روز سی‌و‌دوم: شهادت زمان و مکان

آیه

افشای رازهای زمین

<إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها 1 وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها 2 وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها 3 یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها 4 بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَها>[1]

«هنگامى که زمین را با [شدیدترین‏] لرزشش بلرزانند(1) و زمین بارهاى گرانش را بیرون اندازد(2) و انسان بگوید: زمین را چه شده است؟(3) آن روز است که زمین اخبار خود را مى‏گوید؛(4) زیرا که پروردگارت به او وحى کرده است.»

روایت

سعادتمندی یا بدبختی با شهادت گواهان

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}:‏ أَمَا إِنَّ اللَّهَ؟عز؟ کَمَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَحْتَاطُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ أَدْیَانِکُمْ وَ أَمْوَالِکُمْ بِاسْتِشْهَادِ الشُّهُودِ الْعُدُولِ عَلَیْکُمْ فَکَذَلِکَ قَدِ احْتَاطَ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَکُمْ فِی اسْتِشْهَادِ الشُّهُودِ عَلَیْهِمْ فَلِلَّهِ؟عز؟ عَلَى کُلِّ عَبْدٍ رُقَبَاءُ مِنْ کُلِّ خَلْقِهِ وَ <مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ>‏[2] وَ یَحْفَظُونَ عَلَیْهِ مَا یَکُونُ مِنْهُ مِنْ أَعْمَالِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَلْفَاظِهِ وَ أَلْحَاظِهِ وَ الْبِقَاعُ الَّتِی تَشْتَمِلُ عَلَیْهِ شُهُودُ رَبِّهِ لَهُ أَوْ عَلَیْهِ وَ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامُ وَ الشُّهُورُ شُهُودُهُ عَلَیْهِ أَوْ لَهُ وَ سَائِرُ عِبَادِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِینَ شُهُودُهُ عَلَیْهِ أَوْ لَهُ وَ حَفَظَتُهُ الْکَاتِبُونَ أَعْمَالَهُ شُهُودٌ لَهُ أَوْ عَلَیْهِ، فَکَمْ یَکُونُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ سَعِیدٍ بِشَهَادَتِهَا لَهُ وَ کَمْ یَکُونُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ شَقِیٍّ بِشَهَادَتِهَا عَلَیْهِ، إِنَّ اللَّهَ؟عز؟ یَبْعَثُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عِبَادَهُ أَجْمَعِینَ وَ إِمَاءَهُ فَیَجْمَعُهُمْ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ یَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ وَ یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی وَ یُحْشَرُ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامُ وَ یُسْتَشْهَدُ الْبِقَاعُ وَ الشُّهُورُ عَلَى أَعْمَالِ الْعِبَادِ، فَمَنْ عَمِلَ صَالِحاً شَهِدَتْ لَهُ جَوَارِحُهُ وَ بِقَاعُهُ وَ شُهُورُهُ وَ أَعْوَامُهُ وَ سَاعَاتُهُ وَ أَیَّامُهُ وَ لَیَالِی الْجَمْعِ وَ سَاعَاتُهَا وَ أَیَّامُهَا فَیَسْعَدُ بِذَلِکَ‏ سَعَادَةَ الْأَبَدِ، وَ مَنْ عَمِلَ سُوءاً شَهِدَتْ عَلَیْهِ جَوَارِحُهُ وَ بِقَاعُهُ وَ شُهُورُهُ وَ أَعْوَامُهُ وَ سَاعَاتُهُ وَ لَیَالِی الْجَمْعِ وَ سَاعَاتُهَا وَ أَیَّامُهَا فَیَشْقَى بِذَلِکَ شَقَاءَ الْأَبَدِ.»‏[3]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: آگاه باشید که خداوند؟عز؟ همان‌طور که شما را امر به احتیاط دربارۀ خودتان و دین و اموالتان در امر شهادت عادل‌ها نمود، بر بندگانش و شما در گواهی شاهدان احتیاط نمود؛ پس شاهدان خداوند متعال بر هر بنده‌ای، آزادگانی از خلق او هستند و از پیش رو و پشت سر، مأمورینی که او را به فرمان خدا حفظ می‌کنند و تمام اعمال و گفتار و الفاظ و لحظاتش را ثبت می‌کنند؛ و مکان‌هایی که گواهان پروردگار در آن هستند، بر او یا ضدش گواهی می‌دهند؛ همچنین شب‌ها و روزها و ماه‌ها شاهدان خدا بر او یا ضدش هستند و سایر بندگان خدا و فرشتگان نویسندۀ اعمالش، به نفع یا ضرر او شهادت می‌دهند. چه بسیار افرادی که به شهادت این شاهدان، خوشبخت یا تیره‌بخت گردند. خداوند در روز قیامت بندگانش را در محلی جمع می‌کند و چشمانشان می‌بیند و صدای دعوت‌کننده را می‌شنوند؛ و شب‌ها و روزها محشور می‌شوند و مکان‌ها و ماه‌ها بر اعمال آنان گواهی می‌دهند؛ هرکس عمل صالح انجام داده باشد، اعضای بدن و مکان‌ها و ماه‌ها و سال‌ها و ساعات و روزها و شب‌ها، همگی برای او شهادت می‌دهند؛ و او به سبب این شهادت، به سعادت ابدی می‌رسد و هرکس بد عمل کرده باشد، تمام این شاهدان بر ضد او گواهی می‌دهند و سزاوار بدبختی ابدی می‌گردد.»

کلام بزرگان

آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

اعضا و جوارح ما، زمین و زمان، در و دیوار، فرش و رختخواب، میز و صندلى و هرچه اطراف ماست، بر گفتار و کردار ما ناظر است و در روز قیامت، لَه یا علیه ما شهادت مى‌دهد. قرآن کریم مى‌فرماید: <إِذٰا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزٰالَهٰا 1 وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقٰالَهٰا 2 وَ قٰالَ الْإِنْسٰانُ مٰا لَهٰا 3 یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبٰارَهٰا 4 بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحىٰ لَهٰا>[4]؛ با آن زلزلۀ عجیب، عالم قیامت برپا مى‌گردد. وقتى عالم قیامت برپا شد، زمین علیه ما شهادت مى‌دهد. آنچه در دنیا برداشت کرده است، آنجا شهادت مى‌دهد. این کسى که علیه او شهادت داده مى‌شود، با حسرت و حیرانى با زمین حرف مى‌زند و مى‌گوید: چه خبر است‌؟ چرا چنین مى‌کنى‌؟ مى‌گوید: به امر خدا مى‌گویم؛ خدا فرموده است: این شهادت را بده و گواهی را تحمل و ادا کن![5]

شعر

«سر از آن رو می‌نهم من بر زمین                            تا گواه من بود در روز دین

یوم دین که زُلزِلَت زَلزالَها                                        این زمین باشد گواه حال‌ها

گو تُحَدِّث جَهرَةً اَخبارَها                                        در سخن آید زمین و خار‌ها»[6]

داستان

حجرالاسود

بُکیربن‌أعین می‌گوید: حضرت صادق{علیه السلام} از من پرسیدند: آیا می‌دانى حجرالأسود در ابتدا چه بوده است؟ من گفتم: نه. حضرت فرمود: او در ابتدا فرشته‏اى از فرشتگان بزرگ در نزد خداوند؟عز؟ بود؛ وقتی خداوند متعال از فرشتگان عهد و میثاق گرفت، اوّلین کسى که به خدا ایمان آورد و اقرار کرد، او بود؛ بنابراین خداوند او را امین خود بر خلایقش قرار داد و میثاق را به عنوان امانت نزد او سپرد.

