بسم الله الرحمان الرحیم و الحمد لله رب العالمین. و الصلاةُ علی رسولِ اللهِ و علی آلِه آلِ اللهِ لا سیَّما الامامُ المنتظرُ بقیةُ اللهِ؟عج؟.

مَرْوِیٌّ عنِ المهْدِیِّ{علیه السلام}: «اللَّهُمَّ ارْزُقنا توْفیقَ‏ الطاعةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَة... .»[1]

اهمیت اخلاق و مسائل اخلاقی

اهمیت اخلاق و مباحث اخلاقی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. این اهمیت تا جایی است که از اول‌شخصیت عالم امکان و با اخلاق‌ترین انسان تاریخ، یعنی حضرت خاتم‌الانبیاء محمد مصطفی{صلوات الله علیه} نقل شده‌است که ایشان هدف بعثتشان را تمام‌کردن «مکارم اخلاق» (فضائل اخلاقی) بیان فرمودند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَکَارِمَ‏ الْأَخْلَاق‏.»[2]

اصلاح اخلاق و دوست‌داشتن فضائل اخلاقی امری فطری است؛ چون هیچ انسانی نیست که رذائل اخلاقی را دوست داشته باشد و از فضائل اخلاقی منزجِر باشد؛ مگر اینکه فطرت پاک و الهی او دستخوش تغییر شده باشد. بنابراین «اخلاق» و «مسائل اخلاقی» از حیات بشر جدایی نمی‌پذیرد؛ زیرا به‌طور کلی امور فطری از حیات انسان جدایی‌ناپذیرند.

اقوام روزگار به اخلاق زنده‏اند

 

قومى که گشت فاقد اخلاق، مردنى است[3]

 

اهمیت شناخت حلال و حرام

«فقه» اصطلاحی -که می‌توان از آن به علم حلال و حرام یاد کرد- نیز به‌طور کلی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ تا جایی که می‌توان گفت: بیشترین اهتمام علما و فقهای شیعه، در طول تاریخ، بدین مسئله بوده‌است.

ریشۀ این اهمیت نیز به تأکیدات متعدد موجود در قرآن و سنت -مبنی بر علم و عمل به حلال و حرام- برمی‌گردد. در اینجا تنها به یک‌روایت شریف، پیرامون این مطلب، اشاره می‌نماییم:

«عَن جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{علیه السلام} قَال‏: سَارِعُوا فِی طَلَبِ الْعِلْمِ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَحَدِیثٌ وَاحِدٌ فِی حَلَالٍ وَ حَرَامٍ تَأْخُذُهُ عَنْ صَادِقٍ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ یَقُولُ‏: <ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا>[4]...الحدیث.»[5]

«جابربن‌یزید جُعفی از امام باقر{علیه السلام} نقل می‌کند که فرمود: در طلب علم بشتابید؛ زیرا قسم به کسی که جانم در دستش است، یک‌سخنی که در حلال و حرام از (شخص) راستگویی بگیری (بیاموزی)، بهتر است از دنیا و آنچه از طلا و نقره حمل نماید. و آن (به‌سبب) این است که همانا خداوند می‌فرماید: «هرآنچه رسول (خدا) برای شما آورد، پس آن را بگیرید (عمل کنید) و از هرچه شما را نهی نمود، پس آن را رها کنید.» ... الخ.»

درنتیجۀ مطالبی که ذکر شد، آن‌دسته از مباحثی که پیوند و ارتباطی بین فقه و اخلاق ایجاد می‌کند، از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد.

جایگاه ویژۀ انجام واجبات و ترک محرّمات، در سیر به‌سوی «توحید»

در طول تاریخ اسلام، نگرش‌ها و مکاتب اخلاقی و عرفانی گوناگونی وجود داشته‌است که هریک دغدغۀ سیر به‌سوی کمال بی‌نهایت و وصول به حقیقت مطلق (توحید) را داشته‌اند. به‌جرئت می‌توان گفت: در قریب‌به‌اتفاق این نگرش‌ها و مکاتب، از اولین‌گام‌های سیر به‌سوی آن کمال بی‌نهایت و -به‌اصطلاح- سلوک الی الله، انجام واجبات و ترک محرّمات است.[6]

ریشۀ این مسئله (ترک محرّمات) نیز علاوه‌بر قرآن کریم، درکلام عترت طاهره؟عهم؟ موجود است. در این قسمت، تنها دونمونه از روایاتی که به این مطلب اشاره می‌فرماید را ذکر می‌نماییم:

1. «عنْ سَلَّامٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} عَنِ الْإِیمَانِ، فَقَالَ: الْإِیمَانُ أَنْ یُطَاعَ اللَّهُ فَلَا یُعْصَى.»[7] «سلّام جُعفی می‌گوید: از امام صادق{علیه السلام} درمورد ایمان سؤال کردم؛ ایشان فرمودند: ایمان آن است که خداوند اطاعت شود، پس درنتیجه مورد عصیان قرار نگیرد.»

2. «عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} قَالَ: مِنْ‏ أَشَدِّ مَا فرَضَ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ ذِکْرُ اللَّهِ کَثِیرا؛ً ثُمَّ قَالَ: لَا أَعْنِی سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ إِنْ کَانَ مِنْهُ وَ لَکِنْ ذِکْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فَإِنْ کَانَ طَاعَةً عَمِلَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ مَعْصِیَةً ترَکَهَا.»[8] «ابوعبیده از امام صادق{علیه السلام} نقل می‌کند که فرمود: از شدیدترین چیزهایی که خداوند بر خلقش واجب ساخته، ذکر بسیارِ خداست. سپس فرمود: مقصودم گفتنِ سبحان اللَّه و الحمد اللَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر نیست -اگرچه این هم از جملۀ ذکر است-؛ بلکه مقصود یادآوردنِ خدا در آنچه حلال و حرام فرموده، می‌باشد که اگر اطاعت خداست، عمل کند و اگر معصیت است، ترک نماید.»

