شرک و کفر

«شرک و کفر»، در ثقلین

الف. در قرآن

<إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ‏ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظیما>[1]

«مسلماً خدا اینکه به او شرک ورزیده شود را نمى‏آمرزد و غیر آن را براى هرکس که بخواهد مى‏آمرزد و هرکه به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگى را مرتکب شده‌است.»

ب. در روایات

«عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی‌ جَعْفَرٍ{علیه السلام} قَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّ الْکُفْرَ لَأَقْدَمُ مِنَ الشِّرْکِ وَ أَخْبَثُ وَ أَعْظَمُ. قَال‏: ثُمَّ ذَکَرَ کُفْرَ إِبْلِیسَ حِینَ قَالَ اللَّهُ لَهُ اسْجُدْ لآِدَمَ فَأَبَى أَنْ یَسْجُدَ فَالْکُفْرُ أَعْظَمُ مِنَ الشِّرْکِ فَمَنِ اخْتَارَ عَلَى اللَّهِ ؟عز؟ وَ أَبَى الطَّاعَةَ وَ أَقَامَ عَلَى الْکَبَائِرِ فَهُوَ کَافِرٌ وَ مَنْ نَصَبَ دِیناً غَیْرَ دِینِ الْمُؤْمِنِینَ فَهُوَ مُشْرِکٌ.»[2]

«زراره از امام باقر{علیه السلام} نقل می‌کند که حضرت فرمود: به خدا سوگند همانا کفر قطعاً از شرک مقدم‌تر و خبیث‌تر و بزرگ‌تر است. [همچنین زراره] گوید: حضرت سپس کفر ابلیس را ذکر کرد در آن زمان خداوند به او فرمود: که برای آدم سجده کنید، پس ابلیس ابا کرد که سجده کند. پس کفر از شرک عظیم‌تر است. پس هرکس را که [انسان] بر خداوند ؟عز؟ برگزیند و از اطاعت الهی سرباز زند و بر گناهان کبیره اقامه کند (مرتکب آن‌ها شود)، پس او کافر است و هرکس که دینی غیر از دین مؤمنین نصب کند، او مشرک است.»

معنای «شرک و کفر»

تعریف فقهی کافر نجس

«کافر» یعنى کسى که خدا یا پیامبر اسلام{صلوات الله علیه} را قبول ندارد یا براى خدا شریکى قرار مى­دهد؛ بنا‌بر احتیاط، نجس است؛ هرچند به یکى از ادیان آسمانى، مانند آیین یهود و نصارى ایمان داشته باشد.[3]

تعریف و تفاوت شرک و کفر

«کافر» یعنی کسی که خدا یا پیامبر اسلام{صلوات الله علیه} را قبول ندارد یا برای خدا شریکی قرار می­دهد و «مشرک» یعنی کسی که برای خدا شریکی قائل باشد، درنتیجه کافر اعم از مشرک است. (یعنی هر مشرکی کافر است؛ ولی هر کافری مشرک نیست.)[4]

اقسام و مصادیق «شرک و کفر»

مرتد ملی و فطری

مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند، «مرتد» نامیده می­شود. مرتد بر دوقسم است: مرتد فطری و مرتد ملّی و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او یا یکی از آن‌ها در هنگام انعقاد نطفۀ او مسلمان باشند و خود او نیز در حال بلوغ، مسلمان باشد و سپس کافر شود و مرتد ملی کافرى است که از پدر و مادر غیرمسلمان متولد شده؛ ولى پس از قبول اسلام مجدداً کافر گردیده‌است.[5]

عداوت یا دشنام به اهل‌بیت؟عهم؟، سبب کفر و نجاست

هرگاه کسى -پناه بر خدا- به ­خدا یا پیامبر{صلوات الله علیه} یا یکى از ائمّۀ معصومین؟عهم؟ یا فاطمۀ زهرا؟س؟ دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.[6]

انکار نبوت یا عصمت یا نسبت نقصان به انبیا و معصومین؟عهم؟

پرسش :تعریف دقیق اهانت و مصادیق آن در فقه شیعی چیست؟ آیا علاوه بر فحاشی، افترا، تهمت، اتهام‌واردکردن، انکار نبوت، انکار امامت، انکار عصمت پیامبران؟عهم؟ و امامان؟عهم؟ مصداق اهانت یا سب نبی{صلوات الله علیه} هستند یا خیر؟ نسبت‌دادن نقصان به دین اسلام و یا پیامبر{صلوات الله علیه} و امامان؟عهم؟ چطور؟ آیا منبعی وجود دارد که به‌طور دقیق به این موضوعات و مصادیق آن پرداخته باشد؟

پاسخ :انکار نبوت یا عصمت پیامبران؟عهم؟ و امامان؟عهم؟ اهانت نیست؛ بلکه بعضی از آن‌ها کفر و بعضی سبب خروج از مذهب شیعه است و نسبت­دادن نقصان و امثال ذلک نیز اهانت نیست؛ بلکه کفر است و این موضوع منبع خاصی ندارد؛ بلکه با مراجعه به­ عرف مشخص می­شود که اهانت است یا انکار مسلّمات اسلام.[7]

