مکتب علمی و تربیتی که یادگار امام خمینی و علامۀ طباطبایی؟رهما؟ است، داعیه‌دار تفکری است که جوهرۀ آن همۀ شئونات زندگی بشری را در بر می‌گیرد. فراگیری آن جوهره باعث شد که مفاهیم اساسی و مهمی همچون اسلام و ایمان، اخلاق، عرفان و سیروسلوک و… در روزگار ما معنایی دوباره یافت و جانی تازه گرفت و این خود مرهون مجاهدات آن دو مرد بزرگ الهی بود.

در مکتب تربیتی ایشان «سیروسلوک توحیدی» به‌هیچ وجه در گوشه‌گیری و نشستن بر سر سجاده و اشتغال به نماز و اوراد و اذکار خلاصه نمی‌شود؛ این سلوک واجد حقیقتی ناب است که تاب کشش در تمامی مراتب و شئونات زیست انسانی را دارد. همین حقیقت است که به زندگی آدمی -با همۀ ابعاد و زوایای متنوعش- معنا و روح می‌دهد. کسب‌وکار مؤمن، ارتباطش با همسر و فرزندان، مطالعه و درس خواندن او، گردش و تفریح کردن او، معاشرت و روابط اجتماعی او، سینما رفتن و تلویزیون دیدن او، حضورش در فضای مجازی و… همه و همه اجزایی از زیست امروزین مؤمنین است. آن حقیقت ناب هنگامی که خود را در این جزئیات جلوه‌گر کند، می‌تواند تمام شئون زندگی آدمی را در بر بگیرد.

ما بر آنیم که اگر اسلام دین جامع و شاملی است که فرامین ظاهری آن ناظر بر همۀ امور جاری فردی و اجتماعی انسان است، پس باطن دین و حقیقت احکام الهی، روح‌بخش همۀ ابعاد زندگی او است. چنان‌که اگر روح نماز مراتب حضور قلب در محضر پروردگار است و نمازگزار به تناسب حضوری که در هنگام نماز دارد با آن اوج می‌گیرد و حلاوت انس با محبوب را درک می‌کند، در سایر شئون زندگی نیز این حقیقت جریان دارد. مهم درک این مطلب اساسی است که دین ظاهر و باطنی دارد و رابطۀ این دو مانند جسم و روح است و در همۀ احکام و اعتقادات باید از ظاهر دین به باطن آن نائل شد. در این صورت است که می‌توان بالندگی حیات دینی را در همۀ ابعاد زندگی به نظاره نشست. چنان‌که در تاریخ انقلاب اسلامی‌مان شاهد بوده و هستیم که بزرگان انقلاب و شهدای گران‌قدرمان به چه زیبایی این مهم را به منصۀ ظهور رسانیده‌اند: «من یک جایی خواندم که شهید شهریاری یک شب تا دیروقت روی یک مسئلۀ علمیِ پیچیده‌ای کار می‌کرد و نتوانست آن را حل کند. شاگرد او نقل می‌کند که شهید مبالغ زیادی کار کرد، بعد که نتوانست این مسئله را حل کند، گفت برویم مسجد دانشگاه -گمانم دانشگاه شهید بهشتی- ‌رفتیم داخل مسجد، دو رکعت نماز خواند با حال، با توجّه، بعد از نماز گفت فهمیدم، راه حل را خدای متعال به من نشان داد؛ بلند شد آمد و مسئله را حل کرد. معنویّت این است؛ راه خدا این جوری است.»[1] سلوک توحیدی شهید شهریاری در کار علمی او بود؛ او از همین رهگذر مدارج اسلام و ایمان را طی کرد و حلاوت روح دین را چشید؛ عقبات راه سیروسلوک را طی کرد تا به قلۀ مقام منیع شهادت بار یافت: «وقتی انسان این حرکت را کرد، این مسیر را پیش رفت، آن وقت رسیدن به قلّه ممکن می‌شود، آسان می‌شود؛ نمی‌گوییم حتمی می‌شود، امّا ممکن می‌شود. بدون حرکت در این مسیر، رسیدن به قلّه امکان‌پذیر نیست.»[2]