در میان فرشتگان هیچ فرشته‏اى نبود که محبّتش به اهل‌بیت؟عهم؟ بیشتر از حجرالأسود باشد؛ بر این اساس، خداوند متعال او را از میان سایر فرشتگان اختیار کرد و میثاق را به او داد. حجرالاسود در روز قیامت در حالى می‌آید که زبانى گویا و چشمى بینا دارد و براى تمام کسانی که به زیارت او آمده، او را لمس کرده‌ و عهد و میثاق را در نزد او استوار نموده است، گواهى می‌دهد.[7]

ادعیه

«وَ هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ، وَ هُوَ عَلَیْنَا شَاهِدٌ عَتِیدٌ، إِنْ أَحْسَنَّا وَدَّعَنَا بِحَمْدٍ، وَ إِنْ أَسَأْنَا فَارَقَنَا بِذَمٍّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنَا حُسْنَ مُصَاحَبَتِهِ.»‏[8]

«و امروز، روزی جدید است که برای ما شاهدی آماده‌ است؛ اگر در آن به خیر و نیکی عمل کنیم، ما را با ستایش و درود وداع می‌کند و اگر در آن مرتکب گناه شویم، با مذمت ما را ترک می‌کند؛ پس خدایا بر محمد و خاندان او درود فرست و همنشینیِ نیکو با این روز را روزی ما گردان!»

روز سی‌و‌سوم: شهادت زمان ومکان

آیه

تسبیح کوه‌ها

<إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِشْراق>[9]

‏«همانا ما کوه‏ها را مسخّر و رام کردیم که با او در شبانگاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح مى‏گفتند.»

روایت

ندای شبانه‌روزی

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ{علیه السلام} قَالَ: اللَّیْلُ إِذَا أَقْبَلَ نَادَى مُنَادٍ بِصَوْتٍ یَسْمَعُهُ الْخَلَائِقُ إِلَّا الثَّقَلَیْنِ یَا ابْنَ آدَمَ إِنِّی عَلَى مَا فِیَّ شَهِیدٌ فَخُذْ مِنِّی فَإِنِّی لَوْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ لَمْ تَزْدَدْ فِیَّ حَسَنَةً وَ لَمْ تَسْتَعْتِبْ فِیَّ مِنْ سَیِّئَةٍ وَ کَذَلِکَ یَقُولُ النَّهَارُ إِذَا أَدْبَرَ اللَّیْلُ.»[10]

«امام‌صادق{علیه السلام} از قول پدر بزرگوارشان فرمود: وقتى شب فرارسد، نداکننده‏اى با صدایى که همۀ مخلوقات جز جن و انس بشوند، ندا کند: اى‌ فرزند آدم! من آفریده و خلقى تازه‏ام؛ هرچه در من اتفاق افتد، به آن شهادت خواهم داد؛ از من بهره بگیر! زیرا همین که خورشید طلوع کند، نمی‌توانی در من بر نیکی خود بیفزایى یا مرتکب گناه شوی؛ او همین سخن را در روز نیز مى‏گوید.»

کلام بزرگان

حجت‌الاسلام انصاریان؟حفظ؟

این نکته براى اهل فهم و عمل بس است که بعضى نمک‌خور و نمکدان‌شکن هستند! چقدر براى خداوند رشوه و بهانه مى‌آوریم و قول تهذیب و پاکى نفس مى‌دهیم امّا به روزِ آسایش و رفاه مادى ناسپاسى مى‌کنیم و حق مولا را ادا نمى‌کنیم. مؤمن باید هرروز پیوسته از درگاه رب‌العالمین گشایش روزى معنوى و توفیق قدردانى نعمت‌هاى او و ترک گناهان را بخواهد تا هر روزش به مانند عید، مبارک باشد. فیض‌الاسلام{رحمة الله علیه} فرموده است: گفته‌اند که گفتار و گواهى‌دادن روز، به زبانِ حال است؛ و آنچه در آن واقع مى‌شود، در علم خداى تعالى به منزلۀ شهادت و گواهى است؛ پس سزاوار است که مؤمن گفتار آن را به گوش دل بشنود و به مقتضاى آن عمل نماید.[11]

شعر

«سنگ‌ریزه گر نبودی دیده‌ور                                چون گواهی دادی اندر مشت در؟

ای خرد بَرکِش تو پَر و بال‌ها                                 سوره برخوان زُلزِلَت زِلزالهَا

در قیامت این زمین بر نیک و بد                           کی ز نادیده گواهی‌ها دهد

که تُحَدِّث حالَها و اَخبارَها                                     تُظهِرُ الارضُ لَنا اَسرارَها»[12]

داستان

مرغ تسبیح گوی و من خاموش!

شیخ اجل سعدی می‌گوید: یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشهای خفته؛ شوریده‌ای که در آن سفر همراه ما بود، نعره‌ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک‌نفس آرام نیافت. چون روز شد، گفتمش: آن چه حالت بود؟ گفت: بلبلان را دیدم که به نالش در آمده بودند؛ از درخت و کوه و غوکان (قورباغه‌ها) در آب و بهایم از بیشه؛ اندیشه کردم که مروت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته!

دوش مرغی به صبح می‌نالید                                 عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

یکی از دوستان مخلص را                                       مگر آواز مسن رسید به گوش

گفت باور نداشتم که تو را                                      بانگ مرغی چنین کند مدهوش

گفتم این شرط آدمیت نیست                                 مرغ تسبیح‌گوی و من خاموش»[13]

ادعیه

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْهُ أَیْمَنَ یَوْمٍ عَهِدْنَاهُ، وَ أَفْضَلَ صَاحِبٍ صَحِبْنَاهُ، وَ خَیْرَ وَقْتٍ ظَلِلْنَا فِیهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَى مَنْ مَرَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ مِنْ جُمْلَةِ خَلْقِک‏.»[14]

«خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و امروز را براى ما مبارک‏ترین روزى قرار ده که تاکنون دیده‏ایم؛ و نیکوترین همراهی که با او معاشرت داشته‏ایم و بهترین وقتى که به سر برده‏ایم؛ و از میان بندگانت که شب و روز بر آنان مى‏گذرد، ما را خرسندترین آنان گردان!»

روز سی‌وچهارم: شهادت زمان و مکان

آیه

تسبیح آسمان‌ها و زمین

<تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُورا>[15]

«آسمان‏هاى هفت‌گانه و زمین و هرکس که در آنهاست، او را تسبیح مى‏گویند؛ و هیچ‌چیزى نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او مى‏گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید؛ یقیناً او بردبار و بسیار آمرزنده است.»

