نماز، بُراق اهل سلوک

نماز معراج مؤمنین و سرچشمۀ معارف اصحاب‏‎ ‎‏عرفان و ارباب ایقان و منتی بر بندگان از سوی محبوب حقیقی است؛ نماز فرصتی برای بندگان شوریده‌حال است تا از فرش عبودیت تا عرش ربوبیت را در نوردیده و تا <قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏>[1] بالا روند.

سالک کوی دوست با تکبیرةالاحرام، ظرف دل را از هرچه غیر اوست تطهیر نموده و در مقابل معبود یکتا با اغتنام فرصت دلدادگی، دل را به حقیقت نماز گره می‌زند و به مقام وصل محبوب می‌رسد؛ چنان‌که حق متعال به حضرت ختمی مرتبت{صلوات الله علیه} در حدیث شریف معراج می‌فرماید: «الْآنَ وَصَلْتَ إِلَیَّ فَسَمِّ بِاسْمِی‏»[2].

انسان با سیر در مراتب نماز می‌تواند زنگارهای دل را کنار زده، گوهر درون خویش را بیابد و با سیر در درون و حقیقت خود به مطلق هستی راه یابد و عطش جانش را سیراب سازد.

نماز مَرکب سلوک‏‎ ‎‏و براق سیر الی الله است؛ نماز هم میزان است و هم مرقات؛ نماز میزان کمال‏‎ ‎‏انسانیّت و حقیقت آن است. عروج در سفر معراج و صعود به اوج کمال و وصول‏‎ ‎‏به باب‌الله با مرقات و نردبان نماز است؛ چنانچه اگر کسی بخواهد خودش را در ترازوی سنجش و محک قرار دهد که در نزد پروردگار چه جایگاهی دارد، بایستی در نماز خود اندیشه کند.

بر سالک الی الله لازم است خود را برای این سفر معنوی و معراج ایمانی مهیّا‏ ‏کند و با عزم راسخ برای خروج از وادی حیرت و ورود به مراتب عین الیقین و بالاتر کمر همت بر بندد.

آری! اگر آدمی لذت انس با محبوب را بچشد، به راحتی در هیاهوی عالم دنیا دل از ظواهر این عالم جدا کرده و سرمایۀ اصلی خود را در راه او صرف می‌کند. آتشی که در درونش شعله‌ور است، جز با یاد او آرام نمی‌گیرد. دلیل لحظه شماری اهل معرفت برای نماز در این مهم نهفته است.

مگر می‌شود کسی خودش را عاشق بخواند ولی پایبند علایق محبوبش نباشد؟! مگر می‌شود کسی عاشق باشد ولی دوست‌دار انس و خلوت و مناجات با معشوق نباشد؟! عاشق اگر حقیقتاً عاشق است ، آن به آن دنبال فرصتی برای خلوت با محبوب است  تا شاید نفحه‌ای از او به مشام رسد و قلبش با نیم نگاه محبوب آرام گیرد و روحش به برخی از اسرار درون پرده راه یابد تا شاید نقاب از چهره برداشته و او را در دریای بی‌کران زیبایی‌هایش غرق کند و آن‌چنان آتش بر دلش اندازد که سر از پا نشناخته و بی‌محابا به عشق وصالش، دل به دریای محبت او زند و با نثار تمام هستی خود و به لقای تام نائل گردد.

دوش وقتِ سحر از غصّه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمتِ شب، آبِ حیاتم دادند

بی‌خود از شعشعه پرتوِ ذاتم کردند

باده از جامِ تجلّىِ صفاتم دادند

چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى!

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

چون من از عشقِ رُخَش بى‏خود و حیران گشتم

خبر از واقعه لات و مَناتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوش‏دل، چه عجب؟

مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

بعد از این روى من و آینه حُسنِ نگار

که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند[3]

نفحات شب

رسول اکرم{صلوات الله علیه} می‌فرماید: «إنّ لِرَبِّکُم فی أیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٍ فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن یُصِیبَکُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا»[4]. چه نفحه‌ای و چه فرصتی بهتر از نیمه‌های شب؟! اگر انسان از صمیم قلب خواستار او باشد، می‌یابد که هر شب این نسیم رحمت در حال وزیدن است: «وَ لَکَ فِی هَذَا اللَّیْلِ نَفَحَاتٌ وَ جَوَائِزُ وَ عَطَایَا وَ مَوَاهِبُ تَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ تَشَاءُ مِنْ عِبَادِک‏»[5].

