روز اول: چرایی طهارت
پاکی باطن، هدف از طهارت
<یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْن وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُمْ مِنْهُ ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون>[1]
«ای مؤمنان! هنگامی که برای نماز برمیخیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سر و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت آنها مسح کنید! و اگر جُنُب باشید، به غسل روی آورید و چنانچه بیمار هستید یا در سفر به سر میبرید یا یکی از شما از قضای حاجت آمده بود یا با زنان آمیزش جنسی داشتید و آبی نیافتید، به خاکی پاک تیمّم کنید! به این کیفیت که بخشی از صورت و دستهایتان را به آن مسح کنید؛ خداوند نمیخواهد شما را در هیچ مضیقه و فشاری قرار دهد؛ بلکه میخواهد شما را پاک کند و نعمتش را بر شما تمام کند تا سپاسگزار باشید.»
سخن علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}
از ظاهر آیه ششم سوره مائده بر مىآید که مراد از احکام جعلشده، تطهیر شما و اتمام نعمت بر شماست؛ نعمتى که همان ملاک احکام است، نه اینکه مراد، دشوارکردن زندگى بر شما باشد. به همین جهت، هرجا که دیدیم وضو و غسل بر شما حرجى و دشوار است (مثلا آب نیست و پیداکردن آب برایتان سخت است و یا آب هست ولى استعمال آن دشوار است)، تکلیف وضو و غسل را برداشته، به جاى آن، تیمم را که در وسع شماست، بر شما واجب مىسازیم؛ ولی حکم طهارت -که غرض اصلى ماست- را به کلى از بین نمىبریم. این خود دلیل بر این است که ما طهارت شما و کاملکردن نعمت خود بر شما را مىخواهیم تا شاید شما شکر بگزارید: <وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون>؛ معناى آیه چنین مىشود: خداى تعالى نمىخواهد بدون جهت بار شما را سنگین کند، بلکه مىخواهد با جعل طهارتهاى سهگانه دو کار کرده باشد: اول اینکه براى شما پاکیزگى را -که خاصیت خصوص این سه دستور است- حاصل کرده باشد؛ دوم اینکه نعمت عمومیاش را -که همان نعمت دین است- با تشریع این سه حکم تتمیم کرده باشد؛ شاید شما خدا را بر نعمتش شکر کنید و او شما را براى خودش خالص بسازد.[2]
٭٭٭
عبادت را اساس راه دین دان!
عبادت بود مقصودش، یقین دان!
به کارت هرچه آمد ظاهر شرع
بیاموز از فقیهى اصل تا فرع
وضو و غسل و ارکان طهارت
تمامت فهم کن اندر عبادت[3]
پاکشدن از گناه شجره منهیه
جماعتی از یهود نزد پیامبر خدا{صلوات الله علیه} آمده و سؤالاتی کردند. یکی از سؤالات این بود: چرا در وضو باید این چهارعضو را شست، در حالی که این اعضا پاکیزهترین عضوهاست؟ پیامبر{صلوات الله علیه} فرمود: هنگامی که شیطان، آدم{علیه السلام} را وسوسه کرد، حضرت آدم{علیه السلام} نزدیک آن درخت رفته و به آن درخت نگریست؛ پس آبرویش رفت؛ سپس برخاست و به سوی آن درخت رفت و این نخستین گامی بود که به راه خطا برداشته شد؛ پس با دست از میوۀ آن چید و خورد و زیورها و جامگان زرّین که بر تن داشت، از بدنش پرید و آدم{علیه السلام} دست خود را بر فرق سرش نهاد و گریست. هنگامی که خداوند؟عز؟ توبۀ او را پذیرفت، بر او و ذرّیهاش پاکساختن این اعضای چهارگانه را واجب گردانید. پس خداوند به خاطر آنکه به آن درخت نگاه کرد، او را امر به شستن صورت فرمود و چون با دستها میوه را چیده بود، وی را به شستن دو دست تا آرنجها امر فرمود؛ و چون دست خود را بر مغز سر نهاده بود، او را امر به مسح سرش کرد و به خاطر آنکه با دو پایش به راه خطا گام برداشته بود، او را به مسح دو پایش امر فرمود.[4]
٭٭٭
«بِسْمِ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً.»[5]
«به نام خدا! ستایش مخصوص خدایی است که آب را مایۀ پاکیزگی قرار داد و آن را آلوده قرار نداد!»[6]
روز دوم: چرایی طهارت
پاکیبخشیِ آب
<إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدام>[7]
«[به یاد آرید] هنگامی که خداوند برای اینکه آرامش یابید، خواب سبُکی را بر شما چیره کرد؛ و آبی از آسمان برایتان فرستاد تا شما را به وسیلۀ آن پاک کند و وسوسۀ شیطان را از شما برطرف و دلهایتان را به آن نیرو بخشد و گامهایتان را از برکت آن استوار سازد.»
