّلاٰةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلىٰ غَسَقِ اللَّیْلِ>؛ یعنی نماز صبح را جداى از نمازهاى چهارگانه حساب مىکند؛ چون اهمیت نماز صبح بیشتر است.
تعبیر آیه این است: <قُرْآنَ الْفَجْرِ>؛ یعنی نماز صبح، نمازى است که امتیاز همۀ نمازها در آن جمع است؛ نماز اول وقت، بینالطلوعین؛ امتیاز همه نمازها را دارد؛ یعنى هر کارى که آن نمازها براى انسان مىکند، نماز صبح اول وقت هم آن کار را براى انسان مىکند.[9]
***
ملال در دل بیمدعا نمیگردد ز گرد، آب گهر بیصفا نمیگردد
هیشه اول وقت است حقپرستان را نماز وقتشناسان قضا نمیگردد[10]
نماز اول وقت، گرهگشای امور
یکی از دانشجویان ایرانی که در آمریکا درس میخواند، میگوید: یک روز امتحان بسیار مهمى داشتم و اگر این امتحان را نمىدادم، ششسال زحمتم به هدر میرفت. از منزل ما تا دانشگاه دو ساعت راه بود و من دغدغه داشتم که زود برسم اما دیدم دیر شده و ممکن نیست به موقع برسم.
همان جا بود که ایستادم و متوسل به امامزمان؟عج؟ شدم. گفتم: آقا جان! موقعى که من در ایران بودم، به مسجد و روضه مىرفتم؛ وقتى که به آمریکا آمدم هم از شما نبریدم و شما را رها نکردم؛ پس دعا کنید که من به موقع به امتحان برسم.
در همین حال بودم که دیدم یک ماشین کنارم ایستاد و مرا با اسم صدا زد. سوار شدم و پنجدقیقه نشد که مرا جلوى دانشگاه پیاده کرد و به من گفت: نماز خود را اول وقت بخوان؛ همین! سپس با سرعت رفت و دیگر او را ندیدم. با خود گفتم: چطور شد که دو ساعت راه را در پنجدقیقه طی کردیم؟![11]
***
«اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ؛ وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ فِی لَیْلِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ وَ الْخُشُوعِ لَکَ وَ الذِّلَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ.»[12]
«خداوندا! ماه رمضان را از عبادت ما پر کن و روزش را به طاعات ما مزین فرما! و ما را یارى کن تا روزهایش را روزه بداریم و شبهایش را به نماز و تضرع و خشوع و مذلّت در پیشگاهت به سحر برسانیم.»
روز سیوهشتم: آثار نماز اول وقت
متولیشدن به ولایت الهی
<فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر>[13]
«پس نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و به خدا تمسّک جویید! او سرپرست و یاور شماست؛ چه خوب سرپرست و یاورى و چه نیکو یارىدهندهاى است!»
بازشدن درهای آسمان
«قَالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: إِذَا دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ لِصُعُودِ الْأَعْمَالِ فَمَا أُحِبُّ أَنْ یَصْعَدَ عَمَلٌ أَوَّلُ مِنْ عَمَلِی وَ لَا یُکْتَبَ فِی الصَّحِیفَةِ أَحَدٌ أَوَّلُ مِنِّی.»[14]
«امامصادق{علیه السلام} فرمود: هنگام اول وقت نماز، درهای آسمان براى صعود اعمال باز میشود؛ من دوست ندارم هیچ عملى زودتر از عمل من صعود کند و نام هیچ کسى قبل از من در صحیفۀ انجامدهندگان وظیفه ثبت و ضبط شود.»