آن زمان که چشم غافلان در خواب رفته، عاشقان کوی دوست در نیمه‌های شب به مصداق آیۀ <تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً>[6] خود را از بسترهای گرم و نرم رهانیده و با تمام وجودشان رو به درگاه معبود مى‏آورند و سر بر آستان معشوق مى‏سایند؛ و آنچه در دل دارند با او در میان مى‏گذارند، با یاد او زنده‏اند و پیمانۀ قلب خود را از مهر او لبریز و سرشار می‌کنند.

نازپرورده تَنَعُّم نَبَرَد راه به دوستعاشقی شیوهٔ رندانِ بلاکش باشد[7]

وای بر انسانی که خواب است و غفلت تمام وجودش را فرا گرفته؛ او نمی‌داند چه گوهر باارزشی را از دست داده و متوجه نیست که چه ضرر عظیمی به او رسیده است! امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: «لَا تَدَعْ قِیَامَ اللَّیْلِ فَإِنَّ الْمَغْبُونَ مَنْ غُبِنَ قِیَامَ اللَّیْلِ»[8]؛ چه خسرانی بالاتر از اینکه سعادتمندان و سحرخیزان، گوی سبقت را ربودند و چون سبک‌بالان از این عالم خاکی جستند و در آسمان‌ها پر زدند، اما او در خواب غفلت ماند. آری! چشمان بیدارند که از این فرصت بهره می‌برند:  «قالَ امیرُ المُؤمِنینَ{علیه السلام}: سَهَرُ الْعُیُونِ بِذِکْرِ اللَّهِ فُرْصَةُ السُّعَدَاءِ وَ نُزْهَةُ الْأَوْلِیَاء»[9].

امکان ندارد کسی در این ‏مسیر بتواند قدم از قدم بردارد، مگر اینکه شب را مرکب خود قرار داده و مدارج و مراحل را با آن طی کند. امام حسن عسکری{علیه السلام} می‌فرماید: «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللَّهِ؟عز؟ سَفَرٌ لَا یُدْرَکُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیْل»[10]. عارف واصل و آیت حق، سیدعلی قاضی{رحمة الله علیه} می‌فرمود: تعجب از کسی است که می‌خواهد به کمال دست یابد، ولی برای نماز شب قیام نمی‌کند! ما نشنیدیم احدی بتواند به آن مقامات دست یابد، مگر به وسیلۀ نماز شب.

نماز شب به حدی دارای آثار و برکات است که خداوند متعال برخلاف بسیاری از اعمال، ثواب و اجری برای آن بیان نکرده و از آن تعبیر به مایه روشنایی چشم نموده است: <فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ>[11].

خدای متعال سحر را زمان مناجات و ملاقات خویش قرار داد تا سره از ناسره جدا شده و مشخص شود کسانی که لاف عاشقی سر می‌دهند، چقدر در ادعای خود صادقند! امام متقیان،‌ حضرت علی{علیه السلام} ‌فرمود: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْ نَفْسِهِ فِی شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ إِذَا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ افْتَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ؟عز؟ بِمَکَارِمِ بَدَنِهِ یُنَاجِی الَّذِی خَلَقَهُ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِهِ أَلَا فَهَکَذَا کُونُوا»[12]؛ عاشقی که در عشقش محکم و استوار است، در نیمه‌های شب با نهادن صورت بر خاک و گریه‌های شبانه، آتش بر دل عالم می‌زند و مراتبی را طی می‌کند که آن سرش ناپیدا!

در میان مکاتب اخلاقی، استفاده از فرصت شب در امور معنوی یک اصل است و تأکید بسیاری بر آن شده؛ دلیل آن، آثاری است که از یک‌سو بر خود شب و سحر بار می‌شود، از نظر فیزیکی و مادی؛ از طرف دیگر و مهم‌تر از آن، به دلیل فرصت خلوت و عزلتی است که در دل شب نهفته است. به این بیان که چون آدمی در طول روز با دیگران حشر و نشر دارد و درگیر مشغله‌های فراوانی می‌باشد، حتی در مسجد نیز خلوت به معنای واقعی تحقق پیدا نمی‌کند؛ اما نماز شب نماد تنهایی انسان در نیمه‌های شب و انس با پروردگار است؛ همان‌گونه که حضرت حق متعال به نبی مکرم اسلام{صلوات الله علیه} فرمود: <إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً 6 إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلا>[13].

