«غیبت»، در ثقلین
الف. در قرآن
<یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ... وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیم>[1]
«اى اهل ایمان، و از یکدیگر غیبت ننمایید. آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟! بىتردید [از این کار] نفرت دارید و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.»
ب. در روایات
«عَنْ نَوْفٍ الْبِکَالِیِّ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ{علیه السلام} أَنَّهُ قَالَ: اجْتَنِبِ الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلَابِ النَّارِ. ثُمَّ قَالَ{علیه السلام}: یَا نَوْفُ!کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ حَلَالٍ وَ هُوَ یَأْکُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَةِ... الْخَبَرَ».[2]
«نوف البکالی از امام امیر المومنین{علیه السلام}حدیث کرده که حضرت فرمود: از غیبت پرهیز کن؛ زیرا که همانا آن، خورش سگهای آتش [جهنم] است. سپس حضرت{علیه السلام} فرمود: ای نوف! دروغ گوید کسی که گمان کرده که همانا او از حلال متولد شده در حالی که او با غیبت، گوشتهای مردم را میخورد.»
معنا و حکم غیبت
مقام معظم رهبری:
غیبت به معنای بیان عیب مستور کسی در غیابش، به قصد مذمّت و انتقاص است. [3]
غیبت از محرمّات کبیره است.[4]
آیتالله سیستانی:
غیبت، حرام است و منظور از غیبت این است که انسان عیب پنهانی شیعۀ دوازدهامامی را در غیاب و پشت سرش نزد دیگری یاد کند، چه به قصد اهانت و پایین آوردن شخصیت او باشد و چه بدون این قصد؛ و اگر به قصد اهانت و توهین، عیب وی را اظهار نماید، دو گناه مرتکب شده است.[5]
یاد کردن عیب که در مسئلۀ قبل ذکر شد، در صورتی غیبت است که عیب مخفی باشد؛ بنابراین بیان عیب ظاهر و آشکار، غیبت نیست، ولی گاهی بیان عیبهای آشکار، از جهتی دیگر، مثل اهانت و توهین و ریختن آبروی مؤمن، اذیّت و آزار مؤمن، مسخره کردن او و مانند آن، حرام میشود. همچنین اگر اصل موضوع را گوینده و شنونده میدانند و گفتن توضیحات بیشتر موجب میشود عیب یا عیبهای پنهان دیگری مشخص شود، این کار حرام است.[6]
آیتالله مکارم:
پرسش: تعریف دقیق غیبت از نظر معظمله چه میباشد؟
پاسخ: بهطور کلی، غیبت آن است که عیب پنهان و مخفی شخصی یا گروهی، نزد کسی که از آن اطلاع ندارد و غیبتشونده را میشناسد، بیان شود.[7]
توضیحی مبسوط در مورد قیدهای تعریف غیبت-براساس نظر مقام معظم رهبری-
1. عیب محسوب شدن آن امر
بیان امری که ناشایست نیست بلکه پسندیده است؛ ولی مستور است و بیان آن باعث ناراحتی صاحب امر میشود، غیبت محسوب نمیشود؛ هرچند آن را در مقام تنقیص بگوید. مثلاً میگوید: «فلانی هرچه داشت، به فقرا داد و جیب خودش را خالی کرد.» در چنین مواردی حتی اگر در مقام انتقاص هم بیان شود، چون از نظر شرع و عرف ناروا نیست، غیبت محسوب نمیشود؛ هرچند طرف مقابل راضی به بیان آن نباشد، البته ممکن است در مواردی عنوان دیگری بر آن صدق کند که موجب حرمت آن شود.
۲ .مستور بودن عیب
معیار و ملاک صدق غیبت، عبارت است از «کشف امر مستور». اگر مستور باشد، گفتن آن غیبت است؛ اما اگر ظاهر باشد، صدق غیبت نمیکند؛ مراد از ستر و کشف در اینجا، ستر و کشف برای خصوص مخاطب نیست؛ بلکه ستر و کشف عرفی است. مستور عرفی آن است که معمولا کسی از آن عیب خبر ندارد یا بیشتر مردم اطلاعی ندارند؛ و مکشوف عرفی آن است که مردم معمولاً میدانند این شخص دچار این عیب یا نقص است؛ اگرچه عدهای هم بیاطلاع باشند؛ بنابراین ذکر امری که مستور عرفی است، بهطور مطلق غیبت است و همچنین ذکر امری که مکشوف عرفی است -یعنی اغلب مردم میدانند، ولی یک عدهای هم خبر ندارند- حتی نزد کسانیکه اطلاع ندارند هم، غیبت نیست. قدر متیقن از ستر و کشف، ستر و کشف در همان محیط و جامعه است. مقصود از ستر و کشفی که موجب جواز یا عدم جواز ذکر عیب میشود، ستر و کشف در همان محیط و جامعه است؛ بنابراین جایز نیست انسان آن عیب را در محیطها و شهرهای دیگر، یا در وسایلی از قبیل روزنامه، رادیو و سایت که امکان انتشار فراوانش وجود دارد، افشا کند.
۳ . قصد انتقاص
چنانچه عیب کسی را در غیاب او بگوید، لکن نه به قصد انتقاص و مذمت، در این صورت غیبت محسوب نمیشود.