عقل نیز حکم می‌کند که اگر چیزهایی مانع تکامل و پیشرفت انسان به مدارج قرب الهی است، باید از میان برداشته شود و چه مانعی بزرگ‌تر از گناه و معصیت پروردگار متعال؟!

عصیان و سرپیچی عبد از امر مولا –که در لسان شرعی «حرام» نامیده می‌شود- مبغوض مولاست. با مبغوض مولا نمی‌توان محبوب او گردید. عاشقی که همواره شور دیدار معشوقش را در سر دارد و طالبی که قدم در راه رسیدن به مطلوب خود گذاشته، اگر کاری که آن معشوق و مطلوب را بیازارد، مرتکب شود، روزبه‌روز از آن محبوب دورتر می‌گردد؛ درحالی‌که او خیال می‌کند دارد به محبوب نزدیک می‌شود؛ ولی زهی خیال باطل!

برای تثبیت بهتر این مطلب، سزاوار است در اینجا به داستانی زیبا که ضرورت رفع و دفع معاصی را در قالب تمثیل بیان می‌کند، اشاره نماییم. مولوی در بخشی از مثنوی معنوی خود سروده است:

«ما در این انبار گندم مى‏کنیم                 گندم جمع آمده گم مى‏کنیم‏

مى‏نیندیشیم آخر ما به هوش                  کین خلل در گندم است از مکر موش‏

موش تا انبار ما حفره زده‌ست                 وز فنش انبار ما ویران شده‌ست‏

اول اى جان! دفع شرّ موش کن                      وانگهان در جمع گندم جوش کن

گر نه موشى دزد در انبار ماست              گندم اعمال چل‌ساله کجاست؟!»[9]

همان‌طور که در این تمثیل، جمع‌کردن گندم در انبار بی‌فایده‌است، چون موشی درون آن است که گندم‌ها را می‌خورد و ازبین‌می‌برد، تا زمانی که در اعمال ما هم گناه و معصیت و رذائل اخلاقی باشد، می‌توان گفت: جمع‌کردن اعمال صالح بی‌فایده‌است؛ زیرا آن بدی‌ها این خوبی‌ها را -مانند آن موش- می‌خورد و ازبین‌می‌برد.[10]

جایگاه ترک محرّمات در مکتب ملاحسینقلی همدانی{رحمة الله علیه} به‌طور خاص

در میان همۀ گرایش‌ها و مکاتب اخلاقی-تربیتی، در مکتب منسوب به آخوند ملاحسینقلی همدانی{رحمة الله علیه}[11] -که همان نظام تربیتی بزرگانی چون امام خمینی{رحمة الله علیه} و علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} می‌باشد- التزام به شریعت مقدس، ازجمله ترک گناهان ظاهری اهمیت خاصی دارد. تاحدی که باید گفت: این مرحله در این مکتب، به‌منزلۀ مقدّمه تلقی می‌گردد.[12]

این مطلب، در کلمات بزرگانِ این مکتب سلوکی، آشکار است. به‌عنوان مثال: شیخ محمد بهاری{رحمة الله علیه} –که از بزرگان این مکتب و از شاگردان ملاحسینقلی همدانی{رحمة الله علیه} است- نامه‌ای از استاد خود نقل می‌کند که اولین عبارت ایشان (ملاحسینقلی همدانی{رحمة الله علیه}) اینچنین است: «مخفى نماناد بر برادران دینى که به‌جز التزام به شرع شریف در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها، راهى به قرب حضرت مَلِک‌الملوک -جلّ جلاله- نیست‏. ...»[13] تا آنجا که ایشان در انتهای این نامۀ طولانی می‌فرماید: «الحاصلُ لا طَریقَ إلى القُربِ إلّا بِشرعٍ شریفٍ فى کُلِّ کلّىٍّ و جزئىٍّ‏.»[14]

همچنین خود مرحوم بهاری در همین کتاب، پیرامون ترک گناهان (به‌عنوان اولین مرتبۀ مراقبه) می‌فرماید: «إنّ السالکَ سبیلَ التقوى یجب علیه مراعاةُ أمورٍ: الأوّلُ ترکُ‏ المَعاصى‏ و هذا هو الّذى بُنیَ علیه قوامُ التقوى و أُسِّسَ علیه أساسُ الآخرة و الأولَى و ما تَقَرَّبَ المتقرّبونَ بشی‏ءٍ أعلى و أفضلَ منه.»[15]

بنیان‌گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، امام خمینی{رحمة الله علیه}، به‌عنوان عارفی که این طریق را پیموده، در کتاب «اربعین حدیث» می‌فرماید: «و بدان که هیچ راهى در معارف الاهیّه پیموده نمى‏شود، مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان متأدّب به آداب شریعتِ حقّه نشود، هیچیک از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منکشف شود و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود. و از این جهت دعوِى بعضى باطل است که به ترک ظاهر، علم باطن پیدا شود یا پس از پیدایش آن به آداب ظاهره احتیاج نباشد. و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت. و شاید موفق شدم به بیان بعضى از آن در این ورقه‏ها، إن‌شاءالله تعالی.»[16]

پیرامون سیرۀ عملی و علمی علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} -به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین تبیین‌کنندگان این مکتب- نیز از تلمیذ بزرگوار ایشان، علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی{رحمة الله علیه} نقل شده‌است:

«و امّا ازجهت شرع، خود یک‌فقیه متشرّع بودند که در رعایت سنن و آداب، بتمام معنى‌الکلمة بذل توجّه داشتند و حتّى از به‌جاآوردن کوچک‌ترین مستحبّات دریغ نمى‏نمودند و به آورندگانِ شرع مُبین به دیدۀ تعظیم و تجلیل و تبجیل مى‏نگریستند.