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت

من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم[14]

مولای ما، امیرالمؤمنین{علیه السلام} می‌فرماید: «فی الاِنفِرادِ لِعبادَةِ اللَّهِ کُنُوزُ الارباحِ»[15]؛ در خلوت‌گزیدن برای عبادت خدا، گنجینه‌های سود است. خلوت‌کردن با پروردگار آن هنگام که محبوب می‌پسندد، سبب زدودن تیرِگی‌های درون شده و قرین‌شدنش با سوز و آه و سر برخاک‌گذاشتن شبانه، باعث زلال‌شدن مایۀ جان آدمی می‌شود.

درون‌ها تیره شد باشد که از غیب       چراغی برکُند خلوت‌نشینی

نمی‌بینم نشاط عیش در کس             نه درمان دلی نه درد دینی

در میخانه بگشا تا بپرسیم   مآل حال خود از پیش بینی[16]

خلاصه آنکه اگر انسان قدم در راه انسانیت گذارده باید کمر همت بربندد و با نماز شب در خلوت شبانه به استقبال مناجات با یگانه معبود خویش رود و دل به کسی بسپارد که همه‌چیز و همه‌کس اوست و لا غیر!

مقدمات بیداری سحر

نماز شب، یاد الهی است و انسان را محبوب حق می‌گرداند اما باید دانست که ابتدا باید پروردگار عالم، انسان را یاد کند تا او بتواند توفیق تهجد و بیداری و عبادت شبانگاهی را پیدا کند: «فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یَذْکُرَ اللَّهَ تَعَالَى فَلْیَعْلَمْ أَنَّهُ مَا لَمْ یَذْکُرِ اللَّهُ الْعَبْدَ بِالتَّوْفِیقِ لِذِکْرِهِ لَا یَقْدِرُ الْعَبْدُ عَلَى ذِکْرِه‏»‌[17]. در واقع، سالک به دعوت الهی لبیک می‌گوید و خود را سزاوار رحمت خاصه حق متعال می‌گرداند. با این توضیح، روشن می‌شود که برای توفیق بیداری سحر باید مقدماتی را فراهم نمود. به این بیان که اعمال و رفتار روزانۀ انسان مؤثر در توفیقات شبانۀ اوست. هر مقدار انسان در روز مراقب اعمال، رفتار، حرکات و سکنات خویش بیشتر باشد، آمادگی و توفیق بیشتری برای نماز شب خواهد داشت.

اول. ترک گناه

از جمله مواردی که سالک باید در رعایت آن تمام کوشش خود را به کار گیرد، ترک معاصی است. ائمۀ اطهار؟عهم؟ در روایات متعددی گناهان را از موانع اصلی نماز شب برشمرده‌اند. امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: «اِنَّ الرَّجُلَ یذْنِبُ الذَّنْبَ فَیحْرَمُ صَلاةَ اللَّیلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّیئَ اَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکینِ فِی اللَّحْمِ»[18]. امیرالمؤمنین{علیه السلام} در پاسخ به آن شخصی است که گفت: من از نماز شب محروم شده‌ام، فرمود: «أنتَ رَجُلٌ قد قَیَّدَتکَ ذُنوبُک»[19].

گناه مانند لکه‌ای بر لوح قلب انسان می‌نشیند. سالک اگر چاره‌ای نیندیشد و بر آن پافشاری نماید، لحظه به لحظه در تاریکی بیشتری فرو می‌رود تا جایی که تمام قلبش را فرا می‌گیرد و او را از رسیدن به مقامات معنوی و قرارگرفتن در مسیر فطری توحیدی باز می‌‌دارد.

دوم. نظم در امور

نظم در امور  یعنی مدیریت زمان و برنامه‌ریزی دقیق و قوی. این مورد به قدری اهمیت دارد که امیرالمؤمنین{علیه السلام} بعد از سفارش به تقوای الهی توصیه به آن دارد: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم‏»[20].

گاهی اوقات عدم استراحت کافی در روز و خستگی مفرط سبب جاماندن از قافلۀ عشاق می‌شود. امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: «اسْتَعِینُوا بِطَعَامِ السَّحَرِ عَلَى صَوْمِ النَّهَارِ وَ بِقَیْلُولَةِ النَّهَارِ عَلَى قِیَامِ اللَّیْل‏»[21].

نکتۀ بسیار مهمی که باید به آن پرداخته شود این است که عده‌ای بیداری شب را دشوار می‌دانند؛ حال آنکه با نگاه دقیق‌تر مشخص می‌شود که نداشتن برنامه خواب منظم در شب یا دیرخوابیدن موجب محرومیت از فیض نماز شب می‌شود.

