روز بیست‌ویکم: موانع نماز شب

انجام گناه

<وَ الَّذینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ‏>[1]

«و کسانى که مرتکب بدى‏ها شدند، کیفر هر بدى مانند همان بدى است و خوارى آنان را فرامى‏گیرد؛ براى آنان از [خشم و عذاب‏] خدا هیچ حافظ و نگهدارنده‏اى نخواهد بود.»

تأثیر گناه

«قالَ الإمامُ علیٌّ{علیه السلام} لِرَجُلٍ قالَ لَهُ: إنّی حُرِمتُ الصَّلاةَ باللیل: أنتَ رَجُلٌ قد قَیَّدَتکَ ذُنوبُک‏.»[2]

«امام‌على{علیه السلام} به مردى که گفته بود: من از نماز شب محروم شده‏ام، فرمود: تو مردى هستى که گناهانت تو را به بند کشیده‏اند!»

«قالَ الإمامُ الصّادقُ{علیه السلام}: اِنَّ الرَّجُلَ یذْنِبُ الذَّنْبَ فَیحْرَمُ صَلاةَ اللَّیلِ، وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّیئَ اَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکینِ فِی اللَّحْمِ.»[3]

«امام‌صادق{علیه السلام} فرمود: همانا انسان گناه می‌کند و به همین جهت از نماز شب محروم می‌شود؛ قطعا کار بد در صاحبش زودتر از کارد در گوشت اثر می‌کند.»

سخن فیض کاشانی{رحمة الله علیه}

بدان که قیام شب بر مردم دشوار است، جز بر کسى که با رعایت شرایط ظاهرى و باطنى -که موجب آسان‌شدن این امر مى‌شود- موفّق به قیام گردد. امّا شرایط ظاهرى چهار چیز است:

  1. بسیار نخورد؛ چون خوردن زیاد سبب نوشیدن آب زیاد و غلبه خواب مى‌شود و در نتیجه، برخاستن بر انسان گران مى‌آید. یکى از مشایخ هرشب کنار سفره مى‌ایستاد و مى‌گفت: اى مریدان! زیاد نخورید تا زیاد بیاشامید و زیاد بخوابید و به هنگام مرگ دچار زیان بسیار شوید! این اصل مهمی است که باید معده را از سنگینى طعام سبکبار نگه داشت.
  2. در روز خود را در کارهایى که اعضا و جوارح را خسته و اعصاب را درمانده مى‌کند، به رنج نیفکند؛ زیرا این امر سبب بروز خواب است.
  3. قیلوله را در روز ترک نکند؛ چون خواب چاشت‌گاهى وسیله‌اى است که از آن براى قیام شب کمک گرفته می‌شود.
  4. در روز گناه مرتکب نشود؛ زیرا گناه، دل را سخت مى‌کند و میان او و اسباب رحمت حقّ حائل مى‌شود.[4]

                              ***

ای در این خوابگه بی‌خبران                   بی‌خبر خفته چو کوران و کران

بانگ برداشته مرغ سحری                      کرده بر خفته‌دلان نوحه‏گرى‏

هیچ از جای نمى‏خیزى تو                       اللّه اللّه چه گران خیزی تو

ساعتی ترک گران‏جانى کن                      شوق را سلسله‌جنبانی کن‏

همه ذرت جهان در رقصند                     رو نهاده به کمال از نقصند

تو هم از نقص قدم نه به کمال                دامن افشان ز سر جاه و جلال‏

خواب بگذار که بی‌خوابی به                  دیده را سرمۀ بى‏خوابى ده‏[5]

نماز مستحب

شیخ علی محدث‌زاده (فرزند محدث قمی{رحمة الله علیه}) نقل می‌کند: یک‌روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کرد. از وی پرسیدم: چرا گریه می‏کنید؟ فرمود: برای اینکه دیشب نماز شب را نخواندم. عرض کردم: پدر جان! نماز شب که واجب نیست، مستحب است؛ شما که ترک واجب نکرده‏اید؛ چرا این‌طور گریه می‌کنید؟ فرمود: فرزندم! نگرانی من از این است که چه کرده‏ام که توفیق نماز شب از من گرفته شد؟![6]

