روز سیونهم: گناهان (موسیقی)
آیه
موسیقی مُضلّ
<وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ>[1]
«برخی از مردم خریدار سخنان باطل [و داستانهای سرگرمکننده ]اند تا بدون هیچ دانشی، [بلکه بر پایۀ جهالت و نادانی، مردم را] از راه خداوند منحرف کنند، و آن را به استهزا بگیرند، برای آنان عذابی خوارکننده است.»
روایت
عذاب گوشدادن به موسیقی حرام
«قالَ الإمامُ الصّادِقُ{علیه السلام}: الغِناءُ مِمّا أوعَدَ اللَّهُ؟عز؟ علَیهِ النارَ، و هُو قَولُهُ؟عز؟ <وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ>[2].»[3]
«امام صادق{علیه السلام} فرمود: آوازهخوانى از جمله گناهانى است که خداوند؟عز؟ براى آن وعده آتش داده است، آنجا که مىفرماید: «و از مردم کسانى هستند که سخن بیهوده را خریدارند تا مردم را بدون هیچ دانشى از راه خدا گمراه کنند و راه خدا را به ریشخند گیرند؛ براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود.»
«قالَ رَسولُ اللهِ{صلوات الله علیه}: إیّاکُم و استِماعَ المَعازِفِ و الغِناءِ؛ فإنّهُما یُنبِتانِ النِّفاقَ فِی القَلبِ کما یُنبِتُ الماءُ البَقل.»[4]
«پیامبر خدا{صلوات الله علیه} فرمود: از گوشدادن به سازها و آوازها بپرهیزید؛ زیرا این دو، نفاق را در دل مىرویانند، همچنان که آب، سبزه را مىرویاند.»
فتوا
آیتالله بهجت{رحمة الله علیه}
سؤال: درصورتیکه ترک مجلس برای نشنیدن ترانه حرام مستلزم بیحرمتی به اهل مجلس و بزرگترها باشد، بهصورتیکه تا مدتها ایجاد ناراحتی برای دوطرف کند، تکلیف چیست؟
جواب: نشستن در چنین مجالسی خالی از اشکال نیست و باید به هر طریق و بهانهای، مجلس را ترک نمود؛ بلکه در صورت وجود شرایط نهیازمنکر، با رعایت مراتب آن باید آنها را از این عمل نهی نمود.[5]
مقام معظم رهبری؟حفظ؟
غِنا که عبارت است از آوازخوانی، درصورتیکه مُضلِّ عنسبیلالله باشد، حرام است. بنابراین دوگونه غِنا داریم: غنای حلال غیرلهوی مضل که حلال است؛ و غنای لهوی مضل که حرام است. غنا از گناهان کبیره است.[6]
آیتالله سیستانی؟حفظ؟
موسیقی حلال آن است که با مجالس لهو و لعب تناسب ندارد و موسیقی حرام آن است که مناسب مجالس فوق باشد.[7]
کلام بزرگان
مقام معظم رهبری؟حفظ؟
آن موسیقى که انسان را به بیکارگى و ابتذال و بىحالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، موسیقىِ حلال نیست؛ موسیقىِ حرام است. چنانچه موسیقی، انسان را از معنویت و خدا و ذکر غافل کند، حرام است. آن موسیقى که انسان را به گناه و شهوترانى تشویق کند، حرام است؛ این نظر اسلام است. اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، حرام نیست.[8]
شعر
«حیف ازین عمر گرانمایه که هر لحظه از آن
صرف طاعات توان کرد و به عصیان گذرد
گوش دل وقف حدیث تو کنم تا جان را
دمبهدم از پى هم عمر فراوان گذرد»[9]
داستان
بارقهای از قرآن کریم
من یکپزشکم و از سالها پیش به حفظ قرآن مشغولم. گاهی در مطب و بیمارستان کلام الهی را زیر لب زمزمه میکنم و موقع رانندگی نوار قرآن میگذارم. این کارها باعث تعجب همکارانم میشود. کجای این کار تعجب دارد؟ مگر یکپزشک نمیتواند حافظ قرآن باشد؟ این فیض بزرگ را مدیون مردی سبزجامه هستم که فقط یکبار او را دیدم، اما همان یکبار کافی بود تا جرقه انس با قرآن در وجودم زده شود.
