روز بیست و یکم: مراتب طهارت

تجدید توبه

«قالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: مَن جَدَّدَ وُضوءَهُ لِغَیرِ حَدَثٍ جَدَّدَ اللَّهُ تَوبَتَهُ مِن غَیرِ استِغفار.»[1]

«امام صادق{علیه السلام} میفرماید: هرکه بدون سرزدن حَدَث وضویش را تجدید کند، خداوند توبۀ او را بى ‏آنکه استغفار کند، تجدید گرداند.»

سخن امامخمینی{رحمة الله علیه}

بر سالک إلى اللّه لازم است که در وقت تطهیر از ارجاس صوریّه، از امّهات رذایل و ارجاس باطنیّۀ شیطانیّه خود را تطهیر کند و با آب رحمت حقّ و ارتیاض شرعى، مدینۀ فاضله را شستشو دهد و تصفیۀ قلب -که محلّ تجلّى حقّ است- نماید؛ و خلع نعلین حبّ جاه و شرف نماید تا لایق دخول در وادى مقدّس «اَیمن» گردد و قابل تجلّى ربّ شود.

تا تطهیر از ارجاس خبیثه حاصل نیاید، تطهیر از احداث ممکن نشود؛ زیرا تطهیر ظاهر مقدّمۀ تطهیر باطن است. تا تقواى تامّ ملکى دنیایى بر وفق دستور شریعت مطهّره حاصل نشود، تقواى قلبى رخ ندهد و تا تقواى قلبى حاصل نشود، تقواى روحى سرّى حقیقى پیدا نشود.[2]

٭٭٭

الهى ز عصیان مرا پاک کن!

در اعمال شایسته چالاک کن!‏

شراب طهورى به کامم رسان

سراپاى جان را طربناک کن‏‏!

بگریان مرا در غم آخرت

از این درد آهم بر افلاک کن‏!

ز خوفت به خون دلم ده وضو

ز احداث باطن دلم پاک کن‏!

بریزان ز من اشک تا هست اشک

چو آبم نماند مرا خاک کن‏!

و قلبى ففَرِّغهُ عمّا سِواک

دهانم «بذکراک» مسواک کن!‏[3]

وضو در مسابقات ورزشی

با شهید ابراهیم هادی از ورزش صحبت میکردیم. میگفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی میرفتم، همیشه باوضو بودم و قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم. پرسیدیم: چه نمازی؟ گفت: دو رکعت نماز مستحبی؛ از خدا میخواستم یکوقت در مسابقه حال کسی را نگیرم![4]

٭٭٭

«یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ اغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً تُطَهِّرُ بِهَا قَلْبِی وَ تَشْرَحُ بِهَا صَدْرِی وَ تُنَوِّرُ بِهَا بَصَرِی وَ تَجْلُو بِهَا الْعَمَى عَنْ قَلْبِی وَ تُوجِبُ لِی بِهَا رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین‏.»[5]

«اى رحمتگستر! اى مهربان! مرا چنان بیامرز که به واسطۀ آمرزشت دلم را پاکیزه گردانى و قلبم را گشوده و دیدهام را روشن گردانى؛ و نابینایى را از دلم برکنار زنى و خشنودىات و بهشت را براى من بایسته کنى؛ اى مهربانترین مهربانان!»

 

روز بیست و دوم: مراتب طهارت

کفاره گناهان

«قَالَ النَّبِیُّ{صلوات الله علیه} إِنَّ الْوُضُوءَ یُکَفِّرُ مَا قَبْلَهُ.»[6]

«حضرت رسول{صلوات الله علیه} میفرماید: همانا وضو (گناهان) ماقبلش را میپوشاند.»

سخن ملااحمد نراقی{رحمة الله علیه}

از جملۀ آداب باطنیّۀ طهارت از نجاسات و ازالۀ آنها در وقت قضاى حاجت در بیتالخلا آن است که به فکر پستى خود و اندرون پر از کثافات خود افتد و نقص و قصور خود را به نظر آورد؛ و تصوّر خود را کند که چگونه اندرون او آکنده از قاذورات و خود حامل نجاسات است؛ و چون به فراغت از قضاى حاجت به استراحت افتد و سبکبار گردد، اخلاق ذمیمه را یاد آورد که نجاسات باطنیّه و در باطن او مجتمع گشتهاند. اگر از خود دور کند، از آنها فارغ شود و نفس او به استراحت مىافتد و دل او از چرکینى آنها مطمئن مىشود و لایق وقوف بساط خدمت مىگردد؛ و اهلیّت وصول به حرم قرب ربّ العزّة را به هم مىرساند.[7]

٭٭٭

تن تو جامهٔ جانست ای دوست

ولی وقتی که پاکیزه است نیکوست

غبار جامهٔ تن شوخ و چرکست

و لیکن شوخ جان از کفر و شرکست

لباس تن به آب جوی میشوی

طهور جان ز آب علم و دین جوی

ز خشم و کینه و از شهوت و آز

درونت پاک کن آنگه وضو ساز[8]

جمعکردن ثواب

شهید طهرانیمقدم دائمالوضو بود. موقع اذان خیلیها میرفتند وضو بگیرند ولی او اذان و اقامهاش را میگفت و نمازش را شروع میکرد؛ میگفت: حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روی آن راه برود؟![9]

٭٭٭

«اللَّهُم‏... فَلَا تَجْعَلْنِی مِنْ أَهْوَنِ الدَّاعِینَ لَکَ وَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ وَ اسْتَجِبْ لِی کَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُمْ بِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ فَطَهِّرْنِی بِتَطْهِیرِکَ وَ تَقَبَّلْ صَلَاتِی وَ دُعَائِی بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ طَیِّبْ بَقِیَّةَ حَیَاتِی وَ طَیِّبْ وَفَاتِی.»[10]

«پروردگارا!... مرا از فروترین مشتاقانت قرار مده و به حقی که آنان بر تو دارند، همانگونه که آنها را اجابت کردى، مرا نیز اجابت کن! و مرا با پاکیزگیات پاک کن و نماز و دعاهایم را بپذیر و باقیماندۀ زندگى‏ام را پاکیزه بگردان و مُردنم را نیز پاکیزه قرار ده!»