آیت‌الله بهجت{رحمة الله علیه} می‌فرماید: در تعبدیات از ما کوه‌کندن (کار دشوار و طاقت فرسا) نخواسته‌اند؛ سخت‌ترینش نماز شب است که در حقیقت، تعیین وقت خواب است، نه اصل بی‌خوابی؛ نیم ساعت زودتر بخواب تا زودتر بیدار شوی![22]

نظم در امور هم به برنامه‌های روزانۀ انسان قوام می‌دهد و سبب می‌شود سالک در انجام امور معنوی با نشاط بیشتری عمل کند. هر مقدار این مهم در او تقویت شود، بهرۀ وی از تعبدیات و خصوصاً نماز شب بالا خواهد رفت؛ چرا که نشاط یک امر قلبی و درونی است و هرقدر نشاط بیشتر باشد، کشش قلبی و درونی برای انجام آن بیشتر است.

سالک باید در ملکه‌نمودن این حالات سعی خود را مبذول دارد و در برطرف‌سازی عادات و رفتارهای دست و پا گیر گذشته، تمام همتش را به کار گیرد.

سوم. اعتدال در تغذیه

سالک باید توجه داشته باشد که پرخوری هم به جسم او آسیب می‌رساند و باعث بروز امراض بسیار زیادی در او می‌شود و هم به دلیل سنگینی معده در آخر شب، مانع سبک‌بالی روح برای پرواز در سحر خواهد شد. بنابراین، توجه‌ به تغذیه و رعایت حال مناسب جسم،‌ یکی از ملزومات مهیا‌شدن برای نماز شب است.

علاوه بر آن، روح اسلام با این موضوع مغایرت دارد؛ چون پرخوری یعنی بهادادن به جنبۀ حیوانیت و نفسانیت انسان؛ و اساس سلوک، مدیریت نفس اماره و پاگذاشتن بر نفسانیت و انانیت برای رسیدن به کمال غایی است. آن مرد الهی، جناب میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه} می‌فرمود: کسانى که خواب را بر نماز شب ترجیح مى‌دهند، چند دسته هستند: دسته‌اى از آنها اول شب را به شب‌نشینى و بیهودگى به نیمه مى‌رسانند و معدۀ خود را تا به حلقوم از خوردنى‌ها پر مى‌کنند و سپس در بستر نرم و مکان راحتى به خواب مى‌روند. چنین کسی مسلماً براى نماز شب بیدار نخواهد شد؛ زیرا او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم کرده است؛ بلکه مى‌توان گفت: او به قصد بیدارشدن به خواب نرفته تا بیدار شود؛ زیرا پرخورى سبب بخار معده و سستى مى‌شود و آن‌هم موجب خواب زیاد است و بیداربودن اول شب از اسباب خواب آخر شب مى‌باشد. همچنین معصیت در اول شب از اسباب خواب در آخر شب است و همین‌طور بستر نرم و راحت موجب زیادى خواب و سنگینى آن مى‌شود. چنین کسى اگر بیدارنشدن را بهانه کند، عذرش مردود خواهد بود. مَثل چنین کسى، مَثل کسى است که دوایى که موجب زایل‌شدن عقل است را در وقت نماز بیاشامد و سپس عذر بیاورد که در وقت نماز به هوش نبوده است.[23]

معده را پر کرده‏اى دوش از خمیر و از فطیر

خواب آمد چشم پر شد کانچ مى‏جستى بگیر

بعد پرخوردن چه آید خواب غفلت یا حدث

یار بادنجان چه باشد سرکه باشد یا که سیر

سوز اگر از روح خواهى خواجه کم کن لقمه را        

لیک اگر خواهى بپرى پاى را برکش ز قیر[24]

چهارم. مراقبه و محاسبه

به جرئت می‌توان ادعا نمود که مهم‌ترین مقدمه برای سحرخیزی و تهجد، مراقبه در طول روز و محاسبۀ آخر شب است. شخصی که دغدغه‌اش بیداری در سحر است، از وقتی که چشم باز می‌کند مراقب اعمالی است که از او سر می‌زند تا مبادا مرتکب معصیت شود. او در آخر شب نیز به مصداق کلام مولایش{علیه السلام} که فرمود: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»[25]، تمامی اعمالش را در ترازوی حساب قرار می‌دهد تا اگر سهواً مرتکب خطایی شده، با استغفار و توبه، آن گناه و آثارش را از قلب خود پاک کند و مانع از زنگار دل شود.

