مراقبات اخلاق توحیدی

بنا بر مکتب تربیتی علامه طباطبایی(ره)

مقدمه

در جهان‌بینی توحیدی، خداوند خالق هستی و عالم یکسره مخلوق اوست؛ و در نگاهی دقیق‌تر، همه عالم آیات الهی است که با فقر و نیاز ذاتی خود تکویناً و تشریعاً اشاره به غنیِّ مطلقی می‌نمایند که هستی و کمالات هستی آنان قائم به اوست و در نگاه ادقّ، عالم سراسر یک‌جلوۀ محبوب است که همه مجذوب اویند و خواهان وصال او؛ و در این مسیر، هر آن که تسبیح بهتری گفت، جلوۀ کامل‌تری از وجه یار را ارائه نمود؛ در این میان، فلسفه خلقت خلیفه الهی معنا یافت و عالمیان رخ محبوب را در قالب انسانی به نظاره نشستند و در لبیک به <فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ>[1]، به امر مولا در برابر عظمت او به سجده افتادند و آن که تمرد کرد، از درگاه قرب الهی مطرود و ملعون ازل و ابد گردید.

«مَلَک در سجده آدم، زمین‌بوسِ تو نیّت کرد

که در حُسنِ تو چیزى یافت، غیر از طورِ انسانى‏»[2]

در چنین ساختاری، هبوط حضرت آدم(ع) به دنیا نه برای زیستن دائم بلکه اثبات مقام خلافت و به منصۀ ظهور آوردن آن در همه مراتب هستی، از فرش عالم مُلک تا عرش ملکوت بود تا بهترین تسبیح را در بهترین قالب‌ها در همه مراتب عالم به ساکنان آن عرضه نماید؛ و در این سیر ضمن آنکه خود تا عالی‌ترین مدارج قرب سر بر آستان مولا می‌ساید، عالمیان را تعلیم ادب بندگی دهد و در سیر به سوی کوی محبوب، هریک را به قدر استعدادشان به دنبال کشد.

«در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلّى دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالَم زد

نظرى کرد که بیند به جهان صورتِ خویش

خیمه در آب و گلِ مزرعه آدم زد»[3]

بنابراین هدف از آفرینش انسان و معنادهندۀ انسانیت او، بندگی خدای متعال است: <وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ>[4]؛ عبادت بهترین نمودِ بندگی است که به سایر تعامل‌های انسان جهت می‌دهد؛ به گونه‌ای که اگر عبادت در زندگی بشر نباشد، انسان به مخلوقی بدل می‌شود که مدتی در زمین خاکی سپری می‌کند تا ظرف عمرش به سر آید و بدن گندیده‌اش برای نجات دیگران از تعفن و آلودگی، به زیر خاک کشیده شود.

در بین عبادات به‌جرئت می‌توان نماز را مهم‌ترین نماد ابراز ادب بندگی و عشق و ارادت به محضر محبوب ‌برشمرد؛ زیرا از یک‌سو قربان شیفتگان مولا و از سوی دیگر، میزان وزانت عابدان است. جایگاه نماز تا به آنجا است که قرآن کریم نمازگزاران حقیقی را کسانی معرفی می‌کند که دائما مشغول نمازند: <الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ>[5]. سؤال اینجاست که جسم مادی انسان نیاز‌های طبیعی همچون خواب و خوراک و... دارد که جسم مادی ناگزیر از تلاش و صرف زمان برای برطرف‌کردن آن‌هاست؛ پس چگونه می‌توان اشتغال دائمی به نماز داشت؟! پاسخ آنکه حقیقت نماز و سایر عبادات به ذکر الهی باز می‌گردد و مؤمن در همه‌حال اگر ذاکر پروردگار خود باشد، در حال نماز است.[6] قرآن کریم غایت و هدف نهایی از اقامه نماز را ذکر الهی بیان می‌کند: <أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی>[7]؛ نمازی بازدارنده از فحشا و منکر است[8] که منحصر در مرتبۀ زبان نبوده و قلب نیز همراه با زبان، مشغول ذکر باشد. چنین نمازی ذکر الهی است که خداوند دربارۀ عظمت آن فرمود: <وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر>[9].

