روز بیست‌وهفتم: آثار نماز شب

رسیدن به مقام محمود

<وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً>[1]

«و پاسى از شب را براى عبادت و بندگى بیدار باش که این افزون ویژۀ توست؛ امید است پروردگارت تو را به جایگاهى ستوده برانگیزد.»

تسریع حسابرسی در قیامت

«قَالَ النَّبِیُ‏{صلوات الله علیه}: إِذَا جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ نَادَى مُنَادٍ: لِیَقُمِ الَّذِینَ <تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً>[2] فَیَقُومُونَ وَ هُمْ قَلِیلُونَ؛ ثُمَّ یُحَاسِبُ النَّاسَ مِنْ بَعْدِهِمْ.»[3]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} می‌فرماید: آن‌گاه که خدا خلق اول و آخر را براى حساب جمع کند، منادى چنین ندا دهد: کسانى که نیمه‌هاى شب از بستر خود فاصله مى‌گرفتند و خدا را مى‌خواندند و از خشم او ترسان و به رحمتش امیدوار بودند، برخیزند و پیش آیند. اینها درحالى‌ که تعدادشان اندک است، برمی‌خیزند. سپس خداوند به حساب و کتاب دیگران می‌پردازد.»

سخن آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

اگر به انسان اهل ذوقى بگویند: بالاترین لذّات این جهان را براى من برشمار! می‌گوید: خلوت عاشق با معشوق! اگر از او بپرسى: آیا بالاتر از این لذّت نیز هست‌؟ می‌گوید: آرى، لذّت حرف‌زدن عاشق با معشوق! باز اگر بپرسى: بالاتر از این هم هست‌؟ می‌گوید: دعوت‌کردن معشوق از عاشق. بالاتر از آن، توجّه‌داشتن معشوق به سخنان عاشق و بالاتر از آنها، حرف‌زدن و تلطّف و مهربانى‌کردن معشوق و عاشق؛ که همۀ اینها در دل شب است: <تَتَجٰافىٰ‌ جُنُوبُهُمْ‌ عَنِ‌ الْمَضٰاجِعِ‌ یَدْعُونَ‌ رَبَّهُمْ‌ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ‌ یُنْفِقُونَ>[4]؛ شب‌ها پهلو از بستر خواب حرکت داده و در دل شب با بیم و امید خداى خود را بخوانند و از آنچه روزى آنها کرده‌ایم انفاق کنند.

اینها انسان‌هایی عاشقند و هر دو صفات جمال و جلال خدا بر دل اینان حکومت دارد، خوفاً و طمعاً. اینان آنچه دارند، در راه خدا داده و آنچه خدا گفته، عمل مى‌کنند. قرآن درک این لذّت را منوط به اتّصال به الله تعالى مى‌داند. امام‌صادق{علیه السلام} مى‌فرماید: دو رکعت نماز در دل شب براى من از دنیا و نعمت‌های آن بهتر است. چرا؟ براى اینکه عاشق است و خدا بر دل او حکومت دارد؛ او در دل شب گمشده‌اش را پیدا کرده است.[5]

                         ***

یکی سر بر کنار یار و خواب صبح مستولی            

چه غم دارد ز مسکینی که سر بر آستان دارد

چو سعدی عشق تنها باز و راحت بین و آسایش   

به تنها ملک می‌راند که منظوری نهان دارد[6]

کثرت گریه

این سید[7] بزرگوار پیوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چیزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمیداشت. گوشههای چشم او از کثرت گریهکردن در مقام تهجد مجروح شده بود. یکی از نزدیکانش گفته است: با آن مرحوم به روستایی می‌رفتیم. شب را در راه گذراندیم. سید به من فرمود: نمیخوابی؟ من رفتم که بخوابم. وقتی گمان کرد من خوابیده‌ام، برخاست و مشغول نماز شد. به خدا قسم! دیدم بندهای دوش و اعضایش می‌لرزید؛ به طوری که کلمات نماز را با شدت حرکت اعضایش مکرّر می‌نمود تا آن را صحیح ادا کند.[8]

شهید مهدی زین‌الدین

شاگرد مغازۀ کتاب‌فروشی بودم. حاج آقا گفت: می‌خواهیم به سفر برویم؛ شب به منزل ما بیا و آنجا بخواب! در سرمای زمستان به آنجا رفتم و زود خوابیدم. حدودا! ساعت دو نصف شب بود که در زدند. فکر کردم خیالاتی شده‌ام. در را باز کردم و دیدم آقامهدی و چند نفر از دوستانش از جبهه آمده‌اند. آن‌قدر خسته بودند که سریع خوابشان برد. آمدم دوباره بخوابم که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می‌کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقامهدی در آن سرمای دمِ صبح، در ایوان سجاده انداخته و به سجده رفته است![9]

                                        ***

«وَ أَنْتَ اللَّهُ صَرِیخُ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ أَنْتَ اللَّهُ غِیَاثُ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ أَنْتَ اللَّهُ الْمُفَرِّجُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ وَ أَنْتَ اللَّهُ الْمُرَوِّحُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ وَ أَنْتَ اللَّهُ مُجِیبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ وَ أَنْتَ اللَّهُ إِلَهُ الْعَالَمِینَ وَ أَنْتَ اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ کَاشِفُ السُّوءِ وَ أَنْتَ اللَّهُ بِکَ مُنْزَلٌ کُلُّ حَاجَةٍ یَا اللَّهُ لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ وَ لَا یُنْجِی مِنْ عَذَابِکَ إِلَّا رَحْمَتُکَ وَ لَا یُنْجِی مِنْکَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَیْکَ.»[10]

«و تو خدایی که فریادرس ناله‌زنندگان و پناه‌بخش پناه‌جویان هستی؛ و تو خدایی که آسایش‌بخش گرفتاران و برطرف‌سازنده غم غمزدگان هستی؛ و تو خدایی که پاسخگوی دعای درماندگان هستی و تو خدایی که معبود جهانیان هستی و تو خدایی که بخشاینده مهربان هستی و تو خدایی که برطرف‌کننده بدی‌ها هستی؛ و تو خدایی که هر نیازی به درگاه تو آورده می‌شود. خداوندا! جز بردباری‌ات خشم تو را بازنمی‌گرداند و جز رحمتت ما را از کیفرت نجات نمی‌بخشد؛ و جز زاری و فروتنی به درگاهت ما را از عذاب تو نجات نمی‌دهد.»

روز بیست‌وهشتم: آثار نماز شب

پاکسازی اعمال

<وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرین‏>[11]

«و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب برپا دار! که یقیناً نیکى‏ها، بدى‏ها را از میان مى‏برند؛ این براى یادکنندگان تذکّر و یادى است.»

رضوان حق و محو گناهان

«قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} فِی قَوْلِ اللَّهِ؟عز؟ <إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ>: صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ.»[12]

«امام‌صادق{علیه السلام} دربارۀ این سخن خداوند: «همانا کارهاى نیک، گناهان را از بین مى‏برند»، می‌فرماید: نماز شب مؤمن گناه روزانۀ او را از بین مى‏برد.»

دوری از بیماری‌ها

«قالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: عَلَیْکُمْ بِصَلَاةِ اللَّیْلِ فَإِنَّهَا سُنَّةُ نَبِیِّکُمْ وَ دَأْبُ الصَّالِحِینَ قَبْلَکُمْ وَ مَطْرَدَةُ الدَّاءِ عَنْ أَجْسَادِکُمْ.»[13]

«امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: بر شما باد نماز شب! که آن سنّت پیامبرتان و شیوۀ صالحانِ پیش از شما و دورکنندۀ درد و بیمارى از جسم‌هاى شماست.»

سخن علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}

مستحبات -مخصوصاً نوافل یومیه و به خصوص نماز شب- را نباید کوچک بشماریم؛ بلکه در انجام آنها سعی زیاد مبذول داریم؛ نگوییم: به جای نماز شب نماز قضای واجب را می‌خوانیم!

نوافل اثرات نوری دارد که انسان را به انجام واجبات، بلکه به ترک محرمات می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشاند. از برکات و آثار آن نباید غافل بود و خود را محروم کرد. شما یک‌روز که موفق به نماز شب می‌شوید، در روز آن ملاحظه نمایید چقدر به کار خیر، بیشتر موفق هستید؛ برخلاف شبی که بیدار نمی‌شوید؛ آن‌چنان موفق نیستید و کارهای آن روز به بن‌بست منتهی می‌شود و ناکام می‌مانید.[14]

                         ***

هرچند پیر و خسته‌دل و ناتوان شدم      هرگه که یاد روی تو کردم، جوان شدم

شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا     بر منتهای مطلب خود کامران شدم

من پیر سال و ماه نِیَم، یار بی‌وفاست      بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

دوشم نوید داد و بشارت که حافظا        بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم[15]

روزنۀ امید

در نجف اشرف شخصی به نام قاسم بود که به فسق و فجور شهرت داشت. وی با تمام این اوصاف، ارادت و محبت خاصی نسبت به سیدعلی آقای قاضی؟رضو؟ داشت. او همواره در کمین مرحوم قاضی می‌نشست تا وقتی آقا آمد، به وی سلام کند. مرحوم قاضی هم همواره قـاسم را مشتاقانه نـصیحت می‌کرد و بـه وی می‌فرمود: حـتما نماز بخوان و اعمال شرعی را به جا آور! ولی متأسفانه قاسم به این حرف‌ها عنایت نشان نمی‌داد؛ اما از درون بـه مرحوم قاضی احساس محبت می‌کرد. چـنـد سـال بدین منوال گذشت و چون مرحوم قاضی مـشاهـده نمود که در قـاسـم زمینۀ تحول وجود دارد، به وی فرمود: قاسم! تو که این‌قدر به من ابراز محبت می‌کنی، مـردانه به من قول بده که به یک دستور من عمل کنی! وقتی از قاسم قـول گرفت، به وی فرمود: امشب حتما برای خواندن نماز شب بیدار شو! قاسم گفت: سیدی! من معمولا تا دیروقت در قهوه‌خانه به سر می‌برم و نمی‌توانم نیمه‌های شـب بلند شوم؛ اصلاً من نماز نمی‌خوانم! شما به من سفارش نماز شب می‌کنید؟! مرحوم قاضی به وی فرمود: نگران نباش! هر ساعتی که نیت کنی، تو را از خواب بیدار خواهم کرد!