روایت

گواهی مکان‌ها

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}‏: الْبِقَاعُ الَّتِی تَشْتَمِلُ عَلَیْهِ شُهُودُ رَبِّهِ لَهُ أَوْ عَلَیْهِ وَ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامُ وَ الشُّهُورُ شُهُودُهُ عَلَیْهِ أَوْ لَهُ وَ سَائِرُ عِبَادِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِینَ شُهُودُهُ عَلَیْهِ أَوْ لَهُ وَ حَفَظَتُهُ الْکَاتِبُونَ أَعْمَالَهُ شُهُودٌ لَهُ أَوْ عَلَیْهِ، فَکَمْ یَکُونُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ سَعِیدٍ بِشَهَادَتِهَا لَهُ وَ کَمْ یَکُونُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ شَقِیٍّ بِشَهَادَتِهَا عَلَیْهِ.»[16]

«پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: اماکنی که مؤمن را در خود مى‏گیرند، و شب‏ها و روزها و ماه‌ها گواهان پروردگار برای او هستند که به سود یا زیان وى گواهى مى‏دهند؛ و سایر بندگان مؤمن خدا و فرشتگان نگهبان او که اعمالش را می‌نویسند، گواهان او هستند که به سود یا زیان وى شهادت مى‏دهند؛ چه بسیارند انسان‌هایی که روز قیامت به سبب شهادت این گواهان، بدبخت می‌شوند!»

کلام بزرگان

آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

در روایات هم درباره شهادت زمان، مکان و چیزهایى که اطراف ماست، تصریحاتى شده است. علاوه بر اینکه اینها شعور و علم دارند، بر اعمال ما نیز ناظرند و شهادت مى‌دهند؛ خیلى از شماها به آنچه باید توجه داشته باشیم، علم دارید. در این دنیا غوغایى است. ما کور، کر و نفهم هستیم! و الا دنیا شعور دارد، در و دیوار فهم دارد و بیناست؛ ولو اینکه ما نحوۀ شنوایى، بینایى، شعور و برداشت آن را نفهمیم. قرآن کریم به ما مى‌گوید: <إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ>[17]؛ در این عالم چیزى نیست که شعور نداشته باشد و خدا را تسبیح نکند. تو نمى‌فهمى، تو گوش شنوا ندارى. حضرت داود{علیه السلام} که گوش شنوا داشت، مى‌شنید. از نظر قرآن، او وقتى زبور مى‌خواند، در و دیوار، گیاهان و درختان، کوه‌ها و آب‌ها با او هم‌صدا مى‌شدند. <یٰا جِبٰالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ>[18]؛ این امر تکوینى است؛ یعنى وقتى حضرت داود زبور مى‌خواند، پرنده‌ها، کوه‌ها و در و دیوار که اطراف او بودند، با او زبور مى‌خواندند. افرادى هستند که وقتى مى‌گویند: «لا اله الا الله»، جهان با آنها این ذکر را تکرار می‌کند.

به قول قرآن، <کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاٰتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ>[19]؛ اینها نماز دارند؛ نمازشان چه جورى است‌؟ نمى‌دانم. اینها تسبیح دارند؛ نحوه تسبیحشان چیست‌؟ نمى‌دانم؛ اما قرآن مى‌گوید، نماز دارند، تسبیح دارند. با آن کسی که دل دارد و مرد خداست، هم‌صدا مى شوند و به او کمک مى‌کنند. او قرآن مى‌خواند، همه با او قرآن مى‌خوانند. وقتى که همه با او قرآن خواندند، بر قرآن‌خواندن او نظارت دارند؛ در روز قیامت پرده‌ها عقب مى‌رود و نفهمى‌ها از بین مى‌رود: <فَکَشَفْنٰا عَنْکَ غِطٰاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ>[20]؛ چشم همۀ افراد تیزبین و حقیقت‌بین و روشن مى‌شود. آن وقت صداى زمین را که نمى‌شنیدند، مى‌شنوند. مى‌بینند که زمین علیه آنها شهادت مى‌دهد. با زمین حرف مى‌زنند: چرا چنین مى‌کنی؟ مى‌گوید: خدا به من دستور داده است که بگویم.[21]

شعر

«مر زمین آن روز آید در سخن                               بدهد اخبار از عمل‌ها تن به تن‏

هرچه هرکس کرده اندر پشت او                             بازگوید بى‏تأمل مو به مو

اوفتد از پرده بیرون رازها                                        ماند از خجلت به کام آوازها»[22]

داستان

نماز در هر منزل

رسول خدا{صلوات الله علیه} در سفر از منزلى به منزل دیگر کوچ نمى‌کرد، جز آنکه در آن منزل دو رکعت نماز مى‌گذارد و مى‌فرمود: مى‌خواهم این مکان برایم به نمازخواندن گواهى دهد.[23]

ادعیه

«وَ أَجْزِلْ لَنَا فِیهِ مِنَ الْحَسَنَاتِ، وَ أَخْلِنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ، وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ حَمْداً وَ شُکْراً وَ أَجْراً وَ ذُخْراً وَ فَضْلًا وَ إِحْسَاناً.»[24]

«خدایا! در این روز به ما پاداشى جزیل از خوبی‌ها عنایت کن و ما را از گناهان دور فرما! و صبح و شبش را براى ما از سپاس، ستایش، پاداش، ثواب و بخشش و نیکى پرُ گردان!»

روز سی‌وپنجم: شهادت زمان و مکان

آیه

تسبیح تمام موجودات

<أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُون‏>[25]

«آیا ندانسته‏اى که هرکه در آسمان‏ها و زمین است و پرندگان بال‌گشوده، خدا را تسبیح مى‏گویند؟ به‌یقین هریک نماز و تسبیح خود را مى‏داند؛ و خدا به آنچه انجام مى‏دهند، داناست.»

روایت

نماز در مکان‌های مختلف

«سَأَلَ أَبُو کَهْمَسٍ‏ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} فَقَالَ: یُصَلِّی الرَّجُلُ نَوَافِلَهُ فِی مَوْضِعٍ أَوْ یُفَرِّقُهَا؟ قَالَ: لَا، بَلْ هَاهُنَا وَ هَاهُنَا، فَإِنَّهَا تَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»[26]

«ابوکهمس از امام‌صادق{علیه السلام} سؤال کرد: آیا شخص نمازهاى نافله‏اش را در یک‌جا بخواند یا بهتر است آنها را در اماکن مختلف به‌جا آورد؟ حضرت فرمود: در یک‌جا نماز نخواند؛ بلکه آنها را در جاهای مختلف بخواند؛ زیرا این اماکن روز قیامت به نفع او شهادت مى‏دهند.»

