عرض بنده در باب منازل سلوکی به پایان رسید و هر چه به ذهنم می‌رسید عرض کردم. چند نکته که در پایان به ذهنم می‌رسد خدمتتان عرض می‌کنم.

مرحوم استاد به دلیل اینکه خیلی اصرار داشتند که سالکین بتوانند از کتاب استفادۀ عملیاتی و کاربردی کنند، از نهضت سیدالشهدا{علیه السلام} بعضی از مواردی را که در منازل سلوک کاملاً عملیاتی بود، ذکر کردند. مثلاً ایشان یک فصل را به این مسئله اختصاص می‌دهد که چرا حضرت در طول نهضت، همیشه مسیر عادی را طی کردند؟ پیش‌تر هم اشاره کردم که حتی حضزت در طول مسیر منازل عادی را طی کردند و در سیرشان از مدینه به مکه و از مکه به سمت کوفه از همان راهی که همه می‌رفتند، رفتند. بنده به دلایل سیاسی این قضیه کاری ندارم ولی به لحاظ سلوکی حضرت می‌خواهند نشان دهند که بنای ما بر این است که راه عادی را برویم؛ چون سیر و سلوک از طریق عادی است.

اگر حضرت از طرق غیر عادی و با کمک ملائک و جنیان در عاشورا پیش می‌رفت، دیگر امثال زهیر رشد نمی‌کردند، امثال حبیب و بریر و مسلم و جون و وهب و... هیچ‌گاه رشد نخواهند کرد. از این مهم‌تر اینکه اگر عاشورا طور دیگری رقم می‌خورد، دیگر انسان‌ها ‌در طول تاریخ بشریت، رشد نمی‌کردند.

هدف سیدالشهدا{علیه السلام} که کشتن امثال شمر و عمر سعد و... نیست. اینها و همۀ قتلۀ کربلا هم بالاخره دیر یا زود می‌میرند و دنیا همه را به سمت مرگ میبرد. آنچه مهم است، این است که این خط سیر باید در طول تاریخ انسان ساز و سالک ساز شود. همۀ حرف حضرت این است که «ان الله شاء ان یرانی قتیلا»[1] من می‌خواهم در این مسیر، ارادۀ پروردگار محقق شود و ارادۀ او به شهادت من تعلق گرفته است.

 

[1]- لهوف، ص: 65 .

فهرست مطالب