روز سیونهم: سجده طولانی
سجده سبب تقرب
<...وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب>[1]
«و سجده کن و به خدا تقرب جوى.»
نزدیکترین حالت به پروردگار
«قالَ الإمامُ الرِّضا{علیه السلام}: أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ؟عز؟ وَ هُوَ سَاجِد.»[2]
«امام رضا{علیه السلام} میفرماید: نزدیکترین حالت بنده به پروردگارش زمانی است که در حال سجده میباشد.»
سخن میرزاجواد آقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه}
مرا شیخى بود جلیلالقدر، عارف، عامل، کامل؟ق؟ که نظیر او در این مراتب کسى را ندیدم، از او از عملى که در اصلاح دل و جلب معارف مؤثر باشد و به تجربه هم اثر آن ثابت شده باشد سؤال نمودم؛ او گفت: عملى مؤثرتر از این دو که مىگویم ندیدم، یکى مداومت بر سجدۀ طولانى در هر شب و روز یکمرتبه، که در آن گفته شود: <لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین>[3]. این ذکر را بر زبان آورد درحالىکه خود را در زندان طبیعت زندانى ببیند و قید و بند اخلاق رذیله را بر خود مشاهده کند و به این حقیقت که او خود این قید و بند را براى خود فراهم آورده و در این زندان خود را محبوس نموده اعتراف کند و خود را نسبت به خود ظالم و ستمکار بداند نه خدا را؛ و دیگر صدمرتبه قرائت سورۀ قدر در هر شبجمعه و عصر جمعه.[4]
***
ز انکه شاکر را زیادت وعده است آن چنان که قرب مزد سجده است
گفت وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ یزدان ما قرب جان شد سجدۀ ابدان ما
گر زیادت مىشود زین رو بود نه از براى بوش و هاى و هو بود[5]
ضمانت بهشت
جمعى از رسول خدا{صلوات الله علیه} خواستند که از طرف خداوند بهشت را براى آنها تضمین کند. حضرت فرمود: به این شرط که مرا به طول سجده یارى کنید. آنان پذیرفتند و حضرت هم بهشت را براى آنها ضمانت فرمود.[6]
***
«یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّى تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ، وَ انْتَحَبْتُ حَتَّى یَنْقَطِعَ صَوْتِی، وَ قُمْتُ لَکَ حَتَّى تَتَنَشَّرَ قَدَمَایَ، وَ رَکَعْتُ لَکَ حَتَّى یَنْخَلِعَ صُلْبِی، وَ سَجَدْتُ لَکَ حَتَّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَای.»[7]
«ای خدای من! اگر به درگاهت گریه کنم تا جایی که پلکهای دو چشمم روی هم افتد، و چنان به شدّت ناله زنم تا صدایم قطع شود، و چندان به پیشگاهت بایستم که پایم ورم کند، و آن مقدار برایت رکوع کنم که استخوانهای پشتم از جا کنده شده و زدوده گردد، و به اندازهای سجده کنم که چشمهایم از کاسه درآید.»
روز چهلم: سجده طولانی
سجده خالصانه در دل شب
<وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَویلا>[8]
«و پارهاى از شب را سر به سجده گذار و او را در شب طولانى تسبیح گوى.»
فریاد حسرت
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أَطَالَ السُّجُودَ حَیْثُ لَا یَرَاهُ أَحَدٌ، قَالَ الشَّیْطَانُ: وَا وَیْلَاهْ أَطَاعُوا وَ عَصَیْتُ وَ سَجَدُوا وَ أَبَیْتُ.»[9]
«امامصادق{علیه السلام}میفرماید: هرگاه بنده در جایى که کسى او را نمیبیند، سجده را طول دهد، شیطان گوید: واویلا! آنان فرمان بردند و من نافرمانى کردم و سجده کردند و من امتناع کردم.»