انسانی که سیرش «من الله»، آغاز و امورش در دنیا نیز <لِلَّهِ>[10] و انتهای سیرش هم «إلی الله» باشد: <إِلَیْهِ رَاجِعُونَ>[11]، باید همچون عاشقی شوریده در همۀ آنات و لحظات زندگی‌ به یاد محبوب باشد و حتی لحظه‌ای از یاد او غافل نباشد؛ باید غیرخدا را رها کرده و همۀ امورش خدایی باشد: <قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم‏>[12]؛ همۀ امور او از نماز و عبادات و حیات و ممات، فقط برای خدا باشد: <قُلْ إِنَّ صَلاتی‏ وَ نُسُکی‏ وَ مَحْیایَ وَ مَماتی‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین‏>[13]. شرط انصاف نیست که بنده تنها در هنگام اقامه نماز و عبادت خود را در محضر حق ببیند و در سایر اوقات به غفلت سپری کند و در پردۀ حجاب و لهویات فرو رود؛ آری توجه به خدا باید دائمی باشد و مکان و زمان نمی‌شناسد. خداوند عزوجلّ در وصف مؤمنان خاص می‌فرماید: <إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏>[14]؛ و ذکر دائمی قلب، هم دافع شیطان و هم رافع او از کَونِ دل است.

با توجه به این مهم، مراقبه در مکتب تربیتی علامه طباطبایی(ره) اصل اولی در سلوک إلی‌ الله است و طی این مقامات تا تمکن در توحید و ذکر دائم، منازل فراوانی را می‌طلبد و این مجموعه درصدد تبیین مراحل و مراقبات عملی در حد میسور و برای عموم است؛ البته این مهم نیز مورد توجه است که این مجموعه نه همه دستورات و مراقبات مکتب فخیم اساطین فن، بلکه گلچینی از آن گلخن است تا با عمل به آنها استعدادی برای طی مراحل بالاتر و دقیق‌تر تحت اشراف اساتید راه‌رفته فراهم گردد.

هدف از تدوین مجموعه «مراقبات اخلاق توحیدی»

چنان‌که پیشتر اشاره شد در مکتب تربیتی مرحوم ملاحسینقلی همدانی(رض)، مراقبه اصل اساسی در تربیت سلوکی است و اصل ذکر از مراقبه -که ذکر قلبی است- آغاز می‌شود. هر مقدار مراقبه دقیق‌تر باشد، اذکار لسانی و در رأس آنها نماز، با حضور قلب کامل‌تری صورت می‌گیرد و تأثیر عمیق‌تری بر روح سالک می‌گذارد و در نتیجه، پیشرفت معنوی سریع‌تر حاصل می‌گردد. مطلب اصلی در مراقبه، توجه دائمی به پروردگار و ایجاد حال‌وهوای متناسب با هر مرحله از مراقبه است و این خود، نیاز به دسترسی و تسلط به محتواهای مختلف و متنوع مرتبط با هر مرحله را دارد. مجموعه «مراقبات اخلاق توحیدی» محتوایی کاملا کاربردی و متنوع را با توجه به سیر مراقبات شخص در اختیار او می‌گذارد تا بتواند به خوبی در ایجاد فضای معنوی مناسب در هر مرتبه از مراقبه از آن بهره ببرد؛ بنابراین توصیه می‌شود این مجموعه را نه به صورت کتاب علمی و مطالعه‌وار، بلکه به گونۀ مجموعه حالی و نه مقالی، هر روز مرور نماید و با آیات و روایت مذکور و نیز اشعار مربوطه مأنوس باشد و تکرار نماید تا بر جان و قلبش بنشیند و بهره بیشتری از اربعین هر مرتبه از مراقبه ببرد.