توضیح: نقطۀ مقابل قصد انتقاص داشتن، نداشتنِ قصد انتقاص است و این اعم است از اینکه قصد نُصح داشته باشد -مثل اینکه به پدری گفته شود: «فرزند تو، دچار این مشکل، گناه یا عادت بد است.»- یا اینکه قصد نُصح ندارد، ولی قصد انتقاص هم ندارد. گاهی هم این عیب مربوط به خود این شخص است، اما باز قصد انتقاص نیست؛ مثل اینکه جنایتی، اتفاق افتاده است و آن را به زید نسبت میدهند. شما برای دفاع از زید میگویید: «این آدم آنقدر ترسو است که اصلاً وارد یک چنین میدانی نمیشود و ممکن نیست دستش را به خون کسی آلودهکند!».[8]
اقسام و مصادیق غیبت
اقسام کلی عیب (در غیبت)
مقام معظم رهبری:
ذِکر هر عیب و نقصی از انسان غایب، غیبت است؛ اعم از اینکه آن عیب و نقص در دین او باشد یا در دنیای او، صفتی از صفات او باشد یا فعلی از افعال او یا کلامی از او صادر شده باشد، یا در خلقت و جسم او. [9]
آیتالله سیستانی:
غیبت آن است که انسان مؤمنی را به داشتن عیبی در غیاب او یاد کنی؛ اعم از آنکه قصد عیبجویی باشد یا نه و اعم از آنکه چنان عیبی در اندام، نسب، خلقت، عملکرد، سخن، دین، دنیا و یا دیگر امور باشد؛ به هر حال چیزی است که از مردم پوشیده است؛ چنانکه فرق ندارد یاد آن عیب و نقص از راه گفتار باشد یا عمل مشعِر بر وجود آن.[10]
حکم ذکر عیب متعلّقات شخص (نه خود شخص)
مقام معظم رهبری:
ذکر عیب و نقص در متعلقات انسان، دو نوع است:
در واقع ذکر عیب متعلق، ذکر عیب از خود شخص است: غیبت محسوب میشود؛
ذکر عیب متعلق، ذکر عیب از خود شخص نیست: غیبت نیست.
مانند اینکه گفته شود: «لباسهای او کهنه و کثیف است. ...» که با این جملات ممکن است قصد تنقیص به خود شخص را داشته باشد؛ مثلا قصدش این است که بگوید وی آدم کثیفی است و به نظافت اهمیت نمیدهد یا ... ؛ ولی اگر ذکر سوء متعلقات شخص، برگشتش به ذکر سوء خود شخص نباشد، غیبت نیست. [11]
توضیح قید مستور بودن عیب
مقام معظم رهبری:
ستر و کشف عرفی است. مستور عرفی آن است که معمولاً کسی از آن عیب خبر ندارد یا بیشتر مردم اطلاعی ندارند. و مکشوف عرفی آن است که مردم معمولاً میدانند این شخص دچار این عیب یا نقص است؛ اگرچه عدهای هم بیاطلاع باشند .بنابراین ذکر امری که مستور عرفی است، به طور مطلق غیبت است و همچنین ذکر امری که مکشوف عرفی است -یعنی اغلب مردم میدانند، ولی یک عدهای هم خبر ندارند- حتی نزد کسانی که اطلاع ندارند هم، غیبت نیست.[12]
بیان عیب شخص حاضر(درصورتیکه شنونده متوجه عیبش نباشد)
پرسش: بسیاری اوقات پیش میآید که دو نفری که ناظر یک صحنه یا سخنرانی یا برنامه و... هستند، یکی ملتفت عیب و ایراد و خطایی در آن شخص -مثلاً- سخنران یا گوینده میشود و نفر دوم را از آن عیب مطلع میکند. به عنوان مثال -با اینکه هر دو دارند او را میبینند، اما اولی به دومی میگوید: «پیراهنش را ببین کثیف شده.» و... و یا حتی عیب و خطایی جزیی در او را عیان میکند-که نفر دوم بدان علم یا توجه ندارد؛ نظیر اینکه به دومی بگوید: «این حرفی که زد دروغ بود یا مغالطه و اشتباه بود و ... ». آیا این نوع بیان عیب و خطا و... نیز عیب پنهان و غیبت حرام محسوب میشود؟(باتوجهبه اینکه شخص مغتاب و فعل کلیش، ظاهر است.)
مقام معظم رهبری:
پاسخ: اگر از قبیل عیب پنهان نباشد، غیبت نیست.
آیتالله سیستانی:
پاسخ: خیر؛ جزء غیبت حساب نمیشود.[13]
آیتالله مکارم:
پاسخ: در هرحال چنانچه عیب پنهان یا مخفی نزد شنونده باشد، غیبت میباشد، اما انتقادهای سازنده همراه ادب و احترام، اشکالی ندارد.[14]
حکم انکار فضیلت و نفی کمال
آیتالله مکارم:
پرسش: آیا انکار فضیلت و نفی کمال غیبت محسوب میشود؟ (نظیر اینکه بگوییم: «فلانی عادل نیست یا مجتهد نیست» و...)
