روز هفتم: جایگاه طهارت

طهارت، شمهای از غفران الهی

<یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِری سَبیلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُوراً>[1]

«ای مؤمنان! درحالیکه هوشیاری کامل ندارید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه میگویید، و نیز در حال جنابت، تا غسل کنید، جز هنگامیکه در سفر هستید؛ و اگر بیمار باشید یا مسافر، یا فردی از شما قضای حاجت کرده، یا با زنان آمیزش داشتهاید و آب نیافتید با خاک پاک تیمّم کنید؛ بخشی از صورت و دستهایتان را مسح کنید؛ مسلّماً خداوند همواره گذشتکننده و بسیار آمرزنده است.»

سخن علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}

کلمات «قذارت» و «رجس» قریب المعناى با کلمه (نجاست) است. لکن قذارت در اصل به‏معناى دورى بوده مثلا: (ناقة قذور)، یعنى شترى که، همیشه از گله شتران دورى مى‏کند [و مثال‏هاى دیگر]. بنابراین استعمال قذارت در معناى نجاست در اصل استعمالى مجازى‏ بوده چون نجاست هر چیزى مستلزم آن است که انسان از آن دورى کند. و کلمه (رجز)، گویا اصل در معناى آن، هول و وحشت بوده، پس دلالت آن بر نجاست نیز به استعاره است.

اسلام معناى طهارت‏ و نجاست را معتبر شمرده، و همچنین طهارت‏ و نجاست مادى و معنوى هردو را پذیرفته، بلکه در معارف کلیه و در قوانین مقرره نیز سرایت داده، بعضى قوانین را طاهر، و بعضى را نجس خوانده است.[2]

تو را گفتند جان را ده طهارت

تو تن را مى‏کنى دائم عمارت‏

به باطن حرمتت باید همیشه

که جز خدمت به ظاهر نیست پیشه‏[3]

احترام به کلاس درس

آیتالله بهشتی اصفهانی{رحمة الله علیه} میفرمود: من در آن زمان که نجف بودم هروقت سر درس میرفتم وضو میگرفتم و سر درس باوضو بودم. یکروز حالش را نداشتم که وضو بگیرم همینطور بیوضو سر درس رفتم. اتفاقاً شخصی که معروف به دیوانه بود و لباسهای مندرس و پاره میپوشید گاهی اوقات درس میآمد و همه او را مجنون میدانستند و توجهی به او نداشتند، جلوی مرا گرفت و گفت: آشیخ چرا امروز بیوضو سر درس آمدی؟ من تعجب کردم که ایشان از کجا دانست من امروز بیوضو سر درس آمدهام؟![4]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی وَ طَهِّرْ قَلْبِی وَ أَنْقِ غُسْلِی وَ أَجْرِ عَلَى لِسَانِی ذِکْرَکَ وَ ذِکْرَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ{صلوات الله علیه} وَ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوَّابِینَ وَ مِنَ الْمُتَطَهِّرِین‏.»[5]

«خدایا من و قلبم را پاک گردان و نیکویی غسلم را افزون کن؛ و یادت و ذکر نبیت محمد{صلوات الله علیه} را بر زبانم جاری نما و مرا از توابین و طاهرین قرار ده!»

روز هشتم: جایگاه طهارت

محبوبین درگاه خداوند

<إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین‏>[6]

«یقیناً خداوند آنان را که بسیار توبه میکنند و کسانی که خود را به انواع پاکیها میآرایند دوست دارد.»

سخن میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه}

انسان عاقل باید در حقیقت و ثمرۀ طهارت بیندیشد و هرگاه دانست که سعادت ظاهرى و باطنى در نظافت است، در آیاتى که در این زمینه در کتاب خدا رسیده، تفکر نماید؛ به خصوص در این آیۀ شریفه که مىفرماید: <مٰا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ>[7]؛ و آیۀ شریفۀ <وَ اللّٰهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ>[8] را ضمیمۀ آن بنماید و معناى محبت ذات اقدس حق را تعقل نماید. او باید بداند که ثمرۀ حب و دوستى حضرت پروردگار برداشتن پردهها و حجابها از دل بنده است که در سایۀ این امر آدمى به نور و سعادت دست مىیابد.[9]

