روز بیستوهشتم: تکفین
آیه
پوشاندن جسد
<فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُواری سَوْأَةَ أَخیهِ قالَ یا وَیْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِیَ سَوْأَةَ أَخی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمینَ>[1]
«پس خدا کلاغى را بر انگیخت که زمین را مىکاوید تا به او نشان دهد که چگونه جسد برادرش را پنهان کند. فریاد زد: واى بر من! آیا ناتوان و عاجز بودم از اینکه مانند این کلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم؟! نهایتاً از پشیمانان شد.»
روایت
علت تکفین میت
«قَالَ الإمامُ الرِّضَا{علیه السلام}: إِنَّمَا أُمِرَ أَنْ یُکَفَّنَ الْمَیِّتُ لِیَلْقَى رَبَّهُ؟عز؟ طَاهِرَ الْجَسَدِ وَ لِئَلَّا تَبْدُوَ عَوْرَتُهُ لِمَنْ یَحْمِلُهُ أَوْ یَدْفِنُهُ وَ لِئَلَّا یَظْهَرَ النَّاسُ عَلَى بَعْضِ حَالِهِ وَ قُبْحِ مَنْظَرِهِ وَ لِئَلَّا یَقْسُوَ الْقَلْبُ مِنْ کَثْرَةِ النَّظَرِ إِلَى مِثْلِ ذَلِکَ لِلْعَاهَةِ وَ الْفَسَادِ وَ لِیَکُونَ أَطْیَبَ لِأَنْفُسِ الْأَحْیَاءِ وَ لِئَلَّا یُبْغِضَهُ حَمِیمُهُ فَیُلْغِیَ ذِکْرَهُ وَ مَوَدَّتَهُ فَلَا یَحْفَظَهُ فِیمَا خَلَّفَ وَ أَوْصَاهُ بِهِ وَ أَمَرَهُ بِهِ.»[2]
«امامرضا{علیه السلام} فرمود: بدین سبب امر به کفنکردن میت شده است تا او خداوند؟عز؟ را پاک ملاقات کند و عورت او برای حاملان و دفنکنندگانش نمایان نگردد و حالات بدن او و پلیدی منظرهاش برای مردم ظاهر نشود؛ و مردم با نگاهکردن به بدن مردگان دچار قساوت قلب نشوند؛ چون بدن مرده دارای آفت و فساد است؛ همچنین برای زندگان، پاکتر گردد؛ و دوستانش از او دچار نفرت نشوند که یاد او و محبتش را کنار بگذارند و به خانواده و وصایا و اوامر او بیاعتنا شوند.»
نگاه به کفن
«قَالَ الإمامُ الصَّادِقُ{علیه السلام}: مَنْ کَانَ کَفَنُهُ فِی بَیْتِهِ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ وَ کَانَ مَأْجُوراً کُلَّمَا نَظَرَ إِلَیْه.»[3]
«امامصادق{علیه السلام} فرمود: کسی که کفنش در خانه باشد، از غافلان نوشته نمیشود و هرگاه به آن نگاه کند، اجر میبرد.»
کلام بزرگان
فیض کاشانی{رحمة الله علیه}
انسان باید در هنگام خرید لباس احرام به یاد کفن و پیچیدن خود در آن بیفتد؛ زیرا او به زودى در هنگام نزدیکشدن به خانۀ خدا جامۀ احرام را به تن خواهد کرد و بسا سفرش تمام نشود و بدان نرسد. تردیدى نیست که او درحالىکه در کفن پیچیده شده است، خداوند را ملاقات خواهد کرد؛ و همچنان که خانه را جز با لباس و هیئتى که مخالف عادت اوست نمىبیند، پس از مرگ نیز خداوند را در جامهاى که متفاوت با لباس اهل دنیاست، دیدار خواهد کرد و این دو جامه شبیه یکدیگرند؛ چون هیچکدام آنها دوخته نیست.[4]
شعر
«ز هر چیزى که دارى کام و ناکام جدا مىبایدت گشتن سرانجام
اگر ملکت ز ماهى تا به ماه است سرانجامت بدین دروازه راه است
و گر اسکندرى، دنیاى فانیت کند روزى کفن اسکندرانیت»[5]
***
«جان شیرین دادن از تلخی مرگ گر شدی پیدا شکر بگریستی
گر جنازه واقفستی زین کفن این جنازه بر گذر بگریستی»[6]
داستان
مرگ آسان
یکی از فرزندانِ جوان امامکاظم{علیه السلام} به حال احتضار افتاد. امام{علیه السلام} به فرزندش قاسم فرمود: برخیز و در بالین برادرت سوره «صافات» را بخوان! قاسم شروع به خواندن کرد. وقتی به آیۀ <فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِب>[7] رسید، جوان از دنیا رفت. پس از آنکه او را کفن کردند و به سوی قبرستان حرکت دادند، یعقوب (پسر امامصادق{علیه السلام}) به امامکاظم{علیه السلام} عرض کرد: وقتی کسی به حال احتضار میافتد، بالای سرش سورۀ «یاسین» میخوانند؛ چرا شما دستور دادید سورۀ «صافات» را بخوانند؟ امام{علیه السلام} فرمود: اگر این سوره بالای سر هر کسی که گرفتار مرگ است، خوانده شود، خداوند؟عز؟ او را فوراً آسوده میکند و از دنیا میرود.[8]
ادعیه
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْجَنَّةَ وَ مَا قَرُبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ أَوْ عَمَلٍ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خَوْنِ الْأَمَانَةِ وَ أَکْلِ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ مِنَ التَّزَیُّنِ بِمَا لَیْسَ فِیَّ... وَ اکْسُنِی حُلَلَ الْإِیمَانِ وَ أَلْبِسْنِی لِبَاسَ التَّقْوَى وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِ الصَّالِحِینَ وَ زَیِّنِّی بِزِینَةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ثَقِّلْ عَمَلِی فِی الْمِیزَانِ وَ أَلْقِنِی مِنْکَ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.»[9]
«خدایا! از تو بهشت و هر سخن و عملی که مرا به سوی آن رهنمون گردد را خواستارم؛ و به تو پناه میبرم از خیانت در امانت و خوردن مال مردم به ناحق و مزینشدن به چیزی که در شأن من نیست... خدایا! مرا به حُلههای ایمان مزین گردان و لباس تقوا بر من بپوشان؛ و با پوشاندن پاکان، مرا نیز بپوشان و مرا مزین به زینت مؤمنین گردان و عملم را در میزان اعمالم سنگین کن؛ و از سوی خودت روح و راحتی بر من افاضه کن؛ اجابت کن ای پروردگار جهانیان!»
[1]- المائدة، 31.
[2]- همان، ص324.
[3]- بحارالأنوار، ج78، ص330.
[4]- راه روشن، ج۲، ص۲۷۵.
[5]- الهینامه عطار، ص5.
[6]- دیوان کبیر شمس، غزل 2893.
[7]- «حال (از مشرکین) بپرس: آیا ایشان از حیث خلقت سختتر و مهمترند یا آنچه از آسمان و زمین و مخلوقات بین آن دو که ما خلق کردهایم؟ با اینکه ما انسانها را از گلى چسبنده آفریدیم»؛ (الصافات، 11).
[8]- داستانهای بحارالانوار، ج3، ص132.
[9]- مصباحالمتهجد، ج2، ص453.