روز سی‌وششم: گناهان (لقمه حرام)

آیه

دوری از لقمه حرام

<وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَریقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ>[1]

 «اموال یکدیگر را در بین خود به صورت نامشروع نخورید! و آن را [به عنوان رشوه] برای قاضیانِ دادگاه‌ها نفرستید تا بخشی از اموال مردم را [با توسل به گناهِ عمدی که حکم ظالمانۀ قاضیانِ رشوه‌خوار است] بخورید، درحالی‌که حُرمت رشوه و [حُرمت به‌ناحق‌خوردنِ اموال دیگران را] می‌دانید.»

روایت

توصیه به کسب حلال

«قالَ رَسولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: العِبادَةُ عَشرَةُ أجزاءٍ تِسعَةُ أجزاءٍ فی طَلَبِ الحَلال‏.»[2]

«رسول اکرم{صلوات الله علیه} فرمود: عبادت ده‌جزء دارد که نُه جزء آن طلب روزى‏ حلال است.»

«قالَ رَسولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: ما مِن عَبدٍ استَحیا مِن الحَلالِ إلّا ابتَلاهُ اللَّهُ بالحَرامِ.»[3]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: هیچ بنده‏اى نیست که از طلب‏ حلال شرم کند، مگر آنکه خداوند او را به حرام گرفتار می‌کند.»

«قالَ رَسولُ اللَّهِ{صلوات الله علیه}: مَرَرتُ بقَومٍ بینَ أیدِیهِم مَوائدُ مِن لَحمٍ طَیِّبٍ و لحمٍ خَبِیثٍ یَأکُلُونَ اللَّحمَ الخَبیثَ و یَدَعُونَ الطَّیِّبَ، فقلتُ: مَن هؤلاءِ یا جَبرَئیلُ؟ فقالَ: هؤلاءِ الذینَ یَأکُلُونَ الحَرامَ، و یَدَعُونَ الحَلالَ.»[4]

«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: در شب معراج بر گروهى گذشتم که در برابرشان سفره‏هایى از گوشت پاکیزه و سفره‏هایى از گوشت ناپاک بود، اما آنها از گوشت‌هاى ناپاک مى‏خوردند و به پاکیزه دست‏ نمى‏زدند. پرسیدم: اى‌ جبرئیل! اینها کیستند؟ گفت: اینها کسانى هستند که مال حرام مى‏خورند و حلال را رها می‌کنند.»

فتوا

مقام معظم رهبری؟حفظ؟

اشتغال به کارهای حرام مثل فروش گوشت خوک، شراب،‌ ایجاد و اداره کاباره‌های شبانه، مراکز فساد و فحشا و قمار و شراب‌خواری و مانند آن جایز نیست و کسب درآمد از آنها حرام است و انسان، مالک اجرتی که در برابر آنها می‌گیرد، نمی‌شود.[5]

کلام بزرگان

آیت‌الله شهیددستغیب{رحمة الله علیه}

تقوا مخصوصا باید در خوردنی و آشامیدنی رعایت شود؛ چون خوراک به‌منزله بذری است برای بدن که مَرکب نفس شیطانی یا رحمانی است. اگر لقمه حرام از گلو پایین رفت،‌ حکومت به دست ابلیس می‌افتد. سابقاً نانواها کسی را برای خواندن حدیث کساء و دعا کنار تنور می‌آوردند تا نان، برکت بگیرد؛ اما امروزه نان را با موسیقی و لغو می‌پزند. <إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون‏>[6]؛ نان را با یاد شیطان می‌پزند و همین لقمه کذایی که اثر وضعی‌اش را دارد،‌ من و شما می‌خوریم. این خوراک‌ها ظلمت است و نوری ندارد. اثرش را هم روی زبان می‌گذارد؛ می‌شود لغو، فحش، ‌غیبت، تهمت،‌ دروغ و... . روی چشم، اثرش خیانت؛ روی گوش، استماع لغو و لهو و غیبت است. خلاصه اینکه اثرش روی تمام اعضای بدن،‌ یا حرام است یا مکروه؛ یا لااقل مباحاتی است که از یاد خدا غافل‌کننده است و تمام اعضا و جوارح را شیطانی می‌کند.[7]