پنجم. عشق به دیدار و لقای محبوب تهجد

خوشا به حال کسی که دلش پر می‌کشد برای خلوت شبانه و مناجات با محبوب! خوشا به حال کسی که دلشورۀ یار را دارد! خوشا به حال کسی که عاشق پروردگار خویش است! از میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه} نقل است که ایشان می‌فرمود: من به عشق نماز شب می‌خوابم!

آدم باید عاشق باشد. عاشق که خواب ندارد! عاشق که باشی به یقین می‌رسی، مانند حارثةبن‌مالک. وقتی حضرت رسول{صلوات الله علیه} او را با حالی شوریده در مسجد دید، پرسید: حالت چطور است؟ پاسخ داد: به یقین رسیده‌ام؛ نشانه‌اش این است که شب‌ها خوابم نمی‌برد.[26]

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز     کان سوخته را جان شد و آواز نیامد[27]

مداومت بر سحرخیزی

مطلب اصلی در نماز شب، اهتمام جدی به انجام آن و مداومت بر این امر است؛ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{علیه السلام}: مَنْ دَاوَمَ عَلَى صَلَاةِ اللَّیْلِ وَ الْوَتْرِ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فِی کُلِّ وَتْرٍ سَبْعِینَ مَرَّةً ثُمَّ وَاظَبَ عَلَى ذَلِکَ سَنَةً کُتِبَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحار»[28].

باید توجه داشت که وقت نافلۀ شب از نیمه‌شب شروع می‌شود و ادای آن در سحر (یک‌سوم آخر شب تا هنگام اذان صبح) بهتر است؛ بلکه هرقدر به طلوع فجر و اذان صبح نزدیک‌تر باشد، بهتر است.[29] اگر کسی چهار رکعت از نماز شب را بخواند و اذان صبح گفته شود، می‌تواند مابقی را قبل از نماز صبح به نیت ادا بخواند و سپس نافلۀ و نماز صبح را به جا آورد.[30]

تمامی این شیوه‌ها و راهکارها در راستای مداومت‌ورزیدن بر انجام نماز شب است که از ضروریات سلوک می‌باشد. سالک باید با خود عهد ببندد که به هیچ عنوان این مهم از او فوت نشود، حتی در زمان مسافرت، در حال رانندگی، در قطار و هواپیما و... که نمی‌توان با آداب خاص مربوطه آن را خواند. در آن حال می‌توان نماز شب را در حال حرکت یا خوابیده و یا نشسته به جا آورد.

با این همه، اگر در ادای آن دچار مشکل شد، مأیوس نشود و تمام توان خود را به کار گیرد و از خدای متعال توفیق تهجّد را عاجزانه طلب کند؛ به امید آنکه شامل رحمت پروردگار شود. مهم این است که شخص با مداومت‌ورزیدن بر نماز شب، ناامید از نائل‌شدن به  فیض عظیم آن نباشد و در سایۀ مداومت بر آن به آثارش نائل گردد.

مولا امیرالمؤمنین علی{علیه السلام} می‌فرمایند: «قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ»[31]. اصرار بر نماز شب به قدری دارای اهمیت است که علمای اخلاق می‌فرمایند: اگر شخصی موفق به ادای نماز شب در زمان خودش نشد، حتما قضای آن را به جا آورد. کما اینکه در روایات، بسیار بر آن تاکید شده و مورد توجه قرار گرفته است. رسول اکرم{صلوات الله علیه} می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُبَاهِی مَلَائِکَتَهُ بِالْعَبْدِ یَقْضِی صَلَاةَ اللَّیْلِ بِالنَّهَارِ؛ فَیَقُولُ: یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی یَقْضِی مَا لَمْ أَفْتَرِضْهُ عَلَیْهِ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ»[32].

نجوای عاشقانه با محبوب

نماز شب تحفه‌ای از جانب محبوب برای محبین بارگاه دوست است و عاشق هیچ‌گاه فرصت ملاقات و مناجات خصوصی با معشوق را از دست نخواهد داد. از این رو، نماز شب برای اولیای الهی بهترین دقایق شبانه‌روز است. ایشان خاشعانه و با حضور قلب، خود را در بارگاه ربوبی عرضه می‌کنند تا موجبات رضای حضرت حق را فراهم آورند.

