قرائت قرآن، تکلم با خدای رحمان
قرآن کریم، معدن حکمت و هادی و راهنمای سلوک انسان است؛ کتابی که نوربخش سیر الی الله و نجاتدهنده از انحرافات و فتنههاست. این نسخه الهی، رهنمون به سعادت و موجب هدایت و رحمتی برای مؤمنان است: <یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنین>[1].
قرآن والاترین معجزۀ پیامبر گرامی اسلام{صلوات الله علیه} است؛ کتاب قیّمی که در تبیین معارف الهی نه تنها پروردگاران معلّقات سبعه و صاحبان شعر و ادب تازی را در بلاغت و شیوایی بیان مبهوت خود نمود بلکه در عمق و محتوا در طول پانزده قرن نورافشانی بر عقول و قلوب بشریت و قیمومت بر افکار و ادیان و مذاهب گوناگون الهی و غیر الهی، هیچکس نتوانست با آن حتی در یک سوره کوتاه همآوردی کند و در تحدّی با کتاب الهی سخنی به عمق و زیبایی و متانت قرآن بر زبان جاری نماید.[2]
عظمت و بزرگی قرآن را باید در سرچشمه آن جستجو نمود؛ خداوند متعال در آغاز سورۀ هود میفرماید: <کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیرٍ>[3]؛ قرآن از جانب حکیمی آگاه فرستاده شد تا بندگان از سفره گهربار آن برای سیر در مراتب قرب توشه برگیرند و به ادب الهی آراسته گردند.
قرآن در بیان رسول خدا{صلوات الله علیه} سفرۀ گسترده و خوان کرم الهی برای میهمانان پروردگار در دنیاست.[4] حق متعال میهمانان خود را به ضیافت خاص خود فرا خوانده تا هرکس به اندازه ظرفیت و بنا بر ذائقه خود از غذاهای متنوّع و رنگین آن بهرهمند شود؛ به تعبیری، خالق عالم با تنزیل قرآن سفرهای به پهنای تاریخ بشریت و با میهمانانی به عدد مؤمنان گسترده است تا انسانها بتوانند به نحو شایسته از آن متنعّم گردند.
قرآن تبیان فطرت انسانی
خداوند فطرت انسانی را منطبق بر دین خود قرار داد. جوهرۀ دین بیان توحید است و کتب آسمانی نیز بیانگر دین الهی هستند، فطرت انسانی نیز هماهنگ با قرآن و دین الهی است و هر سه بیانگر یک حقیقت در نظام تکوین و تشریع یعنی کلمه توحید و اسما و صفات الهی در دنیا و آخرت هستند و انسان جامع همه این کمالات بالقوه در فطرت الهی خود است.
بنابراین دستورات و فرهنگ قرآن و معارف اهلبیت؟عهم؟ با خواستههای فطری انسان نه تنها همنوایی دارند که حقیقت همه آنها از یک مبدأ سرچشمه و به یک مقصد ختم میگردند و آن توحید و ولایت است و انسان فطری، عاشق مخلِصی است که در سراسر زندگی به دنبال یک حقیقت میگردد و آن مشاهدۀ جلوات توحید و ولایت در میان آیات تکوین و تشریع الهی است و آن را نه در میان استدلالهای فلسفی و علوم اکتسابی و حصولی، بلکه در جایجای عالم مییابد و آیات قرآن همصدا با جهان راهنمای او در کشف آیات آفاقی و انفسی است تا گمشده او را در درون و بیرون به او ارائه دهد.
بر این مبنا آیات قرآنی با آیات انفسی و آفاقی همنوایی دارند و همگی از یک حقیقت خبر میدهند؛ و تسبیحگویان سیر به سوی توحید را میطلبند و لذا هر آنچه انسان موحد در قرآن مییابد، حقیقت آن را در خود و جهان آفرینش مییابد؛ از این رو، آیات قرآنی به حقیقت انسان و حقیقت دین اشاره دارد و به همین جهت است که معمولا مشاهدات و مکاشفات بزرگان در حال تلاوت قرآن حاصل میشد. در یک کلام میتوان گفت: انس با قرآن، انس با مراتب باطنی خود است. شاهد سخن، آیه شریفه فطرت است: <فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون>[5]؛ خداوند در این بیان به انسان توصیه مینماید حقیقت خود را با تمام کمالاتش در حالی متعادل به پا دارد و با دین منطبق کند! او باید توجه داشته باشد که این دین همان فطرتی است که خداوند؟ج؟ آن را در نهاد همه مردم قرار داده است.
