روز اول: شهادت خداوند؟عز؟
آیه
خداوندِ ناظر
<أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى>[1]
«مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] مىبیند؟»
<شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم>[2]
«خدا درحالىکه برپادارنده عدل است، گواهى مىدهد که هیچ معبودى جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهى مىدهند که هیچ معبودى جز او نیست؛ معبودى که تواناى شکستناپذیر و حکیم است.»
روایت
خوف از حضور خداوند؟عز؟
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: یَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ.»[3]
«امامصادق{علیه السلام} فرمود: ای اسحاق! از خداوند متعال آنگونه بترس که گویا او را میبینی؛ و اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند؛ اگر در نظرت این باشد که او تو را نمیبیند، کافر شدهای و اگر میدانی او تو را میبیند و با این حال، مرتکب گناه میشوی، او را پستترین بینندگان قرار دادهای.»
کلام بزرگان
آیتالله مظاهری؟حفظ؟
یکی از منازل خلوص، منزل «استحیا» است؛ اینکه انسان خود را در محضر خدا ببیند. همهجا محضر خداست؛ چه در خلوت، چه در جلوت. پروردگار عالم از ما به ما نزدیکتر است: <أَنَّ اللّٰهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ>[4]؛ انسان به این توجه داشته باشد که در محضر خداوند متعال باید از گناه اجتناب کرد. بودن در محضر خدا باید براى همه ما یکامر عادى باشد. لذت از عبادت در محضر خدا باید لذتی فوق لذتها باشد. اگر انسان به این مرتبه برسد و همهجا را محضر خدا بداند، کمکم عبادت در مقابل خدا و در محضر او برایش بالاترین لذت است. قرآن کریم روى این مرتبه خیلى اصرار دارد: <یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّٰهَ ذِکْراً کَثِیراً 41 وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً>[5]؛ امامصادق{علیه السلام} مىفرماید: مراد از آیه شریفه، تذکر این نکته است که انسان در محضر خداست.
باید محرک انسان در ترک گناه، حیا باشد؛ نه اینکه بخواهد جهنم نرود. اگر گناه نمىکند، براى این باشد که مىبیند در محضر خداست؛ همهجا محضر خداست؛ خلوت و جلوت محضر خداست؛ وقتى چنین باشد که خود را در محضر خدا ببیند و خود را در محضر خدا بیابد، معلوم است که حیا مىکند و گناه نمىکند.[6]
شعر
«چو گوش هوش بدادم منادى حق را شنیدم از همهجا لا إله الّا هو
نداى هوشرُبا، لیسَ غَیرهُ دَیّار نداى هوشفزا لا إله الّا هو
خدا گواه و ملائک گواه و دانایان کفى بهم شهدا، لا إله الّا هو»[7]
داستان
نصیحت همیشگی علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}
آیتالله مظاهری؟حفظ؟ میگوید: انسان یکپلیس مخفى مىخواهد که دائما با او باشد و آن درک حضور خداوند است: <أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّٰهَ یَرىٰ>[8]. استاد بزرگوار ما، علامه طباطبایى{رحمة الله علیه} این را درک کرده بود و این پلیس همیشه همراه ایشان بود و هرگاه کسى از ایشان درخواست نصیحت میکرد، ایشان نظیر همین آیه را به عنوان نصیحت مىخواند. در جلسهاى خدمت ایشان بودیم. یکى از علماى بزرگ خدمت ایشان آمده بود و مىخواست مرخص شود. گفت: آقا! نصیحتى بفرمایید که در گوش من باشد. ایشان با کمال سادگى و تواضع فرمود: <أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّٰهَ یَرىٰ>؛ آیا انسان نمىداند که خدا او را مىبیند؟ یا در جلسهاى دیگر باز به ایشان همین مطلب عرض شد؛ فرمود: <قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّٰهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ>[9].[10]
ادعیه
«أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَا تَخْفَى عَلَیْکَ اللُّغَاتُ وَ لَا تَتَشَابَهُ عَلَیْکَ الْأَصْوَاتُ کُلَّ یَوْمٍ أَنْتَ فِی شَأْنٍ لَا یَشْغَلُکَ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ أَخْفَى دَیَّانُ الدِّینِ مُدَبِّرُ الْأُمُور.»[11]
«تو خدا هستی و جز تو خدایی نیست؛ زبانها بر تو پوشیده نیست و صداها بر تو مشتبه نمیشود. هرروز در کارى هستى و هیچ کارى تو را از کار دیگر باز نمىدارد؛ داناى نهان و نهانتر، جزادهندۀ روز جزا و گردانندۀ کارها هستی.»
روز دوم: شهادت خداوند؟عز؟
آیه
شاهد هر عمل
<وَ ما تَکُونُ فی شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفیضُونَ فیهِ وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ>[12]
«[اى پیامبر!] در هیچ شغلى و کارى نمىباشى، و هیچ بخشى از قرآن را که از سوى خداست، تلاوت نمىکنى، و [شما اى مردم!] هیچ کارى انجام نمىدهید، مگر آنکه وقتى سرگرم به آن کار هستید، گواه و شاهد شماییم؛ و به اندازه ذرهاى در زمین و آسمان از پروردگارت پوشیده نیست و نه کوچکتر از آن ذره و نه بزرگتر از آن نیست؛ مگر آنکه در کتابى روشن ثبت است.»
