مراقبات اخلاق توحیدی-جلد دوم-بخش دوم،پرهیز از شبهات(تقوا و ورع) > روز یازدهم تا روز سیزدهم: عوامل رسیدن به تقوا
روز یازدهم: عوامل رسیدن به تقوا
آیه
تدبر در رفتوآمد شب و روز، کارِ متقین
<إِنَّ فِی اخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ>[1]
«بهیقین در رفتوآمد شب و روز و آنچه را خدا در آسمانها و زمین پدید آورد، براى گروهى که همواره تقواپیشهاند، نشانههایى [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] است.»
روایت
پرهیز از شبهه، راه رسیدن به تقوا
«قالَ رَسولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: لا یَبلُغُ العَبدُ أن یَکونَ مِن المُتَّقینَ حتّى یَدَعَ ما لا بَأسَ بهِ حَذَراً لِما بهِ بَأسٌ.»[2]
«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: بنده به مرتبه پرهیزگاران نرسد مگر آنکه آنچه بلامانع است را به خاطر ترس از افتادن در آنچه اشکال دارد، رها کند.»
کلام بزرگان
امامخمینی{رحمة الله علیه}
امید است آقایان محترم و طبقه جوان از محصلین- أیّدهم اللَّهتعالى- با توجه به وظایف سنگینى که إنشاءاللَّه در آتیه به عهده آنها خواهد آمد و حفظ و صیانت اسلام و مصالح مسلمین به دست آنها سپرده خواهد شد، از همین حالا خود را براى این سنگر عظیم، مجهز و مهیا فرمایند؛ و با مجاهده و تحکیم مبانى تقوا، حب دنیا و نفس را که رأس تمام خطیئات است، از قلب خود خارج نمایند؛ تا مشکلات زندگانى بر آنها آسان شود، و شداید در راه خدمت به حقتعالى و احکام مقدسۀ اسلام در ذائقۀ آنها شیرین گرد.[3]
شعر
«اهبطوا افکند جان را در حضیض از نمازش کرد محروم این محیض
ای رفیقان زین مقیل و زان مقال اتقوا إنَّ الهَوی حیضُالرجال
اهبطوا افکند جان را در بدن تا به گل پنهان بود دُرِّ عَدَن»[4]
داستان
غذای هارونالرشید
روزى در مجلس هارونالرشید (پنجمین خلیفه عباسى) که جمعى از اشراف حاضر بودند، صحبت از بهلول و دیوانگى او شد. هنگام خوردن غذا، سفره سلطنتى پهن شد و یکظرف غذاى مخصوص جلوی هارون گذارند. هارون غذاى خود را به یکى از غلامان داد و گفت: این غذا را براى بهلول ببر! تا شاید بهلول را جذب خود کند. وقتى غلام غذا را نزد بهلول -که در خرابهاى نشسته بود- گذاشت، دید چندسگ در چندقدمى او مشغول خوردن لاشه الاغى هستند. بهلول غذا را قبول نکرد و به غلام گفت: این غذا را نزد آن سگها بگذار! غلام گفت: این غذاى مخصوص خلیفه است که به احترام تو فرستاده است؛ به مقام خلیفه توهین نکن! بهلول گفت: آهسته سخن بگو که اگر سگها هم بفهمند، از این غذا نمىخورند (چون حلال و حرام اموال خلیفه معلوم نیست).[5]
ادعیه
«اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِى تَقْواها وَ أَنْتَ وَلِیُّهَا وَ مَوْلاها، وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکّاها، اللَّهُمَّ بَیِّنْ لَها رَشادَها وَ تَقْواها، وَ نَزِّلْها مِنَ الْجِنانِ أَعْلاها وَ طَیِّبْ وَفاتَها وَ مَحْیاها، وَ أَکْرِمْ مُنْقَلَبَها وَ مَثْواها وَ مُسْتَقَرَّها وَ مَأْواها، أَنْتَ رَبُّها وَ مَوْلاها.»[6]
«خدایا! تقواى لازم را به نفس من عطا کن؛ زیرا تو سرپرست و سرور آن هستى و تو بهترین کسى هستى که مىتوانى آن را پاکیزه سازى. خدایا! رشد و تقوا را براى آن روشن کن، و در برترین بهشت فرود آر، و مرگ و زندگى آن را خوش و پاکیزه ساز، و انتقال و اقامت و آرامگاه و پناهگاه آن را گرامى بدار، زیرا تو پروردگار و سرپرست آن هستى.»