ویژگی‌های این اثر

مجموعه حاضر دارای ویژگی‌های متعددی می‌باشد که از آن جمله عبارتند از:

- تأثیر‌گذاری لازم در راستای ایجاد حال‌وهوای متناسب با هر مرحله مراقبه؛

- تنوع ساختاری محتوا در شش‌زمینه مختلف (آیات، روایات، کلام بزرگان، اشعار، داستان و ادعیه) برای هر روز؛

- استفاده از مطالب علمی علمای اخلاق در راستای تبیین، شرح، بیان اهمیت و جایگاه هر مرحله از مراقبه؛

- رعایت سیر طولی و عرضی در غالب موارد؛

- مستندبودن همۀ موارد محتوای شش‌گانه (سعی در استفاده از منابع معتبر)؛

- تبویب موضوعی و هدفمند مطالب؛

- نمایه‌داشتن محتواهای روزانه هر اربعین؛

- و ... .

دلیل اربعینی‌بودن محتوای مراقبات

علامه بحرالعلوم(ره) در کتاب «سیروسلوک» توصیه می‌کند که سالک برای رسیدن به مراتب عالی کمالات توحیدی، باید مراقبات اربعینی داشته و در کنار دستورات، متعهد به اموری باشد تا سیر او کامل شود و منازل را منظم طی کند؛ و تا آثار هر مرحله در نفس او ظاهر نشده، مرتبه بعد را شروع نکند؛ به گونه‌ای که سجایای اخلاقی هر منزل کاملا در روحش استقرار یابد و جنود ابلیس از آن منزل کاملا رخت بربندد و در کمون نفس برای هلاکت سالک در منازل بالاتر مخفی نشود. از سوی دیگر، برای اجتناب از رذائل اخلاقی و تزین و تخلق به فضائل اخلاقی، باید این امور در وجودش نهادینه و به تعبیر دقیق‌تر، ملکه شود؛ این مهم با یک‌بار انجام‌دادن آنها یا انجام به صورت مقطعی حاصل نخواهد شد و باید در هر مرحله خوب متوجه آن مرتبه بود تا به خوبی در عمق جان بنشیند. امام‌باقر(ع) در توصیه به این مهم می‌فرمایند: «مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ عَمَلٍ یُدَاوَمُ عَلَیْهِ وَ إِنْ‏ قَلَّ»[15]؛ و حتی امام‌صادق(ع) این زمان را تا یک‌سال بیان می‌فرمایند[16].

پیرامون اهمیت انتخاب عدد «چهل» باید به این مورد توجه داشت که این عدد ریشه قرآنی دارد؛ مانند میقات حضرت موسی(ع) که چهل‌شب بود: <وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً>[17]. از سویی دیگر، بعثت نبی مکرم اسلام(ص) و بسیاری از پیامبران(ع) در چهل‌سالگی صورت گرفت؛ تخمیر طینت حضرت آدم(ع) چهل‌روز طول کشید[18]؛ در روایات نیز تأکید بسیاری بر این عدد شده است؛ مانند عدم قبولی نماز شارب خمر[19] و غیبت‌کننده[20] تا چهل‌روز یا آمرزش جنازه‌ای که چهل‌نفر بر خوبی او شهادت دهند[21] و دربارۀ درمان سردرد، حضرت علی(ع) فرموده است: هر کسی دچار درد شدید شد، کاسه آبى درخواست کند و چهل‌بار سوره حمد بر آن بخواند و بر خود بریزد‏[22] و ... .

بنابراین تأکید بر عدد چهل در طی منازل سلوکی برای نهادینه‌شدن آن مراقبه در روح و قلب سالک است؛ به همین دلیل، معمولاً دستورات اساتید به صورت اربعینی می‌باشد که البته ممکن است با توجه به میزان موفقیت شخص تا چند اربعین هم ادامه پیدا کند تا به‌خوبی ملکه‌ شود؛ باید توجه داشت تا زمانی که مراقبات چهل‌منزل، سالک را از صفت مذمومی دور نکند و یا در ملکات اخلاقی و فضائل توحیدی در مراتب عالی متمکن ننماید، هر آن ممکن است شیاطینی که در خفایای مرتبه دون مخفی شده‌اند، ناگهان بر سالک بتازند و او را در همان مرتبه نابود کنند.

