از مقدمۀ کتاب به خوبی می‌توان به فلسفۀ نگارش آن پی برد. ایشان می‌فرمایند: دربارۀ سیدالشهدا{علیه السلام} و تحلیل‌های سیاسی و تاریخی حول نهضت ایشان در کتب و منابر مختلف، مطالب فراوانی مطرح شده است. اما در مورد نگاه سلوکی و نقش سیدالشهدا{علیه السلام} به لحاظ روح عاشورا که آن روح، حاکم بر فعل و تقریر و کلام امام است، مطالب کمی گفته و نوشته شده است. مثلاً در میان شعرا فقط عمان سامانی است که اشعاری در مطالب توحیدی نهضت عاشورا دارد که آن هم چون در لسان رمز است قابل استفاده برای عموم نیست. در سایر کتب تا جایی که بنده حضور ذهن دارم ، کتابی که مستقلاً از این زاویه به نهضت حسینی{علیه السلام} نگاه کرده باشد ندیده‌ام. ولی ایشان این کار را کرد. به جرأت می‌شود گفت که ایشان تمام منازل سلوکی را از ابتدا تا انتها بیان کرده‌اند. البته مراتب ابتدایی آن دربارۀ سیدالشهدا{علیه السلام} چندان صادق نیست. لذا بیشتر مراتب میانی و نهایی سلوک که در کلمات و حرکات و سکنات حضرت و اصحاب ایشان کاملاً مشهود است، بیان شده است.

به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد در مراتب سیر و سلوک در عاشورا دقت کند، می‌بیند گویا حضرت قدم به قدم همراهان و یاران‌شان را با خودشان همراه کردند و هر کسی را -البته به اندازۀ ظرفیت خود- به عالی‌ترین مقامات انسانی رساندند. به عنوان مثال، قمر بنی هاشم{علیه السلام} و جناب علی اکبر{علیه السلام} جایگاه خودشان را در این نهضت دارند و تا عالی ترین مدارج سلوکی می آیند؛ تا جایی که از کلمات خود حضرت بر‌ می‌آید که ایشان صدیق هستند و در سیر این مراتب، گویی به مرتبۀ عین الیقین و حق الیقین در کمالات توحیدی رسیده‌اند. یا در مورد زینب کبری؟س؟ که امام سجاد{علیه السلام} در اماکن مختلف به خصوص در مجلس ابن زیاد تصریح می‌کنند که ایشان در مرتبۀ مقام عصمت هستند: «أَنْتِ بحمداللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَة».[1]

دربارۀ سایر یاران حضرت نیز پیداست که آنها در مصاحبت استادی مثل حضرت ابا عبدالله الحسین{علیه السلام} به خوبی شاگردی کرده‌اند و در این مراتب به مقاماتی رسیده‌اند که در کلمات و رجزهایشان در شب و روز عاشورا به خوبی معلوم می‌شود.

بنابراین از این منظر، انصافاً کتاب فروغ شهادت بی بدیل است، زیرا توانسته است تمام منازل و مراتب سلوکی را در نهضت حسینی{علیه السلام}، از منظر مطالب توحیدی و معنوی بیان کند. نکتۀ جالب توجه اینکه ایشان تمام مطالب را از خود کتاب و سنت و کلمات حضرت بیان کرده‌اند، نه اینکه بخواهند از خودشان چیزی بگویند. لذا بنده از این منظر معتقدم که فروغ شهادت یک کتاب ویژه ای است و باید به خوبی تدریس شود. اگر چه این کتاب -مثل سایر آثار ایشان- ظاهراً کتاب ساده ای است ولی انصافاً یک رمزهایی در آن هست که این رمزها باید حتماً تفسیر شود.
 

[1]- الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص:305.

فهرست مطالب