حال که قرآن، تبیانِ فطرت انسانی است، انسان هنگام تلاوت قرآن در واقع، مراتب درونی خود را واکاوی میکند. پس دستور سلوکی قرائت قرآن در حقیقت توجه به معرفتالنفس است و سالک با تلاوت آیات الهی در مراتب باطنی خود پیش میرود؛ گویی آیات حقیقت خود را میخواند و فطرت الهی خویش را در لسان پروردگار تبیین مینماید. با توجه به اینکه نفس انسانی ذومراتب است هر انسانی در هر مرتبهای که باشد با همان مرتبه از قرآن ارتباط برقرار میکند و از اقیانوس بیکران کلام الهی بهرهمند میشود. در اینباره امیرالمومنین{علیه السلام} میفرمایند: «إنَّ کِتابَ اللّهِ عَلى أربَعَةِ أشیاءَ: عَلَى العِبارَةِ وَ الإشارَةِ وَ اللَّطائِفِ وَ الحَقائِقِ؛ فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ وَ الإشارَةُ لِلخَواصِّ وَ اللَّطائِفُ لِلأَولِیاءِ وَ الحَقائِقُ لِلأنبِیاءِ»[6]. پس قرآن دارای بواطنی است که منطبق با مراتب درونی انسان است؛ همانطور که رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمودند: «إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُنٍ»[7].
دستورات و فرهنگ معارف اهلبیت{علیه السلام} سالک را به انس حداکثری با قرآن که در حقیقت منشور انسانیت است، سوق میدهد تا از طریق فطرت الهی که قرآن در معارف بشری بر محور توحید گشود، متنعم شوند و زنگار از دل و جان بزدایند: «قالَ رسولُ الله{صلوات الله علیه}: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ؛ جَلاؤها تِلَاوَةُ الْقُرْآن»[8]؛ حضرت امیرالمؤمنین{علیه السلام} درباره قرآن فرموده است: «فإنّه رَبِیعُ الْقُلُوب»[9]؛ این کتاب دلها را بهاری و تازه میکند؛ چون همیشه دارای طراوت و تازگی است.
با این نگاه و رویکرد، انسان اهمیت دستور پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} به امیرالمؤمنین{علیه السلام} در رابطه با تلاوت قرآن را در مییابد: «عَلَیْکَ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»[10]؛ در هر حالی قرآن را تلاوت کن! به همین خاطر، قرآن کریم در همه دستورات سلوکی حضوری پررنگ دارد. برای نمونه یکی از اجزای مهم نماز، قرائت قرآن است و از آداب وضو، تلاوت آیات الهی است. همچنین محور اصلی نماز شب -به عنوانِ یکی از دستورات مورد تأکید اسلام- تلاوت آیات قرآن است. خداوند؟عز؟ به پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} چنین دستور میدهد که شبانگاه قرآن بخوان![11]
حال که قرآن کریم دارای بواطنی منطبق با مراتب باطنی انسان است، تلاوت قرآن و انس با این کلام گهربار مانند همه دستورات سلوکی نیازمند رعایت آدابی است و برای رسیدن به حقایق آن باید این آداب خاص مورد توجه قرار گیرد.
آداب تلاوت
در کتاب مصباحالشریعة پیرامون آداب تلاوت قرآن کریم چنین نقل شده است: «فَقَارِئُ الْقُرْآنِ مُحْتَاجٌ إِلَى ثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ قَلْبٍ خَاشِعٍ وَ بَدَنٍ فَارِغٍ وَ مَوْضِعٍ خَالٍ»[12]؛ قاری قرآن نیازمند سهچیز است: قلبی خاشع، بدنی فارغ از اشتغالات مزاحم، و مکانی خلوت و به دور از اغیار.