و نسبت به بعضى از صوفیّه که به شرع مقدّس آن‌طور که باید و شاید اهمّیّت نمى‏دهند، معترض و از آنان انتقاد مى‏نمودند؛ و روش آنان را مقرون به خطا و غیرمُصیب به سرمنزل مقصود مى‏دانستند.»[17]

«و همچنین نسبت به کسانی که داراى قوّه عقلیّه بوده و حکمت و فلسفه را خوانده بودند، ولى در امور شرعیّه ضعیف بودند، اعتنایى نداشتند و مى‏فرمودند: حکمتى که بر جان ننشیند و لزوم پیروى از شریعت را به‌دنبال خود نیاورد، حکمت نیست.»[18]

ازاین‌دست تعابیر، پیرامون سیرۀ علمی و عملی بزرگان این مکتب سلوکی، بسیار است؛ ولی ما به همین مقدار بسنده می‌نماییم.

شناخت محرّمات، لازمۀ توبۀ صحیح و پیشگیری از ارتکاب دوباره

شناخت گناهان و محرّمات شرعی نیز در سیر اخلاقی-تربیتی ملاحسینقلی همدانی{رحمة الله علیه} جایگاه برجسته‌ای دارد؛ زیرا در ابتدای این سیر، وقتی انسان می‌خواهد به‌طور کامل و صحیح از همۀ گناهان گذشتۀ خود، توبه نماید، لازمۀ آن این است که همۀ محرّمات را بشناسد؛ چون ممکن است او مرتکب حرامی شده باشد، درحالی‌که اصلا نمی‌دانسته آن عمل، حرام است.[19] همچنین اگر کسی احکام و شرایط فقهی توبه را نداند، ممکن است که توبۀ او –از‌نظر شرعی- ناقص بوده و همواره او نسبت بدین مسئله جاهل باشد. (در این اثر، احکام و شرایط توبه نیز ذکر شده‌است.) 

ازطرف‌دیگر، بعد از توبه و تطهیر اعمال گذشته، انسانی که قصد طریق الی الله را نموده، باید «گناه‌شناس» باشد تا دوباره گرفتار این بلاهای خانمان‌سوز نشده و از آلوده‌شدن نفس پاک خود، «پیشگیری» نماید.

پس شناخت احکام گناهان، حداقل از دوجهت، ضرورت و فایده دارد. (یکی ازجهت «توبه از گذشته و محاسبۀ اعمال گذشته» و دیگری ازجهت «پیشگیری نسبت به آینده».) براین‌اساس، در مکتب تربیتی ملاحسینقلی همدانی{رحمة الله علیه} و علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} شناخت محرّمات جایگاه ویژه‌ای دارد.

پاسخ به یک‌شبهه

ممکن است کسی اشکال کند که: در روایات اهل بیت؟عهم؟ گناه عالِم از گناه جاهل بزرگ‌تر و عقوبت آن سنگین‌تر است؛[20] پس همان بهتر که ما گناهان را کامل‌ نشناسیم؛ زیرا علمِ بیشتر همان و عذاب شدیدتر همان!

در پاسخ به این شبهه باید گفت: اولاً، این دسته از روایات، منافاتی ندارد با روایاتی که به «فضل عالم بر جاهل» تأکید می‌نماید؛[21] زیرا به‌طور کلی دانستن و علم برتر است نسبت به ندانستن و جهل.[22] بنابراین، احادیثی که گناه عالم را از گناه جاهل سنگین‌تر می‌داند، در مقام بیان شدت مسئولیت عالم است و اینکه از یک‌فرد آگاه بیشتر از یک‌فرد ناآگاه توقع می‌رود؛ نه‌اینکه نباید عالم شد و در جهالت ماند.

ثانیاً، مَثل فردی که به‌دنبال شناخت محرّمات نمی‌رود، به‌خیال اینکه دانستن این مسائل برای انسان -‌به‌اصطلاح- دردسرساز می‌شود، مَثل کسی است که ویروسی وارد بدنش شده و او اصلا خبر ندارد. این ویروس کم‌کم بدن این فرد را از بین می‌برد؛ درحالی‌که او غافل است. از این فرد سؤال می‌کنیم که: اگر این ویروس را شناسایی کنید و آن را ازبین‌ببرید، بهتر است یا اینکه نسبت به آن بی‌اعتنا بوده و آن را شناسایی نکنید؟!

گناه نیز اگر زود شناسایی نشده و از میان اعمال ما بیرون نرود، کم‌کم اعمال صالح ما را ازبین می‌برد و آن‌ها را بی‌تأثیر می‌کند؛ زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم، گناه –مانند آن ویروس- آثار شوم خود را می‌گذارد. این درحالی است که ویروس، جسم انسان را مضمحِل می‌کند و گناه، قلب و روح آدمی را منکدر. بنابراین، به ضرورت شناخت احکام گناهان خدشه‌ای وارد نیست.

