به تعبیر استاد علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} «مسلمانان به این درجه از انحطاط و سقوط اخلاقى و فرهنگى نرسیدند، مگر به خاطر همین که به انجام تشریفات ظاهرى اکتفا نموده و از روح دین و باطن امر آن بى‏خبر ماندند»[1].

همه اهتمام رهبران انقلاب اسلامی احیای روح توحیدی جامعه بشری و گشودن راه تعالی معنوی و روحانی او به‌سوی ملکوت است؛ که اگر این مهم تحقق یابد، معیشت و این زندگی دنیوی او هم در پی آن آباد و بساط طاغوت‌های زمان هم برچیده می‌گردد.

سطحی‌نگر بودن از عوارض استقرار نفس در این دنیای مادی -که ظاهری‌ترین عوالم هستی است- و در پی آن اکتفا کردن به ظاهر دین و غفلت از عالم ملکوت است: <یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ>[2].

هر مقدار که نفس انسان با مراتب پست و حیوانی خود بیشتر انس بگیرد و محبت دنیا و گرایش‌های حیوانی بیشتر او را گرفتار سازد، قهراً بیشتر گرفتار لوازم آن می‌گردد که مهم‌ترین آن سطحی‌نگری است.

آن‌گاه که حقیقت معنوی حرکت سیاسی اسلام و حقیقت معنای جمهوری اسلامی را تفسیر و تحلیل می‌کنیم، درمی‌یابیم که هیچ تهدیدی بزرگ‌تر از سطحی‌نگری و عرفی‌گرایی در برابر جمهوری اسلامی وجود ندارد. کما اینکه در برابر نظام اسلامی نبی مکرم اسلام{صلوات الله علیه} نیز همین امر تهدید اصلی بود و سبب شد آن‌چه از ابتلائات و مصائب بر سایر امم و ادیان رفته بود بر امت اسلام نیز وارد آید.

آنچه نظام را در برابر دسیسه‌گری دشمنان خارجی و فتنه‌انگیزی معاندان داخلی حفظ می‌کند، چنگ زدن به روح و حقیقت انقلاب اسلامی است. از سوی دیگر، هرجا که حرکت انقلاب دچار آسیب یا ضعف شد، به‌خاطر ابتلا به سطحی‌نگری و نداشتن بصیرت دینی بود: «بعد از رحلت امام، ما هرجا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا از انقلابی‌گری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم»[3].

اگر روح سلوکی که امام در جان جمهوری اسلامی دمید به خاموشی گراید، حیات معنوی انقلاب از مقام عالی و موقعیت واقعی خود تنزل نموده، نظام تبدیل به رژیمی اجتماعی مشابه دیگر حکومت‌های عالم می‌گردد و نورانیت اسلام که به‌دست امام راحل در روح جامعه ما دمیده شد به تاریخ سپرده می‌شود. به تعبیر استاد علامه طباطبایی؟رضوت؟: «هر طریقه و رژیمی -اگرچه طریقه دینی باشد- همین که خاصیت مادیت به خود گرفت، جبراً وارد جریان جهانی شده، محکوم قوانین طبیعت گردیده، مانند سایر پدیده‌های جهان ماده عمری خواهد داشت و حالات مختلف کودکی و جوانی و پیری را طی نموده، روزی خواهد درگذشت. آنچه در جهان پایدار بوده و گذران نیست، معنویات منزّه از ماده و بیرون از سلطه طبیعت است که مرگ و میر ندارد و همیشه -کم یا زیاد- با انسانیت همراه است.»[4]

جامعه ایمانی در هر موقعیت و مقیاسی، از خانواده گرفته تا امت، حول حقایق توحید محقق شده و سامان می‌یابد. عالی‌ترین جلوه حقایق توحیدی ولایت است و از این نظر، نهادینه شدن توحید در جامعه ایمانی -که کمال آن محسوب می‌شود- به معنای نهادینه شدن ولایت در آن است.

واضح است که منظور از ولایت در این بحث، صورت‌های ظاهری و حکومتی آن نیست؛ چراکه این موارد، همگی شئون گوناگون حقیقت ولایت‌اند و نه حقیقت آن. آیات قرآن کریم و روایات مربوطه در اشاره به حقیقت ولایت و کیفیت حضور و ظهور آن از لفظ «روح» استفاده کرده‌اند.