پاسخ: چنانچه نفی فضیلت، موجب هتک حرمت و تخریب شخصیت فرد مورد نظر نباشد، مانعی ندارد؛ ولی درصورتیکه موجب بروز عیب پنهانی باشد، غیبت خواهد بود.[15]
شرط معیّن بودن فرد غیبتشده
مقام معظم رهبری:
مُغتاب[شخص غیبتشده] باید معیّن باشد؛ بنابراین اگر به گونهای ذکر عیب شود که مغتاب بین چند نفر مردد شود، صدق غیبت نمیکند؛ چه آنجایی که تردید بین افراد محصور باشد -مانند اینکه گفته شود: «یکی از برادرهای خسرو شرابخوار است.»- و چه غیرمحصور باشد- مانند اینکه بگوید: «در مجلس هزارنفری یک نفر شراب نوشید.»؛ هرچند اگر مردد بین افراد محصور باشد، حکم حرمت غیبت را دارد.[16]
آیتالله سیستانی:
در غیبت، فرد غیبت شده باید معیّن و معلوم باشد؛ پس اگر انسان بگوید: «یکی از اهل شهر، ترسو است یا یکی از فرزندان حسین، ترسو میباشد و معلوم نباشد منظور چه کسی است، غیبت نمیباشد.[17]
غیبت از جمعیتی
مقام معظم رهبری:
اگر ذکر سوء از جماعتی باشد نه از یک فرد؛ مثل اینکه گفته شود این خانواده همۀشان شرابخوار هستند، غیبت است.[18]
آیتالله مکارم:
پرسش: غیبت یک گروه و جمعیت چه حکمی دارد؟ درصورتیکه بگوید: «اکثر آنها یا 99درصد آنها»، آیا باز هم غیبت و حرام است؟!
پاسخ: به طور کلی دقت داشته باشید، غیبت آن است که عیب پنهان و مخفی شخصی یا گروهی، نزد کسی که از آن اطلاع ندارد و غیبتشونده را میشناسد، بیان شود.[19]
شرط نبودنِ قصد غیبت در صدق عنوان غیبت
آیتالله مکارم:
پرسش: بعضی از فقها معتقدند که در صدق عنوان غیبت، «نیت» نیز شرط است؛ یعنی متکلم باید قصد غیبت هم داشته باشد و الا غیبت صدق نمیکند. به نظر مبارک شما قصد شرط است؟
پاسخ: قصد غیبت شرط نیست و به تعبیر دیگر هرگاه آنچه میگوید، مصداق غیبت باشد، قصد هم خود بخود حاصل شده است.[20]
غیبت طفل و مجنون
مقام معظم رهبری:
[از جمله شرایط غیبت:] غیبتشونده از جهت رشد در حدی باشد که درک میکند:
الف. غیبت طفل: اگر طفل ممیّز باشد، بدگویی از او غیبت و حرام است. اما طفل غیرممیّز، مثلا بچۀ دوسالهای که ملتفت نیست و از غیبت متأثر نمیشود، غیبت او حرام نیست.
ب. غیبت مجنون: مجنون نیز به مجنون ممیز و غیرممیز تقسیم میشود؛ مجنون غیرممیز، مجنونی است که هیچ نمیفهمد و غیبت از او در حکم غیبت طفل غیرممیز است؛ اما مجنونی که میفهمد و از شنیدنش متأثر و ناراحت میشود، در حکم طفل ممیز است.[21]
آیتالله مکارم:
پرسش: اگر پشت سر شخص دیوانه، دربارۀ گفتار و کردار او صحبت کنیم و بخندیم چه حکمی دارد؟
پاسخ: هرگاه سخن از عیوب ظاهری او باشد که دیگران اطلاع دارند، غیبت محسوب نمیشود؛ هر چند احتیاط در ترک آن است.[22]
مسلمان بودن یا نبودن مغتاب
مقام معظم رهبری:
حرمت غیبت به مسلمان اختصاص دارد؛ چه امامی اثناعشری باشد و چه غیرامامی؛ مگر فرقههایی که محکوم به کفرند؛ مثل غلات و نواصب.[23]
آیتالله سیستانی:
منظور از غیبت، این است که انسان عیب پنهانی شیعۀ دوازدهامامی را در غیاب و پشت سرش، نزد دیگری، یاد کند ... .[24]
آیتالله مکارم:
پرسش: باتوجهبه اینکه آیۀ شریفۀ: <وَلایَغْتَب ْبَعْضُکُم ْبَعْضاً>[25]، شامل حال کفار نمیشود، آیا غیبت کفار غیرمحارب جایز است؟
پاسخ: آیۀ شریفه شامل کفار نمیشود؛ ولی نفی غیر هم نمیکند و از روایات عام و دلیل محفوظ بودن عِرض افرادی که جانشان و مالشان محفوظ است، به دست میآید که غیبت کفار غیرحربی جایز نیست.[26]
عدم فرق بین کراهت و رضایت داشتن مغتاب
مقام معظم رهبری:
غیبت حرام است؛ چه مغتاب از ذکر عیب کراهت داشته باشد و چه نداشته باشد.[27]
آیتالله مکارم:
پرسش: اگر کسی اذن غیبت دربارۀ خود را به چند نفر بدهد، غیبت او چه حکمی دارد؟
پاسخ: غیبت او جایز نیست.[28]
شرط وجود شنونده
مقام معظم رهبری:
در صدق غیبت، وجود شنونده شرط است؛ چه شخص معینی را خطاب کند یا با صدای بلند بگوید تا دیگری هم بفهمد.[29]
آیتالله سیستانی:
[در پاسخ استفتایی:] ...غیبت در صورتی حاصل میشود که شنوندهای باشد و گوینده قصد فهماندن و خبر دادن یا آنچه که به حکم این دو هست، به شنونده را داشته باشد.[30]
حکم تحلیل رفتار اشتباه دیگران در حضور شاهدان
آیتالله مکارم:
پرسش: آیا تحلیل رفتار اشتباه دیگران برای عبرتگیری شاهدان واقعه، صدق غیبت میکند؟
پاسخ: درصورتیکه شنوندگان از آن اطلاع داشته باشند یا شخصی که در مورد او سخن گفته میشود راضی باشد یا به صورت مجهولی بیان گردد، اشکالی ندارد.[31]
منظور از شناخت در احکام غیبت
آیتالله مکارم:
پاسخ: صرف اسم و دیدن تصویر درصورتیکه نتواند تطبیق کند شناخت محسوب نمیشود(شناخت این است که بگوید فلانی را میشناسم؛ مثلا اگر تصویر او را ببیند بگوید فلانی است).[32]
حکم لطیفههای مربوط به اقوام مختلف
مقام معظم رهبری:
پرسش: گفتن یا شنیدن لطیفههاى رایج در کشور که مربوط به اقوام مختلف است، چه حکمى دارد؟
پاسخ: اگر غیبت بوده و یا موجب اذیت و هتک مؤمنى باشد، جایز نیست.[33]
برخی بهانهها و توجیهات مردود برای غیبتکردن
آیتالله سیستانی:
بعضی از افراد، عیب کسی را در غیابش ذکر میکنند و وقتی مورد اعتراض واقع میشوند، میگویند: «من این حرف را نزد خودش هم میگویم» یا اینکه «این غیبت نیست بلکه صفت اوست یا حقیقت است» یا اینکه میگویند: «غیبت نباشد فلانی آدم بخیلی است». باید توجه داشت که این عذرهای بیپایه و اساس، غیبت شخص را جایز نمیکند؛ حتی اگر گفتن عیب توسط گوینده هیچ اثری (از نظر پایین آمدن یا نیامدن شخصیّت شخص غیبتشده) در نظر شنونده ندارد، باز هم غیبت بوده و حرام است.[34]
احکام فرعی غیبت
حرمت استماع غیبت و مقصود از آن
مقام معظم رهبری:
مراد از استماع غیبت این است که کسی غیبت را گوش کند؛ نه اینکه تصادفاً کلمهای به گوشش برسد که به آن «سماع» گویند. فرق نمیکند این گوشدادن همراه با رضایت باشد یا بدون رضایت.
گاهی انسان دوست ندارد غیبت کسی را بشنود، اما گوش میدهد، این هم استماع است؛ چون از روی اختیار است. همچنین فرقی نمیکند که این مستمع، مخاطب غیبتکننده باشد یا نباشد؛ مثل اینکه دو نفر غیبت کسی را کنند و نفر سومی به سخنان آنان گوش دهد، یا کسی در مجلسی غیبت کرده و صدای او را ضبط کردهاند و کسی آن را بشنود. این هم استماع غیبت است.
استماع غیبت مطلقاً حرام است؛ حتی در موردی که غیبتکردن برای غیبتکننده حرام نیست؛ مثل آنجایی که غیبتکننده مُکرَه یا طفل است؛ اما استماع برای مستمع، حرام است.[35]
آیتالله سیستانی:
نیکو نیست که انسان به غیبت برادر دینیاش گوش کند؛ بلکه بر اساس احادیث نبوی و روایات امامان معصوم؟عهم؟ بر شنوندۀ غیبت واجب است که غیبتشونده را یاری کرده و از او دفاع نماید و اگر چنان نکند خدا او را در دنیا و آخرت خوار و زبون سازد و او گناهی به همان اندازه گناه غیبتکننده دارد.[36]
وظایف مستمع غیبت
مقام معظم رهبری:
وجوب رد غیبت: یعنی نفی آن نسبتی که غیبتکننده به غیبتشونده میدهد؛ مثلاً وقتی گفته میشود: «فلانی مال ناحق خورده»، بگوییم: «از کجا معلوم، شاید معامله کرده یا شاید حلال بوده است.» اگر هم به گونهای است که نمیشود آن را توجیه کرد، مثلاً بگوید: «بشر جایزالخطا است» یا «ممکن است تاکنون توبه و استغفار کرده باشد».
نکته: کسی که استماع غیبت نکرده است، ولی اطلاع پیدا میکند که دیگری غیبت کرده، رد بر او واجب نیست؛ یا کسی که سامع قهری است، مثلاً همینطور که عبور میکند، غیبتی را میشنود، رد برای او واجب نیست. اما کسی که گوش میکند، برای او واجب است که رد کند.
نهیازمنکر: بر مستمع غیبت، واجب است از غیبت نهی کند.