شهید یوسف کلاهدوز

چند شب قبل از عملیات ثامن‌الائمه{علیه السلام} از جایی برگشتیم و خوابیدیم. نیمه‌های شب متوجه شدم که شهید کلاهدوز برخاست و به نماز شب ایستاد. حالت روحانی او در آن شب و راز و نیازی که با خداوند متعال می‌کرد، برایم شگفت‌آور بود. روز بعدی از او پرسیدم: چند وقت است نماز شب می‌خوانی؟ جواب این سؤال را نداد؛ ولی گفت: ما خیلی بدهکاری به خدا داریم! مگر اینکه این نمازهای شب‌، آنها را کم کند؛ مگر چقدر زنده می‌مانیم که این مدت را هم در حال خواب باشیم؟[7]

                                        ***

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَوْفَکَ فِی جَسَدِی کُلِّهِ وَ اجْعَلْ قَلْبِی أَشَدَّ مَخَافَةً لَکَ مِمَّا هُوَ وَ اجْعَلْ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ حَظّاً وَ نَصِیباً مِنْ عَمَلٍ بِطَاعَتِکَ وَ اتِّبَاعِ مَرْضَاتِک‏، َ یَا سَیِّدِی اجْعَلْ إِحْسَانِی مُضَاعَفاً وَ صَلَاتِی تَضَرُّعاً وَ دُعَائِی مُسْتَجَاباً.»[8]

«خدایا! خوف از خودت را در سراسر وجودم قرار ده و قلبم را مملو از خوف خودت بیش از پیش قرار ده! و برایم در هر شبانه‌روز نصیبى از عمل به طاعتت و پیروى از موجبات رضایتت قرار ده؛ ای آقای من! احسان خود را بر من دوچندان گردان و نمازم را سرشار از تضرّع گردان و دعایم را مستجاب فرما!»

روز بیست‌ودوم: موانع نماز شب

تکبر

<وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ 19 یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ>[9]

«و هرکه در آسمان‏ها و زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایى اوست؛ و کسانى که در محضر اویند از بندگی‌اش تکبّر نمى‏ورزند و خسته و درمانده نمى‏شوند. (19) شبانه‏روز او را بى‏آنکه سست شوند، تسبیح مى‏گویند.»

پرخوری

«قالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ{علیه السلام}: أَنَّ إِبْلِیسَ کَانَ یَأْتِی الْأَنْبِیَاءَ؟عهم؟ مِنْ لَدُنْ آدَمَ{علیه السلام} إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ الْمَسِیحَ{علیه السلام} یَتَحَدَّثُ عِنْدَهُمْ وَ یُسَائِلُهُمْ، وَ لَمْ یَکُنْ بِأَحَدٍ مِنْهُمْ أَشَدَّ أُنْساً مِنْهُ بِیَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا، فَقَالَ لَهُ یَحْیَى: یَا أَبَامِرَّةَ إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَةً؛ فَقَالَ لَهُ: أَنْتَ أَعْظَمُ قَدْراً مِنْ أَنْ أَرُدَّکَ بِمَسْأَلَةٍ فَسَلْنِی مَا شِئْتَ، فَإِنِّی غَیْرُ مُخَالِفِکَ فِی أَمْرٍ تُرِیدُهُ... قَالَ یَحْیَى{علیه السلام}: فَهَلْ ظَفِرْتَ بِی سَاعَةً قَطُّ؟ قَالَ: لَا؛ وَ لَکِنْ فِیکَ خَصْلَةٌ تُعْجِبُنِی. قَالَ یَحْیَى: فَمَا هِیَ؟ قَالَ: أَنْتَ رَجُلٌ أَکُولٌ، فَإِذَا أَفْطَرْتَ أَکَلْتَ وَ بَشِمْتَ فَیَمْنَعُکَ ذَلِکَ مِنْ بَعْضِ صَلَاتِکَ وَ قِیَامِکَ بِاللَّیْلِ. قَالَ یَحْیَى{علیه السلام}: فَإِنِّی أُعْطِی اللَّهَ عَهْداً أَنِّی لَا أَشْبَعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى أَلْقَاهُ. قَالَ لَهُ إِبْلِیسُ: وَ أَنَا أُعْطِی اللَّهَ عَهْداً أَنِّی لَا أَنْصَحُ مُسْلِماً حَتَّى أَلْقَاهُ، ثُمَّ خَرَجَ فَمَا عَادَ إِلَیْهِ بَعْدَ ذَلِکَ.»[10]

«امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: شیطان از زمان آدم{علیه السلام} تا هنگامى که خداوند مسیح{علیه السلام} را برانگیخت، سراغ پیامبران مى‏آمد، با آنان سخن مى‏گفت و از آنان سؤال مى‏کرد و بیش از همه با یحیى‌بن‌زکریا{علیه السلام} مأنوس بود. یحیى{علیه السلام} به وى گفت: اى ابامُرّه! از تو خواسته‏اى دارم. شیطان گفت: تو برتر از آنى که خواسته‏ات را رد کنم؛ هرچه مى‏خواهى بپرس! من در کارى که تو بخواهى، مخالفت نمی‌کنم... یحیى{علیه السلام} گفت: آیا تاکنون بر من پیروز شده‏اى؟ گفت: نه؛ ولى در تو خصلتى است که خوشم مى‏آید. یحیى{علیه السلام} گفت: آن خصلت چیست؟ گفت: تو مرد پُرخورى هستی! وقت افطار پُرخورى مى‏کنى که تو را از نماز و شب‏زنده‏دارى باز مى‏دارد. یحیى{علیه السلام} گفت: با خدا پیمان مى‏بندم که دیگر هیچ‌گاه از غذا سیر نشوم تا خدا را ملاقات کنم. شیطان گفت: من هم با خدا عهد مى‏بندم که دیگر هیچ مسلمانى را نصیحت نکنم تا خدا را ملاقات کنم. سپس از نزد یحیى{علیه السلام} بیرون رفت و دیگر برنگشت.»

«قالَ الإمامُ عَلِیٌّ{علیه السلام}: لَا تَطْمَعْ فِی ثَلَاثَةٍ مَعَ ثَلَاثَةٍ: فِی سَهَرِ اللَّیْلِ مَعَ کَثْرَةِ الْأَکْلِ وَ فِی نُورِ الْوَجْهِ مَعَ نَوْمِ أَجْمَعِ اللَّیْلِ وَ فِی الْأَمَانِ مِنَ الدُّنْیَا مَعَ صُحْبَةِ الْفُسَّاقِ.»[11]

«امیرالمؤمنین{علیه السلام} فرمود: با وجود سه‌چیز در سه‌چیز طمع مکن: در بیداری شب با پرخوری، در نور چهره با خوابیدن در همه ساعات شب، و در امان ماندن از دنیا با همنشینی اهل فسق.»

سخن میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه}

کسانى که خواب را بر نماز شب ترجیح مى‌دهند، چند دسته هستند: دسته‌اى از آنها کسانى هستند که اول شب را به شب‌نشینى و بیهودگى به نیمه مى‌رسانند و به غیبت مؤمنین و آنچه که از آن نهى شده، وقت خود را تلف مى‌کنند و معدۀ خود را تا به حلقوم از خوردنى‌ها پر مى‌کنند؛ سپس در بستر نرم و مکان راحتى به خواب مى‌روند. چنین کسی مسلماً براى نماز شب بیدار نخواهد شد؛ زیرا او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم کرده است؛ بلکه مى‌توان گفت: او به قصد بیدارشدن به خواب نرفته تا بیدار شود؛ زیرا پرخورى سبب بخار معده و سستى مى‌شود و آن‌هم موجب خواب زیاد است و بیداربودن اول شب از اسباب خواب آخر شب مى‌باشد. همچنین معصیت در اول شب از اسباب خواب در آخر شب است و همین‌طور بستر نرم و راحت موجب زیادى خواب و سنگینى آن مى‌شود. چنین کسى اگر بیدارنشدن را بهانه کند، عذرش مردود خواهد بود. مَثل چنین کسى، مَثل کسى است که دوای موجب زوال عقل را در وقت نماز بیاشامد؛ سپس عذر بیاورد که در وقت نماز به هوش نبوده است.

بلى! گاه مى‌شود که انسان خود را براى بیدارشدن مهیا مى‌کند و از آنچه که باعث غلبۀ خواب مى‌شود -که در بالا بدان اشاره شد- پرهیز مى‌کند و به آنچه که در اخبار براى بیدارشدن رسیده، متوسل مى‌شود؛ ولى باز در خواب مى‌ماند؛ این لطفى از جانب خداى متعال نسبت به بنده در سیاست امر او مى‌باشد؛ چرا که این امر یا بدین خاطر است که او را از عُجب محافظت کند و یا اینکه به خاطر تأسف شدید او بر از دست رفتن تهجد و نماز شب، اجر بیشترى به او عنایت فرماید.[12]

                         ***

معده را پر کرده‏اى دوش از خمیر و از فطیر

خواب آمد چشم پر شد کانچ مى‏جستى بگیر

بعد پرخوردن چه آید خواب غفلت یا حدث

یار بادنجان چه باشد سرکه باشد یا که سیر

سوز اگر از روح خواهى خواجه کم کن لقمه را        

لیک اگر خواهى بپرى پاى را برکش ز قیر[13]

