روز نهم: حالات جهنمیان > نوشیدنی

آیه

حمیم

<لا یَذُوقُونَ فیها بَرْداً وَ لا شَراباً 4 إِلاَّ حَمیماً وَ غَسَّاقاً 25 جَزاءً وِفاقاً 26 إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً 27 وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا کِذَّاباً>[1]

«در جهنم نه خنکى هوا مى‏چشند و نه آشامیدنى؛(24) مگر آب جوشان و چرکاب و خونابه‏اى؛(25) پاداشى است مناسب؛(26) اینان بودند که به [روز] حساب امیدى نداشتند(27) و آیات ما را به‌شدت و با همه وجود انکار مى‏کردند.»

روایت

نوشیدنی دائمی

«قَالَ أَبو جَعْفَرٍ{علیه السلام}: هُمْ فِی النَّارِ لَا یَشْتَغِلُونَ عَنْ أَکْلِ الضَّرِیعِ وَ شُرْبِ الْحَمِیمِ‏ وَ هُمْ فِی الْعَذَابِ.»[2]

«امام‌باقر{علیه السلام} فرمود: اهل جهنم در آتش هستند و طعامی جز ضریع و نوشیدنی جز حمیم ندارند و آنان در عذابند.»

نوشیدنی شراب‌خواران

«قَالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ{علیه السلام}: قَالَ اللَّهُ؟عز؟: مَنْ شَرِبَ مُسْکِراً أَوْ سَقَاهُ صَبِیّاً لَا یَعْقِلُ سَقَیْتُهُ مِنْ مَاءِ الْحَمِیمِ‏ مُعَذَّباً أَوْ مَغْفُوراً لَهُ وَ مَنْ تَرَکَ الْمُسْکِرَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ سَقَیْتُهُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ وَ فَعَلْتُ بِهِ مِنَ الْکَرَامَةِ مَا أَفْعَلُ بِأَوْلِیَائِی.»[3]

«امام‌صادق{علیه السلام} از قول خداوند متعال فرمود: هرکس شراب‌خواری کند یا به کودکی نابالغ شراب بنوشاند، به او از آب حمیم می‌نوشانم؛ و هرکس شراب‌خواری را برای رضایت من ترک کند، او را به بهشت داخل می‌کنم و به او از رحیق مختوم می‌نوشانم و هر آنچه با اولیای خود به کرامت برخورد می‌کنم، با او نیز چنان کنم.»

کلام بزرگان

آیت‌الله مظاهری؟حفظ؟

جهنم همین الان موجود است اما آتش آن را مشتعل مى‌کنیم و مى‌افزاییم؛ مار و مور و عقربش را ما ایجاد مى‌کنیم؛ پیمودن در راهش را ما ایجاد مى‌کنیم؛ گرزهایش را ما ایجاد مى‌کنیم. وقتى چنین باشد یک‌خانم شیعه و متدین یک‌وقت مى‌بیند در روز قیامت با یهودى محشور مى‌شود؛ چرا؟ مى‌گویند: سیر تو در دنیا سیر «و لا الضالین» نبود، سیر «اهدنا الصراط المستقیم» نبود، سیر «مغضوب علیهم» بود؛ سیر کسانى بود که خدا بر آنان غضب کرده بود، سیر «عنودها و لجوج‌ها» بود. براى چه در خانه یک‌دندگى کردى و زیر بار نرفتى‌؟ براى چه محیط خانه را سرد کردى‌؟

به شما مردها مى‌گویم: آقایان یقین داشته باشید که حمیم جهنم را ما درست مى‌کنیم؛ گرزهایش را هم ما درست مى‌کنیم. وقتى‌که یک‌زخم زبان به خانم زدى، دل همسر را در خانه سوزاندى، این گرز مى‌شود. وقتى اعمال و کردارت تو را جهنمى کرد، به جهنم مى‌روى. وقتى بعد از سال‌ها از جهنم به بالا آمدى؛ تا مى‌خواهى بیرون بیایى، گرزى بر سرت مى‌آید و وقتى گرز بر سرآمد، چه مى‌شود؟ به قول روایت چندین هزارسال سقوط مى‌کند، به پایین مى‌رود تا دوباره چندین هزارسال بعد بتواند به بالا بیاید. چرا؟ مى‌گویند: این گرزى است که خودت در دنیا تهیه کردى. گرز چیست‌؟ زخم‌زبان‌زدن به شوهر، زخم‌زبان‌زدن مرد به همسرش در خانه؛ وقتى‌که زخم‌زبان زدى، گرزى شود. اینجا ظاهر است و آنجا باطن؛ اینجا عرَض است و آنجا حقیقت.[4]