قاسم در همان ساعت معهود با حالتی عجیب از خواب بیدار شد و به قصد وضوگرفتن به حیاط منزل رفت. به محض اینکه چشم قاسم به آب افتاد، انقلاب و تحول عجیبی در سایۀ تصرفات مرحوم قاضی در وجودش پدید آمد. همین قاسم که به فسق و فجور مشهور بود، از اوتاد و زهاد نجف شد و کار به جایی رسید که مردم باقیماندۀ چای وی را به عنوان تبرک و شفا می‌خوردند![16]

شهید علی محمودوند

در مقر تخت‌هایمان کنار هم بود. ساعت من یک‌ربع قبل از اذان صبح زنگ می‌زد. زودتر بلند می‌شدم برای نماز شب، دعا و اینها. علی در خواب و بیداری مرا فحش می‌داد. پتویش را می‌کشید روی سرش و می‌گفت: عجب گیری کردم از دست شما بچه حزب‌اللهی‌ها! نمی‌گذارید بخوابیم! ساعت خودش سر اذان زنگ می‌زد. بعضی شب‌ها در چادر فرماندهی تنها می‌خوابید. یک‌شب مخفیانه خودم را به چادرش رساندم. چراغش خاموش بود اما صدای مناجاتش را می‌شنیدم. تازه فهمیدم همۀ این کارهایش فیلم بوده تا نماز شب‌هایش را از دید ما مخفی نگه‌ دارد.[17]

                                        ***

«فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ یَا إِلَهِی رَحْمَةً تُغْنِینِی بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکٍ بِالْقُدْرَةِ الَّتِی بِهَا أَحْیَیْتَ جَمِیعَ مَا فِی الْبِلَادِ وَ بِهَا تَنْشُرُ مَیْتَ الْعِبَادِ وَ لَا تُهْلِکْنِی غَمّاً حَتَّى تَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تُعَرِّفَنِی الِاسْتِجَابَةَ فِی دُعَائِی وَ ارْزُقْنِی الْعَافِیَةَ إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوِّی وَ لَا تُمَکِّنْهُ مِنْ رَقَبَتِی اللَّهُمَّ إِنْ رَفَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَضَعُنِی وَ إِنْ وَضَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْفَعُنِی وَ إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَحُولُ بَیْنَکَ وَ بَیْنِی أَوْ یَتَعَرَّضُ لَکَ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِی؟»[18]

«معبود من! از نزد خود به من رحمتی ببخشای که مرا از رحمت غیر تو بی‌نیاز سازد؛ با قدرتی که به وسیله آن هر آنچه در سرزمین‌هاست را زنده ساختی و بندگان مرده‌ات را پراکنده خواهی ساخت و مرا با اندوه نابود مساز تا زمانی که بر من ببخشایی و رحم کنی و دعایم را پاسخ گویی؛ عافیت را تا پایان عمر روزی‌ام نما و از لغزش‌هایم درگذر و مرا مورد شماتت دشمنم قرار مده و او را بر من مسلط مساز؛ خداوندا! اگر مرا والا بری، چه کسی مرا خوار می‌سازد؟ و اگر مرا خوار سازی، چه کسی مرا والا می‌دارد؟ و اگر مرا نابود سازی، چه کسی میان تو و من مانع می‌شود؟ یا در چیزی از امور من نزد تو شفاعت می‌کند؟»

روز بیست‌ونهم: آثار نماز شب

نور مؤمنان

<نُورُهُمْ یَسْعى‏ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ>[19]

«نور اهل ایمان پیشاپیش آنان و از سوى راستشان شتابان حرکت مى‏کند. مى‏گویند: پروردگارا! نورمان را براى ما کامل کن و ما را بیامرز که تو بر هر کارى توانایى!»

دلیل نورانیت چهره

«قالَ الإمامُ الرِّضَا{علیه السلام}: سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ{علیه السلام}: مَا بَالُ الْمُتَهَجِّدِینَ بِاللَّیْلِ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً؟ قَالَ: لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَکَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ.»[20]

«امام‌رضا{علیه السلام} می‌فرماید: از امام زین‌العابدین{علیه السلام} سؤال شد: چرا شب زنده‌داران از همۀ مردم خوش‌سیماترند؟ فرمود: چون با خداوند خلوت می‌کنند و خدا نیز جامه‌اى از نور بر آنان می‌پوشاند.»

سخن آیت‌الله شجاعی{رحمة الله علیه}

رضوان حق از جمله اموری است که حقیقت و آثار و برکات آن برای اکثر مردم مجهول و ناشناخته است و برای ارباب بصیرت و عرفان و صاحبان کشف و عیان تا حدودی معلوم است. رضوان جناب او، مطلوب سالکان و منتهای آرزوی عارفان است: <وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَر>[21].

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت               گفتا تو بندگی کن! کاو بنده‌پرور آید[22]

رضوان او دارای درجات و مراتب است و سالکان صادق هر کدام به تناسب منزلت عبودی خود می‌توانند از آن برخوردار باشند. از اول امر سلوک به هر اندازه رضوان او همراه انسان باشد، به همان اندازه موفقیت انسان را در طی طریق تضمین، مشکلات طریق را آسان و خطرات آن را برطرف می‌کند؛ از این رو، سالک باید از همان ابتدای امر در تحصیل رضوان او بکوشد؛ و تهجد و قیام به «صلاة لیل» از بهترین راه‌ها برای به دست آوردن رضوان است و رضوان هم موجب نفی سیّئات و بدی‌های مانع سیر می‌شود.[23]

                         ***

از دست مده راتبۀ ورد شبان‌روز              تا آنکه نویسند تو را ز اهل طاعت

برخیزی و وتری بگذاری به سحرگاه         مفتوح شود بر دلت انوار سعادت[24]

سعادت دنیوی

آیت‌الله بهجت؟رضو؟ می‌فرمود: یکی از علما که در امور مادی و دنیوی فقیر و تنگدست بود، به پسر خود زیاد تأکید می‌کرد که نماز شبش را ترک نکند. به ایشان عرض کردند: چرا این‌قدر روی نماز شب اصرار می‌ورزید؟ فرمود: چون می‌دانم نماز شب کلید سعادت دنیا و آخرت است؛ من که ثروتی ندارم تا برای او بگذارم؛ اگر دنیا هم بخواهد، کلیدش همین نماز شب است.[25]

دعایی بزرگ در نیمه‌های شب

علامه محمدتقی مجلسی (مجلسی اول) می‌گوید: می گفت: در یکی از شب‌ها هنگام سحر حال خوشی داشتم. دریافتم که در این حال هرچه از حق تعالی بخواهم به من عطا خواهد کرد. در این فکر بودم که چه چیزی از خداوند بخواهم که ناگهان محمدباقر (مجلسی سوم) در گهواره‌اش گریه سر داد. من نیز بی‌درنگ عرضه داشتم:

«خداوندا! به محمد و آل محمد؟عهم؟ تو را قسم می‌دهم که این پسر را در رواج و نشر احکامِ بزرگِ پیامبران یاری کنی و توفیق بی‌کران به او عطا فرمایی.[26]

شهید مسعود شادکام

یک شب بیدار شدم و دیدم کسی در اتاق نیست! رفتم بیرون. چون معمولاً صابون در دستشویی نبود، کورمال کورمال به داخل تدارکات دسته رفتم. ناگهان یکه خوردم. پشت کارتن‌های تغذیه قامتی بلند ولی خمیده با گردنی کج دیدم. نزدیک‌تر که شدم، زیر نور مهتاب چهرۀ ملتهب و گریان و دستان ملتمس مسعود شادکام نمایان شد. مدتی نشستم و با صدای ناله مسعود همنوا شدم. در قنوتش با اشک و ناله مناجات شعبانیه را از حفظ می‌خواند و اشک می‌ریخت. دیگر نیازی به صابون نبود؛ شسته شده بودم و پاک.[27]

                                        ***

«وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنْ لَیْسَ فِی حُکْمِکَ ظُلْمٌ وَ لَا فِی نَقِمَتِکَ‏ عَجَلَةٌ إِنَّمَا یَعْجَلُ مَنْ یَخَافُ الْفَوْتَ وَ إِنَّمَا یَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِیفُ وَ قَدْ تَعَالَیْتَ عَنْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی فَلَا تَجْعَلْنِی لِلْبَلَاءِ غَرَضاً وَ لَا لِنَقِمَتِکَ نَصَباً وَ مَهِّلْنِی وَ نَفِّسْنِی وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ لَا تُتْبِعْنِی بِبَلَاءٍ عَلَى أَثَرِ بَلَاءٍ فَقَدْ تَرَى ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی أَسْتَعِیذُ بِکَ اللَّیْلَةَ فَأَعِذْنِی وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ مِنَ النَّارِ فَأَجِرْنِی وَ أَسْأَلُکَ الْجَنَّةَ فَلَا تَحْرِمْنِی.»[28]

«دانستم در حکم تو ستم، و در کیفر تو شتاب نیست؛ همانا کسی شتاب می‌کند که از ازدست‌رفتن بهراسد و فرد ناتوان به ستم نیاز دارد؛ ای معبود من! تو ا از این امور والاتری؛ پس مرا هدف بلایا و آماج کیفرت قرار مده و به من مهلت ده و بر من آسان گیر و از لغزش‌هایم درگذر و بلاهای پی در پی را بر من وارد مساز؛ در حالی که ناتوانی و درماندگی مرا می‌بینی؛ امشب به تو پناه می‌برم؛ پس مرا پناه ده و از تو از آتش جهنم ایمنی می‌جوییم؛ پس مرا حفظ نما و از تو بهشت را می‌طلبم؛ پس مرا از آن محروم مکن!»