 

روز بیست و سوم: مراتب طهارت

طهارت از عیوب و گناهان

«قالَ اَمیرُالمُومِنین{علیه السلام}: إِنْ کُنْتُمْ لَا مَحَالَةَ مُتَطَهِّرِینَ فَتَطَهَّرُوا مِنْ دَنَسِ الْعُیُوبِ وَ الذُّنُوب.»‏[11]

«حضرت علی{علیه السلام} میفرماید: اگر به راستى جویاى پاکى هستید، خود را از پستى عیوب و گناهان پاک کنید!»

سخن آیتالله بهاءالدینی{رحمة الله علیه}

شاید طهارت از عیوب نفس، بیش از طهارت از احداث اهمیت دارد؛ طهارت از احداث به وسیلۀ غسل و وضو حاصل میشود ولی طهارت از عیوب نفس خیلی مشکل است. قذارتهای نفسانی گاهی پنجاهسال در نفس انسان وجود دارد. پس طهارت نفس نه تنها مشکل است، بلکه سالها مجاهدت لازم دارد تا نفوس از رذایل اخلاقی طهارت پیدا کند و حقیقت طهارت همین است. اگر این طهارت پیدا شد، انسان ساخته میشود؛ انسانی میشود که مرضیّ خداست.[12]

٭٭٭

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف

تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد

نظر پاک توان در رخ جانان دیدن

که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد[13]

تأکید همیشگی بر دوام وضو

همسر شهید داریوش دهداری درباره او میگوید: یکی از کارهایی که هیچوقت فراموش نمیکرد و دیگران را نیز تشویق به انجام آن میکرد، دوام وضو بود. همیشه به من میگفت: سعی کن هرجا میروی و هر کاری میخواهی انجام دهی، وضو بگیری! همیشه دائمالوضو باش و تا زنده هستی این کار را فراموش نکن![14]

٭٭٭

«إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلَّا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتَ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْک‏.»[15]

«خداى من! براى من توانى نیست تا به وسیلۀ آن از نافرمانى‏ات بیرون رَوم، مگر آن‏گاه که براى محبّتت مرا بیدار کردى و آنگونه که خواستى باشم، شدم؛ پس تو را شکر مى‏گویم؛ براى اینکه مرا در کَرَمت داخل کردى و دلم را از چرکهاى غفلت از خودت پاک نمودی.»

روز بیست و چهارم: مراتب طهارت

آمرزش خطاها

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: أَ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ الذُّنُوبَ وَ الْخَطَایَا؟ إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عِنْدَ الْمَکَارِهِ وَ انْتِظَارُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ.»[16]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: آیا شما را به چیزى راهنمایى نکنم که خطاها را مى‏پوشاند و بر نیکیها مى‏افزاید؟ گرفتن وضوى کامل در سختیها و انتظار نماز پس از نماز.»

سخن آیتالله مکارم شیرازی؟حفظ؟

با وضوى ظاهرى و فقهى ظاهر انسان تطهیر مىشود، گرچه در تطهیر باطنى نیز مؤثر است؛ حتی اگر نگوییم: اصل تشریع طهارت ثلاث (وضو، تیمم و غسل) براى تطهیر باطنى است؛ چنانکه در ذیل آیه شریفه فرمود: <مٰا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ>[17].

اما وضوى باطنی -چنانکه برخى از عارفان گفتهاند- عبارت است از پاککردن نفس از رذایل اخلاقى و برنامههاى پست و فرومایه و پاککردن عقل از افکار هلاککننده و آنچه باعث گمراهى و گمراهکردن است؛ و نیز عبارت است از پاککردن سرّ درون از نظر به اغیار و پاککردن تمام اعضا از کارهایى که عقلاً و شرعاً ناپسند است.

با این هر دو وضو (ظاهرى و باطنى) مصداق روایت پیامبر گرامى{صلوات الله علیه} «الْوُضُوءُ عَلَى‏ الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورِ»[18] تحقق مىیابد؛ چون در این صورت، صفاى ظاهر و باطن با هم در مىآمیزد و نور شرع در وضوى فقهى با نور بصیرت -که نشئتگرفته از وضوى باطنی یعنى توجه و عمل خالص است- الفت برقرار کرده و سبب ثبات و استقامت سالک در دنیا و آخرت میشوند: <یُثَبِّتُ اللّٰهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثّٰابِتِ فِی الْحَیٰاةِ الدُّنْیٰا وَ فِی الْآخِرَةِ>[19].

٭٭٭

خستگان را چو طلب باشد و قوّت نبود

گر تو بیداد کنى شرط مروّت نبود

خیره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق

تیره آن دل که درو شمع محبّت نبود

چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است

نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود[20]

وضو در نیمههای شب

این آرامش محمدرفیع (شهید شیخزاده) از شبزندهداریاش بود. زمانی که سکوت شب، زمین را غرق میکرد، سنگینی خواب شیرینِ نیمهشب را از چشمانش میزدود و وضویش را تجدید میکرد و در پیشگاه رب جلیل زانو میزد.[21]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ طَهِّرْ لِسَانِی مِنَ الْکَذِبِ وَ قَلْبِی مِنَ النِّفَاقِ وَ عَمَلِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ بَصَرِی مِنَ الْخِیَانَةِ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ <خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ>[22][23]

«خدایا زبانم را از دروغ، قلبم را از نفاق، عملم را از ریا و دیدگانم را از خیانت پاک گردان! همانا تو نسبت به خیانت چشمها و آنچه سینهها مخفی میکند، آگاه هستی.»