کلام بزرگان

علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}

در روایت فرموده‌اند: «وَ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ لَا إِلَهَ‏ غَیْرُکَ‏ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ فَمَا جَهِلَکَ شَیْ‏ء»[27]؛ حضرت{علیه السلام} با این بیان می‌خواهد بفرماید: محبوبا! خویش را به همۀ مخلوقاتت شناساندی؛ و موجود و مظهر و مخلوقی نیست که حضرتت را نشناسد. لازمۀ این بیان، آن است که همۀ موجودات نسبت به عالم خود صاحب شعور باشند و خدا را شناخته باشند، ولی ما را به عالم آنان راهی نیست. خداوند متعال می‌فرماید: <إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ>[28].[29]

شعر

«هیچ آیا می‌ندیدى که خدا                    جمله تسبیحش نمایند از ولا

هرکه باشد در سماوات و زمین                  مرغ‌هاى بال‌بگشوده چنین‏

جمله از تعلیم حق دانسته‏اند                   خواندن و تسبیح خود را بى‏گزند»[30]

داستان

تسبیح سنگریزه

عده‌ای از سران حضرموت[31] نزد پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} آمدند و گفتند: از کجا بدانیم تو فرستادۀ خداوند هستی؟ حضرت رسول{صلوات الله علیه} مشتی سنگریزه از زمین برداشت و فرمود: اینها شهادت می‌دهند که من رسول خدا هستم. آن‌گاه سنگریزه‌ها در دست ایشان تسبیح خدای متعال را گفتند و شهادت دادند که او رسول و فرستاده خداست.[32]

ادعیه

«اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَى بِکَ شَهِیداً، وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ فِی یَوْمِی هَذَا وَ سَاعَتِی هَذِهِ وَ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ مُسْتَقَرِّی هَذَا، أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ.»[33]

«خدایا! تو را شاهد مى‏گیرم و تو برای شهادت کافی هستی! و آسمان و ساکنانش، و زمین و ساکنانش را از فرشتگانت و همۀ آفریدگانت در این روز و در این ساعت و در این شب و در این مکان گواه می‌گیرم که تو خداى یکتایى و جز تو خدایى نیست.»

 

روز سی‌وششم: شهادت زمان و مکان

آیه

قیام گواهان

<إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد>[34]

«بى‏تردید ما پیامبران خود و مؤمنان را در زندگى دنیا و روزى که گواهان [براى گواهى‌دادن‏] به پا ایستند، یارى مى‏کنیم.»

روایت

گریۀ مکان‌ها

«قَالَ أَبو الْحَسَنِ مُوسَى{علیه السلام}‏: إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ، وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ الَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْهَا، وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِی کَانَ یُصْعَدُ بِأَعْمَالِهِ فِیهَا، وَ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ.»[35]

«امام‌کاظم{علیه السلام} فرمود: زمانی که مؤمن می‌میرد، فرشتگان و مکان‌هایی که خدا را در آن عبادت می‌کرد و درهاى آسمانى که اعمالش از آنها بالا می‌رفت، برای او گریه می‌کنند و در اسلام رخنه‌ای می‌افتد که چیزى آن را نمی‌پوشاند.»

کلام بزرگان

علامه طباطبایی{رحمة الله علیه}

هر موجودی به ذات خود عشق می‌ورزد و خود را می‌خواهد و تقدیس و تسبیح و تحمید دارد. این خودخواهی جز خواستن او نیست و جز کشش او نمی‌تواند باشد؛ و تسبیح و تقدیس هم جز به او نمی‌تواند باشد؛ اما تسبیح و تقدیس ایشان چگونه است؟ آیۀ شریفه می‌فرماید: <تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً>[36]؛ از تعبیر <لا تَفْقَهُونَ> ظاهر می‌شود که آنها تسبیحی دارند که ما نمی‌فهمیم. حال چگونه است که تسبیح موجودات و اشیا را یکی می‌شنود و یکی نمی‌شنود؟ از استاد قاضی{رحمة الله علیه} نقل کرده‌اند که شبی در مسجد کوفه بودند. صبح آن روز فرمودند: دیشب تسبیح در و دیوار نگذاشت ما بخوابیم!

بنابراین تسبیحی که در آیه آمده است، تکوینی نیست؛ زیرا به تسبیح تکوین نمی‌توان <لا تَفْقَهُونَ> گفت؛ و چنانچه نمی‌دانیم و نمی‌فهمیم، علت دیگری دارد که به عالم اشیا و مخلوقات راه ندارد.[37]

شعر

«بس بود خورشید را رویش گواه                           أَیُّ شَی‏ءٍ أعظمُ الشاهِد إله‏

نه بگویم چون قرین شد در بیان                           هم خدا و هم ملک، هم عالِمان‏

یَشهَدُ اللَّه و الملک و اهلُ العلوم                             أنّه لا رَبَّ إلّا مَن یَدوم‏»[38]

داستان

نالۀ ستون

امام‌سجاد{علیه السلام} فرمود: زمانی که پیامبر اکرم{صلوات الله علیه} در مدینه خطبه می‌خواند، به یکی از ستون‌های مسجد تکیه می‌داد. وقتی جمعیت مردم زیاد شد، برای ایشان منبری ساختند و حضرت روی منبر می‌نشست و خطبه می‌خواند. در این زمان، آن ستون ناله‌ای مانند نالۀ شتر سر داد. وقتی حضرت{صلوات الله علیه} نزدیک آن ستون آمد و دستی بر آن کشید، مانند بچه‌ای آرام گشت. در روایتی آمده است که اگر حضرت او را آرام نمی‌کرد، تا روز قیامت ناله می‌کرد.[39]

ادعیه

«اللَّهُم‏... فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا، وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ، وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِیَّةُ، وَ الْحَقُّ الْمَقْضِیُّ، فَنَحْنُ قَائِلُون‏: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ. السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ. السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ.»[40]

«خدایا!... با این ماه وداع مى‏کنیم، همانند وداع با عزیزى که دوری‌اش بر ما سخت است و رفتنش ما را ناراحت و وحشت‌زده می‌کند؛ عزیزى که بر ما پیمانى دارد که باید بر آن پایبند باشیم و حرمتى دارد که باید رعایت کنیم و حقى که باید ادا نماییم؛ پس اکنون مى‏گوییم: بدرود اى بزرگ‏ترین ماه خداوند و اى عید اولیاى خدا! بدرود اى گرامى‏ترین اوقاتى که همنشین ما بودى! اى بهترین ماه در همه روزها و ساعت‌ها! بدرود اى ماه دستیابی به آرزوها و اى ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خداوند!»

                   

روز سی‌وهفتم: شهادت زمان و مکان

آیه

شهادت بر ضدّ کفار

<وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلى‏ رَبِّهِمْ وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمین‏>[41]

«و ستمکارتر از کسانى که به خدا دروغ بندند، چه کسى است؟ اینان بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، و گواهان [اعمال‏] مى‏گویند: اینان کسانى هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد!»

روایت

چهل‌روز گریه

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}:‏ إِنَّ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ لَتَبْکِی عَلَى الْمُؤْمِنِ إِذَا مَاتَ‏ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ إِنَّهَا لَتَبْکِى عَلَى الْعَالِمِ إِذَا مَاتَ‏ أَرْبَعِینَ شَهْراً وَ إِنَّ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ لَیَبْکِیَانِ عَلَى الرَّسُولِ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ إِنَّ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ لَیَبْکِیَانِ عَلَیْکَ یَا عَلِیُّ- إِذَا قُتِلْتَ- أَرْبَعِینَ سَنَة.»[42]

«پیامبر اسلام{صلوات الله علیه} فرمود: زمانی که مؤمن بمیرد، آسمان و زمین برای او چهل‌روز گریه می‌کنند؛ و زمانی که عالِم بمیرد تا چهل‌ماه آسمان و زمین در فراق او خواهند گریست. همانا زمانی که پیامبر خدا رحلت می‌فرماید، آسمان و زمین تا چهل‌سال برای او می‌گریند. زمانی که تو (امام‌علی{علیه السلام}) شهید شوی، آسمان و زمین در فراق تو چهل‌سال گریه می‌کنند.»