در ادامه میفرماید: کسی که قرآن را با رعایت آداب خاص آن قرائت کند، شیرینی گفتگو با حق متعال را در مییابد و به تناسبی که شخص جزو خواص قرار بگیرد، لحن کلام الهی و اشارات و لطائف خاص آن را درک خواهد نمود. صاحب این مقام که جرعهای از زلال وحی را نوشیده، هیچ حالی را بر این حال خوش ترجیح ندهد و و هرگز حاضر نیست از محضر قرآن کریم خارج گردد. او بهترین و زندهترین و شادابترین حال و زمان خود را به قرائت قرآن اختصاص میدهد و گفتگو با خداوند را بر تمام عبادات مقدم میسازد: «فَإِذَا تَفَرَّغَ نَفْسُهُ مِنَ الْأَسْبَابِ... وَجَدَ حَلَاوَةَ مُخَاطَبَاتِ اللَّهِ تَعَالَى عِبَادَهُ الصَّالِحِینَ وَ عَلِمَ لُطْفَهُ بِهِمْ وَ مَقَامَ اخْتِصَاصِهِ لَهُمْ بِفُنُونِ کَرَامَاتِهِ وَ بَدَائِعِ إِشَارَاتِهِ فَإِنْ شَرِبَ کَأْساً مِنْ هَذَا الْمَشْرَبِ لَا یَخْتَارُ عَلَى ذَلِکَ الْحَالِ حَالًا وَ عَلَى ذَلِکَ الْوَقْتِ وَقْتاً بَلْ یُؤْثِرُهُ عَلَى کُلِّ طَاعَةٍ وَ عِبَادَةٍ لِأَنَّ فِیهِ الْمُنَاجَاةَ مَعَ الرَّبِّ بِلَا وَاسِطَةٍ»[13].
خداوند درباره خواص از مؤمنین میفرماید: <اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللَّهِ>[14]؛ هنگام تلاوت آیات الهی -که برترین و زیباترین سخن است- تمام جوارح و جوانح ایشان به خاطر خشیت الهی به لرزه میافتاد و قلبشان ذاکر به ذکر الهی میشد. عدهای قرآن را ایستاده تلاوت میکردند و پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} روی نوک پا میایستادند.[15] این حال حضرت نشان از این داشت که تمام توجه ایشان به حقیقت قرآن است و وجود مبارک پیامبر{صلوات الله علیه} هنگام تلاوت ذوب در توحید میشدند. در احوالات علامه بحرالعلوم{رحمة الله علیه} نقل شده است که ایشان وقتی نام قرآن میآمد، بسیار احترام میکرد و اگر در اتاقی قرآن بود، نمیخوابید و پایش را دراز نمیکرد؛ زیرا تفخیم قرآن، تفخیم توحید و ساحت قرآن، ساحت ولایت است.
مجموعه پیش رو گزیدهای از اشارات قرآنی و روایی و بیانات اهل معنا پیرامون قرآن است. از آنجا که در همه مکاتب اخلاقی اهتمام به قرآن جزو اهم دستورات سلوکی بوده و در مکتب تربیتی آیتِ حق، ملاحسینقلی همدانی؟رضو؟ شاگردان موظف بودند همه روزه مقدار قابل توجهی از آیات الهی را تلاوت کنند و با آن مأنوس باشند، کتاب حاضر بر اساس یک اربعین تنظیم شده و اهل دل میتوانند هر روز قبل از تلاوت قرآن به بیانات یک روز از اربعین کتاب مراجعه کنند.
اکنون به برخی از آداب تلاوت و ورود به محضر قرآن اشاره میشود:
1. صدای زیبا و محزون
پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} میفرمایند: «لِکُلِّ شَیْءٍ حِلْیَةٌ وَ حِلْیَةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَنُ»[16]؛ هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن، صدای زیباست. قرآن کریم را باید با صدایی خوش و زیبا خواند. خانمها نیز در جایی که مرد نامحرم صدایشان را نمیشنود، میتوانند با صدای زیبا قرآن بخوانند. ملاک صدای زیبا این نیست که خواننده فقط لذت ببرد؛ بلکه صدای زیبا آن است که در دل شنونده ایجاد خشیت کند. قاری قرآن ابتدا باید قلب خودش را منقلب کند تا بتواند قلوب دیگران را به حرکت در آورد.
وقتی انسان با حزن قرآن بخواند، قرآن بر روح او مینشیند. امامصادق{علیه السلام} میفرماید: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْن»[17]؛ قرآن با حزن نازل شد، پس شما هم با حزن قرآن بخوانید! منظور از حزن در روایت شریفه، حزن ممدوحی است که موجب انس با خداوند؟عز؟ و عالم ملکوت میگردد که وطن حقیقی انسان است.