روز دوازدهم: عوامل رسیدن به تقوا
آیه
رعایت حدود الهی وسیله رسیدن به تقوا
<وَ ابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ وَ لَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ>[7]
«آنچه را خدا [در این کار] براى شما مقرّر داشته [از فضیلت، ثواب، پاکدامنى از حرام و فرزند شایسته] طلب کنید! و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید [صبح] از رشته سیاه [شب] براى شما آشکار شود؛ سپس روزه را تا شب به پایان برید! و درحالىکه در مساجد معتکف هستید با زنان آمیزش نکنید! اینها حدود خداست، به آنها نزدیک نشوید! خدا اینگونه آیاتش را براى مردم بیان مىکند تا [از مخالفت اوامر و نواهى او] بپرهیزند.»
روایت
پرهیز از شبهه، راه رسیدن به تقوا
«قالَ رَسولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: إنَّ المُتَّقینَ الّذینَ یَتَّقونَ اللَّهَ مِن الشّیءِ الّذی لا یُتَّقى مِنهُ خَوفاً مِن الدُّخولِ فی الشُّبهَةِ.»[8]
«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: پرهیزگاران کسانى هستند که از ترس افتادن در شبهه، از آنچه جاى پرهیز ندارد، پرهیز کنند و از خدا پروا نمایند.»
کلام بزرگان
ملاحسینقلی همدانی{رحمة الله علیه}
کسی که میخواهد متقی باشد و در راه تقوا قدم گذارد، باید چند امر را مراعات نماید: اول ترک گناهان، که پایه تقوا و اساس دنیا و آخرت بر آن بنا نهاده شده است و مقربین درگاه خداوند متعال به چیزی بالاتر و بهتر از آن تقرب نجستند.[9]
شعر
«این جهان دارد بسی ماتمزده خان و مان جمله را بر هم زده
این جهان بسیار دارد مکر و شید بهر تو بر تن کمر بسته به کید
گر تو مردی از جهان پرهیز کن بهر قتلش تیغ تقوا تیز کن»[10]
سیرۀ شهدا
فرار از دست دخترها
شهید دکترمحمدعلی رهنمون، هم درسخوان بود و هم خط زیبایی داشت؛ برای همین اسمش سر زبانها افتاده بود و از دست بچههای مدرسه آسایش نداشت و بیشتر از همه از دست دخترها. یکروز دیدم دستهایش را حنا بسته است؛ با تمسخر به او گفتم: محمد! این دیگر چه کاری است؟ گفت: این کار را کردم تا از شرّ دخترهای مدرسه راحت شوم؛ تا بگویند: محمد، اُمّل است؛ و کاری به کارم نداشته باشند.[11]
ادعیه
«وَ اجْعَلْ تَقْوَاکَ مِنَ الدُّنْیَا زَادِی، وَ إِلَى رَحْمَتِکَ رِحْلَتِی، وَ فِی مَرْضَاتِکَ مَدْخَلِی، وَ اجْعَلْ فِی جَنَّتِکَ مَثْوَای.»[12]
«خدایا! رهتوشۀ راهم در این جهان را پرهیزگارى، و مقصدم را رسیدن به رحمت و خشنودىات، و سرایم را بهشت خودت قرار بده!»
روز سیزدهم: عوامل رسیدن به تقوا
آیه
اشتغال متقین به مطالعۀ عاقبت پیشینیان
<وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ 65 فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقینَ>[13]
«یقیناً شما [سرگذشتِ] کسانى از خودتان را که در روز شنبه [از دستور خدا] تجاوز کردند [و به صید ماهى پرداختند] دانستید، که به آنان گفتیم: به شکل بوزینگانى راندهشده و خوار شوید! (65) در نتیجه، آن [مجازات] را عبرتى براى کسانى که شاهدِ حادثه بودند، و کسانى که بعد از آنان مىآیند، و پندى براى پرواپیشگان قرار دادیم.»