«سحرگه رهروى در سرزمینى

همى گفت این مُعَمّا با قرینى

که اى ‌صوفى! شراب آن‌گَه شود صاف

که در شیشه بماند اربعینى»[23]

استاد معظم، آیت‌الله سعادت‌پرور(ره) در بیان مراد این غزل می‌فرماید: شراب ذکر و مراقبه و توجّه به دوست و دل‌کندن از غیر او و توجه دائمی با مداومت اربعینى، صافى و نتیجه‌بخش بوده و به وصالت نایل مى‌سازد؛[24] از این ‌رو، محتوای هر مرحله به صورت اربعینی جمع‌آوری شده است.

سرفصل‌های هر روز

در این مجموعه که متشکل از اربعینیات است، برای هر روز با شش‌محتوا مواجه هستیم؛ مناسب است که سالک به‌سرعت از آیات و روایت و سایر امور مذکور در هرروز عبور نکند و با انس و تکرار و تدبر در آنها حالات خوشی را متناسب با مرحله مراقبه داشته باشد:

1. آیات شریفه قرآن کریم: آیات قرآن که از مبدأ هستی بر قلب مبارک رسول اکرم(ص) نازل گشته، نسخه‌ای شفا‌بخش برای قلوب مؤمنین است: <یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنین‏>[25]؛ به‌همین‌جهت آیات مرتبط با هر مرحله، جمع‌آوری و دسته‌بندی شده‌ تا محور و مبنای عمل فرد در هرروز باشند؛ به گونه‌ای که تقریبا تمام محتوای هر روز بر مبنای آن آیه گزینش شده‌اند.

2. روایات نورانی اهل‌بیت(ع): حضرت خاتم‌النبییّن(ص)، ثقل اکبر را آیات شریفه حق‌متعال (قرآن کریم) و ثقل اصغر را کلمات گهر‌بار حضرات اهل‌بیت(ع) معرفی فرموده‌اند[26]؛ به‌طوری‌که مفسّر و مبیّن پیچیدگی‌های آیات شریفۀ قرآن، روایات معصومین(ع) است. در این مجموعه سعی بر آن است که اگر آیه‌ای در یک‌روز صراحت کامل در معنای مربوطه را نداشت، از روایت مرتبط با آن کمک گرفته شود و مراد آیه با توجه به روایت تبیین گردد. در بسیاری از موارد نیز روایت هر روز ابعاد جدیدی از آیه را برای مخاطب می‌گشاید تا به معانی عمیقی از آیه دست پیدا کند.

3. کلام بزرگان: برای تبیین بهتر هر مرحله و مشخص‌شدن اهمیت و جایگاه آن از سخنان علمای ربانی و اساتید اخلاق بهره برده‌ایم؛ زیرا مواعظ خالصانۀ ایشان که از ثقلین پرتو گرفته، می‌تواند راه‌گشای سیر سالکان در مراحل سلوک باشد و قلب آنان را به سوی محبوب متنبه و متذکر سازد. در این بخش رویکرد ما بر این است که از بزرگانی مطلب نقل کنیم که خود رهرو، راه‌یافته و چراغ راه سالکان بوده، آنها را نیز به منزل مقصود رسانده‌اند. بزرگانی چون ملاحسینقلی همدانی، شیخ‌محمد‌ بهاری، علامه طباطبایی، امام‌خمینی، آیت‌الله بهجت، آیت‌الله شجاعی و... که رحمت و رضوان الهی بر روح مطهر آنان باد. همچنین به سخنان مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) و شهدای انقلاب و برخی بزرگان دیگر توجه داشته‌ایم و منتخبی از رهنمودهای ایشان را در این مقال آورده‌ایم.