خداوند؟عز؟ می‌فرماید: <ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اللّٰهَ لَیْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ>[5]؛ وقتى در آن آب جوشان مى‌افتید و حرارت از پوست به استخوان مى‌رسد و ذره‌ذره آب مى‌شود و دوباره بدن به دستور خداوند ساخته مى‌شود، به او خطاب مى‌شود: خیال نکن که ما تو را عذاب مى‌کنیم؛ بلکه خودت عذاب را تهیه کردى. وقتى که دل کسى را سوزاندى، وقتى در خانه پرخاشگرى کردى و دل همسرت را سوزاندى، وقتى نافرمانى پدر و مادر را کردى، آب جوشان جهنم را براى خودت آماده کرده‌اى. حمیم یعنى آب جوشان؛ و خالقش ماییم. قرآن کریم در سورۀ واقعه مى‌گوید: ابتدا او را در این حمیم مى‌اندازند و بعد به جهنم مى‌برند. اگر یک‌قطره حمیم در این دنیا بیفتد، دنیا را مى‌گنداند؛ اما خالقش کیست‌؟ ما هستیم! مار و عقرب در قبر خیلى بد است؛ اما خالقش کیست‌؟ ما هستیم![6]

شعر

«امتحان کن جمله‌مان را ای کریم!                           سیرمان در ده تو از آب حمیم

بعد از آن ما را به صحرایی کلان                             تو سواره ما پیاده می‌دوان

آنگهان بنگر تو بدکردار را                                       صنع‌های کاشف‌الاسرار را

گشت ساقی خواجه از آب حمیم                             مر غلامان را و خوردند آن ز بیم»[7]

داستان

گرسنگی جهنمیان

ابوالدرداء گفته است: پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: گرسنگی بر دوزخیان به حدی چیره مى‌شود که با عذابى که گرفتار آن‌ هستند، برابرى مى‌کند؛ براى طعام فریادرسى مى‌کنند اما به آنها طعامى از خار و خس داده مى‌شود که نه فربه مى‌کند و نه گرسنگى را فرومى‌نشاند. نیز به آنها طعامى گلوگیر داده مى‌شود و هنگامى که به یاد مى‌آوردند که در دنیا لقمه گلوگیر را با آب فرومى‌بردند، درخواست آشامیدنى مى‌کنند؛ اینجا شرابى از آب جوشان به آنها مى‌دهند که با انبرهاى آهنین براى آنان برده مى‌شود. هنگامى که به صورتشان نزدیک مى‌گردد، روی آنان را بریان مى‌کند و وقتى به شکم آنها مى‌رسد، آنچه را در شکم دارند، تکّه‌تکّه مى‌کند. مى‌گویند: موکّلان دوزخ را فراخوانید! آنها را حاضر مى‌کنند. مى‌گویند: از پروردگارتان بخواهید از عذاب ما یک‌روز تخفیف دهد! موکّلان دوزخ مى‌گویند: آیا پیامبران شما با دلایل روشن به سوى شما نمى‌آمدند؟ پاسخ مى‌دهند: بله! مى‌گویند: پس دعا کنید که دعاى کافران جز گمراهى و ضلالت نیست. مى‌گویند: مالک دوزخ را فراخوانید! او را حاضر مى‌کنند. مى‌گویند: اى مالک! از پروردگار بخواه ما را بمیراند. به آنها پاسخ مى‌دهد: شما همیشه در همین‌جا خواهید بود.[8]

ادعیه

«وَ ارْحَمْنِی مِنَ الطَّعَامِ الزَّقُّومِ وَ شُرْبِ الْحَمِیمِ‏ ارْحَمْنِی مِنْ جَهَنَّمَ‏ <إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً>[9] لَا تُعَذِّبْنِی وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُکَ وَ لَا تَحْرِمْنِی وَ أَنَا أَسْأَلُک.»‏[10]

«خدایا! به من رحم کن و مرا از خوراک زقوم و نوشیدنی حمیم رهایی بخش؛ خدایا! به رحمتت مرا از جهنم آزاد کن؛ چرا که عذابش پایدار و همیشگی است و چه جایگاه بد و اقامتگاه بدی است! مرا عذاب نکن و حال آنکه از تو طلب عفو می‌کنم؛ مرا محروم نکن و حال آنکه از تو طلب می‌کنم!»