٭٭٭

آب گفت آلوده را در من شتاب

گفت آلوده که دارم شرم از آب‏

گفت آب این شرم بى‏من کى رود؟

بى‏من این آلوده زایل کى شود؟

ز آب هر آلوده کاو پنهان شود

الحیاء یمنع الإیمان بود

دل ز پایه حوض تن گلناک شد

تن ز آب حوض دلها پاک شد

گرد پایه‏ حوض دل گرد اى پسر

هان ز پایه‏ حوض تن مى‏کن حذر

بحر تن بر بحر دل بر هم زنان

در میانشان بَرْزَخٌ لا یَبْغِیان[10]

آخرین وضو

قلمهایشان تندتند روی کاغذ حرکت میکرد و برای نوشتن وصیّتنامه هم میخواستند رقابت کنند. چند نفرشان میخندیدند و یک تعداد هم کولهپشتیشان را برداشته بودند و لحظهای در یکجا بند نمیشدند. عباسعلی (شهید اشرف) بین گروهانش ایستاد و ما بلافاصله دورش حلقه زدیم. گفت: باید همه وضو بگیریم! نگاهش را بین نیروها چرخاند. حال و هوایش متفاوت از همیشه بود و مثل قبل به نظر نمیآمد. به همه گفت: به این امید که آخرین وضوی ماست![11]

٭٭٭

«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَ طَهُوراً وَ حِرْزاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ وَ آفَةٍ وَ عَاهَة اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی وَ سَهِّلْ لِی بِهِ أَمْرِی‏.»[12]

«خدایا این غسل را نور و طهارت و نگهبان و شفا از هر درد و مریضی و آفتی و فسادی قرار ده! خداوندا به وسیلۀ آن قلبم را پاک گردان و سینهام را فراخ گردان و کارم را آسان فرما!»

 

 

روز نهم: جایگاه طهارت

طهارت و سؤال در قیامت

«قال رسول الله{صلوات الله علیه}: أوَّلُ ما یُحاسَبُ بهِ العَبدُ طَهُورُه‏.»[13]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} میفرماید: نخستین چیزى که بنده براى آن حسابرسى مى‏شود، طهارت است.»

سخن فیض کاشانی{رحمة الله علیه}

یکى از دانشمندان ما مىگوید: «باید انسان به یاد آورد که تکلیف او به شستن اعضاى ظاهر بدن و پاکیزهکردن آنها به خاطر توجّه مردم به او، و نیز به سبب این است که اعضاى مذکور متصدّى امور دنیوى و آلوده به کدورتهاى پست مادّى است، بنابراین پاکیزهکردن و طهارتدادن دلى که به مقتضاى حدیث: «إِنَّ اللَّهَ؟ج؟ لَا یَنْظُرُ إِلَى صُوَرِکُم‏ وَ لَا إِلَى أَمْوَالِکُمْ وَ لَکِنْ یَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُم‏»[14] محلّ نظر و توجّه حقّ تعالى است ضرورىتر و سزاوارتر مىباشد، بهویژه آنکه دل، مهتر اعضا و جوارح است، و انسان در امورى که وى را از خداوند دور مىکند آن را به کار مىگیرد. بلکه این هشدارى است آشکار و بیانى روشن دراینباره، و انسان باید بداند که از موارد تطهیر اعضا در موقع اشتغال به عبادت خداوند، اقبال به او و روىگردانیدن از دنیا با تمامى قلب و حواسّ است تا او بتواند سعادت اخروى را به دست آورد، چرا که دنیا و آخرت در حکم دو هوو و همشویند و نزدیکشدن به یکى سبب دورى از دیگرى است. از این رو در موقع اشتغال به عبادت و پرداختن به کار آخرت، فرمان طهارت از دنیا داده شده و در وضو به شستن صورت دستور دادهاند زیرا انسان با صورت خود چهرۀ دل را به خداوند متوجّه و به او اقبال مىکند، و بیشتر حواسّ ظاهرى که بزرگترین اسباب برانگیختن انسان به خواستهاى دنیوى است در صورت است. بدین سبب دستور داده شده که صورت را بشویند تا درحالىکه خالى از این آلودگیها باشد به خداوند توجّه کند، و بتواند از این مرتبه فراتر رود، و به تطهیر آنچه در مقایسه با دیگر اعضا رکن اعظم است رو آورد. سپس به شستن دستها دستور داده شده است زیرا بیشتر امور دنیاى پست و شهوات و هوسهاى طبیعى به وسیلۀ آنها انجام مىگردد. پس از آن سر مسح مىشود، چه نیروى تفکّرى که انسان به وسیلۀ آن در صدد رسیدن به مقاصد طبیعى خویش است و حواسّ را بر مىانگیزاند تا به کارهاى دنیوى رو آورد، و از اقبال به امور عالى اخروى مانع مىشود، در سر واقع است. سپس پاها را مسح مىکند، زیرا به وسیلۀ آنهاست که مقاصد خود را دنبال مىکند، و به گونهاى که نسبت به باقى اعضا گفته شده است در راه رفع نیازهاى خود مىکوشد. پس از این وضویش تمام و به او اجازه داده شده که به عبادت بپردازد، و به سوى آن روآورد، و این سعادت را درک کند.[15]