تبیین مقصود از «احکام گناهان»

مقصود از «احکام گناهان» یا به تعبیر کامل‌تر: «احکام فقهی گناهان»، حکم‌های تکلیفی شرعی (واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام) مرتبط با گناهان و محرّمات می‌باشد. درنتیجه، مباحث آن مربوط به علم «فقه» می‌باشد. برای مثال، درمورد گناه «غِیبت»، غیبت کودک و مجنون یا مسئلۀ غیبت غیرمسلمان یا اساساً تعریف فقهی «غیبت» و...، موضوعات و احکام فقهی «غیبت» محسوب می‌شود.

بنابراین در این اثر به موضوعات و مباحث اخلاقی مربوط به آن گناه، مانند ریشه‌ها و علل اخلاقی آن یا رذائل اخلاقی مرتبط با آن و یا پیامدهای دنیوی و اخروی‌اش و... -باوجود اهمیتشان- پرداخته نمی‌شود. این مباحث باید در جایگاه دیگری مطرح شود و این موارد مربوط به علم «اخلاق» می‌باشد. (چنانچه علمای اخلاق در کتب اخلاقی بدان پرداخته‌اند.) درواقع می‌توان عنوان کلی این مباحث را «احکام اخلاقی ِگناهان» دانست؛ نه «احکام فقهی» آن‌ها.

پیشینۀ «احکام فقهی گناهان»

مسائل و احکام فقهی مربوط به گناهان، بیشتر در کتاب‌های «مکاسِب محرّمه»ای است که فقها تدوین فرموده‌اند که به‌جرئت می‌توان پرچم‌دار ایشان را شیخ اعظم انصاری{رحمة الله علیه} دانست. همان‌طور که خوانندگان محترم مستحضر هستند و از این عنوان نیز پیداست، موضوع «مکاسب محرمه»، کسب‌ها و تجارت‌های حرام می‌باشد. از جملۀ این کسب‌ها و از جمله ابواب کتاب‌های مکاسب محرّمه: آن کارهایی است که اکتساب به آنها حرام است؛ به‌سبب اینکه خود این کارها عمل حرامی می‌باشد. («ما یَحرم الاکتساب به لکونه عملًا محرَّماً فی نفسه».) احکام مربوط به گناهان، بیشتر در این باب مطرح شده‌است. بدین‌ترتیب که به بهانۀ طرح این موارد (مثل غیبت، کذب، دشنام، غنا و...)، معنا و احکام مربوط به آن‌ها نیز بحث شده‌است که برای اهل علم و طلاب علوم دینی بسیار جای تأمل و تحقیق دارد.

علاوه‌بر کتاب «مکاسب محرمه» (اثر گران‌سنگ شیخ اعظم انصاری) و شروح و حواشی متعدد آن، می‌توان از «المکاسِب ‌المحرَّمة»، اثر فقهی امام خمینی{رحمة الله علیه}، «أحکام المتاجِر المحرَّمة»، اثر فقیه نبیل، شیخ مهدی کاشف‌الغطاء؟رض؟ و نیز «المکاسب المحرمة»، اثر آیت‌الله اراکی{رحمة الله علیه} و...، نام برد.

در این‌ مجال، لازم است در میان آثار فقهای عظام عصرمان، از رسالۀ توضیح‌المسائل فقهی-اخلاقی آیت‌الله العظمی مظاهری؟دب؟ نیز یاد کنیم. ایشان بخش دوم رسالۀ توضیح‌المسائل را به احکام فقهی-اخلاقی مربوط به بسیاری از گناهان، اختصاص داده‌اند. در اثر پیش رو، از این منبع نیز استفاده شده‌است؛ تا آنجا که–بنا‌بر توضیحاتی که بیان خواهد شد- اسلوب کلی این کتاب و بسیاری از عناوین، از اثر مذکور معظّمٌ‌له، الهام گرفته شده‌است.

ضمن تکریم و تعظیم آثار فقهای بزرگمان -ازجمله آثارِ ذکرشده- جای خالی اینکه این موضوع (احکام فقهی گناهان)، به شکل مجزّا و مبسوط، مطرح گردد، احساس می‌شود؛[23] به‌این‌معنا که ما کتاب یا رساله‌ای فقهی که به‌طور مستقل و مفصّل، تحت عنوان «احکام گناهان» یا «فقه الذنوب» و عناوینی ازاین‌دست، تدوین گشته باشد، یافت نکردیم.

تدوین مجموعه کتُب «احکام گناهان»

در راستای دغدغۀ مذکور، گردآوری و سپس تبویب و تدوین احکام همۀ محرّمات، از سال 1397، به توصیه و تحت اشراف جناب استاد محمد‌تقی فیاض‌بخش؟مد؟، در موسسۀ جلوۀ نور علوی، به‌طور جدی آغاز گردید. در مراحل انجام این پروژۀ گسترده، بیش از ده‌نفر از طلاب فاضل حوزۀ علمیه -هریک به‌نحوی- همکاری داشته‌اند. مجموع ساعات علمی اختصاص‌یافته به این پژوهش -تابه‌حال- بیش از سه‌هزارساعت مفید می‌باشد.

اثر پیش رو که حاوی نظرات فقهی مقام معظّم رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای؟حفظ؟ است، بخشی از پروژۀ گستردۀ «احکام گناهان» می‌باشد.[24] در ادامۀ مطلب، به مراحل تدوین این اثر اشاره خواهد شد.