حکم ارتداد در‌صورت توهین غیرارادی به حضرات معصومین؟عهم؟

پرسش :اگر کسی با کوچک­ترین ناراحتى حرف­هایى بزند که از آن بوى ارتداد و خداى ناکرده اهانت به مقام خداوند متعال یا معصومین؟عهم؟ به مشام آید، باتوجه‌به اینکه مى­دانیم لحظه­اى دیگر وضو مى­گیرد و نماز مى­خواند و سایر عبادات را به­جا می­آورد، برخورد با این‌گونه افراد به چه صورت باید باشد؟

پاسخ :اگر شخص از خود­بى­خود مى­شود و کلمات کفرآمیز مى­گوید، مرتد نمى­شود و در غیر‌این‌‌صورت مرتد است.[8]

منکر ضروری دین

کسى که ضرورى دین اسلام یعنى چیزى را که همۀ مسلمانان مى­دانند (مانند معاد، روز قیامت، واجب­بودن نماز و روزه و امثال آن) را منکر شود، چنان‌چه ضرورى‌بودن آن را بداند، کافر است و اگر در ضرورى‌بودن آن شک دارد، کافر نیست؛ ولى احتیاط مستحب آن است که از او اجتناب شود. [9]

انکار حج

حج یکى از ارکان دین اسلام و از ضروریّات آن به شمار می­رود و ترک حج با اقرار به­ وجوب آن، براى کسانى که مستطیع هستند، از گناهان کبیره محسوب می­شود و انکار آن، درصورتى‌که انکارکننده علم به ضرورى­بودن آن داشته باشد، موجب کفر است.[10]

اعتقاد به حلّیّت شراب، سبب کفر

اگر کسى آن را حلال بداند، در­صورتى‌که متوجّه باشد که لازمۀ حلال‌دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر{صلوات الله علیه} مى‏باشد، کافر است.[11]

حکم غلوّکنندگان

کسانى که در حق على{علیه السلام} و سایر امامان{صلوات الله علیه} غلو کنند، یعنى آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایى براى آن‌ها قائل باشند، کافرند.[12]

«بهائیت»، مصداق کفر

شک نیست که آن‌ها افراد منحرفی هستند و اساس مذهب ساختگی آن‌ها ازسوی دولت‌های استعماری انگلستان و آمریکاست و جزو کفّار حربی هستند. آن‌ها نجس هستند و هیچ‌گونه معاشرت، خرید‌و‌فروش و همکاری با آن‌ها جایز نیست.[13]

حکم فرقۀ «وهّابیت»

آن‌ها مدعی هستند که ما به اهل­بیت؟عهم؟ علاقه داریم، هرچند آن‌ها را امام نمی­دانیم و مبغض شیعه هستند، نه اهل­بیت؟عهم؟؛ بنا­بر­این در­صورتی­که با ائمۀ‌معصومین؟عهم؟ دشمنی نداشته باشند، کافر نیستند و ارتباط با آن‌ها اشکالی ندارد.[14]

برخی از فرَق «صوفیه»

پرسش: نظر حضرت‌عالى درمورد عرفانى که قائل به حلول، اتحاد، مهدویت نوعیه، صلح کل، ترک عبادت، اتیان محرّمات و... می‌باشد، چیست؟ باتوجه‌به اینکه داشتن این‌گونه عقاید، مستلزم انکار ضرورى دین مى‌باشد، آیا این‌گونه افراد در حکم بقیّه کفّارند؟ و اگر کسى قبلاً در سِلک مسلمان‌ها بوده؛ ولى بعدها در اثر ارتباط با این فرق، داراى چنین عقایدى شده باشد و عقایدش را هم براى دیگران اظهار کند، آیا چنین کسى در حکم مرتد است؟

پاسخ: فِرق صوفیّه عموماً گرفتار انحرافاتى هستند، بعضى بیشتر و بعضى کمتر، کسى که عقاید فوق را داشته باشد؛ مانند حلول و اتّحاد و وحدت موجود (نه وحدت مفهوم وجود) و ترک عبادت و انکار محرّمات، به‌گونه‌اى که مستلزم انکار توحید یا نبوّت شود، در سلک کفّار است و اگر قبلاً مسلمان بوده و سپس به این عقاید معتقد شده، مرتد است و تا آنجا که ممکن است، باید در رفع شبهات آن‌ها ازطرق منطقى کوشید و اگر ممکن نشد، باید از آن‌ها دورى کرد.[15]

حکم سرکشان و طاغیان علیه نظام اسلامی

پرسش :کسانی که علیه حکومت مقدس اسلامی قیام می­کنند، آیا کافر محسوب می‌شوند؟

پاسخ :«بُغاة» مسلمانانی هستند که بر ضد حکومت اسلامی قیام می­کنند و در برخی موارد حکم کفار را دارند.[16]