در حالات مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه} آن مرد الهی این‌چنین ذکر شده که هرگاه برای شب زنده‌داری بیدار می‌شد، ضمن اجرای آداب و دستورات برخاستن از خواب از قبیل سجده و دعا، مدتی در بسترش گریه می‌کرد. سپس بیرون می‌آمد و به اطراف آسمان نگاه می‌کرد و آیات پایانی سوره آل‌عمران[33] را می‌خواند و سر به دیوار می‌گذاشت و مدتی گریه می‌کرد؛ سپس برای وضوگرفتن آماده می‌شد و در کنار حوض می‌نشست و گریه می‌کرد. از هنگام بیدارشدن تا برگشتن به محل نماز چند جا می‌نشست و بلند می‌شد و گریه می‌کرد؛ وقتی که وضو می‌گرفت و به مصلایش می‌رسید و سرگرم شب زنده‌داری می‌شد، حالش خیلی منقلب می‌شد. او در نمازها مخصوصا در دعای قنوت گریه‌های طولانی داشت تا آنجا که بعضی ایشان را جزء بکائین عصر به شمار آورده‌اند.[34]

شاید شنیدن سرگذشت زندگی این بزرگواران در وهلۀ اول، حکایت از سختی این امر و دور از دسترس بودن آن داشته باشد، ولی حقیقت آن است که سالک مجذوب پروردگار، خواب به چشمانش حرام می‌شود و به جایی می‌رسد که تمام شب را بیدار می‌ماند و به راز و نیاز و خلوت شبانه می‌پردازد و نمازهای طولانی با اذکار زیاد اصلاً برایش سخت نیست. آیت‌الله بهجت{رحمة الله علیه} می‌فرمود: آقایی به نقل از پدرش می‌گفت: شبی بنا گذاشتم تعداد کسانی که در حرم حضرت امیرالمؤمنین{علیه السلام} در قنوت وتر نماز شبشان دعای ابوحمزه می‌خوانند را بشمارم. حدود پنجاه نفر بودند![35]

کیفیت نماز شب

نماز شب یازده‌رکعت است؛ هر دو رکعت به یک سلام؛ که گاه به همه این یازده‌رکعت «نماز شب» گفته می‌شود و گاه هشت‌رکعت اول نماز شب و دو رکعت بعدی «نماز شفع» و یک رکعت آخر «وتر» نامیده می‌شود. در هر رکعت از این یازده‌رکعت می‌توان بعد از سوره حمد هر سوره‌ای را به دلخواه خواند اما مستحب است در رکعت اول از هشت‌رکعت نماز شب، بعد از حمد سی‌بار سوره توحید و در رکعت دوم سوره کافرون را بخواند و در بقیه شش‌رکعت نیز بعد از حمد سوره‌های بلند را -اگر وقت دارد- بخواند. اگر حفظ نیست می‌تواند از روی قرآن بخواند. در دو رکعت نماز شفع بعد از حمد، سوره توحید؛ و یا در هریک از دو رکعت بعد از حمد، یکی از دو سوره معوذتین (سوره‌های فلق و ناس) را بخواند و در وتر، بعد از حمد،‌ سوره توحید را سه بار و نیز معوذتین را بخواند.[36]

نماز شب امام‌رضا{علیه السلام}

چقدر شیرین است که به تأسی از مولایمان، حضرت رضا{علیه السلام} نماز شب بخوانیم. روش ایشان چنین بود که ثلث آخر شب از بسترش برمی‌خواست و تسبیح و حمد و تکبیر و استغفار می‌گفت. مسواک مى‏زد، وضو مى‏گرفت و سپس به نماز شب مى‏ایستاد. در رکعت اول و دوم، یک‌بار «حمد» و سى‌بار «توحید» را مى‏خواند. سپس چهار رکعت نماز جناب جعفر{علیه السلام} را نیز می‌خواند و آن را جزء نماز شب به حساب مى‏آورد. در رکعت هفتم، سوره ملک و در رکعت هشتم، سوره انسان را قرائت می‌فرمود و بعد از آن، برمى‏خاست و دو رکعت نماز شفع مى‏گزارد که هر رکعت آن یک‌بار حمد و سه‌بار سوره توحید مى‏خواند. هنگامى که سلام مى‏داد، بر مى‏خاست و یک رکعت نماز وتر را با توجّهى تمام مى‏گزارد و در آن یک‌بار حمد، سه‌بار سوره توحید، یک‌بار سوره فلق و یک‌بار سوره ناس مى‏خواند و در قنوت آن نیز ادعیه مخصوص به آن را قرائت می‌فرمود.[37]

سجده طولانی در نماز شب

سجده یکی از کامل‌ترین و زیباترین صورت‌ها و قالب‌های عبادت است. سجده اظهار نهایت درجۀ خضوع و خشوع در برابر معبود است. سجده یکی از برترین حالات آدمی است که به زیبایی، عبودیت بنده را به تصویر می‌کشد. خداوند؟ج؟ در سورۀ مبارکۀ حج می‌فرماید: <یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ>[38].

