روز ششم: ملائکه نگهبان

آیه

نویسندگان بزرگوار

<وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ 10 کِراماً کاتِبینَ 11 یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ>[1]

«و بى‏تردید بر شما نگهبانانى گماشته‏اند؛(10)بزرگوارانى نویسنده؛(11) که آنچه را [از خیر و شر] انجام مى‏دهید، مى‏دانند [و ضبط مى‏کنند].»

روایت

علت خلقت کاتبان اعمال

«سَأَلَ الزِّنْدِیقُ الصَّادِقَ{علیه السلام}: مَا عِلَّةُ الْمَلَائِکَةِ الْمُوَکَّلِینَ بِعِبَادِهِ یَکْتُبُونَ عَلَیْهِمْ وَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى؟ قَالَ{علیه السلام}: اسْتَعْبَدَهُمْ بِذَلِکَ وَ جَعَلَهُمْ شُهُوداً عَلَى خَلْقِهِ لِیَکُونَ الْعِبَادُ لِمُلَازَمَتِهِمْ إِیَّاهُمْ أَشَدَّ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ مُوَاظَبَةً وَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ أَشَدَّ انْقِبَاضاً وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ یَهُمُّ بِمَعْصِیَةٍ فَذَکَرَ مَکَانَهَا فَارْعَوَى وَ کَفَّ فَیَقُولُ رَبِّی یَرَانِی وَ حَفَظَتِی بِذَلِکَ تَشْهَدُ وَ إِنَّ اللَّهَ بِرَأْفَتِهِ وَ لُطْفِهِ أَیْضاً وَکَّلَهُمْ بِعِبَادِهِ یَذُبُّونَ عَنْهُمْ مَرَدَةَ الشَّیَاطِینِ وَ هَوَامَّ الْأَرْضِ وَ آفَاتٍ کَثِیرَةً مِنْ حَیْثُ لَا یَرَوْنَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَى أَنْ یَجِی‏ءَ أَمْرُ اللَّهِ؟عز؟.»[2]

«شخص زندیقى از امام‌صادق{علیه السلام}‏ پرسید: چرا خداوند؟عز؟ که خود داناى نهان و مخفی‌ترین امور است، فرشتگان را بر انسان گماشته است؟ حضرت فرمود: خداوند با این کار فرشتگان را به بندگى گرفته و آنان را گواه بر خلق خویش قرار داده تا بندگان به خاطر همراه‌بودن فرشتگان با آنان، نسبت به طاعت خدا مواظبت بیشترى نشان دهند و از نافرمانى او بیشتر خوددارى و اجتناب کنند؛ چه‌بسا بنده‏اى قصد گناه مى‏کند امّا وقتی به یاد آن دوفرشته موکّل بر خود مى‏افتد، از گناه خوددارى مى‏ورزد و خویشتن را نگه مى‏دارد و مى‏گوید: پروردگارم مرا مى‏بیند و فرشتگان مراقب من بر این گناه گواهى مى‏دهند؛ و خداوند نیز از سر لطف و رأفت خود فرشتگان را بر بندگانش گماشته است تا ایشان، شیطان‏هاى سرکش و حشرات موذىِ زمین و بسیارى از آسیب‏هاى دیگر را به اذن خدا، به‌طورى‌که خودشان هم متوجّه نشوند، از انسان‌ها دفع کنند؛ تا آن‌گاه که فرمان خداوند؟عز؟ فرارسد و عمرش تمام شود.»

کلام بزرگان

فیض کاشانی{رحمة الله علیه}

حسنات و سیئات تنها به وسیلۀ این دو فرشته ثبت مى‌شوند؛ به همین سبب، به آن دو «کرام‌الکاتبین» گفته شده‌ است. کرام از آن جهت که بنده از کرم آنها بهره‌مند مى‌شود؛ به علاوه، همۀ فرشتگان کریم و نیکوکارند. کاتبین بدین سبب که حسنات و سیّئات را ثبت مى‌کنند و آنها را در نامه‌هایى که در باطنِ دل، پیچیده و از آن پوشیده است، مى‌نویسند؛ به‌طورى‌که کسى در این جهان بر آن آگاه نمى‌شود؛ زیرا فرشتگان و نوشتن و خطّ و صحائف آنها و آنچه به آنان مربوط مى‌شود، همه از عالم غیب و ملکوت است و از عالم شهود نیست؛ و هر چیزى که از عالم ملکوت باشد، در این جهان به چشم دیده نمى‌شود.[3]

شعر

«قدرت حق است فوق بندگان               وانچه باشد در گمان این و آن‏

می‌فرستد هم نگهبان از کمین                  بر شما یعنى کرام‌الکاتبین‏

تا که باشد مشرف احوالتان                    آورند اندر حساب اعمالتان‏»[4]

داستان

صد رحمت میان انگشتان

اسحاق‌بن‌عمار می‌گوید: من در کوفه ثروتمند شده بودم و از برادران دینی بسیار نزد من می‌آمدند. چون ترسیدم در میان مردم شرمنده شوم به غلام خود دستور دادم که هرگاه یکی از برادران دینی آمد و مرا خواست، بگو: ایشان اینجا نیست! در همان سال به مکه رفتم و خدمت امام‌صادق{علیه السلام} رسیدم. وقتی سلام کردم، حضرت با سنگینی و خاطری مکدر جواب سلام مرا داد. گفتم: فدایتان شوم! چرا نسبت به من کم‌لطف هستید؟ فرمود: به خاطر اینکه شما روش خود را نسبت به مؤمنان تغییر داده‌اید. گفتم: دلیلش این بود که ترسیدم مشهور شوم؛ خدا می‌داند که به آنها شدیدا علاقه‌مندم. حضرت فرمود: ای اسحاق! از زیادیِ مؤمنان هرگز ناراحت نباش! زیرا هرگاه دونفر مؤمن با یکدیگر ملاقات کرده و دست بدهند، خداوند یکصدرحمت در میان دو انگشتانشان قرار می‌دهد که نودونه رحمت از آن مخصوص کسی است که برادر دینی خود را بیشتر دوست می‌دارد و هر کدام نسبت به رفیقش بیشتر محبت کند، بیشتر مورد توجه الهی قرار می‌گیرد. هرگاه برای رضای خدا همدیگر را به آغوش گیرند، رحمت خداوند آنان را می‌پوشاند و به آنان گفته می‌شود: شما آمرزیده شدید، بار دیگر همدیگر را به آغوش بگیرید! هرگاه خواستند صحبت کنند، فرشتگان به یکدیگر گویند: از این دو نفر دور شویم؛ شاید راز دلی دارند و خداوند؟عز؟ نمی‌خواهد از راز دل آنها باخبر شویم. اسحاق گفت: آیا ممکن است فرشتگان نویسندۀ اعمال فاصله بگیرند و در نتیجه، سخنان ما را نشنوند و ننویسند؟ با اینکه خداوند می‌فرماید: <ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید>[5]؛ حضرت صادق{علیه السلام} با شنیدن این سخن آهی کشید و به شدت گریست؛ به‌طوری‌که اشک دیدگانش محاسن آن حضرت را تر نمود؛ سپس فرمود: اگر آن دو فرشته نشنوند و ننویسند، خداوند آگاه بر گفتار ماست![6]

ادعیه

«اللَّهُمَّ قَدْ تَرَى مَکَانِی وَ لَا یَخْفَى عَلَیْکَ شَیْ‏ءٌ مِنْ أَمْرِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا مَضَى فِی عِلْمِکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ شَهِدَتْ بِهِ حَفَظَتُکَ‏ وَ حَفِظَتْهُ‏ مَلَائِکَتُکَ.»‏[7]

«خدایا! جایگاهم را می‌بینی و امورم بر تو مخفی نیست؛ ای صاحب شکوه و کرامت! از تو می‌خواهم... که بر محمد و خاندان او درود فرستی و ببخشی بر من گناهانی را که در علم توست و محافظان و فرشتگان تو گواه بر آن هستند.»

روز هفتم: ملائکه نگهبان

آیه

محافظان انسان

<وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ>[8]

«و اوست که بر بندگانش چیره و غالب است؛ و همواره نگهبانانى [از فرشتگان‏] براى [حفاظتِ‏] شما مى‏فرستد تا هنگامى که یکى از شما را مرگ فرارسد، [در این وقت‏] فرستادگان ما جانش را مى‏گیرند و آنان [در مأموریت خود] کوتاهى نمى‏کنند.»