آخرین روزهای تابستان 1360ه.ش بود و من پزشک مأمور به خدمت بودم. نیمهشبی از تبریز عازم خوی بودم. باید خودم را به بیمارستان قمربنیهاشم میرساندم تا عمل جراحی کنم. برای اینکه خوابم نگیرد، ضبط ماشین را روشن کردم. خوانندهاش زن بود. شیشه را پایین آوردم تا باد خنکی به صورتم بخورد. اینها خواب را از سرم بیرون کرد. در مسیر که به گمرک تبریز رسیدم، مقابل ایست و بازرسی توقف کردم. مأمور کمیته که صدای ضبط را شنید،خم شد و نوار را از ضبط بیرون آورد. گفت: تو حق نداری به این نوار گوش کنی. در همین موقع مردی با لباس سبز سپاه نزدیک شد و مأمور را کناری کشید و با او گرم صحبت شد. لحظاتی بعد نوار را از او گرفت و به من برگرداند و گفت: اگر همکارم با شما تندی کرد، معذرت میخواهم. به او توجه نکردم و میخواستم حرکت کنم که گفت: شما پزشکها شغل مقدسی دارید؛ چون سروکارتان با جسم مردم است؛ بهتر نیست روح و روانتان را با کلام خدا و مسائل معنوی تقویت کنید؟ نواری را از جیب پیراهنش بیرون آورد و گفت: مثلا به این نوار گوش دهید؛ این هدیه من به شماست. با بیحوصلگی نوار را روی داشبورد انداختم و راه افتادم. در نیمه راه بودم که نگاهم به نوار روی داشبورد افتاد. حس کنجکاوی باعث شد آن را داخل ضبط بگذارم. صدای دلنشین قرآن را که شنیدم، وجودم از آرامشی عجیب سرشار شد. لحظاتی شگفت بود که تا آن زمان تجربه نکرده بودم.[10]
سیرۀ شهدا
کوتاه نمیآمد!
محسن (شهیدحججی) تا داخل ماشین مینشست فلش مداحی را به ضبط میزد. همیشۀ خدا عزادار اهلبیت؟عهم؟ بود. دنبال عروس هم که میرفت، مداحی گوش میداد. لجم میگرفت و میگفتم: توی ماشین من نشستی و باید آهنگ گوش کنی؛ اگر نمیخواهی، پول بنزین بده و با ماشین خودت برویم. وقتی آهنگ میگذاشتم، زجر میکشید. اصلا نمیگذاشت صدای زن گوش بدهیم.
وقتی با هم به حاشیههای زایندهرود در مسیر شهرکرد ،که برای ما نجفآبادیها جاده چالوس محسوب میشود، میرفتیم، میگفتم: محسن! آهنگی، چیزی بگذار! اما مرغش یکپا داشت و اجازه نمیداد.[11]
ادعیه
«اللَّهُمَّ...أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّى لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْو.»[12]
«خدایا! ما را بر روزه ماه رمضان یاری کن؛ بهطوریکه جوارح خود را از گناهان بازداریم و آنها را در راه خشنودیات بهکار گیریم؛ تا به هیچ سخن بیهوده گوش ندهیم و چشمان خود را باسرعت به سوی امور بازیچه حرکت ندهیم.»
[1]- لقمان، 6.
[2]- همان.
[3]- میزانالحکمة، ج8، ص537.
[4]- همان، ص536.
[5]- استفتائات، ج4، ص537.
[6]- رساله آموزشی، ج2، ص111.
[7]- فقه برای غربنشینان (سیستانی)، مسئله 540.
[8]- بیانات معظم له در 13/11/1377 (به نقل از نرمافزار حدیث ولایت).
[9]- دیوان فیض کاشانی، ج2، ص789.
[10]- سربازان خدا، ص33.
[11]- سربلند، ص166.
[12]- الصحیفةالسجادیة، ص188 (دعای 44).