روز سی‌ام: آثار نماز شب

دوستی با خداوند

<وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً>[29]

«و دین چه کسى بهتر است از آن که همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق‏گرا پیروى کرده است؟ و خدا ابراهیم را دوست خود گرفت.»

عامل رفاقت با حق متعال

«قالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: مَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا إِلَّا لِإِطْعَامِهِ الطَّعَامَ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ.»[30]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} می‌فرماید: خداوند متعال ابراهیم{علیه السلام} را به دوستى نگرفت، مگر به خاطر اطعام مردم‏ و نمازخواندن در شب؛ هنگامى که مردم در خوابند.»

«قالَ الإمامُ علیٌّ{علیه السلام}: سَهَرُ اللَّیْلِ فِی طَاعَةِ اللَّهِ رَبِیعُ الْأَوْلِیَاءِ وَ رَوْضَةُ السُّعَدَاءِ.»[31]

«امام‌علی{علیه السلام} فرمود: بیداری شب در طاعت خدا، بهار دل اولیای الهی و بوستان (پر گل و ریحان) سعادتمندان است».

سخن امام‌خمینی{رحمة الله علیه}

جابر گوید: از رسول خدا{صلوات الله علیه} شنیدم که فرمود: خدا ابراهیم را دوست نگرفت؛ مگر براى خورانیدن طعام و نمازخواندن در شب که مردم در خواب بودند.

اگر براى نماز شب جز این یک فضیلت نبود، براى اهلش کفایت مى‏کرد. ما نمى‏دانیم خلعتِ «خلَّت» چه خلعتى است و دوست‌گرفتن حق تعالى بنده‏اى را چه مقامى است! تمام عقول از تصور آن عاجز است. تمام بهشت‏ها را اگر به خلیل دهند، به آنها نظر نکند. تو نیز اگر محبوب عزیز یا صدیق محبوبى داشته باشى و بر تو وارد شود، از هر ناز و نعمتى غفلت کنى و به جمال محبوب و لقای صدیق از آنها مستغنى گردى؛ با آنکه این مَثل خیلى بى‏تناسب و فرق بین‌المشرقین است.[32]

                         ***

به تولای تو در آتش محنت چو خلیل      گوییا در چمن لاله و ریحان بودم

تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح     همه شب منتظر مرغ سحرخوان بود[33]

برکت مجاهدت در عبادت

جناب مقدس اردبیلی{رحمة الله علیه} در حجره‌ای تنها زندگی می‌کرد. یکی از طلاب مدرسه مایل شد که با مقدس هم‌حجره باشد اما او قبول نکرد. وقتی اصرار نمود، مرحوم مقدس فرمود: قبول می‌کنم با این شرط که هرچه از حال من اطلاع پیدا کنی، به کسی نگویی! او قبول کرد و مدتی با هم بودند تا آنکه هردو مبتلا به تنگی معاش شدند؛ به حدی که قوت لایموت هم نداشتند و به کسی اظهار نمی‌کردند. چند روز بعد آثار ضعف و ناتوانی از چهره آنها نمودار شد. در آن حال کسی از کنار شخص هم‌حجره‌ عبور می‌کرد. حال او را دید و علت ضعف و بی‌حالی او را پرسید. او چیزی نگفت ولی عابر زیاد اصرار کرد. وی قضیه را فاش کرد که ما دو طلبۀ علم دین هستیم و مدت زیادی غذا نخورده‌‌ایم. آن شخص تا مطلع شد، رفت غذایی تهیه کرد و به همراه مقداری وجه به آن طلبه داد و گفت: نصف این غذا و پول مال تو و نصف دیگر را به رفیقت بده!

وقتی مقدس وارد حجره شد و پول و غذا را دید، سؤال کرد که اینها از کجا رسیده؟ آن طلبه حکایت را نقل کرد. مقدس فرمود: هنگام جدایی ما شد! آن غذا را خوردند و همان شب مقدس محتلم شد. زود بلند شد و به سمت حمام رفت تا غسل کند و به نماز شب برسد اما در حمام بسته بود. سراغ حمامی رفت ولی او قبول نکرد در را قبل از وقت باز کند. مقدس به او مقداری پول داد اما نپذیرفت. بالأخره تمام پولی که روز قبل از آن شخص رسیده بود را به حمامی داد تا او راضی شد. مقدس به حمام رفت و غسل نمود و نماز شب را به جا آورد.

آری! آنچه او از مقامات عالیه به دست آورد، از برکت این عبادات و مجاهدت‌ها و ریاضت‌ها بوده است.[34]

شهید حسین املاکی

هفدهم اسفند بود، چهار شب بعد از عروسی. نیمه‌های شب دیدم حسین در اتاق نیست. از اتاق بیرون رفتم تا ببینم کجاست! دانه‌های برف آهسته بر زمین می‌ریخت. آهسته‌تر از آن، صدای «الله اکبر» حسین بود که در آن تاریکی شب، پشت کمد، گوشۀ ایوان (جایی که اصلا دید نداشت) به نماز شب ایستاده بود و با چه خضوعی نماز می‌خواند. لحظاتی ایستادم و بی‌صدا نگاهش کردم.[35]

                                        ***

«هَذَا مَقَامُ مَنْ حَسَنَاتُهُ نِعْمَةٌ مِنْکَ وَ شُکْرُهُ ضَعِیفٌ وَ ذَنْبُهُ عَظِیمٌ وَ لَیْسَ لَهُ إِلَّا دَفْعُکَ وَ رَحْمَتُکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ{صلوات الله علیه} <کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ 17 وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ>[36] طَالَ هُجُوعِی وَ قَلَّ قِیَامِی وَ هَذَا السَّحَرُ وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُکَ لِذَنْبِی اسْتِغْفَارَ مَنْ لَمْ یَجِدْ لِنَفْسِهِ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لَا مَوْتاً وَ لا حَیاةً وَ لا نُشُوراً.»[37]

«اینجا کسى ایستاده است که نیکى‏هایش نعمتى از جانب توست؛ و سپاسگزارى‏اش اندک و گناهش بزرگ است؛ و جز حمایت و رحمت تو کسى را ندارد؛ تو در کتابت که بر پیامبر خود نازل کردی، فرموده‏اى: و اندکى از شب را مى‏خوابند و در سحرگاهان آمرزش مى‏خواهند، و من بیشتر مى‏خوابم و اندکى از آن را به عبادت مى‏گذرانم؛ و در این سحرگاه از تو براى گناهم آمرزش مى‏طلبم، همچون آمرزش‏خواهىِ کسى که اختیار هیچ ضرر و منفعت و مرگ و زندگى و رستاخیزى را براى خود ندارد.»

روز سی‌ویکم: آثار نماز شب

نور خداوند در زمین

<وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها... 69 وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما یَفْعَلُونَ>[38]

«و زمین به نور پروردگارش روشن مى‏شود... (69) و به هر کسى آنچه را انجام داده، به طور کامل داده شود و او به کارهایى که انجام مى‏دهند، داناتر است.»

درخشندگی منزل

«قالَ الإمامُ الرّضا{علیه السلام}: عَلَیکمْ بِصَلاةِ اللَّیلِ؛ فَما مِنْ عَبْدٍ یقُومُ آخِرَ اللَّیلِ فَیصَلِّی ثَمانَ رَکعاتٍ وَ رَکعَتَی الشَّفْعِ وَ رَکعَةَ الْوَتْرِ وَ اسْتَغْفَرَ اللهَ فی قُنُوتِهِ سَبْعینَ مَرَّةً اِلاّ اُجیرُ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ عَذابِ النّارِ؛ وَ مُدَّ لَهُ فِی عُمْرِهِ وَ وُسِّعَ عَلَیهِ فِی مَعِیشَتِهِ؛ ثُمَّ قالَ{علیه السلام}: اِنَّ الْبَیوتَ الَّتی یصَلّی فِیها بِاللَّیلِ یزْهَرُ نُورُها لاِهْلِ السَّماءِ کما یزْهَرُ نُورُ الْکواکبِ لاِهْلِ اْلاَرْضِ.»[39]

«امام‌رضا{علیه السلام} فرمود: بر شما باد به نماز شب! هیچ بنده‌ای نیست که آخر شب بیدار شود و هشت‌رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک‌رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت آن هفتادبار استغفار کند مگر اینکه خداوند او را از عذاب قبر و آتش پناه داده و عمر او را طولانی کرده و به زندگی او گشایش خواهد داد. سپس امام{علیه السلام} فرمود: خانه‌هایی که در آنها نماز شب خوانده می‌شود، نورش برای اهل آسمان می‌درخشد؛ همان‌طور که نور ستارگان برای مردم زمین می‌درخشد.»