مراحل گردآوری و تدوین این اثر

1.تهیۀ عناوین گناهان و ملاک انتخاب آن‌ها

با استعانت از روایاتِ مربوط به گناهان و نیز کتب فقهی مرتبطی که اشاره شد و برخی منابع فقهی-اخلاقی دیگر، فهرستی از گناهانِ -به‌اصطلاح- شرعی و ظاهری که ارتکاب آن‌ها حرمت فقهی دارد، مهیّا گردید. ملاک انتخاب این عناوین (گناهان) آن بود که بدون هیچ قید و شرطی، فقیه، تحقق آن (یعنی عمل به آن‌) را حرام بداند؛ از بزرگ‌ترین گناهان کبیره (که در رأس آن‌ها «شرک و کفر» است) گرفته تا گناهان خیلی کوچک‌تر، بررسی شده و با جست‌و‌جوی‌های گسترده و مراجعات متعدد به منابعی که ذکر خواهد شد، مسائل و استفتائات مربوط به این گناهان، استخراج و تنظیم و دسته‌بندی گردید. 

با دسته‌بندی‌ و عنوان‌بندی‌ای که انجام شد، مجموع این گناهان، به حدود هشتادمورد رسید.

برخی از این عناوین، کاملا مشهور بوده و در ابواب کتب روایی و بالتبع کتب فقهی-اخلاقی با همین عنوان از آن‌ها یاد شده‌است؛ مثل غیبت، تهمت، کذب (دروغ)، ربا، قطع رحم و...؛ امّا برخی دیگر، با اینکه از‌نظر فُقها، مصادیق حرامی دارند، ولی عنوان خاصی را برای آن در منابع مذکور نمی‌توان یافت. به‌دلیل اینکه می‌توان آن‌ها را ذیل یک‌موضوع مشخص قرار داد، عنوانی برای این مصادیق مشخص شده‌است؛ مثلا همان‌طور که می‌دانید، از‌نظر غالب فقهای عصر ما، هر کاری که موجب تضعیف نظام اسلامی بوده و یا مصداق جدی قانون‌شکنی در جامعه و نظام اسلامی باشد، شرعاً حرام می‌باشد. این موارد با اینکه گناه هستند، ولی نمی‌توان عنوان خاصی در ابواب روایی و حتی فقهی-اخلاقی برایشان یافت. لذا عنوانی با این تعبیر برایشان مشخص شده‌است: «قانون‌شکنی و رعایت‌نکردن قوانین نظام اسلامی».

نکتۀ دیگر درمورد این عناوین آنکه: اگر بخواهیم با یک‌نگاه دقیق منطقی و فقهی عناوینِ محرّمات را بررسی کنیم، بسیاری از گناهان ذیل یک‌عنوان کلی‌تر قرار می‌گیرد. دراین‌صورت، تنها آن عنوانِ کلی‌تر باید مطرح ‌شود و دیگر نیاز نیست عناوین جزئی مطرح گردند؛ مثلاً «غیبت»، «تحقیر»، «تمسخر»، «فحش و دشنام» و...، می‌تواند ذیل عنوان کلی «ایذا» (اذیت‌کردن) یا «وَهن» قرار می‌گیرد یا مثلاً «اکل مال یتیم»، «سرقت»، «غصب» و محرّماتی ازاین‌دست، تحت عنوان کلی «مصرف به‌ناحقِ حق‌الناس» می‌باشد.

باوجود اینکه تا حد امکان، این مطلب رعایت شده‌است؛ اما عمدتاً این عناوینِ جزئی‌تر به‌عنوان یک‌گناه مستقلاً ذکر گردیده‌است. به‌این‌دلیل که هم در میان السنۀ بزرگان و فقهایی -همچون شیخ انصاری{رحمة الله علیه}، در مکاسب- و هم در میان تودۀ مردم این‌گونه استعمال شده و می‌شود؛ ضمن اینکه حفظ این عنوان‌ها، به دقتِ بیشتر روی مسائل و احکامِ هریک کمک می‌نماید.

2.گردآوری نظرات مراجع عظام تقلید از منابع

در گام دوم، هر مسئله و حکم شرعی که با هریک از این گناهان مرتبط است، از منابع مربوطه -که جلوتر ذکر می‌شود- استخراج گردید.

منابع این اثر

براساس مطالبی که بیان شد، طبعاً منابع این پروژه، آثار و کتب فقهی-فتوایی فقهای عِظام می‌باشد. (اگرچه، از کتب فقهی-استدلالی ایشان نیز می‌توان، در این راستا، استفاده نمود.)

باتوجه‌به اینکه هدف از گردآوری این اثر، استفادۀ مکلفین و مقلِدین حال حاضر و اطلاعشان از احکام گناهان می‌باشد و نیز غالب آن‌ها در احکام شرعی از مراجع تقلیدِ در قید حیات (دامت برکاتهم) تقلید می‌نمایند، پس توقع می‌رود که تنها فتاوای این بزرگان مدّ نظر باشد. بنابراین، منابع ما در این گرد‌آوری، آثار فقهی مراجعِ در قید حیات (دامت برکاتهم) می‌باشد.

ازطرفی با‌توجه‌به گستردگی «احکام گناهان»، اگر قرار باشد در این اثر، فتاوای همۀ مراجع عظام حال حاضر آورده شود، این اثر، کتابی چندهزارصفحه‌‌ای می‌شد و سال‌های سال گرد‌آوری و تدوین آن به‌طول می‌انجامید.