روح همان حقیقتی است که تمام حیات و کمالات و تعالی شیء به آن است و بدون حضور آن، فقط لاشه‌ای بی‌نام و بی‌ارزش و بیهوده باقی می‌ماند. به همین جهت است که قرآن کریم در اشاره به مقام ولایت، لفظ روح را به کار برده است. نهادینه شدن ولایت در جامعه ایمانی، به‌مثابه برخوردار شدن آن از «روح» است؛ چنان‌که پیش از دمیدن روح، تمام ارکان جامعه و همه فعالیت‌های اجتماعی، موجود بی‌ارزش و بیهوده‌ای بیش نیست. اگر جمهوری اسلامی می‌خواهد «جمهوری اسلامی امام» بماند و پویایی و سرزندگی خود را حفظ کند و دچار فرتوتی و خمودی نگردد، باید این روح  را در خود حفظ و تقویت کند.

«امام بزرگوار، روح جمهوری اسلامی است؛ اگر این روح از جمهوری اسلامی گرفته بشود و مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد، نقشی بر دیوار باقی خواهد ماند»[5].

سطحی‌نگری در ولایت‌مداری

رابطه حقیقی امت اسلام و امام، که حقیقتی معنوی و توحیدی است، نباید به روابط ظاهری سلسله مراتب مدیریتی نظام اسلامی یا قرابت‌های سببی و نسبی فرو کاسته شود. تقلیل آن رابطه حقیقی توحیدی به مناسبات رسمی، انحراف از معنای راستین رابطه «امام و امت» است و نظام اسلامی را به کالبدی بی‌روح مبدل می‌سازد؛ بلکه زمینه ظاهرسازی و سطحی‌نگری را فراهم می‌آورد که از مهم‌ترین تهدیدها برای جامعه اسلامی است. به همین دلیل این مهم یکی از اساسی‌ترین شئون پاسداری از نظام و انقلاب اسلامی است و باید نسبت به آن، کمال حساسیت را مبذول داشت.

پس از گذشت ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، لازم است که معنای راستین ولایی بودن و ولایت‌مداری در فرهنگ سیاسی جامعه اسلامی ایران تذکر داده شده و تبیین گردد. بحث و فحص در ظاهر بیانات رهبران معظم انقلاب، و صورت‌بندی و تفسیر آن‌ها بر اساس اولویت‌های هر دوره، یا بنا بر ذائقه‌ی سیاسی گروهی، یا بر اساس منظرهای تخصصی مدیریتی یا هر چارچوب دیگری، نتیجه‌ای جز غفلت از روح کلام و غرض اصلی بیانات و نیز مراء و جدال و اختلافات ظاهری ندارد:

<فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ>[6]

تا رابطه حقیقی میان مؤمنان و توحید برقرار نگردد، پیروی حقیقی از ولایت میسور نخواهد بود. پیروی از رهبری، آن‌گاه که مدعی آن در سیر به سوی توحید گام برنمی‌دارد، ادعایی ظاهری است؛ ولو آن‌که مدعی سابقه مجاهدت‌های فراوان داشته باشد. هم تاریخ ۵۰ سال نخست پس از رحلت پیامبر اعظم{صلوات الله علیه} و هم تاریخ ۳۴ سال پس از رحلت امام امت{رحمة الله علیه} گویای این مطلب است. در میان دشمنان اهل بیت؟عهم؟ و دشمنان امروز نظام اسلامی چه بسیارند کسانی که سوابق مجاهدت دارند یا روزگاری فریادهای آتشین دفاع آنان از ولایت، گوش‌ها را می‌آزرد.

قرب اعتباری نسبت به رهبری جامعه اسلامی، از هر نوعی که باشد فرصت و نعمتی است برای پیروی نه نشانه پیروی، و به همین دلیل از اقرباء انتظار مضاعفی می‌رود:

<یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ>[7]

چه‌بسا یک مادر خانه‌دار، یا یک مغازه‌دار ساده، یا یک دانش‌آموز یا دانشجو که نه شهرتی دارد، نه مکنتی و نه امتیازی و قدرتی، از صاحبان قدرت تصمیم‌گیری و مدیریت در سلسله مراتب نظام اسلامی -که به واسطه قرابت ظاهری و اعتباری، مدعی پیروی از رهبری‌اند- به رهبری نزدیک‌تر باشد. پیرو حقیقی کسی است که با حقیقت پیام رهبران انقلاب که همانا دعوت به کلمه توحید است مأنوس باشد، در راستای آن گام بردارد و سراسر زندگی‌اش را صبغه الهی دهد.