روایت

فرشتگان نگهبان و ثبت‌کننده

«عَن أبی جَعفَرٍ{علیه السلام}فی قَولِه: <وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ‏ عَلَیْکُمْ‏ حَفَظَةً> یَعنِی المَلائِکَةُ الّذینَ یَحفَظوُنَکُم‏ وَ یَضبِطوُنَ‏ أعمالَکُم‏ <حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا> وَ هُم المَلائِکَةُ <وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ‏> أی لا یَقصُرونَ.»[9]

«امام‌باقر{علیه السلام} فرمود: منظور آیۀ «و اوست که بر بندگانش غالب است و بر آنان نگهبانانی برای حفظشان می‌فرستد»، ملائکه‌ای هستند که از شما محافظت کرده و اعمال شما را ضبط می‌کنند؛ مراد آیۀ «تا هنگامی که مرگ یکی از شما فرارسد، فرستادگان ما جانش را می‌گیرد» نیز ملائکه هستند؛ «و آنان کوتاهی نمی‌کنند»، یعنی کم نمی‌گذارند.»

کلام بزرگان

آیت‌الله بهجت{رحمة الله علیه}

ملائکه صدای ما را ضبط می‌کنند. هم از گفتار ما، هم از اصل و نیت گفتار -که به داعی (انگیزه) الهی صادر شده است یا نفسانی و شیطانی- عکس‌برداری می‌کنند. هم از عمل ما عکس‌برداری می‌کنند و هم از نیت عمل ما؛ که مثلا نگاه ما به دید امانت است یا خیانت. در قیامت هم به واسطۀ همین افعال و اقوال و احوال، صحنه عمل را به ما نشان می‌دهند و از حقیقت عمل، نیت عمل، تصمیم، عزم و جزم، تخیلات و ارادۀ ما -که منشأ خیرات یا شرور است- پرده برمی‌دارند. آنچه از ما می‌پسندند، خداشناسی است که موضوع آن اشرف موضوعات است و از راه معرفت نفس نیز حاصل می‌شود.[10]

شعر

«دلى که جاى شیاطین در او بود نه دل است

دل آن بود که بود درش رقیبُ عتید

برون‌شدن نپسندد دمى ملائک را

درون‌شدن نگذارد جنود دیو مرید

درون خانۀ دل دیو را چه زهره رود

خداى هست چو نزدیک‌تر ز حبل ورید»[11]

داستان

مأموران آگاه بر افکار درونی

عبدالله، پسر امام‌کاظم{علیه السلام} می‌گوید: از پدرم پرسیدم: دو ملک که اعمال نیک و بد انسان را می‌نویسند، آیا از نیت و افکار درونی انسان وقتی که ارادۀ گناه یا کار نیک می‌کند، آگاهی دارند؟ حضرت فرمود: آیا بوی چاه مستراح و بوی خوش گل یکسان است؟ گفتم: خیر! امام{علیه السلام} فرمود: هنگامی که انسان نیت کار نیک کند، نفسش خوشبو می‌شود؛ فرشتۀ سمت راست -که مسؤل ثبت پاداش‌ها می‌باشد- به فرشته سمت چپ می‌گوید: برخیز و دنبال کار خود برو! زیرا این بنده قصد کار خوب کرده است؛ هنگامى که آن کار خوب را انجام دهد، زبانش قلم او باشد و آب دهانش مرکب او و آن را براى او ثبت کند؛ اما هرگاه قصد گناه کند، از نفس او بوی بد به مشام می‌رسد و فرشتۀ سمت چپ به ملک سمت راست می‌گوید: توقف کن و دست نگهدار و چیزى ننویس! زیرا او قصد گناه کرده است؛ وقتی آن گناه را به‌جا آورد، زبانش قلم اوست و مرکبش آب دهان او، و آن گناه را بر او ثبت کند.[12]

ادعیه

«اللَّهُم‏... وَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ، وَ الْحَفَظَةِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِین‏... صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاةً تَزِیدُهُمْ کَرَامَةً عَلَى کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَةً عَلَى طَهَارَتِهِم‏.»[13]

«خدایا!... بر سفرای گرامى نیکوکار و نگهبانان بزرگوارِ نویسنده... درود فرست! درودى که بر کرامت و پاکی‌شان، کرامت و پاکى دیگری بیفزاید.»

روز هشتم: ملائکه نگهبان

آیه

رقیب و عتید

<وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ 16 إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعیدٌ 17 ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ>[14]

«همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطنش به او وسوسه مى‏کند، مى‏دانیم؛ و ما به او از رگ گردن نزدیک‏تریم.(16) [یاد کن‏] دو فرشته‏اى را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دریافت کرده و ضبط مى‏کنند.(17) هیچ سخنى را به زبان نمى‏گوید، جز اینکه نزد آن [براى نوشتن و حفظش‏] نگهبانى آماده است.»

روایت

محافظ اعمال انسان

«قالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏ <إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ> قَالَ هُمَا الْمَلَکَانِ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏ <هذا ما لَدَیَّ عَتِیدٌ>[15] قَالَ: هُوَ الْمَلَکُ الَّذِی یَحْفَظُ عَلَیْهِ عَمَلَهُ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ؟عز؟ ‏ <قالَ قَرِینُهُ رَبَّنا ما أَطْغَیْتُهُ‏>[16] قَالَ: هُوَ شَیْطَانٌ‏.»[17]

«امام‌صادق{علیه السلام} دربارۀ آیۀ «هنگامی که دو فرشته‌ای که همواره از ناحیه خیر و شر همراه انسان هستند را یاد کن»، فرمود: آن دو ملک هستند؛ راوی دربارۀ این سخن خداوند؟عز؟ «این نامۀ عملش همراه من است» پرسید؛ حضرت{علیه السلام} فرمود: آن ملکی است که عمل انسان را نگه می‌دارد؛ سپس دربارۀ آیۀ «همنشینش می‌گوید: من او را به طغیان نکشاندم» پرسید؛ فرمود: او شیطان است.»

کلام بزرگان

آیت‌الله طهرانی{رحمة الله علیه}

آیات قرآن بر این مطلب دلالت دارد که انسان ملَکى موکّل بر خودش دارد و هر شخص، ملائکه خاصّى براى ثبت و ضبط اعمال خود دارد؛ البتّه فرشتگانى که پروردگار خلق فرموده داراى مأموریّت‏هاى مختلف هستند؛ بعضى براى علمند و بعضى براى حیات؛ این دسته از ملائکه‏اى که خداوند در این آیات یاد می‌کند، براى روزى که در قیامت اداى شهادت کنند، در این دنیا تحمّل می‌کنند؛ یعنى اعمال را می‌گیرند و در خود ضبط می‌کنند: <إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ>[18]؛ چه اعمال خوب و چه اعمال بد را؛ این متلقّیان همیشه با انسان ملازمند و جدا نیستند؛ در خواب و بیدارى، در سکون و حرکت همیشه با انسان هستند و حتّى اگر یک‌جمله از دهان انسان بیرون بپرد، فوراً آن را می‌گیرند و هیچ براى آنها غفلت، فراموشى، فتور، سُستى و تکاهل در انجام مأموریّت نیست. <ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ>[19]؛ هر جمله‏اى که از دهان بیرون آید و صادر گردد، هر لفظى که خارج شود، خیر باشد یا شرّ، آن فرشتگان مراقب و مهیّا فوراً می‌گیرند و در خودشان اخذ می‌کنند؛ کمااینکه بر این مفاد داریم: <وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ 10 کِراماً کاتِبِینَ 11 یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ>[20]؛ به درستى که مُسیطر و مُهیمن بر شما فرشتگانى هستند بزرگوار که شما را محافظت می‌کنند و تمام حرکات و سکنات شما را مى‏نویسند و آنچه را که به جاى آورید، می‌دانند.