٭٭٭

تن ز سرگین خویش چون خالى کند

پر ز مشک و در اجلالى کند

این پلیدى بدهد و پاکى برد

از یطهرکم تن او بر خورد[16]

ثواب گامهای وضوگرفتن

طلبهاى از ایران جهت تحصیل به سامرا رفت و در یکى از مدارس آن شهر مقیم شد. پس از مدتى خبر فوت پدرش را شنید، از یاران مدرسه سؤال کرد که در این مدرسه مرد خدا کیست؟ به او گفتند: آن شخصى که در کنار حوض مشغول آببرداشتن است مرد خداست. نزد او آمد درحالىکه مشغول پرکردن آفتابه بود.

عرضه داشت: پدرم از دنیا رفته، خواهش مىکنم از درگاه خدا براى او طلب مغفرت کنید؛ آن مرد خدا گفت: وضو ندارم، ولى این قدمهایى که در این مسیر بر مىدارم براى خدا نیّت مىکنم و ثوابش را هدیۀ پدر تو مىکنم.

آن طلبه سخت رنجیده شد، ولى همانشب پدر خویش را در خواب دید که به او گفت: فرزندم! از برکت قدمهایى که آن مرد خدا براى خدا برداشت، من از ثواب آن قدمها در عالم برزخ بهرهمند شدم.[17]

٭٭٭

«الْحَمْدُ لِلَّه‏ الَّذِی جَعَلَ مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ وَ أَحْیَا قَلْبِی بِالْإِیمَانِ اللَّهُمَّ تُبْ عَلَیَّ وَ طَهِّرْنِی- وَ اقْضِ لِی بِالْحُسْنَى وَ أَرِنِی کُلَّ الَّذِی أُحِبُّ وَ افْتَحْ لِی بِالْخَیْرَاتِ مِنْ عِنْدِکَ یَا سَمِیعَ الدُّعَاءِ.»[18]

«سپاس، خدایى را که هر چیز زنده‏اى را از آب، قرار داده است و دلم را به ایمان، زنده کرده است. بار خدایا، بر من ببخش، و پاکم ساز، و به نیکویى سرنوشتم را رقم زن، و هر آنچه را که دوست دارم، به من بنماى و از پیش خود، خیرات را بر من بگشاى، اى شنواى دعا.»

 

روز دهم: جایگاه طهارت

شرط قبولی نماز

«قالَ أَبِوعَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: لَا یَقْبَلُ اللَّهُ الصَّلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ.»[19]

«امام صادق{علیه السلام} میفرمایند: خداوند هیچ نمازی را جز با طهارت نمیپذیرد.»

سخن شهید ثانی{رحمة الله علیه}

«فَکَمَا أَنَّ رَحْمَتَهُ تُطَهِّرُ ذُنُوبَ الْعِبَادِ کَذَلِکَ النَّجَاسَاتُ الظَّاهِرَةُ یُطَهِّرُهَا الْمَاءُ لَا غَیْر»[20]؛ چنانکه به رحمت الهى پاک مىشود نجاسات باطنى و گناهان بندگان، همچنین پاک مىشود به آب، نجاسات ظاهرى ایشان.