شراکت شیطان
«قال أَبوعَبْدِاللَّهِ{علیه السلام}: إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُکُمْ وَ لَمْ یُسَمِّ کَانَ لِلشَّیْطَانِ فِی وُضُوئِهِ وَ صَلَاتِهِ شِرْکٌ وَ إِنْ أَکَلَ أَوْ شَرِبَ أَوْ لَبِسَ وَ کُلَّ شَیْءٍ صَنَعَهُ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُسَمِّیَ عَلَیْهِ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ کَانَ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکٌ.»[8]
«امامصادق{علیه السلام} میفرماید: هرگاه یکى از شما وضو بگیرد و نام خدا را نبرد، شیطان در وضوى او شریک مىشود؛ هنگام خوردن یا آشامیدن یا پوشیدن و هر کارى که انجام مىدهد، باید نام خدا را ببرد؛ زیرا اگر چنین نکند، شیطان با او شریک مىشود.»
سخن آیتالله سعادتپرور{رحمة الله علیه}
منظور از اینکه شیطان در نماز و وضو با انسان شراکت میکند، این است که «أَنَّ الْوُضُوءَ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ»[9]؛ اسم خدا به وضو نور میدهد و آن نور در نماز هم برای صاحبش اثر میگذارد؛ و چون اسم خدا برده نشود، آن نور در وضو و نماز برای صاحبش نیست؛ زیرا اگر وضو که مقدمۀ نماز و طهارت نمازی است، آن نور را نداشته باشد، در نماز هم اثر میگذارد. تمام سعی شیطان این است که تا حد امکان مؤمنین را از سعادت محروم کند و چنین قسم خورده است: <وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرین>[10]؛ کانّ همین مقدار که جلوی نفع بیشتر مؤمنین را میگیرد، انتفاعی برده و گویا از انتفاعبردن آن لعین، تعبیر به شرک شده است.[11]
٭٭٭
برای موی خوشت خلق شده مشک ناب
کشتی کشتی عبیر دریا دریا گلاب
میان خلق جهان بشر بود انتخاب
صبح سعادت دمید گذشت هنگام خواب
وضو بساز و بیا حضور پروردگار[12]
شهادت هنگام وضو
مادر شهید سید هبةالله شاهرکنی موسوی درباره فرزندش میگوید: او همیشه نمازش را اول وقت میخواند، بیشتر اوقات لباسهایش را خودش میشست و کارهای شخصیاش را خودش انجام میداد. یکروز که مشغول دوختن کفش پارهاش بود، گفتم: عزیزم! مگر ما نمیتوانیم برایت کفش بخریم که نشستهای و آن را وصله میزنی؟ با لحنی مهربان گفت: مادر! جد تو هم همین کار را میکرد؛ اینکه ناراحتی ندارد. همرزمانش میگفتند: مشغول وضوگرفتن بود که گلولۀ توپ در کنارش منفجر شد و به شهادت رسید.[13]
«اللَّهُمَّ لَقِّنِّی حُجَّتِی یَوْمَ أَلْقَاکَ وَ أَطْلِقْ لِسَانِی بِذِکْرِکَ.»[14]
«خدایا! در روزی که تو را ملاقات میکنم، حجتم را به من تلقین کن و زبانم را به ذکرت روان فرما!»