امروزه با وجود همین آلاتى که اختراع شده است -با آنکه مادّى است، نه معنوى و روحانى- مى‏بینیم چگونه کلمات و صورت انسان را ضبط می‌کنند و قرن‏ها می‌توانند در خود نگهدارى کنند؛ پس نباید شکّى و تردیدى به خود راه دهیم در اینکه فرشتگان زندۀ الهى اعمال و صُور را ضبط می‌کنند. در این عالم مادّه که در مُشت عالم ملکوت و معناست، این صور و الفاظ دیده می‌شود؛ تا چه رسد به موجودات ملکوتیّه و روحانیّه که بر انسان و اعمال او مسیطر و مطّلع هستند.[21]

شعر

«نشسته‌اند عتید و رقیب در همه کام

ز نامه عمل ما گرفته بر کف دام

رقم کنند ز نیک و بد و حلال و حرام

تو را خیال رسد بر دو خورد و گشت تمام»[22]

داستان

مرد آهنگر

در شهر بصره وارد بازار آهنگران شدم. آهنگری را دیدم که آهن تفتیده را با دست روی سندان[23] گذاشته و شاگردانش با پتک بر آن آهن می‌کوبند. به تعجّب آمدم که چگونه آهن تفتیده به دست او صدمه نمی‌زند؟ از آهنگر سبب این معنا را پرسیدند؛ گفت: سالی بصره دچار قحطی شدید شد؛ به‌طوری‌که مردم از گرسنگی تلف می‌شدند؛ روزی زنی جوان -که همسایۀ من بود- پیش من آمد و گفت: از تلف‌شدن بچه‌هایم می‌ترسم؛ چیزی به من کمک کن! چون جمالش را دیدم، فریفتۀ او شدم و پیشنهاد غیراخلاقی به او کردم. زن دچار خجالت شد و به سرعت از خانه‌ام بیرون رفت. پس از چندروز دوباره آمد و گفت: ای‌ مرد! بیم تلف‌شدن فرزندان یتیمم می‌رود؛ از خدا بترس و به من کمک کن! باز خواهشم را تکرار کردم. زن خجالت‌زده و شرمنده خانه‌ام را ترک کرد. دو روز بعد مراجعه کرد و گفت: به خاطر حفظ جان فرزندان یتیمم تسلیم خواستۀ تو هستم؛ مرا به محلی ببر که جز من و تو کسی نباشد! او را به محلی خلوت بردم؛ چون به او نزدیک شدم به شدّت لرزید؛ گفتم: تو را چه می‌شود؟ گفت: به من وعدۀ جای خلوت دادی؛ اکنون می‌بینم می‌خواهی در برابر پنج‌بینندۀ محترم مرتکب این عمل نامشروع شوی؛ گفتم: ای ‌زن! کسی در این خانه نیست. گفت: دو فرشتۀ موکل بر من، دو فرشتۀ موکل بر تو و علاوه بر این چهارفرشته، خداوند بزرگ هم ناظر اعمال ماست؛ من چگونه در برابر اینان مرتکب این عمل زشت شوم؟ کلام آن زن در من چنان اثر گذاشت که بر اندامم لرزه افتاد و نگذاشتم در آن عرصۀ سخت دامنش آلوده شود؛ از او دست برداشتم و به او کمک کردم و تا پایان قحطی جان او و فرزندان یتیمش را حفظ نمودم. او برای من به این صورت دعا کرد: خداوندا! چنان‌که این مرد آتش شهوتش را به خاطر تو فرو نشاند، تو هم آتش دنیا و آخرت را بر او حرام گردان! بر اثر دعای آن زن از صدمۀ آتش دنیا در امان ماندم.[24]

ادعیه

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِکُلِّ اسْمٍ دَعَاکَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ الْحَفَظَةُ الْکِرَامُ الْکَاتِبُون‏... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَنْظُرَ فِی حَاجَتِی إِلَیْکَ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی نَعِیمَ الْآخِرَة.»[25]

«خدایا! از تو می‌خواهم... به هر اسمی که که روح‌الامین و ملائکه مقرب و نگهبانان باکرامت نویسنده اعمال، تو را به آن می‌خوانند... که بر محمد و خاندان او درود فرستی و در حاجت من نظرِ عنایت کنی و نعمت آخرت را نصیبم گردانی.»

روز نهم: ملائکه نگهبان

آیه

سائق و شهید

<وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ ذلِکَ یَوْمُ الْوَعیدِ 20 وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهید>[26]

«و در صور دمیده مى‏شود؛ آن روز، روز تحقق وعدۀ وحشتناک است.(21) هر کسى در آن روز مى‏آید؛ درحالى‌که سوق‌دهنده‏اى و شاهدى با اوست [که سوق‌دهنده او را به محشر مى‏راند و شاهد بر اعمالش گواهى مى‏دهد].»

روایت

سوق‌دهنده به سوی محشر و گواهی‌دهنده

«قالَ الإمامُ عَلیٌ{علیه السلام}: فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْآیِ السَّوَاطِعِ وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ وَ انْتَفِعُوا بِالذِّکْرِ وَ الْمَوَاعِظِ فَکَأَنْ قَدْ عَلِقَتْکُمْ مَخَالِبُ الْمَنِیَّةِ وَ انْقَطَعَتْ مِنْکُمْ عَلَائِقُ الْأُمْنِیَّةِ وَ دَهِمَتْکُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ السِّیَاقَةُ إِلَى‏ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ <فَکُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ> سَائِقٌ‏ یَسُوقُهَا إِلَى‏ مَحْشَرِهَا وَ شَاهِدٌ یَشْهَدُ عَلَیْهَا بِعَمَلِهَا.»[27]

«امیرالمؤمنین{علیه السلام} فرمود: بندگان خدا! از عبرت‌هاى سودمند پند پذیرید و از نشانه‏هاى درخشان عبرت گیرید؛ به خاطر بیم‌دادن‏هاى رسا از گناهان باز ایستید، و از ذکر و موعظه‏ها نفع ببرید! گویا چنگال‌هاى مرگ به شما درآویخته، و دلبستگى به آرزو از شما قطع شده، و کارهاى دشوار و راندن روحتان به جایى که واردشدنى است، شما را فرا گرفته؛ و «با هر کسى سوق‌دهنده و گواهى است»، سوق‌دهنده به سوى محشرش مى‏راند، و گواهى‌دهنده بر اعمالش گواهى مى‏دهد.»

کلام بزرگان

آیت‌الله طهرانی{رحمة الله علیه}

این ملائکه‏اى که اعمال انسان را ثبت و ضبط مى‏کنند، علمشان جدا از علم خدا نیست و شهادتشان جدا از شهادت خدا نیست. در کتاب آسمانى ما قرآن مجید، فلسفۀ توحیدى الهى بر این اساس پایه‌گذارى و بیان شده است که تمام موجوداتى که مصدر أعمال هستند، کارشان عین کار خداست، نه جداى از کار خدا؛ مثلًا همین فرشتگانى که اعمال را ثبت و ضبط مى‏نمایند، کارشان عین کار خداست، نه آنکه خدا یک‌اطّلاع و علمى دارد و اینها یک‌اطّلاع و علمى جداى از علم خدا؛ بنابراین نفس فرشتگان و عمل آنها در نزد خداى متعال حاضر است و این حضور همان علم خداست؛ پس علم فرشتگان عین علم خداست. شهادت فرشتگان چه از نقطه‌نظر تحمّل و چه از نقطه‌نظر ادا، عین حضور در محضر حقّ متعال و عین احاطه و سیطره الهیّه، وجودیّه و حضوریّه به آنهاست؛ به‌عبارت‌ساده‌تر، فرشتگان از خود استقلال ندارند، اینها آینه و آیت محض هستند و علم پروردگار در آنها تجلّى و ظهور نموده است.[28]

آیت‌الله مکارم شیرازی؟حفظ؟

دو مأمورى که در قیامت با انسان همراهند، یکى او را به دادگاه عدل الهى مى‌راند و دیگرى به عنوان گواه اعمالش در دادگاه الهى با او همراه مى‌شود. احتمالاً این دو همان فرشته‌هایى هستند که در دنیا دائماً همراه او بودند و تمام اعمال کوچک و بزرگ او را مى‌نوشتند؛ در قیامت نیز دست مجرمان را گرفته و با پرونده‌اى که همراه دارند، به دادگاه عدل الهى مى‌برند. آنها هرگز در دنیا این دو فرشتۀ الهى را نمى‌دیدند و اصلاً به آنها ایمان نداشتند؛ درحالى‌که پیوسته همراهش بودند؛ ولى در قیامت که پرده‌هاى غفلت کنار مى‌رود و چشم آنها بینا مى‌شود، آنان را مى‌بینند.[29]

شعر

«خواب مرد البته بهتر باشد از بیداری‌اش              آن که نبود راضى از فعلش کرام‌الکاتبین»[30]

داستان

همراهی دو فرشته با انسان

جابربن‌عبداللَّه می‌گوید: من از رسول خدا{صلوات الله علیه} شنیدم که فرمود: فرزند آدم از آینده‌ای که برایش مقدر شده، چقدر غافل است! خداوند متعال وقتی می‌خواهد این بنده را بیافریند، به فرشته می‌گوید: رزق او را بنویس، آثارش را بنویس، اجلش را هم بنویس، این را هم که آیا سعید است یا شقی، ثبت کن! آن‌گاه این فرشته بالا می‌رود و خداوند؟عز؟ فرشته دیگری را روانه می‌کند تا او را حفظ کند. آن فرشته همواره مراقب اوست تا وی به حد رشد برسد. او نیز بالا می‌رود و خداوند متعال دو فرشته دیگر را موکل بر او می‌کند تا حسنات و گناهانش را ثبت کنند و این دو همچنان می‌مانند تا آنکه مرگ او فرارسد. آن‌گاه این دو بالا می‌روند و فرشته موت می‌آید تا جانش را بگیرد. وقتی او را داخل قبر کنند، دوباره جانش را به کالبدش برگرداند و دو فرشته قبر می‌آیند و او را امتحان می‌کنند و سپس بالا می‌روند.