این معنا باید مورد توجه همه جریان‌های سیاسی و همه مسئولین نظام اسلامی قرار گیرد. معنای حقیقی التزام به اصل ولایت فقیه جز این نیست و هر گونه بی‌توجهی نسبت به این معنا خسارت‌بار است؛ خسارتی که نخست متوجه سرنوشت مدعیان ظاهری خواهد بود و سپس  گریبان جامعه را هم خواهد گرفت:

<وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ>[8]

نوع مواجهه مدیران با مسائل گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و غیره نیز می‌بایست دایر مدار همین نگاه باشد. آن‌گاه که نیت الهی شد و فعالیت، سلوکی به سوی توحید گردید، اختلاف‌ها جای خود را به وحدت کلمه می‌دهند و کار در نظام اسلامی، مجاهدت فی سبیل‌الله به حساب می‌آید، و در غیر این صورت به نام ولایت و به اسم مجاهدت، مدعیان مراتب کدورت و شقاوت را طی می‌کنند و کفر و نفاق خود را صیقل می‌دهند.

<إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللهِ وَاللهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ>[9]

جبران خلأهای معنوی و تربیت روحانی همگان، به ویژه جوانان و نوجوانان‌مان برای درک این معارف و تبدیل شدن به شهروندان و کارگزاران خدوم و راستین نظام اسلامی از اولویت‌های مورد مطالبه رهبر انقلاب است. ایشان در بیانیه گام دوم -که به‌عنوان نقشه راه آینده انقلاب تلقی می‌شود- به این مهم پرداخته‌اند:

«معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعّالیّت‌های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت می‌سازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند. [...] شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراین‌باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.»[10]

در یک کلام، سطحی‌نگری در ولایت‌مداری باید جای خود را به بصیرت دینی نسبت به امر ولایت دهد و این امر، شاهراه تبیین و تحقق حقیقت انقلاب اسلامی و تجلی گوهر نظام جمهوری اسلامی است. جوانان مؤمن جامعه ما باید مبلّغ و تبیین‌گر این معنا باشند، به مدعیان سطحی‌نگر در هر لباس و مقامی تذکر بدهند و آحاد مردم را -به تناسب مرتبه درک‌شان- از این خطر مطلع کنند. باشد که بعون الله تعالی مصداق صدر این آیه شریفه باشیم و مبادا که در مسیر ذیل آن قرار گیریم: <وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ>[11].
 

[1]- ترجمه تفسیر المیزان، ج2، ص353.

[2]- الروم، 7.

[3]- «امام راه را به ما نشان داد، معیارها و شاخصها را به ما نشان داد، هدفها را برای ما مشخّص کرد و خود او حرکت را آغاز کرد. ما تا امروز به برکت حرکت در جهت انقلاب، دستاوردهای زیادی پیدا کرده‌ایم امّا هنوز تا آن هدفها فاصله بسیار زیاد است. میتوانیم به آن هدفها برسیم، مشروط بر اینکه این قطار بر روی همین ریل حرکت کند؛ بر روی ریلی که امام، قطار جامعه‌ی اسلامی را به حرکت درآورد. بعد از رحلت امام، ما هرجا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم؛ این یک واقعیّتی است. بنده در این سالها خودم مسئول بودم؛ اگر تقصیری در این مطلب باشد، متوجّه این حقیر هم هست؛ هرجا انقلابی بودیم، جهادی حرکت کردیم، بر روی آن ریل حرکت کردیم، پیش رفتیم؛ هرجا کوتاهی کردیم و غفلت کردیم، عقب ماندیم. میتوانیم برسیم به شرط اینکه انقلابی حرکت کنیم و انقلابی پیش برویم.

مخاطب این سخن، نسل امروز و نسل فردا و نسل فرداهای بعد است؛ مخاطب این سخن، همه ما هستیم؛ مسئولان مخاطبند؛ فعّالان سیاسی، فعّالان فرهنگی، فعّالان اجتماعی، همه مخاطب این سخنند؛ جوانان، دانشگاهیان، حوزویان، پیشه‌وران، روستاییان، شهریان، همه مخاطب این سخنند؛ همه باید بدانند می‌توان این راه را با شیوه انقلابی حرکت کرد و آن‌وقت، پیشرفت قطعی است؛ و می‌توان به شیوه دیگری حرکت کرد و آن‌وقت سرنوشت سرنوشت رقّت‌آوری خواهد بود. امام تعبیر رایجی داشتند، مکرّر در مواردی می‌گفتند: «اسلام سیلی خواهد خورد». اگر راه را عوض کردیم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد، اسلام هم سیلی خواهد خورد.» (بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی؟رضوت؟، 14 خرداد 95)

[4]- رسالت تشیع در دنیای امروز، بوستان کتاب قم، 1387ه.ش، ص59.

[5]- بیانات در مراسم سی‌وسومین سالگرد رحلت امام، 14 خرداد 1401

[6]- بقره: ۱۹۷.

[7]- احزاب: ۳۲

[8]- انفال: ۲۵

[9]- منافقون: ۱

[10]- بیانیه گام دوم انقلاب.

[11] اعراف، ۹۶.

 

فهرست مطالب