بنابراین، در این پروژه، به‌طور کلی نظرات و فتاوای سه‌تن از مراجع عظامِ حال حاضر، استخراج شده‌است: رهبر معظّم انقلاب؟حفظ؟، آیت‌الله العظمی سیستانی؟حفظ؟ و آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی؟حفظ؟.

اثر حاضر، تنها مشتمل بر فتاوای مقام معظّم رهبری؟حفظ؟ بوده و -همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد- در مجلّدات دیگرِ این مجموعه، به فتاوای دومرجع عالی‌قدر دیگر پرداخته شده‌است.

ازجمله منابع استخراج نظرات رهبر معظّم انقلاب؟حفظ؟، رسالۀ أجوبة‌الإستفتائات معظمٌ‌له، رسالۀ آموزشی، کتاب «مناسک حج» و پایگاه‌ اطلاع‌رسانیِ دفتر معظّم‌ٌله می‌باشد.

همچنین، در روند گرد‌آوری، مسائل و سؤالات مهمی که توضیح و پاسخ آن‌ها از میان منابع مذکور یافت نشد، در قالب استفتایی رسمی –به‌صورت اینترنتی- به پایگاه‌ اطلاع‌رسانی رسمی ایشان ارسال شد و پاسخ آن –بدون دخل و تصرفی- به مطالب کتاب ملحق گردید.

لازم به ذکر است که تلاش ما در تنظیم این اثر، وفای به متن موجود در منابع (خصوصاً رساله‌های عملیه) بوده و به‌دلخواه خود دخل و تصرفی در عبارات آن‌ها نشده‌است؛ البته در برخی موارد اندک که متن پرسش یا پاسخ یا توضیح مسئله‌ای طولانی شده و نقل مستقیم و کامل آن، موجب رنجش خوانندگان محترم می‌شد -با حفظ کامل مضمون و محتوا- عبارت مربوطه، اندکی تلخیص شده‌است.

3.تنظیم و تدوین مسائل براساس یک‌اسلوب واحد

اسلوب و قالب کلی مدّ نظر ما در طرح مسائل و استفتائاتِ به‌دست‌آمده پیرامون هریک از موضوعات (گناهان)، بدین صورت است:

  1. درآغاز، برای هر گناه، آیه‌ای از کلام‌الله مجید که مربوط به آن است و نیز و یک یا چند روایت پیرامون آن از جوامع روایی ذکر شده‌است تا به جایگاه آن گناه، در ثقلین نیز اجمالا اشاره شود.
  2. معنا و حکم آن گناه: ابتدا «حکم» آن (که به‌فتوا یا بنابر احتیاط واجب، «حرمت» است)، بیان گردیده و اگر آن گناه نیاز به تعریف دارد، «تعریف» آن ذکر شده‌است. توضیح آنکه: برخی از محرّمات –مانند غیبت و تهمت و...- نیاز به تعریف دارد و تعریف فقهی آن هم در آثار مرجع عالی‌قدر ذکر شده‌است؛ اما برخی دیگر نیاز به تعریف ندارد و معنای آن واضح است؛ مانند توهین و تحقیر یا فحش و دشنام و... . طبعاً برای این نوع از محرّمات تعریفی ذکر نکرده‌ایم.
  3. اقسام و مصادیق آن گناه: معمولاً این‌طور است که هر گناه اقسامی دارد. طبعاً باید این اقسام نیز ذکر شود تا شناخت معنا و احکام آن گناه دقیق‌تر گردد؛ مثلا «ربا» -که از بزرگ‌ترین گناهان است- سه‌قسم می‌شود (ربای در معامله - ربای در قرض - ربای دیرکرد). هریک از این اقسام احکام خاص خود را دارد. در این میان مصادیق متعدد آن گناه -مثلاً «غیبت»- ذکر می‌شود تا معلوم شود چه مواردی غیبت هست و چه مواردی، نیست. (برای مثال، آیا غیبت کودک یا دیوانه اساساً غیبتِ محرّم هست یا خیر؟ و...)

در این بخش، همچنین مواردی ذکر می‌شود که یک‌فعلی دریک‌صورتش مصداق آن گناه و حرام بوده و درصورت و حالتِ دیگرش مصداق آن نمی‌باشد. برای مثال، بسیاری از افعال مانند «کشیدن کاریکاتور اشخاص، اگر مصداق هتک حرمت مؤمن و اهانت به او باشد، جایز نیست، ولی اگر در عرف امروز، هتک و توهین به‌حساب نیاید، اشکال ندارد.»[25] این دست از مسائل نیز ذکر شده؛ چون به‌هر‌حال یک‌نوعِ آن، مصداقِ گناه است.

  1. احکام فرعی آن گناه: بعد از اینکه اقسام و مصادیق آن محرّم ذکر می‌شود، مسائلی مطرح می‌گردد که پیرامون آن گناه بوده و -به‌اصطلاح- «فروعات» حرام می‌باشد؛ ولی مصداق آن نیست. برای مثال: وقتی حرمت «غنا» مطرح و سپس اقسام و مصادیق آن ذکر می‌شود، این سؤال پیش می‌آید که آیا –مثلا- تعلیم و تعلّم و گرفتن اجرت بر آن و... نیز حرام است؟ این‌گونه مسائل، «احکام فرعی» نام‌گذاری شده‌است.
  2. استثنائات آن گناه: بیشترِ محرّمات، استثنائاتی دارند و به‌اصطلاح: حکم حرمت «تخصیص» می‌خورد؛ یعنی همان گناهی که به‌خودی خود حرام یا حتی جزو محرّمات کبیره بود، در بعضی موارد جایز و بلکه واجب می‌شود. (مثلا به‌طور کلی «ربا» حرام است؛ ولی همین ربا بین پدر و فرزند جایز است.) این مواردِ جواز، در این قسمت (مُستثنَیات) ذکر می‌گردد.
  3.  توبه از آن گناه: درآخر، اگر مسئله‌ای پیرامون کیفیت توبه از آن گناه، یافت شده، ذکر می‌گردد.