نکته: چنین نیست که در همۀ موارد غیبتهای مجاز، غیبتشونده مستحق غیبت بوده باشد تا عمل این شخص حلال واقعی باشد. پس شنیدن این غیبت جایز نیست و رد آن نیز واجب است.[37]
آیتالله سیستانی:
پرسش: وظیفۀ ما هنگام شنیدن غیبت چیست؟
پاسخ: واجب است نهیازغیبت به مناط وجوب نهیازمنکر با مهیا بودن شرایطش و احتیاط مستحب آن است که شنوندۀ غیبت، از شخص غیبتشونده دفاع کرده و آن غیبت را از او رد کند؛ البته چنانچه محذوری نداشته باشد.[38]
آیتالله مکارم:
پرسش: اگر کسى در بین جمع، غیبت بکند و مطمئن باشیم امربهمعروف و نهىازمنکر در او تأثیر نمیکند، وظیفۀ ما چیست؟
پاسخ: در چنین جلسهاى شرکت نکنید.[39]
مواردی که نهی از غیبت واجب نیست
مقام معظم رهبری:
اگر انسان میداند که این غیبت، برای غیبتکننده حلال است، نهی واجب نیست؛ چرا که او منکری انجام نمیدهد. همچنین اگر مستمع شک کند که عمل غیبتکننده حلال است یا نه، مثلاً کسی نزد شما از فردی غیبت میکند و شما احتمال میدهید که او مظلوم واقع شده است و به این وسیله شکوا میکند، اما یقین ندارید اینجا نهی واجب نیست؛ زیرا وقتی احتمال دادید که ممکن است این عمل حلال باشد، پس موضوع نهی احراز نمیشود؛ بنابراین نهی واجب نیست. اما رد، واجب و استماع آن نیز حرام است. یا مثلاً کسی که گمان میکند دیگری در حق او ظلمی کرده و غیبتش را میکند، چون میپندارد که مظلوم واقع شده، به حسب حکم ظاهری، این غیبت حلال است؛ اگرچه مغتاب مستحق غیبت و بدگویی نیست.[40]
شنوندۀ بچه یا مجنون
مقام معظم رهبری:
اگر شنونده پسر بچۀ ممیز یا مجنونی است که مغمور نیست؛ دیوانهای است که حرف میزند، کار میکند و تصمیم میگیرد؛ نه دیوانهای که هیچ چیز نفهمد، اینجا نیز صدق غیبت میکند.[41]
غیبت، مُسقط عدالت
مقام معظم رهبری:
غیبت از محرمات کبیره است. از این رو اگر غیبتکننده توبه نکند، از عدالت ساقط میشود.[42]
راه احراز عدالت مجددِ کسی که گناهی مرتکب شده
آیتالله مکارم:
پرسش: هرگاه شخصى در یکى دو مورد دروغ گفته یا غیبت نموده، آیا عدالتش ساقط میشود؟ براى احراز عدالت مجدّد باید یقین کنیم که توبه کرده است؟
پاسخ: آرى؛ ساقط میشود و احراز توبه لازم است.[43]
عدالت امام جماعتی که چند مرتبه غیبت کرده
آیتالله مکارم:
پرسش: اگر امام جماعت در دو سه مورد مرتکب غیبت شود، آیا سبب سقوط عدالت او میشود؟
پاسخ: باید این موارد استثنایى را توجیه کرد؛ شاید او معتقد بوده که در موارد فوق، فردِ غیبتشده جایزالغیبت بوده است؛ هرچند در اعتقاد خود خطا کرده باشد.[44]
اقتدای مأموم به امامی که از او غیبت کرده است
آیتالله مکارم:
پرسش: اقتدا کردن مأموم به امام جماعتی که از او غیبت کرده است، چه حکمی دارد؟
پاسخ: درصورتیکه امام جماعت را عادل مىداند، اقتدا به او اشکالى ندارد؛ ولى در هر حال باید از گناه خود توبه کند و اگر مشکل خاصّى ایجاد نمیشود، از او حلالیّت بطلبد.[45]
قطع رحم به خاطر خوف از گناه غیبت
آیتالله مکارم:
پرسش: چنانچه در همنشینى با اقوام نزدیک ترس آن باشد که خود انسان به غیبت مبتلا گردد، یا شاهد غیبتکردن دیگران باشد و نهىازمنکر را هم در آن مجالس به سخریّه بگیرند، آیا مىتوان با آنان قطع رابطه کرد؟
پاسخ: هرگاه امیدى به تأثیر نهىازمنکر ندارید و خوف آلودگى خودتان به آن گناه مىرود، مىتوانید رفتوآمد نکنید؛ ولى تا مىتوانید سعى کنید صلۀ رحم را توأم با امربهمعروف و نهىازمنکر با زبان خوب ترک نکنید.[46]
شکستن نماز، به علت صدق مجلس غیبت
آیتالله مکارم:
پرسش: چنانچه در حین اقامه نماز، دیگران مشغول غیبت شوند، وظیفۀ نمازگزار چیست؟
پاسخ: هرگاه در همان اتاق که مشغول نماز است، مشغول غیبت باشند، باید نماز را رها کند و جای دیگر نماز بخواند؛ زیرا حضور در مجلس گناه جایز نیست.[47]
حکم غیبت کردن در جمعی که برای برخی شنیدن آن جایز است
پرسش: درصورتیکه شخص غبیتکننده برای خودش و شنونده، مجوز آن را دارد -مثلاً عیب او برای شنونده آشکار است یا شنونده او را نمیشناسد-، ولی شخص ثالثی هم در آن مکان هست که شنیدن برای آن حرام حساب میشود. در این صورت آیا غیبتکننده هم موظف است به خاطر آن شخص ثالث، از غیبت اجتناب کند یا فقط وظیفۀ شخص ثالث است که گوش نکند؟
آیتالله سیستانی:
پاسخ: اگر خود عیب آشکار باشد، غیبت نیست.[48]
آیتالله مکارم:
پاسخ: در فرض پرسش نباید غیبت کند.[49]
استثنائات غیبت
1. غیبت فاسق متجاهر(و مراد از آن)
مقام معظم رهبری:
مراد از متجاهر این است که شخص، اِبایی نداشته باشد از اینکه مردم گناهش را ببینند یا بفهمند؛ مثل کسی که آشکارا شراب مینوشد. البته اطلاع مردم به این معنا نیست که لازم باشد همۀ مردم بدانند؛ همین که عدهای از مردم میدانند، او هم ابایی ندارد که همۀ مردم هم بدانند، این معنای «متجاهر به فسق» است.[50]
آیتالله سیستانی:
در چند مورد پشت سر دیگری صحبتکردن اشکال ندارد؛ هرچند غیبت محسوب شود، یکی از موارد آن ذکر میشود:
کسی که آشکارا گناه انجام میدهد و از آن توبه ننموده است، پشت سر او میتوان برای دیگری گناه علنی او را نقل کرد؛ اما بیان عیبهای پنهان او جایز نیست.[51]
آیتالله مکارم:
پرسش: در مورد غیبت از فاسق لطفا فاسق را معرفی کنید به صورت کامل؟
پاسخ: فاسق کسی است که مرتکب معصیت بشود و غیبت هر فاسقی جایز نیست مگر متجاهر به فسقی باشد که در خصوص همان امر، غیبت او اشکال ندارد.[52]
متجاهر به فسق، به کسی میگویند که آشکارا گناهی را انجام دهد. بیان این گناهی که به صورت آشکار انجام میدهد برای دیگران، اگر موجب اشاعۀ فحشا نشود، اشکال ندارد. [53]
حکم غیبت عیوب و فسقهای غیرعلنی فاسق
مقام معظم رهبری:
الف. غیبت کسی که تجاهر به فسق میکند، فقط در همان گناهی که تجاهر کرده، جایز است و نمیتوان تمام اسرار و گناهان او را فاش کرد؛
ب. غیبت شخص فاسق مُصِر، اگر تجاهر به فسق نکند، جایز نیست.[54]
آیتالله سیستانی:
بیان عیبهای پنهان او جایز نیست.[55]
حکم صورتهای مختلف توجیه متجاهر به فسق
مقام معظم رهبری:
اگر شخصی گناهی را آشکارا انجام دهد، ولی برای آن توجیهی بیاورد، -مثل اینکه شراب میخورد، ولی میگوید به تجویز دکتر است-:
اگر شخص مطمئن شود که این عذر موجّه است، غیبت جایز نیست؛ زیرا میداند عمل او حرام نبوده، پس جهر به حرام هم واقع نشده است؛
اگر شخص این عذر را نپذیرد و بداند که عامل، دروغ میگوید، غیبت این شخص جایز نیست؛ زیرا این شخص لاابالی نیست؛ چرا که برای گناه خود عذر میآورد و پیداست که نمیخواهد مردم ببینند و بدانند که او مرتکب فسق میشود؛ لذا توجیه میکند و میگوید: «من فسقی انجام نمیدهم»؛
انسان شک میکند آیا این عامل، متجاهر است یا متجاهر نیست؛ یعنی نمیدانیم آیا عذر او صحیح است یا اینکه بهانه میآورد، غیبت حرام است.[56]
ملاک تجاهر به فسق
مقام معظم رهبری:
پرسش: ملاک تجاهر به فسق چیست؟
پاسخ: عرفی است.[57]
۲. شکایت و تظلم مظلوم
مقام معظم رهبری:
اگر به شخصی ظلمی شده است، آن شخص میتواند نزد دیگران شکایت و تظلم کند و آن ظلمی را که به او شده، نقل نماید. البته مقصود آنجایی است که ظلمِ صورت گرفته در خفا انجام گرفته شده باشد؛ زیرا چنانچه این ظلم آشکارا انجام شده باشد، به سبب تجاهر، غیبت جایز است.[58]
آیتالله سیستانی:
کسی که به دیگری ظلم و ستم میکند، برای فرد ستمدیده و مظلوم، غیبت او جایز است؛ ولی احتیاط واجب آن است که فرد مظلوم تنها به موردی اکتفا کند که غیبت به قصد درخواست کمک از دیگری میباشد.[59]
۳. تزاحم بین دو حکم
مقام معظم رهبری:
هرگاه بین حرمت غیبت و حکم دیگری تزاحم واقع شود، به گونهای که مصلحت آن حکم مهمتر از مصلحت ترک غیبت، یا مهمتر از مفسده غیبت باشد، در اینجا آن حکم مقدم میشود.
نکته: در تزاحم دو حکم، زمانی غیبت جایز میشود که دو مطلب احراز شود:
الف. وجوب امر دیگر؛
ب. ملاک آن امر، اقوی از ملاک حرمت غیبت باشد و در واقع، اهمیت آن بیشتر از اهمیت حرمت غیبت باشد یا حداقل احتمال اهمیت آن داده شود؛ درحالیکه این احتمال در مورد حرمت غیبت داده نمیشود.[60]
4. در مقام مشورت (نُصح مستشیر)
مقام معظم رهبری:
کسی دربارۀ امری با شما مشورت میکند و این امر مستلزم غیبت از فرد دیگری است؛ مثلاً کسی در مورد خواستگار دخترش با شما مشورت میکند، اگر بخواهید به او مشورت بدهید و نصیحت کنید، ناچارید از خواستگار غیبت کنید. یا کسی میخواهد با دیگری شراکت مالی داشته باشد و با شما مشورت میکند. یا شخصی در نظر دارد فردی را در منصب مهمی بگمارد و با شما مشورت میکند. در اینجا لازم است که از آن شخص غیبت کنید.[61]
آیتالله سیستانی:
اگر شخصی در مورد امری مثل ازدواج مشورت بخواهد، نصیحت و راهنمایی او جایز است؛ هرچند این امر موجب آشکار شدن عیب آن فرد گردد؛ ولی لازم است به مقدار ضرورت اکتفا کند. امّا اگر میخواهد فردی را ابتدائاً و بدون درخواستِ مشاوره، نصیحت و راهنمایی نماید در صورتی غیبت دیگری برای او جایز است که بداند اگر او را راهنمایی و ارشاد نکند، مفسدۀ بزرگی به وجود خواهد آمد. [62]
اقوا بودن ملاک نصح
مقام معظم رهبری:
چنین نیست که در همۀ موارد، ملاک وجوب نصیحت، از ملاک حرمت غیبت اقوا باشد. ازاینرو گاه در تزاحم بین وجوب نصح و حرمت غیبت، حرمت غیبت مقدم میشود و گاه وجوب نصح؛ مثلاً فردی که در امر ازدواج مشورت میکند، چنانچه طرف مشورت از ظالم و جائر و فاسق بودن آن فرد مطلع باشد، باید نصح کند و صفات او را بگوید؛ در غیر اینصورت ظلم بزرگی کرده و خسارت جبرانناپذیری بر مشورتکننده زده است. پس در اینجا، ملاکِ نصیحت اقواست.[63]
5. قصد از بین بردن مادۀ فساد
مقام معظم رهبری:
اگر کسی موجب اشاعه و رواج فساد در جامعه باشد، انسان برای اینکه جلوی فساد را بگیرد، جایز است از او غیبت کند؛ مثلاً کسی مطلبی را که از دین نیست، در دین وارد میکند و مردم را به آن دعوت میکند. درحالی که مردم نمیدانند اینها بدعت و خلاف حقایق الهی است و به دین مربوط نیست؛ اگر با غیبت از او، جلوی فساد گرفته شود، غیبت واجب است.