 

روز بیست و پنجم: مراتب طهارت

بخشش گناهان اعضا

«قالَ رَسولُ الله{صلوات الله علیه}: مَنْ قَامَ إِلَى الْوُضُوءِ یَرَاهُ حَقّاً عَلَیْهِ فَمَضْمَضَ فَاهُ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ مِنْ أَوَّلِ قَطْرَةٍ مِنْ طَهُورِهِ؛ فَإِذَا غَسَلَ وَجْهَهُ فَمِثْلُ ذَلِکَ وَ إِذَا غَسَلَ یَدَیْهِ فَمِثْلُ ذَلِکَ فَإِنْ جَلَسَ جَلَسَ سَالِماً وَ إِنْ صَلَّى تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ.»[24]

«رسول خدا{صلوات الله علیه} میفرماید: کسی که برای گرفتن وضو برخاست و آن را تکلیفی بر خود دانست، زمانی که آب را در دهان میچرخاند، با اولین قطره آب، تمام گناهانش بخشیده میشود؛ وقتی صورت و دستانش را میشوید نیز گناهانش بخشیده شود؛ در این صورت با سلامتی مینشیند و اگر با آن وضو نماز بخواند، خداوند متعال؟ج؟ از او قبول میفرماید.»

سخن امامخمینی{رحمة الله علیه}

اوّلین مراتب قذارات، قذارات آلات و قواى ظاهریّۀ نفس به لوث معاصى و قذارات نافرمانى حضرت ولىّالنّعم است. این دام صورى ظاهرى ابلیس است و انسان تا در این دام مبتلاست، از فیض محضر و حصول قرب الهى محروم است. کسى گمان نکند که بدون تطهیر ظاهر مملکت انسانیّت مىتوان به مقام حقیقت انسانیّت نایل شد یا مىتوان تطهیر باطن قلب نمود. این از حیلههاى بزرگ ابلیس است؛ زیرا کدورات و ظلمتهاى قلبى با معاصی -که غلبۀ طبیعت بر روحانیّت است- افزوده مىشود و تا سالک مملکت ظاهر را فتح نکند، از فتوحات باطنیّه -که مقصد بزرگ است- به کلّى محروم است و راهى به سعادت براى او گشوده نگردد. پس یکى از موانع بزرگ این سلوک، قذارات معاصى است که با آب پاک و پاکیزۀ توبۀ نصوح باید آن را تطهیر کرد.[25]

اگر چه دولت بیدار گلشن است بهار

برای مردم بیدرد، پرده خوابی است

ز فکر ساقی و ساغر، حباب آسوده است

هوا بر تنک ظرف، باده نابی است

به کیش ما که وضو دست شستن از جان است

ز خویش هر که تهی گشته است، محرابی است[26]

شیردادن با وضو

شیخجعفر شوشتری{رحمة الله علیه} از نظر علم و عمل به مقامات عالیه رسید و نفوذ او در مردم به وقت نصیحت، نفوذی عجیب بود. از مادرش پرسیدند: به داشتن چنین فرزندی دلخوشی؟ گفت: نه! پرسیدند: چرا؟ گفت: من برای یکبار در مدت دوسال او را بدون وضو و طهارت شیر ندادم و در آغوش نگرفتم؛ آرزویم این بود که او، امامصادق{علیه السلام} شود ولی جعفر شوشتری شد![27]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی وَ طَهِّرْ قَلْبِی وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ أَجْرِ عَلَى لِسَانِی مِدْحَتَکَ وَ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی طَهُوراً وَ شِفَاءً وَ نُوراً إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.»[28]

«خدایا مرا پاک کن و دلم را پاک گردان و سینه‏ام را بگشا و مدح و ثناى خودت را بر زبانم جارى‏ ساز! خدایا این غسل را برایم پاککننده و شفابخش و نور قرار ده که همانا تو بر هرچیز توانایی!»

 

روز بیست و ششم: مراتب طهارت

خواب با طهارت

«قال رَسُولُ اللَّهِ‏{صلوات الله علیه}: طَهِّرُوا هَذِهِ الْأَجْسَادَ طَهَّرَکُمُ اللَّهُ؛ فَلَیْسَ مِنْ عَبْدٍ یَبِیتُ طَاهِراً إِلَّا بَاتَ مَعَهُ مَلَکٌ فِی شِعَارِهِ لَا یَنْقَلِبُ سَاعَةً مِنْ لَیْلٍ یَسْأَلُ اللَّهَ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ.»[29]

«رسول خدا{صلوات الله علیه} میفرماید: این بدن‏ها را پاکیزه سازید که خداوند شما را پاکیزه مى‏گرداند؛ زیرا هیچ بنده‏اى نیست که شب با بدنى پاکیزه بخوابد، مگر اینکه فرشته‏اى در میان جامۀ او با وى مى‏خوابد و هیچ ساعتى در شب از این پهلو به آن پهلو نمى‏چرخد مگر اینکه هرچه از امور دنیوی و اخروی از خداوند بخواهد، به او عطا میشود.»

سخن ملااحمد نراقی{رحمة الله علیه}

از جملۀ آداب باطنیّۀ طهارت از حدث این است که انسان بداند امر به طهارات ثلاث به جهت عبادات و مناجات خالق یگانه است. اینکه امر به شستن این اعضا شده بدان سبب است که اینها مباشر امور دنیویّه بوده و در کدورات طبیعت فرو رفتهاند و به همین خاطر، از اهلیّت خدمت در محضر خداوند بیرون رفتهاند؛ پس به شستن آنها امر شد تا از این کدورات پاک شوند.