                         ***

خواب نوشین سحر لقمهٔ چرب سرشب

دعوی عشق خدا اینت عجب، اینت عجب

شیوه عاشقی ار می‌طلبی رو بشنو

نقل فرهاد عجم قصه مجنون عرب[14]

 

سنگینی معده در شب

شهید قدّوسی شبی در مسجد گوهرشاد می‌گفت: برایم بسیار ناگوار و دور از انتظار بود، وقتی شنیدم که یکی از اساتید مدرسۀ حقّانی به نمازشب مقید نیست. با او صحبت کردم، معلوم شد که در شب، سبکی معده را رعایت نمی‌کند.[15]

شهید حسینعلی عظیمی گلوگاهی

شبی با برادرم (حسینعلی) در منزل یکی از اقوام مهمان بودیم. کم‌کم موقع صرف شام بود که دیدم مدام قدم می‌زند و راه می‌رود. به او گفتم: طوری شده داداش؟ به چه چیزی فکر می‌کنی؟ گفت: فکر می‌کنم که چقدر غذا بخورم تا شب راحت‌تر بخوابم؟ گفتم: اینکه فکر ندارد! گفت: اگر غذا زیاد بخورم، نمی‌توانم شب به راحتی بلند شوم و نماز بخوانم؛ وقتی سنگین باشی، شیطان نمی‌گذارد روبروی خدا بایستی و راز و نیاز کنی! او به نماز شب و مناجات شبانه‌اش اهمیت می‌داد. بارها او را در حال نماز شب و راز و نیاز دیده بودم. طوری گریه و زاری می‌کرد که بارها حالت غش به او دست داده بود.[16]

                                        ***

«اللَّهُمَّ إِنَّ کَثْرَةَ الذُّنُوبِ تَکُفُّ أَیْدِیَنَا عَنِ‏ انْبِسَاطِهَا إِلَیْکَ بِالسُّؤَالِ وَ الْمُدَاوَمَةَ عَلَى الْمَعَاصِی تَمْنَعُنَا عَنِ التَّضَرُّعِ وَ الِابْتِهَالِ وَ الرَّجَاءَ یَحُثُّنَا عَلَى سُؤَالِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ فَإِنْ لَمْ یَعْطِفِ السَّیِّدُ عَلَى عَبْدِهِ فَمِمَّنْ یَبْتَغِی النَّوَالَ فَلَا تَرُدَّ أَکُفَّنَا الْمُتَضَرِّعَةَ إِلَیْکَ إِلَّا بِبُلُوغِ الْآمَالِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى أَشْرَفِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.»[17]

«خداوندا! بسیارىِ گناهان، دست‌هاى ما را از درازشدن به جهت نیاز به درگاهت بازداشته و مداومت بر معاصى از زارى و ناله و دعا ما را بازداشته و امیدوارى به درخواست از تو وادارمان می‌کند؛ اى صاحب جلال و شکوه! اگر آقایی بر بنده‌اش مهر نورزد، پس بنده از چه ‌کسی طلب بخشش کند؟ پس دست‌هاى ما را که با زارى به سویت دراز شده، جز با رساندن به آرزوهایش باز مگردان و درود خدا بر اشرف پیامبران و رسولان، محمد و خاندان پاکش باد!»

 

[1]. یونس، 27.

[2]. میزان‌الحکمة، ج‏6، ص342.

[3]. الکافی، ج2، ص272.

[4]. راه روشن، ج۲، ص۵۳۴.

[5]. کشکول شیخ بهایى، ج‏3، ص334.

[6]. فضایل و برکات نماز شب در دنیا و آخرت، ص73.

[7]. هاله‌ای از نور، ص111.

[8]. من لایحضره‌الفقیه، ج‏1، ص492؛ دعای قنوت نماز وتر.

[9]. الانبیاء، 19 و 20.

[10]. الأمالی (للطوسی)، ص339.

[11]. مستدرک‌الوسائل، ج۶، ص۳۴۰.

[12]. اسرارالصلاة، ص459.

[13]. دیوان کبیر شمس، ص424.

[14]. دیوان ملااحمد نراقی، منتخب غزلیات، شماره 4.

[15]. بر بال سحر، ص156.

[16]. ظرافت‌های اخلاقی شهدا، ص34.

[17]. مفتاح‌الفلاح‏، ص332؛ دعای قنوت نماز وتر.

فهرست مطالب