روز دهم: حالات جهنمیان > نوشیدنی

آیه

صدید

<مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدیدٍ 16 یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسیغُهُ وَ یَأْتیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلیظٌ>[11]

«[سرانجام‏] پیش روى او دوزخ است، و او را از آبى چرکین و متعفّن مى‏نوشانند!!(16) آن را جرعه‏جرعه مى‏نوشد و نمى‏تواند آن را فرو برد؛ و مرگ از هر طرف به او رو مى‏کند، ولى مردنى نیست، و عذابى سخت و انبوه به دنبال اوست.»

روایت

نابودی معده و روده

«عَنِ النَّبِیِّ{صلوات الله علیه}‏ فِی قَوْلِهِ‏ <وَ یُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ> قَالَ: یُقَرَّبُ إِلَیْهِ فَیَکْرَهُهُ فَإِذَا أُدْنِیَ مِنْهُ شُوِیَ وَجْهُهُ وَ وَقَعَ فَرْوَةُ رَأْسِهِ؛‏ فَإِذَا شَرِبَ قَطَّعَ أَمْعَاءَهُ حَتَّى یَخْرُجَ مِنْ دُبُرِهِ یَقُولُ اللَّهُ؟عز؟:‏ <وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ>[12]‏ وَ یَقُولُ:‏ <وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ>[13]‏.»[14]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} دربارۀ آیه «و از چرکابه نوشانده مى‏شود» فرمود: چون آب را نزد او برند، از آن بدش مى‏آید و چون به او نزدیک گردد، بریان شود و پوست سرش بیفتد؛ و چون آن را بنوشد، معده و روده‏اش متلاشى شود؛ به‌طورى‌که از نشیمنگاهش بیرون ریزد. خداوند؟عز؟ مى‏فرماید: «آنان را از آبى جوشان مى‏آشامانند؛ چنان‌که روده‏هایشان تکّه‌تکّه شود» و مى‏فرماید: «چون به استغاثه آب خواهند، آبى چون مِسِ گداخته برایشان آورند که از حرارتش چهره‏ها کباب مى‏شود.»

کلام بزرگان

عبدالرزاق گیلانی{رحمة الله علیه}

آخر حال او، آن است که حق متعال اشاره فرمود: <ثُمَّ أَمٰاتَهُ فَأَقْبَرَهُ 21 ثُمَّ إِذٰا شٰاءَ أَنْشَرَهُ>[15]؛ بعد از انقضاى مدّت حیات، جمیع قواى ظاهره و باطنه که نزد او ودیعت بوده، از او بازستاند، و او را به حال اوّلى جمادى راجع نموده، جیفۀ زشت او را به ظلمت خاک بپوشاند؛ و آن بدنى که به انواع ناز و نعمت مى‌پرورده، طعمۀ مار و مور گرداند و جسم نازک او در ظلمت حبس طبقات خاک اسیر ماند؛ و دست روزگار جناح همّت او را به ساحل فنا بند گرداند و چندین هزار دهور و اعصار و قرون بى‌شمار بر خاک او بگذرد که کسى نام او در دفتر وجود نخواند؛ بلکه هیچ‌کس از موجودات اثرى از نام و نشان او نداند. ای کاش! حاکم مشیّت، او را در این نیستى می‌گذاشت و قاضى عدل، او را در معرض سؤال قرار نمی‌داد و ملائکۀ غلاظ شداد را بر او نمی‌گماشت و خطاب قهر زبانۀ دوزخ را نمی‌شنید و احمال اثقال سلاسل و اغلال نمی‌کشید و مرارت شراب صدید و زقّوم نمی‌چشید! بلکه حاجبان وجود، اجزاى متفرّقۀ او را جمع گردانند و او را عریان و حیران از خاک برانگیزانند؛ و در مجمع محشر و موقف فزع اکبر، رسوایى افعال او را بر او خوانند، و اگر -العیاذ باللّٰه- قطره‌اى از بحار رحمت غفّار، دستگیر آن سرگشته نگردد، آن بیچاره به گرفتارى عذاب ابدى در مانَد.[16]

شعر

«اهل دوزخ راست شغلى بر حسب         که در آن بکشند بس رنج و تعب‏

اندر آورده شوند از اضطرار                     در میان نار گرم پر شرار

ز آب چشمه گرم نوشند آن جمیع             نیستشان مر خوردنى غیر از ضریع‏»[17]

داستان

آزار جهنمیان

رسول خدا{صلوات الله علیه} فرمود: چهار گروهند که اهل جهنم به‌خاطر عذاب سختى که بر اینان مقرر شده، در رنج و عذاب‌اند؛ زیرا به آنان از حمیم دوزخ (آب جوشان) مى‏چشانند و فریادشان از این شکنجه به واویلا بلند است. برخى از اهل جهنم به برخى دیگر مى‏گویند: اینها مگر چه کرده‏اند که با همه عذابى که ما مى‏بینیم، باز از عذاب آنان در شکنجه‏ایم؟! مردى از آنان در تابوتى از گدازه‏هاى آتش آویزان است؛ و دیگری روده‏هایش از شکم بیرون ریخته و آن را با خود مى‏کشد؛ و سومى از دهانش خون و جراحت بیرون مى‏زند؛ و چهارمى از گوشت بدن خود مى‏خورد. سپس به آن که در تابوت آتشین است، گفته مى‏شود: داستان این دورمانده از رحمت حق چیست که ما را با تمام عذابى که مى‏کشیم، آزار مى‏دهد؟! در جواب مى‏گوید: او در حالى مُرد که اموالى از مردم بر ذمه او بود و به دنبال پرداخت دیون مردم نبود. سپس درباره آن که روده‏هاى خود را با خود مى‏کشد، مى‏پرسند: داستانش چیست؟ چه کرده است؟! پاسخ مى‏دهد: او در دنیا از نجاست ادرار خود پرهیز نمى‏کرد و اهمیت نمى‏داد که ترشّحات ادرار او چند جاى بدنش را ناپاک کند. سپس از کسى که چرک و خون از دهانش بیرون مى‏ریزد، مى‏پرسند: قضیّۀ این بى‏بهره‌ از رحمت خدا چیست؟ مى‏گوید: او مسخرگى پیشه مى‏کرد و اداى این و آن را در مى‏آورد. بعد، از آن که گوشت بدن خود را مى‏خورد، مى‏پرسند: حکایت او چیست؟ در جواب مى‏گوید: او با غیبت و سخن‌چینى، گوشت مردم را مى‏خورد.[18]

ادعیه

«وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَةِ أَفْوَاهَهَا وَ حَیَّاتِهَا الصَّالِقَةِ بِأَنْیَابِهَا وَ شَرَابِهَا الَّذِی یَقْطَعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَةَ سُکَّانِهَا وَ تَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ.»[19]

«و خدایا! به تو پناه مى‌برم از عقرب‌هاى دوزخ که براى آزار دوزخیان دهان باز کرده‌اند، و از مارهاى جهنّم که با نیش‌هایشان بر جهنمیان حمله مى‌برند و از نوشیدنی‌هاى آن که امعا و احشای ساکنان دوزخ را در هم مى‌ریزد و دل‌هایشان را مى‌دَرد.»

 


[1]- النبأ، 24-28.

[2]- الکافی، ج6، ص286.

[3]- همان، ص397.

[4]- جهاد با نفس، ج3، ص121.

[5]- آل‌عمران، ۱۸۲.

[6]- اخلاق و خودسازی در مکتب قرآن و اهل‌بیت؟عهم؟، ص۲۲۶.

[7]- مثنوی معنوی، ص178.

[8]- راه روشن، ج۸، ص۴۲۰.

[9]- الفرقان، 65 و 66.

[10]- إقبال‌الأعمال، ج1، ص241.

[11]- ابراهیم، 16 و 17.

[12]- محمد، 15.

[13]- الکهف، 29

[14]- بحارالأنوار، ج‏8، ص244.

[15]- عبس، 21 و 22.

[16]- مصباح‌الشریعة و مفتاح‌الحقیقة، ص264.

[17]- تفسیر صفی، ص822.

[18]- برگرفته از: ثواب‌الأعمال، ص247.

[19]- الصحیفةالسجادیة، ص152 (دعای 32).

فهرست مطالب