سخن آیتالله مکارم شیرازی؟حفظ؟
نماز امامزمان؟عج؟ و دیگر صلحا در اول وقت واقع مىشود و نماز افراد عادى در صورتى که در اول وقت واقع شود با نماز حضرت صعود میکند؛ و اگر خللى در آن باشد به برکت نماز حضرت نادیده گرفته مىشود؛ زیرا تمام نمازهاى اول وقت یک مجموعه محسوب میگردد؛ تمام این مجموعه یا پذیرفته و یا رد میشود. به همین جهت، نماز جماعت تشریع شده که نمازهاى مؤمنین با هم صعود و به طرف حضرت حق برود؛ یا همگى پذیرفته و یا ردّ شود. البته قبولشدن آن مسلّم است؛ زیرا اگر جماعت کثیرى تعاون بر عبادت داشته باشند، مسلماً بین آنها انسان مقبولالصلاة موجود است. نماز جماعت علاوه بر تصحیح خللها، مؤثّر در تزیید ثوابها هم خواهد بود. مثلاً نماز شخص متأهل هفتاد برابر شخص مجّرد و نماز کسى که عطر استعمال مىکند، هفتاد برابر دیگران است. همچنین ثواب نماز کسى که پیش از نماز صدقه مىدهد، بیشتر از کسى است که صدقه نمىدهد. وقتى هریک از افراد شرکتکننده در جماعت یکى از این مستحبات را رعایت کند، براى همگى این ثوابها ثبت مىشود.[15]
***
اگر نه روى دل اندر برابرت دارم من آن نماز حساب نماز نشمارم
مرا غرض ز نماز این بود که پنهانى حدیث درد فراق تو با تو بگذارم
وگرنه این چه نمازى بود که من بىتو نشسته روى به محراب و دل به بازارم[16]
شاهکلید
یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف میکند: سالها پیش با پدرم به عیادت کسی رفته بودیم که دیدیم یک پیرمرد شیک کراواتزدهای آنجا حضور دارد. چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب را گفتند. آن آقای کراواتی با شنیدن اذان کیف چرمی گرانقیمتش را باز کرد و سجادهاش را درآورد و زودتر از سایر حضار مشغول نماز شد! برایم خیلی جالب بود که یک پیرمرد کراواتی صورتتراشیده اینطور مقید به نماز اول وقت باشد. بعد از اینکه همه نمازشان را خواندند، پدرم خطاب به ایشان گفت: آقای مهندس! قضیه نماز اول وقت و مرحوم حاج شیخ را تعریف کنید!
مهندس لبخندی زد و ماجرا را چنین تعریف کرد: ایام جوانی برای زیارت حضرت رضا{علیه السلام} به مشهد رفتم و در ضمن مشتاق بودم که شیخ حسنعلی نخودکی{رحمة الله علیه} را از نزدیک ببینم و دستورالعملی برای آینده زندگی ام بگیرم. بالأخره ایشان را در روستای نخودک مشهد پیدا کردم و چنین گفتم: جناب شیخ! من سه حاجت دارم؛ آمدهام تا راه رسیدن به آنها را نشانم دهید! میخواهم کسب و کار آبرومند و حلال داشته باشم. ایشان جواب داد: نماز اول وقت بخوان! گفتم: از خدا میخواهم همسری صالحه و عفیفه به من عنایت کند تا مادری شایسته برای فرزندانم باشد. پاسخ داد: نمازهای خود را در اول وقت بخوان! گفتم: دلم میخواهد در جوانی به حج مشرف شوم. در جواب گفت: نماز اول وقت بخوان!
از شیخ خداحافظی کرده و خود را ملتزم به دستورات ایشان نمودم. طولی نکشید که در سال اول، شغل آبرومند پیدا کردم و در سال دوم، همسری متدینه و عفیفه نصیبم شد و در سال سوم به حج مشرف شدم.[17]
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه افْتَحْ مَسَامِعَ قَلْبِی لِذِکْرِکَ وَ ثَبِّتْنِی عَلَى دِینِکَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ.»[18]
«خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست و دریچۀ قلبم را برای یاد خودت بگشای و مرا بر دین خود پایدار بدار و دلم را پس از آنکه هدایتم نمودهای، منحرف مساز و از جانب خود رحمتی بر من ببخش! که تو بسیار بخشندهای.»
[1]. البینة، 5.
[2]. الأمالی (للمفید)، ص136.
[3]. ادب حضور، ص273.
[4]. گلشن راز، بخش 25.
[5]. حلال و حرام مالى، ص324.
[6]. بحارالأنوار، ج83، ص38.
[7]. الاسراء، 78.
[8]. الکافی، ج3، ص283.
[9]. جهاد با نفس، ج2، ص340.
[10]. دیوان صائب تبریزی، غزل 3700.
[11]. حلال و حرام مالى، ص326.
[12]. الصحیفةالسجادیة، ص190؛ دعای 44.
[13]. الحج، 78.
[14]. وسائلالشیعة، ج4، ص119.
[15]. اخلاق اسلامی در نهجالبلاغة، ج1، ص435.
[16]. مجموعه رسائل فیض، ج2 (مفتاحالخیر)، ص26.
[17]. به نقل از سایت خبرگزاری حوزه: www.hawzahnews.com.
[18]. مصباحالمتهجد، ج1، ص132.