سخن آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

نافلۀ شب در سیروسلوک جایگاه برجسته‌اى دارد و عنایاتى از جانب حق تعالى براى سالک رقم خواهد زد؛ وقتى مؤمن در نیمه‌هاى شب، با صرف نظر کردن از لذّت و شیرینى خواب، از جاى خود بر مى‌خیزد و نماز شب مى‌خواند، عنایت خاصّى از سوى پروردگار عالم شامل حال او مى‌شود. در نماز شب است که انسان توفیق راز و نیاز با خداوند تبارک و تعالى و نجواى عاشقانه با او را پیدا مى‌کند و مى‌تواند از جاذبه‌هاى عالم ملکوت براى سیر عرفانى خود استفاده نماید. دل سالک در اثر خواندن نماز شب، مهیّاى پذیرایى از صاحب اصلى خود یعنى خداى مهربان مى‌شود. به‌عبارت‌روشن‌تر، نماز شب دل آدمى را از رذائلى که جایگاه حضرت رحمان؟ج؟ را غصب کرده‌اند، مى‌زداید و نور خداى سبحان را در آن جلوه‌گر مى‌کند.[40]

                         ***

گفت عطّارت که بى‏خوابى گزین              باش دائم با دل شب همنشین‏

هرکه با شب همنشین شد، نور شد          او به پاکى بهتر از صد حور شد

هرکه با شب همنشین شد، روز شد          او به پاکى بهتر از صد حور شد

هرکه با شب همنشین شد، یار دید           او چو منصور زمان دیدار دید

هرکه با شب همنشین شد، او ولى است   در میان مؤمنان، نور على است‏[41]

خانه‌های نورانی

نقل است که آیت‌اللّه انصاری همدانی{رحمة الله علیه} برای امیددادن و آرزومندکردن دیگران، بارها از فرد بی‌سوادی یاد می‌کرد که او با وجود اینکه اصلاً سواد خواندن و نوشتن نداشت، شبی برای تهجد به پا خواست. در حال ادای نماز شب، نورهایی از برخی از خانه‌های همدان و علاوه بر آن، ستونی از تابش نور را مشاهده کرد که از زمین به آسمان شهر سر برآورده‌اند. او مکاشفانه دریافت که اهل این خانه‌ها به نماز شب ایستاده‌اند و این ستون نورانی و درخشنده، از نماز شب حضرت حجّت؟عج؟ در آن محل است.[42]

شهید همت

از جمله مواقعی که نسبت به حاج ابراهیم همت حسادت می‌کردم، لحظاتی بود که مشغول عبادت می‌شد. صدای اذان را که می‌شنید، سرگرم هر کاری که بود، رهایش می‌کرد و آرام و بی‌صدا می‌رفت و مشغول نماز می‌شد. نیمههای شب‌ بلند می‌شد، وضو می‌گرفت و برای اینکه مزاحم خواب ما نباشد، به اتاقی دیگر می‌رفت. در آن لحظات اگر من بیدار بودم، صدای ناله‌های آرامش را می‌شنیدم؛ صدایی که خیلی آرام بود.[43]

                                        ***

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْ ذُلِّی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ تَضَرُّعِی إِلَیْکَ وَ وَحْشَتِی مِنَ النَّاسِ وَ أُنْسِی بِکَ؛ یَا کَرِیمُ یَا کَائِناً قَبْلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا کَائِناً بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ لَا تَفْضَحْنِی فَإِنَّکَ بِی عَالِمٌ وَ لَا تُعَذِّبْنِی فَإِنَّکَ عَلَیَّ قَادِرٌ.»[44]

«خدایا! بر محمد و خاندان او درود فرست و بر خواری و تذلل من در پیشگاهت و وحشتم از مردم و انسم به خودت رحم کن! اى کریم! ای خدایی که پیش از هر چیز بوده‌ای و همه اشیا را به ‌وجود آورده‌ای و بعد از هر چیز هستی! رسوایم نکن که تو بر من آگاهی و عذابم نکن که همانا تو قادری!»

روز سی‌ودوم: آثار نماز شب

تهجد، مایه آرامش

<فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیم‏>[45]

«شکافنده صبح [است‏] و شب را براى آرامش قرار داد؛ و خورشید و ماه را وسیله‏اى براى محاسبه و اندازه‏گیرى زمان مقرّر فرمود؛ این است اندازه‏گیرى آن تواناى شکست‏ناپذیر و دانا!»

جلب رزق و نورانیت صورت

«قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: صَلَاةُ اللَّیْلِ تُبَیِّضُ الْوَجْهَ وَ صَلَاةُ اللَّیْلِ تُطَیِّبُ الرِّیحَ وَ صَلَاةُ اللَّیْلِ تَجْلِبُ الرِّزْقَ.»[46]

«امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: نماز شب چهره را سفید و نورانى مى‏کند؛ نماز شب انسان را خوشبو مى‏کند؛ و نماز شب روزى مى‏آورد.»

سخن آیت‌الله شجاعی{رحمة الله علیه}

آنچه دل را حیات می‌بخشد و به آن آمادگی قبول هدایت‌ها و افاضات ربوبی را می‌دهد و نیز آنچه دل را مجذوب می‌کند و به سوی بالا می‌کشد، تجلیات انوار ربوبی و ظهور این انوار در دل است. خلوت با خدای متعال در دل شب و قیام به «صلاة لیل»، این معنا را در بر دارد. به همین جهت است که سالک متهجد، یعنی سالکی که مداومت بر «صلاة لیل» کند، در سلوک عبودی خویش از عنایات مخصوصی بهره‌مند است. قلب وی در حد خود محل تجلیات نوری، هدایت‌ها، افاضات‌ و جذبه‌هاست. تابش این انوار بر دل صاحبان تهجد، بر صورت آنان نیز ظهور خاصی دارد که برای اهل آن به خوبی روشن و برای دیگران هم تا حدی معلوم است. گویی زیبایی، جذابیت و روشنایی مرموزی به چشم می‌خورد و گویی از صورت آنان نسیمی بر دل می‌رسد.[47]

سخن آیت‌الله بهجت{رحمة الله علیه}

بعضی از علما با سفارش به نماز اول وقت و یا نماز شب، زندگی آینده‌ فرزندانشان را تأمین می‌کردند.[48]

                         ***

خود را بکش ای بلبل! از این رشک که گل را        

با باد صبا وقت سحر جلوه‌گری بود

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد         

باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ                   

از یُمن دعای شب و ورد سحری بود[49]    

رزقی از غیب

سید نعمت‌الله جزائری{رحمة الله علیه} از کتاب «منتهی‌المقال» نقل می‌کند: در سال‌های گرانی و قحطی جناب مقدس اردبیلی{رحمة الله علیه} مال خود را بین فقرا تقسیم می‏کرد تا کسی گرسنه نماند. ایشان برای خود به قدر سهم یک‌فقیر برمی‏داشت. همسر او خشمگین شد که این چه کاری است که قوت فرزندانمان را میان فقرا تقسیم می‏کنی و آنان را گرسنه می‏گذاری؟! او به گفتۀ همسرش اعتنایی نکرد و رهسپار مسجد سهله شد تا در آنجا سرگرم اعتکاف و شب‌زنده‏داری شود. روز سوم بود که مردی به درِ خانه‏اش آمد و بار گندم به همراه داشت، گندمی صاف و آردشده و بسیار خوب! او به همسر جناب مقدس گفت: صاحب‌خانه که در مسجد سهله سرگرم اعتکاف است، این بارِ آرد را برای شما فرستاده!

اعتکاف و شب‌زنده‌داری به اتمام رسید و جناب مقدس به خانه برگشت. همسرش گفت: آردی که فرستادی، بسیار خوب بود! مقدس اردبیلی{رحمة الله علیه} حمد و سپاس خدا را به جا آورد که چنین مورد لطف پروردگارش قرار گرفته است.[50]

شهید مرتضی شفیعی

آخرین ماه رمضانی که سیدمرتضی در جمع ما بود، احساس کردم نیمه‌شب از بستر خواب برخاست؛ به گونه‌ای که کسی متوجه راز و نیاز و سوز و گداز او نشود. نماز شب او به راستی دیدنی بود! طنین و لحن جذابش هر شنونده‌ای را از خود بی‌خود می‌کرد. آخرین سجدۀ نماز شب خود را بسیار طولانی کرد و با چشمانی گریان شهادت را تمنا می‌کرد.[51]

                                        ***

«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ أَنْتَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ قَوَّامُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ جَمَالُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ زَیْنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ صَرِیخُ الْمُسْتَصْرِخِینَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ غِیَاثُ الْمُسْتَغِیثِینَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ مُجِیبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ الرَّحْمنُ الرَّحِیم‏ فَلَکَ الحَمد.»[52]

«خداوندا! تو را ستایش، اى پروردگار من! تو نور آسمان‏ها و زمینى، پس تو را ستایش باد! تو سبب برپایىِ آسمان‏ها و زمینى، پس تو را ستایش باد! تو زیبایىِ آسمان‏ها و زمینى، پس ستایشت باد! تو زیور آسمان‏ها و زمینى، پس ستایشت باد! تو فریادرس فریادخواهانى، پس ستایشت باد! تو دادرس دادخواهانى، پس ستایشت باد! تو اجابت‌کننده دعاى بیچارگانى، پس ستایشت باد! و تو مهربان‏ترینِ مهربانان و مهرگسترِ مهربانى، پس ستایشت باد!»

روز سی‌وسوم: آثار نماز شب

دوری از تلاطم روحی

<هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُون‏>[53]

«اوست کسى که شب را براى شما پدید آورد تا در آن بیارامید، و روز را نورافشان؛ یقیناً در این امور براى گروهى که حقایق را بشنوند، نشانه‏هایى است.»

تندرستی بدن و رضایت پروردگار

«قالَ الإمامُ علیٌّ{علیه السلام}: قِیَامُ اللَّیْلِ مَصَحَّةُ الْبَدَنِ وَ رِضَا الرَّبِّ وَ تَمَسُّکٌ بِأَخْلَاقِ النَّبِیِّینَ وَ تَعَرُّضٌ لِرَحْمَتِهِ.»[54]

«امام‌على{علیه السلام} فرمود: شب‌زنده‌دارى مایۀ تندرستى، خشنودى پروردگار، چنگ‌آویختن به اخلاق پیامبران و قرارگرفتن در معرض رحمت خداست.»