روایت
گریۀ پیامبر{صلوات الله علیه}
«قالَ الإمامُ الصّادقُ{علیه السلام} فی قَولِهِ تعالى <وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً>: کانَ رسولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه} إذا قَرَأَ هذهِ الآیةَ بَکى بُکاءاً شَدیداً.»[13]
«امامصادق{علیه السلام} فرمود: زمانی که رسول خدا{صلوات الله علیه} آیۀ «و هیچ عملی انجام نمیدهید مگر اینکه ما بر آن گواه و شاهد هستیم» را مىخواند، بهشدّت مىگریست.»
کلام بزرگان
امام خمینی{رحمة الله علیه}
توجه خودتان را همیشه به خدا داشته باشید؛ خدا در خلوت و جلوت همراه و ناظر شماست. علاوه بر اینکه ملائکۀ الهی ناظر شما هستند، «مِن وَرائِهِم» خدای تبارکوتعالی چیزهایی که بر ملائکةالله هم مخفی است، آگاه است. اسرار غیبی شما پیش اوست و همهچیز در نظر اوست و همهچیز پیش اوست و شما فردا باید از همهچیز حساب پس بدهید. امیدوارم که در این حساب، خوشحساب باشید و نامه اعمال همه ما، نامه اعمالی باشد که به دست راست ما بدهند.[14]
حجتالاسلام انصاریان؟حفظ؟
مسئلۀ کتاب یا پرونده یا نامۀ اعمال که امروز بسته و در فرداى قیامت باز است، مسئلهاى عظیم و وحشتآور و حقیقتى است که در قرآن مجید به طور مکرّر به آن اشاره شده است. کتاب خدا در این زمینه به انسان هشدار داده که مواظب و مراقب باشد که پروندهاش با خطوط گناه و معصیت سیاه نشود. قرآن مجید، کِرام کاتبین و رقیب و عتید، دست و پا و پوست و زمین را حافظ اعمال انسان و تکمیلکنندگان پروندۀ آدمى مىداند. قرآن کریم، خداوند و پیامبر و ائمۀ معصومین را شاهدان اعمال انسان معرفى فرموده و راه هر عذرى را به روى انسان بسته است.[15]
شعر
«هیچ از پروردگارت در خفا مىنماند در زمین و در سما
قدر ذره کمتر از آن یا فزون نیست جز محفوظ در لوح از کمون»[16]
داستان
احمدعلی نیّری
ایشان میگوید: یکروز با رفقای محل به دماوند رفته بودیم. یکی از بزرگترها گفت: برو کتری را آب کن و بیاور! کتری را برداشته و راه افتادم. مسیر زیادی را طی کردم تا صدای آب به گوشم رسید. از بین بوتهها به رودخانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد، یکدفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم. بدنم شروع به لرزیدن کرد. نمیدانستم چه کنم؟ میتوانستم بهراحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه، چندین دختر جوان مشغول شنا بودند. خدا را صدا زدم و گفتم: خدایا! کمک کن؛ شیطان بهشدت مرا وسوسه میکند اما به خاطر تو از این گناه میگذرم. از جایی دیگر آب تهیه کردم و پیش بچهها رفتم و مشغول درستکردن آتش شدم. دود زیادی به چشمانم رفت و اشکم جاری شد. یادم افتاد حاج آقای حقشناس{رحمة الله علیه} گفته بود: هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. گفتم: از این به بعد برای خدا گریه میکنم. حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات میکردم. خیلی با توجه گفتم: «یا الله، یا الله». به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد؛ به اطرافم نگاه کردم؛ صدا از همۀ سنگریزههای بیابان و درختها و کوه میآمد. همه میگفتند: «سبوحٌ قدوس ربّ الملائکة و الروح»؛ از آن موقع کمکم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد.[17]
ادعیه
«اللَّهُمَّ... أَنْتَ الْعَالِمُ الَّذِی لَا یَعْزُبُ عَنْکَ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُبْخِلُکَ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین.»[18]
«خدایا!... تو عالمی هستی که ذرهاى در زمین و آسمان از تو پوشیده نیست و پافشاری اصرارکنندگان تو را بخیل نمیگرداند.»
[1]- العلق، 14.
[2]- آلعمران، 18.
[3]- الکافی، ج2، ص68.
[4]- الانفال، ۲۴.
[5]- «اى اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید؛ (41) و صبح و شام او را تسبیح گویید!»؛ (الاحزاب، 41 و 42).
[6]- در ساحل سپیده اخلاص، ص 140 و 172.
[7]- دیوان فیض کاشانی، ج2، ص1153.
[8]- العلق، 14.
[9]- «بگو: عمل کنید! به زودى خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید»؛ (التوبة، 105).
[10]- عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان، ص۱۳۶.
[11]- مصباحالمتهجّد، ج1، ص74.
[12]- یونس، 61.
[13]- میزانالحکمة، ج4، ص503.
[14]- صحیفه نور، ج18، ص84.
[15]- تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج۵، ص۸۵.
[16]- تفسیر صفی، ص325.
[17]- عارفانه، ص26.
[18]- جمالالأسبوع، ص84.