4. شعر: لطافت و تأثیرگذاری شعر بر کسی پوشیده نیست؛ مخصوصاً بیان شاعرانی که خود از بزرگان عرفان و اخلاق و اهل سلوک بوده‌اند. گاهی تأثیر یک‌بیت‌شعر بر جان آدمی بیش از مطالعه یک یا چندین کتاب می‌باشد.

5. داستان: انسان‌ها معمولا ارتباط خوبی با داستان برقرار می‌کنند و اگر داستان واقعی باشد، به‌راحتی می‌توانند خود را در جایگاه اشخاص حاضر در داستان قرار داده و اثر لازم را بپذیرند؛ به‌همین‌علت یکی از روش‌های متداول در آیات قرآن، بیان داستان و سرگذشت انبیا، اولیای الهی و اقوام ایشان است. داستان‌های قرآنی هرگز امور سمبلیک و تخیلی نیست بلکه وقایع واقعی تاریخ گذشتگان است که خداوند برای انتقال معارف بلند و عبرت آیندگان بیان فرموده است. ما نیز برای خوشه‌چینی از خرمن بزرگان دین و اهل معرفت، حکایاتی را از ایشان و همچنین شهدای بزرگوار کشورمان نقل کرده‌ایم.

6. دعا: در انتهای هر روز، عباراتی از گنجینه‌های معارف اهل‌بیت(ع) را پیش روی خود قرار داده‌ایم؛ چون دعا و مناجات اهل بیت(ع) جزء ناب‌ترین و خالص‌ترین معارف الهیه می‌باشند که در خلوت و انس با معبود بر زبانشان جاری شده است. در مراحل این سیر به فراخور و تناسب، از فراز‌های برخی ادعیه همچون صحیفه سجادیه، مناجات خمسة‌عشرة، مناجات شعبانیه، دعای عرفه و... استفاده شده است.

نکاتی پیرامون استفاده بهتر از این مجموعه

شایسته است پیرامون نحوه استفاده از این مجموعه چند نکته مدنظر قرار گیرد:

  1. معمولا افراد در ابتدای هر اربعین با شور و شوق مقید به اجرای فرامین استاد در هر روز هستند اما با گذر زمان کم‌کم توجهات رو به افول می‌گذارد و مراقبه ضعیف می‌گردد و سالک در سیر معنوی از راه باز می‌ماند؛ اینکه در بیانات حضرات اهل‌بیت(ع) برای ساعات گوناگون روز دعاهای مختلف وارد شده، برای توجه‌دادن دائمی به ذکر الهی و ترقب حضور در محضر خداوند است؛ لذا توصیه می‌شود در هر مجلد که به صورت اربعینی تنظیم شده، هر روز یکی از چهل برگ کتاب مورد توجه قرار گیرد و تا پایان روز آیه و روایت مربوطه دائما مرور شود تا مراقبه در طول اربعین ضعیف نگردد؛ ضمن آنکه هر مرتبه از مراقبه متوقف بر محاسبه‌ای متناسب با خود است و باید مطابق دستور استاد در پایان هر روز و یا بیشتر، محاسبه‌ای دقیق نسبت به آن مراقبه انجام شود؛ بنابراین هرچند این سیر موسوعه‌ای از آیات و روایت اخلاقی است ولی هرگز نباید به صورت یک‌جا و یک‌باره خوانده شده و کنار گذاشته شود؛ بلکه به تناسب مراقبه مربوطه هر روز، با یک‌آیه و روایت مأنوس باشد و آن را تکرار نماید تا مراقبه او به مرور ایام در طول اربعین نه تنها ضعیف نگردد بلکه شوق و شدت بیشتری یابد.

  2. استفاده از این سیر هرگز به معنای استغنای از هدایت استادی خبیر و راه‌رفته در سلوک نیست؛ بلکه باید تحت اشراف اساتید مجرب منازل طی شود تا در عقبات منازل گرفتار دام‌های شیطان نگردد.