سخن امام‌خمینی{رحمة الله علیه}

ممکن است پس از مدّتی بیداری شب و انس و عادت به آن، خدای تعالی کم‌کم دستگیری فرماید و با یک ‌لطف خفی، خلعت رحمت بر تو بپوشاند؛ ولی از سرّ عبادت مُجملاً غافل مباش و فقط به تجوید قرائت و تصحیح ظاهر مپرداز![55]

سخن آیت‌الله شاه‌آبادی{رحمة الله علیه}

ایشان در منبرهایشان مکرر می‌فرمود: برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید؛ چون بیداری سحر، وسعت رزق و زیبایی چهره و خوش‌اخلاقی می‌آورد.[56]

                              ***

هرکس غم دین دارد و هرکس غم دنیا     بعد از غم رویت، غم بیهوده خورانند

صاحب‏نظرانند که چشمى به ارادت       با روى تو دارند و دگر بى‏بصرانند

آنان که شب آرام نگیرند ز فکرت             چون صبح پدید است که صاحب‏نفسانند[57]

برکت در فهم

مقدس اردبیلی{رحمة الله علیه} با ملامیرزاجان هم‌درس بود. ملامیرزاجان به مطالعه خیلی حریص بود و از اول تا آخر شب مطالعه می‌کرد؛ ولی مرحوم مقدس ثلث آخر شب بیدار می‌شد و نماز شب می‌خواند. پس از ادای نماز دربارۀ درس روز گذشته فکری می‌کرد و از ملامیرزاجان بهتر مطالب درس را درک می‌کرد.[58]

شهید سیدمجتبی علمدار

شب عاشورا بود. از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند. آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم. به محض رسیدن به خانه، خیلی سریع خوابمان برد. ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می‌آید. ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول نماز شب است. به حال او خیلی غبطه خوردم. او آن روز از همۀ ما خسته‌تر بود؛ اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی‌ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا.[59]

                                        ***

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَا تَدَعْ لِی اللَّیْلَةَ ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَهُ وَ لَا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَهُ وَ لَا وِزْراً إِلَّا حَطَطْتَهُ وَ لَا خَطِیئَةً إِلَّا کَفَّرْتَهَا وَ لَا سَیِّئَةً إِلَّا مَحَوْتَهَا وَ لَا حَسَنَةً إِلَّا أَثْبَتَّهَا.»[60]

«خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست؛ و امشب براى من گناهى باقى مگذار مگر آنکه آن را بیامرزى‏ و نه اندوهى، مگر آنکه آن را برطرف سازى‏ و نه باری، مگر اینکه آن را برطرف سازی و نه خطایی، مگر آنکه آن را بپوشانی و نه بدی، مگر آنکه آن را محو کنی و نه حسنه‌ای، مگر آنکه آن را ثابت گردانی!»

 

روز سی‌وچهارم: آثار نماز شب

درخواست از فضل الهی

<وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیَةَ اللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ>[61]

«ما شب و روز را دو نشانه قرار دادیم؛ پس شب را بى‏نور نمودیم و روز را روشن ساختیم تا روزى را از پروردگارتان بطلبید.»

ضمانت روزی

«قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُصَلِّی بِاللَّیْلِ وَ هُوَ یَجُوعُ؛ إِنَّ صَلَاةَ اللَّیْلِ تَضْمَنُ رِزْقَ النَّهَار.»[62]

«امام‌صادق{علیه السلام} می‌فرماید: دروغ گفته است کسی که گمان کند نماز شب می‌خواند و گرسنگی می‌کشد! قطعاً نماز شب، رزق روز را ضمانت می‌کند.»

سخن آیت‌الله سعادت‌پرور{رحمة الله علیه}

مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول

ز وِرد نیمِ شب و درس صبحگاه رسید[63]

یکی از نشانه‌های ایمان و معرفت و دوستی با حضرت حق، شب‌زنده‌داری و انس مناجات با اوست؛ در حدیث قدسی آمده: «کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ نَامَ عَنِّی‏»[64]؛ دروغ می‌گوید کسی که مدعی دوستی من است، ولی وقتی شب فرا می‌رسد، به خواب می‌رود!

عجب مدار که شب تا به صبح بیدارم

عَجَب بُوَد که درآید به چشم عاشق خواب[65]

شب‌زنده‌داری، خلوت انس با محبوب و مرحله انقطاع الی‌الله، با دعا، مناجات، نماز، اشتغال به اذکار، مراقبه و توجه مؤثرترین وسیله تقرب به سوی خداست که مورد توجه و عنایت به بنده و موجب نیل به مقام محمود است: <وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً>[66]؛ و پاسی از شب را به نماز و مناجات و نافله (به طور ویژه با توجه و مراقبه و ذکر) زنده دار! به امید اینکه پروردگارت تو را به مقام محمود و ستوده برساند.

خواجه حافظ{رحمة الله علیه} می‌فرماید: انس خلوت با خدا، لذت درک حضور، ذکر قلبی، مراقبه (در هرحال، به خصوص به هنگام دعا و مناجات)، نماز در شب، شب‌زنده‌داری، اشتغال به اذکار و اوراد، توجّهات خاص و نیز دستورالعمل‌ها و راهنمایی از محضر استاد در روز، موجب تقرّب به حضرت محبوب و قبول درگاهش می‌گردد. ای سالک طالب دیدار دوست! می‌بایست پاسی از شب را بیدار باشی و به خواب نروی و به مناجات، دعا، نماز، ذکر و توجه بپردازی که مؤثرترین وسیله تقرّب و معرفت است.[67]

                              ***

در این بازار اگر سود است با درویش خرسند است

خدایا! مُنعَمم گردان به درویشىّ و خرسندى‏

دعای صبح و شام تو کلید گنج مقصود است

به این راه و رَوِش می‌رو که با دلدار پیوندی[68]

گرسنه‌نماندن

مردی نزد امام‌صادق{علیه السلام} آمد و از تهیدستی زبان به گله گشود. آن‌قدر گله کرد که از حد گذشت. حضرت به او فرمود: ای مرد! آیا نماز شب می‌خوانی؟ عرض کرد: آری! امام{علیه السلام} به همراهش رو نمود و فرمود: کسی که می‌پندارد اگر در نیمه‌‌های شب نماز بگزارد، هنگام روز گرسنه می‌ماند، دروغ می‌گوید؛ به راستی که خدای گرامی و بزرگ با نماز شب رزق روز را بر عهده گرفته است.[69]

شهید حجت‌الاسلام محمد شهاب

همرزم شهید می‌گوید: قبل از انقلاب، توفیقی دست داد تا به زیارت حضرت معصومه؟سها؟ مشرف شویم. آن شب بعد از تشرف به حرم به حجرۀ آقای شهاب رفتم تا او را ببینم. از مصاحبت با جمع طلاب واقعاً لذت بردم. آن شب به خواب عمیقی رفتم و نیمه‌های شب به خاطر سرما از خواب بیدار شدم. صدای زمزمه‌ای مرا به خود آورد. از جا بلند شدم و به بیرون حجره نگاهی انداختم. در هوای سرد زمستان صدای گریۀ سوزناکی از بیرون به آرامی شنیده می‌شد. از اتاق خارج شدم و در تاریکی شب آقای شهاب را دیدم که سر بر تربت داشت. باد سرد، بخار نفس‌هایش را در هوا پراکنده می‌کرد. او با آوای حزین «الهی العفو» می‌گفت و من سر در گریبان محو مناجاتش شده بودم.[70]

                                        ***

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْطِنِی بَصَراً فِی دِینِکَ وَ قُوَّةً فِی عِبَادَتِکَ وَ فِقْهاً فِی حُکْمِکَ وَ کِفْلَیْنِ مِنْ‏ رَحْمَتِکَ وَ بَیِّضْ وَجْهِی بِنُورِکَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَکَ وَ تَوَفَّنِی فِی سَبِیلِکَ عَلَى سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ رَسُولِکَ{صلوات الله علیه}[71]

«پروردگارا! بر محمد و خاندانش درود فرست و بصیرت در دینت و نیرویی در پرستشت و فهمى در احکامت و دو بهره از رحمتت را به من عطا فرما! و روى مرا به نور خود روشن گردان و رغبت مرا در آنچه نزد توست، قرار ده! و جان مرا در حالی بگیر که در مسیر تو بر آیین خودت و پیامبرت{صلوات الله علیه} باشم.»

روز سی‌وپنجم: آثار نماز شب

قیام‌کننده در دل شب

<أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ>[72]

«[آیا انسان کفران‏کننده‏ بهتر است‏] یا کسى که در ساعات شب به سجده و قیام و عبادتى خالصانه مشغول است، از آخرت مى‏ترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟»

گره‌گشای مشکلات

«قالَ النَّبِیُّ{صلوات الله علیه}: أَیُّهَا النَّاسُ مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ هُوَ یُضْرَبُ عَلَیْهِ بِخَزَائِمَ مَعْقُودَةٍ؛ فَإِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا اللَّیْلِ وَ بَقِیَ ثُلُثُهُ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ لَهُ: قُمْ فَاذْکُرِ اللَّهَ فَقَدْ دَنَا الصُّبْحُ؛ قَالَ: فَإِنْ هُوَ تَحَرَّکَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ انْحَلَّتْ عَنْهُ عُقْدَةٌ وَ إِنْ قَامَ فَتَوَضَّأَ وَ دَخَلَ فِی الصَّلَاةِ انْحَلَّتْ عَنْهُ الْعُقَدُ کُلُّهُنَّ فَیُصْبِحُ قَرِیرَ الْعَیْن‏.»[73]

«رسول خدا{صلوات الله علیه} می‌فرماید: ای مردم! هیچ‌کس از شما نیست مگر اینکه مشکلات همچون کمربندی او را محاصره کرده است. پس زمانی ‌که دو سوّم از شب گذشت، ملکی بر او وارد می‌شود و به او می‌گوید: برخیز و ذکر خداوند بگو که صبح نزدیک است! اگر او حرکت کرد و ذکر خداوند گفت، یک‌گره از گرفتاری‌هایش گشوده خواهد شد. اگر برخاست و وضو گرفت و به نماز ایستاد، تمامی گره‌های گرفتاری از او گشوده می‌شود و صبح‌گاهان با چشمی روشن از خواب بر می‌خیزد.»