2. ترتیل
خداوند؟ج؟ به پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} چنین میفرماید: <وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً>[18]؛ قرآن را با ترتیل بخوان! حضرت رسول{صلوات الله علیه} در توضیح این آیه فرموده است: «بَیِّنْهُ تِبْیَاناً وَ لَا تَنْثُرْهُ نَثْرَ الرَّمْل وَ لَا تَهُذَّهُ هَذَّ الشَّعْر»[19]؛ قرآن را بریدهبریده نخوان! طوری تلاوت کن که کلماتش واضح به گوش شنونده برسد و بتواند آن را درک کند. همچنین مثل کسی که دانه را پراکنده روی زمین دانه میپاشد، کلمات قرآن را پراکنده مخوان و قرآن را مثل شعر تلاوت نکن! سپس حضرت قاعده ترتیل قرآن را اینگونه بیان میفرماید: «قِفُوا عِنْدَ عَجَائِبِه حَرِّکُوا بِهِ الْقُلُوبَ وَ لَا یَکُونُ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ السُّورَة»؛ قاری قرآن وقتی با عجایب آیات الهی برخورد کرد، تأمل کند و قلبش را با آیات قرآن گره بزند! باید به قلب فرصت داد و از آن آیه به سرعت عبور نکرد. تمام همت انسان این نباشد که سوره را زودتر تمام کند؛ به همین خاطر است که اساتید اخلاق به شاگردان خود دستور میدادند روزی چند صفحه قرآن بخوانند و حداقل در چند آیه از آن تأمل و دقت نمایند.
3. تدبر
قاری قرآن باید هنگام تلاوت تدبر کند. تدبر یعنی وقتی انسان آیهای را میخواند، مراحل اولیه واژهشناسی، نکات ادبی و بلاغی را در نظر گرفته و با لحاظ سیاق آیات قبل و بعد، سعی در فهم آیه داشته باشد. امام زینالعابدین{علیه السلام} میفرماید: «آیَاتُ الْقُرْآنِ خَزَائِنُ فَکُلَّمَا فَتَحْتَ خِزَانَةً یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَنْظُرَ مَا فِیهَا»[20]؛ آیات قرآن گنجینههایی هستند که هرگاه درِ گنجینه را باز کردی، سطحی به آن نگاه نکن و گنج را زیر و رو کن! قرآن کریم عهد و پیمان الهی با انسانهاست. میفرماید: وقتی قرآن میخوانی ببین خداوند با تو چه پیمانی بسته است! مبادا سرسری عبور کنی که اگر چنین کردی، روزی خواهد آمد که همین آیات را به تو عرضه میکنند و میگویند: ما این پیمان را از تو گرفتیم؛ در آن موقع اگر بگویی: حواسم نبود، از تو این توجیه را نمیپذیرند. خداوند متعال میفرماید: <أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ>[21]؛ به عهدم وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم! وقتی کسی در رتبه خودش به عهد بندگی در درگاه الهی وفا نکند، خدا هم به عهدش وفا نمیکند. عهد خداوند، تربیت و هدایت انسان و فراهمکردن زمینه رشد استعدادهای اوست.
4. خضوع و خشوع
امامصادق{علیه السلام} میفرماید: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ یَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ یَرِقَّ قَلْبُهُ وَ لَا یُنْشِئُ حَزَناً وَ وَجَلًا فِی سِرِّهِ فَقَدِ اسْتَهَانَ بِعِظَمِ شَأْنِ اللَّهِ تَعَالَى»[22]؛ کسی که هنگام قرائت قرآن قلبش رقیق و خاضع نشود و حزن ممدوح بر آن جاری نگردد و باطنش جلا نگیرد، شأن عظیم پروردگار را تحقیر کرده است! با بهرهمندی از این بیان امام {علیه السلام} میتوان خود را محک زد که هنگام تلاوت قرآن چه حالی به انسان دست میدهد؟!