«وَ کَمَا أَحْیَا بِهِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْ نَعِیمِ الدُّنْیَا کَذَلِکَ بِرَحْمَتِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَهُ حَیَاةَ الْقُلُوب‏»[21]؛ یعنی چنانکه خداوند عالم گردانیده است حیات ظاهرى نعمتهاى دنیا را به آب، همچنین گردانیده است به فضل و کرم خود، حیات باطنى دلها و عبادات را نیز به آب، که بىتطهیر بدن و لباس از نجاسات، و بىوضو و غسل و یا بدل اینها، مثل تیمّم، هیچ عبادتى واقع نمىشود، یا کامل نیست، چنانکه معلوم است. و اندیشه کن در خلقت آب که حکیم على الاطلاق، به حکمت کاملۀ خود، او را خلق کرده، و به چند صفت او را موصوف کرده، که هر کدام از آن صفات از براى ترتّب فواید آب، دخل عظیم دارد:

یکى صفاى آب است که اگر چرکین و کثیف خلق مىشد، باعث تنفّر طبع مىبود، و صلاحیت وساطت حیات قلب که جوهر لطیف است، نمىداشت. چه، تناسب میان سبب و مسبّب، شرط است.

دوم -رقّت و تنکى است، که اگر غلیظ القوام مىبود مثل عسل، تطهیر چیزها خصوص چیزهاى لزج، به او نمىشد و آب هم محتاج به آب دیگر مىشد، نیز غلظت، مانع مىشد از نفوذکردن در عمق اجسام ثخینه، با وجود احتیاج به نفوذ، و نیز بردن او به جاهاى دور نیز متعسّر، بلکه متعذّر مىشد.

سوم -وفور و بسیارى اوست که اگر با عموم احتیاج خلایق به او، کم مىبود و به زحمت به دست مىآمد، فقرا و ارباب حاجت، در تحصیل او به زحمت مىافتادند، و رنج مىکشیدند. چهارم -پاکبودن، که اگر در اصل خلقت طهارت نمىداشت، تطهیر نجاسات به او نمىشد و بر وجودش فایدۀ تمام مترتّب نمىبود. «وَ طَهِّرْ قَلْبَکَ لِلتَّقْوَى وَ الْیَقِینِ عِنْدَ طَهَارَةِ جَوَارِحِکَ بِالْمَاء»[22]؛ صفت سوم آب است که طهارت باشد، یعنی: پاک گردان دل خود را از آلایش کدورات و اوساخ ذنوب و معاصی، و محلّی و مزیّن کن او را به تقوی و پرهیزگاری، و نیز پاک کن دل خود را از تیرگی ظلمت جهل و شکوک و شبهات، در هنگام پاککردن اعضا و جوارح از کثافات به آب.[23]

٭٭٭

اگر مرد راهى در این جستجو

به امّید دریا نگهدار جو

که عشقَست دریا و معشوق جو

خدا را که خود را درین جو بشو

چو کردى طهارت نماز اندر آى

ز هر در که خواهى به مسجد گراى‏

که مسجد درونهاى پاکان بود

چو آن دل که تخت سلیمان بود[24]

مقدمۀ هر کار

گاهی میدیدم مرتضی (شهید آوینی) موقع مونتاژ میرود وضو میگیرد و بر میگردد. گفتم: «آقا مرتضی! وسواسی شدی؟» گفت: «نه آقا احسان! کارکردن راجع به شهدا حریم خاصی دارد که باید رعایت شود. ماشه دوربین را هم که میخواهی بچکانی باید از قبل مقدمات آن را فراهم کنی». حتی میز کار آقا مرتضی رو به قبله بود.[25]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبِّبْ إِلَیَّ مَا رَضِیتَ لِی، وَ یَسِّرْ لِی مَا أَحْلَلْتَ بِی، وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ.‏»[26]

«پروردگارا! پس بر محمّد و خاندانش، درود فرست و آنچه را برایم بدان خرسندى، محبوبم بدار. آنچه را بر من وارد آورده‏اى، آسان و گوارایم ساز و مرا از آلودگى‏هایى که پیش‏تر انجام داده‏ام، پاک بدار.»