روز سوم: چرایی طهارت
ادب حضور در پیشگاه الهی
«قالَ الإمامُ الرّضا{علیه السلام}: فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَلِمَ أُمِرَ بِالْوُضُوءِ وَ بُدِئَ بِهِ، قِیلَ: لِأَنَّهُ یَکُونُ الْعَبْدُ طَاهِراً إِذَا قَامَ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ عِنْدَ مُنَاجَاتِهِ إِیَّاهُ مُطِیعاً لَهُ فِیمَا أَمَرَهُ نَقِیّاً مِنَ الْأَدْنَاسِ وَ النَّجَاسَةِ مَعَ مَا فِیهِ مِنْ ذَهَابِ الْکَسَلِ وَ طَرْدِ النُّعَاسِ وَ تَزْکِیَةِ الْفُؤَادِ لِلْقِیَامِ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّار.»[15]
«امامرضا{علیه السلام} فرمود: اگر کسی بگوید: چرا امر به وضو شدهایم؟ در پاسخش باید گفت: براى اینکه بنده وقتى براى مناجات با خداوند جبّار در برابر او مىایستد، پاک باشد، فرمان او را اطاعت کرده باشد و از آلودگىها و نجاست پاکیزه باشد؛ به علاوه اینکه وضو باعث از بین رفتن حالت کسالت و زدودن خواب آلودگى و پاکساختن دل براى ایستادن در حضور خداوند جبّار است.»
«قالَ الإمامُ الرِّضَا{علیه السلام}: عِلَّةُ غُسْلِ الْعِیدِ وَ الْجُمُعَةِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ لِمَا فِیهِ مِنْ تَعْظِیمِ الْعَبْدِ رَبَّهُ وَ اسْتِقْبَالِهِ الْکَرِیمَ الْجَلِیلَ وَ طَلَبِ الْمَغْفِرَةِ لِذُنُوبِه.»[16]
«امام رضا{علیه السلام} میفرماید: علّت غسل عید و غسل جمعه و غسلهاى دیگر، آن است که در آن، بزرگداشت خدا از سوى بنده، روىآوردنش به درگاه پروردگار بزرگوار و باعظمت، و درخواست آمرزش براى گناهانش است.»
سخن امامخمینی{رحمة الله علیه}
حضرت رضا{علیه السلام} وجه اختصاص اعضاى مخصوصه در وضو را چنین بیان مىفرمایند: وقتى بنده در حضور حضرت جبّار ایستاد ، جوارح و اعضای وضویش منکشف مىشود؛ زیرا با رویش سجده و خضوع نماید؛ با دستش سؤال و رغبت و رهبت کند و منقطع به حق شود؛ با سرش در رکوع و سجود از حق استقبال کند و با پاهایش بایستد و بنشیند. حاصل فرمودۀ آن جناب آن است که چون این اعضا در عبودیّت حق دخالت دارند، تطهیر آنها لازم شده است؛ زیرا آنچه محل ظهور عبودیّت در محضر مبارک حقّ است باید طاهر و پاکیزه باشد و اعضا و جوارح ظاهریّه که حظّ ناقصى از معانى دارند، بىطهارت لایق مقام نیستند.[17]
٭٭٭
در وضو هر عضو را وردى جدا
آمده است اندر خبر بهر دعا
چون که استنشاق بینى مىکنى
بوى جنت خواه از رب غنى
چون که استنجا کنى ورد و سخن
این بود یا رب! تو زینم پاک کن
دست من اینجا رسید این را بشست
دستم اندر شستن جان است سست
حد من این بود کردم من لئیم
ز آن سوى حد را نقى کن اى کریم!