سرّ اهمیت سجده از نظر خضوع و خشوع در همین نکته نهفته است که انسان شریف‌ترین اعضای بدن خود را در برابر عظمت ربوبی بر زمین مادی کم‌ارزش قرار می‌دهد.

کسی که سر به سجده می‌گذارد باید بداند که از هر زمانی بیشتر به پروردگار خویش نزدیک است. سجده اوج تقرب بنده به پروردگار خویش است و به همین جهت، امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: «أَقْرَبُ مَا یَکُونَ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ؟عز؟ وَ هُوَ سَاجِدٌ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: <وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب‏>»[39].

دعاها در سجده مستجاب می‌گردند و گناهان با سجده‌های طولانی بخشیده می‌شوند. شخصی خدمت رسول خدا{صلوات الله علیه} رسید و عرض کرد: گناهانم بسیار و عملم اندک است. حضرت فرمود: «اَکثِرِ السُّجُودَ فَإنَّهُ یَحُطُّ الذُّنُوبَ کَما تَحُطُّ الرّیحُ وَرَقَ الشَّجَرِ»[40].

سجده از اعمالی است که بسیار برای ابلیس ناخوشایند است. امیرالمؤمنین علی{علیه السلام} دلیلش را چنین می‌فرماید: سجده را طول دهید! زیرا هیچ چیزی براى ابلیس سخت‌تر و ناخوشایندتر از این نیست که فرزند آدم را در حال سجده ببیند؛ چرا که به او فرمان سجده‌ داده شد اما سرپیچى کرد.[41]

سجده مرکز اتصال انسان با حقیقت عالم هستی است. بندۀ ساجد دل از این عالم مادی جدا کرده و هیچ حائلی میان خود و معبودش نمی‌بیند. سالک راه حق، آن‌سان که سر بر سجده می‌گذارد، ذره‌ذره می‌شود تا تمام ذرات وجودش افتخار خاکساری درگاه ربوبی را داشته باشد؛ او در ملکوت اعلا در فضای لامتناهی افلاکیان، مست غمزه‌ها و عشوه‌های محبوب خویش است.

مؤمن اندر سجده چون گیرد قرار        می‌شـود هـم‌راز بـا پـروردگار

پس اگر در سجده خودداری کند       اشـک ریــزد، نـاله و زاری کنـد

سجـدۀ او مایۀ غفـران شود                 درد بـی درمـان او درمـان شـود

اعتدال در سلوک

عبادت باید با نشاط انجام گیرد و در نتیجه، سالک نباید خود را در دستورات سلوکی و عبادات تحت فشار قرار دهد؛ به طوری که بعد از مدتی دیگر هیچ رغبتی به آن نداشته باشد. لذا باید از کم شروع کند و یازده‌رکعت را با تشریفات کمتری بخواند. بعد از مدتی که طبعش با بیداری سحر خو گرفت، به مرور، زمان نماز شب را بیشتر کند و به آداب و اذکار خاص آن اهتمام بیشتری داشته باشد.

صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن               دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

ز آن پیشتر که عالم فانی شود خراب   ما را ز جام بادۀ گلگون خراب کن

خورشید مِی ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن

ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد    ساقی به دور بادۀ گلگون شتاب کن[42]

گزارش محتوا

در مجلدات قبلی چنین مطرح شد که در مکتب تربیتی علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} دستوراتی مطرح می‌شود که سالک باید این دستورات را در وجودش ملکه گرداند تا نتایج و آثار هریک را ببیند. به بیان دیگر، هر انسانی که بخواهد قدم در سلوک الی الله بگذارد باید به این دستورات ملتزم باشد تا بتواند به مراتب عالی انسانی نائل آید.

مجموعه «دستورات اخلاق توحیدی» درصدد تبیین این دستورات در حد میسور است. یکی از مهترین دستورات،‌ نماز شب است که هر مقدار جدیّت در انجام آن باشد، تأثیر عمیق‌تری بر روح سالک می‌گذارد. بر همین اساس این مجلد با محتوای یک اربعین درباره «نماز شب» تنظیم شده و محتوای آن با محورهای زیر سامان یافته است:

  • جایگاه و اهمیت نماز شب: بیست روز؛
  • موانع نماز شب: دو روز؛
  • پیامدهای ترک نماز شب: چهار روز؛
  • آثار نماز شب: دوازده روز؛
  • سجده طولانی: دو روز.
 