روز قیامت دو فرشته نویسنده حسنات و گناهان دوباره به سراغش می‌آیند و نامۀ عمل او را باز کرده، به گردنش می‌افکنند؛ و همچنان با او هستند. یکی به عنوان سوق‌دهنده و دیگری به عنوان شهید تا او را به عرصه‌اش برسانند.[31]

ادعیه

«إِلَهِی أَمُدُّ إِلَیْکَ کَفّاً طَالَ مَا عَصَتْ وَ أَبْکِی بِعَیْنٍ طَالَ مَا عَلَى الْمَعَاصِی عَکَفَتْ وَ أَدْعُوکَ بِلِسَانٍ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ الْکِرَامُ الْحَفَظَةُ کَتَبَت.»‏[32]

«خدایا! دستانی را به سویت گشوده‌ام که گناهش طولانی است و با چشمی گریان به سویت آمده‌ام که مدتی طولانی مرتکب گناه شد و با زبانی تو را می‌خوانم که فرشتگان باکرامت نگهبان، سخنانش را نوشته‌اند.»

روز دهم: ملائکه نگهبان

آیه

گواهی ملائکه

<لکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَیْکَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِکَةُ یَشْهَدُونَ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیدا>[33]

«اما خدا به آنچه بر تو نازل کرده، گواهى مى‏دهد که آن را به علم و دانش خود نازل کرده؛ و [نیز] فرشتگان هم گواهى مى‏دهند؛ گرچه گواهى خدا کافى است.»

<یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلین‏>[34]

«روزى که آسمان را در هم مى‏پیچیم، مانند درهم‌پیچیدن طومار؛ همان‌گونه که نخستین بار آفریده‏ها را آفریدیم، دوباره آنان را باز مى‏گردانیم؛ وعده‏اى است [که تحقق‌دادنش‏] بر عهده ماست‏؛، به‌یقین آن را انجام مى‏دهیم.»

روایت

ملکی به نام اسماعیل

«قَالَ الإمامُ الباقِرُ{علیه السلام}: إِنَّ فِی الْهَوَاءِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِیلُ عَلَى ثَلَاثِمِائَةِ أَلْفِ مَلَکٍ، کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِائَةِ أَلْفٍ، یُحْصُونَ أَعْمَالَ الْعِبَادِ، فَإِذَا کَانَ رَأْسُ السَّنَةِ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ السِّجِلُّ، فَانْتَسَخَ ذَلِکَ مِنْهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏ <یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُب‏>.»[35]

«امام‌باقر{علیه السلام} فرمود: همانا در هوا ملکی به نام «اسماعیل» وجود دارد که بر سیصدهزارملک احاطه دارد. هر کدام از آنها بر صدهزارملک مسلط است که همگی اعمال بندگان را شمارش می‌کنند. در انتهای سال، خداوند به سوی آنان ملکی را می‌فرستد که «سِجِل» نام دارد که اعمال بندگان را از آنها استنساخ کرده و تحویل می‌گیرد. این همان قول خداوند متعال است که فرمود: «روزى که آسمان را در هم مى‏پیچیم، مانند درهم‌پیچیدن طومار.»

کلام بزرگان

آیت‌الله مکارم شیرازی؟حفظ؟

بعضی از بزرگان علم اخلاق در توضیح حقیقت محاسبه گفته‌اند: کارى را که فرشتگان الهى در قیامت با انسان انجام مى‌دهند، او در دنیا با خویشتن انجام دهد؛ و حتّى به هنگام محاسبه، افکارى که در مغز او خطور کرده، و قیام و قعود و خوردن آشامیدن و خواب و سکوت را مورد محاسبه قرار دهد؛ مثلاً سؤال کند چرا فلان جا ساکت شدى‌؟ چرا در فلان مورد تکلّم نمودى؟ سزاوار است انسان محاسبۀ نفس خویشتن را روز به روز، و ساعت به ساعت انجام دهد وگرنه رشتۀ کار از دست او بیرون مى‌رود؛ هرگاه انسان براى هر معصیتى که در طول عمر انجام مى‌دهد، سنگى در حیاط خانۀ خود بیندازد، به زودى حیاط خانۀ او پر مى‌شود؛ عیب کار اینجاست که انسان در حفظ و حساب معاصى سهل‌انگارى مى‌کند ولى دو فرشته‌اى که مأمور حفظ اعمال او هستند، همه را ثبت و ضبط مى‌کنند؛ و بالاتر از همه، خداوند همه را احصا مى‌فرماید؛ همان گونه که قرآن مى‌گوید: <أَحْصٰاهُ اللّٰهُ وَ نَسُوهُ>[36]؛ خداوند حساب آنها را نگه داشته و آنان فراموشش کرده‌اند.[37]

شعر

«حق نویسند آنچه را از کارها                                 می‌کنند اندر شب آن غدّارها

ز امر او یعنى کرام‌الکاتبین                                      می‌نویسد آنچه هست از ظلم و کین‏‏»[38]

داستان

سلام به ملائکه در نماز

مفضل‌بن‌عمر از امام‌صادق{علیه السلام} پرسید: علّت وجوب سلام در نماز چیست؟ حضرت فرمود: چون سلام نماز به معنای خروج از نماز است و هرچه که بر او ممنوع بود، اکنون حلال مى‏گردد. عرض کرد: چرا نمازگزار هنگام نماز به سمت راست رو می‌کند، نه چپ؟ حضرت فرمود: زیرا فرشته‏اى که موکّل نوشتن حسنات است، در سمت راست بوده و فرشته موکّل بر نوشتن سیئات در جانت چپ مى‏باشد؛ و چون نماز از حسنات است، باید بر سمت راست سلام داد، نه سمت چپ. عرض کرد: با وجود اینکه ملک سمت چپ یک‌نفر است، چرا گفته مى‏شود: «السّلام علیکم»؟ حضرت فرمود: چون در نماز به ملک سمت چپ هم سلام می‌دهیم اما ملک سمت راست برتر است؛ برای همین است که در سلام به سمت راست اشاره می‌کنیم. عرض کرد: چرا در وقت سلام با تمام صورت اشاره نمی‌کنیم و تنها با بینى و چشم اشاره می‌کنیم؟ حضرت فرمود: به خاطر آنکه جایگاه این دو فرشته، دو کنج دهان انسان است؛ به این نحو که فرشته سمت راست در کنج راست دهان و فرشته جانب چپ در کنج چپ دهان مى‏باشد؛ و اینکه نمازگزار به فرشته سمت راست سلام مى‏دهد، به خاطر آن است که ملک مزبور نماز را در نامه اعمال وى ثبت و ضبط مى‏کند.[39]

ادعیه

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ وَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ الْحَفَظَةِ لِبَنِی آدَمَ وَ صَلِّ عَلَى مَلَائِکَةِ الْهَوَاءِ وَ مَلَائِکَةِ الْأَرْضِ‏ السُّفْلَى.»‏[40]

«خدایا! بر فرشتگان باکرامت نویسنده اعمال و فرستادگان با کرامت نیکو و فرشتگان محافظ انسان‌ها و بر ملائکه هوا و زمین پست درود فرست!»

 

روز یازدهم: ملائکه نگهبان

آیه

فرشتۀ پاسبان

<إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ>[41]

«هیچ‌کس نیست مگر اینکه بر او نگهبانى است.»

روایت

حیا از دو فرشته

«قالَ رَسولُ اللّٰهِ{صلوات الله علیه}: لِیَسْتَحیِ أحَدُکُم مِن مَلَکَیهِ اللَّذَینِ معَهُ، کما یَسْتَحْیِی مِن رجُلَینِ صالِحَینِ مِن جِیرانِهِ، و هُما مَعهُ باللّیلِ و النّهارِ.»[42]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: هریک از شما باید از دو فرشته‌اى که با خود دارد، حیا کند؛ آن‌طور که از دو همسایۀ خوب خود که شب و روز در کنارش هستند، حیا مى‌کند.»

«قالَ رَسولُ اللهِ: یا أبا ذرٍّ! إسْتَحْیِ مِن اللّٰهِ؛ فإنّی والّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَأظَلُّ حِینَ أذْهَبُ إلىٰ الغائطِ مُتَقَنِّعاً بِثَوبی أسْتَحیی مِن المَلَکَینِ اللّذَینِ مَعی.»[43]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: اى ابوذر! از خدا شرم داشته باش؛ به خدا سوگند! من هنگامى که براى قضاى حاجت مى‌روم، از شرمِ دو فرشتۀ همراهم، چهرۀ خود را با جامه‌ام مى‌پوشانم.»