کلام بزرگان

شیخ‌حسن لاهیجی{رحمة الله علیه}

وقتی جهنّم در عرصۀ قیامت حاضر شود، یک‌شعله از او بیرون آید که تمام محشر را فراگیرد و هر خوب و بدی را احاطه کند. هیچ آفریده‌ای نماند، نه پیغمبرى مرسل و نه ملک مقرّب تا به دیگران، مگر اینکه همه به دو زانو درآیند و نجات و خلاصى خود را سؤال نمایند. هیچ‌کس نام فرزند و پدر خود را نبرد؛ هرکس گوید: «ربّ! نفسى، نفسى»؛ خدایا! به دادم برس؛ اما حضرت پیغمبر آخرالزمان{صلوات الله علیه} گوید: «ربّ! امّتى امّتى»؛ خدایا! به فریاد امتم برس!

بعد از آن نامه‌هاى اعمال هرکس را بگشایند و به دستش دهند؛ و فرشتگان را که در دنیا موکّل نامه‌هاى عمل و شاهدان اعمال ایشان بوده‌اند، حاضر گردانند و زبان گناهکاران را مهر کنند تا نتوانند انکار کنند و مکان و زمانى که در آن دست و پا و اعضایى که به آن گناه کرده‌اند، به امر الهى همه به زبان آیند و به گناهی که کرده‌اند، گواهى دهند و ملائکه که شاهدند، شهادت خود را به جا آورند.[43]

شعر

«هر یکی ز اجزای عالم یک به یک                       بر غبی بندست و بر استاد فک

بر یکی قندست و بر دیگر چو زهر                         بر یکی لطفست و بر دیگر چو قهر

هر جمادی با نبی افسانه‌گو                                    کعبه با حاجی گواه و نطق‌خو

بر مصلی مسجد آمد هم گواه                                 کو همی‌آمد به من از دُر راه»[44]

داستان

شهادت حجرالأسود

از حضرت باقر{علیه السلام} نقل است که وقتی حضرت سیدالشهدا{علیه السلام} به شهادت رسید، محمد حنفیّه نزد حضرت سجّاد{علیه السلام} آمد و گفت: اى برادرزادۀ من! می‌دانى که رسول خدا{صلوات الله علیه} منصب وصایت را بعد از خود به على‌بن‌أبى‌طالب{علیه السلام} واگذار کرد و پس از آن به حسن‌بن‌على{علیه السلام} و پس از آن به حسین{علیه السلام}؛ حال پدرت کشته شد و در امر امامت وصیّتى ننموده است! من عموى تو هستم و در امر خلافت و امامت‏ از تو سزاوارترم؛ بنابراین در امر امامت با من منازعه مکن و از من دورى نکن! حضرت سجّاد{علیه السلام} فرمود: اى عمو! از خدا بترس و چنین ادعایى نکن؛ من تو را اندرز می‌دهم تا از جاهلان نباشى؛ پدرم قبل از اینکه رهسپار عراق گردد، در امر امامت، مرا وصّی خود قرار داده است؛ و اینک سلاح رسول خدا{صلوات الله علیه} نزد من است! بنابراین تو متعرّض این امر مشو که من بر کوتاهى عمر و تشتّت احوال تو نگرانم! اگر می‌خواهى بر این امر واقف گردى، بیا با هم نزد حجرالأسود برویم و از او پرسش کنیم!

هر دو به مکه آمدند و در مقابل حجرالأسود قرار گرفتند. حضرت سجّاد{علیه السلام} فرمود: اى عمو! به سوى خدا تضرّع و ابتهال کن و از او بخواه که این سنگ را براى تو به سخن درآورد؛ محمد حنفیّه شروع به ابتهال و تضرّع به‏ درگاه خداوند متعال کرد و از خدا خواست که حجرالأسود را به گفتار آورد؛ پس از آن سنگ را مخاطب قرار داده ولی جوابی نیامد. حضرت سجّاد{علیه السلام} فرمود: اى عمو! اگر وصىّ و امام بودى، این سنگ جوابت را می‌داد! در این حال حضرت زین‌العابدین{علیه السلام} خدا را خواند و به سنگ فرمود: به حقّ آن خداوندى که در تو میثاق انبیا و اوصیا؟عهم؟ و تمام مردم را قرار داده است! امام و وصىّ بعد از حسین{علیه السلام} را براى ما بازگو کن! در این حال حجرالأسود چنان به جُنبش در آمد که نزدیک بود از جاى خود کنده شود. سپس به زبان عربى فصیح گفت: پروردگارا! وصیّت و امامت بعد از حسین{علیه السلام} براى على‌بن‌حسین{علیه السلام} است.[45]

ادعیه

«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ. السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَّ السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ. السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ.»[46]

«بدرود اى یاری که وقتی هستی، جلیل‌القدری و وقتی می‌روی، فراقت برای ما رنج‌آور است! اى مایۀ امید ما که دوری‌ات براى ما دردناک است! بدرود اى همدم ما که وقتی می‌آیى، شادمانى و آرامش را بر دل ما می‌آورى؛ و وقتی می‌روى، رفتنت وحشت‌آور و دردناک است! بدرود اى همسایه‏اى که تا با ما بودى، دل‌هاى ما دارای رقّت بود و گناهان ما رو به کاهش می‌رفت! بدرود اى یاری‌گر ما در برابر شیطان و اى همراهی که راه‌هاى نیکى و فضیلت را پیش پاى ما قرار دادی!»

 

روز سی‌وهشتم: شهادت زمان و مکان

آیه

خشوع کوه‌

<لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون‏>[47]

«اگر این قرآن را بر کوهى نازل مى‏کردیم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و ازهم‌پاشیده مى‏دیدى؛ و این مثل‏ها را براى مردم مى‏زنیم تا بیندیشند.»

روایت

مرگ مسلمان و واکنش زمین

«کَتَبَ عَلِیٌّ{علیه السلام} إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ مِصْرَ: أنَّ‏ الْمُسْلِمَ‏ إِذَا مَاتَ‏ قَالَتْ‏ لَهُ‏ الْأَرْضُ‏ مَرْحَباً وَ أَهْلًا قَدْ کُنْتَ مِمَّنْ أُحِبُّ أَنْ ‏تَمْشِیَ عَلَى ظَهْرِی فَإِذَا وَلَیْتُکَ فَسَتَعْلَمُ کَیْفَ صُنْعِی بِکَ فَیَتَّسِعُ لَهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ إِذَا دُفِنَ الْکَافِرُ قَالَتْ لَهُ الْأَرْضُ لَا مَرْحَباً وَ لَا أَهْلًا قَدْ کُنْتَ مِمَّنْ أُبْغِضُ أَنْ تَمْشِیَ عَلَى ظَهْرِی فَإِذَا وَلَیْتُکَ فَسَتَعْلَمُ کَیْفَ صُنْعِی بِکَ فَتَنْضَمُّ عَلَیْهِ حَتَّى تَلْتَقِیَ أَضْلَاعُهُ.»[48]

«امیرالمؤمنین{علیه السلام} در نامه‌ای به محمدبن‌ابی‌بکر و اهل مصر چنین مرقوم نمود: همانا زمانی که مسلمان می‌میرد، زمین به او می‌گوید: خوش آمدی! تو از کسانی بودی که دوست داشتم بر روی من راه بروی؛ حال که پرورش تو را بر عهده گرفتم، به زودی می‌فهمی که با تو چگونه رفتار می‌کنم؛ پس تا چشم کار می‌کند، قبرش را گشایش می‌دهد. اما زمانی که کافر دفن می‌شود، زمین به او می‌گوید: خوش نیامدی! تو از کسانی بودی که دوست نداشتم بر روی من راه بروی؛ حال که من ولایت تو را برعهده گرفتم، به زودی می‌فهمی که با تو چه می‌کنم؛ و چنان او را فشار می‌دهد که استخوان‌هایش خرد شود.»