بعد از آن تأمّل کند که بیشک، تا دل خود را از علایق خسیسۀ دنیویّه و اخلاق ذمیمه پاک نگرداند و عازم بازگشت به سوی خدا نباشد، محض شستن، آنها را از چرکین دنیا و کثافات جسمانیّه، پاک و مطهّر نمىسازد. پس باید در وقت وضو و غسل دل او نیز از صفات رذیله و شهوات خبیثه پاک شود و جازم باشد بر اینکه اعضاى خود را از شهوات دنیا بازگیرد تا نورانیّت و صفاى آنها در تطهیر همۀ اعضا سرایت نماید.

اینکه در وضو ابتدا امر به شستن صورت شد، از آن جهت است که اکثر حواسّ ظاهره و اعظم اسباب مطالب دنیویّه را در آنجا قرار دادهاند. بعد از آن، تکلیف به شستن دستها شد؛ زیرا آدمى معظم امور دنیویّه را به آنها مباشر مىگردد. سپس امر به مسح سر شد که منبع اکثر خیالات فاسده است و در آخر، امر به مسح پاها شد که واسطۀ بسیارى از مطالب دنیویّه هستند.[30]

٭٭٭

پاک باش و بى‏وضو یکدم مباش!

جز که با پاکان دمى همدم مباش!‏

دنیى دون گر نماند گو ممان!

پیرزن گر مُرد در ماتم مباش‏!

پند رندان گوش کن گر عارفى

جام مى را نوش کن بى‏جم مباش!‏‏

هرکسى در عشق او جان مى‏دهد

جان فدا کن کمتر از هر کم مباش!‏‏[31]

طهارت در خط مقدم

در یک عملیات در موقعیتی که خواستیم از خاکریز خود جدا شویم و به سمت دشمن یورش ببریم، فرمانده ما -که بعدا شهید شد- گفت: هرکس وضو ندارد، همینجا با خاک تیمم کند؛ چون کار ما مثل نماز است و وضوداشتن مهم است؛ این مطلب که در ابتدای دفاع مقدس برای من اتفاق افتاد، درسی فراموشناشدنی بود و همیشه اطرافیانم را به دائمالوضوبودن ترغیب میکردم.[32]

 

«اللَّهُمَّ إِنَّنِی مَا أُسَلِّمُ نَفْسِی إِلَى‏ الْمَاءِ وَ لَا إِلَى الْهَوَاءِ وَ لَا إِلَى غَیْرِکَ مِنْ سَائِرِ الْأَشْیَاءِ وَ إِنَّمَا أُسَلِّمُهَا إِلَیْکَ وَ إِلَى مَحَلِّ عِنَایَتِکَ بِهَا وَ حِفْظِکَ لَهَا عِنْدَ الْإِنْشَاءِ وَ شُمُولِکَ لَهَا بِالنَّعْمَاءِ فَیَا مَنْ یَجْعَلُ الشِّفَاءَ فِیمَا یَشَاءُ مِنَ الْأَشْیَاءِ اجْعَلْ شِفَائِی مِنْ کُلِّ دَاءٍ فِی اغْتِسَالِی بِهَذَا الْمَاءِ وَ امْلَأْهُ مِنَ الدَّوَاءِ وَ الشِّفَاءِ وَ اجْعَلْهُ سَبَباً لِطُولِ الْبَقَاءِ وَ إِجَابَةِ الدُّعَاءِ وَ دَفْعِ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ الِابْتِلَاءِ وَ النَّصْرِ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ طَهِّرْنِی بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْعُیُوبِ وَ وَفِّقْنِی بِهِ لِأَدَاءِ الْوَاجِبِ وَ الْمَنْدُوبِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین‏.»[33]

«خدایا! من خودم را به آب و هوا و چیز دیگرى جز وجود مقدّست نمى‏سپارم و خودم را تنها به تو و توجّه و نگهبانى‏ات -آنگاه که مرا آفریدى- و به نعمت‏هایت -که مرا در خود پوشانده است- وامى‏گذارم؛ پس ای کسی که درمان را در هرچه خود مى‏خواهى، قرار مى‏دهى! درمان هر درد مرا در غسلکردنم به این آب قرار ده و آن را از دارو و درمان پر کن و مایۀ طول عمر و پذیرفتهشدن دعا و نیاز به درگاه خود و برطرفکردن هرگونه گرفتارى و ناراحتى و سبب پیروزى بر دشمنان قرار ده! و به وسیلۀ آن از گناهان و عیب‏ها پاکم کن و به انجام واجبات و مستحبّات موفّقم گردان! به حقّ رحمتت، اى مهربان‏ترین مهربانان!»

 

روز بیست و هفتم: مراتب طهارت

استجابت دعا

«قَالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}:‏ مَنْ‏ تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ‏ الْوُضُوءَ ثُمَ‏ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فَأَتَمَّ رُکُوعَهَا وَ سُجُودَهَا ثُمَّ جَلَسَ فَأَثْنَى عَلَى اللَّهِ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اللَّهِ{صلوات الله علیه} ثُمَّ سَأَلَ اللَّهَ حَاجَتَهُ فَقَدْ طَلَبَ الْخَیْرَ فِی مَظَانِّهِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَیْرَ فِی مَظَانِّهِ لَمْ یَخِبْ‏.»[34]

«امامصادق{علیه السلام} فرمود: هرکس وضوی نیکو بگیرد؛ سپس دو رکعت‏ نماز با رکوع و سجده نیکو بخواند و بنشیند و ثنای الهی را به جا آورد؛ و بر پیامبر خدا درود فرستد و حاجتش را بخواهد، درخواست خیرش را از محل خود طلب کرده و چنین کسی ضرر نمیکند.»