[1]. النجم، 9.

[2]. علل‌الشرائع، ج‏2، ص315.

[3]. دیوان حافظ، غزل 173.

[4]. حکم‌النبى{صلوات الله علیه}، ج‏7، ص411؛ «همانا پروردگارتان در ایام زندگی شما برایتان نسیم‌های رحمت میفرستد؛ خود را در معرض این نسیم‌ها قرار دهد تا شاید به شما برسد و پس از آن هرگز بدبخت نخواهید شد».

[5]. مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص152؛ «و برای تو در این شب نسیم‌ها و جوایز و نعمت‌هایی است که بر هریک از بندگانت که بخواهی، منت خواهی گذاشت و به او عطا می‌نمایی».

[6]. السجدة، 16؛ «پهلوهایشان از خوابگاه‏هایشان دور مى‏شود؛ در حالى که همواره پروردگارشان را به علت بیم از عذاب‏ و امید به رحمت و پاداش‏ مى‏خوانند».

[7]. دیوان حافظ، غزل 260.

[8]. معانی‌الاخبار، ص342.

[9]. تصنیف غررالحکم، ص319.

[10]. بحارالأنوار، ج‏75، ص380.

[11]. السجدة، 17.

[12]. الکافی، ج2، ص240؛ «همانا مؤمن مشغول به خویشتن است و مردم از دست او در امنیتند؛ هنگامی که شب پرده افکند، صورتش را روی زمین پهن می‌کند و برای حق متعال با بهترین جای بدن (پیشانی) به سجده می‌رود تا با خالق خویش برای رهایی از آتش مناجات کند؛‌ شما نیز چنین باشید!».

[13]. المزمل، 6 و 7.

[14]. دیوان سعدی، غزل414.

[15]. تصنیف غررالحکم، ص318.

[16]. دیوان حافظ، غزل571.

[17]. مصباح‌الشریعة، ص56.

[18]. الکافی، ج2، ص272.

[19]. میزان‌الحکمة، ج‏6، ص342.

[20]. نهج‌البلاغة، ص421.

[21]. مجموعه ورام، ج‏2، ص236.

[22]. در محضر بهجت، ج۲، ص۱۷۰.

[23]. اسرارالصلاة، ص459.

[24]. دیوان کبیر شمس، ص424.

[25]. تصنیف غررالحکم، ص236.

[26]. الکافی، ج‏2، ص53.

[27]. گلستان سعدی، دیباچه.

[28]. بحارالأنوار، ج‏84، ص225.

[29]. «به فتوای آیت‌الله سیستانی؟حفظ؟، وقت نماز شب از ابتدای شب تا اذان صبح می‌باشد و هرچه به اذان صبح نزدیکتر باشد،‌ بهتر است»؛ به نقل از: سایت رسمی معظم له به آدرس: www.sistani.org.

[30]. استفتائات جدید (آیت‌الله مکارم شیرازی؟حفظ؟)، ج2، ص69.

[31]. نهج‌البلاغة، ص525.

[32]. من لایحضره‌الفقیه، ج‏1، ص498.

[33]. مستحب است انسان پس از بیداری برای تهجد شبانگاهی، آیات 189 تا 194 سوره آل‌عمران را بخواند: <وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ 189 إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ 190 الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ 191 رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ 192 رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلْإیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ 193 رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‏ رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ>.

[34]. مردی از ملکوت، ص55.

[35]. در محضر بهجت، ج۲، ص۳۴۱.

[36]. مفتاح‌الفلاح، ص324؛ به نقل از آداب‌المریدین، ص62. اساساً درباره کیفیت نماز شب و دعاهای وارده پس از هر دو رکعت و همچنین دعاهای وارده در قنوت نماز وتر، مطالب مفصلی در صفحات 62 الی 102 در کتاب «آداب‌المریدین» (اثر استاد محمدتقی فیاض‌بخش و استاد روحی) آمده است که مخاطبین محترم شایسته است به این کتاب وزین رجوع نمایند.

[37]. ر.ک: عیون أخبار الرضا{علیه السلام}، ج‏2، ص181.

[38]. الحج، 77؛‌ اى کسانى که ایمان آورده‌اید! رکوع کنید و سجده کنید و پروردگارتان را بپرستید و نیکى کنید! شاید رستگار شوید.

[39]. من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص209.

[40]. الأمالی (للصدوق)، ص499.

[41]. الخصال، ج‏2، ص616.

[42]. دیوان حافظ، غزل477.

فهرست مطالب