آیتالله محمد شجاعی{رحمة الله علیه}
سجده یا سجود، طریقۀ انبیا و صالحان در مقام عبودیت، و در مقام توحید است. آیات قرآنی با صراحت کامل از این امر خبر میدهد. در نکات و اشارات آیاتی که در این باب آمده است، هدایتهای لازم برای سالکان ارائه شده و لازم است ارباب سلوک در آنها دقت عمیق داشته و تذکرها را اخذ کنند. انبیا که راه را طی کرده و به مقصد نایل گشته و مامور به ارشاد و هدایت دیگران شدهاند، اهل سجده بودهاند. در بعضی از آیات[10] خصوصیت بارز این بزرگواران در مقام عبودیت را سجده و گریۀ در حال سجده ذکر میکنند؛ و این برای من و تو هدایتکننده و تذکردهنده است که نشان بندگی و اساس آن، سجده و گریه میباشد؛ یعنی فرار از همه و از خود، و روی آوردن به حضرت معبود با تذلّل و شکستگی و با سوز دل و اشک چشم. اما درخصوص سجدۀ طولانی به طوری که بالاتر یادآوری کردیم، در میان سالکین الی الله از امور اساسی است که در مراحل و منازل مختلف سلوک، به مقتضای حال و منزلت، بر آن مداومت میکنند.
در حالات سالکین طریق توحید، در خصوص سجدههای طولانی آنان، بسیار چیزها گفته و شنیده شده است. مداومت آنان بر سجدههای بسیار طولانی، در بعضی موارد به نحوی بوده است که از طرفی بهتآور است و از طرفی آموزنده. از نظر ما محجوبان بیخبر واقعا بهتآور است؛ ولیکن برای ارباب بصیرت و عرفان کاملا هدایتکننده و آموزنده.[11]
***
غافل از آدم مشو اى مرد کار تخم آدم را در این منزل بکار
فکر کن بشناس یار خود ز خود چند مىلافى ز لاف تار و پود
سجده کن او را که جانان تو اوست ظاهر و باطن درین جان تو اوست
سجده کن او را که سجده واجب است در نگهبانى جانت حاجب است
سجده کرده جمله کروبیان آدم خاکى خود را آن زمان[12]
سجده حقیقی
ابن طاووس از امام سجاد{علیه السلام} آورده است که: آن حضرت به سوی صحرا بیرون رفت. خادم او به دنبال او شد. حضرتش را در حال سجده یافت که بر روی سنگ سخت و درشتی به سجده افتاده است. در حالی که او در سجده و مشغول ذکر بود، خادم به احصای ذکر سجدۀ او پرداخت که هزاربار این ذکر را میگفت: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِیمَاناً وَ صِدْقا» و سپس سر از سجده برداشت.[13]
***
«لَا اِلهَ اِلَّا اللَّـهُ حَقًّا حَقًّا، لَا اِلهَ اِلَّا اللَّـهُ ایمانًا وَ تَصدیقًا، لَا اِلهَ اِلَّا اللَّـهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقًّا، سَجَدتُّ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّدًا وَ رِقًّا لَا مُستَنکِفًا وَ لَا مُستَکبِرًا بَل اَنَا عَبدٌ ذَلیلٌ خائِفٌ مُستَجیرٌ.»[14]
«حقیقتاً هیچ معبودی جز خداوند نیست، با ایمان و تصدیق هیچ معبودی جز خداوند نیست، از روی عبودیت و بندگی هیچ معبودی جز خداوند نیست، ای پروردگار من! برای تو از روی عبودیت و بندگی سجده میکنم، نه با حالت سرپیچی و نه متکبرانه؛ چرا که من بنده ناتوان، هراسان و پناهنده هستم.»
[1]. العلق، 19.
[2]. الکافی، ج3، ص264.
[3]. الأنبیاء، 87.
[4]. اسرار الصلاة، ص428.
[5]. مثنوى معنوى، ص493.
[6]. اسرار الصلاة، 426.
[7]. الصحیفةالسجادیة، ص82؛ دعای 16.
[8]. الانسان، 26.
[9]. ثوابالأعمال، ص34.
[10]. <أُولئِکَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّیَّةِ إِبْراهیمَ وَ إِسْرائیلَ وَ مِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا>؛ مریم، 58.
[11]. مقالات، ج3، ص174 و 175 و 180.
[12]. مفتاحالاراده (عطار)، ص331.
[13]. وسائل الشیعة، ج6، ص382.
[14]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص306؛ دعای سجده واجب قرآن کریم.