از حدث شستم خدایا پوست را
از حوادث تو بشو این دوست را[18]
سختترین حال
علامه طباطبایی{رحمة الله علیه} بسیار مقید به طهارت بود و در بدترین شرایط نیز این کار را ترک نمیکرد. روزی از ایشان پرسیدند: سختترین چیز برای شما چیست؟ ایشان فرمود: سختترین حال بنده، فاصله زمانی است که از بیتالتخلی بیرون آمده و هنوز وضو نگرفتهام.[19]
«اللَّهُمَّ لَا تُحَرِّمْ عَلَیَّ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَشَمُّ رِیحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ رَیْحَانَهَا وَ طِیبَهَا... اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الْوُجُوهُ.»[20]
«خدایا! بوی بهشت را بر من حرام مگردان و مرا از کسانی قرار ده که بو و نسیم و عطر خوش آن را استشمام میکنند... خدایا! صورتم را در روزی که چهرهها سیاه هستند، سفید گردان و صورتم را در روزی که چهرهها سفید هستند، سیاه مفرما!»
روز چهارم: چرایی طهارت
ملاقات با ملکوتیان
«قالَ الإمامُ الرِّضَا{علیه السلام}: عِلَّةُ غُسْلِ الْمَیِّتِ أَنَّهُ یُغَسَّلُ لِأَنَّهُ یُطَهَّرُ وَ یُنَظَّفُ مِنْ أَدْنَاسِ أَمْرَاضِهِ وَ مَا أَصَابَهُ مِنْ صُنُوفِ عِلَلِهِ لِأَنَّهُ یَلْقَى الْمَلَائِکَةَ وَ یُبَاشِرُ أَهْلَ الْآخِرَةِ فَیُسْتَحَبُّ إِذَا وَرَدَ عَلَى اللَّهِ وَ لَقِیَ أَهْلَ الطَّهَارَةِ وَ یُمَاسُّونَهُ وَ یُمَاسُّهُمْ أَنْ یَکُونَ طَاهِراً نَظِیفاً مُوَجَّهاً بِهِ إِلَى اللَّهِ لِیُطْلَبَ بِهِ وَ یُشَفَّعَ لَه.»[21]
«امامرضا{علیه السلام} میفرماید: علت غسلدادن میّت آن است که از آلودگی بیماریها و انواع مرضهایى که در وجودش بوده، پاک و پاکیزه شود؛ زیرا او به ملاقات فرشتگان مىرود و با اهل آخرت تماس مىگیرد؛ پس مستحب است زمانی که وارد بر درگاه الهی شد، با اهل طهارت ملاقات نمود و با هم ارتباط گرفتند، پاک و پاکیزه باشد و به واسطۀ آنها به خداوند؟ج؟ توجه کند تا پذیرفته شود و مورد شفاعت قرار گیرد.»
سخن فیض کاشانی{رحمة الله علیه}
در غسل دستور داده شده که همۀ بدن شستشو شود؛ زیرا پستترین و وابستهترین حالات انسان به قواى شهوانى، حالت جماع است و آن موقعى است که غسل واجب مىشود؛ و در این حالت سراسر بدن انسان دخالت دارد؛ از این رو، پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرموده است: «زیر هر مویى جنابتى است» و چون همۀ بدنش از مرتبۀ عالى انسانى به دور افتاده و در لذّات دنیوى فرو رفته، شستن تمام بدن از مهمترین اعمال شرعى گردیده است؛ این کار بدان سبب صورت مىگیرد که انسان براى قرارگرفتن در جهتى شریف و دخول در عبادتى عالى و متین شایستگى یابد و از نیروهاى حیوانى و لذّات دنیوى دور گردد؛ و چون بهرۀ دل از لذّت درک این مقام نسبت به اعضاى دیگر بیشتر و نصیب آن کاملتر است، از نظر خردمند آگاه، پاکیزهکردن آن از صفات نکوهیده و گرایشهایى که مانع از رسیدن به این فضیلتها مىگردد، از تطهیر اعضاى ظاهرى ضرورىتر و سزاوارتر است.[22]
٭٭٭
همه را از او بجو اى دوست!