سخن آیت‌الله سعادت‌پرور{رحمة الله علیه}

رسیدن به کمالات انسانی و مقامات معنوی، از جمله گنج معرفت و نیل به مقام احدیت و محمود، تنها روزیِ کسانی است که سحرگاهان به بیداری همراه با ذکر، توجه و مراقبه، به مناجات و دعا و نماز و اشتغال به اذکار، اوراد و ... به سر می‌برند.

شب‌زنده‌داری به طاعت و عبادت خالصانه همراه با بیداری دل، ذکر و حضور، سبب تقرب، رسیدن به حیات طیبه دیدار، مشاهده و وزش نسیم‌ها و نفحات دلنشین الهی می‌گردد: «وَ لَکَ فِی هَذَا اللَّیْلِ نَفَحَاتٌ‏ وَ جَوَائِزُ وَ عَطَایَا وَ مَوَاهِبُ تَمُنَّ بِهَا عَلَى مَنْ تَشَاءُ مِنْ عِبَادِک‏»[74]؛ و برای تو در این شب (نیمۀ شعبان)، نسیم‌ها، عطاها و موهبت‌هایی است که به وسیله آنها به هر کسی از بندگانت که بخواهی، منت می‌گذاری.

خواجه حافظ{رحمة الله علیه} می‌فرماید: هرچه از گنج سعادت، حیات طیبه معرفت، دیدار و مشاهدات که نصیب من گشته، همه از برکات بیداری شب و شب‌زنده‌داری به دعا، مناجات، اذکار و اوراد به هنگام سحرهاست.[75]

                         ***

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند     واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند             باده از جام تجلی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی               آن شب قدر که این تازه براتم دادند[76]

برکت استغفار در شب

شخصی به امام‌باقر{علیه السلام} عرض کرد: فدایت شوم! من ثروت فراوانی دارم ولی فرزند ندارم؛ آیا راه چاره‏ای هست که فرزنددار شوم؟ حضرت فرمود: راه چاره‏ این است که یکسال تمام در آخر شب‌ استغفار و طلب آمرزش از پروردگارت نمایی! شبی صدمرتبه استغفار کن! اگر شب را بیدار نشدی، قضایش را در روز به جا آور! او این عمل را انجام داد و خداوند به او فرزند عنایت فرمود.[77]

شهید ردانی‌پور

در یکی از عملیات‌ها، یکی از گردان‌های ما در محاصرۀ دشمن گرفتار شد و هیچ امیدی به نجات این گردان نبود. آقامصطفی هرچه کرد، نتوانست این گردان را نجات دهد. وقتی از همه جا ناامید شد، در همان تاریکی شب با خدای خود خلوت کرد و مشغول نماز شب گردید.

قبل از اذان صبح و بعد از پایان نماز شب، مصطفی را دیدم که راهی خطوط مقدم شد. ساعتی بعد یک‌ستون نیرو از جلو به عقب برمی‌گشت. وقتی به استقبال آنها رفتم، با تعجب دیدم که مصطفی با گردان محاصره‌شده برمی‌گردد.

آنها نه تنها همگی سالم برگشته بودند؛ بلکه تعداد زیادی از نیروهای دشمن را با خود به اسارت آوردند. وقتی به مصطفی رسیدم، با تعجب گفتم: چه شد؟! او جمله‌ای بیان کرد که برای من درس بود. گفت: اینها اثر دعا در نماز شب بود![78]

                                        ***

«اللَّهُمَّ بِکَ تُنْزَلُ کُلُّ حَاجَةٍ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ بِکَ یَا إِلَهِی أَنْزَلْتُ حَوَائِجِی اللَّیْلَةَ فَاقْضِهَا یَا قَاضِیَ‏ حَوَائِجِ السَّائِلِین.»[79]

‏«ای خدای من! هر حاجتی به تو فرود می‌آید؛ پس ستایش برای توست؛ اى خداى من! نیازهایم را امشب به تو فرود آورده‏ام. پس اى برآورندۀ نیازهاى درخواست‌کنندگان! آنها را برآور!»

روز سی‌وششم: آثار نماز شب

رسیدن به مقام رضا

<فَاصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ... وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضى‏>[80]

«پس در برابر آنچه مى‏گویند، شکیبا باش... و در بخشى از ساعات شب و اطراف روز تسبیح بگو تا خشنود شوى!»

تاج بنده در قیامت

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: صَلَاةُ اللَّیْلِ مَرْضَاةُ الرَّبِّ وَ حُبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ سُنَّةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ أَصْلُ الْإِیمَانِ وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ وَ کَرَاهِیَةُ الشَّیْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولُ الْأَعْمَالِ وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزْقِ وَ شَفِیعٌ بَیْنَ صَاحِبِهَا وَ بَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ سِرَاجٌ فِی قَبْرِهِ وَ فِرَاشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوَابٌ مَعَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ وَ مُونِسٌ وَ زَائِرٌ فِی قَبْرِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ کَانَتِ الصَّلَاةُ ظِلًّا فَوْقَهُ وَ تَاجاً عَلَى رَأْسِهِ وَ لِبَاساً عَلَى بَدَنِهِ وَ نُوراً یَسْعَى بَیْنَ یَدَیْهِ وَ سِتْراً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ حُجَّةً لِلْمُؤْمِنِ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَعَالَى وَ ثِقْلًا فِی الْمِیزَانِ وَ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ وَ مِفْتَاحاً لِلْجَنَّةِ.»[81]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: نماز شب سبب خشنودى پروردگار، دوستى فرشتگان، روش پیامبران، نور معرفت و ریشۀ ایمان، وسیلۀ آسایش بدن‌ها، باعث ناراحتى شیطان، اسلحۀ دشمنان، وسیلۀ استجابت دعا و قبولى اعمال، فراوانى روزى، شافع نمازگزار بین ملک‌الموت و چراغ قبر و فرش قبر و پاسخ نکیر و منکر و مونس و زائر در قبرش باشد؛ پس هرگاه روز قیامت شود، نماز سایه‌اى بر او باشد و تاجى بر سرش و لباسى بر پیکرش و نورى که بدرخشد پیش رویش؛ و حجابى بین او و مردم باشد؛ و حجتى باشد براى مؤمنان در مقابل خداى تعالى؛ و سبب سنگینى میزان و عبور بر صراط‍‌ و کلید بهشت باشد.»

سخن امام‌خمینی{رحمة الله علیه}

نعمت‌هاى آن عالم را با نعمت‌هاى اینجا مقایسه مکن! گمان مکن بهشت و جنّات آن مثل باغستان‌هاى دنیا -منتها قدرى وسیع‌تر و عالى‌تر- است. آنجا دار کرامت حق و مهمانخانۀ الهى است. تمام این دنیا مقابل یک‌تار موى حورالعین بهشتى نیست؛ بلکه مقابل یک‌تار از حلّه‌هاى بهشتى -که براى اهل آن فراهم شده- نیست. با این تفصیل، حق تعالى جزاى نمازگزار در شب را اینها قرار نداده و در مقام تعظیم آن، بدان بیان ذکر فرموده؛ ولى هیهات که ایمان ما سست است و اهل یقین نیستیم؛ و الا ممکن نبود این‌طور به غفلت بگذرانیم و تا صبح با خواب گران هم‌آغوش شویم. اگر چنانچه بیدارى شب، انسان را به حقیقت و سرّ نماز آگاه کند و با ذکر و فکر حق انس بگیرد و شب‌ها مطیّۀ معراج قرب او شود که دیگر جز جمال جمیل حق براى او جزایى نتواند بود.[82]

                         ***

بیا که امشب شب ناز و نیاز است      چو زلف ماهرویان شب دراز است‏

غنیمت دان شبى با یار تا روز              به هم گفتن بسى اسرار جانسوز[83]

قلب رئوف

کسی مى‌گفت: با اهل تهجّدى که کمتر نماز شب و مناجات سحرش ترک مى‌شد، مأنوس بودم. شبى در خلوت سحر، شاهد نماز شب با حال و با ارزشش بودم. در نماز وتر دست به قنوت برداشت و به جاى آمرزش‌خواستن براى چهل‌مؤمن، براى چهل‌گناهکار درخواست آمرزش کرد. پس از نماز به او گفتم: مگر نگفته‌اند در قنوت نماز وتر برای چهل‌مؤمن دعا کنید؟ پاسخ داد: همۀ مؤمنان را مؤمنان دیگر در نماز شب دعا مى‌کنند؛ ولى گناهکاران از این خلوت پرقیمت و مناجات با ارزش چرا نصیب و سهمى نبرند؟ آنان هم بندۀ خدایند و مستحق و گداى آمرزش! شاید براى آمرزش خود کارى نکرده باشند ولی اکنون در برزخ گرفتار گناهان خویشند؛ باید براى آنان هم بنا به فرمودۀ پیامبر{صلوات الله علیه} -که آمرزش‌خواهى براى آنان را بر ما واجب دانسته‌اند- از خدا طلب آمرزش کرد تا از رنج برزخ با دعاى ما درآیند؛ و متقابلاً برای ما دعا کنند؛ زیرا خداوند دعاى دلسوختگان اهل برزخ را بى‌تردید نسبت به ما مستجاب خواهد کرد![84]

شهید آوینی

در یک آپارتمان هفتادوپنج متری که دو اتاق داشت، پنج‌نفری زندگی می‌کردیم. نمی‌دانم چطور می‌نوشت! برایم عجیب بود. هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد باید اتاق دیگری داشته باشد. بیشتر اوقات در همان شلوغی و سر و صدا، پشت میز غذاخوری می‌نشست و می‌نوشت؛ حتی میز خاصی برای کار نداشت. شب‌ها که از سر کار می‌آمد، دو ساعتی می‌خوابید و بعد بلند می‌شد به نماز شب و مناجات و سپس نوشتن.[85]