سخن سیدحیدر آملی{رحمة الله علیه}

عارف بیداردل، سیدحیدر آملى{رحمة الله علیه}، غسل را به سه کیفیت ترسیم کرده:

غسل بر طریق آنان که جز به ظاهر قواعد نمىنگرند؛

غسل بر طریق آگاهان؛

غسل بر طریق حقیقتبینان.

اما غسل اهل شریعت، مشتمل بر واجبات و مستحبات و محرمات و مکروهات است که شرح هریک مفصل است. مقصود اصلى از غسل، غسلى است که انسان را جهت انجام اعمال واجبه، طاهر مىکند. در چنین غسلى باید نیت کرد؛ سپس باید ترتیب فقهى غسل که سر و گردن و طرف راست و طرف چپ بدن است را در شستشو مراعات نمود.

اما غسل آگاهان و اهل طریقت (یعنى آنان که به معنویتِ مسائل نظر دارند)، طهارت آنان پس از غسل ظاهرى، طهارت از جنابت حقیقى است و آن جنابت، محصول عشق غلط به دنیاست. غسل و طهارت از این جنابت به ترک دنیا و ما فیهاست؛ به طورى که به اندازۀ یک مو تعلقى در انسان نسبت به دنیا نماند.

اما غسل اهل حقیقت، طهارت از جنابت حقیقى است که عبارت از مشاهدۀ غیر است مطلقاً.[35]

٭٭٭

تا نسازی چشم را از خاک پایش توتیا

کی توانی شد به چشم خویشتن بینای او

غسل ناکرده مرو تر دامن آنجا زینهار

زانکه نتوان کرد الا پاک دامن رای او

غسل کن اول به آب دیدهٔ من هفت بار

تا طهارت کرده گردی گرد هفت اعضای او[36]

تأثیر طهارت بر منبر

آیتالله سیّدان؟حفظ؟ نقل میکند: پنجاهسال قبل وقتی برای تبلیغ و منبر به تهران رفتم، در نظرم بود که منبرم مفید، مؤثر، حکیمانه، متناسب با مقتضای حال پیر، جوان، دانشجو و... باشد. از طرفی، آن منبر مطالعۀ خاص لازم نداشته باشد. عصر جمعه به مسجد ارک رفتم؛ تنها یکنفر حضور داشت؛ دو رکعت نماز امامزمان؟عج؟ خواندم بعد، گفتم: آقا جان! میخواهم منبرم مفید باشد. در آنوقت، من و شیخ علیاصغر مروارید با هم در قُلهک منبر میرفتیم. چند روز بعد پای منبر نشسته بودم و استکان چای دستم بود که شخصی میانسال، عبا بر دوش و عرقچین بر سر کنار من نشست و گفت: آقای سیّدان! دوست داری منبرت مفید، مؤثر، حکیمانه و متناسب باشد و بیمطالعه؟! گفتم: بفرمایید! (خیلی بیاعتنا، اصلاً توجه نداشتم که همین خواسته را از امامزمان؟عج؟ داشتم)، گفت: پنجچیز را رعایت کن: اول: سعی کن نیم یا یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار باشی؛ دوم: همیشه باوضو باش! سوم: سعی کن کم حرف بزنی؛ چهارم: کم بخور! و پنجم: کم معاشرت کن! آن روز منبر رفتم و پس از جلسه بیرون آمدیم. چند نفر بلند شدند و آن شخص نیز بلند شد. هنگام خروج از مسجد یادم آمد که عجب! آنچه این شخص گفت، همان چیزهایی بود که من درخواست کرده بودم. گفتم: چه فرمودید؟ وی با دستش اشاره به مسجد کرد و گفت: اگر آن کار را نکرده بودی، به ما نمیگفتند که اینها را به تو بگویم! من هم در فکر منبر بعدی بودم که دیر نشود و لذا توجه زیادی به حرفهای او نکردم. بیستوپنج شب آنجا منبر رفتم ولی دیگر او را ندیدم. من مطمئن هستم که او از طرف امامزمان؟عج؟ این مطلب را مطرح کرد. یکهفته این دستورالعمل را انجام دادم. به خاطر دارم که در جلسهای که آیتالله سیداحمد خوانساری{رحمة الله علیه} حضور داشت، حتّی تا وقتی که لام «عزّوجلّ» از «قال الله عزّوجلّ» را میگفتم، نمیدانستم چه باید بگویم؛ ولی بلافاصله یکآیه به ذهنم میزد و یکساعت حرف میزدم.[37]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لِی قَلْباً طَاهِراً وَ لِسَاناً صَادِقاً وَ نَفْساً سَامِیَةً إِلَى نَعِیمِ الْجَنَّةِ.»[38]

«خدایا بر محمد و خاندان او درود فرست و برایم قلبی طاهر، زبانی صادق و نفسی بلندمرتبه به سوی نعمتهای بهشت قرار ده!»

روز بیست و هشتم: مراتب طهارت

جزئی از تعقیبات نماز

«قَالَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: إِنِّی أَخْرُجُ وَ أُحِبُّ أَنْ أَکُونَ مُعَقِّباً؛ فَقَالَ{علیه السلام}: إِنْ کُنْتَ عَلَى وُضُوءٍ فَأَنْتَ مُعَقِّب‏.»‏[39]

«هشامبنسالم به امامصادق{علیه السلام} عرض کرد: همانا من در پی حاجتی میروم در حالی که دوست دارم تعقیبات نماز را به جا آورم؛ حضرت فرمود: اگر با وضو باشی در حال تعقیب نماز هستی.»