کلام بزرگان

فیض کاشانی{رحمة الله علیه}

سخن زائد نیز نکوهیده است و این شامل مسائلى مى‌شود که به ما مربوط نیست؛ و نیز سخن‌گفتن بیش از حد لازم دربارۀ مسائلى که به خود ما مربوط مى‌شود. کسى که قصد کارى را دارد، مى‌تواند با سخن مختصرى بگوید و ممکن است آن را بزرگ و تکرار کند. عطابن‌ابى‌ریاح می‌گوید: به‌راستى آنها که پیش از شما بودند، سخنان زائد و بیهوده را نمى‌پسندیدند و به جز قرآن و سنّت رسول خدا{صلوات الله علیه} یا امربه‌معروف و نهى‌ازمنکر و سخن مورد نیاز در زندگانى که از آن ناگزیرى، همه را سخن زاید مى‌شمردند. آیا انکار دارید که: <إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحٰافِظِینَ کِرٰاماً کٰاتِبِینَ>[44]، <عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمٰالِ قَعِیدٌ مٰا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّٰ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ>[45]؛ آیا یکى از شما شرم ندارد اگر نامه‌اى را که در آغاز روزش املا کرده، بگشاید و ببیند نوشته‌هاى آن نامه، سخنانى است که به کار دین و دنیایش مربوط نمى‌شود؟[46]

شعر

«شاهدان گویند با قولى متین                 شاهدان یعنى کرام‌الکاتبین‏

یا که اشهادند آن اعضایشان                   می‌دهند آنها گواهى بر نشان»[47]

داستان

تعداد ملائکه موکل بر انسان

روزی عثمان (خلیفه سوم) نزد رسول اکرم{صلوات الله علیه} آمد و گفت: یا رسول‌الله! هر انسانی چند ملک به همراه دارد؟ فرمود: ملکی در سمت راست که خوبی‌هایش و ملکی در سمت چپ که بدی‌هایش را می‌نویسد. هنگامی که عمل خوب انجام دهی، ده‌برابرش را می‌نویسد و اگر مرتکب گناه شوی، ملک سمت چپ سؤال می‌کند: آیا گناهش را ثبت کنم؟ ملک سمت راست می‌گوید: شاید استغفار و توبه کند. هنگامی که سه‌بار این سؤال را پرسید، ملک سمت راست می‌گوید: بنویس! خداوند ما را از دست او راحت کند که چه همنشین بدی است و چقدر کم مراقب حضور خداوند متعال است! و چه بندۀ کم‌حیایی است! سپس فرمود: و دو ملک مقابل و پشت سر انسان هستند که او را از حوادث حفظ می‌کنند. ملکی که پیشانی تو را گرفته است؛ هرگاه برای خدا تواضع نمودی، تو را بلند می‌کند و هرگاه در مقابل خداوند تکبر ورزیدی، تو را پست و رسوا می‌کند. همچنین دو ملک بر لب‌های تو موکل هستند که جز صلوات بر محمد{صلوات الله علیه} را ثبت نمی‌کنند؛ و ملکی بر دهان توست و دو ملک بر چشمانت هستند؛ این‌ ده‌ملک بر هر انسانی موکل هستند؛ و فرشتگان شب جدای از فرشتگان روز هستند. این بیست‌ملک در شبانه‌روز همراه انسان هستند؛ و شیطان در روز و فرزندانش در شب همراه انسانند.[48]

ادعیه

«أَسْأَلُکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا مَضَى مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی حَصَرَتْهَا حَفَظَتُکَ‏ وَ أَحْصَتْهَا کِرَامُ مَلَائِکَتِکَ عَلَیَّ وَ أَنْ تَعْصِمَنِی إِلَهِی مِنَ الذُّنُوبِ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی.»‏[49]

«خدایا! از تو تقاضا دارم که گناهان گذشته‌ام را بیامرزی؛ گناهانی که نگهبانانت آن را محاصره کرده و فرشتگان باکرامتت آن را جمع‌آوری نموده‌اند؛ خدایا! از تو می‌خواهم که مرا در مابقی عمرم تا زمان مرگ از ارتکاب گناهان مصون داری.»

 

روز دوازدهم: ملائکه نگهبان

آیه

نوشتن تمام اعمال

<وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فی‏ آیاتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْراً إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ>[50]

«و چون مردم را پس از رنج و آسیبى که به آنان رسیده، رفاه و آسایشى بچشانیم، [به جاى سپاس و ستایش‏] ناگاه در آیات ما به نیرنگ و بداندیشى برخیزند؛ بگو: خدا در کیفر و مجازات، سریع‏تر و کارآمدتر است! مسلماً فرستادگان ما [که فرشتگان و نویسندگانِ اعمالند]، آنچه نیرنگ و بداندیشى مى‏کنید، ثبت مى‏کنند.»

روایت

گوش‌های قلب

«قالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى إِحْدَاهُمَا مَلَکٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى الْأُخْرَى شَیْطَانٌ‏ مُفْتِنٌ هَذَا یَأْمُرُهُ‏ وَ هَذَا یَزْجُرُهُ الشَّیْطَانُ یَأْمُرُهُ بِالْمَعَاصِی وَ الْمَلَکُ یَزْجُرُهُ عَنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ؟عز؟ ‏ <عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ 17 ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ>[51]».[52]

«امام‌صادق{علیه السلام} فرمود: هیچ قلبى نیست جز آنکه دو گوش دارد: بر سر یکى از آن، دو فرشته‏ای است راهنما و بر سر دیگرى شیطانی فتنه‌انگیز است؛ این فرمانش دهد و آن بازش دارد؛ شیطان به گناهان فرمانش دهد و فرشته از گناهان باز دارد؛ این است قول خداوند؟عز؟ که فرموده است: «در جانب راست و چپ نشسته‏ای است؛ به گفته‏اى زبان نگشاید، جز آنکه نزدش رقیب و عتید حاضرند.»

کلام بزرگان

میرزا جوادآقا ملکى تبریزى{رحمة الله علیه}

شب که انسان می‌خوابد، ملائکه موکّل بر انسان، او را براى نماز شب بیدار مى‏کنند. چون انسان اعتنا نمى‏کند و دوباره می‌خوابد، باز او را بیدار مى‏کنند. دوباره می‌خوابد اما باز هم او را بیدار مى‏کنند. این بیدارى‏ها از روى مصادفه و اتّفاق نیست، بلکه بیدارى‏های ملکوتى است که به وسیلۀ فرشتگان انجام می‌گیرد. اگر انسان استفاده کرد و برخاست، آنها تقویت و تأیید مى‏کنند و روحانیّت می‌دهند؛ و الا متأثّر می‌شوند و کسل می‌گردند. اگر از خواب برخاستید و آن ملائکه را ند‏یدید، أقلّا به آنها سلام کنید و دعا کنید و تحیّت و تکریم بگویید و تشکّر نمایید!

دعایی در این زمینه نقل شده است که وقتی انسان از خواب بیدار می‌شود، آن دعا را بخواند و حمد خدا را به جا آورد که چنین موجودات ملکوتى را ملازم با او قرار داده تا او را براى انس و خلوت و مناجات با پروردگار تأیید کنند و از تعلّقات عالم مادّه و رذائل اخلاق و شهوات پاک کنند و به خداوند متعال توجّه دهند.[53]

شعر

«خود بوند[54] آیندگان او را ز پى               هم ز پیش روى و هم از پشت وى‏

تا نگهدارى کنندش ز امر حق                مر ملائک از حوادث بر نسق‏

یا نویسند آن کرام‌الکاتبین                       قول و فعل بنده را اندر زمین‏»[55]

داستان

وضعیت دو ملک هنگام عطسه

از امام‌صادق{علیه السلام} نقل است که وقتی انسان عطسه می‌کند و «اَلحَمدُ لِله» می‌گوید، دو فرشتۀ گماشته بر او می‌گویند: «رَبِّ الْعٰالَمِینَ لاٰ شَرِیکَ لَهُ»؛ و اگر آن را هم خودش بگوید، دو فرشته می‌گویند: و صلوات خدا بر محمد؛ و اگر آن را هم خودش بگوید، آن دو می‌گویند: «و على آل محمد». و اگر آن را هم بگوید، دو فرشته گویند: «رَحِمَکَ اللهُ»؛ رحمت خدا بر تو.[56]

ادعیه

«لَکَ الْحَمْد... حمداً یَتَضَاعَفُ عَلَى کُرُورِ الْأَیَّامِ وَ یَتَزَایَدُ أَضْعَافاً مُتَرَادِفَةً حَمْداً یَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَة.»[57]

«ستایش سزاوار توست... ستایشی که با آمدن روزهای متوالی، زیاد گردد و چندین برابر شود؛ به حدی که ملائکۀ نویسندۀ اعمال از نوشتنش عاجز گردند.»                