                                        ***

«أُنَاجِیکَ یَا مَوْجُودُ فِی کُلِّ مَکَانٍ لَعَلَّکَ تَسْمَعُ نِدَائِی فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِی وَ قَلَّ حَیَائِی مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَیَّ الْأَهْوَالِ أَتَذَکَّرُ وَ أَیَّهَا أَنْسَى وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ إِلَّا الْمَوْتُ لَکَفَى کَیْفَ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ أَعْظَمُ وَ أَدْهَى مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ حَتَّى مَتَى وَ إِلَى مَتَى أَقُولُ لَکَ الْعُتْبَى مَرَّةً بَعْدَ أُخْرَى ثُمَّ لَا تَجِدُ عِنْدِی صِدْقاً وَ لَا وَفَاءً فَیَا غَوْثَاهْ ثُمَّ وَا غَوْثَاهْ بِکَ یَا اللَّهُ مِنْ هَوًى قَدْ غَلَبَنِی وَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ اسْتَکْلَبَ عَلَیَّ وَ مِنْ دُنْیَا قَدْ تَزَیَّنَتْ لِی وَ مِنْ نَفْسٍ أَمَّارَةٍ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی‏.»[86]

«با تو نجوا می‌کنم ای که در هر مکان هستی؛ تا شاید فریادم را بشنوى؛ جرم و گناهم بزرگ و شرمم اندک است؛ مولایم، اى مولایم! کدامیک از هراس‌هایم را یادآورى کنم و کدا‌یک را فراموش کنم؟ اگر هراسم فقط از مرگ باشد، برایم کافی است! اما چه کنم که هراس جهان پس از مرگ بزرگ‌تر و سخت‌تر است؛ مولایم، اى مولایم! تا چه‌وقت و چه زمانی بگویم: تو حق بازخواستم را دارى؟ نه یکبار، بلکه بارها؛ ولى باز هم تو راستى و وفا از من نبینى؛ پس فریاد و آه و فغانم به درگاه توست؛ خدایا! از هواى نفسى که بر من چیره گشته و از دشمنى که بر من حمله‌ور شده و از دنیایى که خود را برایم آراسته و از نفس امرکننده به بدى -جز آنکه پروردگارم رحم کند- به تو پناهنده‌ام!»

روز سی‌وهفتم: آثار نماز شب

پذیرش ندای الهی و مغفرت ویژه

<وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ 189 إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ 190 الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ 191 رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ 192 رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلْإیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ 193 رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‏ رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ>[87]

«و مالکیّت و فرمانروایى آسمان‏ها و زمین فقط در سیطره خداست و خدا بر هر کارى تواناست. (189) یقیناً در آفرینش آسمان‏ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هایى براى خردمندان است. (190) آنان که همواره خدا را ایستاده و نشسته و آرمیده به ‌پهلو یاد مى‏کنند و پیوسته در آفرینش آسمان‏ها و زمین مى‏اندیشند؛ [و از عمق قلب همراه با زبان مى‏گویند:] پروردگارا! این [جهان] را بیهوده نیافریدى؛ تو از هر عیب و نقصى منزّه و پاکى؛ پس ما را از عذاب آتش نگاه دار! (191) پروردگارا! بى‏تردید هرکه را تو در آتش در آورى، مسلماً خوار و رسوایش کرده‏اى و براى ستمکاران یاورانى نخواهد بود. (192) پروردگارا! بى‏تردید ما [صداى‏] ندادهنده‏اى را شنیدیم؛ او به ایمان فرا مى‏خواند که به پروردگارتان ایمان آورید! پس ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز و بدى‏هایمان را از ما محو کن و ما را در زمره نیکوکاران بمیران! (193) پروردگارا! آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده داده‏اى، به ما عطا فرما و روز قیامت، ما را رسوا و خوار مکن! زیرا تو وعده خلافى نمى‏کنى؟»

غفران الهی

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: إِنَّ اللَّهَ؟ج؟ أَوْحَى إِلَى الدُّنْیَا أَنْ أَتْعِبِی مَنْ خَدَمَکِ وَ اخْدُمِی مَنْ رَفَضَکِ وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَخَلَّى بِسَیِّدِهِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ نَاجَاهُ أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِی قَلْبِهِ فَإِذَا قَالَ یَا رَبِّ یَا رَبِّ نَادَاهُ الْجَلِیلُ؟ج؟ لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ أَکْفِک ثُمَّ یَقُولُ؟ج؟ لِمَلَائِکَتِهِ: یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی فَقَدْ تَخَلَّى بِی فِی جَوْفِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَاطِلُونَ لَاهُونَ وَ الْغَافِلُونَ نِیَامٌ اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَه‏.»[88]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} می‌فرماید: خداوند؟عز؟ به دنیا وحى کرد: کسی که به خدمت تو در مى‏آید را به رنج افکن! و آن را که دست از تو مى‏شوید، خدمت کن،! همانا بنده هرگاه در دلِ شب تار با سَرورش خلوت کند و به راز و نیاز بپردازد، خداوند نور را در دلش استوار مى‏گرداند؛ و هرگاه بگوید: «خداى من، خداى من!»، خداوند جلیل مى‏فرماید: بله، بندۀ من! از من بخواه تا عطایت کنم و به من توکّل کن تا کارسازى کنم. سپس به فرشتگانش مى‏فرماید: اى فرشتگان من! به بنده‏ام بنگرید که در دل شب تار که هرزه‏گران به لهو سرگرمند و غافلان خفته‏اند، با من خلوت کرده است؛ گواه باشید که او را آمرزیدم!»

سخن آیت‌الله شجاعی{رحمة الله علیه}

این نکته برای سالک با بصیرت معلوم است که هرچه از غفران ربوبی برخوردار گردد، به همان اندازه در طی طریق موفق خواهد بود و به مقصد نزدیک خواهد شد؛ تا جایی که غفران کامل را به دست آورد و بر اثر آن، مدارج فنا را طی کند و به بقا نائل شود و فائز گردد.

متأسفانه کمتر کسی هست که بداند غفران یعنی چه و نیاز به آن چه معنایی دارد و غفران چگونه همۀ مشکل‌ها را حل و فاصله‌ها را از میان برمی‌دارد؟ غفران ربوبی همۀ ذنوب و آثار سوء و تیرگی‌های آنها را از میان برمی‌دارد، همۀ حجب را برطرف می‌کند، همۀ نقایص و معایب وجودی را کنار می‌زند و بالأخره، سالک را از «خود» رها می‌سازد، وجود عاریتی را محو می‌نماید و وجود حقانی می‌بخشد؛ و از تفرقه به جمع می‌رساند. باید خود را مشمول غفران کرد؛ و «صلاة لیل» از جمله مسائلی است که موجب شمول غفران می‌شود.[89]

                         ***

هم آه من سوخته کارى بکند                  وین جور تو را چرخ شمارى بکند

درد دل و آب دیده و آه سحر                  کارى نکند این همه؟ آرى بکند[90]

مناجات سحرگاهی

یکى از اصحاب مى‌گوید: سحرگاهى از جلوی حجرۀ عبداللّه‌بن‌مسعود مى‌گذشتم. شنیدم که مى‌گفت: «اللّهُمَّ إِنَّکَ دَعَوْتَنى فَأَجَبْتُ وَ أَمَرْتَنى فَأَطَعْتُ وَ هٰذا سَحَرٌ فَاغْفِرْ لى»؛ پروردگارا! مرا دعوت کردى به پیشگاهت بیایم، آمدم؛ و امر به اطاعت کردى، اطاعت کردم؛ اکنون هنگام سحر است، مرا بیامرز![91]

شهید سیدمصطفی خادمی

سیدمصطفی که تازه پشت لبش سبز شده بود، بیسیمچی ریزه‌میزۀ گروهان بود. وقت نماز شب که می‌شد از همه جلوتر بود. بچه‌ها سر به سرش می‌گذاشتند که تو از جان خدا چه می‌خواهی که این‌قدر نماز می‌خوانی و گریه می‌کنی؟! در عملیات «والفجر هشت» تیر به شکمش خورد و اولین شهید گردان حضرت معصومه؟سها؟ در این عملیات شد.[92]

                                        ***

«اللَّهُم‏... وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَکَ وَ تَجَرُّدِی بِسُکُونِی إِلَیْکَ وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِکَ وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِکَ.»[93]

«خدایا!... و شبم را به بیدارساختنم برای عبادتت و خلوت‌گزیدن به شب‌زنده‌داری برایت و تجرد به انس با تو و گشودن بار حاجت بر در خانه‌ات و سؤال مکرر از تو برای رهایی از آتش و در امان ماندن از عذاب اهل جهنمت آباد ساز!»

روز سی‌وهشتم: آثار نماز شب

ایمنی از ابلیس

<إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ>[94]

«یقیناً او بر کسانى که ایمان آورده‏اند وهمواره بر پروردگارشان توکل مى‏کنند، تسلّطى ندارد.»

رهایی از شرّ شیطان

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: ثَلاثَةٌ مَعصومونَ مِن شَرِّ إبلیسَ و جُنودِهِ: الذّاکِرونَ اللّهَ کَثیراً بِاللَّیلِ‏ وَ النَّهارِ، وَ المُستَغفِرونَ بِالأَسحارِ وَ الباکونَ مِن خَشیَةِ اللّه‏.»[95]

«رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود: سه گروهند که از گزند ابلیس و سربازانش مصونند: کسانی‌ که‏ شب و روز خداوند را بسیار یاد مى‏کنند، آمرزش‏خواهان در سحرگاهان و گریه‌کنندگان از ترس خدا.»