سخن سید ابن طاووس{رحمة الله علیه}

در طهارت با آب مهم این است که انسان پیش از شستن اعضاى خویش، آنها را از چرک گناهان و نجاست عیبها تطهیر کند؛ زیرا اگر هنگام شستشوى آنها، از تطهیر باطنى آنها از آنچه که ناخوشایند مولایش است، غفلت داشته باشد و مبتلا به جرئت بر خداوند؟ج؟ بوده و از حضور او غایب باشد، مانند کسى است که خدا را دست انداخته و او را استهزا مىکند؛ زیرا امر مهمتر را فرو گذارده و سرگرم امر کماهمیّت شده و از تهدیدى که خداوند؟ج؟ در گفتارش فرموده، ایمن نخواهد بود؛ آنجا که مىفرماید: <اَللّٰهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیٰانِهِمْ یَعْمَهُونَ>[40].[41]

٭٭٭

به آبِ پاکِ معنی کن طهارت

فرو میران در اینجاگاه نارت

بکُش مر آتش نفس کثیفت

که معنی هست در این سرّ حریفت

ز آلایش وجود خود فرو شوی

ز هر گند نجس ای مرد خوشبوی

درون را با برون کن پاک اینجا

چو جسم و صورت و افلاک اینجا

چو باطن پاک کردی بگذر از خورد

به معنی باش اینجا صاحب درد[42]

وضوی دائمی

ندیدم سیدمجتبی (شهید علمدار) برای هوای نفسش کاری کند. در ظاهر آدمی معمولی بود و مثل بقیه زندگی میکرد اما هر قدمی که برمیداشت برای رضای خدا بود. سعی میکرد به همۀ کارهایش جلوۀ خدایی بدهد و در همۀ کارهایش خداوند را ناظر میدید. در طول سالهای آشنایی با سید، یکبار او را بیوضو ندیدم.[43]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ تُبْ عَلَیَّ وَ طَهِّرْنِی‏ وَ اقْضِ لِی بِالْحُسْنَى فِی عَافِیَةٍ فِی عَاقِبَةِ أَمْرِی جَمِیعِهِ.»[44]

«خدایا! به سویم بازگرد و مرا پاک کن و عاقبت امرم را با نیکوترین عافیت مقرر فرما!»

 

روز بیست و نهم: مراتب طهارت

پاکی از سوی خداوند

<وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمینَ>[45]

«زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم! قطعاً خداوند تو را برگزید، پاک کرد و بر زنان جهانیانِ [روزگارش] برتری داد.»

سخن آیتالله مکارم شیرازی؟حفظ؟

علمای اخلاق قائل به وضوى باطنى همسو با وضوى ظاهریاند. وضو در نزد اهل حقیقت که از آن به طور مطلق تعبیر به طهارت شده، عبارت است از طهارت سرّ (و باطن) از مشاهدۀ غیر، مطلقاً؛ یعنى به غیر از رضاى حق به چیزى نیندیشد. نیّت در این وضو این است که سالک در باطن و سرش قصد کند که براى ابد غیر او نبیند و به غیر او مثل امور دنیوى توجه نکند؛ زیرا متوجه به غیر او، مشرک به شرک خفى است و مشرک در لسان قرآن، نجس است: <إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ>[46]؛ طهارت بدون این نیّت محقق نخواهد شد و توحید حقیقى بدون این طهارت حاصل نخواهد گشت، بلکه عمل بدون این نیّت راه به وادى شرک خواهد برد.

سپس دست دل را از کثافات پاک کند که قبل از وضو دست شویند؛ سپس مضمضه است؛ یعنى چشیدن حلاوت ذکر؛ و به دنبال آن، استنشاق است که تخلیۀ ذهن از کثافات نفسانى است؛ باید بینى و دهان قلب و روح را از گرفتگى و کثافات تطهیر کرد؛ باید قلب را که مخرج حروف و کلمات است، تطهیر کرد تا حرف و کلمهاى به جز در راستاى الله خارج نگردد؛ باید چنان تطهیر کرد که گویا در قلب فقط مقاطع حروف الله جاى دارد و بس.

سپس صورت و وجه دل را از کدورات نفسانى پاک کند تا آبرویى نزد محبوب حاصل کند؛ وقتى بنا باشد بدن و لباس از نجاسات پاک باشد، آیا قلب سزاوار پاکى نیست؟ امامعلى{علیه السلام} مىفرماید: چگونه است که دینت را به هر رجس و نجسى مىپسندى اما لباس بىارزش دنیاییات را همیشه پاک نگه مىدارى؟! پس دنیا را بر کنارى زن که او جیفه است و طالب و مطلوب، هر دو نجس.[47]

٭٭٭

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق

غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی

که صفایی ندهد آبِ ترابآلوده[48]

نوشتن نام اهلبیت؟عهم؟ با وضو

آقای محدثزاده میافزاید: پدرم (شیخعباس قمی{رحمة الله علیه}) نسبت به اهلبیت؟عهم؟، خصوصاَ امیرالمؤمنین{علیه السلام}، اخلاص و ارادت خاصی داشتند؛ مگر میشد بدون وضو نام ائمه را ببرند و یا قلمی به دست گیرند و چیزی بنویسند.[49]

٭٭٭

«فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّى وَ رَبَّکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلالَ بَرَکَةٍ لا تَمْحَقُهَا الْأَیّامُ، وَ طَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الْآثامُ، هِلالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفاتِ، وَ سَلامَةٍ مِنَ السَّیِّئاتِ.»[50]

«[خطاب به هلال هر ماه‏] پس، از پروردگار خود و تو درخواست مى‏کنم که... تو را خجسته قرار دهد، به گونه‏اى که روزگار آن را از من نستاند؛ و تو را ماه پاکیزگى من قرار دهد و گناهانم آن را چرکین ننماید، و تو را هلال ایمنى از آفات و سلامتى از گناهان و بدى‏ها قرار دهد.»