کفرگویی در مداحی­ها

پرسش: آیا معظّم­له اخیراً دربارۀ ضرورت مقابله با خرافه‌گویى­هاى برخى از مدّاحان سخن گفته‌اند؟

پاسخ: آرى، مطالبى در این زمینه گفته­ایم؛ زیرا اخیراً بعضى از مدّاحان نا­آگاه و بى­خبر، اشعار کفرآمیزى را در مجالس عزادارى مى­خوانند که اگر معناى آن را بفهمند، سبب خروج آن‌ها از اسلام مى‌شود. بر همه لازم است که امر­به­معروف و نهى­از­منکر را در این مسئلۀ مهم فراموش نکنند و جاهلان خطا­کار را به وظایف خود آشنا سازند و بهانه به دست دشمنان بهانه‌جو ندهند و لازم است از چنین مجالسى دورى کنند.[17]

احکام فرعی آن

حکم مشکوک‌الاسلام

کسى که در جامعۀ اسلامى زندگى مى­کند و از اعتقادات او خبر نداریم، پاک است و جست‌وجو و تفتیش لازم نیست و نیز در جوامع غیراسلامى چنان­چه افرادى باشند که معلوم نباشد مسلمان هستند یا کافر، پاکند.[18]

حکم شک و وسوسه نسبت به اعتقادات

کسانى که به خدا و پیامبر اسلام{صلوات الله علیه} ایمان دارند، ولى وسوسه­هایى براى آن‌ها پیدا مى­شود و به مطالعه و تحقیق مى‌پردازند پاک‌اند و این وسوسه­ها ضررى ندارد.[19]

احکام فرعی مربوط به بهائیت

پرسش :معاشرت با بهایی و آموزش و پرورش آن‌ها چه حکمی دارد؟

پاسخ :بهایی، کافر حربی است؛ (زیرا از هر‌گونه تلاش و کوشش ضد مسلمانان ابا ندارند.) آموزش و پرورش آن‌ها جایز نیست. مصادرۀ اموال آنان مانعی ندارد؛ مگر اینکه فعالیتی نداشته باشند.[20]

هیچ‌گونه معاشرت، خرید‌و‌فروش و همکاری با آن‌ها جایز نیست.[21]

حکم ازدواج با کافر

زن مسلمان نمى‏تواند به عقد کافر درآید، همچنین مرد مسلمان نمى‏تواند بنابر احتیاط با زن کافر ازدواج دائم کند؛ ولى ازدواج موقت با زنان اهل‌کتاب مانند یهود و نصارى مانعى ندارد.[22]

حکم ازدواج با مردی که به ضروریات دین اعتقاد ندارد و عمل نمی­کند

پرسش :مردی گرچه مسلمان­زاده، ولی کافر است و ضروریاتی مانند اعتقاد به نبیّ{صلوات الله علیه} و نماز و روزه و حج و... را نه اعتقاد دارد و نه انجام می­دهد؛ بلکه گاهی تمسخر نیز می­کند. فرزند حاصل از ازدواج این مرد با زنی مسلمان ازنظر شرع حرام­زاده محسوب می­شود یا حلال­زاده است؟

پاسخ :ازدواج او با زن مسلمان باطل است و اگر زن این حکم را بداند، فرزند آن‌ها نامشروع است؛ ولی اگر نمی‌دانسته، فرزند مشروع می­باشد.[23]

 

[1]. النساء، 48.

[2]. الکافی، ج‏2، ص384.

[3]. رسالۀ توضیح­المسائل، مسئلۀ 113.

[4]. استفتا از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت­الله مکارم شیرازی.

[5]. پایگاه اطلاع­رسانی دفتر آیت­الله مکارم شیرازی، استفتائات، مرتد.

[6]. رسالۀ توضیح­المسائل، مسئلۀ 119.

[7]. پایگاه اطلاع­رسانی دفتر آیت­الله مکارم شیرازی، استفتائات، ارتداد.

[8]. همان.

[9]. رسالۀ توضیح­المسائل، مسئلۀ 115.

[10]. استفتا از پایگاه اطلاع­رسانی آیت­الله مکارم شیرازی.

[11]. پایگاه اطلاع­رسانی دفتر آیت­الله مکارم شیرازی، استفتائات، آشامیدنی­های حرام.

[12]. رسالۀ توضیح­المسائل، مسئلۀ 120.

[13]. پایگاه اطلاع­رسانی دفتر آیت­الله مکارم شیرازی، استفتائات، نجس.

[14]. همان، کافر.

[15]. همان، کسانی که در حکم کافرند.

[16]. همان،  دیدار­ها.

[17]. همان، تاریخچه هدف فلسفه عزاداری.

[18]. رسالۀ توضیح­المسائل، مسئلۀ 117.

[19]. همان، مسئلۀ 114.

[20]. پایگاه اطلاع­رسانی دفتر آیت­الله مکارم شیرازی، استفتائات.

[21]. همان، نجس.

[22]. احکام خانواده، سؤال 288.

[23]. پایگاه اطلاع­رسانی دفتر آیت­الله مکارم شیرازی، استفتائات، ازدواج.

فهرست مطالب