کلام بزرگان

آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

ما از قرآن به خوبى استفاده مى‌کنیم که در روز قیامت نه فقط ما محشور مى‌شویم، بلکه این جهان محشور مى‌شود؛ وقتى این جهان محشور شد، آنجا می‌فهمیم در و دیواری که به نظر ما شعور نداشتند، چه شعورى دارند!

ما سمیعیم و بصیریم و هشیم                     با شما نامحرمان ما خامشیم

اگر محرم راز شوى، چشم بینا و گوش شنوا پیدا مى‌کنى؛ همین‌جا تسبیح پرندگان را مى‌شنوى، همین‌جا مى‌فهمى و مى‌بینى در و دیوار، کوه و صحرا، دریا، همه از گفتار، کردار، پندار ما برداشتى دارند. این هم یک‌ناظر در این دنیاست؛ ما ولو در یک‌اتاق تنها باشیم، تنها نیستیم. معنا ندارد انسان تنها باشد. علاوه بر اینکه ما در محضر خداوند؟عز؟ و ائمۀ طاهرین؟عهم؟ هستیم و علاوه بر اعضا و جوارح ما که شعور دارند و ما نمى‌فهمیم، در و دیوار و زمین و فرش این اتاق نیز شعور دارند. ما تنها نیستیم. خیال مى‌کنیم این آب و این لیوان شعور ندارند؛ ما خیال مى‌کنیم این میز و صندلى چیزى نمى‌فهمند، اما قرآن مى‌گوید: توجه داشته باش: <إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّٰ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لٰکِنْ لاٰ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ>[49]؛ <یٰا جِبٰالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ>[50]؛ بعضى از آقایان مفسرین گفته‌اند: این تسبیح تکوینى است؛ این سخن درست نیست؛ اگر <یُسَبِّحُ لِلّٰهِ مٰا فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی الْأَرْضِ>[51]؛ را تسبیح تکوینى بگیریم، اما نظیر <یٰا جِبٰالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ> و <کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاٰتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ>[52] را نمى‌توان تسبیح تکوینى گرفت. باید از قرآن استفاده کنیم و بگوییم شعور و برداشت دارد. برداشت ملائکه را مى‌فهمیم؛ اما برداشت زمین را نمى‌فهمیم. برداشت خدا را نمى‌فهمیم، برداشت اعضا و جوارح خودمان را نمى‌فهمیم؛ ولى بالأخره علم دینى یا علم مادى ما هرچه ترقى کند، یک‌قطره از دریاست.[53]

شعر

«فلسفى منکر شود در فکر و ظن                                    گو برو سر را بر آن دیوار زن‏

نطق آب و نطق خاک و نطق گل                                     هست محسوس حواس اهل دل‏»[54]

داستان

حالات معنوى آخوند کاشى

یکى از تربیت‌شدگان علمى و عملى آخوند کاشى{رحمة الله علیه}، حاج‌آقا رحیم ارباب{رحمة الله علیه} بود که فقیهی بزرگ به حساب می‌آید. این مرد بزرگ از حالات معنوى استاد عالى‌قدرش مسائل مهمی نقل مى‌کرد. روزی گفت: یکى از طلبه‌هاى مدرسۀ صدر (محل سکونت آخوند کاشى) که داراى حالات معنوى و عرفانى بود، گفت: شبى براى عبادت و مناجات از خواب برخاستم؛ وقتى وضو گرفتم و آمادۀ نماز شدم، ناگهان دیدم تمام در و دیوار مدرسه و سنگ‌ریزه‌ها و برگ درختان در پاسخ نالۀ انسانى دلسوخته که به نواى «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» مترنم است، در ترنم هستند. با خود گفتم: خداوندا! اصل ناله و صدا از کیست و این چه صدایى است که تمام موجودات مدرسه با او هم‌آهنگند؟

مشغول تحقیق شدم تا نزدیک حجرۀ آخوند رسیدم. دیدم محاسن سپید را روى خاک گذاشته، درحالى‌که چون سیلاب از دو دیده‌اش اشک مى‌بارد، این ذکر شریف را مى‌گوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» و در و دیوار مدرسه و درختان و نباتات به دنبال او این ذکر را مى‌گویند؛ از هیبت ذاکر و ذکر و مذکور، نعره‌اى زدم و غش کردم؛ وقتی به هوش آمدم، به حجرۀ خود برگشتم؛ فردا خدمت استاد رسیدم و با حالتى پر از اعجاب و بهت و حیرت به حضرت استاد عرضه داشتم که داستان دیشب چه بود. آخوند کاشى{رحمة الله علیه} در کمال سادگى به من گفت: تعجب از توست که به چه علت گوش تو باز شد تا چنین برنامه‌اى را شنیدى! تو چه کرده بودى که در برابر این برنامه توفیق شنیدن یافتى‌؟![55]

ادعیه

«السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَکَ بِکَ! السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ! السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ، وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ! السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ. السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ؛ السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَةِ، وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَةِ.»[56]

«بدرود که افراد زیادی در تو از عذاب خداوند آزاد شدند! چه خوشبخت است آن کسی که حرمت تو را نگه داشت! بدرود که چه زیاد گناهان را از نامۀ عمل ما زدودى و چه عیب‌ها که پوشیده داشتى! بدورد که تو براى گنهکاران چقدر طولانی بودی و هیبت تو در دل مؤمنان چه بسیار بود! بدرود اى ماهى که هیچ ماه دیگر را توان همسانی با تو نیست! بدرود اى ماهى که تا تو بودى، امن و سلامت بود! بدرود اى آن که نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندى!»

                   

روز سی‌ونهم: شهادت زمان و مکان

آیه

مدار تسبیحی موجودات

<وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ فی‏ فَلَکٍ یَسْبَحُون‏>[57]

«و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید که هریک در مدارى شناورند.»

روایت

فراموشی مکان‌ها

«عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام} یَقُول‏: إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ‏ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ؛ فَقُلْتُ: کَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ؟ قَالَ: یُنْسِی مَلَکَیْهِ مَا کَتَبَا عَلَیْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ یُوحِی إِلَى جَوَارِحِهِ اکْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ وَ یُوحِی إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ: «اکْتُمِی عَلَیْهِ مَا کَانَ‏ یَعْمَلُ عَلَیْکِ مِنَ الذُّنُوبِ!»؛ فَیَلْقَى اللَّهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الذُّنُوبِ.»[58]

«معاویه‌بن‌وهب از امام‌صادق{علیه السلام} نقل کرد که ایشان فرمود: هرگاه بنده‌ای توبۀ نصوح کند، خداوند متعال او را دوست خواهد داشت و گناهانش را می‌پوشاند. راوی گفت: چگونه گناهانش پوشیده می‌شود؟ فرمود: آنچه که دو فرشته ‏نوشته‌اند را از یاد آنها می‌برد و به اعضای بدنش و مکان‌های روی زمین وحى می‌کند: گناهانش را نهان سازید! او خدا را چنان ملاقات می‌کند که گواهى بر هیچ‌یک از گناهان او نباشد.»