 

روز یازدهم: جایگاه طهارت

پاکی محل عبادت

<وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُود>[27]

«و [به یاد آرید] زمانی که ما خانۀ کعبه را برای همۀ مردم محل دیدار و اجتماع و جایگاه امن قرار دادیم و [گفتیم:] از مقام ابراهیم جایگاه نماز انتخاب کنید! و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانهام را برای طوافکنندگان و معتکفان و اهل رکوع و سجدهگزاران [از هر آلودگی ظاهری و باطنی] پاکیزه بدارید! »

سخن آیتالله شهیدمطهری{رحمة الله علیه}

با اینکه در اسلام، روح عبادت ارتباط و پیوند بنده با خدا و شکستن دیوار غفلت و توجه به خداست اما اسلام به عبادت شکل داده و به شکل آن نیز نهایت اهمیت را داده است. همچنین یکسلسله برنامههاى تربیتى را در لباس عبادت وارد کرده است. سؤال این است که ما با دلمان مىخواهیم پیش خدا برویم و دلمان باید پاک باشد؛ پس چرا باید بدنمان پاک باشد؟ پاسخ این است که اسلام وقتى عبادت را تشریع مىکند، از آنجا که مىخواهد عبادت یکاثر خاصى از نظر تربیتى داشته باشد، چیزى که در تعلیم و تربیت مؤثر است را نیز در لباس عبادت (اعمّ از واجب و مستحب) مىگنجاند؛ مثل مسئلۀ غسل، وضو، دائمالوضوبودن.[28]

 

گر سر تسخیر داری نفس را تسخیر کن

پای آن دیوانه را از هر طرف زنجیر کن

خود یکی ز آیات ربی خویش را تفسیر کن

گر هوای کعبه داری ابتدا تطهیر کن

خانۀ یار است آنجا منزل اغیار نیست[29]

بازگشت به دنیا برای وضوگرفتن

دشمنان به دنبال حضرت عیسی{علیه السلام} افتاده بودند تا ایشان را به شهادت برسانند. حضرت به همراه مادرش در بیابان زندگی میکردند و بیشتر روزها را روزه میگرفتند. روزی حضرت عیسى{علیه السلام} بیرون رفته بود تا چیزی برای خوردن تهیه کند که مادرش در همانحال از دنیا رفت. حضرت عیسی{علیه السلام} وقتى برگشت، قبرى براى مادر کند و او را دفن نمود؛ همان لحظه مادرش را مورد خطاب قرار داد: مادرم! آیا مىخواهى به دنیا برگردى؟ مادر به اذن خدا در جواب گفت: مىخواهم برگردم! پرسید: براى چه؟ جواب داد: براى اینکه مىخواهم در روزهاى بسیار گرم روزه بگیرم و در شبهاى بسیار سرد وضو بسازم.[30]

٭٭٭

«وَ هَبْ لِیَ التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیَانِ، وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا، وَ سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیَتِکَ، وَ رَدِّنِی رِدَاءَ مُعَافَاتِکَ.»[31]

«و مرا از آلودگی گناهان پاک گردان و پلیدی خطاها را از من دور فرما و لباس عافیت خود را بر من بپوشان و ردای سلامتت را بر دوشم افکن!»

روز دوازدهم: جایگاه طهارت

طهارت، کلید ورود به نماز

«قال رَسُولِ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: مِفْتَاحُ الصَّلَاةِ الطَّهُورُ وَ تَحْرِیمُهَا التَّکْبِیرُ وَ تَحْلِیلُهَا التَّسْلِیمُ وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةً بِغَیْرِ طَهُورٍ وَ لَا صَدَقَةً مِنْ غُلُولٍ.»[32]

«رسول گرامی اسلام{صلوات الله علیه} میفرماید: کلید نماز، طهارت است و حریمساختن براى آن با تکبیر؛ و پایاندادن و حلالکردن دیگر کارها، با سلامدادن است؛ خداوند؟عز؟ نماز بدون طهارت و صدقه از مال حرام را نمى‏پذیرد.»

سخن میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه}

مراد از طهور، خالىشدن و پاکگشتن از هر چیزى است که موجب ناپاکیها و کثافات ظاهر و باطن آدمى گردد؛ و نصف دیگر ایمان، عبارت از آراستن نفس به فضایل ظاهرى و باطنى است. به عنوان مثال، ایمان بدن به طهارت بدن به واسطۀ وضو و اجتناب از معاصى و آراستن آن به عطر و اعمال صالحه و نیکوست. همچنین ایمان قلب به طهارت دل به واسطۀ تزکیه و پاکسازى آن از اخلاق رذیله و آراستن آن به تخلق به اخلاق خدایى است. این همه تأکید گویاى این حقیقت است که طهارت قلب به مراتب از طهارت بدن مهمتر است و وقتى طهارت را نصف ایمان دانستیم، مسلماً آنچه که از اهمیت بیشترى برخوردار است (طهارت باطن) را در بر خواهد داشت.[33]