روز سیزدهم: ملائکه نگهبان

آیه

مأمورانی از پشت سر و پیش رو

<لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وال‏>[58]

«براى انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانى است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب‏ها و گزندها] حفظ مى‏کنند. یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتى را تغییر نمى‏دهد تا آنکه آنان آنچه را در وجودشان قرار دارد، تغییر دهند؛ و هنگامى که خدا نسبت به ملتى آسیب و گزند بخواهد، هیچ راه بازگشتى نیست؛ زیرا براى آنان جز خدا هیچ یاورى نخواهد بود.»

روایت

مأموریت حافظان انسان

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{علیه السلام}‏ فِی قَوْلِهِ‏ <لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏> یَقُولُ: بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ أَنْ یَقَعَ فِی رَکِیٍّ أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ أَوْ یُصِیبُهُ شَیْ‏ءٌ حَتَّى إِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ یَدْفَعُونَهُ إِلَى الْمَقَادِیر وَ هُمَا مَلَکَانِ یَحْفَظَانِهِ بِاللَّیْلِ وَ مَلَکَانِ بِالنَّهَارِ یَتَعَاقَبَانِه».[59]

«امام‌باقر{علیه السلام} دربارۀ آیۀ «برای او از پشت سر و پیش رو مأمورانی است که او را از امر الهی حفظ می‌کنند»، فرمود: به فرمان خدا او را از اینکه در چاهى بیفتد یا دیوارى بر سرش خراب شود یا آسیبى به او برسد، حفظ مى‏کنند؛ و همین که اجلش فرارسید، او را با بلاها تنها مى‏گذارند و به سوى مقدراتش مى‏رانند؛ این معقّبات عبارتند از دوفرشته که در شب از او مراقبت مى‏کنند و دوفرشته که در روز محافظتش مى‏نمایند و این کار را به نوبت انجام مى‏دهند.»

کلام بزرگان

حجت‌الاسلام انصاریان؟حفظ؟

بعضى انسان‌هاى مغرور نمى‌دانند که اعمال خیر و شرّشان در پروندۀ محاسبه ثبت مى‌شود و فرشتگان بامدادان و شامگاهان با دستى پر با کارنامه‌اى سفید یا سیاه به سوى حق باز مى‌گردند و گزارش کار بندگان را مو به ‌مو، حضور حضرت حق مى‌رسانند. خداوند متعال هم براى ازبین‌بردن عوامل غرور و غفلت و تقویت ایمان به معاد مى‌فرماید: <وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَٰفِظِینَ 10 کِرَامًا کَٰتِبِینَ 11 یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ>[60]؛ «و بى‌تردید بر شما نگهبانانى گماشته‌اند، بزرگوارانى نویسنده که آنچه را انجام مى‌دهید، مى‌دانند و ضبط مى‌کنند». فرشتگان مراقب همراه و همگام با انسان براى انجام مأموریت آماده‌اند: <إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ 17 مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ>[61]؛ «[یاد کن] دو فرشته‌اى را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر، ملازم انسان هستند و همۀ اعمالش را دریافت کرده و ضبط مى‌کنند؛ هیچ سخنى را به زبان نمى‌گوید جز اینکه نزد آن براى نوشتن و حفظش نگهبانى آماده است». بدون شک خداى منّان قبل از هرکس و بهتر از هر واسطه‌اى شاهد و ناظر اعمال آدمى است، ولى براى تأکید بیشتر و اطمینان انسان، مراقبان برترى را قرار داده است.[62]

شعر

«هر گروهى خوانده گردد با کتاب                           وان صحیفه است از عمل‌ها در حساب‏

پس جزا داده شوید امروز هان                               زانچه کردید از عمل‌ها در جهان‏

این کتاب ماست که اینک هشته‏اند                      مر کرام‌الکاتبین بنوشته‏اند

یعنى این طومار اعمال شماست                              که ز امر ما نوشته شد به راست»‏[63]

داستان

دو لباس در میدان جنگ

سعیدبن‌قیس همدانى می‌گوید: روزى در میدان جنگ متوجّه مردى شدم که دو جامه دربرداشت. اسب خود را به سوى او حرکت دادم. ناگهان دیدم امیرالمؤمنین{علیه السلام} است. پرسیدم: اى امیرمؤمنان! در چنین جایى‌؟ فرمود: آرى، اى سعید! هیچ بنده‌اى نیست مگر اینکه خداوند براى او حافظ و نگهدارنده‌اى قرار داده است؛ او دو فرشته دارد که او را حفظ مى‌کنند تا از بالاى کوهى سقوط نکند و یا در چاهى نیفتد ولى هرگاه اتفاقى پیش آید او را رها مى‌کنند.[64]

ادعیه

«اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَى الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ‏ مَئُونَتَنَا، وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا، وَ لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا.»[65]

«خدایا! زحمت ما را برای فرشتگان نویسندۀ اعمال کم کن و نامۀ اعمالمان را پر از نیکی کن و با اعمال بد، ما را نزد آن فرشتگان رسوا مساز!»                 

روز چهاردهم: ملائکه نگهبان

آیه

بندگانی بزرگوار

<وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ 26 لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ>[66]

«و [مشرکان‏] گفتند: [خداىِ‏] رحمان فرشتگان را فرزند خود گرفته است؛ منزّه است او! [فرشتگان، فرزند خدا نیستند] بلکه بندگانى گرامى و ارجمندند.(26) در گفتار بر او پیشى نمى‏گیرند و آنان فقط به فرمان او عمل مى‏کنند.»

روایت

جایگاه دو ملک

«عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{علیه السلام} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَوْضِعِ الْمَلَکَیْنِ مِنَ الْإِنْسَانِ؟ قَالَ: هَاهُنَا وَاحِدٌ وَ هَاهُنَا وَاحِدٌ، یَعْنِی عِنْدَ شِدْقَیْهِ‏.»[67]

«جابر از امام‌باقر{علیه السلام} پرسید: جایگاه دو ملک کجاست؟ حضرت فرمود: یکی اینجا و دیگری نیز اینجاست؛ و اشاره به زیر گونه‌ها نمود.»

«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ{علیه السلام}‏ إِنَّ الْمَلَکَیْنِ یَجْلِسَانِ عَلَى نَاجِذَیِ الرَّجُلِ یَکْتُبَانِ خَیْرَهُ وَ شَرَّهُ.»[68]

«امیرالمؤمنین{علیه السلام} فرمود: همانا دو ملک در بالای دندان‌های آسیاب انسان می‌نشینند و اعمال خیر و شرش را می‌نویسند.»

محونمودن اعمال

«قالَ رَسولُ الله{صلوات الله علیه}: مَن قالَ بَعدَ صَلاةِ العَصرِ فی کُلِّ یَومٍ مَرَّةً واحِدَةً: «أستَغفِرُ اللّه الَّذی لا إلهَ إلّا هُوَ الحَیُّ القَیّومُ، الرَّحمنُ الرَّحیمُ، ذُو الجَلالِ وَ الإِکرامِ، و أسأَلُهُ أن یَتوبَ عَلَیَّ تَوبَةَ عَبدٍ ذَلیلٍ، خاضِعٍ فَقیرٍ بائِسٍ مِسکینٍ مُستَکینٍ مُستَجیرٍ، لا یَملِکُ لِنَفسِهِ نَفعا و لا ضَرّا، و لا مَوتا و لا حَیاةً و لا نُشورا»، أمَرَ اللّهُ تَعالَى المَلَکَینِ بِتَخریقِ صَحیفَتِهِ کائِنَةً ما کانَت.»[69]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: هرکس هرروز بعد از نماز عصر، یکبار بگوید: «آمرزش مى‌طلبم از خدایى که معبودى جز او نیست؛ زندۀ جاویدان، مهرگسترِ مهربان، خداوند ارجمند؛ از او مى‌خواهم که توبۀ مرا بپذیرد، توبۀ بنده خوارِ خاکسارِ نادار بینواى مستمند بیچاره؛ پناه‌خواهى را که اختیار هیچ سود و زیانى، و مرگ و زندگى و رستاخیزى را براى خود ندارد»، خداوند متعال، به دو فرشتۀ نگهبانش دستور دهد که کارنامه او را، هرچه مى‌خواهد باشد، از بین ببرند.»