  3. «قطع این مرحله بى‏‌همرهى خِضر مکن!

  4. ظلمات است، بترس از خطرِ گمراهى!‏»[27]

در مجموع باید گفت: این مجموعه یاور سالکان در انس منظم با معارف قرآنی و روایی متناسب با مراقبات خاص هر منزل است و او باید با استمداد از حق متعال، مسیر توحید را طی نماید.

سیر موضوعات این مجموعه

تاکنون پنج جلد از مجموعه مراقبات اخلاق توحیدی تدوین گشته است که سیر موضوعات کلی آن بدین ترتیب است:

1. یقظه: انسانی که با فطرت الهی آفریده شد، برای آزموده‌شدن در کوره ابتلائات به کره خاکی و انزل مراتب هستی آمد. در این میان، برخی از انسان‌ها دچار زنگار غفلت و آلودگی‌های گناه شدند و حریم الهی را نقض نمودند؛ اینجاست که توفیقی از جانب خداوند متعال نصیب آنان می‌شود و نوری در قلبشان طلوع می‌کند تا ایشان را از مسیر انحراف و گمراهی بازگرداند؛ از این مرحله تعبیر به «یقظه» (بیداری و آگاهی) می‌شود.

متن کامل مقاله «یقظه» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد اول) را از اینجا مطالعه کنید.

 

2. توبه: کسی که قلبش به توفیق الهی بیدار شود و نور توحید بر آن بتابد، هرقدر دچار حجاب تعلقات و گناهان باشد، در صورتی که از روی خشیت و با قلبی منیب رو به سوی درگاه الهی کند، توبه‌اش مورد پذیرش واقع می‌گردد و در مسیر هدایت و ایمنی قرار می‌گیرد. این مقام، «توبه» نام دارد.

متن کامل مقاله «توبه» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد اول) را از اینجا مطالعه کنید.

 

3. مراقبه و محاسبه: انسان پس از یقظه و توبۀ از گذشته، باید کاملا مراقب رفتار و کردارش باشد تا مبادا با رعایت‌نکردن اوامر و نواهی الهی، گرفتار حجاب غفلت و گناه شود؛ به این توجه دائمی «مراقبه» گویند که مهم‌ترین ابزار در تمام مراحل سلوک اخلاقی است. پس از آن، برای اینکه به میزان موفقیت خود علم پیدا کند باید از ابزار دیگری به نام «محاسبه» بهره ببرد که محکی برای سنجش مراقبه است.

متن کامل مقاله «مراقبه و محاسبه» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد دوم) را از اینجا مطالعه کنید.

 

4. انجام واجبات و ترک محرمات: اولین مرتبه از مراقبه، رعایت حرام و حلال الهی است. شخص باید حریم اوامر و نواهی الهی را نگاه دارد؛ یعنی به تمام واجبات عمل کند و از گناهان دوری کند.

متن کامل مقاله «انجام واجبات و ترک محرمات» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد دوم) را از اینجا مطالعه کنید.

 

5. احکام گناهان: یکی از لوازم موفقیت در مرحله اول مراقبه، تسلط بر احکام فقهی است؛ یعنی شخص باید بر احکامی که مورد ابتلای اوست، علم داشته باشد تا در مواقع لزوم دچار تحیر نشود.

متن کامل مقاله «احکام گناهان» (مقدمه کتاب احکام گناهان مورد ابتلا) را از اینجا مطالعه کنید.

 

6. پرهیز از شبهات: در مرتبه بعدی مراقبه، سالک باید علاوه بر حلال و حرام الهی، از شبهات نیز پرهیز کند که از آن به «تقوا و ورع» نیز تعبیر می‌شود.

متن کامل مقاله «پرهیز از شبهات» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد دوم) را از اینجا مطالعه کنید.