 

روز سیام: مراتب طهارت

احیای تمام شب

«قَالَ رَسُولُ اللَّه{صلوات الله علیه}: مَنْ بَاتَ عَلَى طُهْرٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیَا اللَّیْلَ.»[51]

«رسول خدا{صلوات الله علیه} میفرماید: هرکه شب را با طهارت بخوابد، چنان است که شبزنده‏دارى کرده باشد.»

سخن امامخمینی{رحمة الله علیه}

ایستادن در محضر مقدّس حق؟ج؟ و مناجات با قاضىالحاجات آدابى دارد که باید منظور شود. آنچه که از عوالم خلقیّه لایق نظر به کبریاى عظمت و جلال است، قلب است و دیگر جوارح و اعضا را از آن حظّ و نصیبى نیست؛ مع ذلک، طهارت صوریّه و نظافت ظاهریّه را نیز اهمال ننمودهاند؛ صورت طهارت را براى صورت انسان مقرر فرمودند و باطن آن را براى باطن او؛ چون براى وضو باطنى است که به آن تزکیۀ باطن شود.

طهور ظاهرى از عبادات و اطاعت ربّ است و از این جهت، طهور ظاهر موجب طهور باطن گردد؛ و از طهارت صورى تزکیۀ فؤاد حاصل شود. بالجمله، سالک إلى اللّه باید در وقت وضو متوجّه باشد که مىخواهد متوجّه محضر مقدّس حضرت کبریا شود و با این احوال قلبش، لیاقت محضر را ندارد؛ بلکه شاید مطرود از درگاه عزّ ربوبیت شود. پس، دامن همّت به کمر زند که طهارت ظاهرى را به باطن سرایت دهد و قلب خود را که مورد نظر حق، بلکه منزلگاه حضرت قدس است، از غیر حقّ تطهیر کند و تفرعن خود و خودیّت را که اصل اصول قذارات است، از سر بیفکند تا لایق مقام مقدّس شود.[52]

خون پلید است و به آبى مى‏رود

لیک باطن را نجاستها بود

کان به غیر آب لطف کردگار

کم نگردد از درون مرد کار[53]

عبادت در خواب

آخر شب بود. محمدرضا (شهید میداندار) لب حوض مشغول وضو بود. باورم نمیشد! با تعجب گفتم: پسرم! تو که اهل نماز اول وقت بودی؛ چرا الان؟! البته خدا کریم است و بخشنده، یکبار اشکالی ندارد، حتماً کار مهمی داشتی؛ نه؟! محمدرضا خندید و مسح سر و پایش را کشید و گفت: مادر جانم! الهی قربان تو شوم که اینقدر به فکر من هستی! من نماز مغرب و عشا را در مسجد خواندهام؛ الان میخواهم با وضو بخوابم مادر! شنیدم کسی که قبل از خواب وضو بگیرد تا صبح عبادت کرده است.[54]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَخْیَارِ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ، وَ اکْفِنِی شَرَّ الْأَشْرَارِ وَ طَهِّرْنِی مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْأَوْزَارِ؛ وَ أَجِرْنِی مِنَ النَّارِ وَ أَدْخِلْنِی دَارَ الْقَرَارِ.»[55]

«خدایا! بر محمّد و آلِ او که نیکانند، درتمامى لحظات شبانهروز رحمت فرست؛ و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار و از گناهان و سنگینىِ وِزر و وَبال پاک و مبرّا گردان، واز آتش پناهم ده، و در سراى جاوید وارد فرما.»

 

 

روز سیویکم: مراتب طهارت

بستر عبادت

«قَالَ الإمامُ الصَّادِقُ{علیه السلام}:‏ مَنْ تَطَهَّرَ ثُمَّ أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ بَاتَ وَ فِرَاشُهُ‏ کَمَسْجِدِهِ‏ فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ لَیْسَ عَلَى وُضُوءٍ فَلْیَتَیَمَّمْ مِنْ دِثَارِهِ وَ کَائِناً مَا کَانَ لَمْ یَزَلْ فِی صَلَاةٍ مَا ذَکَرَ اللَّهَ؟عز؟.»[56]

«امام صادق{علیه السلام} میفرماید: هرکس طهارت بگیرد و سپس به بستر رود، در آن شب بستر او چون مسجدش باشد؛ اگر متوجه شد که وضویش باطل شده، با لباس پشمیاش تیمم کند و همانطور بماند؛ در این صورت پیوسته در نماز است بدون اینکه ذکر خدا را بگوید.»

سخن امامخمینی{رحمة الله علیه}

تطهیر اعضاى ظاهریّه براى کمّل، ظلّ طهارات قلبیّه و روحیّه است و دستور آنهاست براى اهل سلوک. تا انسان در حجاب تعیّن اعضا و طهارات آنهاست از اهل سلوک نیست و در خطیئه باقى مانده؛ و چون اشتغال به مراتب طهارات ظاهریّه و باطنیّه پیدا کرد و طهارات صوریّۀ قشریّه را وسیلۀ طهارات معنویّۀ لبّیّه قرار داد و در جمیع عبادات و مناسک حظوظ قلبیۀ آنها را نیز ملحوظ داشت و از آنها برخوردار شد، بلکه جهات باطنیّه را بیشتر اهمیت داد و مقصد اعلاى مهم دانست، داخل در باب سلوک راه انسانیّت شده است.