سرفصل‌های فوق، یک‌چیدمان کلی است که سعی شده در بیشتر موضوعات (گناهان) رعایت شود؛ اما فتاوای مربوط به برخی از موارد فوق، در یکسری از گناهان، یافت نمی‌شود یا اساساً موضوعیتی ندارد. برای مثال: موضوع «دروغ»، هم تعریف و حکم آن ذکر شده‌است؛ هم مصادیق و احکام فرعی آن و هم استثنائات و توبه از آن؛ اما -مثلا- برای موضوع «عاقّ والدین»، موردی تحت عنوان «استثناء»، متصور نیست یا مثلاً تعریف موضوع «سرقت»، روشن است و نیاز به بیان ندارد. طبعاً این موارد، در این اثر، ذکر نشده‌است. (البته در برخی گناهان، بعض از این موارد -اقسام و احکام فرعی و...- به‌سبب اینکه در منابع، مطلبی در این‌‌باره یافت نشده، ذکر نگشته است.)

4.عنوان‌زنی برای هر مسئله

برای هریک از مسائل (اعم از پرسش‌و‌پاسخ و غیرآن)، عنوان و –به‌اصطلاح- نمایه‌ای زده شده‌است تا موضوع مسئله، اجمالاً مشخص باشد؛ خصوصاً در پرسش‌وپاسخ‌های طولانی.

در برخی موارد، ذیل یک‌نمایه، بیش از یک‌پرسش یا مسئله نوشته شده‌است؛ زیرا نمایۀ همۀ آن‌ها یک‌چیز می‌باشد؛ البته ممکن است مضمون هر سؤال یا مسئله اندک تفاوتی در جزئیات داشته باشد.

نکتۀ دیگر آنکه: در ترتیب مسائل (خصوصاً در بخش «اقسام و مصادیق»)، سعی شده‌است در عین حفظ سیر منطقی آن‌ها، هر مسئله به‌ترتیب اهمیت و مورد ابتلا ‌بودنش ذکر شود.

5.دسته‌بندی محرّمات

درآخر، تصمیم بر آن شد که همۀ این موضوعات (محرّمات) یک‌دسته‌بندی کلی و منطقی شود. یک‌نگاه این است که محرّمات را به‌لحاظ اینکه از کدام‌یک از اعضا و جوارح صادر می‌شود،  دسته‌بندی کرد؛ یعنی همۀ گناهان تقسیم شوند به: گناهان چشم، گناهان زبان، گناهان شکم، گناهان دست و...‌؛ اما مشکلِ این نوع تقسیم‌بندی آن است که بسیاری از محرّمات این‌طور نیست که فقط یکی از اعضا و جوارحِ گنهکار مرتکب آن بشود (البته غیراز «گناهان زبان»)؛ گناهانی مانند «تعرب بعد از هجرت»، «عاقّ والدین»، «قطع رحم»، «بدعت‌» و... . بنابراین، در این اثر، به سراغ تقسیم‌بندی دیگری رفتیم.

تقسیم‌بندی دیگری که این کتاب براساس آن شکل گرفت عبارت است از:

  1. گناهان «زبان» (شامل: غیبت، دروغ، تهمت، دشنام، توهین و تمسخر و...)؛
  2. گناهان «مالی» (شامل: ربا، رشوه، غِشّ در معامله، کم‌فروشی، اکل مال یتیم، غصب و...)؛
  3. گناهان «روابط زن و مرد و ملحقات آن» (شامل: محرّماتِ پوشش و حجاب، نگاه حرام، لمس و مس حرام و...)؛
  4. گناهان مربوط به «لهو و لعب» (شامل: غنا و موسیقی حرام، رقص و قمار)؛
  5. گناهان مربوط به «حقوق و تعاملات خانوادگی و اجتماعی» (شامل: ایذا، حبس و تضییع  حق‌الناس، عاق والدین، قطع رحم و...)؛
  6. گناهان مربوط به «باورهای اعتقادی» (شامل: شرک و کفر، بدعت و خرافه‌پرستی، هتک مقدسات، تعرّب پس از هجرت، سحر و...)؛
  7. گناهان مربوط به «خوردن و آشامیدن» (شامل: اسراف و تبذیر، استعمال مسکِرات و مواد مخدّر، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های متفرقۀ حرام، محرّمات صید و ذبح و...).
  8. گناهان مربوط به «خود گناه» (شامل: «اشاعه و ترویج گناه»، «کمک به گنهکار»، «حضور در مجلس گناه»، «کوچک‌شمردن اوامر و نواهی».

همچنین در ابتدای کتاب، پیش از طرح مباحث فوق، از «توبه» سخن گفته شده‌است. («توبه» در ثقلین و مسائل و احکام کلی پیرامون آن).

یکی از اغراض و فواید این نوع تقسیم‌بندی آن است که هرکس باتوجه‌به سبک زندگی، دغدغه و نیاز و ابتلای خود می‌تواند به موضوعات مرتبط با آن به‌راحتی مراجعه نموده و از احکام شرعی پیرامون آن موضوعات مطلع شود. مثلا شخصی که در فضای کسب‌وکار و درآمدزایی بوده و برای او خطرِ افتادن در دام گناهان مالی بیشتر است، به بخش «گناهان مالی» مراجعه می‌نماید یا مثلا جوانی که در محیط دانشگاه بوده و گناهان مربوط به «روابط زن ومرد» برای او بیشتر مورد ابتلا و مهم است، به این بخش مراجعه می‌کند و... .