هرکه بینى خوشى بگو: اى دوست!
یار و اغیار را اگر یابى
از همه بوى او ببو اى دوست!
آینه پاک دار و خوش بنگر
جان و جانانه روبرو اى دوست!
غسل کن از جنابت هستى
که چنین است شستشو اى دوست!
هرچه در کائنات مىبینى
همچو ما یکبهیک ببو اى دوست![23]
خوابیدن بیوضو
صدای انفجار آمد و سنگرش منهدم شد. وقتی بالای سرش رسیدیم، هرچه صدا زدیم جواب نداد؛ چون سرش پر از ترکش شده و به شهادت رسیده بود. وقتی جیبهایش را بیرون ریختیم، یککاغذ پیدا کردیم که روی آن گناهان هفتهاش را چنین نوشته بود:
شنبه: احساس غرور از گلزدن به طرف مقابل؛
یکشنبه: زودتمامکردن نماز شب؛
دوشنبه: فراموشکردن سجدۀ شکر یومیه؛
سهشنبه: خوابیدن بدون وضو؛
چهارشنبه: بلندخندیدن در جمع؛
پنجشنبه: دیرسلامکردن به فرمانده؛
جمعه: تمامکردن صلواتهای مخصوص جمعه و رضایتدادن به هفتصدتا.
اسمش «حسینی» بود، تازه رفته بود دبیرستان.[24]
٭٭٭
«اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کِتَابِی بِیَمِینِی وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنَانِ بِیَسَارِی وَ حَاسِبْنِی حِساباً یَسِیراً.»[25]
«خدایا! نامۀ عملم را به دست راستم و برگۀ اقامت همیشگی در بهشت را به دست چپم بده و حسابم را آسان گیر!»
روز پنجم: چرایی طهارت
شب معراج
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیَّ یَا مُحَمَّدُ ادْنُ مِنْ صَادٍ؛ فَاغْسِلْ مَسَاجِدَکَ وَ طَهِّرْهَا وَ صَلِّ لِرَبِّکَ؛ فَدَنَا رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} مِنْ صَادٍ وَ هُوَ مَاءٌ یَسِیلُ مِنْ سَاقِ الْعَرْشِ الْأَیْمَنِ؛ فَتَلَقَّى رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} الْمَاءَ بِیَدِهِ الْیُمْنَى؛ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ صَارَ الْوُضُوءُ بِالْیَمِینِ؛ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ اغْسِلْ وَجْهَکَ، فَإِنَّکَ تَنْظُرُ إِلَى عَظَمَتِی؛ ثُمَّ اغْسِلْ ذِرَاعَیْکَ الْیُمْنَى وَ الْیُسْرَى فَإِنَّکَ تَلَقَّى بِیَدَیْکَ کَلَامِی؛ ثُمَّ امْسَحْ رَأْسَکَ بِفَضْلِ مَا بَقِیَ فِی یَدِکَ مِنَ الْمَاءِ وَ رِجْلَیْکَ إِلَى کَعْبَیْکَ؛ فَإِنِّی أُبَارِکُ عَلَیْکَ وَ أُوطِئُکَ مَوْطِئاً لَمْ یَطَأْهُ أَحَدٌ غَیْرُکَ.»[26]
«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: زمانی که در شب معراج به آسمانها رفتم، خداوند؟عز؟ به من فرمود: ای محمد! به «صاد» نزدیک شو و محلهای سجده را با آن بشوی و پاک ساز و برای پروردگارت نماز بخوان! حضرت به «صاد» نزدیک شد و آن، آبی جاری از ساقۀ یمین عرش الهی است. ایشان آب را با دست راست برداشت و به همین دلیل، وضو با دست راست انجام میگردد. سپس خداوند متعال به ایشان فرمود: صورتت را بشوی که تو به عظمت من مینگری! سپس دو دستت را تا آرنج بشوی که تو با دستانت کلامم را میگیری و سپس سر و پاهایت را تا مچ با باقی آب دستانت مسح کن که من به تو برکت میدهم و تو را در مقامی قرار میدهم که هیچ کسی در آن گام ننهاده است.»