در کلامی دیگر، حضرت صادق{علیه السلام} میفرماید: «لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِی کَلَامِهِ وَ لَکِنْ لَا یُبْصِرُون»[23]؛ یعنی خداوند در کلامش بر بندگانش تجلی کرده است ولی مردم نمیبینند. بر این اساس، بهترین زمانی که انسان میتواند خدا را ببیند، هنگام تلاوت قرآن است. یکی از اساتید اخلاق به شاگردش دستور تلاوت قرآن را داد. بعد از مدتی شاگرد به استاد گفت: من انس خوبی با قرآن برقرار نموده و حال خوشی پیدا کردهام. استاد به او گفت: وقتی میخواهی قرآن بخوانی، توجه داشته باش که این قرآن کلام پروردگار است و چنان باش که گویا خداوند هم اکنون با تو مستقیماً سخن میگوید و ادب تلاوت را حفظ کن!
چنین توجهی قلب انسان را خاضع و خاشع در مقابل قرآن میگرداند. البته باید زمینهها و مقدمات آن را فراهم نمود. با قلبی پُر از مشغله و درگیر با خواطر فراوان هرگز نمیتوان از تلاوت قرآن بهره لازم را برد.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملک ایمان را مجرّد بیند از غوغا
عجب نبود که از قرآن نصیبت نیست جز نقشى
که از خورشید جز گرمى نبیند چشم نابینا[24]
به تعبیر استاد، آیتالله سعادتپرور{رحمة الله علیه}، روی آب مواج نمیتوان عکس خود را دید. علاوه بر آن، زمان و مکان و حالات انسان نیز در خشوع قلب تأثیر دارند؛ مثلا در محل تلاوت نباید سر و صدا و سایر عوامل مزاحم وجود داشته باشد.
5. ادای حق تلاوت
وقتی از امامصادق{علیه السلام} درباره آیه شریفه <وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلا>[25] سؤال شد، حضرت فرمود: تالی قرآن باید قرآن را به گونهای بخواند که اولاً، بنای او اطاعت از فرامین قرآن و پیروی از بیانات الهی باشد و ثانیاً، کلمات را آنچنان با توجه و حضور قلب ادا کند که بر قلب مخاطب اثرگذار باشد[26]؛ مثلاً وقتی آیات عذاب را محزون و مقطّع بخواند و وقتی به آیات بهشت میرسد، با نشاط و بهجت و بشارت بخواند و مخاطب را در فضای قرآن قرار دهد. این معنای تلاوت است. در واقع، وقتی به آیات عذاب برخورد میکند، باید نفس امارهاش را عتاب کند و وقتی به آیات توحیدی برخورد میکند، باید به مرتبه عالی نفس خود که ذوب در توحید است، توجه کند؛ وقتی به آیات بهشت میرسد، به مراتب نفس خودش در مراتب «جنةاللقاء» و «جنةالمأوی» و «سدرةالمنتهی» نگاه کند؛ چون قرائت به معنای جمعکردن است؛ یعنی قاری قرآن کلمات را منسجم و منظم کنار هم بچیند؛ اما «تالی» به معنای پیرو است. رسول اکرم{صلوات الله علیه} در تعبیر زیبایی میفرماید: در هنگام تلاوت، کلمات قرآن را مثل ریگ پرت نکنید؛ بلکه کلمات را به هم پیوسته و در یک سیاق و در قالب آن معنا بخوانید![27]
میزان قرائت و توصیه به برخی سورهها
در مکتب تربیتی علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} و سایر بزرگان، دستور انس با قرآن و تلاوت آیات الهی همواره مورد تأکید بوده و از اصلیترین دستورات سلوکی است؛ به نحوی که ایشان به شاگردان خود توصیه میکردند روزانه یک جزء قرآن بخوانند. البته درباره شاگردانی که به تازگی وارد دستورات میشدند، قدری حالشان را مراعات نموده و تلاوت یک حزب را به آنان توصیه میکردند.
رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرموده است: هرکس دهآیه از قرآن را شب بخواند، از اهل غفلت نوشته نمیشود؛ هرکس پنجاهآیه بخواند، از اهل ذکر محسوب میگردد؛ هرکس صد آیه بخواند، از مطیعان است؛ هرکس دویستآیه بخواند، جزو خاشعان نوشته مىشود و هرکس سیصد آیه بخواند، از رستگاران نوشته مىشود؛ هرکس پانصد آیه بخواند، جزو اهل تلاش محسوب مىشود؛ هرکس هزار آیه بخواند، برایش یکقِنْطار نوشته مىشود؛ قنطار، پنجاههزار مثقال طلاست و هر مثقال، بیستوچهار قیراط است که کوچکترین قیراط، مانند کوه احُد و بزرگترینِ آنها از زمین تا آسمان است. [28]
برخی از اساتید میفرمودند: بهتر است انسان از ابتدای قرآن شروع کند تا پس از مدتی ختم کامل بنماید و از همه آیات بهره ببرد. در میان سورههای قرآنی، برخی بیشتر مورد عنایت هستند؛ مانند سورههای مبارکه واقعه و یاسین و سورههای مسبحات. به فرموده امامصادق{علیه السلام}، سوره «یس» قلب قرآن است و کسی که آن را در شب یا روز تلاوت کند، از خطرات نگاه داشته شود و رزقش وسعت مییابد؛ و خداوند بر او هزار ملک میگمارد که او را از شر شیاطین حفظ کنند؛ و اگر همان روز بمیرد، وارد بهشت شود. ملائکه در تشییع او شرکت کنند و قبرش نورانی گردد؛ و در جایگاه انبیای الهی قرار خواهد گرفت. در قیامت، به او اجازه داده میشود که هرکه را بخواهد، شفاعت کند.[29] درباره سوره واقعه نیز حضرت صادق{علیه السلام} فرمودند: کسی که مشتاق بهشت و وصف آن است، سوره واقعه را بخواند؛ کسی که این سوره را شبها قبل از خواب بخواند، خداوند را با چهرهای نورانی ملاقات خواهد نمود.[30]
سیره پیغمبر اکرم{صلوات الله علیه} بر این بود که هر شب سور مسبحات را تلاوت میفرمود.[31] در روایتی از امامباقر{علیه السلام} نقل شده است که حضرت فرمود: کسی که سور مسبحات را قبل از خواب بخواند، نمیمیرد مگر اینکه حضرت قائم؟عج؟ را درک میکند و اگر هم بمیرد، در جوار پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} خواهد بود.[32] سور مسبحات عبارتند از: حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن که وجه اشتراک آنها این است که با تسبیح شروع شدهاند. این سورهها -به خصوص سورههای حشر و حدید[33]- آیاتی هستند که مشتمل بر اسم اعظم پروردگار است.
اوقات مناسب تلاوت قرآن
1. بینالطلوعین
برای تلاوت قرآن زمانهای مناسبی در نصوص دینی مطرح شده است. خداوند متعال میفرماید: <أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً>[34]؛ نماز را از زوال خورشید (ظهر) تا هنگام تاریکی شب (نیمهشب) برپا دار! خداوند در این آیه به نماز صبح که مشتمل بر تلاوت قرآن است، در هنگام فجر (بینالطلوعین) تأکید کرده است؛ علتش را چنین بیان نموده که قرائت قرآن در بینالطلوعین مشهود است. پیرامون مشهودبودنِ نماز صبح، در روایات اینگونه توضیح داده شده که هنگام بینالطلوعین هم ملائکه شب و هم ملائکه روز حاضرند و بر این نماز و قرآن شهادت میدهند و آن را ثبت میکنند.[35] به تعبیری، ثوابش دو برابر خواهد بود. معنای دقیقش این است که در این زمان استعداد بیشتری برای درک معارف بلند قرآن برای سالک وجود دارد. به همین خاطر است که در وصف بینالطلوعین فرمودهاند: هوای آن، هوای بهشتی است و ارزاق مخلوقات تقسیم میشود و هر کسی در این زمان خواب باشد، از روزیاش محروم میشود.[36] پس کسی که در بینالطلوعین بیدار بوده و مشغول به تلاوت باشد، خداوند؟ج؟ عنایت ویژهای به او خواهد داشت.
غروب آفتاب
زمان دیگری که برای تلاوت قرآن خیلی مناسب است، هنگام غروب آفتاب تا اذان مغرب است. علامه طباطبایی و استاد سعادتپرور؟رهما؟ و سایر بزرگان توصیه میکردند سالک از این زمان برای تلاوت قرآن استفاده کند؛ زیرا استغفار در این زمان میتواند مشکلاتی چون فقر مالی، فرزنددارنشدن، نداشتن همسر خوب و... را برطرف سازد.[37]
[1]. یونس، 57؛ اى مردم! یقیناً از سوى پروردگارتان براى شما پند و موعظهاى آمده؛ و شفاست براى آنچه در سینههاست و سراسر هدایت و رحمتى است براى مؤمنان.
