روز پنجم: شهادت مؤمنین

آیه

گواهی مؤمنین

<وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون‏>[1]

«و بگو: عمل کنید! به زودى خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید؛ و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانده مى‏شوید؛ پس شما را به آنچه همواره انجام مى‏دادید، آگاه مى‏کند.»

روایت

مؤمنین، شاهد بر مردم

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}:‏ نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى شِیعَتِنَا وَ شِیعَتُنَا شُهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ وَ بِشَهَادَةِ شِیعَتِنَا یُجْزَوْنَ‏ وَ یُعَاقَبُونَ‏.»[2]

«امام‌صادق{علیه السلام} فرمود: ما گواه بر اعمال شیعیانمان هستیم و شیعیان گواه بر مردم هستند؛ با شهادت آنان سایر مردم پاداش و عقاب می‌بینند.»

کلام بزرگان

آیت‌الله طهرانی{رحمة الله علیه}

کسی می‌تواند تحمل شهادت کند و سپس آن را ادا نماید که از مقربین باشد و دارای نور و علم و درایت؛ در آیه قرآن وارد است: <وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ>؛ اعمال ما از دیدار خدا مخفی نیست. ولی عجیب این است که از دیدار پیامبر و مؤمنان نیز مخفی نیست. چگونه با انسان، پیامبر و مؤمنان همراه و همقدم و همزمان و هم‌مکانند که عمل انسان را می‌بینند و بر آن گواهی می‌دهند؟ آری! مؤمنان واقعیِ به دنبال روش رسول‌الله و به پیروی و تبعیت از آن سنت و آیین راستین، در غیب و شهود انسان را می‌بینند و از اعمال او باخبرند.[3]

حجت‌الاسلام قرائتی؟حفظ؟

در قرآن بارها سخن از گواهانِ قیامت مطرح شده است؛ پیامبران، فرشتگان، اولیاى خدا، زمین و اعضاى بدن از گواهان آن روز هستند. امام‌صادق{علیه السلام} فرمود: براى هر امّت و زمانى، امامى هست که مردم با او محشور مى‏شوند. با آنکه خداوند همه‏جا حاضر و به همه‏چیز آگاه است، ولى وجود گواهان متعدّد، عامل پیدایش تقوا و حیا براى مؤمنان و وسیله‏ رسوایى بیشتر مجرمان است. شرط شهادت و گواهى‏، علم و آگاهى همراه با عدالت است؛ بنابراین اولیاى خدا که در قیامت شاهد بر ما هستند، باید در دنیا بر کار ما ناظر بوده و اعمال ما بر آنها عرضه شود و این همان عقیده ماست که به گفته روایاتِ متعدّد و آیۀ مبارکۀ‏ <فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ>[4]، هر هفته، اعمال ما به امام‌زمان؟عج؟‏ عرضه مى‏شود. بدون این عقیده، آیاتِ «شهادت» و گواهى در قیامت قابل توجیه نیست. چگونه کسى که از اعمال ما خبر ندارد یا عدالت ندارد، در قیامت گواهى بدهد.[5]

شعر

«پس به‌زودى فعلتان بیند خدا                              هم رسول و مؤمنان پارسا

زود بر گردیده گردید از قرار                                    سوى آن داناى غیب و آشکار

پس شما را آگهى از وى رسد                                  بر هر آنچه کرده‏اید از نیک و بد»[6]

داستان

احاطۀ مؤمن بر عمل دیگران

آیت‌الله طهرانی{رحمة الله علیه} نقل می‌کند: در ایامی که در کاظمین بودیم، روزی به حرم مطهر مشرف شدیم و در برگشت، پسرم که چهارساله بود، چشمش به خیار نوبرانه افتاد و طلب کرد. چون قدری حالت تهوع داشت، برایش نخریدیم و او گریه کرد. وقتی لجبازی و اصرار کرد، روی دست او زدم و از مقابل خیارها گذشتیم.

نزدیک غروب بود که یکی از دوستان گفت: حاج عبدالزهرا گرعاوی بازگشته است. ایشان از متدینین، عاشق حضرت سیدالشهدا{علیه السلام}، دارای گریه‌های طولانی و شوریده بود؛ بدین جهت نیز اهل مکاشفه بود. قرار شد به دیدار ایشان برویم. در راه دیدم مردم دور چیزی جمع شده‌اند و تماشا می‌کنند. وقتی پرسیدم، گفتند: این شیء «تلویزیون» نام دارد. من از دور نگاه کردم و دیدم عکس‌ها و صورت‌های متحرکی روی صفحه نشان داده می‌شود. با خود گفتم: خدایا! بشر به کجا رسیده است که صدا و سیمای افرادی از راه دور را در همان لحظه جلوی دیدگان ما می‌گذارد! وقتی به منزل حاج عبدالزهرا رسیدیم، پس از نماز و احوال‌پرسی و تعارفات گفت: حق با باطل مخلوط نمی‌شود؛ آن دو مثل آب و روغن هستند که اگر هم مخلوط شوند، بالأخره جدا می‌شوند؛ من امروز از نجف که به سوی کاظمین می‌آمدم، ناگاه دیدم ممکن است انسان در طبقۀ دهم از یک‌عمارت باشد و به واسطۀ غفلتی مختصر به طبقات پایین سقوط کند.

من فهمیدم که روی سخن ایشان در واقع با من است و می‌خواهد به من بفهماند که زدن بچه کار درستی نیست؛ طفل را باید با صبر و تحمل آرام کرد. او در همان وقتی که ما از نزد خیارفروش عبور می‌کردیم، در ماشین خود نشسته بود و از اتفاقات پیرامون ما باخبر بود ولی نمی‌خواست صریحاً بگوید. من به ایشان گفتم: به خدا قسم! داستان شما (دیدن از یکصد کیلومتر دورتر) بسیار عجیب‌تر از تلویزیون بود.[7]

ادعیه

«إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلَا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَاد.»[8]

«خدایا! گناهانم را در دنیا پوشاندی و من به پرده‌پوشى آن در آخرت محتاج‌ترم؛ خداى من! به من نیکى کردى؛ زیرا گناهانم را بر هیچ‌یک از بندگان شایسته‌ات آشکار نکردى؛ پس در روز رستاخیز در حضور گواهان اعمال رسوایم مکن!»                   
 

[1]- التوبة، 105.

[2]- فضائل‌الشیعة، ص14.

[3]- معادشناسی، ج7، ص107.

[4]- التوبة، 105.

[5]- تفسیر نور، ج‏4، ص562.

[6]- تفسیر صفی، ص309.

[7]- معادشناسی، ج7، ص117.

[8]- إقبال‌الأعمال، ج‏2، ص686.

فهرست مطالب