سخن آیت‌الله سعادت‌پرور{رحمة الله علیه}

سحرخیزی و شب‌زنده‌داری همراه با توجه باطنی، مراقبه، درک مفاهیم اسما و صفات الهی، فهم زبان مناجات، اشتغال به اذکار، اوراد و ادعیه، تدبر در آیات، حضور و ذکر در نماز به هنگام شب، مقام امن و مرحله بریدن از خلق و انقطاع الی‌الله، خلوت انس با یار، ذکر دائم و حضور بی‌غیبت در پیشگاه محبوب است؛ و نور معرفت و حیات دل را در پی خواهد داشت که آثار روحی و جذبات معنوی باطنی لذت‌بخش برای اولیای حق بر جای می‌گذارد. «یَا مَنْ‏ أَذَاقَ‏ أَحِبَّاءَهُ حَلَاوَةَ الْمُؤَانَسَةِ فَقَامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقِین‏»[96]؛ ای کسی که به دوستدارانش، شیرینی انس با خویش را چشانده است و در مقابل او ایستاده‌ و عرض ارادت می‌کنند.[97]

                         ***

چون مرغ حق همه‌شب در ناله کوش و طلب         آیی اگر به ادب ایمن ز هر خطری

گر زاده ره طلبی ور قرب حق طلبی          برخیز نیمه‌شبی با گریۀ سحری[98]

تسبیح ذرات

یکی از طلاب می‏گوید: شبی برای عبادت از خواب برخاستم. ناگاه شنیدم در و دیوار مدرسه، سنگریزه‏ها و درختان ذکر می‏گویند. سرگرم تحقیق شدم و هنگامی که نزدیک حجرۀ آخوند کاشی{رحمة الله علیه} رسیدم، دیدم محاسن شریفش را روی خاک گذاشته و از دیدگانش اشک می‏ریزد. در سجده می‏گوید: «سبوحٌ قدوسٌ ربُّ الملائکةِ و الروح»؛ در و دیوار مدرسه با او این ذکر را می‏گفتند. فردای آن شب خدمت ایشان رسیدم و داستان شب گذشته را عرض کردم. گفتم: ماجرای دیشب مرا بسیار شگفت‌زده کرد! او در کمال سادگی گفت: تعجب از کار توست که به چه علت گوش تو باز شده و این صداها را شنیدی! تو چه کرده‏ای که این توفیق نصیبت شده است؟[99]

شهید سید حمید میرافضلی

نماز شب در جبهه آن‌قدر شیوع داشت که پنهان‌کردنی نبود. انگار که نماز جماعت است. اما سیدحمید خیلی پنهان‌کاری می‌کرد تا کسی نماز شبش را نبیند.

یکبار خیلی دنبالش گشتم تا مکان نماز شبش را پیدا کردم. وقتی رسیدم در قنوت نماز وتر بود. ذکر «اللهم اجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک» را تکرار می‌کرد؛ در حالی که اشک همۀ صورتش را پوشانده بود. حال نمازش منقلبم کرد و من هم شروع به گریه‌ کردم. وقتی متوجه حضورم شد، آرام نمازش را تمام کرد و بدون صحبت و نگاهی از کنارم رد شد و رفت.

سبک نماز شب او این‌طور بود که سر شب با وضو می‌خوابید. ساعت دوازده بلند می‌شد، وضو می‌گرفت و از سنگرها دور می‌شد. بعد از نماز دوباره می‌آمد در جمع بچه‌ها می‌خوابید. بعد از نماز صبح هم نمی‌خوابید.[100]

                                        ***

«اللَّهُم‏... زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْل‏.»[101]

«پروردگارا... خلوت راز و نیاز با خود در شب و روز را در نظرم آراسته فرما!»

 

[1]. الإسراء، 79.

[2]. السجدة، 16.

[3]. إرشادالقلوب، ج‏1، ص86.

[4]. السجدة، ۱۶.

[5]. عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان، ص199.

[6]. دیوان سعدی، غزلیات، غزل170.

[7]. آیت‌الله سیدمحمدباقر شفتی؟رضو؟ از فقهای قرن سیزدهم.

[8]. سیمای فرزانگان، ص224.

[9]. یادگاران، ج10 (کتاب شهید زین‌الدین)، ص11.

[10]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص490؛ آداب‌المریدین، ص72؛ دعای قنوت نماز وتر.

[11]. هود، 114.

[12]. الکافی، ج‏3، ص266.

[13]. علل‌الشرائع، ج‏2، ص362.

[14]. در محضر ارباب معرفت، ص651.

[15]. دیوان حافظ، غزل454.

[16]. دریای عرفان، ص76.

[17]. یادگاران، ج30 (کتاب شهید محمودوند)، خاطره 89.

[18]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص490؛ آداب‌المریدین، ص73؛ دعای قنوت نماز وتر.

[19]. التحریم، 8.

[20]. عیون أخبارالرضا{علیه السلام}، ج‏1، ص282.

[21]. التوبة، 72.

[22]. دیوان حافظ، غزل236.

[23]. مقالات، ج3، ص87.

[24]. دیوان فیض کاشانی، ج1، ص530.

[25]. در محضر ارباب معرفت، ص121.

[26]. بر بال سحر، ص102.

[27]. پایگاه اطلاع‌رسانی ابر و باد؛‌ لینک دسترسی: https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/there-is-no-need-to-soap.

[28]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص490؛ آداب‌المریدین، ص74؛ دعای قنوت نماز وتر.

[29]. النساء، 125.

[30]. وسائل‌الشیعة، ج‏8، ص156.

[31]. تصنیف غررالحکم، ص319.

[32]. شرح چهل‌حدیث، ص204.

[33]. دیوان سعدی، غزلیات، غزل379.

[34]. مردان علم در میدان عمل، ج1، ص78.

[35]. نیمۀ پنهان ماه، ج32، ص38.

[36]. الذاریات، 17 و 18.

[37]. الکافی، ج‏3، ص325؛ دعای امام‌کاظم{علیه السلام} هنگام سربرداشتن از سجده آخر نماز وتر.

[38]. الزمر، 69 و 70.

[39]. بحارالانوار، ج84، ص161.

[40]. اعتکاف، سلوک منتظران، ص65.

[41]. مظهرالعجائب و مظهرالاسرار (عطار)، ص265.

[42]. بر بال سحر، ص157.

[43]. پیک افتخار8، خورشید خیبر، ص35.

[44]. مفتاح‌الفلاح‏، ص337؛ آداب‌المریدین، ص101؛ توصیه شده که انسان بعد از اتمام نماز وتر، سر به سجده گذاشته و این دعا را بخواند.

[45]. الأنعام، 96.

[46]. وسائل‌الشیعة، ج‏8، ص149.

[47]. مقالات، ج3، ص88.

[48]. در محضر بهجت، ج١، ص٨۵.

[49]. دیوان حافظ، غزل275.

[50]. گلزار اکبری و لاله‌زار منبری، ص215.

[51]. پیک افتخار20، مادر خورشید، ص18.

[52]. مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص164؛ دعای امام‌باقر{علیه السلام} بعد از نماز شب.

[53]. یونس، 67.

[54]. وسائل‌الشیعة، ج‏8، ص150.

[55]. شرح چهل‌حدیث، ص204.

[56]. عارف کامل، ص۴۹.

[57]. دیوان سعدی، غزلیات، غزل 248.

[58]. بر بال سحر، ص1201.

[59]. علمدار، ص164.

[60]. مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص170؛ دعای امام‌باقر{علیه السلام} بعد از نماز شب.

[61]. الإسراء، 12.

[62]. وسائل‌الشیعة، ج‏8، ص158.

[63]. دیوان حافظ، غزل140.

[64]. الأمالی (للصدوق)، ص356.

[65]. غزلیات وحدت کرمانشاهی، غزل لطیفه‌های نهانی، ص240.

[66]. الاسراء، 79.

[67]. در محضر ارباب معرفت، ص563.

[68]. دیوان حافظ، غزل570.

[69]. من لایحضره‌الفقیه، ج‏1، ص474.

[70]. ظرافت‌های اخلاقی شهدا، ص35.

[71]. مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص169؛ دعای امام‌باقر{علیه السلام} بعد از نماز شب.

[72]. الزمر، 9.

[73]. بحارالأنوار، ج‏84، ص155.

[74]. اقبال‌الاعمال، ج2، ص697.

[75]. در محضر ارباب معرفت، ص561.

[76]. دیوان حافظ، غزل173.

[77]. مجمع‌البیان، ج10، ص361.

[78]. مصطفی، ص130.

[79]. مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص164؛ دعای امام‌باقر{علیه السلام} بعد از نماز شب.

[80]. طه، 130.

[81]. بحارالأنوار، ج‏84، ص161.

[82]. شرح چهل‌حدیث، ص205.

[83]. بلبل‌نامه (عطار)، ص6.

[84]. زیبایی‌های اخلاق، ص389.

[85]. پیک افتخار12، لاله‌ای در فکه، ص33.

[86]. مفتاح‌الفلاح‏، ص335؛ دعای بعد از نماز وتر .

[87]. آل‌عمران، 89-94.

[88]. الأمالی (للصدوق)، ص279.

[89]. مقالات، ج3، ص86.

[90]. دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانى، ص310.

[91]. عرفان اسلامی، ص152.

[92]. مربع‌های قرمز، ص350.

[93]. الصحیفةالسجادیة، ص230؛ دعای 47.

[94]. النحل، 99.

[95]. نهج‌الذکر، ج‏4، ص102.

[96]. اقبال‌الاعمال، ج1، ص349.

[97]. در محضر ارباب معرفت، ص564.

[98]. کلیات طوطی همدانی، 538.

[99]. هزارویک نکته، ص179.

[100]. پابرهنه در وادی مقدس، ص42.

[101]. الصحیفةالسجادیة، ص226؛ دعای 47.

فهرست مطالب