سخن حجتالاسلام انصاریان؟حفظ؟
یکى از امتیازات دین اسلام، اهمیت زیادى است که براى طهارت و نظافت قائل شده؛ تا آنجا که نظافت را جزء ایمان قرار داده است: «اَلنِّظافَةُ مِنَ اْلإیمانِ»[27]. در فقه اسلامى، طهارت شرط اساسى نماز و بعضى دیگر از عبادات است و به خاطر اهمیت آن فقها در کتابهاى خود به بحث طهارت پرداختهاند.
بسیارى از مسائل طهارت و نظافت اسلامى که امروز براى ما امرى عادى به نظر مىآید تا یکقرن پیش ناشناخته بود و اروپاییان تا قرن شانزدهم میلادى فرسنگها از نظافت و پاکیزگى به دور بودند. اسلام براى اینکه مسلمانان همیشه نظیف و پاکیزه باشند، طهارت و نظافت را عبادت و مقدمۀ نماز -که روزى پنجبار تکرار مىشود- و طواف به دور خانه خدا قرار داده است.
طهارت اسلامى تنها نظافت ظاهرى بدن و لباس از آلودگىها نیست، بلکه بعضى از آنها مانند وضو، مایۀ نشاط و روشنایى جسم و روح نیز هست و برخى مانند غسل موجب ترمیم آب کاهشیافتۀ بدن نیز خواهد بود.[28]
٭٭٭
کار خود آن است و غیر آن عبث
کن طهارت تا شوى پاک از خبث
هم خبیث و هم حدث نفس بد است
هستى او پیش ره همچون سد است
چون که سد را برگرفتى از میان
دان که کشتى همچو جو آنسو روان
سوى آن دریا رود این جوى تو
بیند آن رو را دو چشم روى تو[29]
رعایت ادب حضور
وجود مقدس اماممجتبى{علیه السلام} وقتی وضو مىگرفت، بندبند بدنش مىلرزید و رنگ مبارکش زرد مىشد؛ چون سبب این حالت را از حضرت مىپرسیدند، مىفرمود: سزاوار است کسى که مىخواهد در پیشگاه حضرت ربّالعرش به بندگى بایستد، رنگش زرد شود و در مفاصلش رعشه افتد! و چون به مسجد مىرفت، وقتى کنار درِ مسجد قرار مىگرفت، سر به جانب آسمان بر مىداشت و مىگفت: «إلٰهی ضَیْفُکَ بِبابِکَ یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاکَ الْمُسیءُ فَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدی بِجَمیلِ ما عِنْدکَ یا کریم»؛ اى خداى من! این مهمان تو است که به درگاه لطف و کرم و مرحمت و محبّتت ایستاده، اى مولاى نیکوکارم! بندهاى تبهکار به نزدت آمده از کردار زشتش به خوبىهایت درگذر اى بزرگوار![30]
٭٭٭
«اللَّهُمَّ لَا تُعْطِنِی کِتَابِی بِشِمَالِی وَ لَا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِی وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّیرَانِ.»[31]
«خدایا! نامۀ اعمالم را به دست چپم نده و آن را زنجیر بر گردنم قرار مده؛ و از پارههای آتش به تو پناه میبرم!»
روز ششم: چرایی طهارت
وضو، ملاک اطاعت و معصیت
«قال أَبو جَعْفَرٍ{علیه السلام}: إِنَّمَا الْوُضُوءُ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یُطِیعُهُ وَ مَنْ یَعْصِیهِ.»[32]
«امامباقر{علیه السلام} فرموده است: وضو حدّى از حدود خداست تا اینکه خداوند بداند چه کسى از او فرمان مىبرد و چه کسى نافرمانیاش مىکند.»
