روز بیستویکم: آداب تلاوت
خشوع
<أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللّٰهِ وَ مٰا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ>[1]
«آیا براى اهل ایمان وقت آن نرسیده که دلهایشان براى یاد خدا و قرآنى که نازل شده، نرم و فروتن شود؟!»
تأثر باطنی
«قالَ رَسولُ اللّٰهِ{صلوات الله علیه}: إنّی لَأعجَبُ کیفَ لا أشیبُ إذا قَرَأتُ القرآنَ!»[2]
«رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود: من تعجب میکنم که چرا وقتی قرآن میخوانم، پیر نمیشوم!»
آیتالله بهجت{رحمة الله علیه}
بالأخره ما شیعیان عقیده داریم که قرآن عدیل اهلبیت؟عهم؟ و ایشان نیز عدیل قرآنند و بین آنها جدایی وجود ندارد. آیا نمیتوانیم از نظر به قرآن و اهل بیت؟عهم؟ استفادههای معنوی و جسمانی کنیم؟!
آیا هیچ میدانیم که قرآن مانند سایر مکتوبات نیست؟! گویی قرآن موجودی ربوبی از عالم نور و روحانی است که در عالم اجسام و اعراض ظهور کرده است؛ به دلیل اینکه چیزهایی از آن بر میآید یا دیده میشود که از اجسام و اعراض دیده نمیشود. بنابراین باید به طور یقین بفهمیم که نگاه به قرآن مثل نگاهکردن به سایر کتب نیست.[3]
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه}
هنگام قرائت باید حال انسان با اختلاف آیات تغییر کند و حالش مناسب آیهاى باشد که تلاوت مىکند. پس اگر آیات عذاب را تلاوت نماید، محزون گردد و از ترس بگرید. هرگاه آیات رحمت را قرائت نماید، شادمان گردد. خلاصه با هر آیهاى رنگ همان آیه را به خود بگیرد و حالى مناسب با آن برایش پیدا شود. پس آنگاه که این آیات را قرائت کند: <خُذُوهُ فَغُلُّوهُ 30 ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ>[4]، آنچنان رنجیدهخاطر و محزون گردد که گویا دارد مىمیرد. هرگاه این آیه را تلاوت نماید که خدا مىفرماید: <لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً>[5]، شادمان و مسرور گردد؛ چنانکه گویا از خوشحالى مىخواهد پرواز کند. در هنگام قرائت اسما و صفات جلالیه مثل «شدید العقاب»، خود را کوچک کند و در مقابل اسمای جلالۀ او خضوع نماید؛ و هرگاه از گناهان نامى برده شود، استغفار نماید؛ به گونهاى که گویا مىترسد آن گناه از او سر زده باشد. مقصود اصلى از قرائت قرآن، دستیابى به این احوال براى قلب و نفس و روح است.[6]
٭٭٭
اى دوست! مشو ز یاد قرآن غافل
مىخوان همه دم میان جمعى کامل
آن دم که رسد نوبت دَرْسَت به مَثل
از وجه مناسبت نگردى ذاهل
و إذا مررت بآیة مخشیّة
تصف العذاب فقف و دمعک یسکب
یا من یعذّب من یشاء بعدله
لا تجعلنّى فى الّذین تعذّب
إنّى أبوء بعثرتی و خطیئتى
هربا و هل إلّا إلیک المهرب[7]
چند حکایت
سعیدبنحبیر در سرتاسر شبى آیه <وَ امْتٰازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ>[8] را مکرّر مىخواند.
یکى از پیشینیان گفته است: من خواندن سورهاى را آغاز مىکنم، لیکن توجّه به بعضى از مطالب مرا تا بامداد از اتمام آن باز مىدارد.
نیز یکى از اینان مىگوید: هر آیهاى را نفهمم و دلم متوجّه آن نباشد، براى خواندن آن ثوابى نمىبینم.
از ابوسلیمان دارانى نقل شده که گفته است: من آیهاى مىخوانم و چهار یا پنج شب در آن تأمّل مىکنم. اگر رشته فکر خود را در آن قطع نکنم، نمىتوانم از آن بگذرم و به
آیۀ دیگر برسم.
از یکى از پیشینیان نقل شده که ششماه تمام در سوره هود مانده بود و پیوسته آن را تکرار مىکرد و از تدبّر در آن فارغ نمىشد.
یکى از عارفان گفته است: من در هر جمعه و در هر ماه و در هر سالى یک ختم قرآن مىکنم؛ و قرآنى را نیز از سیسال پیش شروع کرده و هنوز از آن فارغ نشدهام.[9]
٭٭٭
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَ یَأْوِی مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَ یَسْکُنُ فِی ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَ یَهْتَدِی بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَ یَقْتَدِی بِتَبَلُّجِ أَسْفَارِهِ، وَ یَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَ لَا یَلْتَمِسُ الْهُدَى فِی غَیْرِهِ.»[10]
«خدایا! بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از کسانى قرار ده که به ریسمان قرآن چنگ مىزنند؛ و در امور متشابه به دژ استوار او پناه مىجویند و در سایهسارش آسایش میگزینند و در پرتو نور درخشانش راه خود را مىیابند؛ و آن مشعل تابناک را فراروی خود قرار میدهند و نور خویش را از چراغ او مىطلبند و جز او از کسی هدایت نمىخواهند.»
[1]. الحدید، ١٦.
[2]. میزانالحکمة، ج9، ص356.
[3]. در محضر بهجت، ج2، ص135.
[4]. «بگیرید او را و در زنجیرش کنید؛ سپس به طرف دوزخش کشید»؛ الحاقة، 30 و 31.
[5]. «از رحمت خدا ناامید نگردید که خداوند همۀ گناهان را بیامرزد»؛ الزمر، 53.
[6]. اسرارالصلوة، ص۳35.
[7]. دیوان امامعلى{علیه السلام} (ترجمه و شرح میبدى)، ص272؛ ترجمه سهبیت آخر:
«زمانی که به آیهای ترسناک رسیدی که عذاب را وصف کند، بایست و اشک بریز!
بگو: ای کسی که با عدالتت هرکه را بخواهی، عذاب کنی! مرا در بین اهل عذاب قرار نده!
همانا با خروج از گناه و خطایم به سویت باز میگردم و راه فراری جز جانب تو نیست».
[8]. یس، ۵۹؛ «جدا شوید امروز اى گنهکاران!».
[9]. راه روشن، ج۲، ص۳۲۸.
[10]. الصحیفةالسجادیة، ص176؛ دعای 42.