روز چهارم: حالات بهشتیان > لباس

آیه

لباسی از حریر

<إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ‏ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ>[1]

«بى‏تردید خدا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، در بهشت‏هایى درمى‏آورد که از زیر درختانش نهرها جارى است؛ در آنجا با دستبندهایى از طلا و مروارید آرایش مى‏شوند، و لباسشان در آنجا حریر است.»

<عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ>[2]

«بر اندامشان جامه‏هایى از حریر نازک و سبز و دیباى ستبر است و با دستبندهایى از نقره آراسته شده‏اند.»

روایت

جامه‌هایی از طوبی

«قالَ رسولُ اللَّه{صلوات الله علیه}: طُوبى لِمَن رَآنِی وَ آمَنَ بِی، ثُمَّ طُوبى ثُمَّ طُوبى ثُمَّ طُوبى لِمَن آمَنَ بِی وَ لَم یَرَنِی؛ قالَ لَهُ رَجُلٌ: وَ ما طُوبى؟ قالَ: شَجَرَةٌ فِی الجَنَّةِ مَسِیرَةَ مِئَةِ عامٍ، ثیِابُ أَهلِ الجَنَّةِ تَخرُجُ مِن أَکمامِها.»[3]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: طوبی از آنِ کسى باد که مرا دید و به من ایمان آورد، و طوبی و طوبی و طوبی، از آنِ کسى باد که مرا ندید و به من ایمان آورد! مردى گفت: طوبی چیست؟ فرمود: درختى است در بهشت به مسافت صدسال راه که جامه‏هاى بهشتیان از کاسه‏گُل‏هاى آن بیرون مى‏آید».

«قالَ رَسولُ اللهِ{صلوات الله علیه}: لَو أَنَّ ثَوباً مِن ثِیابِ أَهلِ الجَنَّةِ نُشِرَ الیَومَ فِی الدُّنیا لَصَعِقَ مَن یَنظُرُ إِلَیهِ وَ ما حَمَلَتهُ أَبصارُهُم.»[4]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: اگر امروز جامه‏اى از جامه‏هاى بهشتیان در دنیا باز شود، کسانى که آن را ببینند، از هوش مى‏روند و چشمانشان دیدن آن را تاب نمى‏آورد.»

کلام بزرگان

امام‌خمینی{رحمة الله علیه}

مبادا گمان کنى که ما بر انبیای معظم یا اولیای مکرم خدا یا بر علمای امت منت داریم؛ آنان راهنماى سعادت و خلاصى ما هستند و ما را از جهل و ظلمت و بدبختى نجات دادند و به عالم نور و سرور و بهجت و عظمت دعوت کردند. آن همه مشقت‌ها و زحمت‌ها را تحمل نمودند براى رسیدن ما به آن نورها و بهجت‌ها و سرورها و راحتى و خوشی‌ها و حور و قصور که نمى‌توانیم تصور آنها را بکنیم؛ این عالم ملک -با این عظمتی که دارد- تنگ‌تر از آن است که یکى از حلّه‌هاى بهشتى را در او بیاورند و این چشم‌هاى ما طاقت دیدن یک‌تار موى حورالعین را ندارد؛ تمام اینها صورت ملکوتى آن عقاید و اخلاق و اعمالى است که انبیای عظام، خصوصا صاحب کشف کلى و دستور جامع، خاتم پیغمبران{صلوات الله علیه} آنها را به وحى الهى درک فرموده و دیده و شنیده و ما را بدان‌ها دعوت فرموده‌اند.[5]

شعر

«شکر نعمت را اگر آرى به جا                در بهشت از حله پوشى جامه‏ها

ور نباشى شاکر و کفران کنى                    بندگى بگذارى و طغیان کنى‏

چون وجودت داد شکرش مى‏گزار           از دل و جان دائما لیل و نهار

گر گزارى شکر نعمت را ز جان                بخشدت حق در جزا حور و جنان»‏[6]

داستان

حُلّه‌های بهشتی

در روایت چنین نقل است که امام‌صادق{علیه السلام} فرمود: خداوند براى بندگان مؤمن خود در هر روز جمعه یک‌کرامت مقدّر فرموده است. چون روز جمعه گردد، خداوند فرشته‌اى را با دو حُلّه بهشتی نزد مؤمن می‌فرستد. آن فرشته وقتی به درِ بهشت می‌رسد، می‌گوید: برای من اذن بخواهید که می‌خواهم با فلان مؤمن دیدار کنم! به آن مؤمن گفته مى‏شود: اینک فرستاده پروردگارت درِ بهشت ایستاده است؛ مؤمن از خانواده خود می‌پرسد: چه لباسى را برایم بهتر می‌دانید؟! در جواب می‌گویند: سوگند به آن که این بهشت را به تو عنایت کرده است! ما براى تو هیچ لباسى را بهتر و نیکوتر از دو حلّه‌اى که پروردگارت برایت فرستاده است، نمی‌دانیم!

مؤمن یکى از آن دو حلّه بهشتى را به کمر مى‏بندد و دیگرى را به دوش مى‏افکند و به سوى میعاد الهى رهسپار مى‏شود؛ و به هیچ چیزى عبور نمى‏کند مگر آنکه آن چیز، از نور مؤمن روشن و تابناک مى‏شود؛ و مى‏آید و مى‏آید تا به موعد حضرت ربّ؟ج؟ می‌رسد.[7]

ادعیه

«وَ بِرَحْمَتِکَ... مِنْ ثِیَابِ الْحَرِیرِ وَ السُّنْدُسِ وَ الْإِسْتَبْرَقِ فَأَلْبِسْنَا.»[8]

«خدایا! به رحمتت... لباس حریر نازک و دیبا در بهشت بر تن ما بپوشان!»

 


[1]- الحج، 23.

[2]- الإنسان، 21.

[3]- بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ج‏1، ص198.

[4]- الامالی (للطوسی)، ص533.

[5]- شرح چهل‌حدیث، ص۴۳.

[6]- انتهانامه، ص127.

[7]- معادشناسى، ج‏10، ص154.

[8]- مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص62.

فهرست مطالب