سخن آیتالله شهیدمطهری{رحمة الله علیه}
در قرآن کریم در موارد زیادى کلمات تطهیر و تزکیه و سایر کلماتی که به معنای پاکیزگى و بىآلایشى هستند، استعمال شده است که نقطه مقابلش، کلماتی چون رجس و رجز (به معنای آلایش و پلیدی) است: <وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ>[33]. طهارت و رجس در قرآن مجید اختصاص به امور مادى ندارد، بلکه غالبا در امور معنوى به کار برده شده است. در مورد حکمت بعثت رسول اکرم{صلوات الله علیه} مىفرماید: <وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتٰابَ وَ الْحِکْمَةَ>[34]؛ در باب اخذ صدقات و زکوات از اموال مىفرماید: <خُذْ مِنْ أَمْوٰالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهٰا>[35]؛ در آیۀ وضو مىفرماید: <مٰا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ>[36].
پس تردیدى نیست که نزاهت و پاکیزگى و همچنین پلیدى و آلودگى منحصر به مادیات و جنبههاى جسمانى انسان نیست. همانطور که انسان در ناحیۀ بدن و لباس و محیط زندگى جسمانى ممکن است پاک و پاکیزه یا کثیف و آلوده باشد، در ناحیۀ روح و عواطف و ملکات اخلاقى و در ناحیۀ عقل و فکر و اندیشه نیز ممکن است پاک و پاکیزه یا کثیف و آلوده باشد. دیانت مقدسه اسلام به موجب اعلان و اعلامى که با جمله <وَ یُزَکّیهِمْ> و جملههایى مانند آن کرده و به موجب احکام و دستوراتى که داده، براى پاکیزهکردن بشر در جمیع مظاهر وجودى آمده است و دستورات نورانى اسلام در جمیع این قسمتها مراقبتهایى کرده و چیزى فروگذار ننموده است.[37]
٭٭٭
شستشویى کن و آنگه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
به هواى لب شیرینپسران چند کنى
جوهر روح بیاقوت مذاب آلوده
به طهارت گذران منزل پیرىّ و مکن
خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
پاک و صافى شود از چاه طبیعت بدرآى
که صفایى ندهد آب تراب آلوده[38]
وضو در سرما
آنوقتها که چهارپادارها هم توان بالارفتن از سربالایی امامزاده را نداشتند، وسط چلۀ زمستان محمد (شهید بروجردی) هوس امامزاده داوود{علیه السلام} کرده بود. برای تفریح نمیرفت، میگفت: برای خودسازی لازمه! با بدبختی تا زانو توی برف، رسیدیم بالا؛ کوههای اطراف پوشیده بود از برف، انگشتهای دست و پایمان انگار مال خودمان نبود؛ گوشها و نوک بینیمان یخ زده بود، بخار سفیدِ نفسمان تند وتند از دهانمان بیرون میآمد، دنبال جایی میگشتیم گرم شویم که دیدیم محمد آستینهاش را بالا کشیده و میرود سمت رودخانه؛ همانطور که از سرما میلرزیدیم صدا زدیم: صبر کن گرم شیم با هم میریم؛ نشنید انگار، رفت وضو گرفت و برگشت. امامزاده ساکت بود، گوشهای ایستاد به نماز؛ مثل ما زمینی نبود، با ذکر خدا گرم میشد.[39]
٭٭٭
«اللَّهُمَّ غَشِّنِی بِرَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ عَفْوِکَ... فَقَالَ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْیِی فِیمَا یُرْضِیکَ عَنِّی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ!»[40]
«خدایا! رحمت و برکاتت را بر من بپوشان... خدایا! قدمهای مرا بر صراط استوار ساز در روزی که قدمها بر روی آن میلرزند و تلاشم را در مسیر رضایتت قرار ده، ای صاحب شکوه و بزرگواری!»