شعر

«علم و حکمت زاید از لقمه حلال                         عشق و رقّت آید از لقمه حلال

چون ز لقمه تو حسد بینی و دام                            جهل و غفلت زاید آن را دان حرام

هیچ گندم کاری و جو بر دهد؟                                             دیده‌ای اسبی که کرّه‌خر دهد؟

لقمه تخم است و بَرش اندیشه‌ها                           لقمه بحر و گوهرش اندیشه‌ها

زاید از لقمۀ حلال اندر دهان                                میل خدمت، عزم رفتن آن جهان»[8]

داستان

قبری پر از مار

بیهقی از عبدالحمیدبن‌محمود نقل می‌کند: مردی به ابن‌عباس گفت: به حج می‌آمدیم که یکی از همراهان ما در محلی به نام «صفاح» از دنیا رفت؛ برایش قبری کندیم اما ناگهان دیدیم که ماری در آن وجود دارد؛ آن قبر را پوشاندیم و قبر دیگری کندیم؛ باز هم مار در آن نمایان شد و این اتفاق بار دیگر نیز تکرار شد؛ اکنون برای چاره‌جویی پیش تو آمده‌ایم. ابن‌عباس گفت: آن مار عمل اوست؛ بروید او را در یک‌سوی قبر بگذارید؛ اگر تمام زمین را بکَنید، مار در آن خواهد بود. برگشتیم و او را در یکی از قبرها انداختیم.

وقتی از سفر برگشتیم، خبر مرگ او را به همسرش دادیم و از کارهای آن شخص سؤال کردیم. زن گفت: او آرد می‌فروخت؛ غذای خانوادۀ خود را از خالصِ آن بر می‌داشت و به همان مقدار که بر می‌داشت، کاه و نی قاطی آرد می‌کرد و می‌فروخت.[9]

سیرۀ شهدا

پرتلاش

کمتر کارگری بود که با ایشان دوام بیاورد. من خودم شاهد خیلی از کارگرها بودم که دوست داشتند صبح را شب کنند و اگر کار پیشرفت کرد که کرد و اگر پیشرفت نکرد، اصلا برایشان مهم نبود؛ ‌اما معیار عبدالحسین (شهیدبرونسی) این بود: من نانی که می‌خورم، بایستی حلال باشد. می‌گفت: روز قیامت باید من از صاحبکار، طلبکار باشم، نه او از من. کارش واقعا عالی بود. یک‌ذره از کارش را نمی‌دزدید. هر خانه‌ای که می‌ساخت، فرض می‌کرد برای خودش می‌سازد. به این دید نگاه می‌کرد. بناها که تعطیل می‌کردند، او صبر می‌کرد. مثلا یک‌ربع، بیست‌دقیقه بعد از آنها تعطیل می‌کرد.[10]

ادعیه

«وَ أَغْنِنِی یَا رَبِّ بِرِزْقٍ مِنْکَ وَاسِعٍ بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ‏ وَ ارْزُقْنِی الْعِفَّةَ فِی بَطْنِی‏ وَ فَرْجِی.»‏[11]

«خدایا! مرا به واسطه رزق حلال و واسعت از حرام بی‌نیاز کن و پاکدامنی در شکم و شهوت جنسی را روزی‌ام گردان!»

 

[1]- البقرة، 188.

[2]- میزان‌الحکمة، ج‏4، ص444.

[3]- همان، ص449.

[4]- همان، ص449.

[5]- اجوبةالاستفتائات، ص257.

[6]- البقرة، 156.

[7]- باران فیض، ص54.

[8]- مثنوی معنوی، ص110.

[9]- هزارویک‌ حکایت اخلاقی، ص319.

[10]- خاک‌های نرم کوشک، ص41.

[11]- إقبال‌الأعمال، ج‏1، ص198.

فهرست مطالب