٭٭٭

صفای طلعت دل در گداز تن بسته است

ز آب آینه این شستشو نمیآید

بشوی دست ز جان در حریم عشق درآی

که کس به طوف حرم بیوضو نمیآید[34]

توجه به وضو

شهید سیدمحمدرضا دستواره (قائممقام لشکر محمدرسولالله{صلوات الله علیه}) درباره شهید همت میگفت: حاج همت به نماز اول وقت، دوام وضو، دعا و تعقیبات نماز، قرائت قرآن و توسل به ائمّه اطهار؟عهم؟ توجه فراوانی داشت.[35]

٭٭٭

«یَا رَحْمَانُ... وَفِّقْنِی لِمَا یُرْضِیکَ عَنِّی وَ طَهِّرْنِی‏ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ الذَّنْبِ وَ طَهِّرْ جَسَدِی مِنَ الدَّنَسِ وَ عَیْنِی مِنَ الْخِیَانَةِ وَ صَدْرِی مِنَ الْوَسْوَاسِ وَ الْحَرَج‏.»[36]

«ای بخشنده!... مرا بر امری که مورد رضایت توست، موفق کن و مرا از گناهان پاک ساز و قلبم را از گناه، بدنم را از آلودگی، چشمم را از خیانت، و سینهام را از وسواس و تنگی پاکیزه فرما.»

 

روز سیزدهم: جایگاه طهارت

طهارت، قسمتی از ایمان

«قال رسولُ اللَّه{صلوات الله علیه}: الطَّهُورُ شَطرُ الإیمانِ.»[37]

«حضرت رسول{صلوات الله علیه} میفرمایند: طهارت، جزء ایمان است.»

سخنِ آیتالله عزالدین کاشانی{رحمة الله علیه}

طهارت شرط صحّت نماز است که «لا صَلاةَ اِلاّ بِطَهورٍ»[38]، و چگونه شرط نباشد و حال آن که حقیقت نماز، مواصلت میان خداوند و بنده است و متنجّس و محدث شایستۀ حضرت قدس نباشد؛ و نیز شیطان در هیچوقت بر حال مؤمن چندان غیرت نبرد که در حال نماز و وقت قرب و مناجات او با خداوند تعالى، احزاب خود را در آنوقت بر محاربت و مدافعت او انگیزاند.

مؤمن مصلّى با احزاب ایمانى و جنود رحمانى درصدد مقابله و مقاتلۀ او آید و به سلاح محتاج شود؛ و طهارت که نورى از انوار ایمان و اثرى از آثار شرع است، برای مؤمن به مثابۀ سلاح میباشد. وضو سلاح مؤمن است و چه فضیلتی بیشتر از آنکه درجۀ محبوبى الله تعالى بدان است: <إِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ التَّوّٰابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ>[39],[40]

به تیغ از سر بی مغز آرزو نرود

که بوی باده به یک شستن از کدو نرود

به پیر میکده هر کس ارادتی دارد

به آستان خرابات بی وضو نرود[41]

خوشحالی برای وضو

در بعقوبۀ عراق اسیر بودیم و تعدادمان زیاد بود. چون جزو مفقودین بودیم، هر بلایی سرمان میآوردند و نمیگذاشتند نماز بخوانیم. یکروز ظهر در گرمای تابستان از شیر تانکر آب وضو گرفتم؛ سپس سرم را زیر آب گرفتم و شستم. نگهبانِ بعثی که کمین کرده بود، وضوی مرا دید و با فریاد دوستم را صدا کرد که بیاید. به دوستم گفت: سر او را گلِمالی کن! او به عراقی جواب داد: این کار را نمیکنم! بعثیِ نامرد ضربهای با چوب به دوستم و من زد. بعد دو دستش را داخل گل و لای کرد و آن را روی سر هر دوی ما مالید و با همان وضع به داخل سوله انداخت. او از این کار خیلی خوشحال بود ولی من از اینکه وضو گرفتم، خوشحالتر از او بودم.[42]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا کُلَّهَا أَوَّلَهَا وَ آخِرَهَا صَغِیرَهَا وَ کَبِیرَهَا قَدِیمَهَا وَ حَدِیثَهَا ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا سِرَّهَا وَ عَلَانِیَتَهَا وَ طَهِّرْنَا مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْخَطَایَا کَمَا یُطَهَّرُ الثَّوْبُ الدَّنَسُ بِالْمَاء.»[43]

«خدایا! گناهان ما را از ابتدا تا انتها، کوچک و بزرگ، از قدیم تا جدید، ظاهر و باطن و مخفی و آشکارش را ببخش؛ و ما را از گناهان و خطاها پاک کن؛ همانطور که لباس ناپاک را به وسیله آب پاکیزه میسازند.»