پس، انسان سالک را اوّل سلوک علمى لازم است که به برکت اهل ذکر؟عهم؟، مراتب عبادات را تشخیص داده و عبادات صوریّه را نازلۀ عبادات قلبیّه و روحیّه بداند؛ و پس از آن، شروع به سلوک عملى که حقیقت سلوک است، کند؛ و غایت این سلوک، تخلیۀ نفس از غیر حق است و تخلیۀ آن به تجلّیات اسمائى و ذاتى است. اگر سالک به این مقام رسید، سلوکش به انتها رسد و غایت سیر کمالى برایش حاصل شود. پس به اسرار نسک و عبادات و به لطائف سلوک نایل شود؛ و آن، تجلّیات جلالیّه است که اسرار طهارات است و تجلّیات جمالیّه است که غایت عبادات دیگر است.[57]

٭٭٭

چندان که میبرند فرورفتگان به خاک

یک ذره کم نمیشود این آرزو که هست

از بحر، بی طلب صدفت پر گهر شود

گردآوری اگر کنی این آبرو که هست

ما از وضو به شستن دست از جهان خوشیم

پیوسته تازه روی بود این وضو که هست[58]

دوام طهارت در مریضی

شخصى نقل مىکرد یکشب در خدمت یکى از بزرگانِ علما بودم. ایشان مریض شده بود و هشتمرتبه براى تطهیر رفت؛ با اینکه هوا بسیار سرد بود، ایشان پس از هربار تطهیر، با آب سرد وضو مىگرفت و آن شب بدون وضو نخوابید.[59]

٭٭٭

«اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ بِهَا دِینِی وَ تُبْطِلُ بِهَا عَمَلِی.»[60]

«خداوندا قلبم را از هر آفتی که دینم به واسطه آن نابود و عملم باطل میشود، پاک گردان!»

 

 

[1]. میزانالحکمة، ج‏13، ص233.

 

[2]. آدابالصلاة، ص78.

 

[3]. دیوان فیض کاشانى، ج‏2، ص1096.

 

[4]. سلام بر ابراهیم، ص180.

 

[5]. إقبالالأعمال، ج1، ص247.

 

[6]. مستدرکالوسائل، ج‏1، ص357.

 

[7]. معراجالسعادة، ص۸۳۹.

 

[8]. کنزالحقائق شبستری، بخش 5 در تحقیق طهارت.

 

[9]. یادگاران، ج25، ص11.

 

[10]. جمالالاسبوع، ص272.

 

[11]. عیونالحکم، ص163.

 

[12]. سلوک معنوی، ص71.

 

[13]. دیوان حافظ، غزل170.

 

[14]. پایگاه اطلاعرسانی شهدای کوهمره نودان؛ لینک دسترسی: http://shohadakn.ir/daryush2/.

 

[15]. إقبالالأعمال، ج‏2، ص686.

 

[16]. دعائمالإسلام، ج‏1، ص100.

 

[17]. المائدة، 6؛ «خداوند اراده نکرده که بر شما حرج قرار دهد، بلکه اراده کرده تا شما را تطهیر کند».

 

[18]. من لایحضرهالفقیه، ج‏1، ص41.

 

[19]. ابراهیم، 27؛ «خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ایمانشان در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم و پابرجا میدارد».

 

[20]. دیوان حافظ، غزل 165.

 

[21]. مجاهدان بدون مرز، ص89.

 

[22]. غافر، 19.

 

[23]. مصباحالمتهجد، ج‏2، ص502.

 

[24]. عوالیاللئالی، ج‏1، ص84.

 

[25]. آدابالصلاة، ص56.

 

[26]. دیوان صائب تبریزی، غزل 1762.

 

[27]. نظام خانواده در اسلام ص733.

 

[28]. مصباحالمتهجد، ج‏1، ص10 (دعای هنگام غسل جنابت).

 

[29]. مستدرکالوسائل، ج‏1، ص296.

 

[30]. معراجالسعادة، ص840.

 

[31]. دیوان شاهنعمتالله ولى، ص484.

 

[32]. نماز عشق، ابوالفضل دربانیان، ص21.

 

[33]. الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص34.

 

[34]. المحاسن، ج‏1، ص52.

 

[35]. عرفان اسلامی، ج۴، ص۲۲4-228.

 

[36]. دیوان عطار، غزلیات، غزل 675.

 

[37]. خاطره آموزنده، ص95.

 

[38]. مصباحالمتهجد، ج‏1، ص354.

 

[39]. من لایحضرهالفقیه، ج‏1، ص329.

 

[40]. البقرة، 15؛ خداوند آنها را استهزا مىنماید و در طغیان و سرکشى رهایشان مىکند تا سرگشته و متحیّر شوند.

 

[41]. ادب حضور، ص۱۰۹.

 

[42]. جوهر الذات (عطار)، دفتر دوم، بخش 16.

 

[43]. علمدار، ص56 و 58.

 

[44]. مصباحالمتهجد، ج‏1، ص298.

 

[45]. آل‏عمران، 42.

 

[46]. التوبة، ٢٨.

 

[47]. اخلاق اسلامی در نهجالبلاغة، ج1، ص414.

 

[48]. دیوان حافظ، غزل 512.

 

[49]. از تبار محدثان، ص38.

 

[50]. الصحیفةالسجادیة، ص184.

 

[51]. وسائلالشیعة، ج‏1، ص379.

 

[52]. آدابالصلاة، ص68.

 

[53]. مثنوى معنوى، ص226.

 

[54]. همکلاسی آسمانی، ص47.

 

[55]. بحارالأنوار، ج‏98، ص325.

 

[56]. من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص469.

 

[57]. آدابالصلاة، ص72.

 

[58]. دیوان صائب تبریزی، غزل 2022.

 

[59]. سیروسلوک، ج3، ص169.

 

[60]. الکافی، ج‏3، ص43.

 

فهرست مطالب