نکته: فساد اعم است از فساد در عقیده و فساد در عمل.[64]
آیتالله سیستانی:
در جایی که عمل فرد غیبتشده به گونهای است که ترس ضرر رساندن به دین در آن وجود دارد، در این صورت، غیبت او جایز است تا ضرر دینی مترتّب نشود.[65]
حرمت غیبت بیش از حد رفع فساد
مقام معظم رهبری:
اگرچه از بین بردن مادۀ فساد اهم از غیبت است، اما اگر فرض کردیم که غیبت او با یک کلمه موجب قطع مادۀ فساد میشود، دیگر دو کلمه نمیشود، گفت؛ یعنی اولویت و اقوائیت ملاک، موجب میشود که همان مقدار غیبتی که با آن میشود قطع مادۀ فساد کرد، جایز شود؛ نه بیشتر از آن.[66]
آیتالله سیستانی:
لازم است تنها به مقدار رفع ضرر دینی اکتفا شود.[67]
6. جَرح شُهود و رُوات(علنی نمودن فسق شخص شاهد یا راوی)
مقام معظم رهبری:
اگر شاهدی در دادگاهی به ادای شهادت قیام کرده است و شما میدانید که این شاهد، فاسق است، اینجا اگر فسق او را بیان کردید، این غیبت محرّم نیست و از حکم غیبت استثنا شده است. همچنین اگر کسی حدیثی را از شخص ثقهای نقل کند و شما میدانید که ناقل، شخص فاسق یا دروغگو و جعّال است، اینجا غیبت این شخص اشکالی ندارد؛ حتی ممکن است گاهی در هر دو مورد واجب باشد که بگویید این شخص ثقه و متحرّز از کذب نیست.[68]
آیتالله سیستانی:
[به عنوان یکی از موارد جواز غیبت فرمودند:] ...ایراد وارد کردن به عدالت شاهدان و ردّ گواهی آنان در مقام قضاوت و صدور حکم.[69]
شرط جواز جَرح راوی
مقام معظم رهبری:
جواز جرح راوی در صورتی است که عدم اعتنای به نقل این آدم جاعل و کذاب، متوقف بر جرح او باشد. گاهی همین که بگویید: «ما وثاقت این شخص را نمیدانیم.» یا بگویید: «کسی او را توثیق نکرده است.»، در رد آن روایات کافی است؛ در عین حال که جرح هم نیست. در این موارد غیبت جایز نیست. اما اگر راه منحصر باشد به اینکه انسان جرح کند، قطعاً جرح جایز است.[70]
7. دفع ضرر از مُغتاب (غیبتشونده)
مقام معظم رهبری:
اگر غیبت موجب دفع ضرر از غیبتشونده شود، غیبت او جایز است؛ به شرط آنکه ضرری که با غیبت دفع میشود، اهمیتش بیشتر از کشف ستر آن عیب باشد. ... مثلاً پول مختصری را میخواهند از او بگیرند، برای اینکه جلوی این کار را بگیرد، غیبت بزرگی از او میکند و میگوید: «دیشب ایشان گدایی رفته بود»، این برای مؤمن اهانت بزرگی است؛ بنابراین باید اهمیت ضررها و کشف عیوب را ملاحظه کرد و هر کدام اهمیت بیشتر داشت، آن را مقدم کرد.[71]
آیتالله سیستانی:
در جایی که مقصود از غیبت، حفظ شخص غیبت شده از ضرری باشد که حفظ او از واقعشدن در آن ضرر، واجب است.[72]
8. غیبت به قصد نهی از منکر و بازداری شخص از گناه
آیتالله سیستانی:
در جایی که مقصود از غیبت این باشد که شخص غیبت شده را از گناه و معصیت بازدارد؛ به شرط آنکه منع کردن او از منکر به روش دیگر ممکن نباشد. [73]
آیتالله مکارم:
پرسش: غیبتکردن از مسئول اداره یا کارمندى که خلافى مرتکب شده است، چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر به قصد نهىازمنکر باشد و اثر داشته باشد، لازم است.[74]
موارد استثنای از حرمت استماع غیبت
مقام معظم رهبری:
غیبتکردن از این شخص برای مستمع حلال باشد؛ مثل اینکه مغتاب کسی باشد که فسق علنی کند و غیبتکننده و مستمع، هر دو این مطلب را میدانند. پس همچنانکه برای غیبتکننده حلال است که غیبت او را بکند، برای شنونده هم حلال است که غیبت را بشنود.