[1]. المائده، 6.
[2]. ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص374-376.
[3]. مفتاحالاراده، ص601.
[4]. برگرفته از: من لایحضرهالفقیه، ج1، ص55.
[5]. ثوابالأعمال، ص16 (دعای هنگام شستن دستها در وضو)؛ امامصادق{علیه السلام} فرمود: روزى امیرالمؤمنین{علیه السلام} با محمّدبنحنفیّه نشسته بودند که حضرت فرمود: اى محمّد! ظرف آبى براى من بیاور تا براى نماز وضو بگیرم. محمّد ظرف آبى آورد و امام{علیه السلام} با دست راست آب را بر کف دست چپ ریخت و فرمود:.... .
[6]. این روایت مفصل است و بخشهای آن در روزهای بعدی آمده است.
[7]. الأنفال، 11.
[8]. وسائلالشیعة، ج7، ص170.
[9]. میزانالحکمة، ج13، ص233.
[10]. الاعراف، 17.
[11]. ثمرات حیات، ج3، ص245.
[12]. دیوان سوخته، ص87.
[13]. پیک افتخار 20 (مادر خورشید)، ص21.
[14]. ثوابالأعمال، ص16 (دعای پس از مضمضه).
[15]. عیون أخبارالرضا{علیه السلام}، ج2، ص104.
[16]. وسائلالشیعة، ج3، ص316.
[17]. آدابالصلاة، ص68.
[18]. مثنوى معنوى، ص576.
[19]. ز مهر افروخته، ص34.
[20]. ثوابالأعمال، ص16 (دعای پس از استنشاق و دعای هنگام شستن صورت).
[21]. عیون أخبارالرضا{علیه السلام}، ج2، ص89.
[22]. راه روشن، ج1، ص490.
[23]. دیوان شاهنعمتالله ولی، ص191.
[24]. آخرین نامه، ص74.
[25]. ثوابالأعمال، ص16 (دعای هنگام شستن دست راست).
[26]. وسائلالشیعة، ج1، ص390.
[27]. بحارالأنوار، ج59، ص291؛ «پاکیزگى نشانۀ ایمان است».
[28]. تفسیر و شرح صحیفۀ سجادیه، ج7، ص171.
[29]. انتهانامه، ص305.
[30]. مناقب آلأبیطالب؟عهم؟، ج4، ص14؛ به نقل از: عرفان اسلامی، ج۴، ص۳۳۵.
[31]. ثوابالأعمال، ص16 (دعای هنگام شستن دست چپ).
[32]. الکافی، ج3، ص21.
[33]. المدثر، 5.
[34]. آلعمران، 164؛ «آنان را پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد، و آنان به یقین پیش از این در گمراهی آشکاری بودند».
[35]. التوبه، 103؛ «از اموالشان زکاتی دریافت کن که به سبب آن پاک میکنی، و آنان را رشد و تکامل میدهی».
[36]. المائده، 6؛ «خدا نمیخواهد بر شما تنگی و مشقت قرار دهد، بلکه میخواهد شما را پاک کند».
[37]. مجموعه آثار شهیدمطهری، ج22، ص381.
[38]. دیوان حافظ، غزل 512.
[39]. خودسازی به سبک شهدا، ص64.
[40]. ثوابالأعمال، ص16 (دعای هنگام مسح سر و مسح پاها)؛ آنگاه حضرت علی{علیه السلام} سر بر آورد و به محمّد نگریست و فرمود: اى محمّد! هرکس مانند من چنین وضویی بگیرد و این دعاها را بخواند، خداوند گرامى و بزرگ از هر قطرهاى از قطرات وضویش فرشتهاى بیافریند که او را به پاکى میستاید و او را تسبیح میگوید و بزرگ میدارد؛ و خداوند متعال پاداش کار این فرشته را براى این وضوگیرنده تا روز قیامت مینویسد.