از این منظر، لازم است تا بسیاری از مسائل مبتلابه جامعۀ امروز مورد واکاوی اساسی قرار گیرد. تا این مهم برآورده نشود و موضوع تأمل مدام ما قرار نگیرد، انقلاب ما و زیست ما رنگ و بوی توحیدی نخواهد گرفت. اگر هریک از آحاد مؤمنان در میدانی مشغول انجام وظیفه است، یکی در حال تحصیل، دیگری فعالیت اقتصادی، دیگری کار فرهنگی و… اما همگی یک نقطه اشتراک دارند: آرزومند چشیدن حلاوت انس با محبوب و نیل به بواطن نورانی دین و بالاخره رسیدن به فیض عظیم شهادت هستند. پس باید راه نیل به این مطلوب را یاد گرفت؛ اینکه چگونه به شئون زندگی روزمره رنگ خدایی بزنیم و سلوک توحیدی را در فعالیت‌ها و اشتغالات روزمره‌مان داخل نماییم.

مؤسسه جلوه نور علوی{علیه السلام} رسالت خود را تبیین این مهم در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی مؤمنان، با تکیه بر ارشادات معلمان ربانی در مکتب تربیتی امام خمینی و علامۀ طباطبایی؟رهما؟ می‌داند؛ تاکنون آثاری در این زمینه ارائه کرده و امیدوار است در آینده توفیق ادامۀ این مسیر را داشته باشد. کتاب حاضر نیز قدمی در همین راستا است.

مسئلۀ شهادت و جایگاه شهدا در انقلاب اسلامی ما امر پنهانی نیست و علاوه بر آنکه شهیدان، جانبازان و خانواده‌های ارجمند ایشان در بیانات متعدد امام امت{رحمة الله علیه} و رهبر فرزانه انقلاب فراوان تکریم شده‌اند، در دوران پرفراز و نشیب انقلاب، امت با همۀ وجودشان با شهدا مأنوس بودند و با این حقیقت زندگی کرده‌اند. نمود ظاهری این حقیقت مهم آنست که در هر کوی و برزن نام شهیدان بر دیوارها می‌درخشد و خانوادۀ شهیدی زندگی می‌کنند. از دیگر سو، شور و شوق جوانان این مرز و بوم در رسیدن به مقام والای شهدا وصف‌ناپذیر است. اساساً مقولۀ شهادت در زندگی روزمرۀ جوانان انقلابی حضور پررنگی دارد.

ولی همۀ سخن در آن است که اگر شهادت فریضه‌ای مهم در قبال سایر فرایض دینی است و همۀ فرایض ظاهر و باطنی دارد که ارزشش به باطن آن است، مراتب شهادت و بواطن این فریضۀ مهم دینی چیست؟ آیا اصلاً شهادت پیشنهادی و راهی است برای زندگی کردن یا گزینه‌ای است برای مُردن؟! آیا شهادت مقامی بیرون از زندگی است یا منزلی از منازل آن و جهت و معنای آن؟ اهمیت پاسخ به این سؤالات و تأثیر عمیق آن در زندگی ما، پرداختن به موضوع شهادت را ضروری می‌سازد.

به همین دلیل مدت‌ها بود که مؤسسه بنا داشت بنا بر مکتب توحیدی امام امت و علامه طباطبایی؟رهما؟ پیرامون این مهم مطالبی را ارائه نماید. شهادت سردار رشید اسلام، حاج قاسم سلیمانی -که به‌حق نمادی از ظهور مقام شهادت در فرزندان این انقلاب بود- تلنگری شد تا از محضر استاد محمدتقی فیاض‌بخش درخواست نماییم تا به تبیین این موضوع بپردازند.

به امید آنکه این اثر از یک‌سو ابراز ارادتی باشد به ساحت شهیدان انقلاب و خصوصاً مدافعان حریم اهل بیت؟عهم؟، و از سوی دیگر، تبیین حقیقت مقام شهادت محملی باشد برای بزرگداشت آن عزیزان، که این معنا در جای‌جای زندگی‌شان جاری و ساری بود.

مؤسسۀ جلوۀ نور علوی{علیه السلام}

آبان 1400

 

[1].    بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دست‌اندرکاران کنگرۀ شهدای استان زنجان، 24/7/1400 (لینک دسترسی: https://khl.ink/f/48908).

[2].   همان.

 

فهرست مطالب