 

روز چهاردهم: جایگاه طهارت

ملاقات روح با حق متعال در خواب

«قالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ{علیه السلام}: لَا یَنَامُ‏ الْمُسْلِمُ‏ وَ هُوَ جُنُبٌ‏ وَ لَا یَنَامُ‏ إِلَّا عَلَى‏ طَهُورٍ فَإِنْ‏ لَمْ‏ یَجِدِ الْمَاءَ فَلْیَتَیَمَّمْ‏ بِالصَّعِیدِ؛ فَإِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ تَرُوحُ إِلَى اللَّهِ؟ج؟ فَیَلْقَاهَا وَ یُبَارِکُ عَلَیْهَا فَإِنْ کَانَ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ جَعَلَهَا فِی مَکْنُونِ رَحْمَتِهِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ بَعَثَ بِهَا مَعَ أُمَنَائِهِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَیَرُدُّهَا فِی جَسَدِهِ.»[44]

«امیرالمؤمنین{علیه السلام} میفرماید: مسلمان در حال جنابت نمى‏خوابد و جز با طهارت به خواب نمى‏رود؛ اگر آب نیابد، با خاک تیمم میکند؛ زیرا روح مؤمن به سوى خداوند؟ج؟ مى‏رود و خدا آن را مى‏پذیرد و برکتش مى‏دهد؛ و چنانچه اجلش رسیده باشد، آن را در پناه رحمت خود قرار مى‏دهد و اگر هنوز اجلش نرسیده باشد، آن را به همراه فرشتگان امین خود مى‏فرستد و آن را به کالبدش بر مى‏گردانند.»

سخن آیتالله شجاعی{رحمة الله علیه}

اگر صاحبان ایمان به هنگام خواب با طهارت باشند، روحشان در عروج به سوی عوالم عالیه خواهد بود. در مجموع، روح انسان در حال طهارت (چه در بیداری و چه در خواب) نورانیت خاصی مییابد و در صعود الی الله واجد صلاحیت میگردد؛ و به عکس، در حال فقدان طهارت، روح انسان دارای تیرگی خاصی میشود که مانع از صعود روح به سوی حضرت حق است.[45]

ارباب معرفت را به دقت و تأمل در دو جملۀ «فَإِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ تَرُوحُ إِلَى اللَّهِ؟ج؟ فَیَلْقَاهَا وَ یُبَارِکُ عَلَیْهَا» و «بَعَثَ بِهَا مَعَ أُمَنَائِهِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَیَرُدُّهَا فِی جَسَدِهِ» توصیه میکنم. جملۀ اول به سالکان تذکر میدهد که باید هنگام خوابیدن در حال طهارت باشند؛ زیرا روح مؤمن در وقت خواب به حضرت معبود روی میآورد و باید صلاحیت لازم را داشته باشد؛ و هشدار جملۀ دوم این است که سالکان باید از خوابیدن بدون طهارت بترسند؛ از اینکه روح آنان در معرض بعضی دخالتها و لطمات شیطانی قرار گیرد؛ لذا باید در حال طهارت بخوابد تا روحش تحت حفظ خدای متعال باشد.[46]

٭٭٭

نماز عشق و ولا را به قبله گاه قدم

نخست شرط طهارت بود ز لوث حدث

به صیدگاه شه عشق عرضه ده خود را

که لطف او نکند فرق از سمین تا غث[47]

حفاظت فرشتگان

علی اکبر (شهید ادهم) بیوضو از در بیرون نمیرفت. میگفت: وقتی آدم با وضو بیرون برود، خداوند؟ج؟ فرشتههایی را مأمور حفاظت از او میکند تا به منزل برگردد. نمازش همیشه سر وقت و به جماعت بود؛ حتی اگر در جاده وقت نماز میرسید و روحانی نبود.[48]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی وَ جَوَارِحِی وَ عِظَامِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ مُخِّی وَ عَصَبِی وَ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی وَ اجْعَلْهُ لِی شَاهِداً یَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی‏.»[49]

«خداوندا! قلب و جوارح و استخوان و گوشت و خون و مو و پوست و مغز و اعصاب و آنچه زمین از من میکاهد را پاک کن؛ و آن را برای روز فقر و پریشانیام قرار بده!»