 

7. مراقبه حریمداری: سالک کوی دوست پس از مراقبه بر دستورات الهی و همچنین رعایت حدود آن، همواره این ترس را در دل دارد که مبادا با انجام خطایی در محضر مولا و شاهدان عالم بی‌ادبی و جسارت کند و دچار عذاب الیم فراق الهی و دوری از لقای محبوب گردد. پس در این مرحله باید دائماً توجه به شاهدانی داشته باشد که اعمال او را رصد می‌کنند، بر ظاهر و باطن انسان اشراف دارند و در دادگاه عدل الهی بر ریز و درشت اعمالش شهادت خواهند داد. این مقام از نظر اهل معنا، «حریمداری» نامیده می‌شود.

متن کامل مقاله «مراقبه حریم‌داری» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد سوم) را از اینجا مطالعه کنید.

 

8. مراقبات برزخی (مرگ مطلق): هر انسانی به ناچار روزی از عالم دنیا رخت برمی‌بندد و به عوالم برزخی سفر می‌نماید. او باید توجه مداوم به این حقیقت داشته باشد که چونان مسافری چند روزه جهت برداشت زاد و توشه، رحل اقامتش را در کرۀ خاکی افکنده و هر آن منتظر ندای «الرحیل» فرشتۀ مرگ است. به این توجه دائمی به مرگ و انقطاع از دنیا و رسیدن به آخرت، «مراقبه مرگ مطلق» گفته می‌شود.

متن کامل مقاله «مرگ مطلق» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد چهارم) را از اینجا مطالعه کنید.

 

9. مراقبات برزخی (مرگ مقید): پس از توجه به مرگ مطلق، سالک باید خود را مشغول امور ناچیز دنیوی نکند و پیوسته در فکر ادامه سیر به سوی محبوب باشد؛ بنابراین مراقبه بعدی او توجه به مرگ مقید است؛ یعنی متوجه باشد که مدتی بعد روح او توسط ملک‌الموت قبض خواهد شد و وارد قبر می‌گردد.

متن کامل مقاله «مرگ مقید» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد چهارم) را از اینجا مطالعه کنید.

 

10. مراقبات اخروی (توجه به جهنم): انسانی که تمام لوازم هدایت و رسیدن به کمال برایش فراهم شده، اگر قدر این فرصت را نداند و سرمایه وجودی‌اش را در مسیر خطا و گناه سپری کند، در واقع خود را از کانون رحمت الهی دور کرده‌ و با قهر خداوند روبرو می‌شود و جایگاهش جهنم خواهد بود. به جهت اهمیت توجه به عوالم ملکوت و عذاب جهنم و دوری از اعمالی که منجر به ورود در آن می‌شود، مراقبه توجه به عذاب اخروی پس از مراقبه حریمداری و مراقبه مرگ مطرح می‌گردد که در آن، حالات خوفی سالک باید به مرتبه اعلای خود برسد.

متن کامل مقاله «توجه به جهنم» (مقدمه کتاب مراقبات اخلاق توحیدی، جلد پنجم) را از اینجا مطالعه کنید.

 


[1]. «پس همیشه سودمند و بابرکت است خدا که نیکوترین آفرینندگان است»؛ المؤمنون، 14.

[2]. دیوان حافظ، غزل 595.

[3]. دیوان حافظ (نسخه قدسی)، غزل 180.

[4]. الذاریات، 56.

[5]. المعارج، 23.

[6]. «قالَ الإمامُ الباقرُ(ع): لا یَزالُ المُؤمنُ فی صلاةٍ ما کانَ فی ذِکرِ اللَّهِ، قائماً کانَ أو جالِساً أو مُضطَجِعاً، إنّ اللَّهَ تعالى‏ یقولُ‏ <الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ> (آل‌عمران، 191)»؛ الأمالی (للطوسی)، ص79.

[7]. طه، 14.

[8]. <أَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر>؛ العنکبوت، 45.

[9]. العنکبوت، 45.

[10]. البقرة، 156.

[11]. البقرة، 156.

