روز چهارم: شهادت اولیای الهی
آیه
گواهی اهلبیت؟عهم؟
<وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً>[1]
«و همان گونه شما را امتى میانه [پیراسته از افراط و تفریط] قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم گواه بر شما باشد.»
روایت
پیشوایان شاهد
«عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{علیه السلام} قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى <وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ>[2]؛ قَالَ: نَحْنُ الْأَئِمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ.»[3]
«بریدبنمعاویه به امامباقر{علیه السلام} گفت: منظور از آیۀ «و اینچنین شما را امتی میانه قرار دادیم تا گواهانی بر مردم باشید» چیست؟ حضرت فرمود: ما پیشوایان میانه و گواهان خدا بر مردم و حجت او بر روی زمین هستیم.»
کلام بزرگان
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی{رحمة الله علیه}
ذات اقدس حق مىگوید: امروز (روز قیامت) روزى است که هیچ ظالمى را به بهشت من راهى نیست؛ و آتش من جز مأوا و جایگاه ظالمان نخواهد بود و احدى از مسلمین باقى نمىماند که مظلمهاى بر گردن او باشد، مگر اینکه در موقع حساب آن مظلمه از او گرفته مىشود. اى خلایق! خود را براى حساب آماده کنید! امام{علیه السلام} فرمود: آنگاه راه بر آنها گشوده مىشود و به عقبۀ دیگر حرکت مىکنند، درحالىکه آشنایى با یکدیگر را انکار مىنمایند؛ تا به عرصۀ قیامت مىرسند و جبار تعالى بر عرش است، پروندهها همگى باز شده، میزانها نصب گردیده و پیامبران و شهدا -که همان ائمه باشند- جملگى حاضر هستند؛ هر امامى بر اهل عالم خود گواهى مىدهد که به امر خدا در میان آنها قیام نمود و آنان را به راه خدا دعوت کرد.[4]
شعر
«آن امام مبین که نور خدایت شاهدش از شموس میبینم
آنچه احصا شود به عالم قدس بحر او را محیط مىبینم
عبد اویم ولى مقصّر درگاه ز ولایش پناه مىجویم
چون حساب و قیام پیش آید حاسبش را امام مىبینم»[5]
داستان
عرضه اعمال به امام{علیه السلام}
یکی از شیعیان به نام داود رقّی میگوید: پسرعمویی داشتم که شخصی خبیث و دشمن اهلبیت؟عهم؟ بود. در حال حرکت به سوی مدینه بودم که متوجه شدم خانوادهاش در وضع مالى بدى به سر مىبرند؛ مقداری کمک برایش فرستادم و به سوی مقصد حرکت کردم. در مدینه به محضر امامصادق{علیه السلام} شرفیاب شدم. نزد آن حضرت نشسته بودم که ایشان بدون مقدمه فرمود: ای داود! روز پنجشنبه اعمال شما را بر من عرضه کردند؛ وقتی در میان اعمالت کمکی که به پسرعمویت کرده بودی را مشاهده کردم، خوشحال شدم؛ میدانم که این صلۀ تو و جفای او موجب تسریع در مرگش خواهد شد.[6]
ادعیه
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا... اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِکَ وَ قَائِماً بِأَمْرِکَ وَ نَاصِراً لِدِینِکَ وَ شَاهِداً عَلَى عِبَادِکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِک.»[7]
«خدایا! بر علیبنموسی الرضا درود فرست... خدایا! همانطور که او را حجت بر خلق و قیامکنندۀ امر خود و یاور دین و گواهی بر بندگانت قرار دادی... بر او درودی فرست که برتر از درودت بر هریک از دوستان و خوبانت باشد.»