درپایان، لازم است از برادران ارجمندم، حجج‌الاسلام محمدتقی جوادی، محمد عبادی‌فر، محمدهادی محمودی و دیگر عزیزانی که هریک به‌نحوی در گردآوری این اثر همکاری نمودند، قدردانی کنم. از خداوند منّان طلب می‌نماییم که این قلیل را به فضل و کَرم کثیرش از ما قبول فرموده و مورد رضای وجود مبارک امام زمانمان حضرت بقیة‌الله الاعظم؟عج؟ قرار دهد؛ إن‌شاءالله تعالی.

سجاد رازگردانی

پاییز 1402

 

[1]. المصباح (للکفعمی)، ص280.

[2]. مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج‏11، ص187.

[3]. قطعات ملک‌الشعرای بهار، شمارۀ 24.

[4]. الحشر، 7.

[5]. المحاسن، ج‏1، ص227.

[6]. از آنجایی که ترک هر عمل واجبی نیز، محرّم و معصیت می‌باشد، به‌طور کلی از این مسئله با تعبیر «ترک محرّمات» یاد می‌کنیم.  

[7]. الکافى، ج‏2، ص33.

[8]. همان، ص80.

[9]. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص21.

[10]. خوانندگان محترم می‌توانند برای مطالعۀ بیشتر در این زمینه به کتاب «مراقبات اخلاق توحیدی» (جلد دوم: مراقبه بر حدود الهی)، که توسط مؤسسۀ جلوۀ نور علوی{علیه السلام} چاپ شده‌است، مراجعه نمایند.

[11]. می‌توان این مکتب را مکتب اخلاق توحیدی و یا مکتب «نجف» نام نهاد.

[12]. درآمدی بر مکتب تربیتی علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}، استاد فیاض‌بخش، ص 69.

[13]. تذکرة‌المتقین، محمدبن‌محمد بهاری همدانی، ص 176.

[14]. همان، ص 182. ترجمۀ عبارت: «حاصل اینکه: راهی به قرب الهی به‌جز (عمل) به شرع شریف در هر امر کلی و جزئی نمی‌باشد.»

[15]. همان، ص 15-14. ترجمۀ عبارت: «همانا پویای راه تقوا، بر او چند امر واجب می‌باشد: اول: «ترک گناهان» و این همان چیزی است قوام تقوا بر آن بنانهاده‌شده و اساس آخرت و دنیا بر آن استوار گردیده‌است و اهل تقرّب به چیزی والاتر و برتر از آن تقرب نجسته‌اند.»

[16]. شرح چهل‌حدیث (اربعین حدیث)، ص 8.

[17]. مهر تابان، ص123.

[18]. همان، ص125.

[19]. البته گاهی هم برعکس این مسئله پیش می‌آید؛ یعنی انسان گمان می‌کند عملی حرام است، درحالی‌که اصلا حرام نبوده و کاملا مباح است. (در کتاب حاضر، این رویکرد نیز لحاظ شده‌است؛ یعنی مثلا در ذیل بخش «اقسام و مصادیق»، بعضاً مسائلی آورده شده که شاید افرادی گمان کنند مصداق آن گناه و حرام می‌باشد؛ درحالی‌که از نظر آن فقیه اینگونه نیست.)

[20]. مانند این روایت: «عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} قَالَ: قَالَ: یَا حَفْصُ! یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ.» «امام صادق{علیه السلام} فرمود: ای حفص! برای جاهل هفتادگناه آمرزیده می‌شود، قبل از اینکه برای عالم یک‌گناه آمرزیده شود.» (الکافی، ج‏1، ص47)

[21]. به‌عنوان نمونه: «عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} یَقُول‏: الْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً.» «طلحة‌بن‌زید می‌گوید: از امام صادق{علیه السلام} شنیدم که می‌فرمود: کسی که بر غیربصیرت عمل کند، مثل کسی است که بر غیرراه حرکت کند؛ سرعت حرکت فقط دوری او را افزایش می‌افزاید.» (الکافی، ج‏1، ص43)

[22]. <...قُلْ هَلْ یَسْتَوِی‏ الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب‏‏> (الزمر، 9) «...بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند، برابرند؛ منحصراً صاحبان اندیشه متذکر می‌شوند.»

[23]. البته همان‌طور که اشاره شد، آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟ به‌طور مستقل به این موضوع پرداخته‌اند؛ اما ایشان نیز احکام همۀ گناهان را مطرح نفرمودند.

[24]. خوانندگان محترمی که می‌خواهند خلاصۀ نظرات آیت‌الله العظمی سیستانی؟حفظ؟ و نیز دومرجع عالی‌قدر دیگر -رهبر معظم انقلاب؟حفظ؟ و آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی؟حفظ؟- را ملاحظه بفرمایند، می‌توانند به «احکام گناهان مورد ابتلا» که جلد اول از این پروژه بوده و توسط مؤسسۀ جلوۀ نور علوی{علیه السلام} به چاپ رسیده، مراجعه بنمایند.

[25]. رسالۀ توضیح‌المسائل جامع آیت‌الله العظمی سیستانی، ج2، مسئلۀ 424.

فهرست مطالب