کلام بزرگان

ابن طاووس{رحمة الله علیه}

انسان در اواخر هر شب، ساعتى تنها مى‌نشیند و دو فرشته شب را به حساب مى‌آورد؛ همچنان‌که فرشتگان روز را در حساب دارد و مى‌کوشد که نامه عملش از گناه و آثار آن پاک گردد؛ و اگر مایل باشد، بگوید: سلام خداوند بلندمرتبه و سلام خاصان او و سلام من بر شما اى دو فرشته حافظ اعمال! شما را به خدا سپردم و سلام را بر شما مى‌خوانم و به وسیله خداى نعمت‌بخش به شما متوجهم و مى‌خواهم که مرا به جواب سلام شرافت بخشید و مرا بر سلوک در راه راست یارى کنید و در پیشگاه خداى حلیم و رحیم شفاعت فرمایید تا خداى بزرگ مرا عفو کند و بر من رحم فرماید و از من خشنود و راضى شود؛ و دشمن خود و دشمن مرا که شیطان رجیم است، از بدبختى من شادمان نسازد؛ پس اکنون من خودم را به خدا تسلیم کردم و از پیشگاهش سلامت و امان مى‌طلبم و روى دل به سوى او دارم و متوجهم به هر کسى که بر او عزت بخشیده و به همه وسایلى که در این کار براى شما در محو گناهان و تبدیل آنها به نیکى‌ها در پیشگاه خدا مؤثر است؛ اکنون آنچه افراد پشیمان گفته‌اند، مى‌گویم: پروردگارا! بر خویشتن ستم کرده‌ام؛ اگر ما را نیامرزى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود؛ پروردگارا! خطا و فراموشى ما را بر ما مگیر؛ پروردگارا! آنچه را که بر پیشینیان ما بار کرده‌اى و تکلیف فرموده‌اى، بر ما بار مساز؛ خداوندا! آنچه را طاقت نداریم، بر ما تحمیل مکن و ما را ببخش و بیامرز و بر ما رحم فرما؛ فقط تو مولاى مایى، اى مهربان‌ترین مهربانان![70]

شعر

«دریغ است که فرموده دیو زشت            که دست ملک بر تو خواهد نوشت‏

 روا دارى از جهل و ناپاکی‌ات                که پاکان نویسند ناپاکی‌ات»‏[71]

داستان

خلوت با دو ملک

از یکى از پیشینیان حکایت کرده‌اند که گفته است: به جماعتى گذشتم که در حال مراقبه بودند؛ یکى از آنان دور از دیگران و در کنارى نشسته بود؛ به سوى او رفتم و خواستم با او سخن بگویم که گفت: ذکر خدا دلنشین‌تر است. گفتم: تو تنهایى؛ گفت: من تنها نیستم؛ پروردگار و دو فرشته‌ام با من هستند. گفتم: کدامیک از اینها بر دیگری سبقت دارد؟ پاسخ داد: کسى که خداوند او را آمرزیده است. گفتم: راه کجاست‌؟ به سوى آسمان اشاره کرد و برخاست و رفت و گفت: بیشتر خلق تو را از خدا باز مى‌دارند.[72]

ادعیه

«دُعَاءٌ فِی أَعْقَابِ الصَّلَوَات‏: مَرْحَباً بِخَلْقِ اللَّهِ الْجَدِیدِ وَ الْیَوْمِ الْعَتِیدِ وَ الْمَلَکِ الشَّهِیدِ مَرْحَباً بِکُمَا مِنْ مَلَکَیْنِ کَرِیمَیْنِ وَ حَیَّاکُمَا اللَّهُ مِنْ کَاتِبَیْنِ‏ حَافِظَیْنِ أُشْهِدُکُمَا فَاشْهَدَا لِی وَ اکْتُبَا شَهَادَتِی هَذِهِ مَعَکُمَا حَتَّى أَلْقَى بِهَا رَبِّی أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً{صلوات الله علیه} عَبْدُهُ وَ رَسُولُه.»‏[73]

«دعایی که پس از نمازها خوانده می‌شود: خوش‌آمد بر خلق جدید خداوند و روز آماده و فرشتۀ گواه؛ خوش آمدید دو فرشتۀ باکرامت! خداوند شما دو نویسندۀ نگهبان را باتحیت و سلامت قرار دهد؛ شما را شاهد می‌گیرم؛ پس برایم گواهی دهید و گواهی‌ام را بنویسید تا زمانی که حق متعال را با آن گواهی زیارت کنم؛ شهادتم این است که خدایی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد و شهادت می‌دهم که محمد{صلوات الله علیه} بنده و پیامبر اوست.»               

روز پانزدهم: ملائکه نگهبان

آیه

نزول ملائکه و بشارت به مؤمنان

<إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏>[74]

«بى‏تردید کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت‏] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند [و مى‏گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتى که وعده مى‏دادند، بشارت باد!»

روایت

فریاد فرشتگان

«قالَ الإمامُ عَلیٌّ{علیه السلام}: مَنْ کَانَتْ لَهُ إِلَى رَبِّهِ؟عز؟ حَاجَةٌ فَلْیَطْلُبْهَا فِی ثَلَاثِ سَاعَاتٍ سَاعَةٍ فِی الْجُمُعَةِ وَ سَاعَةٍ تَزُولُ الشَّمْسُ حِینَ تَهُبُّ الرِّیَاحُ وَ تُفَتَّحُ‏ اَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ وَ یَصُوتُ الطَّیْرُ وَ سَاعَةٍ فِی آخِرِ اللَّیْلِ عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَإِنَّ مَلَکَیْنِ یُنَادِیَانِ: هَلْ مِنْ تَائِبٍ یُتَابُ عَلَیْهِ؟ هَلْ مِنْ سَائِلٍ یُعْطَى؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَیُغْفَرَ لَهُ؟ هَلْ مِنْ طَالِبِ حَاجَةٍ فَتُقْضَى لَهُ؟ فَأَجِیبُوا داعِیَ اللَّه‏.»[75]

«حضرت علی{علیه السلام} فرمود: هرکس به پروردگارش حاجتى دارد، آن را در سه‌وقت طلب کند: ساعتی در روز جمعه؛ ساعتی در موقع ظهر که باد می‌وزد و درهاى آسمان باز مى‌شود و رحمت نازل می‌گردد و پرنده‌ها آواز می‌خوانند؛ و ساعتی در آخر شب هنگام دمیدن سپیدۀ صبح که دو فرشته فریاد می‌زنند: آیا توبه‌کننده‌اى هست که از او پذیرفته شود؟ آیا سئوال‌کننده‌اى هست که به او عطا گردد؟ آیا آمرزش‌خواهى هست که آمرزیده شود؟ آیا حاجت‌مندى هست که حاجتش روا شود؟ پس دعوت این فرشتگان را اجابت کنید!»

کلام بزرگان

آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

روایت شده است که رقیب، آن فرشته‌اى است که در سمت راست انسان مى‌نشیند و حسنات را ثبت مى‌کند و نسبت به عتید مقام ولایت و حکمرانى دارد؛ و عتید، آن فرشته‌اى است که در سمتِ چپ آدمى مى‌نشیند و بدى‌ها را ثبت مى‌کند. هرگاه بنده کار نیکى انجام مى‌دهد، رقیب آن را ده‌برابر مى‌نویسد و هرگاه کار بدى از او سر مى‌زند، رقیب به عتید مى‌گوید: تا هفت‌ساعت آن را ننویس! بلکه تسبیحى کند یا پشیمان شده و طلب آمرزش نماید. همچنین روایت شده است که آنها هر شبانه‌روز عوض مى‌شوند و روزى یا شبى که به سراغ انسان آمد، دیگر هرگز باز نخواهد گشت. در قرآن با نام «کرام‌الکاتبین» از ایشان یاد شده است. این کلام الهى است: <وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحٰافِظِینَ 10 یَعْلَمُونَ مٰا تَفْعَلُونَ>[76]؛ «و بدون شک نگهبانانى بر شما گمارده شده، والامقام و نویسنده، که مى‌دانند شما چه مى‌کنید». روایت شده است که ایشان از گناه و خطا مصون بوده و با بندگان با احترام برخورد مى‌کنند و هرچه را که از آنها بدانند، افشا نمى‌کنند.[77]

شعر

«مر شما را از ملائک حافظین                 در عمل هست از کراماً کاتبین‏

آن بزرگانى که بنویسنده‏اند                      نامه اعمالتان از چون و چند

 مى‏بدانند آنچه را که می‌کنید                   نیک و بد را مى‏نویسند از پدید

در بهشت ابرار اندر نعمت‌اند                 فاجران در دوزخ اندر محنت‌اند»[78]