[12]. الانعام، 91.

[13]. الانعام، 162.

[14]. «مسلماً کسانى که تقوا ورزیده‏اند، هرگاه وسوسه‏هایى از سوى شیطان به آنان رسد، [خدا و قیامت را] یاد کنند، پس بى‏درنگ بینا شوند»؛ الأعراف، 201.

[15]. «هیچ عملی نزد خداوند متعال محبوب‌تر از عمل مداوم نیست؛ هرچند این عمل، کم باشد»؛ الکافی، ج‏2، ص82.

[16]. «اگر انسان عملی را شروع کرد، باید آن را تا یک‌سال ادامه دهد و سپس اگر خواست، آن را تغییر دهد؛ دلیلش این است که در آن سال، یک‌شب قدر وجود دارد که خداوند مقدرات او را در آن رقم می‌زند»؛ همان.

[17]. الاعراف، 142.

[18]. «فِی الْحَدِیثِ الْقُدْسِیِ:‏ خَمَّرْتُ‏ طِینَةَ آدَمَ بِیَدِی أَرْبَعِینَ صَبَاحا»؛ عوالی‌اللئالی، ج‏4، ص98.

[19]. «عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا(ع): إِنَّا رُوِّینَا عَنِ النَّبِیِّ(ص) أَنَّ مَنْ‏ شَرِبَ‏ الْخَمْرَ لَمْ تُحْسَبْ صَلَاتُهُ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً؛ فَقَالَ(ع): صَدَقُوا»؛ علل‌الشرائع، ج‏2، ص345.

[20]. «قَالَ رسولُ اللهِ(ص): مَنِ‏ اغْتَابَ‏ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَة لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِیَامَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا أَنْ یَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُه‏»؛ جامع‌الأخبار، ص146.

[21]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِذَا حَضَرَ الْمَیِّتَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا، فَقَالُوا: اللَّهُمَّ إِنَّا لَانَعْلَمُ مِنْهُ‏ إِلَّا خَیْراً، قَالَ اللَّهُ: قَدْ قَبِلْتُ شَهَادَتَکُمْ، وَ غَفَرْتُ لَهُ مَا عَلِمْتُ مِمَّا لَا تَعْلَمُونَ»؛ الکافی، ج3، ص254.

[22]. «رُوِیَ‏ عَن عَلِّیٍ(ع): مَنِ اشْتَدَّ وَجَعُهُ فَیَنْبَغِی أَنْ یَسْتَدْعِیَ بِقَدَحٍ فِیهِ مَاءٌ وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ الْحَمْدَ أَرْبَعِینَ‏ مَرَّةً ثُمَّ یَصُبَّهُ عَلَى نَفْسِهِ»؛ بحارالأنوار، ج‏59، ص274.

[23]. دیوان حافظ، غزل 571.

[24]. جمال آفتاب، ج‌10، ص256.

[25]. یونس، 57.

[26]. «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع): دَعَا رَسُولُ اللَّهِ أَصْحَابَهُ بِمِنًى فَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی‏ تَارِکٌ‏ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏»؛ بصائرالدرجات، ج1، ص413.

[27]. دیوان حافظ، غزل 572.

 

 

مطالب مرتبط:

جلد اول کتاب مراقبات اخلاق توحیدی (یقظه و توبه): لینک مطالعه فایل نمونه و خرید

جلد دوم کتاب مراقبات اخلاق توحیدی (مراقبه بر حدود الهی): لینک مطالعه فایل نمونه و خرید

جلد سوم کتاب مراقبات اخلاق توحیدی (مراقبه بر حریم‌داری الهی): لینک مطالعه فایل نمونه و خرید

جلد چهارم کتاب مراقبات اخلاق توحیدی (مراقبات برزخی): لینک مطالعه فایل نمونه و خرید

جلد پنجم کتاب مراقبات اخلاق توحیدی (مراقبات اخروی): لینک مطالعه فایل نمونه و خرید