کلام بزرگان

امین‌الاسلام طبرسی{رحمة الله علیه}

آیات قرآن کریم دلالت مى‏کند بر اینکه باید از هر کار زشتى که انسان از انجام آن در ملأ عام خجالت مى‏کشد، خوددارى کند؛ زیرا روز قیامت گواهانى عادل، شاهد اعمال انسان هستند که نمى‏توان در شهادت آنها خدشه کرد و شهادت آنها را از تاثیر انداخت. این گواهان، پیامبران و معصومان و نویسندگان اعمال و اعضاى بدن و مکان و زمان‏ مى‏باشند. خداوند؟ج؟ مى‏فرماید: <وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ>[59]؛ «شما را امت وسط قرار دادیم که بر مردم گواه باشید.»[60]

شعر

«اوست آن کس کافرید این روز و شب                  آفتاب و ماه را هم بر سبب‏

در فلک باشند اشناور همى                                   همچو ماهى که شتابد در یمى‏»[61]

داستان

تغییر مکان نماز

آیت‌الله سیدمحمدحسین طهرانی{رحمة الله علیه} نقل می‌کند: روزى در حرم مطهر حضرت رضا{علیه السلام} پس از انجام زیارت و خواندن نماز زیارت در سمت پشت سر نشسته بودم و اتّفاقاً در جنب من، علامه لاهیجانى انصارى{رحمة الله علیه} نشسته بود. در آن مکان مقدّس نام حاج سیدعلى آقای قاضی{رحمة الله علیه} آن فقیه و عارف عالی‌قدر اسلام به میان آمد. آقای لاهیجانی که خدمت مرحوم قاضی رفت‌وآمد داشت، جملاتى را از ایشان نقل نمود: در یک‌مسجد همیشه نماز نخوانید و به مساجد دیگر نیز بروید! هرجا دیدید حال پیدا کردید، آنجا نماز بخوانید و هرجا دیدید حال پیدا نکردید، مکان خود را تغییر دهید و از این مسجد به مسجد دیگر انتقال یابید! و خلاصه آنکه توقّف در یک‌مکان بى‌مورد است و باید دائماً دنبال حال بود و از هرجا به جاى دیگر منتقل شد؛ هرجا حال بهتر بود، آنجا را انتخاب کنید! اگر در مسجد کوفه نشد، به مسجد سهله بروید و اگر در سهله نشد، به مسجد کوفه بروید و هکذا.[62]

ادعیه

«السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ. السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً. السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ، وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ. السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا، وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا. السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ. السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ، وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ.»[63]

«بدرود که با برکت سرشار به سوی ما آمدى و ما را از آلودگى‏هاى گناه شستشو دادى! بدرود که به هنگام وداع، از تو نه غبارى به دل داریم و نه از روزه‏ات ملالتى در خاطر! بدرود که قبل از اینکه بیایی، از آمدنت شادمان بودیم و هنوز نرفته‌ای که از رفتنت اندوهناکیم! بدرود که چه بدی‌ها که با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که نصیبمان شد! بدرود ای ماه رمضان و آن شب قدر تو که از هزارماه بهتر است! بدرود که دیروز که در میان ما بودى، حریص به ماندنت بودیم و فردا که از میان ما خواهى رفت، آتش اشتیاق در دل ما شعله خواهد کشید!»

 

روز چهلم: شهادت زمان و مکان

آیه

تسبیح پرندگان

<فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلاًّ آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ کُنَّا فاعِلین‏>[64]

«پس [داورى‏] آن را به سلیمان فهماندیم، و هریک را حکمت و دانش عطا کردیم، و کوه‏ها و پرندگان را رام و مسخّر کردیم که همواره با داود تسبیح مى‏گفتند، و ما انجام‌دهندۀ [این کار] بودیم.»

روایت

نصیحت روز جدید

«قَالَ أَبوُ عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ‏ آدَمَ‏ أَنَا یَوْمٌ‏ جَدِیدٌ وَ أَنَا عَلَیْکَ‏ شَهِیدٌ فَقُلْ فِیَّ خَیْراً وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً؛ قَالَ{علیه السلام}: وَ کَانَ عَلِیٌّ{علیه السلام} إِذَا أَمْسَى یَقُولُ مَرْحَباً بِاللَّیْلِ الْجَدِیدِ وَ الْکَاتِبِ الشَّهِیدِ اکْتُبَا عَلَى اسْمِ اللَّهِ ثُمَّ یَذْکُرُ اللَّهَ؟عز؟.»[65]

«امام‌صادق{علیه السلام} فرمود: هیچ روزى بر فرزند آدم نمی‌گذرد جز اینکه آن روز به او گوید: اى‌پسر آدم! من روز جدیدی هستم و بر تو گواهم؛ پس در من حرف خوب بزن و کار خیر انجام بده تا در روز قیامت برایت گواهى دهم؛ زیرا پس از این هرگز مرا نخواهى دید. سپس حضرت فرمود: جدم علی{علیه السلام} هنگامی که شب می‌شد، می‌فرمود: مرحبا به این شب تازه و نویسندۀ گواه! بنویسید براى من به نام خدا؛ سپس نام خداوند؟عز؟ را یاد می‌فرمود و بر زبان جارى می‌کرد.»

کلام بزرگان

آیت‌الله مکارم شیرازی؟حفظ؟

خداوند؟عز؟ فرمود: <قُلِ اللَّهُ شَهیْدٌ بَیْنى وَ بَیْنَکُمْ‏>[66]؛ بگو: خداوند گواه میان من و شماست. «شهید» از مادۀ شهود، و شهادت -به گفته مقاییس‌اللغة- در اصل به معناى حضور و آگاهى و اعلام است؛ به هنگام شهادت‌دادن، هم علم لازم است، هم حضور، و هم اعلام. راغب{رحمة الله علیه} در مفردات مى‏گوید: این واژه به معناى حضور توأم با مشاهده است، خواه با چشم ظاهر باشد یا با چشم دل. مشاهد حج به مکان‏هاى مقدّسى گفته مى‏شود که فرشتگان و مؤمنان در آنجا حضور مى‏یابند. اینکه به کشتگان راه خدا «شهید» مى‏گویند یا به خاطر آن است که فرشتگان رحمت در کنار آنها حاضر مى‏شوند یا به خاطر مشاهده نعمت‏هاى بزرگى است که براى آنها مهیّا گشته، یا حضور آنها در پیشگاه خدا، یا قیام آنها در طریق شهادت به حق، و یا به خاطر افتادنشان بر زمین است؛ چون یکى از نام‏هاى زمین «شاهده» مى‏باشد. روز جمعه را نیز «شاهد» مى‏نامند؛ زیرا شاهد اجتماع مسلمین است؛ و روز عرفه را «مشهود» مى‏گویند؛ به خاطر آنکه زائران «بیت‌اللَّه الحرام» در آن حضور دارند. به هر حال، اطلاق وصف بر ذات پاک خداوند یا به خاطر حضور او در همه‏جاست، یا به جهت گواهى او بر تمامى اعمال بندگان. پیامى که این توصیف الهى به همگان مى‏دهد، حضور او در همه‏جا و گواهى‏ او بر اعمال بندگان است؛ نه تنها فرشتگان و کاتبان نامه اعمال، و نه فقط اعضای بدن انسان و زمان‏ و مکانى که در آن و بر آن زندگى مى‏کند، گواهان اعمال او هستند، که از همه بالاتر ذات پاک خداوند شاهد و شهید است، مسلّماً توجّه به این حقیقت اثر عمیقى در اصلاح اعمال و رفتار او دارد.[67]

