روز یازدهم: حالات بهشتیان > نوشیدنی

آیه

نوشابه‌ای زلال و پاک

<یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ 45 بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ 46 لا فِیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ>[1]

«جامى از نوشیدنى زلال و پاک گرداگردشان مى‏گردانند،(45) سپیدِ لذت‏بخش براى نوشندگان، (46) نه در آن مایه فساد [جسم و عقل‏] است، و نه از آن مست و بیهوش مى‏شوند.»

<وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً>[2]

«و پروردگارشان باده طهور به آنان مى‏نوشاند.»

<إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً>[3]

«همانا نیکان همواره از جامى مى‏نوشند که نوشیدنى‏اش آمیخته به کافور [آن ماده سرد، سپید و معطر] است.»

روایت

سلسبیل و زنجبیل

«قالَ رَسولُ اللهِ{صلوات الله علیه}: إِنَّ عَلِیّاً{علیه السلام} أَوَّلُ مَن یَشرَبُ مِنَ السَّلسَبِیلِ وَ الزَّنجَبِیلِ... وَإِنَّ لِعَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ مِنَ اللَّهِ مَکاناً یَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ.»[4]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: على{علیه السلام} نخستین کسى است که از سلسبیل و زنجبیل مى‏نوشد... على و شیعیان او، چنان مقامى در نزد خداوند دارند که همه جهانیان بر آن غبطه مى‏خورند.»

برترین نوشیدنی، تسنیم

«قالَ الإمامُ الباقرُ{علیه السلام}: تَسنِیمٌ أَشرَفُ شَرابٍ فِی الجَنَّةِ، یَشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ؟عهم؟ صِرفاً، وَ یُمزَجُ لِأَصحابِ الیَمِینِ وَ لِسائِرِ أَهلِ الجَنَّةِ.»[5]

«امام‌باقر{علیه السلام} فرمود: تسنیم، عالى‏ترین نوشیدنى بهشت است. محمّد و خاندان محمّد؟عهم؟ خالصِ آن را مى‏آشامند و به اصحاب خوبی‌ها و دیگر بهشتیان، غیرخالصِ آن داده مى‏شود.»

«قالَ الإمامُ الصادقُ{علیه السلام}‏- فِی تَفسِیرِ قَولِهِ تَعالى <وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً>[6]: یُطَهِّرُهُم عَن کُلِّ شَی‏ءٍ سِوىَ اللَّهِ، إِذ لا طاهِرَ مِن تَدَنُّسٍ بِشَی‏ءٍ مِنَ الأَکوانِ إِلّا اللَّهُ.»[7]

«امام‌صادق{علیه السلام} در تفسیر این سخن خداى بلندمرتبه: «و پروردگارشان به آنان نوشیدنىِ پاک‌کننده مى‏نوشاند» فرمود: آنان را از هر چیزى جز خدا پاک و خالص‏ مى‏گرداند؛ زیرا جز خدا هیچ موجودى نیست که از آلودگى به چیزى از طبایع، پاک باشد.»

کلام بزرگان

فیض کاشانی{رحمة الله علیه}

بهشتیان بیم و اندوهى در بهشت ندارند و از حوادث روزگار ایمنند؛ در آنجا با تنعّم به سر مى‌برند و از انواع طعام‌هاى آن مى‌خورند، و از نهرهاى شیر و شراب و عسل آن مى‌آشامند؛ نهرهایى که بستر آنها نقره و سنگریزه‌هاى آن مرجان است، و در زمینى جاى دارند که خاکش مشک اذفر (تیزبو) و گیاهش زعفران است و از ابر آن، گلاب نسرین بر تپه‌هاى کافورش مى‌بارد. کوزه‌هایى نزد آنها مى‌آورند، کوزه‌هایى که سیمین و آراسته به درّ و یاقوت و مرجانند؛ کوزه‌هایى که در آنها رحیق مختوم (شراب ناب سر به مهر) که با آب سلسبیل گوارا آمیخته شده؛ کوزه‌هایى که به سبب صفایشان، نور از آن مى‌تابد و رقّت و پاکیزگى شراب از وراى آن آشکار است؛ دست آدمى آنها را نساخته تا در تکمیل کار و خوبى ساخت آنها کوتاهى کند، بلکه به دست خدمت‌کارانى تهیّه شده‌اند که پرتو رخسارشان از روشنى تابش خورشید حکایت مى‌کند؛ لکن خورشید چگونه مى‌تواند حلاوت رخسار و زیبایى پیشانى و جلوۀ بناگوش‌ها و ملاحت چشمان آنها را داشته باشد؟![8]

شعر

«صد هزاران عز و شادى و طرب                                     نه در آنجا رنج دید و نه تعب‏

سلسبیل و زنجبیل و مِى روان                                          شیر و شهد و میوه‏هاى جاودان‏

جمله از لطف خدا آدم بدید                                            هر زمانى گفته او: هَل مِن مَزید»[9]

داستان

حوض کوثر

أنَس می‌گوید: روزى که رسول اکرم{صلوات الله علیه} در نزد ما بود، ناگهان ایشان را چرت فرا گرفت؛ سپس با حال تبسّم و شادى سر خود را بلند کرد. من عرض کردم: اى رسول خدا! سبب خنده شما چیست؟! فرمود: همین الان سوره کوثر بر من نازل شد. سپس فرمود: آیا می‌دانید کوثر چیست؟! ما گفتیم: خدا و رسول خدا عالم‏ترند. فرمود: کوثر نهرى است که خداوند متعال به من وعده فرموده است و در آن خیر بسیارى است؛ کوثر حوضى است که امّت من در روز قیامت در آن داخل مى‏شوند؛ و تعداد کاسه‏ها و قدح‏هایى که در اطراف حوض است و با آن آب بر می‌دارند، به شماره ستارگان آسمان است.[10]

ادعیه

«اَللَهُمَّ... بِرَحْمَتِکَ فِی الصَّالِحِینَ فَأَدْخِلْنَا وَ فِی عِلِّیِّینَ فَارْفَعْنَا وَ مِنْ کَأْسٍ مَعِینٍ وَ سَلْسَبِیلٍ فَاسْقِنَا وَ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ بِرَحْمَتِکَ فَزَوِّجْنَا.»[11]

«خداوندا!... به رحمتت ما را در زمرۀ خوبان قرار ده و تا درجۀ علیین بالا ببر و از جام نوشیدنی زلال و چشمۀ سلسبیل بنوشان و با رحمتت، حورالعین را به ازدواجمان درآور!»

 


[1]- الصافّات، 45- 47.

[2]- الإنسان، 21.

[3]- الإنسان، 5.

[4]- الأمالی (للصدوق)، ص658.

[5]- بحارالأنوار، ج8، ص150.

[6]- الإنسان، 21.

[7]- بحارالأنوار، ج8، ص113.

[8]- راه روشن، ج۸، ص۴۲۸.

[9]- وصلت‌نامه (لسان الغیب)، ص437.

[10]- معادشناسى، ج‏9، ص435.

[11]- مصباح‌المتهجد، ج‏1، ص62.

فهرست مطالب