در صورت تظلم مظلوم که غیبت جایز است، استماع آن نیز اشکال ندارد.
مستمع، مُکرَه بر استماع است. فرض کنید کسی غیبت میکند، دیگری هم میشنود، اما شنونده در وضعیتی است که نمیتواند از مجلس بلند شود یا رد کند؛ مثلاً غیبتکننده، سلطان جائری است که اگر این مستمع رد غیبت کند یا از مجلس بلند شود، مورد غضب او قرار میگیرد. بنابراین با اکراه مینشیند و میشنود.[75]
یقین داشتن، شرط مجوّز استثنائات مذکور
مقام معظم رهبری:
غیبت، مسئلۀ مهمی است چراکه از گناهان کبیره است؛ پس نباید برای غیبتکردن، سعی کنیم وجهی از این وجوه را برای خودمان درست کنیم؛ زیرا برای خروج از این حکم (حرمت غیبت)، لازم است انسان بهطور قطع مجوزی داشته باشد.[76]
توبه از غیبت
وجوب استحلال و استغفار
مقام معظم رهبری:
اگر غیبتشونده زنده است و امکان استحلال از او میباشد، باید از او طلب مغفرت و بخشش کند و اگر در قید حیات نیست یا امکان استحلال از او نیست، برایش استغفار نماید.[77]
آیتالله سیستانی:
اگر انسان از شیعۀ دوازدهامامی غیبت کند، باید از گناه غیبت توبه نماید و احتیاط مستحب است چنانچه حلالیّت طلبیدن از شخص غیبتشده، پیامدهای بدی ندارد، این کار را انجام دهد یا برایش استغفار نماید؛ بلکه در مواردی که غیبت، توهین و هتک حرمتی را نسبت به غیبتشونده در برداشته، اگر حلالیّت خواستن از او، جبران هتک حرمت و توهین به وی محسوب گردد، بنابراحتیاط، لازم است درصورتیکه مفسدهای نداشته باشد، از وی حلالیّت بطلبد. [78]
آیتالله مکارم:
پرسش: برای توبه از گناه غیبت چه باید کرد؟ آیا صرف پشیمانی کفایت میکند یا حلالیت طلبیدن نیز واجب است؟
پاسخ: در صورت امکان و عدم مفسده باید از غیبتشونده حلالیّت بطلبد؛ در غیر این صورت لازم است به قدرى براى او کارهاى خیر انجام دهد تا یقین به رضایت وى حاصل شود.[79]
جبران غیبت، در صورت عدم امکان حلالیتطلبیدن
آیتالله سیستانی:
پرسش 1: اگر پشت سر کسی غیبت کنیم و شرایط حلالیت طلبیدن نداشته باشیم چه باید بکنیم؟
پاسخ: توبه، کافی است.[80]
پرسش 2: غیبتهایی که در دوران گذشته انجام شده است و در حال حاضر دسترسی به آن افراد نداریم، چه کار باید کرد یا چه حکمی دارد؟
پاسخ: وظیفۀ شما توبه است و چیز دیگری لازم نیست.
[1]. الحجرات، 12.
[2]. بحار الأنوار، ج72، ص248.
[3]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 17.
[4]. همان.
[5]. رسالۀ توضیحالمسائل جامع، مسئلۀ ۲۲۶۴.
[6]. همان، مسئلۀ 2265.
[7]. استفتا از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی.
[8]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 17.
[9]. همان.
[10]. فقه برای غربنشینان، مسئلۀ 315.
[11]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 17.
[12] .همان.
[13] .استفتا ازپایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری؛ استفتا از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی
[14]. استفتا ازپایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی.
[15]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[16]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 18.
[17]. رسالۀ توضیحالمسائل جامع، مسئلۀ ۲۲۶8.
[18]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 18.
[19]. استفتا ازپایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی .
[20]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[21]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 18.
[22]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[23]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 18.
[24]. رسالۀ توضیحالمسائل جامع ، مسئلۀ ۲۲۶۴.
[25]. الحجرات، 13.
[26]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[27]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 18.
[28]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[29]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 18.
[30]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[31]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[32]. همان.
[33]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، استفتائات جدید.
[34]. رسالۀ توضیحالمسائل جامع، مسئلۀ ۲۲۶۹.
[35]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 19.
[36]. فقه برای غربنشینان، مسئلۀ 315.
[37]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 19.
[38]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[39]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[40]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 19.
[41]. همان، درس 18.
[42]. همان، مقدمه.
[43]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی، استفتائات، غیبت.
[44]. همان.
[45]. همان.
[46]. همان.
[47]. همان، مجلس گناه، نماز.
[48]. استفتا از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی.
[49]. استفتا از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی.
[50]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[51]. رسالۀ توضیحالمسائل، مسئلۀ ۲۲۷۲.
[52]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[53]. استفتا ازپایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی.
[54]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[55]. رسالۀ توضیحالمسائل، مسئلۀ ۲۲۷۲.
[56]. همان.
[57]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، استفتائات جدید.
[58]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[59]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[60]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[61]. همان.
[62]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[63]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[64]. همان.
[65]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[66]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[67]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[68]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[69]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[70]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[71]. همان.
[72]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.
[73]. همان.
[74]. استفتائات جدید،ج 1، سوال555.
[75]. رسالۀ آموزشی،ج 2، درس 20.
[76]. همان.
[77]. همان، درس 19.
[78]. رسالۀ توضیحالمسائل جامع، مسئلۀ ۲۲۷۱.
[79]. استفتا ازپایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی.
[80]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، پرسش و پاسخ.