 

[1]. النساء، 43.

 

[2]. با علامه در المیزان، ج‏2، ص699.

 

[3]. الهىنامه (عطار)، ص137.

 

[4]. داستانهایی از مردان خدا، ص19؛ آیتالله مجتبی بهشتی اصفهانی{رحمة الله علیه} از عالمان طراز اول شهر اصفهان بود که سالها در حوزههای نجف و قم به تحصیل و نیز در شهر اصفهان به تدریس دروس خارج پرداخته بود.

 

[5]. الفقه المنسوب إلىالإمامالرضا{علیه السلام}، ص175 (دعای پس از غسل جمعه).

 

[6]. البقرة، 222.

 

[7]. المائده، 6؛ «خدا نخواسته براى شما (در دین) هیچگونه سختى و دشوارى قرار دهد و لکن مىخواهد تا شما را پاکیزه گرداند».

 

[8]. التوبه، 108.

 

[9]. اسرارالصلاة، ص9.

 

[10]. مثنوى معنوى، ص210.

 

[11]. فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص450.

 

[12]. مصباحالمتهجد، ج‏2، ص718 (دعای هنگام غسل زیارت).

 

[13]. میزانالحکمة، ج‏6، ص496.

 

[14]. الأمالی (للطوسی)، ص536، حدیث اباذر.

 

[15]. راه روشن،ج1 ص489.

 

[16]. مثنوی معنوی، ص646.

 

[17]. عرفان اسلامی، ج۳، ص۶۰.

 

[18]. من لایحضرهالفقیه، ج‏1، ص43.

 

[19]. دعائمالإسلام، ج‏1، ص100.

 

[20]. بحارالأنوار، ج‏77، ص340.

 

[21]. همان.

 

[22]. همان.

 

[23]. مصباحالشریعة و مفتاحالحقیقة (شرح شهید ثانی{رحمة الله علیه})، ص88.

 

[24]. شرحالکنوز و بحرالرموز، ص149.

 

[25]. لالهای در فکه، ص7.

 

[26]. الصحیفةالسجادیة، ص76.

 

[27]. البقرة، 125.

 

[28]. مجموعه آثار شهیدمطهری، ج22، ص800.

 

[29]. دیوان سوخته، ص85.

 

[30]. جهاد با نفس، ج۱، ص۱۳۲.

 

[31]. الصحیفةالسجادیة، ص226.

 

[32]. وسائلالشیعة، ج‏1، ص397.

 

[33]. اسرارالصلاة، ص9.

 

[34]. دیوان صائب تبریزی، غزل 4011.

 

[35]. خورشید خیبر، ص15.

 

[36]. جمالالأسبوع، ص306.

 

[37]. میزانالحکمة، ج‏6، ص496.

 

[38]. المحاسن، ج‏1، ص78.

 

[39]. البقره، 222.

 

[40]. مصباحالهدایة و مفتاحالکفایة، ص289؛ عزالدین محمود کاشانی از دانشمندان، عارفان و شاعران بزرگ قرن هشتم هجری قمری بود که در علوم متداول دوران خود خصوصاً ادبیات، فلسفه، عرفان، کلام و حدیث مهارت داشتهاست وی از شاگردان و مریدان نورالدین عبدالصمد بن علی اصفهانی نطنزی (ملقب به شیخ عبدالصمد) و ظهیرالدین عبدالرحمن بن نجیب الدین علی بزغش شیرازی بود.

 

[41]. دیوان صائب تبریزی، غزل 3968.

 

[42]. قصه نماز آزادگان، ص226 (راوی: نوروزعلی کریمی).

 

[43]. البلد الأمین، ص368.

 

[44]. وسائلالشیعة، ج‏1، ص379.

 

[45]. مقالات، ج3، ص102.

 

[46]. مقالات، ج3، ص101.

 

[47]. دیوان اشعار جامی، واسطة العقد، غزل 132.

 

[48]. فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص398.

 

[49]. کاملالزیارات، ص226.

 

فهرست مطالب