شعر

«گذشت دى که گذشته است و بر تو هست گواه

رسید بهر تو امروز و این گواه دگر

به دى اگرچه بدى از تو در وجود آمد

نکویى بکن امروز عذر آن منکر

به کار خیر ممان روز را به روز دگر

که شاید آن چو بیاید نباشد از تو اثر

چو روز خویش ببینى رسد به تو نفعش

که دى گذشت و نیاید به خدمت تو دگر»[68]

داستان

نماز موجودات

فیلسوف بزرگ، آیت‌الله محمدحسین غروى{رحمة الله علیه} در منزلش درس حکمت الهى داشت که شش‌نفر در این درس حاضر می‌شدند: آیت‌اللّه سید محمدهادى میلانى{رحمة الله علیه} و مرحوم ایروانى و چهارنفر دیگر. فرزند آقای ایروانی از قول پدر بزرگوارش نقل می‌کرد: شبى براى حضور در درس به خانۀ استاد رفتیم؛ ظاهراً از وقت مقرر زودتر رسیدیم؛ استاد در جنب اطاق درس مشغول نماز بود؛ ناگهان متوجه شدیم آنچه در حول و حوش ماست، با استاد بزرگوار ما در نماز هم‌آهنگ شده و آهنگ نماز از تمام اشیاى اتاق و در و دیوار، به دنبال نماز استاد به گوش ما مى‌رسد.[69]

ادعیه

«سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یُسَبِّحُ‏ لَکَ‏ النَّهَارُ بِضَوْئِهِ وَ اللَّیْلُ بِدُجَاهُ وَ النُّورُ بِشُعَاعِهِ وَ الظُّلْمَةُ بِغُمُوضِهَا.»[70]

«منزهی تو! خدایی جز تو نیست؛ روز با روشنایی‌اش، شب با تاریکی‌اش، نور با شعاعش و تاریکی با پنهان‌بودنش همگی تو را تسبیح می‌کنند.»

 

 

[1]- الزلزلة، 1-5.

[2]- الرعد، 11.

[3]- بحارالأنوار، ج‏7، ص315.

[4]- الزلزلة، 1-5.

[5]- آفتاب پرهیزگاری، ص۱۱۹.

[6]- مثنوی معنوی، ص167.

[7]- معادشناسى، ج‏7، ص246.

[8]- الصحیفةالسجادیة، ص50 (دعای 6).

[9]- ص، 18 .

[10]- بحارالأنوار، ج‏7، ص325.

[11]- تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج۵، ص۶۳.

[12]- مثنوی معنوی، ص578.

[13]- هزارویک حکایت اخلاقی، حکایت 800.

[14]- الصحیفةالسجادیة، ص52 (دعای 6).

[15]- الإسراء، 44.

[16]- بحارالأنوار، ج‏7، ص315.

[17]- الإسراء، 44.

[18]- «اى کوه‌ها و اى پرندگان! با او هم‌آواز شوید»؛ (سبأ، ۱۰).

[19]- «هریک از آنها نماز و تسبیح خود را مى داند»؛ (النور، ۴۱).

[20]- ق، ۲۲.

[21]- آفتاب پرهیزگاری، ص۱۱۹.

[22]- تفسیر صفی، ص831.

[23]- سنن‌النبی، ص۶۵.

[24]- الصحیفةالسجادیة، ص50 (دعای 6).

[25]- النور، 41.

[26]- بحارالأنوار، ج‏7، ص318.

[27]- إقبال‌الأعمال، ج‏1، ص350.

[28]- «و هیچ چیزى نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او مى‏گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید»؛ (الإسراء، 44).

[29]- ثمرات حیات، ج1، ص93.

[30]- تفسیر صفی، ص508.

[31]- یکی از استان‌های یمن.

[32]- برگرفته از: بحارالأنوار، ج‏17، ص379.

[33]- الصحیفةالسجادیة، ص52.

[34]- غافر، 51.

[35]- الکافی، ج1، ص38.

[36]- «آسمان‏هاى هفت‌گانه و زمین و هرکس که در آنهاست، او را تسبیح مى‏گویند؛ و هیچ چیزى نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او مى‏گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید؛ یقیناً او بردبار و بسیار آمرزنده است»؛ (الإسراء، 44).

[37]- ثمرات حیات، ج2، ص192.

[38]- مثنوی معنوی، ص180.

[39]- برگرفته از: بحارالأنوار، ج‏17، ص380.

[40]- الصحیفةالسجادیة، ص198 (دعای وداع با ماه مبارک رمضان).

[41]- هود، 18 .

[42]- مناقب آل‌أبی‌طالب؟عهم؟، ج‏2، ص346.

[43]- رسائل فارسی لاهیجی، ص۱۵۱.

[44]- مثنوی معنوی، ص938.

[45]- معادشناسى، ج‏7، ص247.

[46]- الصحیفةالسجادیة، ص198 (دعای وداع با ماه مبارک رمضان).

[47]- الحشر، 21 .

[48]- بحارالأنوار، ج‏33، ص545.

[49]- «و هیچ چیزى نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او مى‏گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى‏فهمید»؛ (الإسراء، ۴۴).

[50]- «اى کوه‏ها و اى پرندگان! [در تسبیح خدا] با او همصدا شوید!»؛ (سبأ، 10).

[51]- «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، خدا را مى‏ستایند»؛ (الجمعة، ۱).

[52]- «به یقین هریک نماز و تسبیح خود را مى‏داند»؛ (النور، 41).

[53]- آفتاب پرهیزگاری، ص۱۲۰.

[54]- مثنوی معنوی، ص167.

[55]- عرفان اسلامی، ج۱۳، ص۲۴۰.

[56]- الصحیفةالسجادیة، ص198 (دعای وداع با ماه مبارک رمضان).

[57]- الأنبیاء، 33 .

[58]- الکافی، ج‏2، ص436.

[59]- البقرة، 143.

[60]- ترجمه مجمع‌البیان، ج‏5، ص153.

[61]- تفسیر صفی، ص470.

[62]- معادشناسى، ج‏7، ص236.

[63]- الصحیفةالسجادیة، ص200 (دعای وداع با ماه مبارک رمضان).

[64]- الأنبیاء، 79 .

[65]- الکافی، ج‏2، ص523.

[66]- الأنعام، 19.

[67]- پیام قرآن، ج4، ص406.

[68]- دیوان شوقی، ص38.

[69]- عرفان اسلامی، ج۱۳، ص۲۴۰.

[70]- مصباح‌المتهجد، ج‏2، ص488.

فهرست مطالب