داستان

نقش دو ملک در برابر شیطان

ابوحمزۀ ثمالی می‌گوید: درب خانۀ امام‌سجاد{علیه السلام} ایستاده بودم. هنگامی که حضرت از منزل خارج شد، فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ‏ بِاللَّهِ‏ وَ تَوَکَّلْتُ‏ عَلَى‏ اللَّهِ»؛ سپس به من فرمود: ای ابوحمزه! هرگاه بنده از خانه‌اش خارج می‌شود، شیطان بر سر راهش می‌آید؛ هنگامی که «بسم الله» بگوید، آن دو ملک محافظ می‌گویند: ما تو را در مقابل او کفایت می‌کنیم؛ وقتی که «آمنت بالله» گفت، آن دو می‌گویند: تو هدایت شده‌ای؛ و زمانی که «توکلت علی الله» گفت، آن دو می‌گویند: تو محافظت شده‌ای! و شیطان از او دور می‌گردد.[79]

ادعیه

«فَأَسْأَلُکَ... أَنْ تَهَبَ لِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ... کُلَّ سَیِّئَةٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا الْکِرَامَ الْکَاتِبِینَ‏ الَّذِینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یَکُونُ مِنِّی وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوَارِحِی وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُم‏.»[80]

«خدایا! از تو می‌خواهم... که در این شب... بر من ببخشی هر گناهی را که فرشتگان بزرگوار به امر تو ثبت کردند؛ آنان را مأمور به حفظ اعمالم کردی و آنها را به همراه اعضای بدنم بر من گواه قرار دادی و خودت نیز بالاتر از آنان، بر من مراقب بودی و هرچه بر آنان مخفی ماند را دیدی.»

 

 

[1]- الانفطار، 10-12.

[2]- بحارالأنوار، ج‏5، ص323.

[3]- راه روشن، ج7، ص143.

[4]- تفسیر صفى، ص216.

[5]- «انسان سخن نمی‌گوید مگر اینکه دو ملک رقیب و عتید برای ضبط گفتارش آماده هستند»؛ (ق، 18).

[6]- برگرفته از: الکافی، ج‏2، ص181.

[7]- مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص272.

[8]- الأنعام، 61.

[9]- البرهان فی‌ تفسیرالقرآن، ج‏2، ص427.

[10]- در محضر آیت‌الله بهجت، ج2، ص100.

[11]- دیوان فیض کاشانى، ج‏2، ص690.

[12]- داستان‌های بحارالانوار، ج6، ص154؛ برگرفته از: الکافی، ج‏2، ص429.

[13]- الصحیفةالسجادیة، ص40 (دعای 3).

[14]- ق، 16-18.

[15]- ق، 23.

[16]- ق، 27.

[17]- الزهد، ص54.

[18]- ق، 17.

[19]- ق، 18.

[20]- الإنفطار، 10-12.

[21]- معادشناسى، ج‏7، ص158.

[22]- دیوان صامت بروجردی، النصایح، نصیحت شماره3.

[23]- آهنی ضخیم که فلزات را بر آن می‌نهند و با پتک می‌کوبند.

[24]- توبه، آغوش رحمت، ص169.

[25]- مصباح‌المتهجد، ج‏2، ص462.

[26]- ق، 20 و 21.

[27]- نهج‌البلاغة، ص116.

[28]- معادشناسى، ج‏7، ص169.

[29]- اخلاق در قرآن، ج۲، ص۳۴۴.

[30]- دیوان امام‌على{علیه السلام} (شوقى)، ص79.

[31]- برگرفته از: حکمت‌نامه پیامبر اعظم{صلوات الله علیه}، ج‏9، ص112.

[32]- إقبال‌الأعمال، ج1، ص397.

[33]- النساء، 166.

[34]- الأنبیاء، 104.

[35]- بحارالأنوار، ج‏5، ص322.

[36]- المجادلة، 6.

[37]- اخلاق در قرآن، ج۱، ص۲۵۹.

[38]- تفسیر صفى، ص153.

[39]- برگرفته از: علل‌الشرائع، ج2، ص359؛ بر اساس همین روایت، توصیه شده است که نمازگزار هنگام سلام نماز، با گوشه چشم به سمت راست خود اشاره کند و در نیت خود انبیای الهی و ائمه؟عهم؟ و دو ملک حافظ انسان را در خاطر بیاورد؛ ر.ک: آداب‌المریدین، ص 122.

[40]- مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص221.

[41]- الطارق، 4.

[42]- میزان‌الحکمة، ج‏3، ص285.

[43]- الأمالی (للطوسی)، ص534.

[44]- الإنفطار، ۱۰ و 11.

[45]- ق، ۱۷ و 18.

[46]- راه روشن، ج۵، ص۲۷۸.

[47]- تفسیر صفى، ص336.

[48]- برگرفته از: بحارالأنوار، ج‏5، ص324.

[49]- مصباح‌المتهجد، ج‏2، ص607.

[50]- الرعد، 11.

[51]- ق، 17 و 18.

[52]- الکافی، ج‏2، ص266.

[53]- معادشناسى، ج‏7، ص167.

[54]- باشند.

[55]- تفسیر صفى، ص379.

[56]- برگرفته از: بحارالانوار، ج73، ص51.

[57]- إقبال‌الأعمال، ج‏1، ص352.

[58]- الرعد، 11.

[59]- تفسیر القمی، ج‏1، ص360.

[60]- الانفطار، ۱۰-۱۲.

[61]- ق، ۱۷ و 18.

[62]- تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج۶، ص342.

[63]- تفسیر صفى، ص692.

[64]- تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج6، ص343؛ اینکه حضرت{علیه السلام} به جاى زره و سپر، دو لباس در جنگ پوشیده بود، به این معنا نیست که ایشان به تقدیرات الهى توجه نداشته است؛ بلکه خواسته به سائل بفهماند که ما دو فرشته مراقب داریم که در اعمال و بلایا نظارت دارند و به امر خداوند عمل مى‌کنند.

[65]- الصحیفةالسجادیة، ص50 (دعای 6).

[66]- الأنبیاء، 26 و 27.

[67]- بحارالأنوار، ج‏5، ص322.

[68]- همان، ص330.

[69]- نهج‌الذکر، ج۴، ص۱۶۵.

[70]- «سَلَامُ اللَّهِ؟ج؟ وَ سَلَامُ خَاصَّتِهِ وَ سَلَامِی عَلَیْکُمَا أَیُّهَا الْمَلَکَانِ الْحَافِظَانِ أَسْتَوْدِعُکُمَا اللَّهَ؟ج؟ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمَا السَّلَامَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکُمَا بِاللَّهِ‏ الْمُنْعِمِ عَلَیْکُمَا أَنْ تُشَرِّفَانِی بِجَوَابِ التَّسْلِیمِ وَ تُسَاعِدَانِی عَلَى سُلُوکِ السَّبِیلِ الْمُسْتَقِیمِ وَ تَشْفَعَا إِلَى مَوْلَاکُمَا الْحَلِیمِ الرَّحِیمِ الْکَرِیمِ؟ج؟ أَنْ یَعْفُوَ عَنِّی وَ یَرْحَمَنِی وَ یَرْضَى عَنِّی وَ لَا یُشْمِتَ بِی عَدُوَّهُ وَ عَدُوِّیَ الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ فَهَا أَنَا قَدْ سَلَّمْتُ نَفْسِی إِلَیْهِ وَ اسْتَسْلَمْتُ مِنْ یَدِهِ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ بِکُلِّ مَنْ یَعِزُّ عَلَیْهِ وَ بِجَمِیعِ الْوَسَائِلِ إِلَیْهِ فِی الْأَمْرِ لَکُمَا بِمَحْوِ السَّیِّئَاتِ وَ تَبْدِیلِهَا بِمَا هُوَ جَلَّ جَلَالُهُ أَهْلٌ مِنَ الْمَرَاحِمِ وَ الْحَسَنَاتِ وَ هَا أَنَا أَقُولُ مَا قَالَ الْمُقْبِلُونَ مِنَ النَّادِمِینَ- رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ‏- رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین‏»؛ (محاسبةالنفس (للسید)، ص31؛ برگرفته از: ترجمۀ عباسعلی محمودی).

[71]- تفسیر روح‌البیان، ج‏8، ص141.

[72]- راه روشن، ج۸، ص۱۹۴.

[73]- مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص218.

[74]- فصلت، 30.

[75]- الخصال، ج‏2، ص615.

[76]- الإنفطار، ۱۰ و 12.

[77]- آفاق نیایش (تفسیر دعای کمیل)، ص۳۷۱.

[78]- تفسیر صفى، ص814.

[79]- برگرفته از: الکافی، ج‏2، ص541.

[80]- مصباح‌المتهجد، ج‏2، ص848.

فهرست مطالب