روایت
محاسبه نفس، راه رسیدن به تقوا
«قالَ رَسولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} فی وصِیَّتِهِ لأبی ذرٍّ: یا أبا ذرٍّ، لا یکونُ الرّجُلُ مِن المُتَّقینَ حتّى یُحاسِبَ نَفسَهُ أشَدَّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّریکِ لِشَریکِهِ، فیَعلَمَ مِن أینَ مَطعَمُهُ، و مِن أینَ مَشرَبُهُ، و مِن أینَ مَلبَسُهُ؟ أمِن حِلٍّ ذلکَ، أم مِن حَرامٍ؟»[14]
«رسول اکرم{صلوات الله علیه} در سفارش خود به جناب ابوذر{رحمة الله علیه} فرمود: اى ابوذر! آدمى از پرهیزگاران نباشد، مگر آنگاه که حسابرسى او از نفسش سختتر از حسابکشیدن شریک از شریکش باشد و بداند که از کجا مىخورد، از کجا مىآشامد و از کجا مىپوشد، آیا اینها از راه حلال است یا از حرام.»
کلام بزرگان
آیتالله بهاری{رحمة الله علیه}
ایشان در یکی از نامههای خود مرقوم داشتند: دوم اینکه مهما امکن پرهیز از مکروهات هم داشته باشد و به مستحبات بپردازد، حتیالمقدور؛ چیز مکروه به نظرش حقیر نیاید و نگوید: کُلُّ مَکروهٍ جائزٌ؛ چهبسا ترک یکمکروه یا اتیان مستحبی کوچک نزد مولا، از همهچیز مقربتر خواهد بود. این امر با تأمل در عرفیات ظاهر خواهد شد. سوم اینکه ترک مباحات کند در غیرمقدار لزوم و ضرورت؛ اگرچه شارع مقدس خیلی چیزها را برای اغنیا مباح کرده، اما چون در باطن میل ندارد که بندۀ او مشغول به غیراو از امورات دنیویه باشد، خوب است که بنده هم با نظر به میل مولا، تمام یا برخی از این مزخرفات را ترک نماید؛ اگرچه ارتکاب آنها حرام نباشد؛ اقتداءً بالنبیّین و تأسیاً به ائمۀ طاهرین.[15]
شعر
«گفت استاد عالم، عاقل! از دو حال است آدمی کامل
اولین اکتساب علم خدا که حیات است نفس ناطقه را
زندهکردنِ روان خود به علوم به زدودن ز روح زنک ظلوم
از مناهی دین حذرکردن میوۀ شاخ «و اتقوا» خوردن»[16]
داستان
علت اصلی تأخیر
از پسر عموی آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی{رحمة الله علیه} نقل شده است: من در کودکی با ایشان به مکتب میرفتم و برای کوتاهشدن راه از میان کشتزارها میگذشتم؛ هرچه به ایشان اصرار میکردم که شما هم با من بیایید، نمیپذیرفت و میگفت: شاید حق صاحبان آنها را پایمال کنیم؛ ما از جاهای خشک میگذریم. ایشان بههمینخاطر دیرتر از من به مکتب میرسید و مورد اعتراض معلم قرار میگرفت؛ ولی علت اصلی دیرآمدن خود را نمیگفت.[17]
ادعیه
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَى بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ، و زَوِّدنا مِنَ الْتَّقْوَى ضِدَّ غَوَایَتِهِ، وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَى خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَى.»[18]
«خدایا! بر محمد و خاندانش درود بفرست و در برابر ضلالت شیطان، ما را از هدایت خود بهرهمند گردان و در برابر تلاش او برای گمراهى ما، ما را از پرهیزگارى رهتوشه ساز؛ و اگر او ما را به راه تباهى مىکشد، تو ما را به راه تقوا راه نماى!»
[1]- یونس، 6.
[2]- میزانالحکمة، ج13، ص399.
[3]- صحیفه امام، ج2، ص55.
[4]- مثنوی معنوی، ص890.
[5]- هزارویک حکایت اخلاقی، ص55.
[6]- إقبالالاعمال، ج2، ص716.
[7]- البقرة، 187.
[8]- میزانالحکمة، ج13، ص399.
[9]- سیمای فرزانگان ص102.
[10]- مفتاحالاراده (لسانالغیب)، ص179.
[11]- خودسازی به سبک شهدا، ص126.
[12]- الصحیفةالسجادیة، ص106 (دعای 21).
[13]- البقرة، 65 و 66.
[14]- میزانالحکمة، ج13، ص399.
[15]- تذکرةالمتقین، ص84.
[16]- لمعات (کلیات عراقی)، ص334.
[17]- هزارویک حکایت اخلاقی، ص576.
[18]- الصحیفة السجادیة، ص86 (دعای 17).