[2]. <وَ إِن کُنتُمْ فىِ رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ 23 فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتىِ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحجاره أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ>؛ البقرة، 23 و 24.
[3]. هود، 1؛ کتابی است که آیات آن استحکام یافته، سپس از جانب حکیمی آگاه، به روشنی بیان شده است.
[4]. رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود: «إنَّ هذَا القُرآنَ مَأدُبَةُ اللَّهِ، فَتَعَلَّموا مِن مَأدُبَتِهِ مَا استَطَعتُم»؛ جامعالأخبار، ص114.
[5]. الروم، 30؛ پس حقگرایانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوى این دین روى آور! سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است؛ براى آفرینش خدا هیچگونه تغییر و تبدیلى نیست؛ این است دین درست و استوار؛ ولى بیشتر مردم معرفت و دانش ندارند.
[6]. عوالىاللئالى، ج۴، ص۱۰۵.
[7]. همان، ص107.
[8]. نهجالفصاحة، ص343.
[9]. نهجالبلاغة، ص164.
[10]. الکافی، ج8، ص79.
[11]. <إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ>؛ المزمل، 20.
[12]. مصباحالشریعة، ص28.
[13]. همان، ص29.
[14]. الزمر، 23.
[15]. الدعوات، ص47، وعنه فی المستدرک، ج4، ص427.
[16]. الکافی، ج2، ص615.
[17]. همان، ص614.
[18]. المزمل، 4.
[19]. النوادر (للراوندی)، ص30.
[20]. الکافی، ج2، ص609.
[21]. البقرة، 40.
[22]. مصباحالشریعة، ص28.
[23]. عوالیاللئالی، ج4، ص116.
[24]. دیوان سنایی، قصیده 7.
[25]. المزمل، 4.
[26]. تفسیر اهل بیت؟عهم؟، ج۱۷، ص۱۳۶.
[27]. «قالَ رَسولُ اللّٰهِ{صلوات الله علیه}: بَیِّنْهُ تَبییناً ولا تَهُذَّهُ هَذَّ الشِّعرِ؛ قِفُوا عندَ عَجائبِهِ و جَرِّحُوا بهِ القُلوبَ و لا یَکُن هَمُّ أحدِکُم آخِرَ السُّورَةِ»؛ میزانالحکمة، ج9، ص354.
[28]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِینَ آیَةً کُتِبَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَتَیْ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِینَ وَ مَنْ قَرَأَ ثَلَاثَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْفَائِزِینَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسَمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْمُجْتَهِدِینَ وَ مَنْ قَرَأَ أَلْفَ آیَةٍ کُتِبَ لَهُ قِنْطَارٌ مِنْ تِبْرٍ الْقِنْطَارُ خَمْسَةَ عَشَرَ أَلْفَ مِثْقَالٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ الْمِثْقَالُ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ قِیرَاطاً أَصْغَرُهَا مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ وَ أَکْبَرُهَا مَا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ»؛ الکافی، ج2، ص612.
[29]. «قَالَ أبُو عبدِ اللهِ{علیه السلام}: إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَلْباً وَ إِنَّ قَلْبَ الْقُرْآنِ یس، وَ مَنْ قَرَأَهَا قَبْلَ أَنْ یَنَامَ أَوْ فِی نَهَارِهِ قَبْلَ أَنْ یُمْسِیَ کَانَ فِی نَهَارِهِ مِنَ الْمَحْفُوظِینَ وَ الْمَرْزُوقِینَ حَتَّى یُمْسِیَ، وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی لَیْلِهِ قَبْلَ أَنْ یَنَامَ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ أَلْفَ مَلَکٍ یَحْفَظُونَهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ وَ مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ إِنْ مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ حَضَرَ غُسْلَهُ ثَلَاثُونَ أَلْفَ مَلَکٍ کُلُّهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَى قَبْرِهِ بِالاسْتِغْفَارِ، فَإِذَا دَخَلَ فِی لَحْدِهِ کَانُوا فِی جَوْفِ قَبْرِهِ یَعْبُدُونَ اللَّهَ وَ ثَوَابُ عِبَادَتِهِمْ لَهُ، وَ فُسِحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ، وَ أُومِنَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ، وَ لَمْ یَزَلْ لَهُ فِی قَبْرِهِ نُورٌ سَاطِعٌ إِلَى عَنَانِ السَّمَاءِ إِلَى أَنْ یُخْرِجَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْرِهِ فَإِذَا أَخْرَجَهُ لَمْ یَزَلْ مَلَائِکَةُ اللَّهِ یُشَیِّعُونَهُ وَ یُحَدِّثُونَهُ وَ یَضْحَکُونَ فِی وَجْهِهِ، وَ یُبَشِّرُونَهُ بِکُلِّ خَیْرٍ حَتَّى یُجَوِّزُونَهُ عَلَى الصِّرَاطِ وَ الْمِیزَانِ، وَ یُوقِفُونَهُ مِنَ اللَّهِ مَوْقِفاً لَا یَکُونُ عِنْدَ اللَّهِ خَلْقٌ أَقْرَبَ مِنْهُ إِلَّا مَلَائِکَةُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِیَاؤُهُ الْمُرْسَلُونَ، وَ هُوَ مَعَ النَّبِیِّینَ وَاقِفٌ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ لَا یَحْزَنُ مَعَ مَنْ یَحْزَنُ وَ لَا یَهْتَمُّ مَعَ مَنْ یَهْتَمُ وَ لَا یَجْزَعُ مَعَ مَنْ یَجْزَعُ، ثُمَّ یَقُولُ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: اشْفَعْ عَبْدِی أُشَفِّعْکَ فِی جَمِیعِ مَا تَشْفَعُ، وَ سَلْنِی أُعْطِکَ عَبْدِی جَمِیعَ مَا تَسْأَلُ، فَیَسْأَلُ فَیُعْطَى، وَ یَشْفَعُ فَیُشَفَّعُ، وَ لَا یُحَاسَبُ وَ لَا یُوقَفُ مَعَ مَنْ یُوقَفُ، وَ لَا یَزِلُّ مَعَ مَنْ یَزِلُّ، وَ لَا یُکْتَبُ بِخَطِیئَتِهِ وَ لَا بِشَیْءٍ مِنْ سُوءِ عَمَلِهِ، وَ یُعْطَى کِتَابَهُ مَنْشُوراً حَتَّى یَهْبِطَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، فَیَقُولُ النَّاسُ بِأَجْمَعِهِمْ: سُبْحَانَ اللَّهِ مَا کَانَ لِهَذَا الْعَبْدِ مِنْ خَطِیئَةٍ وَاحِدَةٍ، وَ یَکُونُ مِنْ رُفَقَاءِ مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه}»؛ تفسیر نورالثقلین، ج4، ص371.
[30]. «بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّادِقِ{علیه السلام} قَالَ: مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِلَى صِفَتِهَا فَلْیَقْرَأِ الْوَاقِعَةَ»؛ «بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{علیه السلام} قَالَ: مَنْ قَرَأَ الْوَاقِعَةَ کُلَّ لَیْلَةٍ قَبْلَ أَنْ یَنَامَ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ»؛ همان، ج5، ص203.
[31]. روح الجنان، ج11، ص30؛ الدرالمنثور، ج6، ص170، بحارالأنوار، ج92، ص312.
[32]. الکافی، ج2، ص620.
[33]. علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} میفرمود: اگر نتوانستید همه این سورهها را بخوانید، سوره حشر را بخوانید و اگر فرصتش را نداشتید، از آیه 21 تا آخر این سوره را بخوانید!
[34]. الإسراء، 78.
[35]. ر.ک: الکافی، ج3، ص283.
[36]. مراد از رزق و روزی در این روایات، عمدتاً روزی معنوی است، نه رزق مادی؛ چون بسیاری از انسانهای مترف و ثروتمند اصلاً اهل نماز و عبادت بینالطلوعین نیستند.
[37]. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا جَعْفَرٍ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ إِنِّی کَثِیرُ الْمَالِ وَ لَیْسَ یُولَدُ لِی وَلَدٌ فَهَلْ مِنْ حِیلَةٍ قَالَ اسْتَغْفِرْ رَبَّکَ سَنَةً فِی آخِرِ اللَّیْلِ مِائَةَ مَرَّةٍ فَإِنْ ضَیَّعْتَ ذَلِکَ بِاللَّیْلَةِ فَاقْضِهِ بِالنَّهَارِ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُم»؛ وسائلالشیعة، ج7، ص178.